نام افغانستان
افغانستان در زبان فارسی به معنای سرزمین افغانها است؛ که اصالتاً از نام مردم با نام افغان گرفته شدهاست؛ این نام نخستین بار در قرن ۱۰ میلادی و در کتاب جغرافیایی "حدود العالم" ذکر شدهاست. تکواژ (ـستان) نیز پسوندی فارسی؛ به معنای مکان است. سیاستمداران افغان، در قرن نوزدهم این نام «افغانستان» را بر سرزمینهای بازمانده امپراتوری درانی گذاشتند.
گفتنی است که عمدهٔ مردم ایران به مردم افغانستان «افغانی» میگویند. در حالی که تلفظ صحیح آن «افغان» است.
دائرةالمعارف آریانا مینویسد: کشوری که در تاریخ معاصر جهان به نام افغانستان یاد میشود، در قرون وسطی به اسم خراسان و در عهد باستان به نام آریانا شهرت داشت.
محمد باقر مصباح زاده، در کتاب تاریخ اقوام در افغانستان گفتهاست: در گذشته برخی مورّخان و پژوهشگران افغانستانی با هدایت برخی عناصر حاکم بر افغانستان، تحقیقات گستردهای بر روی شواهد و منابع موجود انجام دادند. آنچه با نام «آریانا» یافت شد، نشان دهنده این بود که آریانا از لحاظ جغرافیایی و منطقهای با آریا روابط تنگاتنگ و نزدیکی داشت. کماکان که امروزه افغانستان و ایران روابط و رسوم بسیار نزدیک و مشترکی دارند. در برخی از رسوم آریا و آریانا میتوان به زبان، چهره، رسوم و ساختار نژادی و ژنتیکی اشاره کرد. نزدیکترین اقوام به یکدیگر در آسیای مرکزی از لحاظ تمدّن و رفتارهای مشترک، ایران و افغانستان شناخته میشوند. واژه آریانا در زبان یونانی «آریانیوس» و در زبان آریانایی «آریانا» تلفّظ میشد. در سال ۱۲۳۵ هجری شمسی، در عصر قاجاریه، بعضی از ولایات افغانستان که جزء ایران محسوب میشدند، از ایران جدا شدند.
در اینجا، گرچه به تشریح جداگانه هر یک از این اسامی براساس اسناد و منابع مختلف تاریخی پرداخته میشود اما بیتردید نمیتوان انتظار داشت این نوشتار، همهٔ ابهامها یا اختلاف نظرها در این زمینه را ازبین ببرد و چه بسا در برخی موارد در آن کمبود یا سهو یافت میشود؛ چرا که هنوز منابع و مدارک و اسناد فراوان دیگری نیز در این باره وجود دارد که باید بررسی و کاوش شوند و به ویژه باید توجه داشت که بحث حاضر به منظور مقدمه مطرح شدهاست و لذا دامنهٔ بررسی آن توسعه خواهد یافت.
افغانستان
نام افغانستان در اواسط قرن هیجدهم میلادی یعنی از هنگامی که برتری سیاسی و نظامی قوم افغان بر سایر اقوام ساکن در آنجا استوار گردید و یکپارچگی سیاسی کشور دوباره به وجود آمد، به واسطه بیشتر بودن جمعیت آن قوم به تمام کشور گفته شد و سرانجام در قرن نوزدهم میلادی شهرت یافت.
اگرچه واژهٔ افغانستان، به عنوان نام رسمی این کشور، شاید بار اول در سال ۱۸۰۱ میلادی در قرارداد میان انگلستان و ایران، در مورد قلمرو امپراتوری درانی به کار رفته باشد، اما کلمهٔ افغانستان، به معنای جا و مکان قبایل افغان، نخستینبار در تاریخنامهٔ هرات، نوشته سیف هروی در اوایل سدهٔ چهاردهم میلادی، گفته شدهاست. دکتر احمد جاوید میگوید:
- در کتاب تاریخنامه هرات سیفی هروی، ۳۶ مرتبه کلمه افغانستان و دو مرتبه هم کلمه اوغانستان به کار رفتهاست. اما به محدوده کوچک در نواحی بنُو وزیرستان و اطرافش یعنی شهرهای در جنوب افغانستان، اطلاق میشدهاست.
به هر حال، اگرچه واژهٔ افغانستان به معنای «محل سکونت افغانها» پیش از تأسیس دولت درانی توسط احمد شاه درانی نیز وجود داشتهاست، منتها شاید درگذشته، فقط محل زندگی طائفه یا طوائف پشتون در خراسان بزرگ را همیشه یا گاهی افغانستان مینامیدهاند. چنانکه براساس نظر عبدالحی حبیبی، کلمهٔ افغانستان، به هنگام هجوم چنگیز و زمان آل کرت و غوریها، تنها به ناحیه یا نواحیای گفته میشد که افغاننشین(پشتو زبان) بودهاست. او مینویسد:
- «نام افغانستان بار اول در تاریخ از همین زمان ذکر شده… در آن وقت کلمهٔ افغانستان بر سرزمین بین قندهار و غزنی تا دره سند گفته میشد.»
با این وصف، شاید در ابتدا این اسم میان سایر اقوام این کشور و حتی بین خود پشتونها چندان آشنایی عمومی نداشت و بهطور مسلم، مدتی طول کشید تا مردم به آن اُنس گرفتند. اما اکنون، این نام برای کشور کهن افغانها نه تنها در خود افغانستان بلکه در تمام کشورهای جهان شهرت یافته و اسم آشنا است.
قضیه از این قرار است که پشتونها که یکی از اقوام هندی میباشند، به دلیل نداشتن سکونتگاه و زندگی به صورت صحرانشینی، روی به غصب سرزمین خراسان کردند. دلیل این که آنها جذب خراسان شدند این بود که دارای مناطق بسیار حاصلخیز، آب و هوای معتدل و خنک، کوهستانهای مرتفع، رودهای پرآب و جنگلهای سرسبز بود. آنها طی چند قرن اخیر با سلاح، تهدید، جنگ و غارت توانستند سرزمین خراسان را غصب کنند. از نظر دین مبین اسلام این کار بر خلاف موازین شرعی است.
آریانا
مردم افغان نام عمومی برای کشور خود دارند که اکثراً نام افغانستان را به کار میبرند.
براساس فرگرد یکم وندیداد، ایرانویج که بر اساس آن تعبیر آریانا، پدید آمده، نخستین سرزمینی است که توسط اهورا مزدا آفریده شده، اما حدود جغرافیایی آن مشخص نیست.
بر حسب تعریف وندیداد، در فرگرد یکم وندیداد، این سرزمین در منطقهای سردسیر قرار دارد که بر کرانه رود دایتی نیک قرار دارد، ده ماه از آن سرد و دو ماه آن گرم است. اهورامزدا در وندیداد میگوید که: که اگر من هر سرزمینی را که آفریدم، چنان آرامش بخش نبود که به چشم مردمانش خوش آید همه به ایرانویج روی میآوردند. سپس به ذکر آفرینش مناطق دیگر، آغاز میکند که شامل بخشهایی از مناطق سرزمین افغانستان و ایران کنونی است و همچنین سایر نقاطی که از نظر جغرافیایی، محل آنها کاملاً مشخص نیست. بنابرین بهطور مشخص، معلوم نیست که سرزمین ایرانویج، از نظر جغرافیایی در کجا واقع شدهاست. به گمان برخی، منظور از رود دایتی، که ایرانویج در کرانه آن آفریده شده، رودی اساطیری است که احتمالاً آن را با رود سفیدرود یا منطقهای در استان آذربایجان شرقی در ایران، یکی میدانند.
اراتستن (۲۷۶–۱۹۶ ق. م)، اولین نویسنده یونانی است که اسم آریانا را برای سراسر سرزمینهای میان بیابان مرکزی ایران تا رود سند بهاستثنای غرب (بلخ) و سرزمینهای شمالی اطلاق کردهاست. بهگفتة ریچارد فرای، بهکاربردن نام آریانا توسط اراتستن
اما، استرابون (۶۳/۶۴ ق. م ـ ۲۱م)، جغرافیدان معروف عهد قدیم یونان، که اندکی بعد از سقوط دولت یونانی باختر میزیست و از افغانستان امروزی با نام آریانا یاد کرده، غرب (بلخ) و سغد را هم جزئی از آریانا بهشمار آوردهاست.
کلاودیوس بطلمیوس (۸۳–۱۶۱ م)، ریاضیدان، جغرافیدان و ستارهشناس که در اسکندریه مصر زندگی میکرد، نیز از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک ایران کنونی در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، بهنام آریانا یاد کردهاست.
افق جغرافیایی اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، نیز محل ایریانه ویجه (آریانا = سرزمین اصلی آریاییها) را که زادگاه زرتشت هم بهشمار میرود، در گستره جغرافیای تاریخی افغانستان قرار میدهد. در فرگرد اول وندیداد، از شانزده شهر آریایی یاد شده که در سر این شهرها ایریانه ویجه یعنی نخستین سرزمین آریاییها قرار گرفتهاست. پس از آن از شهرهای سغده (سغدیان یا سغد)، مورو (مرو)، بخدی (بلخ)، نیسایه (نواحی بین بلخ و هرات، یعنی میمنه)، هرویو (هرات)، وئهکرته (کابل)، اوروه (روه یعنی سرزمین پکتیکا یا غزنه یا طوس)، خننتا یا وهرکان (گرگان)، هراویتی (حوزه ارغنداب یا قندهار)، هائتومنت (وادی هیرمند)، رگا یا راغه (ناحیه راغ در بدخشان یا ری)، شخر یا چخر یا کخر (غزنه یا شاهرود)، وارنا یا ورن (بامیان یا وانای وزیرستان یا صفحه البرز یا خوار)، هپت هیندو (پنجاب) و رانگه یا رنگا (محل آن معلوم نیست) سخن رفتهاست.
منابع
- ↑ Cowan, William and Jaromira Rakušan. Source Book for Linguistics. 3rd ed. John Benjamins, 1998.
- ↑ Banting, Erinn (2003). Afghanistan: The land. Crabtree Publishing Company. pp. 4, 32. ISBN 978-0-7787-9335-9. Archived from the original on 2013-12-31.
- ↑ Ch. M. Kieffer (15 December 1983). "Afghan". Encyclopædia Iranica (online ed.). Columbia University. Archived from the original on 2013-11-16.
- ↑ "General Information About Afghanistan". Abdullah Qazi. Afghanistan Online. Retrieved 2010-09-27.
- ↑ Vogelsang, Willem (2002). The Afghans. Wiley Blackwell. p. 18. ISBN 0-631-19841-5. Retrieved 2010-08-22.
- ↑ E. Huntington, "The Anglo-Russian Agreement as to Tibet, Afghanistan, and Persia", Bulletin of the American Geographical Society, Vol. 39, No. 11 (1907).
- ↑ دائرةالمعارف آریانا، ص ۱٧
- ↑ محمد باقر مصباح زاده. «تاریخ اقوام در افغانستان».
- ↑ افغان؛ جای، فرهنگ، نژاد - گزارش سلطنت کابل، مونت استوارت الفنستون، ترجمه محمد آصف فکرت، صفحه ۱۵۸، پاراگراف اول ،.
- ↑ وندیداد، فرگرد اول، ترجمه ابراهیم پورداوود.
- ↑ Eratosthene
- ↑ درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۶؛ همچنین ر.ک. به رسالهٔ ««خراسان»». نگارش میرغلاممحمد غبار
- ↑ میراث باستانی ایران، ص ٢٩۶
- ↑ Strabo
- ↑ درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۶؛ جغرافیای استرابون (متن انگلیسی)، کتاب ۱۵، فصل ٢، صص ۱٢٩-۱۳۰
- ↑ Claudius Ptole Maeus
- ↑ ر. ک. به مقالهٔ ««تاریخ سیاسی افغانستان»». شبکه اطلاعرسانی افغانستان.
- ↑ افغانستان مهد آیین زرتشت، ص ٨٩
- ↑ «فرگرد اول وندیداد». بایگانیشده از اصلی در ۹ مه ۲۰۰۸. دریافتشده در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۸. ترجمه بزبان انگلیسی توسط جمیز دارمستتر، ال.اچ. میلز و ماکس مولر
- ↑ همانجا، صص ٨٩-٩۰