ابنخزیمه ابوبکر محمد بن اسحاق سلمی نیشابوریاِبْنِخُزَیْمه، ابوبکر محمد بن اسحاق سُلَمی، ملقب به امام الائمه (۲صفر ۲۲۳-ذیقعده ۳۱۱/ ۱۱ژانویه ۸۳۸ -فوریه ۹۲۴)، محدث و فقیه نیشابوری بود. ۱ - به دنبال کسب علماستماع وی از اسحاق بن راهویه (د ۲۳۸ق) نشان میدهد که پیش از ۱۵ سالگی در نیشابور تحصیل را آغاز کرده است. [۱]
ابنابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۹۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۲]
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۱۴۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
وی در حوالی ۲۴۰ق برای کسب دانش از آنجا به مرو و مروروذ رفت [۳]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۱-۳۷۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
و به ری، بغداد، کوفه، بصره، عبّادان (آبادان کنونی)، جزیره ابنعُمَر، شام، قاهره، اسکندریه و حجاز نیز سفر کرد. [۴]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ج۱، ص۱۹۹، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
[۵]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ج۱، ص۲۷۹، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
[۶]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۶۰، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۷]
سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۵، ص۱۲۴، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۸]
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۱۴۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
[۹]
ذهبی، محمد، العبر، ج۱، ص۴۶۲، به کوشش محمد سعید بن زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۱۰]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۱۱۰، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، ۱۳۸۴ق.
همچنین گفته شده که در رجب ۳۰۰ در گرگان بوده است. [۱۱]
سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، ج۱، ص۴۵۶، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
وی در این سفرها در ضمن فرا گرفتن حدیث و فقه، به نقل حدیث نیز میپرداخت. ابنخزیمه از محدثان صاحب نام است و رجال شناسانی همچون ابنابی حاتم، [۱۲]
ابنابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۹۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
دارقطنی [۱۳]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
و ابنحبّان [۱۴]
ابنحبان، محمد، الثقات، ج۹، ص۱۵۶، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
وی را موثق شمرده و برخی بر تبحر وی در حدیث تأکید کردهاند. [۱۵]
ابنحبان، محمد، الثقات، ج۹، ص۱۵۶، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۱۶]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
۲ - مشایخاز بررسی آثار موجودِ ابنخزیمه و منابع دیگر برمیآید که وی از استادان بسیاری بهره برده و عدهای از مشایخ روایی صاحبان صحاح ستّه از مشایخ روایی او نیز بوده و حتی خود بخاری و مسلم نیز از وی روایت کردهاند. [۱۷]
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۱۴۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
از میان مشایخ ابنخزیمه میتوان محمود بن غیلان عَدَوی، علی بن حُجر سعدی، احمد بن منبع بَغَوی، ابو کُرَیب محمد بن علاء همدانی، محمد بن یحیی ذُهَلی، نصر بن علی جَهضَمی، محمد بن بشّار بُندار، محمد بن مُثنّی، احمد بن سعید دارِمی و محمد بن عبدالله بن ابی الثَلْج را نام برد. [۱۸]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۴، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۱۹]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۶، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۲۰]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۴، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۲۱]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۳۲، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۲۲]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۶۷، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۲۳]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۲۴]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ج۱، ص۶۲، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
[۲۵]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ج۱، ص۲۷۵، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
[۲۶]
مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۱۶، ص۳۵۵، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، توپکاپی، شم ۶۲۹۶.
[۲۷]
خطیب بغدادی، احمد، شرف اصحاب الحدیث، ص۴۱، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
[۲۸]
ابوعمرو نیشابوری، محمد، کتاب فی قوارع القرآن، ج۱، ص۵۹، به کوشش قاسم النوری، مشهد، ۱۴۱۰ق.
[۲۹]
ابوعمرو نیشابوری، محمد، کتاب فی قوارع القرآن، ج۱، ص۶۵، به کوشش قاسم النوری، مشهد، ۱۴۱۰ق.
[۳۰]
ابوعمرو نیشابوری، محمد، کتاب فی قوارع القرآن، ج۱، ص۹۳، به کوشش قاسم النوری، مشهد، ۱۴۱۰ق.
[۳۱]
سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۵، ص۱۲۴، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۳۲]
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۱۴۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
[۳۳]
ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، ج۱، ص۳۹۷، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۳۴]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۶۵-۳۶۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
۳ - شاگرداناز شاگردان و راویان ابنخزیمه نیز میتوان از ابنحبّان بستی، ابوعلی نیشابوری، ابوحامد بن شرقی، ابواحمد بن عدی، ابوبکر احمد بن مهران مقری، ابوسعید کرابیسی، علی بن حسین بن بابویه قمی یاد کرد. [۳۵]
ابنبابویه، محمد، علل الشرائع، ص۳۶۳، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۳۶]
فارسی، علی بن بلیان، الاحسان فی تقریب صحیح ابنحبان، ج۱، ص۱۹۰، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۳۷]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۶۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۳۸]
خطیب بغدادی، احمد، شرف اصحاب الحدیث، ص۴۱، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
[۴۰]
ابوعمرو نیشابوری، محمد، کتاب فی قوارع القرآن، ج۱، ص۳۰، به کوشش قاسم النوری، مشهد، ۱۴۱۰ق.
[۴۱]
ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۴۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
۴ - مقام او در علم قرائتنام ابنخزیمه در علم قرائت به عنوان راوی عِمران بن موسی قزّاز دیده میشود و [۴۲]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۱، ص۶۰۵، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۴۳]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۲، ص۹۸، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۴۴]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۹۳، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
نظر به اینکه قزاز خود قرآن را از عبدالوارث و او از ابوعمرو بن علا از قاریان هفتگانه آموخته بود، [۴۵]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۱، ص۴۷۸، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۴۶]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۱، ص۶۰۵، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
میتوان نتیجه گرفت آنچه ابوالعز قلانسی در الکفایة الکبری از ابنخزیمه روایت کرده، از ابوعمرو باشد. البته روایت عبدالوارث از ابوعمرو شدیداً تحتالشعاع روایت یزیدی قرار گرفته و متروک شده است. [۴۷]
ابنجزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۱۲۳-۱۳۳، به کوشش علی محمد الضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
[۴۸]
اندرابی، احمد، قراءات القراء المعروفین، ج۱، ص۹۱-۹۲، به کوشش احمد نصیف الجنابی، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
از طرف دیگر با عنایت به اینکه عبدالوارث در معیت ابوعمرو از حمید بن قیس، قاری مکه قرائت آموخته [۴۹]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۱، ص۴۷۸، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
و حمید احتمالاً یکی از ۵۰ تنی است که قرائت ایشان در الکامل هذلی درج گردیده، [۵۰]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۵۱]
ابنجزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۹۱، به کوشش علی محمد الضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
نمیتوان گفت طریقی که هذلی از ابنخزیمه ثبت کرده [۵۲]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۲، ص۹۲- ۹۸، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
روایت عبدالوارث از ابوعمرو است یا روایتی از حمید و یا از هر دوی آنها. از راویان ابنخزیمه در قرائت ابوبکر بن حسن نقاش را نیز میتوان نام برد. [۵۳]
ابنجزری، محمد، غایة النهایه، ج۲، ص۹۸، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
۵ - مقام فقهیاو فقه را از شاگردان شافعی چون اسماعیل بن یحیی مُزَنی، ربیع بن سلیمان مرادی و یونس بن عبدالاعلی فرا گرفت، [۵۴]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۱۳، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۵۵]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۱۹، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۵۶]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۴۴، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۵۷]
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۱۸۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
ولی از مباحث پراکنده او در صحیح برمیآید که به دیگر مذاهب فقهی حتی امامی و خارجی نیز آشنا بوده است. [۵۸]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۸۴_۸۵، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۵۹]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۰۲، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۶۰]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۲۰، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
در منابع شافعی از ابنخزیمه به عنوان فقیه شافعی یاد شده، [۶۱]
ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۱۱۶، بیروت، دارالقلم.
ولی از کتاب صحیح او مستفاد میگردد که وی در بیان احکام پیرو اقوال شافعی نبوده، بلکه فقیهی مجتهد بوده که بر اساس کتاب و سنت و دیگر ادله حکم میکرده است. آنچه از آرای فقهی او در صحیح و دیگر آثار [۶۲]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۴۴، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۶۳]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۱۱۹، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، ۱۳۸۴ق.
در دست است، نشان میدهد که فقه ابنخزیمه قرابت بسیاری به فقه شافعی دارد، ولی در موارد متعددی نیز برخلاف شافعی [۶۴]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۹۱-۹۲، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
در مسح بر عمامه [۶۵]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۱۱۹، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، ۱۳۸۴ق.
در اتصال به صف در جماعت [۶۶]
ابنهبیره، یحیی، الافصاح، ج۱، ص۵۸، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۶۷]
ابنهبیره، یحیی، الافصاح، ج۱، ص۱۰۸، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
و حتی بر خلاف اتفاق فقهای اربعه [۶۸]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۱۱۹، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، ۱۳۸۴ق.
در رکن بودن رفع یدین در نماز و اشتراط جماعت در صحت نماز در صورت تمکن [۶۹]
ابنهبیره، یحیی، الافصاح، ج۱، ص۸۹، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۷۰]
ابنهبیره، یحیی، الافصاح، ج۱، ص۱۰۱، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
فتوا داده است.۶ - متروک شدن فقه ابنخزیمهابنخزیمه با محمد بن جریر طبری دوستی داشته و مدتها همدرس او بوده است، [۷۱]
خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶۴- ۱۶۵، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۷۲]
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۱۸۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
اما پاسخ به اینکه فقه او با فقه طبری چه رابطهای داشته و چرا فقه ابنخزیمه پس از وفات او حتی در حد فقه طبری مورد اقبال قرار نگرفته، نیازمند تحقیق بیشتری است.در زمان حیات ابنخزیمه، ظاهراً فقه او در خراسان مورد توجه بوده، [۷۳]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۴۲، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۷۴]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
ولی ترویج فقه شافعی، توسط فقیهانی چون ابوعلی محمد بن عبدالوهاب ثقفی که مدتی شاگرد ابنخزیمه بوده، ابوزید محمد بن احمد مروزی و ابوالحسن محمد بن علی ماسرجسی در خراسان [۷۵]
ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۱۲۳_۱۲۴، بیروت، دارالقلم.
[۷۶]
نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱، ص۱۸_ ۱۹، قاهره، ادارة الطباعة لمنیریه.
[۷۷]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
احتمالاً تأثیر زیادی در متروک شدن فقه ابنخزیمه داشته است. گذشته از ثقفی، از شاگردان دیگر ابنخزیمه کسانی چون ابوبکر احمد بن اسحاق صبغی جانشین ابنخزیمه، در فتوا، ابومحمد یحیی بن منصور که داناترین شاگرد ابنخزیمه به مذهب او شمرده شده، ابوالحسن محمد بن شعیب بیهقی مفتی شافعیان و نیز ابوالحسین احمد ابن موسی بن عمران و ابوالفضل احمد بن حمدون ظاهراً همه شافعی بودهاند. [۷۸]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۷۷، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۷۹]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۸۶، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۸۰]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۸۷، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۸۱]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۹۸، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۸۲]
بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۲۷۴، به کوشش قاری سید کلیم الله حسینی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۸م.
[۸۳]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۸۴]
مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۳۲۳، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
۷ - ویژگیهای فقهیبه رغم اطلاعات اندکی که در مورد فقه ابنخزیمه در دست است، باید گفت یکی از نکات مورد تکیه او الفاظ عام است که از آن اراده خاص شده باشد. این نکته که گاه نیز در قالب «مُجمَل و مُفَسّر» مطرح گردیده، به کرات در صحیح ابنخزیمه گوشزد شده است. [۸۵]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۸، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۸۶]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۷، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۸۷]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۵۷، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۸۸]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۹۱، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
ممیزه دیگر فقه او وسعت استفاده از حدیث و نحوه جمع بین احادیث است که در صحیح مشاهده میشود. وی در آنجا که بحث فقهی به ظرایف حدیث کشیده میشد، بر استادان خود برتری داشت [۸۹]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۹۰]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
و احتمالاً از همین روست که ربیع مرادی، استاد وی در فقه، استفاده خود را از ابنخزیمه بیش از بهره او از خود دانسته است. [۹۱]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
ابنسریج فقیه معاصر او نیز مهارت وی در استخراج حکم از حدیث را ستوده است. [۹۲]
حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۸۳، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
ابنخزیمه هرگونه اجتهادی را در مقابل گفته پیامبر (ص) مردود میدانست [۹۳]
حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۸۴ - ۸۵، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
و عقیده داشت که ممکن نیست دو حدیث صحیح با یکدیگر واقعاً معارض باشند و بدین لحاظ جمع بین آنها را لازم میدانست. [۹۴]
ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، ج۱، ص۲۸۵، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
او بارها فقیهانی را که از نظر او در تفسیر حدیث فاقد اطلاع بودهاند، مورد نقد قرار داده است. [۹۵]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۰۰_۱۰۱، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
۸ - عقایدابنخزیمه آرای خود را در مورد مسایل توحید به تفصیل در کتاب التوحید و اثبات صفات الرب بیان کرده است. او در عقیده سلفی بود و همچون دیگر سلفیان در مسایل توحید با اساس قراردادن ظاهر آیات و روایات، صفات خداوند را بدون تأویل حمل بر ظاهر میکرد و در عین حال از تشبیه دوری میجست. برای مثال در بحثی پیرامون حدیث «ان الله خلق آدم علی صورته» سعی کرده حدیث نبوی را به گونهای معنا کند که عاری از تشبیه خداوند به انسان باشد. [۹۶]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ج۱، ص۳۶-۴۲، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
در باب امامت ابنخزیمه به تفضیل امام علی (ع) بر عثمان قائل بوده [۹۷]
ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، ج۱، ص۲۹۹، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و کسی را که با او به منازعه برخاسته، باغی شمرده است. [۹۸]
حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۸۴، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
ابنخزیمه در مورد مخالفان سختگیر بود، مثلاً درباره کسانی که آیات استواری بر عرش را حمل بر ظاهر آن نکنند، یا قائل به خلق قرآن باشند، حکم به ارتداد و قتل کرده است. [۱۰۱]
حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۸۴، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
[۱۰۲]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۴، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
ابنخزیمه با مکاتب مختلف کلامی از جمله جهمیّه و کُلاّبیه به شدت مخالف بود و شاگردان خود را از آموختن کلام نهی میکرد، ولی ظاهراً سخن استاد در شاگردان کارگر نیفتاد و ایشان به این علم علاقه پیدا کردند. [۱۰۳]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۹۹، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۱۰۴]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۷۷-۳۸۰، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۱۰۵]
ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۳۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
۹ - آثارابنخزیمه نویسندهای پرکار بود، حاکم نیشابوری [۱۰۶]
حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص ۸۳، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
آثار وی را غیر از آنچه به صورت جوابیه بر مسائل، تدوین شده و بالغ بر ۱۰۰ جزء بوده، افزون بر ۱۴۰ کتاب میداند. از آثار او در فقه بحث پیرامون حدیث بَریره در ۳ جزء [۱۰۷]
حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص ۸۳، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
[۱۰۸]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۴۴، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۱۰۹]
سید مرتضی، علی، الذریعة الی اصول الشریعه، ج۱، ص۵۸، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۱۱۰]
ونسینک، آرنت یان، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ج۸، ص۲۹، استانبول، ۱۹۸۸م.
و مسأله حج را که مورد ستایش سنجانی قرار گرفته، در ۵ جزء، [۱۱۱]
حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص ۸۳، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
[۱۱۲]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، ج۱، ص۴۴، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
میتوان ذکر کرد که هر دو امروزه مفقود به شمار میروند. همچنین در منابع از آثاری همچون: البسمله، تفسیر القرآن، الجهاد، الدعوات، عوالی و نزول القرآن نام برده شده است [۱۱۳]
ابوعمرو نیشابوری، محمد، کتاب فی قوارع القرآن، ج۱، ص۳۸، به کوشش قاسم النوری، مشهد، ۱۴۱۰ق.
[۱۱۴]
ابنشهر آشوب، محمد، معالم العلماء، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
[۱۱۵]
ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۲۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
[۱۱۶]
ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۳۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
[۱۱۷]
سیوطی، الدر المنثور، ج۱، ص۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۱۸]
بغدادی، هدیةالعارفین، ج۲، ص۲۹.
همچنین ابنخزیمه [۱۱۹]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۱۲۰]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ج۱، ص۱۵۸، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
از کتابی با عنوان کتاب الکبیر یاد میکند که اینک در دست نیست. همچنین ابنخزیمه در آثار موجود خویش در موارد بسیاری به تألیفات دیگر خود اشاره کرده و از آنها نام برده است. فهرست بخشی از این آثار در مقدمه جلد اول صحیح آمده است که البته احتمال میرود برخی از این کتابها، عناوین بابهای آثار دیگر او و از جمله صحیح و باشند. [۱۲۱]
اعظمی، محمد مصطفی، مقدمه بر صحیح ابنخزیمه، ج۱، ص۱۲-۱۴.
۹.۱ - آثار چاپی۱. التوحید و اثبات صفات الرب که در زمینه بحثهای اعتقادی است و در ۱۹۳۷م در مصر و سپس ۱۳۸۸ق در همانجا به کوشش محمد خلیل هرّاس به چاپ رسیده است. ابنخزیمه در این کتاب [۱۲۲]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ص ۵، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
بر صحت اسانید احادیث آن تکیه کرده است. ابونعیم اصفهانی بر کتاب التوحید، مستخرجی نوشته است [۱۲۳]
مرعشلی، یوسف عبدالرحمان، علم فهرست الحدیث، ج۱، ص۱۶، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
۲. مختصر المختصر من المسند الصحیح عن النبی (ص) که با عنوان صحیح ابنخزیمه شهرت یافته و در سالهای ۱۹۷۱- ۱۹۷۹م در بیروت در ۴ مجلد به کوشش محمد مصطفی اعظمی به چاپ رسیده است. ابنخزیمه در صحیح [۱۲۴]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۳، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
بر صحت اسانید تمامی احادیث تکیه کرده و از این رو این کتاب در شمار صحاح اهل سنت قرار گرفته است. [۱۲۵]
اعظمی، محمد مصطفی، مقدمه بر صحیح ابنخزیمه، ج۱، ص۱۶.
[۱۲۶]
ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، ج۱، ص۲۱، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۲۷]
نووی، محییالدین، «التقریب»، ج۱، ص۳، همراه صحیح البخاری بشرح الکرمانی، بیروت.
[۱۲۸]
عراقی، عبدالرحیم، التبصرة و التذکره، ج۱، ص۵۴، به کوشش محمد بن حسین عراقی، بیروت، ۱۳۵۴ق.
وی در این کتاب بر علل احادیث و جرح و تعدیل راویان اهتمام داشته است. گفتنی است که نزد برخی همچون ابنکثیر [۱۲۹]
سخاوی، محمد، فتح المغیث، ج۱، ص۳۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
صحیح ابنخزیمه، چه از لحاظ سند و چه از جهت متن، حتی بر مستدرک حاکم برتری دارد و سیوطی نیز آن را برتر از صحیح ابنحبان میداند، ولی باید توجه داشت که ابنحجر معتقد است که در کتاب صحیح، احادیث حَسَن نیز وارد شده است. به تصریح برخی از منابع متأخر، [۱۳۰]
ابنفهد، محمد، «لحظ الالحاظ»، ج۱، ص۳۳۳، همراه ذیل تذکرة الحفاظ ذهبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
[۱۳۱]
سخاوی، محمد، فتح المغیث، ج۱، ص۳۵، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
تنها بخش کوچکی از این کتاب به دست ما رسیده است که خود نشان از عظمت این اثر دارد. ابنملقّن، کتابی با عنوان مختصر تهذیب الکمال مع التذییل علیه داشته که در آن رجال برخی از کتب حدیث، از جمله صحیح ابنخزیمه را بر شمرده است. نیز ابنحجر عسقلانی کتابی در زوائد، به نام اتحاف المهره باطراف العشره نوشته که در آن، زوائد صحیح ابنخزیمه را نیز آورده است. [۱۳۲]
ابنفهد، محمد، «لحظ الالحاظ»، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰، همراه ذیل تذکرة الحفاظ ذهبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
[۱۳۳]
ابنفهد، محمد، «لحظ الالحاظ»، ج۱، ص۳۳۳، همراه ذیل تذکرة الحفاظ ذهبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
از بررسی اسناد نسخه موجود صحیح و دیگر کتابهای حدیث و رجال برمیآید که گویا احادیث صحیح ابنخزیمه، بجز آن مواردی که به وسیله ابنحبان از مؤلف روایت شده، تنها با روایت نواده ابنخزیمه، ابوطاهر محمد بن فضل، که مؤلف، کتاب را بر وی املا کرده، [۱۳۴]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۵۹، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
در دسترس است. صحیح ابنخزیمه توسط کسانی همچون ابوسعید کنجروذی، ابوسعد مقری، محمد بن محمد بن عیسی وراق، ابوالمظفر قشیری، ابوالقاسم غازی و اسماعیل بن عبدالرحمان صابونی از ابوطاهر روایت شده است. [۱۳۵]
اعظمی، محمد مصطفی، مقدمه بر صحیح ابنخزیمه، ج۱، ص۲۶.
[۱۳۶]
ابنخزیمه، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۲۸، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
۹.۲ - آثار خطی"حدیث علی بن حجر بن ایاس السعدی عن اسماعیل ابن جعفر المدنی"؛ نسخهای از آن در کتابخانه ظاهریه موجود است که به درستی هویت آن دانسته نیست. نیز در کتابخانه ظاهریه اثری با عنوان "شأن الدعاء و تفسیر الادعیة المأثوره عن رسول الله (ص)" وجود دارد که به گزارش فهرستنویس، تألیف ابوسلیمان خطابی بستی (د ۳۸۸ق) و در شرح دعاهای پیامبر (ص) است که ابنخزیمه آنها را در مجموعهای گرد آوری کرده بود. [۱۳۷]
ابنخزیمه، محمد، توحید، ج۱، ص۷، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
۱۰ - فهرست منابع(۱) ابنابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م. (۲) ابنبابویه، محمد، خصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق. (۳) ابنبابویه، محمد، علل الشرائع، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م. (۴) ابنجزری، محمد، غایة النهایه، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م. (۵) ابنجزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، به کوشش علی محمد الضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد. (۶) ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق. (۷) ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۸) ابنحبان، محمد، المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، دارالمعرفة. (۹) ابنخزیمه، محمد، توحید، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق. (۱۰) ابنخزیمه، محمد، صحیح، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م. (۱۱) ابنشهر آشوب، محمد، معالم العلماء، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م. (۱۲) ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۱۳) ابنفهد، محمد، «لحظ الالحاظ»، همراه ذیل تذکرة الحفاظ ذهبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی. (۱۴) ابنهبیره، یحیی، الافصاح، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م. (۱۵) ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، بیروت، دارالقلم. (۱۶) ابوعمرو نیشابوری، محمد، کتاب فی قوارع القرآن، به کوشش قاسم النوری، مشهد، ۱۴۱۰ق. (۱۷) ارنؤوط، شعیب، مقدمه بر الاحسان فی تقریب صحیح ابنحبان. (۱۸) اعظمی، محمد مصطفی، مقدمه بر صحیح ابنخزیمه. (۱۹) اندرابی، احمد، قراءات القراء المعروفین، به کوشش احمد نصیف الجنابی، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م. (۲۰) بغدادی، هدیةالعارفین. (۲۱) بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش قاری سید کلیم الله حسینی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۸م. (۲۲) حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م. (۲۳) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق. (۲۴) خطیب بغدادی، احمد، شرف اصحاب الحدیث، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م. (۲۵) ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق. (۲۶) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۲۷) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۲۸) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، ۱۳۸۴ق. (۲۹) سخاوی، محمد، فتح المغیث، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۳۰) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م. (۳۱) سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۳۲) سید مرتضی، علی، الذریعة الی اصول الشریعه، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۶ش. (۳۳) سیوطی، تدریب الراوی، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م. (۳۴) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۳۵) عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م. (۳۶) عراقی، عبدالرحیم، التبصرة و التذکره، به کوشش محمد بن حسین عراقی، بیروت، ۱۳۵۴ق. (۳۷) فارسی، علی بن بلیان، الاحسان فی تقریب صحیح ابنحبان، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. (۳۸) مرعشلی، یوسف عبدالرحمان، علم فهرست الحدیث، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۳۹) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، توپکاپی، شم ۶۲۹۶. (۴۰) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م. (۴۱) نووی، محییالدین، «التقریب»، همراه صحیح البخاری بشرح الکرمانی، بیروت؛ ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م؛ (۴۲) نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، ادارة الطباعة لمنیریه. (۴۳) ونسینک، آرنت یان، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، استانبول، ۱۹۸۸م. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخزیمه»، ج۳، ص۱۱۴۷. |