گویش بیرجندی
گویش بیرجندی یک گویش خراسانی از گویشهای فارسی نو است که مانند گویشهای دیگر به نسبت زبان رسمی کمتر تحول پذیرفته و از اینرو بسیاری از ویژگیهای فارسی کهن را نگه داشتهاست.
محمود رفیعی در مقدمه واژهنامه گویش بیرجند مینویسد که چون بیرجند در نزدیکی کویر و در منطقهای کوهستانی واقع شده، در گذر تاریخ کمتر مورد تاخت و تاز و هجوم قرار گرفته و در نتیجه گویش آن نیز پاکیزه و دست نخورده باقی ماندهاست.
آواشناسی گویش بیرجندی
در زمینه آواشناسی این گویش ده واکه (= مصوت ) ساده و دو سایواک (نیم واکه ) دارد که در قیاس با فارسی رسمی دوواکة و ¦a در فارکیر سی نو اصلا وجود ندارد و دوواکة ¦e (یای مجهول ) و ¦o (واو مجهول ) نیز در فارسی میانه و سدههای نخستین فارسی نو رواج داشته اما ظاهراً از سده ششم به بعد از میان رفتهاست.
گویش بیرجندی ۲۲ همخوان دارد و از این نظر با فارسی رسمی اختلاف آشکاری ندارد.
تکیه در این گویش بیشتر از زیر و بم برمی خیزد و فشار آن نسبتا کم است و از اینرو گویش را مانند فارسی باید «گویش نرم » گفت . تکیه روی آخرین واکه هجای پایانی است . واژههای مرکب نیز مانند فارسی نو یک تکیه روی آخرین واکه هجای پایانی دارند. محل تکیه در فعل برحسب نوع و ساختمان آن متفاوت است . آهنگ افتان و خیزان است و از زیر و بم سرچشمه میگیرد.
حذف قلب و ابدال نیز تابع قواعد و شرایط خاص این گویش است. ساخت واژه از راه اشتقاق (افزایش «وند» به واژهها و بنهای فعل ) و ترکیب واژه هاست که در غالب موارد مانند فارسی نو به راههای مختلف امکان دارد و در مواردی متفاوت با فارسی رسمی است.
دستورزبان و تفاوتها
گویش بیرجندی در کاربرد فعل به نسبت فارسی تنوع و گستردگی بیشتری دارد و گونههای صرفی و صورتهای تازهای از استعمال فعل در آن وجود دارد که در فارسی و در گویشهای دیگر شبیه آن را نمییابیم. صورتهایی چون گذشتة نقلی مستمر، گذشته بعید مستمر، گذشته بعید التزامی، آینده استمراری، آینده دور، آینده دور استمراری و آینده دورتر. برخی از این صورتها دارای دو یا سه گونة مختلف است.
صرف فعل ماضی متعدی به شیوهای که در دوره میانه وجود داشتهاست، نیز در این گویش دوگونه دارد. این نوع صرف فعل که در فارسی میانه فقط در ماضی متعدی معمول بوده در این گویش به فعل مضارع و ماضی لازم نیز تعمیم داده شدهاست.
نحو گویش بیرجندی تابع اصول جمله بندی زبان فارسی است و تفاوت اساسی گویش بیرجندی با فارسی رسمی در آواشناسی و صرف است. این توصیف دربرگیرنده گویش شهر بیرجند (تقریبا تا شعاع پانزده کیلومتری ) است و روستاها و بخشهای منطقه بیرجند را در برنمی گیرد.
طبیعی است که میان گویشهای مناطق مختلف تفاوت آوایی و واژگانی موجود باشد اما با قطع نظر از اقلیتی بسیار کوچک که اصالتا عرب یا بلوچ اند و گویشی خاص دارند، دیگر نقاط منطقه بیرجند همانطور که گفته شد به گونهای از فارسی سخن میگویند.
گویش قدیمی بیرجند
اثر مکتوبی از این گویش در دست نیست و مهمترین اثر بر جای مانده دو بیت شعر منسوب به حکیم نزاری قهستانی شاعر سده هفتم و هشتم میباشد که معنای آنها امروزه مشخص نیست. این احتمال وجود دارد که این ابیات به شکل صحیح منتقل نشده باشند:
چه باژم ژایون که در امر خوی | مخان دی خمنکی ژ زل وانبشت |
و یا این بیت:
کس را مجال قربت او نیست جز تو را | ای ماژند لوچمتکی مشو بیور |
پژوهش و تحقیق در باب گویش بیرجندی
درباره گویش بیرجندی تاکنون چند مطالعه صورت گرفتهاست از جمله پژوهش ایوانف خاورشناس روس که نخستین مطالعه در مورد این گویش است و نیز پژوهشهای علمی دکتر جمال رضائی که تاکنون به صورت سه اثر شامل نصاب صبوحی (مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۱۳، ش ۳، فروردین ۱۳۴۵)، واژه نامه گویش بیرجند (تهران، ۱۳۷۷)، و بررسی گویش بیرجند (تهران، ۱۳۷۷) منتشر شدهاند.
نمونه واژگان
برخی از واژههای این گویش به عنوان نمونه عبارتاند از (واژهها برگفته از واژهنامه گویش بیرجند هستند):
- اُشتُر = (شتر)
- اَندُوق = (دلتنگی زیاد)
- بِدَرساخته = (لوس)
- بیهِنجال = (بیهنجار)
- پَتَک = (پاتابه، مچپیچ)
- کُندُرِشک
- پتیاره = (زشت و بی قواره)
- پَتیر = (فطیر)
- پَجمُرده = (پژمرده)
- پِچّاپِچّ = (پیچاپیچ)
- جُمبِجوش = (جنب و جوش)
- رَقَز = (لبه دیوار)
- بُوج = (زنبور)
- زُِمُخ = (زُمخت)
- قُمب = (مشت، ضربهای که با مشت گره کرده به کسی بزنند)
- مُخکَم = (محکم)
- مدرسگی = (مدرسهای)
- نموخوره(نمی خوره)
- مکوشه=( می کشه)
- مِزِنه=(میزنه)
- لمشت*( کثیف)
- نمایوم=(نمی خوام)
- لِیسکُو = عریان
منابع
- محمد تقی راشد محصل، گویش بیرجندی، در: دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، ج. ۵.
- جمال رضائی، واژهنامه گویش بیرجند، تهران، روزبهان، ۱۳۷۳.