خیرالحاکمین (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی

«خیرُ الحاکمین» از اسما و صفات خداوند متعال و به معناى «بهترین داوران و فرمانروایان» است که سه بار در قرآن کریم در آیات زیر ذکر شده است:

  1. «وَ إِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکمْ آمَنُوا بِالّذى أُرسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ یؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتّى یحْکمَ اللّهُ بَینَنا وَهُوَ خَیرُ الحاکمینَ».(اعراف/۸۷) «اگر گروهى از شما به آیینى که براى تبلیغ آن فرستاده شده ام ایمان آورده، و گروه دیگر ایمان نیاورند، صبر کنید تا خدا میان ما داورى کند و او بهترین داورها است».
  2. «وَ اتَّبِعْ ما یوحى إِلَیک وَ اصْبِر حَتّى یحْکمَ اللّهُ وَ هُوَ خَیرُ الحاکمینَ».(یونس/۱۰۹) «از آنچه که به تو وحى مى شود پیروى کن و صبر کن تا خدا داورى کند، او بهترین داورها است».
  3. از زبان فرزند کبیر حضرت یعقوب چنین نقل مى کند: «... فَلَنْ أَبْرَحَ الأَرض حَتّى یأْذَنَ لِى أَبِى أَو یحْکمَ اللّهُ لِى وَ هُوَ خَیرُ الحاکمینَ».(یوسف/۸۰) «در این سرزمین مى مانم تا پدرم به من اجازه حرکت دهد، یا خدا به نفع من داورى کند او بهترین داورها است».

لفظ «أَحکمُ الحاکمین» که صیغه تفضیل است، حاکى از وجود داوران دیگرى است که خدا بهترین آنها است، و نکته آن این است که در میان دیگر داوران، داوران عادل و جائر و خطاکار و واقع بین وجود دارد؛ سرانجام چون همگى فاقد احاطه علمى هستند، از این جهت خدا بهترین داوران مى باشد.

پانویس

  1. فرهنگ قرآن، ج ۱۳، ص ۳۰۲.
  2. منشور جاوید، ج ۲، ص ۲۲۴، آیت الله جعفر سبحانی.

مطالب مرتبط

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.