علم رجال
علم رجال به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن میپرازد. ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) اهتمام داشته و از آن به مثابهٔ دانشی کمکی برای علم الحدیث و در نتیجه فقه بهره بردهاند. علمای شیعه و سنی آن را وسیلهای در خدمت علم حدیث و فقه دانسته و در این باب آثار بسیار آفریدهاند و تاکنون این جریان ادامه دارد.
از علم رجال دو برداشت رایج است: نخست بیان نام و کنیه و موطن راویان و ارزیابی وثاقت یا عدم وثاقت آنها (اسماء الرجال) و دوم قواعد و ضوابط کلیای که فقیهان و محققان به وسیلهٔ آنها احوال و اوصاف راویان را با جزئیات موجود در کتابهای رجالی مییابند.
اهل سنت نیز علم رجال را بر مجموعهٔ آگاهیهایی چون معرفة الصحابه، جرح و تعدیل، کتابهای تاریخ الرجال محلی و کتابهای اسماء الرجال اطلاق میکنند.
مفهومشناسی
علم رجال صورت مختصر ترکیب سه جزئی «علم رجال الحدیث» است و معنای آن شناسایی راویان حدیث است. واژهٔ رجال به معنای جنسیت نیست و شامل راویان زن هم میشود.
گاهی نیز از علم رجال به فن الرجال و علم رجال الحدیث تعبیر میشود. در متون کهن اهل سنت نیز تعابیری مانند جرح و تعدیل، تاریخ رواة الحدیث، الطبقات، طبقات رواة الحدیث و طبقات المحدثین استفاده میشد.
پس از اخباریان، اصولیان با دفاع از علم رجال، هویتی مستقل به آن بخشیدند و نسبت آن با درایة الحدیث و علم تراجم و... را بیان کردند.
از قرن سیزدهم به بعد، تعاریف متعددی برای رجال ذکر شد.
- علم رجال علمی است که با آن توانایی شناخت احوال خبر واحد از جهت صحت و ضعف آن و آنچه در حکم این دو است حاصل میشود و این شناخت خود از رهگذر شناخت سند و اشخاص و اوصاف راویان متن از حیث مدح یا قدح شدن و آنچه در معنای این دو است به دست میآید.
این تعریف را محمد جعفر استرآبادی (متوفی ۱۲۶۳) به عنوان یکی از نخستین تعریفها را مطرح کرد. - علم رجال علمی است که به کمک آن قدرت شناسایی احوال راویان از حیث اتصاف به عدالت، وثاقت و ممدوح بودن یا اتصاف به ضعف و مذموم بودن و امثال آنها و نیز توانایی شناخت اصول و ضوابط کلی برای تمیز مشترکات و خالی بودن اسناد از غلط و امثال آنها حاصل میآید.
این تعریف را نیز استرآبادی در کتاب الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة آورده است که با تعریف رجالیان بعد از او مشابهت بسیار دارد و پایه تعریفهای بعدی شده است. - علم رجال علمی است که به کمک آن شخصیت و اوصاف رجال واقع در سند حدیث از حیث ممدوح یا مذمومبودن شناخته میشود.
کجوری شیرازی (متوفی ۱۲۹۳) این تعریف موجز را بیان کرده است. تعریف حاج ملاعلی کنی (متوفی ۱۳۰۶) بیش یا کم شبیه به تعریف کجوری شیرازی است.
جایگاه علم رجال
درباره اهمیت و نیاز به علم رجال اختلاف نظر است. اصولیان با ادلهای علم رجال را از مقدمات استنباط حکم شرعی میدانند و در مقابل مخالفان که بیشتر اخباریاناند، علم رجال را نفی میکنند.
پیش از ظهور جریان اخباری، نیاز به علم رجال در میان علمای امامیه مسلم و بدیهی بود. محدثان مقدم مانند برقی، کلینی آثاری در رجال نوشتند.
نفی علم رجال
اخباریان با ادعای صحت احادیث کتب اربعه، نیاز به علم رجال را نفی کردند. اصولیان و بهویژه فاضل تونی و محمدباقر بهبهانی در برابر مدعای اخباریان ایستادند و پس از آن مباحث نظری به علم رجال راه یافت. فاضل تونی علم رجال را از علوم مورد نیاز مجتهد میداند. استرآبادی و اخباریان این نیاز را رد میکنند. اخباریان دلیل ذکر اسناد را در کتابهای معتبر حدیثی، تبرک و دفع ادعای مخالفان بر بیاساس بودن احادیث شیعه دانستهاند. اخباریان برای نفی علم رجال دلایلی ذکر کردهاند:
- صحت احادیث کتب اربعه: استرآبادی همه احادیث کتب اربعه شیعه را صحیح میداند و لازمهٔ این ادعا بینیازی از علم رجال است. مجلسی اگرچه همه روایات کتب اربعه را معتبر میدانست؛ اما بررسی سند را برای حل تعارض احادیث لازم میدانست. برخی اخباریان فراتر رفتهاند و همه روایات موجود در منابع شیعی را قطعی الصدور یا دستکم، معتبر دانستهاند.
- عدم اعتبار دیدگاه رجالیان: دیدگاه رجالیان، نظر اجتهادی آنان است و برای دیگران حجتی ندارد و نظرشان نوعی شهادت است. این شهادت از آن جهت که حدسی است نه حسی و کتبی است نه لفظی، اعتباری ندارد. اگر شهادت رجالیان بر وثاقت افراد معتبر باشد، شهادت صاحبان کتابهای معتبر درباره راویان نیز معتبر است و صاحبان کتابها در مقدمه بر صحت احادیث شهادت دادهاند.
- نفی غرض علم رجال: اگر غرض از علم رجال، حدس و گمان بوده، از اول حاصل بوده و تحصیل حاصل است و اگر مراد علم قطعی است که محصول علم رجال جز شک و گمان چیزی نیست.
- تجسس در احوال در علم رجال: اخباریان جستجوهای رجالی مستلزم بیان عیوب راویان و تجسس در احوال آنان میدانند و تجسس در این امور، گناه است.
- عدم اثبات عدالت هنگام نقل در رجال: از دیدگاه اخباریان، آنگاه علم به عدالت راوی ارزش دارد که در هنگام نقل روایت نیز عادل باشد و علم رجال تنها عدالت راوی را -نه عدالت هنگام نقل را- اثبات میکند.
- اختلاف معنای عدالت در نزد رجالیان: اختلاف رجالیان در معنای عدالت، موجب عدم اعتماد به اقوال آنان درباره عدالت و عدمعدالت راویان است.
- نادرستی اعتماد رجالیان به آراء رجالیان متقدم غیر امامی: گاهی رجالیان به آراء متقدمان غیرامامی استناد کردهاند مانند ابنعقده زیدی و علی بن حسن بن فضال فطحی و این نادرست است.
ادله نیاز به علم رجال
در مقابل اخباریان، اصولیان برای اثبات نیاز به دانش رجال دلایلی ذکر کردهاند. این ادله برخی مستقل و برخی پاسخ به استدلال اخباریان است. محمدباقر بهبهانی نخستین بار در رسالة الاجتهاد و الاخبار «احتیاج المجتهد الی علم الرجال» را مطرح کرد. ادله رجالیان برای اثبات نیاز به علم رجال:
- عدم حجیت همه اخبار آحاد: دستیابی به حکم قطعی در احکام شرعی اندک است. عمل به ظن مطابق آیات قرآن جایز نیست. منبع غالب حکم شرعی روایات است و در میان روایات خبر متواتر اندک است. همه اخبار آحاد حجیت ندارند و برای تشخیص صحت و ضعف اخبار به علم رجال نیاز است.
- حرمت افتاء بدون حجت شرعی: فتوا دادن بدون حجت شرعی حرام است. ادله تنها خبر ثقه را شرعاً حجت میدانند. برای افتاء راهی جز رجوع به اخبار ثقات نیست و احراز وثاقت نیازمند علم رجال است.
- وجود اخبار جعلی و وجود جاعلان حدیث: آگاهی اجمالی دربارهٔ وجود اخبار جعلی و نیز روایات در باب اخبار مجعول، به ضرورت بررسی احوال راویان حکم میکند.
- وجود افراد غیرامامی در سلسله سند: این امر محتمل است که امام در برابر افراد غیرامامی پاسخ را بر اساس تقیه داده باشد، از این رو برای شناخت احادیثی که از سر تقیه صادر شده است، نیازمند به بررسیهای رجالی است.
- اشاره به صفات راویان در اخبار علاجیه: در روایاتی که برای رفع تعارض احادیث نقل شدهاست، بر صفات و ویژگیهای راویان تأکید شده است. شناخت این اوصاف موضوع علم رجال است.
- اجماع: عالمان امامیه و عالمان همه مذاهب اسلامی، بر اهمیت علم رجال اجماع داشتهاند.
جایگاه رجال در میان اهلسنت
علم رجال در نزد اهل سنت، ابتدا با عنوان جرح و تعدیل مشهور بود. ابن سیرین (م۱۱۰ق) در سخن مشهوری گفتهاست: این علم (حدیث) دین شماست، مراقب باشید آن را از چه کسی اخذ میکنید. علی بن مدینی (م ۲۳۴ق)گفته است تفقه در معانی حدیث، نیمی از علم و شناخت رجال، نیمدیگر آن است. ابنابیحاتم در لزوم علم رجال استدلال کرده است که چون کتاب و سنت از طریق نقل و روایت به دست ما رسیدهاند و ما جز از این راه نمیتوانیم به شناخت دقیق معانی آنها دست یابیم، ناچاریم راویان ثقه و غیرثقه را بشناسیم، تا عدالت آنها در نقل حدیث برای ما اثبات شود.
قواعد رجال شیعه
قواعد رجالی شیعه در دورههای مختلف متفاوت بوده است.
- عصر ائمه:
نخستین قواعد رجالی، ضوابط ناظر به ارزیابی مکتوبات حدیثی و ضوابط ناظر به ارزیابی شخصیت بود. هر دو این قواعد در روایات ائمه بیان شده است. مثلاً ائمه برخی از مکتوبات حدیثی همانند کتاب عبیدالله بن علی حلبی ، کتاب الصلاة حریز بن عبدالله سجستانی ، کتاب یوم و لیلة اثر یونس بن عبدالرحمان و کتاب بنوفضال را تأیید کردهاند. در عصر غیبت صغری نیز حسین بن روح نایب سوم، کتاب التکلیف شلمغانی و مکتوبی مشتمل بر پرسشهای مردم قم و پاسخ آن را توثیق کرد.
- پس از عصر ائمه
پس از عصر ائمه، این روش سنجش تا چند قرن در میان علمای شیعه رواج داشت. مثلا طوسی در عُدّة الاصول یکی از این معیارها را نقلشدن حدیث در کتابی معروف و اصلی مشهور دانسته است. بنابراین، در این عصر شهرت کتاب یکی از ملاکهای اعتبار آن بود. شیخ بهایی در مشرق الشمسین به نحو جامعتر و کاملتری به این قواعد، ملاکها و قراین اعتبار اشاره کرده است، برای نمونه:
- وجود حدیث در بیشتر اصول اربعمأة که مؤلفانشان سلسله سند آنها را از مشایخ خود یا طرق متصل به ائمه علیهم السلام میرساندند، معیاری که در آن دوران نزد همه شناخته و مشهور بود؛
- تکرار حدیث در یک یا دو اصل یا بیشتر به طریقهای گوناگون و اسانید فراروان و معتبر؛
- وجود حدیث در اصلی که انتساب آن به یکی از افرادی که بر تصدیق ایشان اجماع هست، محرز باشد، افرادی مانند زرارة بن اعین، محمد بن مسلم و فضیل بن یسار، یا انتساب آن به یکی از افرادی که بر صحت آنچه ایشان صحیح دانسته اند، اجماع وجود دارد مانند صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالراحمان، احمد بن محمد بن ابینصر یا انتساب آن به کسانی چون عمار ساباطی که بر عمل به روایت آنها اجماع هست و دیگرانی که طوسی در عدة الاصول از آنها نام برده است؛
- مندرج بودن حدیث در یکی از کتابهایی که بر ائمه علیهم السلام عرضه شده و ایشان مؤلف را ستوده اند، مانند کتاب عبدالله بن علی حلبی که بر امام صادق(ع) و کتابهای یونس بن عبدالرحمان و فضل بن شاذان که بر امام عسکری(ع) عرضه شدند؛
- وجود حدیث در یکی از کتابهایی که گذشتگان به آنها اعتماد داشتند، چه مؤلفان آنها از شیعه امامیه بودند مانند کتاب الصلاة حریز بن عبدالله سجستانی و کتابهای حسین بن سعید اهوازی و برادرش و علی بن مهزیار و چه کتبی که مؤلفانشان غیرامامی بودند مانند کتاب حفص بن غیاث و حسین بن عبیدالله سعدی و کتاب القبلة علی بن حسن طاطری.
شیخ بهائی علت دست برداشتن علمای متأخر شیعه، در رأس آنان علامه حلی را از این قواعد در ارزیابی حدیث و سند آن از میان رفتن پارهای از کتابها و اصول حدیثی مورد اعتماد در طول زمان به سبب سلطه حکام جور و بیم از آشکار کردن و نسخهبرداری از آنها و در همآمیختگی احادیث برگرفته از کتب و اصول معتبر و معتمد با احادیث برگرفته از کتب و اصول نامعتبر و نامعتمد دانسته است. این همه موجب شد بسیاری از نشانهها و قراینی که نزد قدما مایهٔ اعتماد به احادیث بود از بین برود. از اینرو، علما ناگزیر از وضع قانون تازهای شدند تا بر اساس آن احادیث معتبر را از غیرمعتبر تشخیص دهند. بدینگونه اندکاندک قواعد و ضوابطی برای ارزیابی رجالی راویان پدید آمد.
آن بخشی از قواعد علم رجال که ناظر به ارزیابی راویان است، به طور کلی بر دو گونه است: قواعد ناظر به ارزیابی وثاقت و عدم وثاقت راویان و قواعد ناظر به ارزیابیهای متعارض درباره راویان . قواعد ناظر به توثیق رجال و راویان حدیث نیز ریشه در روایات اهلبیت علیهم السلام دارد. مثلاً بر اساس حدیثی از امام علی(ع) راویان چهار دستهاند: منافق،متوهم، غیرضابط و ثقه ضابط حافظ و مرفوعه زرارة بن اعین از امام صادق(ع) که در رفع تعارض روایات ائمه بیان شده، نیز بر احراز اوصافی در راوی مانند عدالت و وثاقت و صدق تأکید شده که قواعدی کلی و از ارکان ارزیابی راویان است. در این دوره همچنین به مواردی میتوان اشاره کرد که ائمه بعضی از اصحاب را به طور خاص توثیق کردهاند، مانند تأیید زرارة بن اعین و ابوبصیر و محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی از سوی امام صادق(ع) و توثیق زکریا بن آدم قمی از سوی امام رضا(ع) ؛ این تأییدها مبنای توثیقات خاص در آثار رجالیان بعدی شد.
تا هنگام تدوین کتابهای رجالی، توثیق و تضعیف راویان بر اساس دو قاعده صورت میگرفته است؛ یکی روایات معصومان و دیگری شهادت حسی یا قریب به حس افراد موثق توثیقات و تضعیفات ذکر شده در آثار رجالی قرن چهارم و پنجم یعنی آثار ابن غضایری و کشی و نجاشی و طوسی در شکلگیری قواعد رجالی سهمی بسزا داشت. . مثلاً بر مبنای سه گزارشی که کشی نقل کرده، بعدها قاعده و نظریه اصحاب اجماع شکل گرفت؛ یا بر اساس مندرجات رجال ابنعقده که مبنای رجال طوسی است، قاعده کلی «وثاقت هر کس که از امام صادق(ع) روایت کند» پدید آمد ؛ ابن بابویه هم این قاعده معین را به کار میبست که هر چه را شیخش ابن ولید قمی حکم به صحت آن نکرده بود، نمیپذیرفت.
- پس از علامه حلی
اساس نظریهپردازی در علم رجال و تکوین قواعد عموم آن در واقع از قرن هفتم به بعد و در مکتب حله و در آثار رجالی علامه حلی و ابن داود حلی بنیان نهاده شد. اگرچه پیش از آن در آثار اصولی این قواعد دیده میشد. نوری احمد بن موسی بن طاووس را نخستین نظریهپرداز در علم رجال میداند. حلی هم در خاتمه قسم دوم رجال خود ، نکاتی کلی و قاعده مانند ذکر کرده است که بایست آنها را نخستین گامها در وضع قواعد رجالی به حساب آورد در همین دوره، علامه حلی با تألیف خلاصة الاقوال، آرا و نظریاتی را مطرح کرد که پایههای کلیات و قواعد رجالی را تشکیل میدهند. او در توثیق و تضعیف هر یک از رجال عملاً مبانی و قواعدی رجالی را پایهگذاری کرد.
برخی از قواعد رجالی که علامه حلی از آنها استفاده کرد بدینقرار است:
- توثیق ابنغضائری،
- توثیق ابنعقده،
- داشتن وکالت از طرف امام،
- طلب رحمت کردن امام برای یک شخص،
- کثرت روایت مشایخ از یک فرد،
- اصالة العدالة،
- ذکر روایتی ضعیف در مدح یک فرد که مشایخ نقل کرده باشند .
این روش را بعدها کسانی چون حسن بن زین الدین صاحب معالم (متوفی ۱۰۱۱)ادامه دادند.
با این حال، اولین واضع قواعد رجالی شیخ بهائی دانسته شده است. و پس از وی فرزند صاحب معالم، محمد بن حسن بن زین الدین (متوفی ۱۰۳۰) در استقصاء الاعتبار که شرحی است بر الاستبصار طوسی، در اثنای بررسی اسناد بعضی از روایات، پارهای از قواعد رجالی را مطرح کرد
- اخباریان و وحید بهبهانی
اخباریان در قرن ۱۱ و ۱۲ نیاز به علم رجال را نفی کردند. محمدباقر بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵) به دفاع از این علوم و بازسازی آنها برخاست. او در رسالة فی الاجتهاد و التقلید ادعای اخباریان را رد کرد. وحید در برابر روایات دو راه را پیش مینهد: یکی تمسک به اخبار متواتر و رد اخبار آحاد که نتیجهاش اما در مواجهه با مجموع احادیث دو راه بیشتر پیش روی خود نداشت:
- منحصر کردن حجیت به اخبار متواتر و صرف نظر کردن از اخبار آحاد که نتیجه آن فرونهادن عمده اخبار و احادیثی بود که فقه شیعه بر آن اتکا دارد؛
- فراهم کردن راه و روشهای تازهای جهت توثیق که اعتماد فقها را به حجیت اخبار ظنی یا آحاد بازگرداند، بیآنکه ناگزیر باشد به راه و روش اخباریه تمسک جوید.
محمدباقر بهبهانی در تعلیقهاش بر منهج المقال محمد بن علی استرآبادی (متوفی ۱۲۰۸ق) راه دوم را برگزید و در فایده سوم تعلیقه مجموعا چهل و یک اماره (قاعده) برای توثیق یا تضعیف راویان عرضه کرد که عمدتاً ابتکار شخص اوست.از جمله امارات توثیق اینهاست:
- قرارداشتن در زمره مشایخ اجازه،
- داشتن وکالت از امام معصوم،
- کثرت روایت،
- وقوع در سندی که همه یا عمده علما بر صحت آن اتفاق دارند،
- روایت جمعی از اصحاب از او یا کتابش ،
- روایت ثقات از یک شخص،
- توثیق علامه حلی و سید بن طاووس و نظایر آنها،
- توثیقات ارشاد مفید
وی برای ذم و تضعیف نیز قواعدی را برشمرد از جمله:
- قدح ابن غضائری و مشایخ قم و امثال ایشان،
- روایت از ائمه علیهم السلام با تعبیراتی که گویی از راویان عادی روایت میکند
- اینکه غالباً رأی یا روایت او موافق عامه (اهل سنت) باشد
کیفیت و کمیت قواعد و طرق توثیقی که وحید بهبهانی وضع و عرضه کرد در تاریخ علم رجال شیعه بینظیر بود و از همین رو، مدار بحث و نقد و تحلیل رجالیان بعد از او تا عصر حاضر قرار گرفت
روند گردآوری و تنقیح امارات و قواعد رجالی پس از محمدباقر بهبهانی و بر محور آثار و اندیشههای او ادامه یافت. مثلاً سید محسن بن حسن اعرجی کاظمی شاگرد برجسته او، کتاب مفصلی با عنوان عدة الرجال نوشت و پارهای از این قواعد را مخصوصا در فایدههای ۴،۵،۷ و ۸ آن، بررسی کرد. مامقانی هم در تنقیح المقال فی علم الرجال، در فایدههای ۱۸، ۲۱، ۲۲ و مخصوصا فایده ۲۳ به تحقیق در قواعد رجالی پرداخت.
- دورههای بعد از وحید بهبهانی
در دروههای بعد، رجالیان بر محور تحقیقات بهبهانی قواعد توثیق را به دو دسته توثیقات خاص و توثیقات عام تقسیم کردند. مثلاً خویی از مجموع این قواعد و امارات برای تشخیص و اثبات وثاقت راوی، چهار مورد را به عنوان توثیق خاص معتبر شمرد که عبارتاند از:
- نص معصوم به دوشرط اول آنکه راوی محضر امام معصوم را درک باشد و دوم آنکه روایت متضمن وثاقت وی، ضعیف یا به نقل از خود راوی مورد نظر نباشد؛
- تصریح یکی از بزرگان متقدم مانند برقی، ابنقولویه، ابنبابویه، مفید، نجاشی و طوسی به وثاقت یک راوی زیرا سخن آنان به دلیل اعتبار گواهی و حجیت خبر ثقه پذیرفته است، به ویژه که توثیق آنان از روی حدس نبوده است؛
- تصریح یکی از بزرگان متأخر به شرط اینکه توثیق کنند یا راوی مورد نظر، معاصر یا نزدیک به روزگار او باشد، چه در غیر این صورت توثیق آنان مبتنی بر حدس و بنابراین نامعتبر است؛
- ادعای اجماع از سوی اقدمین (یعنی طبقه قبل از مشایخ کتب اربعه رجال و حدیث، مانند اصحاب ائمه، مؤلفان اصول متقدم و صاحبان نخستین جوامع حدیثی و فقهی)که هر چند از نوع اجماع منقول باشد، پذیرفتنی است. خویی
خوئی از میان توثیقات عام، توثیقات علی بن ابراهیم قمی و ابن قولویه و نجاشی را پذیرفته و در باب یازده مورد دیگر مناقشه کرده است
سبحانی از این مجموعه درباره شش مورد به عنوان توثیق خاصو درباره ده مورد به عنوان توثیقات عام بحث کرده است.
محسنیضمن برشمردن ۴۴ قاعده/اماره توثیق و تقسیم آنها به سه دسته ضعیف، صحیح کمفایده و صحیح پرفایده، از میان آنها تنها دو قاعده را سودمند دانسته است:
- نص امام معصوم بر وثاقت یا صداقت راوی و اثبات شدن آن با دلیل معتبر
- توثیق راوی از سوی خبرگانی مانند کشی، نجاشی، ابنباوبه و نظایر آنها که در میان همه آنها توثیق نجاشی و طوسی را مهمتر دانستهاست. (
بخش دیگری از قواعد رجالی مربوط به وقتی است که دو توثیق یا جرح یا بیشتر با هم در تعارض باشند، در این موارد نیز رجالیان قواعدی برای رفع تعارض به کار میبندند. شیخ علی خاقانی (متوفی ۱۳۳۴) در فایده سوم رجال و مامقانی (متوفی ۱۳۵۱) در مقباس الهدایة به تفصیل این قواعد را بیان کردهاند.
سیر رجالنویسی شیعه
دانش رجال شیعه و تدوین آثار رجالی از آغاز تا دوره معاصر به پنج مرحله تقسیمپذیر است:
عصر بیان مبانی و اصول رجال
در این عصر به دانشی منقح برای ارزیابی صدور احادیث نیاز چندانی احساس نمیشد؛ اما پدیدههایی چون وضع حدیث و تعارض در روایات سبب شد تا ائمه اطهار برای شیعیان مبانی و اصول دستیابی به حدیث صحیح را بیان کنند. این تعالیم مقدمهای شد برای پدیدآمدن علم رجال در دورهّای بعد. بنابر این عصر حضور معصومان -یعنی از سال ۱۱تا ۲۶۰- «عصر تکوین معارف رجالی» در شیعه بود. بر اساس روایت سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین(ع) ، پیشینه ارزیابی صدور حدیث بر اساس نقد رجال به زمان حضرت علی میرسد. در آن روایت، امام علی(ع) راویان حدیث را به چهار دسته تقسیم کردهاند: راوی منافق (کذاب و جاعل)، راوی کجفهم، راویای که ناسخ را از منسوخ باز نمیشناسد و راوی ثقه و حافظ و ضابط
بنابر گزارشهای باقیمانده از این دوره، دغدغهٔ احراز صحت صدور حدیث از آغاز دورهٔ حضور وجود داشته و همین موجب شده است اصحاب ائمه از ایشان رهنمود بخواهند و ایشان نیز ضمن برشمردن عوامل پیدایش تعرض در احادیث، روشها و معیارهای مناسب را برای شناخت سره از ناسره تعلیم دهند به نوشتهٔ شیخ طوسی جامعه شیعی از عصر حضور معصومان تا دورهٔ خود او دچار تعارض در احادیث بوده است. سؤالات اصحاب دربارهء روایات متعارض و پاسخهای ائمه علیهم السلام شاهدی بر این مدعاست. در احادیث مشتمل بر معیارهای رفع تعارض، که به اخبار علاجیه مشهورند، روشهای گوناگونی برای رفع تعارض میان احادیث بیان شده است. از جملهٔ این روشها و مرجحات، بررسی اوصافی است در راوی مانند عدالت، فقاهت و صداقت. این روش پیوندی تنگاتنگ با مسائل دانش رجال دارد و علمای شیعه از آن در تکوین علم رجال بهره بردهاند. یکی دیگر از روشهای ائمه تأیید و توثیق افراد خاص بود؛ از جمله توثیقات خاص معصومان دربارهٔ راویانی مانند یونس بن عبدالرحمان زکریا بن آدم و ابوبصیر لیث مرادی . عرضهٔ آثار اصحاب بر امامان برای کسب نظر و رهنمود را نیز میتوان در همین سیاق توضیح داد.
عصر تدوین نخستین کتابهای رجالی
ظاهراً محدثان شیعه در سدهٔ سوم، بررسیهای رجالی احوال راویان و نگارش کتابهای رجالی را ضروری یافتند و در این دوره، نخستین اثر مکتوب رجالی شیعه اختلاف نظر هست. آقابزرگ طهرانی کتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل و الصفین و النهروان من الصحابة از عبیدالله بن ابیرافع را نخست تألیف رجالی شیعه دانسته است. با قبول این نظر، میتوان نتیجه گرفت که کتابهای رجالی از سالهای نخست عصر امام معصوم تألیف میشده است؛ زیرا ابن ابیرافع، از یاران و اصحاب امیرمؤمنان است. امام چون این کتاب بیشتر در عداد کتابهای تراجم و مشتمل بر نام آن گروه از اصحاب حضرت علی است که در جنگهای مهم ایشان شرکت داشتند، آن را تألیف رجالی صرف نمیتوان شمرد
به نظر میرسد اولین تألیف مستقل رجالی در شیعه، کتاب الرجال عبدالله بن جبلة کنانی (متوفی ۲۱۹) باشد. از این رو، تاریخ تألیفات رجالی شیعه را به اواخر دورهٔ حضور معصومان میتوان رساند. بنابر بعضی گزارشها، علمای شیعه در فاصلهٔ میان قرن سوم تا نمیهٔ اول قرن پنجم، یعنی عصر تدوین اصول رجالی، ۱۱۶ کتاب در دانش رجال شیعی تألیف کردهاند که از آن میان، ۳۴ اثر در قرن سوم، ۷۹ اثر در قرن چهارم و ۱۳اثر در قرن پنجم نوشته شده است. از آن آثار فقط اینها به دست ما رسیده یا به شیوههایی بازسازی شده است:
- رجال، تألیف احمد بن محمد بن خالد برقی (متوفی ۲۷۴یا۲۸۰) که کتاب الرجال و کتاب طبقات الرجال نیز نامیده شده و با عنوانهای کتاب الرجال، همراه خلاصة الاقوال علامه حلی و الطبقات چاپ شده است. این کتاب مشتمل است بر فهرستی از اسامی راویان معصومان که به ترتیب از اصحاب پیامبر اکرم تا اصحاب امام حسن عسکری(ع) تنظیم شده است.
- کتاب الرجال، اثر احمد بن محمد همدانی کوفی مشهور به ابنعقده (متوفی ۳۳۳) شیخ طوسی در مقدمه کتاب الرجال خود آورده که در بیان فهرست اسامی رجال حدیث، کتابی جامعتر از این کتاب ابنعقده دربارهٔ رجال امام صادق نیافته است.
- کتاب ابوغالب احمد بن محمد بن محمد زراری (متوفی ۳۶۸) که با عنوانهای رسالة ابیغالب الزراری الی ابن ابنه فی ذکر آل اعین و رسالة آل اعین چاپ شده است و مشتمل بر نامهای است که ابوغالب زراری در معرفی خود و بزرگان آل اعین، از جمله زرارة بن اعین (متوفی۱۵۰) به نوهاش نوشته است. چون در این کتاب مؤلف افزون بر معرفی راویان آل اعین، راویان مرتبط با خاندان اعین را نیز معرفی کرده است و همچنین فهرستی از کتابهایی که اجازه نقل آنها را داشته با ذکر مؤلف آن کتابها معرفی کرده، یکی از منابع رجالی و فهرستی شمرده شده است.
- تکمله رسالة ابوغالب زراری، اثر ابوعبدالله حسین بن عبیدالله غضائری (متوفی ۴۱۱) که همراه رسالة ابیغالب الزراری چاپ شده است.
- کتاب الرجال اثر احمد بن حسین بن عبیدالله غضائری (متوفی نمیه اول قرن پنجم). این کتاب با عنوان کتاب الضعفا نیز یاد شده است دربارهٔ مؤلف کتاب اختلاف است. این کتاب هم به حسین بن عبیدالله غضائری و هم به فرزندش منسوب است. به نوشتهٔ آقابزرگ طهرانی احمد بن طاووس حلی (متوفی ۶۷۳) الفاظ این کتاب را بدون سندی که به مؤلف برسد در اختیار داشت و آنها را در جامع رجالی خود، حل الاشکال فی معرفة الرجال آورد. کتاب حل الاشکال امروزه در دست نیست و فقط دو گزیده از آن موجود است. حسن بن زین الدین عاملی (متوفی۱۰۱۱) نسخهای از این کتاب را به خط مؤلف که در اختیار پدرش شهید ثانی بود در اختیار داشت و بر اساس آن کتاب التحریر الطاووسی را تدوین کرد. نسخهٔ حل الاشکال پس از وی به دست عبدالله شوشتری اصفهانی (متوفی ۱۰۲۱) رسید. او نیز فقط عبارات کتاب منسوب به بان غضائری را آن استخراج و به ترتیب الفبایی مرتب و در اثری دیگر تدوین کرد. سپس شاگردش عنایتالله قهپایی (زنده در ۱۰۱۶) آنچه استادش از کتاب حل الاشکال استخراج کرده بود، در کتاب خود مجمعالرجال -مشتمل بر مطالب اصول پنجگانه رجالی متقدم شیعی- نقل کرد. آنچه امروزه از رجال ابنغضائری در دسترس است، چکیدهٔ همه آثار برجای مانده از اقوال رجالی اوست
- کتاب رجال ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی (متوفی نمیه اول قرن چهارم) که از آن با عناوین مختلفی چون کتاب الرجال یاد شده است. امروزه فقط تلخیص شیخ طوسی از این کتاب با عنوان اختیار معرفة الرجال در دست است.
عصر تدوین اصول اولیهٔ رجالی
تدوین نخستین آثار رجالی شیعه -به معنای دقیق اصطلاحی آن- به قرنهای چهارم و پنجم برمیگردد و این مرحله از مهمترین ادوار در تاریخ دانش رجال شیعه است . کتابهای این دوره به سبب نزدیکی به عصر راویان ائمه علیهمالسلام و اشتمال بر اطلاعات جامع و دقیق،منبع مطالعات رجالی شدند و به دلیل قدمت و اصالتشان اصول اولیهٔ رجالی نام گرفتند . این اصول عبارتاند از اختیار معرفة الرجال، کتاب الرجال و الفهرست هر سه تألیف محمد بن حسن طوسی (متوفی ۴۶۰) و فهرست اسماء مصنفی الشیعة مشهور به رجال النجاشی تألیف ابوالعباس احمد بن علی بن احمد نجاشی (متوفی ۴۵۰).
کتاب الرجال اثر شیخ طوسی که خود از آن با عنوان کتاب الرجال من روی عن النبی صلی الله علیه و آله و الائمة الاثنی عشر علیهم السلام و من تأخر عنهم یاد کرده ، متشمل است بر معرفی اصحاب و راویان ائمه شیعه در سیزده باب، دوازده باب آن به اصحاب و راویان معصومان و یک باب آن با عنوان «باب من لمیرو عن واحد منهم علیهم السلام» به راویانی که به صورت مستقیم از معصوم روایت نکردهاند اختصاص یافته است. این کتاب بر اساس شیوه طبقاتنگاری تنظیم و نام راویان در هر باب به ترتیب الفبایی ذکر شده است و در مجموع ۶۴۲۹ راوی را در بر میگیرد.
دیگر اثر رجالی شیخ طوسی الفهرست است. او خود این عنوان را در متن کتاب یاد کرده است. نجاشی نام کامل آن را فهرست کتب الشیعة و اسماء المصنفین آورده است. شیخ طوسی در این کتاب درباره بیش از ۹۱۲ مؤبق شیعی سخن گفته و ذیل هر عنوان اطلاعاتی دربارهٔ آن شخص و تألیفاتش گزارش کرده است. این اطلاعات مشتمل است بر اطلاعات شرححالی، گزارش تألیفات و طرق و اسناد به صاحب تألیف
دیگر اثر پر اهمیت، رجال نجاشی است. مؤلف خود آن را فهرست اسماء مصنفی الشیعه نام نهاده است و چنانکه از مقدمه مؤلف برمیآید، او این کتاب را در پاسخ کسانی نوشته است که بر شیعه به بهانهٔ نداشتن میراث و شخصیتهای علمی طعن میزدند. کتاب نجاشی مشتمل بر ۱۲۶۹ عنوان است و به ترتیب الفبایی تنظیم شده است.
پس از این دوره، تدوین اصول اولیهٔ رجالی با دورهای از فترت مواجه شد که در آن نوآوری یا خیزش درخوری در تألیفات رجالی دیده نمیشود . بیشتر آثار این دوره یا مستدرک و تکملهاند بر آثار پیشین مانند فهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم اثر منتجبالدین رازی (متوفی بعد ۵۸۵) و معالم العلماء ابنشهرآشوب مازندرانی (متوفی۵۸۸) یا تلخیص یا تجمیع آثار گذشته.
همچنین در این دوره، احمد بن موسی بن طاووس و محقق حلی (متوفی ۶۷۶) برخی تحلیلهای کتابشناختی را به تحلیل رجالی بدل کردند. ابن طاووس حل الاشکال فی معرفة الرجال را نوشت که فقط دو بخش از آن یعنی رجال ابنغضائری و آنچه در التحریر الاطووسی آمده باقی مانده است. از مقدمهٔ باقیمانده از اصل کتاب چنین بر میآید که مؤلف در آن پنج کتاب اختیار معرفة الرجال، الفهرست و رجال شیخ طوسی، الفهرست نجاشی و رجال ابنغضائری را یکجا گردآورده بوده است محقق حلی، هم با تألیف تلخیص الفهرست در واقع فهرست طوسی را که هدف آن معرفی کتابهای مصنفان شیعه بوده به هیئت کتابی رجالی درآورد در پایان این دوره باید از یحیی بن حسن بن بطریق حلی، مشهور به ابن بطریق(متوفی ۶۰۰) یاد کرد که کتابی رجالی با عنوان رجال الشیعة نگاشت
عصر تدوین اصول ثانویهٔ رجالی
طلایهداران این دوره دو تن از شاگردان حوزه حله یعنی حسن بن یوسف بن مطهر حلی مشهور به علامه حلی (متوفی ۷۲۶) و تقیالدین حسن بن علی بن داوود حلی مشهور به ابنداوود حلی (زنده تا ۷۰۷) بودند. کتابهای رجالی این دو تن که مبتنی بر کتابهای رجالی پیشین تألیف شد به سبب داشتن سبکی نو و بعضی خصوصیات منحصر به فرد به اصول ثانویه رجالی شهرت یافته است. از ویژگیهای عمومی این دوره، رشد نقادیهای رجالی راویمحور، تکیه بر جرح و تعدیل راویان و تأثیر آن در درایة الحدیث شیعه به ویژه تقسیمبندی چهارگانهٔ حدیث و پیریزی اولیهٔ قواعد عام رجالی بود
کتاب اول که اثر علامه حلی است، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال نام دارد و مشتمل بر دو بخش و یک خاتمه است. بخش نخست شامل معرفی ۱۲۲۷ تن از راویان قابل اعتمادی است که قبول روایت آنان نزد مصنف رجحان داشته است. بخش دوم مشتمل است بر نام ۵۱۰ راوی که روایت آنها از نظر علامه حلی مطرود و متروک است یا او در قبول روایتشان توقف کرده است. در خاتمهٔ کتاب نیز فواید دهگانهٔ رجالی آمده که متضمن مسائل متنوعی است. از قبیل بیان اسامی راویانی که به کنیه شهرت دارند، توضیحاتی در باب راویانی که شیخ طوسی آنها را در زمره مذمومین آورده است. بیان طریق شیخ طوسی در تهذیب و استبصار و ابنبابویه در کتاب من لایحضره الفقیه به یکایک راویان و ارزیابی آن، بیان طریق خود علامه حلی به شیخ طوسی، ابنبابویه، کشی و نجاشی .
دیگر اثر رجالی علامه حلی، ایضاح الاشتباه فی اسماء الرواة است. در موضوع تعیین ضبطنامهها علامه حلی در این کتاب مجموعاً به ضبط و تصحیح اسامی و کنیههای ۷۷۹تن از راویان احادیث شیعه پرداخته که پارهای از آنها مکرر است. علامه حلی بنا به گفتهٔ خودش، اثر مفصلتری در رجال با عنوان کشف المقال فی معرفة الرجال نیز داشته که مشتمل بر اقوالی دربارهٔ راویان و مصنفان متقدم بوده و احوال متأخران و معاصران مؤلف نیز در آن بحث شده است. از این کتاب امروزه اثری در دست نیست.
عنوان کتاب ابنداوود حلی الرجال است. این کتاب دو بخش دارد: بخش اول دربیان اسامی راویان ممدوح و موثق و مهمل و بخش دوم در بیان اسامی راویان مجروح و مجهول مؤلف در پایان هر بخش همچنین فوایدی رجالی آورده و در قسمتی با عنوان «التنبیهات» نیز نُه تنبیه ذکر کرده است. ابنداوود در این کتاب نام افراد و پدر و جد آنان را برحسب حروف الفبا تنظیم کرده که در آثار رجالی شیعه تا آن زمان بیسابقه بودهاست. حواشی عالمان پس از ابنداوود بر رجال او نشانهٔ اهمیت این اثر در دورههای بعد است.
از عصر تدوین اصول ثانویه رجالی تا دوران معاصر
تألیف جوامع رجالی و کتابهای تحقیقی رجالی از ویژگیهای این دوره است که تلاش شد مشکلات منابع پیشین رجالی و دشواری بهرهمندی از آنان رفع شود. این تلاش به پیدایش جوامع رجالی انجامید. ترتیب جوامع رجالی بر اساس الفبا است. مهمترین این جوامع رجالی عبارت است از:
- مجمع الرجال فی علم الرجال عنایتالله قهپایی
- حاوی الاقوال فی معرفة الرجال نوشته عبدالنبی جزائری: نخستین کتاب رجالی شیعه که راویان به ترتیب تقسیم چهارگانهٔ حدیث در آن ذکر شدهاند.
- منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال مشهور به رجال کبیر اثر محمد بن علی بن ابراهیم استرآبادی(متوفی ۱۰۲۸)
- نقد الرجال سید مصطفی تفرشی
- جامع الرواة محمد بن علی اردبیلی(متوفی ۱۱۰۱)
- جامع المقال فی معرفة الرواة و الرجال و خلاصه آن با عنوان مخلص المقال فی احوال الرجال هر دو از سید عبدالله شبر(متوفی ۱۲۴۲)
- تنقیح المقال فی علم الرجال اثر عبدالله مامقانی(متوفی۱۳۵۱)
- ترتیب الاسانید از حسین طباطبائی بروجردی(متوفی ۱۳۸۰)
- الجامع فی الرجال اثر سید موسی شبیری زنجانی
- معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی(متوفی۱۴۱۳)
- قاموس الرجال محمدتقی شوشتری(متوفی ۱۴۱۵)
کتابهای تحقیقی رجال همچنین در این دوره، کتابّهای تحقیقی رجالی تألیف شد. در این کتابها مبانی علم رجال، قواعد کلی، تعریف اصطلاحات رجالیان و مسائل دیگر بیانشده است. مهمترین کتابهای تحقیقی این دوره عبارت است از:
- فوائد وحید بهبهانی(م۱۲۰۵)،
- جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال فخرالدین طریحی (م۱۰۸۵)
- رسالهٔعدیمة النظیر فی احوال ابیبصیر از مهدی بن حسن موسوی خوانساری(م ۱۲۴۶)،
- توضیح المقال فی علم الرجال حاج ملاعلی کنی(ن۱۳۰۶)،
- هدایة المحدثین الی طریقة المحمدین مشهور به المشترکات محمدامین کاظمی (زنده در ۱۱۱۸)،
- الرسائل الرجالیة نوشته ابوالمعالی کلباسی (درگذشت ۱۳۱۵ق) ،
- سماء المقال فی علم الرجال، ابوالهدی کلباسی(م۱۳۵۶)
- کلیات فی علم الرجال جعفر سبحانی
بنابر یک پژوهش، شمار مجموع کتابهای رجالی شیعه از آغاز تا عصر حاضر ۶۸۸ اثر است. که به شیوههای مختلفی تألیف شدهاند.
شیوهها وسبکهای نگارش رجالی
- تألیف بر اساس طبقات:
در این روش، راویان هر امام در یک فصل و راویانی که از هیچ امامی روایت نکردهاند، در فصلی خاص میآمد. گاهی چینش راویان در هر فصل بر اساس الفبا بود. این روش انحصاری شیعه است و با روش بر اساس زمانِ اهل سنت متفاوت است. رجال برقی، رجال شیخ طوسی و ظاهراً اصل رجال کشی به این شیوه نگاشته شدهاند.
- تألیف بر اساس فهرستنگاری:
در فهرستنگاری، مؤلفان کتابهای روایی گردآوری شدهاند و مبنای فهرستنگاری نام مؤلفان کتابها است. در فهرستها از مؤلفان کتابها، روایان آنها، بررسی حجیت کتابها و نسخههای کتاب بحث میشود. فهرستها مکمل کتابهای رجالیاند. این شیوه در اواخر قرن سوم رایج بوده است.. فهرست نجاشی و شیخ طوسی از مهمترین فهرستهای برجاماندهاند.
- تألیف بر اساس نام راویان:
در این شیوه، دیگر در تدوین آثار رجالی شیعه تألیف بر اساس نام راویان است. در این شیوه، نامها به ترتیب حروف اول، دوم و سوم و گاهی تا آخرین حرف هر نام مرتب میشوند. گاهی این ترتیب در نام پدر و جد و نسب هم رعایت شده است. پس از نامها، در فصلهای جداگانه، کنیهها (باب الکُنی) و پس از آن القاب و سپس راویان زن معرفی میشوند. این ترتیب بیشتر در جوامع رجالی دیده میشوند و برای نمونه به منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال میرزا محمد استرآبادی و نقد الرجال سید مصطفی تفرشی و در دورههای معاصر به مستدرک علم رجال الحدیث علی نمازی شاهرودی(م۱۴۰۵)و معجم رجال الحدیث سید ابوالقاسم خویی میتوان اشاره کرد. گاهی برخی مؤلفان به شیوههای خاص دیگری اعمال سلیقه کرده و این تنظیم و ترتیب را کمی تغییر داده آند. برای نمونه نام «احمد» را به احتران نام پیامبر (ص) بر دیگر نامهای باب همزه مقدم داشته و پس از آن «ابراهیم» و «اسماعیل» و سپس دیگر اسامی را ذکر کردهاند. همچنین برخی مؤلفان القاب و نام زنان را در اثنای دیگر نامها به ترتیب الفبایی آورده و فصلی جدا را به آنها اختصاص ندادهاند.
- تألیف بر اساس جرح و تعدیل:
در این شیوه، جرح و تعدیل راویان اساس تألیف است. در این آثار راویان قابل اعتماد و کسانی که روایت آنها قابل اعتماد نیست، در دو بخش جداگانه ذکر میشوند. خلاصة الاقوال علامه حلی و کتاب الرجال ابنداوود حلی از برجستهترین نمونهّای این سبک نگارشاند. این نوع از دشوارترین انواع تألیف رجالی است.
- تألیف بر اساس نتایج حاصل از تحقیقات و پژوهشهای رجالی:
در دورههای متأخر، سبکی دیگر در نگارش آثار رجالی پدید آمده که بر نتایج حاصل از تحقیقات و پژوهشهای رجالی مبتنی است. در این نوع تألیفات قواعد، فوائد و ضوابط کلی دانش رجال بیان و نکات و مباحث رجالی حاصل از تحقیق و بررسیها مطرح میشود. این گروه مشتمل بر سه گونه است: الرجال فخرالدین طریحی ، الفوائد الرجالیه وحید بهبهانی، رجال سید مهدی بحرالعلوم(م۱۲۱) مشهور به الفوائد الرجالیه و اثر فرزندش سید رضا (م۱۲۵۳) با عنوان الفوائد الرجالیه عدة الرجال سید محسن اعرجی(م۱۲۲۷)، الفوائد الرجالیة مهدی کجوری شیرازی(م۱۲۹۳) بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال ملاعلی علیاری تبریزی(م۱۳۲۷)، قواعدنگاری مانند توضیح المقال فی علم الرجال از حاج ملاعلی کنی
پانویس
- ↑ فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۱۸-۱۹.
- ↑ مامقانی، ج۱، ص۳۶.
- ↑ برای نمونه: بحرالعلوم، ج۲، ص۳۷۰؛ نوری، ج۱، ص۶۷؛ امین، ج۱۰، ص۳۲۴.
- ↑ فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۲۷؛ علی نمازی شاهرودی در عنوان کتاب خود: مستدرک علم رجال الحدیث.
- ↑ عبدالماجد غوری، ص۲۵۲-۲۵۴، ۲۸۶-۲۹۱.
- ↑ کجوری شیرازی، مقدمه رحمان ستایش، ص۲۴-۲۴؛ ساعدی، ص۲۴۹، ۲۵۲.
- ↑ الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة، ص۳۰۷.
- ↑ کجوری شیرازی،ص۳۵.
- ↑ کنی، ص۲۹.
- ↑ نجاشی، ص۷۶، ۳۷۷.
- ↑ فاضل تونی، ص۲۶۰-۲۶۱.
- ↑ محمدامین استرآبادی، ص۱۱۸؛ بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۵؛ نوری، ج۳، ص۵، ۱۰-۱۱.
- ↑ استرآبادی، ص۱۲۸-۱۲۹، ۱۳۱،۱۷۸،۳۷۱؛ کرکی، ص۱۷؛ حر عاملی، ۱۴۱۶، ج۳، ص۱۹۱-۱۹۸؛ حرعاملی، ۱۴۱۲، ج۸، ص۵۶۴، سماهیجی، ص۳۶؛ بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۵.
- ↑ مجلسی، ج۱، ص۲۱-۲۲؛ نیز فیض کاشانی، ج۱، ص۲۵.
- ↑ حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۳۰، ص۱۵۳-۱۶۵، ۲۴۹-۲۶۵؛ جزایری، ص۶۴؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۵-۲۶؛ نیز مامقانی، ج۱، ص۹۹.
- ↑ بحرانی، الحدیث الناضرة، ج۱، ص۲۲-۲۳؛ نیز: کنی، ص۴۶؛ سبحانی، ص۴۰-۴۱؛ صرامی، ص۱۷۲.
- ↑ برای نمونه: کلینی، ج۱، ص۸؛ ابنبابویه، ج۱، ص۲-۳.
- ↑ ابراهیمی، ص۱۲۷.
- ↑ کنی، ص۲۴.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۴، پانویس ۱؛ نیز: خاقانی، ص۸۴.
- ↑ مامقانی، ج۱، ص۸۰.
- ↑ مامقانی، ج۱، ص۸۸؛ کنی، ص۴۵؛ سبحانی، ص۳۸.
- ↑ مامقانی، ج۱، ص۸۸.
- ↑ وحید بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ص۱۱۲-۲۲۹.
- ↑ یونس، آیه ۳۶، ۵۹؛ اسراء، آیه ۳۶؛ دیگر ادله: انصاری، رسائل، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۳؛ خویی، ج۱،ص۱۹.
- ↑ خویی،ج۱، ص۲۰-۲۱.
- ↑ سیفی، ص۱۳.
- ↑ کشی، ص۲۲۳-۲۲۸؛ محمدجعفر استرآبادی، ص۴۲۶؛ مامقانی، ج۱، ص۶۴-۶۷؛ نیز: سبحانی، ص۲۵-۲۸.
- ↑ سبحانی، ص۲۸.
- ↑ کلینی، ج۱، ص۶۷-۶۸، ج۷،ص ۴۱۲؛ طوسی، ج۶، ص۲۱۸، ۳۰۱-۳۰۳.
- ↑ مامقانی، ج۱، ص۵۹-۶۲؛ سبحانی، ص۲۵.
- ↑ کنی، ص۳۷؛ مامقانی، ج۱،ص۷۴-۷۶؛ سبحانی، ص۲۸-۲۹.
- ↑ مزی، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۱.
- ↑ رامهرمزی، ص۳۲۰؛ مزی، ج۱، ص۱۶۵.
- ↑ ابنابیحاتم، ج۱، ص۲-۵،۳-۶.
- ↑ نجاشی، ص۲۳۱؛ طوسی، ۱۴۲۰، ص۳۰۵.
- ↑ کلینی، ج۳، ص۳۱۱.
- ↑ کشی، ص۴۸۴-۴۸۵؛ نجاشی، ص۴۴۷.
- ↑ طوسی، ۱۴۱۷، ص۳۸۹-۳۹۰.
- ↑ طوسی، ۱۴۱۷، ص۳۸۹.
- ↑ طوسی، ۱۴۱۷، ص۳۷۳.
- ↑ عدة الاصول، ج۱،ص ۳۳۸.
- ↑ بهایی، مشرق الشمسین، ص۲۶-۲۹.
- ↑ بهایی، مشرق الشمسین، ص۳۰-۳۱.
- ↑ فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۸۷-۸۸.
- ↑ کلینی، ج۱، ص۶۷-۶۸ .
- ↑ ابنابیجمهور، ج۴، ص۱۳۳ .
- ↑ کشی، ص۱۳۵-۱۳۷.
- ↑ کشی، همان، ص۵۹۴-۵۹۵.
- ↑ صرامی، ص۴۷.
- ↑ سمین، ص۸۷.
- ↑ کشی، ص۲۳۸،۳۷۵، ۵۵۷.
- ↑ برای تفصیل←سمین، ص۱۰۵-۱۰۹.
- ↑ سمین، ص۹۳؛ براید دیدگاه مشابه← حرعاملی، ج۱، ص۸۳.
- ↑ ابنبابویه، ج۲، ص۹۰-۹۱.
- ↑ سمین، ص۱۷۵.
- ↑ فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۷۴. برای نمونه: ←عدة الاصول، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۸؛ محقق حلی، معارج الاصول، ص۱۵۰.
- ↑ نوری، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ ستون ۵۵۵-۵۵۶.
- ↑ سمین، ص۱۸۷-۱۸۸.
- ↑ برای تفصیل←فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۷۶-۷۷؛ علامه حلی، قمدمه قیومی اصفهانی، ص۲۵-۲۹؛ رحمان ستایش، ص۱۵۵-۱۵۶.
- ↑ برای نمونه ←ج۱، ص۱۶-۲۳، ۳۹.
- ↑ سمین، ص۲۸۳-۲۸۴؛ برای فواید رجالی وی←مامقانی، ج۱،ص ۱۷۰-۱۷۱.
- ↑ برای نمونه←ج۱، ص۴۸،۱۱؛ برای مجموعه این قواعد، همان، ج۱، مقدمه، ص۳۵-۳۶.
- ↑ سمین، ص۳۳۹-۳۴۰.
- ↑ بهبهانی، ص۱.
- ↑ ←ص۴۴-۶۳.
- ↑ سمین، ص۳۴۰-۳۴۲.
- ↑ قم ۱۴۱۵.
- ↑ مامقانی، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۹.
- ↑ ج۱، ص۳۹-۴۶.
- ↑ ج۱، ص۵۰-۵۲.
- ↑ ج۱، ص۵۷-۸۳.
- ↑ ص۱۵۱-۱۵۷.
- ↑ ص۱۶۱-۳۵۰.
- ↑ ص۱۴-۲۸.
- ↑ همان، ص۲۷-۲۸؛ برای مجموع قراین و قواعد توثیقات عام و نقد و بررسی آنها←دلبری، ص۸۶-۹۶.
- ↑ ص۱۳-۲۲.
- ↑ برای مواردی از آن←اعرجی، ص۱۵۷-۱۶۰.
- ↑ ←ساعدی، ص۲۰۲؛ سمین، ص۵۳.
- ↑ کلینی، ج۱، ص۶۲-۶۳؛ ابنبابویه، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۷.
- ↑ برای تفصیل این بحث←ساعدی، ص۲۰۷-۲۱۵؛ سمین، ص۵۳-۶۲.
- ↑ ۱۳۶۴ش، ج۱،ص۲.
- ↑ برای این احادیث← حرعاملی، ۱۴۱۶،ج۲۷،ص۱۰۶-۱۲۴.
- ↑ ←کشی، ص۴۸۵-۴۸۶.
- ↑ کشی، ص۱۳۶.
- ↑ کشی، ص۱۳۶.
- ↑ اعرجی، ص۱۷۴.
- ↑ ۱۴۰۳، ج۱۰، ص۸۳؛ ۱۳۷۷ش، ستون ۲۵۸.
- ↑ همو، ۱۳۳۷ش، ستون ۲۵۹.
- ↑ رحمان ستایش، ص۱۰؛ سمین، ص۶۳.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۲، ص۱۳۲؛ ساعدی، ص۲۱۶.
- ↑ برای فهرستی از مهمترین آنها←ساعدی، ص۲۱۶-۲۲۲؛ برای فهرست کاملی از این آثار← رحمان ستایش، ص۱۲-۲۳؛ قس طلائیان، ص۱۳-۵۹، با اندکی تفاوت.
- ↑ ←نجاشی، ص۷۶.
- ↑ طوسی، ۱۴۲۰،ص ۵۴.
- ↑ تهران،۱۳۴۲ش.
- ↑ قم، ۱۴۲۸/۱۳۸۶ش.
- ↑ درباره این کتاب←رحمان ستایش، ص۲۹-۳۶.
- ↑ ص۱۷.
- ↑ برای دیگر آثار رجالی ابنعقده←ساعدی،ص۲۱۸-۲۱۹.
- ↑ قم۱۴۱۱/۱۳۶۹.
- ↑ اصفهان ۱۳۹۹.
- ↑ دربارهٔ این اثر←سمین، ص۹۶-۹۹.
- ↑ قم ۱۴۱۱/۱۳۶۹ش.
- ↑ ←آقابزرگ طهرانی،۱۴۰۳، ج۱۰،ص۸۱،۸۸.
- ↑ دراین باره←سبحانی، نورعلم، ش ۳، ص۶۱-۶۵؛ جلالی، ص۱۲-۴۱؛ رحمان ستایش، ص۳۷-۳۸، ۴۲-۴۶.
- ↑ آقابزرگ طهرانی،۱۴۰۳، ج۱۰،ص۸۱،۸۸.
- ↑ در این باره←آقابزرگ طهرانی،۱۴۰۳، ج۱۰،ص۸۱،۸۸؛ مجلسی، ج۱۰۵، ص۱۵۲-۱۵۴؛ فقرهای از اجازهٔ کبیرهٔ شهید ثانی.
- ↑ ←آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۳، ص۳۸۵-۳۸۶، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹، پانویس، ج۷، ص۶۴-۶۵، ج۱۰، ص۸۷-۸۹.
- ↑ درباره سیر تاریخی انتقال کتاب و اعتبار آن←آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۴، ص۲۸۸، پانویس؛ سبحانی، نورعلم، ش۳، ص۵۹-۶۰، ۶۵-۶۷، ش۴، ص۱۹-۲۹؛ ابنغضائری، مقدمهٔ حسینی جلالی، ص۱۷-۱۹.
- ↑ ←نجاشی، ص۳۷۲؛ طوسی، ۱۴۱۵، ص۴۴۰.
- ↑ ←طوسی، ۱۴۲۰، ص۴۵۱.
- ↑ مشهد، ۱۳۴۸ش.
- ↑ ←اعرجی، ص۱۷۷.
- ↑ ←رحمان ستایش، ص۱۱، ۲۵.
- ↑ طوسی،۱۴۲۰، ص۴۴۸.
- ↑ قس طوسی، ۱۴۱۷، ص۲۴۱، با اندکی تفاوت.
- ↑ طوسی، الفهرست، ص۴۴۷.
- ↑ نجاشی، ص۴۰۳.
- ↑ دربارهٔ این اثر و خصوصیات آن←خامنهای، ص۴۰۳-۴۱۲؛ رحمانستایش، ص۱۰۰-۱۱۷؛ ربانی، ص۹۴-۱۰۲؛ فهرست طوسی.
- ↑ نجاشی، ص۴۱۱.
- ↑ نجاشی، ص۳.
- ↑ ←اعرجی، ص۱۸۱.
- ↑ ←صاحب معالم: ص۴-۵.
- ↑ عمادی حائری، ص۴۰-۴۱.
- ↑ ←آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۱۰، ص۸۳؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۳۳۷ش، ستون ۵۰۲.
- ↑ اعرجی، ص۱۹۱.
- ↑ سبحانی، ۱۴۱۴، ص۱۲۲؛ رحمان ستایش، ص۱۴۷.
- ↑ برای تفصیل این ویژگیها←سمین، ص۱۷۳-۱۷۶.
- ↑ ←علامه حلی، ۱۴۱۷، ص۴۴.
- ↑ ←علامه حلی، ۱۴۱۷، ص۴۴.
- ↑ برای ویژگیهای محتوایی و ساختاری کتاب← اعرجی، ص۱۸۹-۱۹۰؛ رحمانستایش، ص۱۵۲-۱۵۷؛ ربانی، ص۱۱۵-۱۳۰.
- ↑ برای مقایسه انتقادی مندرجات این کتاب با خلاصة الاقوال← علامه حلی، ۱۴۱۵، مقدمه حسون، ص۱۸-۲۱.
- ↑ علامه حلی، ۱۴۱۷، ص۴۴.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۱۸، ص۶۲-۶۳.
- ↑ ابنداوود، ص۲۵.
- ↑ برای ویژگیهای محتوایی و ساختاری کتاب←راضی، ص۲۰-۳۱؛.اعرجی، ص۱۸۵-۱۸۸؛ رحمانستایش، ۱۶۳-۱۶۹.
- ↑ ←مجلسی، ج۱۰۵، ص۱۵۳؛ حر عاملی، ۱۳۶۲ش، قسم۲، ص۷۱.
- ↑ ←آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۶، ص۸۷؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۳۳۷ش، ستون ۱۹۶.
- ↑ قهپانی، قم، ۱۳۶۴ش.
- ↑ متوفی ۱۰۲۱؛ جزایری، قم، ۱۴۱۸.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ۱۳۳۷ش، ستون ۲۵۱.
- ↑ محمدبن علی استرآبادی، تهران، ۱۳۰۲.
- ↑ تفرشی، قم، ۱۴۱۸.
- ↑ محمد بن علی اردبیلی، تهران ۱۳۳۱ و قم ۱۴۴۳.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ۱۳۳۷ش، ستون ۲۳۹.
- ↑ مامقانی، نجف، ۱۳۴۹-۱۳۵۲.
- ↑ بروجردی، ترتیب الاسانید، مشهد، ۱۴۱۳-۱۴۱.
- ↑ زنجانی، قم،۱۳۹۴.
- ↑ قم، ۱۳۹۴.
- ↑ قم، ۱۴۱۰.
- ↑ برای اطلاعات تفصیلی دربارهٔ این آثار←اعرجی، ۱۹۵-۲۰۹؛ رحمان ستایش، ص۱۸۰-۲۴۹؛ ربانی، ص۱۴۹-۲۹۴؛ درباره مبانی رجالی و روش هر یک از این مؤلفان←ربانی، ص۱۴۹-۳۵۵.
- ↑ بهبهانی، چاپ شده در خاتمهٔ رجال خاقانی.
- ↑ طریحی، جامع المقال، تهران، بیتا،.
- ↑ کنی، قم، ۱۴۲۱.
- ↑ کاظمی، المشترکات، قم، ۱۴۰۵.
- ↑ کلباسی، الرسائل الرجالیة، قم، ۱۴۲۲.
- ↑ کلباسی، سماء المقال، قم، ۱۴۱۹.
- ↑ سبحانی، کلیات فی علم الرجال، قم، ۱۴۱۴.
- ↑ طلائیان، ص۱۳-۳۰۰.
- ↑ سمین، ص۱۰۴.
- ↑ نجاشی، ص۱۵،ش۱۴، ص۴۹،ش۱۰۲، ص۲۴۴، ش۶۴۰.
- ↑ نمازی شاهرودی، مستدرک علم رجال الحدیث، تهران، ۱۴۱۲ .
- ↑ رحمانستایش، ص۶-۷.
- ↑ رحمانستایش، ص۷-۸.
- ↑ طریحی، جامع المقال، تهران، بیتا.
- ↑ بهبهانی، الفوائد الرجالیه، قم،۱۴۱۰.
- ↑ بحرالعلوم، رجال، ۱۳۶۳ش.
- ↑ آقابزرگ طهرانی،۱۳۳۷ش، ستون ۱۷۷-۱۷۸؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۱۶،ص۳۳۸.
- ↑ اعرجی، عدة الرجال، قم، ۱۴۱۵.
- ↑ کجوری شیرازی، الفوائد الرجالیه، قم، ۱۴۲۳/۱۳۸۱ش.
- ↑ علیاری تبریزی، بهجة الآمال، قم، ۱۳۲۷.
- ↑ ملاعلی کنی، توضیح المقال، قم، ۱۴۲۱/۱۳۷۹ش.
منابع
- ابن ابیالجمهور، محمد بن زینالدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، تحقیق مجتبی عراقی، ج۴، قم، مطبعة سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
- ابن ابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآبارد، دکن، ۱۳۷۱-۱۳۷۳/۱۹۵۲-۱۹۵۳، چاپ افست، بیروت [بیتا].
- ابن ابیشبیه، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق سعید محمد لحام، بیروت،۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش
- ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴
- ابن حبان، کتاب الشقات، حیدرآباد، دکن، ۱۳۹۳-۱۴۰۳/۱۹۷۳-۱۹۸۳، چاپ افست، بیروت، [بیتا]
- ابن حبان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب، ۱۳۹۵-۱۳۹۶/۱۹۷۶-۱۹۷۵
- ابن داوود حلی، کتاب الرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۸۳ش
- ابن داوود حلی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحر العلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم [بیتا]
- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، ۱۹۵۶
- ابن عبدالبر، التمهید لما فی الموطأ من المعنانی و الاسانید، چاپ مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری [رباط] ۱۴۰۸/۱۹۸۸
- ابن عدی، الکامیل فی ضعفاء التاریخ، چاپ یحیی مختار غزنوی، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۸
- ابن غضائری، الرجال لابن الغضائری، چاپ محمدرضا حسینی جلالی، قم ۱۴۲۲
- ابن مبارک، کتاب الجهاد، چاپ نزیه حماد، جده، دارالمطبوعات الحدیث، [بیتا]
- ابنبابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴
- ابنسعد
- ابوالقاسم ابراهیمی، کتاب اجتهاد و تقلید،[ کرمان، ۱۳۶۲ّ
- ابولبابة طاهر، الجرح و التعدیل، تونس،۱۴۳۱/۲۰۱۰
- احمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفة الرجال، چاپ وصیالله عباس، بیروت، ۱۴۰۸/۱۹۸۸
- احمد بن عبدالله خزرجی، خلاصة تهذیب تهذیب الکمال فی اسماء الرجال،چاپ عبدالفتاح ابوعده حلب، ۱۴۱۱
- احمد بن علی خطیب بغداد، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶
- احمد سمین، دروس تمهیدیه فی تاریخ علم الرجال عند الامامیة، تقریرا لمحاضرات حیدر حب الله [بیجا] دار الفقه الاسلامی المعاصر، ۱۴۳۲/۲۰۱۲
- احمدمحمد نورسیف، یحیی بن معین و کتابه التاریخ،مکه، ۱۳۹۹/۱۹۷۹
- آقا بن عابد فاضل دربندی، الفن الثانی من القوامیس، چاپ محمدکاظم رحمانستایش، در رسائل فی درایة الحدیث، چاپ ابوالفضل حافظیان، بابلی، ج۲، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۳ش
- آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
- آقابزرگ طهرانی، مصفی ا لمقال فی مصنفی علم الرجال، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۳۷ش
- جعفر بن حسن محقق حلی، معارج الاصول، چاپ محمدحسین رضوی، قم ۱۴۰۳
- جعفر سبحانی، تحقیقی پیرامون رجال ابنغضائری، نور علم، دوره ۲، ش ۳ (اردیبهشت ۱۳۶۵)، دوره ۲، ش ۴ (تیر ۱۳۶۵)
- جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، قم، ۱۴۲۱
- حسن بن زین الدین صاحب معالم، التحریر الطاووسی، چاپ فاضل جواهری، قم، ۱۴۱۱
- حسن بن زین الدین صاحب معالم، منتقی الجمان فی الاحادیث و الصحاح و الحسان،چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲-۱۳۶۵ش
- حسن بن عبدالرحمن رامهرمزی، المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت، ۱۴۲۰/۲۰۰
- حسن بن یوسف علامه حلی، ایضاح الاشتباه، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۱۵
- حسن بن یوسف علامه حلی،خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی،[قم] ۱۴۱۷
- حسین بن شهاب الدین کرکی، کتاب هدایة الابرار الی طریق الائمة الاطهار، چاپ رؤوف جمال الدین، بغداد ۱۹۷۷
- حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵-۱۴۲۰
- حسین ساعدی، «نشأة علم الرجال و تطوره»، الفکر الاسلامی، ش ۲۶ (شوال-ذیحجة ۱۴۲۱)
- خویی، معجم رجال الحدیث
- رسول طلائیان، مأخذشناسی رجال شیعه، قم ۱۳۸۱ش
- زهیر اعرجی، تاریخ النظریة الرجالیة فی المدرسة الامامیة، تراثنا، سال ۲۳، ش ۱و۲ (محرم-جمادی الآخره ۱۴۲۸)
- سیف الله صرامی، مبانی حجیت آرای رجالی، قم ۱۳۹۱ش
- سیف الله صرامی، مبانی حجیت آرای رجالی، قم، ۱۳۹۱ش
- شادی نفیسی، آغاز اسناد از دیدگاه خاورشناسان، در شمع جمع: ارجنامه استاد محمدعلی مهدویراد، به کوشش علی راد، تهران، خانه کتاب، ۱۳۹۱
- طبری، تاریخ
- عبدالحمید راضی، من مراجع علم الرجال عند الامامیه: کتاب الرجال لابن داوود،البلاغ، سال ۶، ش ۴ (۱۳۹۶)
- عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، کتاب المحاضرات و المحاورات، چاپ یحیی جوری، بیروت۷ ۱۴۲۴/۲۰۰۳
- عبدالله بن صالح سماهیجی، منیة الممارسین،
- عبدالله بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، دمشق، ۱۳۴۹
- عبدالله بن محمد تونی، الوافیة فی اصول الفقه، چاپ محمدحسین رضوی کشمیری، قم، ۱۴۱۲
- عبدالله مامقانی،الفوائد الرجالیة من تنقیح المقال فی علم الرجال،چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۳۱
- عبدالله مامقانی،تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف، ۱۳۴۹-۱۳۵۲
- عبدالماجد غوری، علم الرجال: تعریفه و کتبه، دمشق، ۱۴۲۸/۲۰۰۷
- عبدالهادی فضلی، اصول علم الرجال، بیروت، ۱۴۲۰
- علی اکبر سیفی، مقیاس الرواة فی کلیات علم الرجال، قم ۱۴۲۲
- علی بن حسن خاقانی، رجال الخاقانی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، [نجف ۱۳۸۸/۱۹۶۸]، چاپ افست [قم]، ۱۴۰۴
- علی بن عبداله علیاری تبریزی، بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال، ج۱، قم ۱۳۷۱ش
- علی بن قربانعلی کنی، توضیح المقال فی علم الرجال، چاپ محمدحسین مولوی، قم، ۱۳۷۹ش
- علی حسین مکی عاملی، بحوث فی فقه الرجال، محاضرات علی فانی اصفهانی، برج البراجنه،لبنان، ۱۴۱۴/۱۹۹۴
- علی خامنهای، چهار کتاب اصلی علم رجال، در یادنامه علامه امینی، مجموعه مقالات تحقیقی، به اهتمام جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی، تهران، مؤسسهٔ انجام کتاب،۱۳۶۱ش
- علی دلبری، آشنایی با اصول علم رجال، مشهد ۱۳۹۱ش
- غثمان بن سعید دارمی، تاریخ عثمان بن سعید الدارمی، چاپ احمد محمد نورسیف، دمشق [۱۴۰۰]
- کلینی، کافی
- محمد عمادی حائری، بازسازی متون کهن حدیث شیعه: روش، تحلیل، نمونه، تهران ۱۳۸۸ش
- محمد آصف محسنی، بحوث فی علم الرجال، قم ۱۳۶۲ش
- محمد بن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، دایر بکر، المکتبة الاسلامیه، [بیتا]
- محمد بن اسماعیل بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، چاپمحمد ابراهیم زاید، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶
- محمد بن حسن بن زین الدین، استقصاء الاعتبار فی شرح الاستبصار،قم، ۱۴۱۹-
- محمد بن حسن حر عاملی، امل الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد [۱۳۸۵]، چاپ افست قم، ۱۳۶۲ش
- محمد بن حسن حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم ۱۴۱۶
- محمد بن حسن حر عاملی، هدایة الامة الی احکام الائمة علیهم السلام، مشهد ۱۴۱۲-۱۴۱۳
- محمد بن حسن شیخ بهائی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، مع تعلیقات محمداسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجایی، مشهد ۱۳۷۲ش
- محمد بن حسن طوسی، الفهرست، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷
- محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱
- محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵
- محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، و بذیله الحاشیة الخلیلیة لخلیل بن غازی قزوینی، چاپ محمدمهدی نجف [قم] ۱۴۰۳/۱۹۸۳
- محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم ۱۴۲۰
- محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، چاپ عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم ۱۴۱۷
- محمد بن حسین شیخ بهایی، مشرق الشمسیت و اکسیر السعادتین، مع تفلیقات محمد اسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجایی، مشهد ۱۳۷۲ش
- محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، چاپ ضیاء الدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۶۵-۱۳۷۴ش
- محمد بن عمر عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴
- محمد بن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، [تلخیص] محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ش
- محمد بن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸
- محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
- محمد بهاء الدین، المستشرقون و الحدیث النبوی، عمان، ۱۴۲۰/۱۹۹۹
- محمد جعفر بن سیف الدین استرآبادی، لب اللباب فی علم الرجال، چاپ محمدحسین مولوی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۲، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۸ش
- محمد ضیاء الرحمان اعظمی، معجم اصطلاحات الحدیث و لطائف الاسانید، ریا، ۱۴۲۰/۱۹۹
- محمد کاظم رحمانشتایش، آشنایی با کتب رجالی شیعه، تهران ۱۳۸۵ش
- محمدامین بن محمد شریف استرآبادی ، الفوائد المدنیة، چاپ رحمة الله رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۴
- محمدآصف محسنی، بحوث فی علم الرجال، قم ۱۳۶۲ش
- محمدباقر بن محمد اکمل، بهبهانی، فوائد الوحید البهبهانی،در علی بن حسین خاقانی،رجال الخاقانی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، [نجف ۱۳۸۸/۱۹۶۸]
- محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة۷ قم، ۱۴۱۶
- محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، تهران ۱۳۷۹ش
- محمدجعفر بین سیف الدین استرآبادی، الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة، چاپ حمید احمدی جلفایی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۱۵، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۵ش
- محمدحسن ربانی، دانش رجال الحدیث، مشهد، ۱۳۸۲ش
- محمدحسن ربانی، سبکشناسی دانش رجال الحدیث، قم ۱۳۸۵ش
- محمدحسین بارفروشی، نتیجة المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی تهران [۱۲۸۴]
- محمدکاظم رحمان ستایش، آشنایی با کتب رجالی شیعه، تهران ۱۳۸۵ش
- محمدلقمان سلفی، اهتمام المحدثین بنقد الحدیث سندا و متنا و دحض مزاعم المستشرقین و اتباعهم، ریاض، ۱۴۲۰
- محمدمهدی بن مرتضی بحر العلوم، رجال السید بحرالعلوم، تهران، ۱۳۶۳ش
- محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، او دفاع عن الحدیث، قاهره، ۱۳۸۳./۱۹۶۳
- مرتضی بن محمدامین انصاری، فرائد الاصول، قم ۱۴۱۹
- مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، ۱۴۱۳/۱۹۹۳
- مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت، دارالفکر، [بیتا]
- مسلم بن حجاج، کتاب التمییز، در محمد مصطفی اعظمی، منهج النقد عند المحدثین، نشأته و تاریخه، [ریاض] ۱۴۱۰/۱۹۹۰
- مصطفی بن حسین تفرشی، نقد الرجال، قم، ۱۴۱۸ق
- مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، بیروت، ۱۴۰۵/۱۹۸۵
- مهدی جلالی، جستاری در باب نسبت کتاب الضعفاء به ابنغضائری، مطالعات اسلامی، ش ۶۸ (تابستان ۱۳۸۴)
- مهدی کجوری شیرازی، الفوائد الرجالیه، چاپ محمدکاظم رحمان ستایش، قم، ۱۳۸۲ش
- نجاشی
- نعمتالله بن عبدالله جزائری، منبع الحیاة،در محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الشهاب الثاقت فی وجوب صلاة الجمعه العینی، چاپ رؤوف جمال الدین* قم ۱۴۰۱
- یوسف ابن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرا لعلوم، قم [بیتا]
- یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش
- یوسف بن عبدالرحمان مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲
- یوسف مرعشلی، علم الجرح و التعدیل و اهمیته فی دراسة الاسانید و الحکم علی الحدیث، بیروت ۱۴۳۰/۲۰۰۹
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: