بارزانیبارْزانی، عنوان جمعی از تیرهها و عشیرههای مختلف قبایل کرد که در تاریخ سیاسی معاصر کردان، به ویژه در ایران و عراق نقش مهمی داشتند. این گروه به بارزان روستایی واقع در شمال زاب اعلی و در منتهیالیه شمال عراق منسوبند؛ در این مقاله به نسب و گویش و رهبران سیاسی، اجتماعی، نظامی بارزانیها پرداخته میشود. فهرست مندرجات۱.۱ - نسب ۱.۲ - پیروی از نقشبندی ۱.۳ - رهبران بارزان ۱.۴ - تیرههای بارزان ۱.۵ - محل سکونت ۱.۶ - مذهب و گویش ۲ - دیدگاه تاریخی درباره بارزانیها ۲.۱ - دوره عبدالسلام دوم ۲.۲ - دوره شیخ احمد ۲.۳ - دوره ملا مصطفی ۲.۳.۱ - ورود به ایران ۲.۳.۲ - اعلام خودمختاری ۲.۳.۳ - ورود به شوروی ۲.۳.۴ - توافق بر سر خودمختاری ۲.۴ - دوره ادریس و مسعود ۳ - فهرست منابع ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - بیوگرافیبارْزانی، عنوان جمعی از تیرهها و عشیرههای مختلف قبایل کرد که در تاریخ سیاسی معاصر کردان، به ویژه در ایران و عراق نقش مهمی داشتند. این گروه به بارزان (روستایی واقع در شمال زاب اعلی و در منتهیالیه شمال عراق) منسوبند. ۱.۱ - نسببارزانیها را برخی اصلاً از تیرههای قبیله کرد زیباری، [۱]
مردوخ کردستانی، محمد، تاریخ، ج۱، ص۷۸، تهران، چاپخانه ارتش.
[۲]
عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، ج۲، ص۱۹۶، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
و برخی دیگر مستقل دانستهاند. [۳]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۱، بیروت، ۱۹۸۳م
درباره نام بارزان و اشتقاق آن، [۴]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۵۴ Colorado، ۱۹۹۲.
[۵]
بدلیسی، شرفالدین، شرفنامه، ص۱۴۷، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
در منابع مکتوب متقدم از قبیله یا عشیره بارزان نام نبردهاند و بنابر اطلاعات تاریخی، بارزانی از پیوستن مردمی از قبایل و تیرههای مختلف کرد به «شیخ بارزان» که یکی از شیوخ طریقت نقشبندیه ساکن در روستای بارزان بود، شکل گرفته است. [۶]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۱، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۷]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۱۶، New York، ۱۹۸۸.
[۸]
EI ۲، ج۱، ص۱۰۷۲.
۱.۲ - پیروی از نقشبندیشیخ محمد، از نقشبندیهای ایران، در اوایل سده ۱۳ق به سلیمانیه عراق رفت و در نواحی کوهستانی آن دیار ماندگار شد و پیروانی یافت. پس از او فرزندش شیخ تاجالدین عبدالرحیم (که گفتهاند خلیفه مولانا خالد نهری یا شیخ سید طه نهری، از نوادگان عبدالقادر گیلانی بود) بر روستای بارزان غلبه یافت و آنجا را مرکز تبلیغ خود قرار داد و طریقت را میان کردها گسترش داد و به شیخ بارزان نامبردار شد و پس از آن اعقاب و پیروانش به بارزانی مشهور شدند. [۹]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۷-۱۸، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۰]
درّه، محمود، القضیه الکردیه، ص۱۹۴، بیروت، ۱۹۶۶م.
درباره طریقت او، [۱۱]
دملوجی، صدیق، اماره بهدینان او اماره العمادیه، ص۶۵، موصل، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
[۱۲]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۶-۳۴۷، Utrecht، ۱۹۷۸.
یکی از جانشینان او به نام عبدالسلام اول در منطقه شهرتی یافت و به سبب ابراز بعضی اعتقادات، رقبایش او و پیروانش را دیوانه خواندند [۱۳]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۹، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۴]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۶-۳۴۷، Utrecht، ۱۹۷۸.
و به گمراهی منسوبش کردند. به سبب ترویج این اعتقادات، یکی از سران طریقت به نام شیخ عبیدالله نهری (که بر آن بود عبدالسلام طریقت نقشبندی را به گمراهی کشیده) بر ضد او برخاست و برخی از طوایف کرد را بر او شوراند و عبدالسلام به ناچار گریخت. [۱۵]
دملوجی، صدیق، اماره بهدینان او اماره العمادیه، ص۶۵-۶۶، موصل، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
پس از او پسرش شیخ محمد رشته کارها را در دست گرفت و چون به اطاعت شیخ عبیدالله گردن نهاد، خلیفه او شد و شهرتی یافت. بارزانیها شیخ محمد و پدرش عبدالسلام را مهدی موعود میخواندند. [۱۶]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۷، Utrecht، ۱۹۷۸.
۱.۳ - رهبران بارزانشیخ احمد و ملامصطفی دو تن از نامدارترین رهبران بارزانی و پسران این شیخ محمد بودند، [۱۷]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، Utrecht، ص۳۴۷، ۱۹۷۸.
[۱۸]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، Utrecht، ص۳۴۴، ۱۹۷۸.
[۱۹]
عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، ج۲، ص۲۳۴، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۲۰]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۱۴۶، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۲۱]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۹، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۲۲]
درّه، محمود، القضیه الکردیه، ص۱۹۴-۱۹۵، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۲۳]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۲۹-۳۳۱، Utrecht، ۱۹۷۸.
در دوران شیخ احمد و ملامصطفی، بارزانیها به صورت یک جامعه قبیلهای منسجم که از چند تیره تشکیل میشد، درآمدند.۱.۴ - تیرههای بارزانبرخی آن را دو تیره، برخی دیگر ۴ تیره و گروهی آن را مرکب از ۶ تیره شیروان، مِزوری، بَروش (بروژ)، دُله میری، ریکان و نیروا دانستهاند [۲۴]
عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، ج۲، ص۱۹۷، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۲۵]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۳-۱۴، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۲۶]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۱۶، New York، ۱۹۸۸.
[۲۷]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۲۸، New York، ۱۹۸۸.
بیشتر این تیرهها از ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م به این سو از ایلها و قبایل بهدینان (بادینان) هکّاری و زیباری و مزوری به بارزانیها پیوستهاند [۲۸]
عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، ج۲، ص۱۹۰، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۲۹]
عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، ج۲، ص۱۹۵-۱۹۷، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۳۰]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۱۶، New York، ۱۹۸۸.
محمد امین زکی تیره مزوری را از بازماندگان «میسوری» یا «میسری» عهد آشوریهای ساکن در منطقه، [۳۱]
زکی، محمدامین، خلاصه تاریخ الکرد و کردستان، ترجمه محمدعلی عونی، ص۴۱۰، قاهره، ۱۹۳۹م.
و درّه تیره ریکانی را رقیب و دشمن بارزانی دانسته است. [۳۲]
زکی، محمدامین، خلاصه تاریخ الکرد و کردستان، ترجمه محمدعلی عونی، ص۲۹۹، قاهره، ۱۹۳۹م.
۱.۵ - محل سکونتناحیه نسبتاً بزرگی که بارزانیها در آن سکنی داشتند، علاوه بر روستای بارزان، شامل حدود صد روستای کوچک و بزرگ در سرزمینی کوهستانی در کرانه شمالی رود زاب اعلی در شمال اربیل، اطراف عَقره، شرق روکچوک (رود کوچک) و شمال غربی کوه کونده به موازات مرز ترکیه میشده است [۳۳]
عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، ج۲، ص۱۹۶، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۳۴]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۳-۱۴، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱.۶ - مذهب و گویشبارزانیها همه شافعی مذهب، و پیرو طریقه نقشبندیهاند و به گویشی از زبان کردی شاخه کُرمانجی جنوبی سخن میگویند. بیشتر افراد بارزانی کشاورزند و درگذشته به پرورش تاک و کشت تنباکو، حبوبات و برنج اشتغال داشتند و عمدتاً با شهر موصل تجارت میکردند [۳۵]
زکی، محمدامین، خلاصه تاریخ الکرد و کردستان، ترجمه محمدعلی عونی، ص۲۹۹، قاهره، ۱۹۳۹م.
[۳۶]
طبیبی، حشمتالله، مقدمه بر تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان شکرالله سنندجی، ص۲۳، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳۷]
عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، ج۲، ص۱۹۶، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
جمعیت بارزانیها در ۱۳۱۰ش، ۷۵۰، ۲خانوار، [۳۸]
زکی، محمدامین، خلاصه تاریخ الکرد و کردستان، ترجمه محمدعلی عونی، ص۴۰۹، قاهره، ۱۹۳۹م.
و در سرشماری ۱۳۲۶ش، ۷۶۲، ۱۰تن بوده است [۳۹]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۴، بیروت، ۱۹۸۳م.
ایگلتن جمعیت مهمترین تیره بارزانیها، یعنی شیروانی را ۸۰۰، ۱خانوار نوشته است. [۴۰]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۲۸، New York، ۱۹۸۸.
۲ - دیدگاه تاریخی درباره بارزانیهااز دیدگاه تاریخی آنچه درباره بارزانیها میدانیم، عمدتاً از دوره شیخ عبدالسلام دوم آغاز میشود که تاریخ اجتماعی و سیاسی این جماعت کرد به طور نسبتاً منظم و مفصل نوشته شده است. عبدالسلام دوم، جانشین شیخ محمد، دوران کوتاهی زمام امور بارزانیها را در دست داشت. پس از مرگ او در ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م، برادرش شیخ احمد رشته کارها را در دست گرفت. گفتهاند: وی نیز عقاید نوینی ابراز کرد، تا آنجا که دین جدیدی آورد و خود را تجسّم خدا دانست و بعضی از محرمات را حلال شمرد [۴۱]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۲۴، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۴۲]
درّه، محمود، القضیه الکردیه، ص۱۹۴-۱۹۵، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۴۳]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۱۴۵-۱۴۶، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۴۴]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۷، Utrecht، ۱۹۷۸.
بعضی برآنند که عقاید او ترکیبی از اسلام و مسیحیت بود و این با مخالفت شدید دیگر قبایل کرد روبهرو شد. گرچه شیخ احمد بعدها به اسلام سنتی بازگشت، ولی نتوانست دوستی و اتحاد قبایل را به دست آورد [۴۵]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۵۴ Colorado، ۱۹۹۲.
از اوایل ایام زمامداری شیخ احمد، برادرش ملامصطفی به تدریج اداره بعضی امور به ویژه کارهای سیاسی و نظامی بارزانیها را در دست گرفت و به رهبری برجسته و نامور تبدیل شد و نقش مهمی در تاریخ اجتماعی و سیاسی کردهای عراق ایفا کرد. در واقع شیخ احمد رهبری روحانی قوم، و ملامصطفی رهبری سیاسی را برعهده داشت [۴۶]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۱۷، New York، ۱۹۸۸.
[۴۷]
O'Ballance، E.، The Kurdish Revolt، ص۱۷۷، ۱۹۶۱-۱۹۷۰، London، ۱۹۷۳.
[۴۸]
GSE، ج۲، ص۶۴۸.
۲.۱ - دوره عبدالسلام دوماز دوره عبدالسلام دوم، جنگها و مبارزات بارزانیها با طوایف مخالف و رقیب، و نیز دولتهای عثمانی، ایران و عراق آغاز شد. پس از اینکه ملامصطفی قدرت گرفت، این جنگها به اوج خود رسید. عبدالسلام نخست با رقبای عمده خود، خاصه اکراد زیباری به جنگ برخاست و چند بار نیز برضد حکومت عثمانیِ موصل قیام کرد [۴۹]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۷، Utrecht، ۱۹۷۸.
و نفوذ خود را بر شماری از قبایل و عشایر کرد منطقه تحمیل نمود و سرزمین بزرگی را زیر سلطه گرفت [۵۰]
درّه، محمود، القضیه الکردیه، ص۱۹۴-۱۹۵، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۵۱]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۲۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
با آنکه در ۱۳۲۷ق وی با ناظم پاشا، والی بغداد صلح کرد، ولی مدتی بعد با شروع جنگ جهانی اول از فرصت استفاده کرد و نه تنها مالیات نپرداخت، بلکه به عقره نیز هجوم برد و برضد سلیمان نظیف، والی عثمانی موصل دست به شورش زد. بعضی این شورش را به تحریک روسها و برای تضعیف عثمانیان دانستهاند. به هر حال، وی شکست خورد و به اورمیه در ایران گریخت، ولی به زودی دستگیر، و به موصل منتقل شد و در آنجا اعدامش کردند [۵۲]
دملوجی، صدیق، اماره بهدینان او اماره العمادیه، ص۹۸-۱۰۵، موصل، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
[۵۳]
Kinnane، D.، The Kurds and Kurdistan، ص۴۰، London، ۱۹۶۴
[۵۴]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۱۴۵، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۲.۲ - دوره شیخ احمدجانشین او شیخ احمد از یک سو با ازدواج با دخترِ شیخ زیباری کوشید به دشمنی دیرینه خاتمه دهد، و از سوی دیگر برخلاف عبدالسلام به عثمانیان گرایید و با انگلیسیان در عراق به جنگ برخاست [۵۵]
Kinnane، D.، The Kurds and Kurdistan، ص۴۰ London، ۱۹۶۴
و بار دیگر با همکاری اکراد زیباری به مواضع و منافع انگلیسیان که از ۱۹۲۰م بر عراق قیمومت یافته بودند، هجوم برد [۵۶]
درّه، محمود، القضیه الکردیه، ص۱۹۴-۱۹۵، بیروت، ۱۹۶۶م.
وی در ۱۳۱۰ش/۱۹۳۱م به حمایت از شورشیان کرد آرارات برخاست [۵۷]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۱۴۷، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۵۸]
بیات، کاوه، شورش کردهای ترکیه و تاثیر آن بر روابط خارجی ایران، ص۳۶، تهران، ۱۳۷۴ش.
و سال بعد با اسکان آشوریانی که از ترکیه اخراج شده بودند و بنا به صلاحدید انگلستان قرار بود در بارزان یا روستای مجاور آن سکنی یابند، به مخالفت برخاست و مجبور شد با نیروهای زمینی و هوایی دولت قیمومت بجنگد و به شکست سنگینی تن در دهد [۵۹]
O'Ballance، E.، The Kurdish Revolt، ص۲۵، ۱۹۶۱-۱۹۷۰، London، ۱۹۷۳.
[۶۰]
اشمیت، د.آ.، رحله ابی رجال شجعان فی کردستان، ترجمه جرجیس فتحالله، ص۱۴۶، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
از سوی دیگر شیخ رشید لولان، رهبر نقشبندیان قبایل کرد برادوست، و نیز قبایل زیباری به بارزانیها هجوم بردند و با کمک انگلیسیان بر آنها چیره شدند. بدین ترتیب، شیخ احمد و یارانش در ۱۹۳۳م به ترکیه گریختند [۶۱]
اشمیت، د.آ.، رحله ابی رجال شجعان فی کردستان، ترجمه جرجیس فتحالله، ص۱۴۵-۱۴۶، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
[۶۲]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۵۴ Colorado، ۱۹۹۲.
[۶۳]
Kinnane، D.، The Kurds and Kurdistan، ص۴۰، London، ۱۹۶۴
چندی بعد دولت وقت عراق اعلام عفو عمومی کرد و شیخ احمد و ملامصطفی به عراق بازگشتند و به اجبار در حله و سپس در سلیمانیه سکنی گزیدند [۶۴]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۲۸، New York، ۱۹۸۸.
[۶۵]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۷، Utrecht، ۱۹۷۸.
[۶۶]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۴۰، Utrecht، ۱۹۷۸.
[۶۷]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۱۴۵-۱۵۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۶۸]
EI ۲، ج۱، ص۱۰۷۲.
۲.۳ - دوره ملا مصطفیشیخ احمد و ملامصطفی در ۱۳۲۲ش/۱۹۴۳م از سلیمانیه گریختند و به بارزان رفتند [۶۹]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۵۵ Colorado، ۱۹۹۲.
از همین تاریخ ملامصطفی عملاً رهبری سیاسی و نظامی بارزانیها را برعهده گرفت و برای تشکیل جبههای واحد از کردها، به اتحاد با برخی عشایر دست زد و بر دولت عراق شورید و در نخستین تهاجم پیروز شد. [۷۰]
Kinnane، D.، The Kurds and Kurdistan، ص۴۱، London، ۱۹۶۴
[۷۱]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۷-۳۴۸، Utrecht، ۱۹۷۸.
[۷۲]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۱۷۲-۱۷۳، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۷۳]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۱۸۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۲.۳.۱ - ورود به ایرانآنگاه دولت عراق حق خودمختاری کردها را تایید کرد، ولی چندی بعد آن را نادیده گرفت و بر بارزانیها تاخت. با آنکه ملامصطفی با قدرت تمام به مقابله پرداخت، ولی به سبب همراهی عشایر برادوستی و زیباری با نیروهای انگلیسی عراق و بمباران مساکن بارزانیها، مجبور به عقبنشینی شد و همراه با شیخ احمد و چند هزار خانواده کرد به خاک ایران وارد شد، [۷۴]
O'Ballance، E.، The Kurdish Revolt، ص۴۹، ۱۹۶۱-۱۹۷۰، London، ۱۹۷۳.
[۷۵]
GSE، ج۱۰، ص۴۰۸.
[۷۶]
توکلی، محمدرئوف، جغرافیا و تاریخبانه کردستان، ص۲۲۰، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۷۷]
Kinnane، D.، The Kurds and Kurdistan، ص۴۱-۴۲، London، ۱۹۶۴
۲.۳.۲ - اعلام خودمختاریملامصطفی در ایران به قاضی محمد رهبر دموکراتهای کرد پیوست و چون جمهوری خودمختار کردستان ایران در مهاباد اعلام موجودیت کرد، ملامصطفی به عنوان یکی از فرماندهان ارشد ارتش این جمهوری به کار پرداخت. [۷۸]
نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ترجمه محمد قاضی، ص۴۲۹، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۷۹]
O'Ballance، E.، The Kurdish Revolt، ص۵۰، ۱۹۶۱-۱۹۷۰، London، ۱۹۷۳.
[۸۰]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۲۱۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
پس از سقوط این جمهوری در آذر ۱۳۲۵/دسامبر ۱۹۴۶ به دست ارتش ایران، ملامصطفی ناگزیر به عراق گریخت. شیخ احمد نیز چندی بعد خود را تسلیم دولت عراق کرد و تا ۱۳۲۷ش/۱۹۵۸م در بغداد و بصره به حالت تبعید زیست [۸۱]
O'Ballance، E.، The Kurdish Revolt، ص۵۵-۵۶، ۱۹۶۱-۱۹۷۰، London، ۱۹۷۳.
[۸۲]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۲۱۱-۲۲۷، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۸۳]
درّه، محمود، القضیه الکردیه، ص۲۱۵، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۸۴]
EI ۲، ج۱، ص۱۰۷۲.
[۸۵]
Iranica، ج۳، ص۸۴۰.
[۸۶]
زربخت، مرتضی، از کردستان عراق تا آن سوی رود ارس، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۸۷]
مصطفی، حسن، البارزانیون، ص۱۷۳-۱۷۵، بیروت، ۱۹۸۳م.
۲.۳.۳ - ورود به شورویملامصطفی و یارانش اندکی بعد به سبب تهاجم ارتش عراق به بارزانیها، دوباره وارد ایران شدند (۱۳۲۶ش/۱۹۴۷م) و با پیمودن گذرگاههای صعب کوهستانی مرزهای عراق، ترکیه و ایران، و جنگ و گریز با نظامیان ایران به سوی ارس رفتند و از آنجا وارد خاک شوروی شدند [۸۸]
قاسملو، عبدالرحمان، کردستان و الاکراد، ص۱۰۸-۱۰۹، بیروت، ۱۹۷۰م.
[۸۹]
Meydan Larousse، ج۲، ۱۷۴، Istanbul، ۱۹۸۷
[۹۰]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۲۲۸، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۹۱]
زربخت، مرتضی، از کردستان عراق تا آن سوی رود ارس، ج۳، ص۲۹-۳۰، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۹۲]
زربخت، مرتضی، از کردستان عراق تا آن سوی رود ارس، ص۳۲، تهران، ۱۳۷۷ش.
بارزانیها ۱۱ سال در شوروی ماندند و به تحصیل و کار پرداختند.۲.۳.۴ - توافق بر سر خودمختاریپس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق، ملامصطفی با موافقت دولت جدید عراق به این کشور بازگشت و مورد استقبال گرم عبدالکریم قاسم واقع شد [۹۳]
Kinnane، D.، The Kurds and Kurdistan، ص۵۹، London، ۱۹۶۴
[۹۴]
M.M.van، Agha، Shaikh and State، ص۳۴۸، Utrecht، ۱۹۷۸.
[۹۵]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۲۵۳، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
با آنکه میان بارزانیها و دولت قاسم روابط حسنه برقرار شد، ولی مدتی بعد به سبب وجود موانع و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که کردان در عراق با آن روبهرو بودند، کار به کشمکش کشید [۹۶]
اشمیت، د.آ.، رحله ابی رجال شجعان فی کردستان، ترجمه جرجیس فتحالله، ص۱۱۴-۱۱۵، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
و سلسله جنگهایی میان بارزانیها و دولتهای قاسم، عبدالسلام عارف، عبدالرحمان عارف و حسن البکر درگرفت که تا ۱۳۴۹ش/۱۹۷۰م، جز وقفههایی کوتاه، دوام یافت. [۹۷]
حسین، خلیل ابراهیم، الصراعات بین عبدالکریم قاسم و الشیوعیین و رفعت الحاج سری و القومیین، ص۲۹۰-۲۹۶، بغداد، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
در این سال میان دولت عراق و بازرانیها بر سر اعطای خودمختاری توافقهایی حاصل شد و چند وزیر کرد از حزب دموکرات کردستان به هیات دولت عراق راه یافت، [۹۸]
O'Ballance، E.، The Kurdish Revolt، جم، ۱۹۶۱-۱۹۷۰، London، ۱۹۷۳.
[۹۹]
GSE، ج۹، ص۵۶۳.
برنامه عربی کردن کردستان و مساله نفت کرکوک و سرکوب جنبشهای ناسیونالیستی کرد توسط دولت عراق دوباره منجر به نزاعهایی شد که تا ۱۳۵۴ش/۱۹۷۵م ادامه یافت و ملامصطفی در این دوره همواره از حمایت و کمکهای شاه ایران برخوردار بود [۱۰۰]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۶۷-۶۸ Colorado، ۱۹۹۲.
پس از رفع اختلاف میان ایران و عراق و انعقاد معاهده الجزیره در ۱۳۵۳ش، نیروهای عراق حملات خود را برضد بارزانیها تشدید کردند و دولت ایران از حمایت کردها دست کشید. ملامصطفی نیز به رغم تمایل خود پایان جنگ را اعلام کرد و با سران بارزانی و چند هزار خانواده کرد به ایران پناهنده شد و سرانجام در ۱۳۵۸ش بر اثر بیماری در آمریکا درگذشت و در ایران در اشنویه به خاک سپرده شد [۱۰۱]
پارسادوست، منوچهر، ریشههای تاریخی اختلافات ایران و عراق، ص۴۳۲-۴۳۴، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۰۲]
کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ص۳۹۷-۴۱۳، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۰۳]
Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، ص۱۶، New York، ۱۹۸۸.
[۱۰۴]
صفیزاده، صدیق، تاریخ کرد و کردستان، ص۷۴۳، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۰۵]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۵۵ Colorado، ۱۹۹۲.
۲.۴ - دوره ادریس و مسعودپس از ملامصطفی جوانترین فرزندانش، ادریس و مسعود نقشهای کوچکی در جنبشهای کرد ایفا کردند و از جمله در جنگ ایران و عراق جانب ایران را گرفتند و به مخالفت با خودمختاری کردها در کردستان ایران پرداختند [۱۰۶]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۹۳ Colorado، ۱۹۹۲.
[۱۰۷]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۱۳۰-۱۳۱ Colorado، ۱۹۹۲.
[۱۰۸]
Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، ص۷۷-۷۹ Colorado، ۱۹۹۲.
دولت ترکیه در اردیبهشت ۱۳۶۲/ مه ۱۹۸۳ به بهانه قتل چند تن سرباز ترک به دست بارزانیها، به آنان حمله برد و دولت عراق نیز تمام تیرههای این عشیره را از بارزان پراکند و به مناطق دیگر کوچ داد. [۱۰۹]
Iranica، ج۳، ص۸۴۰.
۳ - فهرست منابع(۱) اشمیت، د.آ.، رحله ابی رجال شجعان فی کردستان، ترجمه جرجیس فتحالله، بیروت، دارمکتبه الحیاه. (۲) بدلیسی، شرفالدین، شرفنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش. (۳) بیات، کاوه، شورش کردهای ترکیه و تاثیر آن بر روابط خارجی ایران، تهران، ۱۳۷۴ش. (۴) پارسادوست، منوچهر، ریشههای تاریخی اختلافات ایران و عراق، تهران، ۱۳۶۹ش. (۵) توکلی، محمدرئوف، جغرافیا و تاریخبانه کردستان، تهران، ۱۳۶۳ش. (۶) حسین، خلیل ابراهیم، الصراعات بین عبدالکریم قاسم و الشیوعیین و رفعت الحاج سری و القومیین، بغداد، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۷) درّه، محمود، القضیه الکردیه، بیروت، ۱۹۶۶م. (۸) دملوجی، صدیق، اماره بهدینان او اماره العمادیه، موصل، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م. (۹) زربخت، مرتضی، از کردستان عراق تا آن سوی رود ارس، تهران، ۱۳۷۷ش. (۱۰) زکی، محمدامین، خلاصه تاریخ الکرد و کردستان، ترجمه محمدعلی عونی، قاهره، ۱۹۳۹م. (۱۱) صفیزاده، صدیق، تاریخ کرد و کردستان، تهران، ۱۳۷۸ش. (۱۲) طبیبی، حشمتالله، مقدمه بر تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان شکرالله سنندجی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۱۳) عزاوی، عباس، عشائر العراق الکردیه، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م. (۱۴) قاسملو، عبدالرحمان، کردستان و الاکراد، بیروت، ۱۹۷۰م. (۱۵) کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۷۳ش. (۱۶) مردوخ کردستانی، محمد، تاریخ، تهران، چاپخانه ارتش. (۱۷) مصطفی، حسن، البارزانیون، بیروت، ۱۹۸۳م. (۱۸) نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ترجمه محمد قاضی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۱۹) M.M.van، Agha، Shaikh and State، Utrecht، ۱۹۷۸. (۲۰) Eagleton، W.، An Introduction to Kurdish Rugs and Other Weavings، New York، ۱۹۸۸. (۲۱) EI ۲. (۲۲) Entessar، N.، Kurdish Ethnonationalism، Colorado، ۱۹۹۲. (۲۳) GSE. (۲۴) Iranica. (۲۵) Kinnane، D.، The Kurds and Kurdistan، London، ۱۹۶۴. (۲۶) Meydan Larousse، Istanbul، ۱۹۸۷. (۲۷) O'Ballance، E.، The Kurdish Revolt: ۱۹۶۱-۱۹۷۰، London، ۱۹۷۳. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۲۹، برگرفته از مقاله «بارزانی». |