غلمان
معاد |
غِلمان واژهای قرآنی بهمعنای نوجوانان زیبا که در خدمت بهشتیاناند. در قرآن کلمه غلمان (غلامها) یکبار و وِلدان (پسران) دو بار و همچنین عبارت خدمتکارانی جوان و جاودانی، یکبار بهکار رفته است. مفسران درباره اینکه غلمان، مخلوقات بهشتیاند یا انسانهای زمینی، اختلاف نظر دارند.
واژهشناسی
واژه غِلمان جمع «غُلام» است که در لغت به خدمتگزار معنا میدهد. بنابراین غلمان بهمعنای غلامان یا خدمتگزاران است.
غلمان در قرآن
در قرآن واژه غِلمان (غلامها) یکبار بهکار رفته است؛ در سوره طور آمده است که در بهشت، خدمتگزارانی در اطراف بهشتیان در گردشاند. دو بار هم در سورههای انسان و واقعه عبارت ولدان (پسران) آمده است که منظور از آن همین غلمان است؛ در آیه ۱۹ سوره انسان، آمده: «و بر گِرد آنها پسرانی میگردند که هر گاه آنها را ببینی گمان میکنی مروارید پراکندهاند.» در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره واقعه هم توصیفی نسبتاً مشابه ذکر شده است: «خدمتکارانی جوان و جاودانی پیوسته گرداگرد آنها میگردند؛ با قدحها و کوزهها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)»
از ظاهر این آیات برمیآید که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمتگزاری بهشتیان آفریده شدهاند.
منظور از غلمان
مفسران در اینکه غلمان مخلوقاتی بهشتیاند یا انسانهای زمینی که در خلقتی نو در خدمت بهشتیان قرار میگیرند، اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند آنها فرزندان کافران هستند که نه حسناتی برای پاداش دارند و نه گناهی برای کیفر شدن. از امام علی(ع) درباره فرزندان مشرکان [که قبل از تکلیف میمیرند]، روایتی نقل شده است که آنها خادمان اهل بهشت هستند. علامه طباطبایی در المیزان نوشته است که غلمان مانند حور العین از مخلوقات بهشتیاند که از شدت زیبایی مانند مرواریدی در گنجینه پنهان داشته شدهاند.
غلمان در ادبیات فارسی
واژه غلمان در ادبیات فارسی و اشعار شاعرانی چون حافظ، سعدی و سنائی کاربرد داشته است. بیت زیر نمونهای از آن است:
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند | غلمان ز روضه، حور ز جنت به درکشیم |
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۱ق، ج۱۲، ص۴۴۰.
- ↑ سوره طور، آیه ۲۴.
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۲۴۴.
- ↑ وَ یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا.
- ↑ يَطوف عَلَيهِمْ وِلْدَنٌ مخَلَّدُونَ بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۱۲، ص۳۰۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۳۲۷.
- ↑ طباطبایی، ترجمه المیزان، ۱۳۷۰ش، ج۱۹، ص۲۱.
- ↑
- ↑
- ↑
منابع
- قرآن کریم.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۱ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۷۰ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
- قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۷ش.