حجر
«حِجر» (به کسر حاء) در قرآن کریم به چند معنی آمده است:
- اول به معنی حرام: «هَٰذِهِ أَنْعَامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ» (سوره انعام، ۱۳۹) مشرکان بعض حیوانات و محصولات زراعت را خاص بتان خویش می کردند و تصرف در آن نمی کردند و چون بی دلیل چیزی را حرام کردن برخلاف حکم الهی است، خداوند آنها را مذمت فرمود و از اینجا توان دانست اصل بر اباحت است و در آن خلافی است.
- مشهور دوم به معنی عقل: «هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ» (سوره فجر، ۵) آیا این سوگندها برای خردمند کافی است؟ چون عقل از کار زشت منع می کند آن را حِجر گفتند.
- سوم به معنی حاجب و مانع: «وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَ حِجْرًا مَحْجُورًا» (سوره فرقان، ۵۳).
- چهارم به معنی کنار و دامن و جمع آن حُجور در قرآن آمده است: «وَ رَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ» (سوره نساء، ۲۳) دختر زنهای شما که در دامن شما و کنار شما هستند بر شما حرامند. این علت است که غالباً دختر زن همراه مادر خود در خانه شوهر مادر می باشد و از این جهت محرم است تا از پوشیدن خود بر او حرج نباشد.
- پنجم به معنی نام بلاد ثمود است: «وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ» و به این مناسبت یک سوره قرآن به نام سوره حجر موسوم شده است.
منابع
- علامه شعرانی، نثر طوبی (دائرةالمعارف لغات قرآن کریم)، ج۱، واژه حجر.
رده: