پادشاهی اشکانیان (شاهنامه)
داستان شاهنشاهی اشکانی در شاهنامهٔ فردوسی
پادشاهی اشکانیان یکی از بخش شاهنامه است. باوجود اینکه شاهنشاهی اشکانی نزدیک به نیم هزاره بر فلات ایران فرمان راند، بخش مربوط به آنان در نامه شاهان بسیار کوتاه است. فردوسی دلیل کوتاه بودن آن را چنین اعلام میکند:
پادشاهی اشکانیان | |
---|---|
زبان | فارسی |
قالب | مثنوی |
از کتاب | شاهنامه |
پدیدآورنده | فردوسی |
سال آفرینش | سدهٔ چهارم و پنجم ه.ق |
گونه (ژانر) | حماسی |
سبک | خراسانی |
وزن | متقارب مثمن محذوف |
کزیشان جز از نام نشنیدهام | نه در نامهی خسروان دیدهام |
منظور از نامهی خسروان، احتمالاً خوداینامگ است. کتابی که توسط ساسانیان نوشته و با توجه به تلاش ساسانیان برای پاک کردن ردپای اشکانیان از تاریخ ایران، در آن تنها به نام بردن از اشکانیان بسنده شده است.
اشکانیان در شاهنامه
کنونای سراینده فرتوت مرد | سوی گاه اشکانیان بازگرد | |
چه گفت اندر آن نامهی راستان | که گوینده یاد آرد از باستان | |
پس از روزگار سکندر جهان | چه گوید کرا بود تخت مهان | |
چنین گفت داننده دهقان چاچ | کزان پس کسی را نبد تخت عاج | |
بزرگان که از تخم آرش بدند | دلیر و سبکسار و سرکش بدند | |
به گیتی به هر گوشهیی بر یکی | گرفته ز هر کشوری اندکی | |
چو بر تختشان شاد بنشاندند | ملوک طوایف همی خواندند | |
برین گونه بگذشت سالی دویست | تو گفتی که اندر زمین شاه نیست | |
نکردند یاد این ازان آن ازین | برآسود یک چند روی زمین | |
سکندر سگالید زینگونه رای | که تا روم آباد ماند به جای | |
نخست اشک بود از نژاد قباد | دگر گرد شاپور خسرو نژاد | |
ز یک دست گودرز اشکانیان | چو بیژن که بود از نژاد کیان | |
چو نرسی و چون اورمزد بزرگ | چو آرش که بد نامدار سترگ | |
چو بنشست بهرام ز اشکانیان | خردمند و با رای و روشنروان | |
چو زو بگذری نامدار اردوان | ببخشید گنجی با رزانیان | |
ورا خواندند اردوان بزرگ | که از میش بگسست چنگال گرگ | |
ورا بود شیراز تا اصفهان | که داننده خواندش مرز مهان | |
به اصطخر بد بابک از دست اوی | که تنین خروشان بد از شست اوی | |
چو کوتاه شد شاخ و هم بیخشان | نگوید جهاندار تاریخشان | |
سکندر چو نومید گشت از جهان | بیفگند رایی میان مهان | |
بدان تا نگیرد کس از روم یاد | بماند مران کشور آباد و شاد | |
چو دانا بود بر زمین شهریار | چنین آورد دانش شاه بار | |
چو دارا به رزم اندرون کشته شد | همه دوده را روز برگشته شد |
پس از این بخش، فردوسی به شرح شوریدن ساسانیان بر اشکانیان و شورش اردشیر بابکان میپردازد.
منابع
- ↑ شاهنامه - برگ 1229 و 1230 - بخش پادشاهی اشکانیان.