محقق کرکی
علی بن عبد العالی ( ۱۵۳۱-۱۴۶۱م)(۹۴۰-۸۷۰ق) یا محقق ثانی و محقّق کَرَکیِ جبل عاملی از علمای عصر صفوی بود که از جبل عامل مهاجرت کرد و ابتدا به عراق رفت و سپس در پی دعوت شاه اسماعیل صفوی برای تبلیغ و ترویج تشیع، به ایران آمد. شاه طهماسب او را به عنوان نایب امام زمان صاحب حقیقی دولت خواند و لذا او اختیارات واقعی را در دست گرفت. او یک مجتهد و اصولی صِرف بود و روش او را بسیاری از علمای شیعه نپسندیدند.
تولد
محقق کرکی در روستای کرکِ نوحِ جبل عامل (در لبنان) به دنیا آمد.
تحصیلات
کرکی در وطن خود، نزد محمد بن محمد بن خاتون، شمسالدین محمد جزینی، شمسالدین محمد احمد صهیونی و علی بن هلال جزایری دانش آموخت. سپس به مصر رفت و پس از سال ۹۰۹ ه.ق به عراق هجرت کرد؛ و در سال (۹۱۶ ه. ق) وارد ایران شد. او در شهرهای خراسان، اصفهان، قزوین و عراق اقدامات مهم و مؤثری به نفع آیین تشیع به سامان رسانید؛ به طوری که میتوان گفت اساس و پایه مذهب شیعه را او در کشور به پا داشت.
هجرت به ایران
محقّق کَرکی هر چند به دعوت شاه اسماعیل به ایران آمد ولی در زمان او توفیق چندانی به دست نیاورد، و محقّق کرکی در زمان او فرصت زیادی برای دست یابی در اداره امور کشور نیافت.اما در زمان شاه تهماسـب، او از شـاه تهماسـب يـک فرمان کتبی گرفت که شاه آن را به دست خودش با املای شيخ کرکـی نوشـته بـود، و در ميان سران قزلباش پخش کرد. متن اين حکم چنين بود : هرکــه مخالفــت خــاتمُ المجتهــدين، وارث علــوم ســيد المرســلين، نائــب الأئمــة المعـصومين [شـيخ کرکـی] بکنـد، و در مقـام متابعـت نباشـد، بـیشـائبه ملعـون ومردود [است]، و به سياسات عظيمه و تأديب بليغه مؤاخذه خواهد شد. مـــا در ايـــن دوره بـــا دو اصـــطلاح مواجـــه ايـــم کـــه يکـــی «مخـــالفين » و ديگـــری «معانِدين» است. گرچه اين دو اصطلاح درمواردی به جای هم به کار رفته اند، ولی اصــطلاح نخست بــرای سردســتگان تبرائيــان رقيــبِ شــيخ کرکــی و اصــطلاح دوم بــرای سنيان و شيعيان زيدی و اسماعيلی به کار می رفته اسـت . ايـن هـردو اصـطلاح توسـط شـيخ کرکـی ابـداع شـدند تـا همـۀ کــسانی کـه بـا مهاجران از روسـتاهای لبنـان همــسو نبودند با چوب «مخالف »يا « معاند» تکفير شده از ميان برداشته شوند . شـيخ کرکـی پـس از نويـساندن حکمنامـۀ شـاه تهماسـب، فتـوائی شـرعی صـادر کرد که در هيچ کدام از شهرهای ايران نبايد «مخالفان »و « معاندان» زندگی کنند. اين فرمـان شـرعی بـرای بیرون راندن همگـانیِ ايرانيـان سـنی مانـده و شـيعيان اسمـاعيلی و زيدی از شهرهای خودشـان بـود . صـاحب قـصص العلمـاء در ايـن بـاره چنـين نوشـته است : او امر کرد که مخالفان و سنيان را [ازشهرها] بيرون کننـد تـا مبـادا کـه مـوافقين را گمراه نمایند . يکـی از کارهـای بـسيار نتيجـه بخـش شـيخ کرکـی و همدسـتانش بـرای نـشر تـشيعِ صـفوی در ايران آن بود که کودکانی که پدر و مادرشان را قزلباشان کشته بودند يـا دسـته جـات تبرايی از کـوی و برزنهـای مـی ربودنـد را زيـر قيمومـت مـی گرفتنـد و پـرورش مـذهبی می دادنـد و بـه شـيوۀ دلخـواه خـويش مـی پروردنـد تـا ادامـه دهنـدۀ راه ايـشان گردنـد . بـه عبـارت ديگـر، فرزنـدان کـسانی کـه جـان برسـرِ عقيـده شـان نهـاده بودنـد را شـيخ کرکـی تحويـل مـی گرفـت تـا شـيعۀ صـفوی کنـد . اسـکندر بيک در بـارۀ ايـن ترتيـب نوشـــته اســـت کـــه در هـــر شـــهری چهـــل يتـــيم پـــسر و چهـــل يتـــيم دختـــر را تحويـــل میگرفتند، «ملبوس و مايحتاج تعيين فرموده معلم و معلمۀ شيعه مـذهبِ پرهيزکـار و خدمتکاران صلاحيت شعار قرارداده تربيت مـی کردنـد، و در هنگـامِ بلـوغ، هرکـدام را بــا ديگــری تــزويج داده، غيــر بــالغی را در عــوض مــی آوردنــد .» ايــن معلم هــا و معلمه ها لبنانی بودند . بــه ايــنترتيــب، کودکــان بــیکــس شــدۀ ايرانــی کــه در مکتــب اينــها تربيــت مـیشـدند در آينـده مردانـی بودنـد کـه از سوی عربـی خـوان شـده بودنـد، و از سوی ديگر، با از بر کردن تأليفات فقهای لبنانی، به گونه ی آزگار هم عقيدۀ اين لبنانيـانْ بـار آمده بودنـد، و در آينـده راه و رسـمِ مـذهبیِ شـيخ کرکـی و فقهـای لبنـانی را در ايـران دنبال میکردند .
اعمال ولایت فقیه
پس از مرگ شاه اسماعیل، محقّق کَرکی به عنوان نائب امام مهدی در همهٔ شئون اقتصادی، سیاسی و دینی دولت شیعی جدید صاحب اختیار مطلق شد تا آنجا که شخص شاه طهماسب نیز نائب او به شمار میآمد و او را به مقام شیخ الاسلامی نائل کرد .
کَرکی به شیوه شهید اوّل از سوی خود نمایندگان ویژهای به نواحی مختلف فرستاد. قرار گرفتن در این جایگاه نوین به وی امکان داد که در امور مذهبی به اجتهادهای نو دست بزند تا آنجا که نویسندگان غیر شیعی به خاطر فتاوی کَرکی در امور مختلف او را «مخترع الشّیعه» لقب دادهاند.
شاه طهماسب امور کشور را به اختیار او درآورد و توقیع به تمام شهرهای قلمرو خود فرستاد تا از فرمان او اطاعت کنند و بدانند که پایه مملکت و کشور داری به عهده اوست، زیرا نائب امام است و امور محوّل به امام زیر نظر او اداره خواهد شد. شاه طهماسب در یکی از دیدارهایش با وی گفته بود: «فرمانروا تو هستی و من یکی از کار گزاران تو میباشم»
پس از محقّق کَرکی سایر علمای جبل عاملی پشت در پشت به مقام خاتم المجتهدین (مجتهد الزّمانی) منصوب شدند ولی هیچیک به اندازه محقّق کَرکی از قدرت و نفوذ زیاد در حکومت برخوردار نشدند. از چهرههای برجسته جبل عاملی پس از محقّق کَرکی میتوان به شیخ بهایی و علامه مجلسی اشاره نمود.
شاه طهماسب صفوی بنابر نقلی که مرحوم سید نعمت اله جزایری درابتدای کتاب شرح عوالی اللئالی دارد خطاب به محقق کرکی گفت:
تو شایسته تری برای حکومت چون تو نایب امام زمان (ع) هستی و من کارگزار تو هستم و دستورات تو را اجرا میکنم. (کتاب صفویه از ظهور تا زوال، ص ۳۷۵ و ۳۷۶)
وفات
وی در روز عید غدیرِ سال ۹۴۰ قمری در نجف وفات یافت یا به قولی توسط مخالفان شیعه مسموم شد.
منابع
- ↑ ذکاوتی قراگزلو، علی رضا (۱۳۷۰). «سیر اندیشه اخباری در مذهب تشیع». آینه پژوهش (۶): ۲۴–۴۲. دریافتشده در ۲۰۱۴-۰۷-۳۱.
- ↑ «شیخ علی منشار عاملی». الشیعه. بایگانیشده از اصلی در ۹ آوریل ۲۰۱۴. دریافتشده در مرداد 1391.
- ↑ مهدوی، سید مصلح الدین (۱۳۷۱)، خاندان شیخ الاسلام اصفهان، گل بهار اصفهان، ص۳۲
- ↑ الشّیبی، تشیع و تصوف، صفحات ۳۹۳ و ۳۹۴
- ↑ غفّاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، ص۲۸۵
- ↑ مهدی ابوطالبی (۱۳۹۵)، عالمان شیعه و صیانت از سرمایههای ملی، کانون اندیشه جوان، ص. ۲۱، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۵۹-۲۵۴-۶
- ترویج مذهب تشیّع و چشماندازهای آن در آموزش و پرورش ایران، جلال جبل عاملی (عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علو تربیتی دانشگاه اصفهان)
جستارهای وابسته
- محقق اول
- محقق ثالث
- رسمی شدن تشیع در ایران توسط صفویان