کشف حجاب در ایران
کشف حجاب در ایران زمانی اتفاق افتاد که رضاشاه قانونی را در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به تاریخ ایران تصویب کرد که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری در مدارس، و دانشگاهها، مراکز اداری و دولتی منع شدند.
نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در سخنرانی بدون روبنده طاهره قرةالعین در سال ۱۲۶۴ قمری و همچنین در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت. همچنین فعالان جنبش زنان ایران در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه بحثهایی در نقد حجاب گشودند؛ ولی رسمیت پیدا کردن و اجباری شدن چند سالهٔ آن به دوره حکومت رضاشاه بازمیگردد. از اواسط دهه ۱۳۰۰ انتقاد به حجاب دستکم در تهران آسانتر شده بود. گروههای فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد میکردند، برای مثال نشریه عالم نسوان در سال ۱۳۱۰ بحثی دربارهٔ حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ نمود. پاسخهای موافق و مخالف داده میشد. در مجموع، زنانی از بیحجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط اخلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان میدانستند. انجمنی مخفی با عنوان «مجمع کشف حجاب» از سوی میرزا ابوالقاسم آزاد و طوبی آزاد رشدیه نیز در دهه ۱۳۰۰ تشکیل شده بود. در دوره رضاشاه به تدریج لباسهای اروپایی زنان با کنسرتهای بیحجاب قمرالملوک وزیری در باشگاه ایران به بنیانگذاری تیمورتاش وزیر دربار بانفوذ و نوگرای رضاشاه، به میان مردم آمد.
نخستین شایعات پیرامون قانون کشف حجاب، پس از آن پخش شد که ملکه افغانستان ثریا طرزی بدون حجاب به همراه شاه افغانستان در سال ۱۳۰۸ در زمان رضا شاه به ایران آمد. رضا شاه پس از تنها سفر خارجیاش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات رادیکال آتاترک قرار گرفت. در این دوره نیز ممنوعیت حجاب در مدرسههای دخترانه پخش شد، و قانونی در این راستا تصویب شد. بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد ، همچنین انجمن های حمایت از زنان که توسط دولت شاهنشاهی تاسیس شده بودند مانند کانون بانوان به تبلیغ این بخشنامه پرداختند . رضاشاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تأکید کرد.
کشف حجاب در ایران برخلاف ترکیه که در آن برداشتن حجاب اختیاری بود و علاوه بر آن آتاترک فعالیتهای برنامهریزی شده و تبلیغات محتاطانهای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا میکرد، توسط رضاشاه با زور و اجبار انجام شد و بهطور ناگهانی حق انتخاب از زنان گرفته شد و هیچ روند جامعهپسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسنتر و سنتی بودند و احساس برهنگی میکردند عملاً در خانه محبوس شدند. در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بیحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسهها و استادان زن دانشگاهها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانشآموز و زنان حجاب را دوباره برسر گذاشتند.
پیش زمینه
طاهره قرةالعین در سال ۱۲۶۴ قمری در واقعه بدشت سخنرانی کرد و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضران را شگفتزده کرد. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام کرد.
در دربار قاجار، مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و در مطبوعات منعکس شد.
مجمع کشف حجاب
روزنامه دیلی تلگراف در تاریخ ۳ ژوئن ۱۹۲۷ میلادی (۱۲ خرداد ماه ۱۳۰۶خورشیدی) در ذیل خبری با عنوان «بانوان عصر جدید ایران؛ مبارزه برای آزادی» نوشت:
تهران، سهشنبه - مبارزهای که بانوان متجدد و روشنفکر ایران برای آزادی نسوان شروع کردهاند ممکن است دامنه آن به کشمکش و تصادم میان اولیای امور و رهبران این نهضت کشیده شود. به درخواست مکرر نمایندگان علماء و بنا به قولی، روی خواهش شوهران غیور و حسود، شب گذشته، قوای انتظامی به باشگاهی که زنان بیحجاب با لباسهای شبانه آخرین مد پاریس، با مردها اجتماع کرده، حمله بردند.
مدیر باشگاه که علاقه زیادی به آزادی زنان و شرکت آنها در مسائل اجتماعی دارد، بازداشت و زندانی شد و هنوز معلوم نیست چه جرمی علیه او اعلام خواهد شد. زنها اجتماعاتی تشکیل داده، علیه نادانی و عقبافتادگی خود به اولیای امور اعتراضات شدیدی نمودهاند. این بانوان متجدد، مدعی هستند که یکی از عوامل مهم نهضت زنان ایران، همان نفرت و دوری از همسری با دخترانی است که آنها را به چشم ندیده و نشناخته و از این رو جوانان ایرانی، برای ازدواج با دختران اروپایی بیشتر اظهار تمایل مینمایند.
زنان متجددی که در خبر فوق از آنان یاد شده، مربوط به اعضای انجمنی بودند، که با عنوان مجمع کشف حجاب از سوی میرزا ابوالقاسم آزاد، تشکیل شده بود.
ابوالقاسم خان آزاد مراغهای به همیاری همسرش شهناز آزاد رشدیه (دختر میرزا حسن رشدیه) در مرداد ماه ۱۲۹۹ خورشیدی نشریهای به نام «نامه بانوان» منتشر کرد. این نشریه در زمانی منتشر شد که آزاد مراغهای از مدتی قبل انجمنی مخفی تحت عنوان «مجمع کشف حجاب» تأسیس کرده بود و جلسات این انجمن با حضور زنان و مردان در منزل وی و دیگر اعضاء انجمن تشکیل میشد. در این جلسات افرادی چون یحیی دولتآبادی شرکت میکردند و به بحث و گفتگو میپرداختند. این مجمع پس از مدتی فعالیت از سوی شهربانی منحل و آزاد نیز دستگیر و مدتی محبوس شد؛ فعالیتهای او برای کشف حجاب چهار بار او را راهی زندان و تبعید کرد…
از اواسط دهه ۱۳۰۰ انتقاد به حجاب دستکم در تهران آسانتر شده بود. گروههای فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد میکردند، برای مثال نشریه عالم نسوان در سال ۱۳۱۰ بحثی دربارهٔ حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ نمود. پاسخهای موافق و مخالف داده میشد. در مجموع، زنان از بیحجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط اخلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان میدانستند.هدی شعراوی نیز در همین دوره، در سال ۱۳۰۲ در مصر حجاب اسلامیاش را به نشانه حمایت از جنبش فمینیستی با اهدافی گستردهتر، در دریای مدیترانه انداخت.
قانون کشف حجاب
رضاشاه قانون کشف حجاب را یکباره صادر نکرد. در دوره رضاشاه به تدریج لباسهای اروپایی زنان با کنسرتهای بیحجاب قمرالملوک وزیری در باشگاه ایران به بنیانگذاری تیمورتاش وزیر دربار بانفوذ و نوگرای رضاشاه، به میان مردم آمد.
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تأثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امانالله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بیحجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی دربارهٔ تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
رضا شاه پس از تنها سفر خارجیاش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات تندروانهٔ آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز ممنوعیت حجاب در مدرسههای دخترانه پخش شد، و قانونی در این راستا تصویب شد.
رضاشاه ترجیح میداد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضاشاه که شدیداً تحت تأثیر بیحجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیسالوزرا» چنین بازگو کرد:
نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشتهاست، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمدهاست. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.
از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضاشاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تأکید کرد.
در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ تاجالملوک آیرُملو، همسر رضاشاه و دخترانشان شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. این نخستینبار بود که خانواده شاه بدون حجاب و روبنده در مجمعی عمومی ظاهر میشدند.
از نزدیکان رضاشاه نقل شدهاست که فرمان کشف حجاب برای رضاشاه دردآور بود، اما برای اعتلای زنان ایرانی این فرمان را ضروری میدانست.
نقد جامعهشناختی
کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاترک فعالیتهای برنامهریزی شده و تبلیغات محتاطانهای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا میکرد؛ مثلاً میگفت:
خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید.
اما رضاشاه این کار را با زور و اجبار انجام داد و بهطور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعهپسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسنتر و سنتی بودند و احساس برهنگی میکردند عملاً در خانه محبوس شدند.
جعفر شهری در کتاب طهران قدیم در این باره نوشتهاست: اما شرط قانونی و انسانی و بلکه عقلانی آن بود که نظمیه و امنیه مردم را قبلاً مطلع و مصوبات آن را گوشزد ساخته اسباب آن را مانند کت و شلوار و کلاه نقاب دار فراهم آورند اما از آنجا که به رونویس قوانین استبداد و سایر قوانین ساریه چند هزار ساله که کنار آن هم مادهای به نام زورتپان تصویب شده بود! از همان ساعت اول آژانها و امینهها در شهرها و دهات بجان مردم افتاده به دردسر و مزاحمت اهالی پرداختند و هر روز بر فشار و تعدی افزودند تا آن را به صورت اهانت و بیحرمتی و زور و نوعی تصفیه حساب درآوردند. وی در ادامه نوشتهاست: قبایی بر اندام کسی نمیدیدند که دامن آن را با قیچی و چاقو نبریده و شال و کمربند و عبایی بر پیکر و دوش کسی نمینگریستند که آن را ندریده یا مصادره ننمایند. کلاههای سابق در زمره اخلالگران و آشوب جویان و مخربین کشور و معاندین سلطنت درآمدند که باید با بیرحمی هر چه تمامتر سرکوب شده از صفحه روزگار برشان اندازند… چه کلاهها که از سر محترمین برداشته شده به زیر پا لگد مال گردیده در گل و لای و لجن افتاد و چه شب کلاهها و دیگر سرپوشها که آغشته به کثافت و پلیدی گردیده بر سر صاحبانشان گذاشته شد… دشنام و ناسزا و آب دهان و پس گردنی و ریش و سبیل کندن و چوب باتون و ته قنداق تفنگ و شلاق و پنجه پوتین و توسری برای مردمی که شب خوابیده و صبح محکوم به اتحاد شکل و تعویض لباس و کلاه شده بودند رایگان بود… همراه فجایعی که ذکر آنها در شهامت نگارنده نمیباشد. چه انسانیترین عمل آن این بود که در یک روز بیش از هفتصد نفر از مردم که به مخالفت با کشف حجاب در مسجد گوهر شاد مشهد جمع شده بودند توسط مأمورانی که عوض کلاه سر میآوردند هدف گلوله تفنگ و مسلسل قرار گرفته و کشته شدند.
جستارهای وابسته
- حجاب اجباری در ایران
- زنان در دوران دودمان پهلوی
- قانون جایگزینی پوشاک
- دختران خیابان انقلاب
- آزادی یواشکی زنان در ایران
- تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷
- نقض حقوق زنان در جمهوری اسلامی ایران
- زنان در ایران
پانویس
- ↑ حجاب، موضوعی زنده پس از ۶۹ سال (بیبیسی فارسی)
- ↑ بیضایی، نیلوفر (۵ شهریور ۱۳۹۰). «طاهره قرهالعین و فروغ فرخزاد در دو تابلو». رادیو زمانه. دریافتشده در ۲۹ بهمن ۱۳۹۰.
- ↑ ساناساریان، الیز - ص۱۰۰ تا ۱۰۳
- ↑ اقبال یغمایی. کارنامه رضاشاه کبیر، بنیانگذار ایران نوین. تهران، انتشارات اداره کل وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵، ص ۴۳–۴۳۹.
- ↑ اوحدی، علی (۲ آوریل ۲۰۱۰). «طاهره قرة العین». بایگانیشده از اصلی در ۱۵ فوریه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۰.
- ↑ بیضایی، نیلوفر (۵ شهریور ۱۳۹۰). «طاهره قرهالعین و فروغ فرخزاد در دو تابلو». رادیو زمانه. دریافتشده در ۲۹ بهمن ۱۳۹۰.
- ↑ «کشف حجاب در ایران». مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- ↑ . فتحالله نوری اسفندیاری. رستاخیز ایران، مدارک مقالات نگارشات خارجی ۱۳۲۳–۱۲۹۹، تهران، چاپخانه سازمان برنامه، ۱۳۳۵، ص۳۶۳.
- ↑ . اقبال یغمایی. کارنامه رضاشاه کبیر، بنیانگذار ایران نوین. تهران، انتشارات اداره کل وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵، ص ۴۳–۴۳۹.
- ↑ http://iichs.org/index.asp?id=213&doc_cat=7
- ↑ http://www.ensani.ir/fa/content/124321/default.aspx
- ↑ ساناساریان، ص۹۸ تا ۱۰۰
- ↑ ساناساریان، ص۶۷
- ↑ ساناساریان، ص۱۰۰
- ↑ مهدی صلاح، ص ۱۱۸
- ↑ Hakakian, Roya (۷ دی ۱۳۹۶). "The Iran-Saudi Arabia Rivalry Has a Silver Lining". نیویورک تایمز (به انگلیسی). Retrieved 27-12-2017.
منابع
- مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴، ص ۱۱۸
- الیز ساناساریان، جنبش حقوق زنان در ایران، طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا ۵۷، نشر اختران ۱۳۸۴ شابک ۹۶۴-۷۵۱۴-۷۸-۶