باسواد بودن پیامبریکی از شبهاتی که اخیراً وهابیها در پاسخ به روایتی که جسارت عمر بن خطاب را که به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: «ان الرجل لیهجر» مطرح میکنند، این است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که خواندن و نوشتن نمیدانستند، چطور شد که در آخرین لحظات عمر شریفش دستور دادند که قلم و دوات بیاورند تا چیزی را بنویسد که مسلمانان هرگز گمراه نشوند؟ در این مقاله این شبهه را با توجه به بررسی و اثبات سواد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پاسخ خواهیم داد. ۱ - دلایل باسواد بودن پیامبردر پاسخ به شبهه بیسوادی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، باید گفت که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارای علم الهی بوده است و قطعاً هم خواندن میدانستند و هم نوشتن و حتی در طول عمر شریفشان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خواندهاند و هم نوشتهاند. این مطلب هم از کتابهای شیعه و هم از کتابهای اهلسنت قابل اثبات است. ۱.۱ - منابع شیعهمرحوم شیخ صدوق (رضواناللهتعالیعلیه) در معانی الاخبار مینویسد: عن جعفر بن محمد الصوفی قال: سالت ابا جعفر محمد بن علی الرضا (علیهمالسّلام) فقلت: یا ابن رسول الله لم سمی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الامی؟ فقال: ما یقول الناس قلت: یزعمون انه سمی الامی لانه لم یکتب. فقال (علیهالسّلام): کذبوا، علیهم لعنة الله، انی ذلک والله (عزّوجلّ) یقول فی محکم کتابه: " هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزیکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة " فکیف کان یعلمهم ما لا یحسن والله لقد کان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقرء ویکتب باثنین وسبعین - او قال، بثلاثة وسبعین - لسانا وانما سمی الامی لانه کان من اهل مکة ومکة من امهات القری، وذلک قول الله (عزّوجلّ) " لتنذرام القری ومن حولها ". از امام جواد (علیهالسّلام) سؤال کردند: ای فرزند رسول خدا! چرا به پیامبر اسلام «امی» میگفتند؟ حضرت سؤال کرد: " مردم (مخالفین شیعه) چه میگویند؟ گفتند: مردم فکر میکنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود؛ چون نمیتوانست بنویسد. امام جواد در جواب فرمود: دروغ میگویند! لعن بر آنها باد. چطور نمیتوانستند بنویسند؛ در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش میفرماید: او خدای است که رسولش را در میان بیسوادان برانگیخت تا برای آنها آیات خداوند را تلاوت و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد. چطور کسی که نمیتواند بنوسید، میتواند کتاب را به دیگران بیاموزد؟ به خدا قسم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان میخواندند و مینوشتند. به این دلیل به آن حضرت «امی» میگفتند؛ چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان «ام القری» محسوب میشده است، چنانچه خداوند در قرآنش میفرماید: ما تو را فرستادیم تا اهل «ام القری» (مکه) را و کسانی که در اطراف آن زندگی میکنند، انذار کنی. ۱.۱.۱ - روایت عبدالرحمنباز نظیر این روایت را عبدالرحمن بن الحجاج از آقا امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند: قال ابو عبدالله (علیهالسّلام) ان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کان یقرا ویکتب و یقرا ما لم یکتب. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود، میخواندند. با این بیان امام جواد و امام صادق (علیهماالسّلام) شکی باقی نمیماند که رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم خواندن بلد بودند و هم مینوشتند. ۱.۲ - منابع اهلسنتاز علمای اهلسنت نیز، عامر شعبی که در نزد اهل سنت جایگاه ویژهای دارد در اینباره مینویسد: انه قد قرا صحیفة لعیینة واخبر بمعناها. پیامبر اکرم نامه شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آنچه در آن نوشته شده بود، خبر داد. ۱.۲.۱ - روایت شب معراجبسیاری از علمای اهل سنت این روایت را نقل کردهاند: رایت لیلة اسری بی علی باب الجنة مکتوبا: الصدقة بعشر امثالها. والقرض بثمانیة عشر. [۱۴]
متقی هندی، علی بن حسامالدين، کنز العمال، ج۶، ص۲۱۰.
متبادر از این «رایت» این است که خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرائت فرمودهاند نه این که مضمونش را از طریق خداوند فهمیده باشند. ۱.۲.۱.۱ - دیدگاه آلوسیآلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش بعد از نقل این حدیث مینویسد: والقدرة علی القراءة فرع الکتابة... ویشهد للکتابة احادیث فی " صحیح البخاری ". وغیره کما ورد فی صلح الحدیبیة فاخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب ولیس یحسن یکتب فکتب هذا ما قاضی علیه محمد بن عبدالله الحدیث، قدرت بر خواندن، فرع بر کتاب است... روایاتی در صحیح بخاری و... نیز تایید میکند که رسول خدا میتوانستند بنویسند. چنانچه در قضیه صلح حدیبیه خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت: هذا ما قاضی علیه محمد بن عبدالله. ۱.۲.۲ - روایات دیگر معراجروایات دیگری نیز این مطلب را تایید میکند، از جمله: الف: عن ابی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): رایت لیلة اسری بی الی السماء علی العرش مکتوبا: لا اله الا انا وحدی لا شریک لی، ومحمد عبدی ورسولی ایدته بعلی. فذلک قوله: (هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین). ب: عن ابی الحمراء خادم النبی صلی الله علیه وسلم قال سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول لما اسری بی الی السماء دخلت الجنة فرایت فی ساق العرش مکتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی ونصرته هلال السلمی الاسلمی. [۳۰]
ابنمردویه اصفهانی، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیهالسّلام)، ص۲۴۹ - ۲۵۰.
ج: واخرج ابن عدی وابن عساکر عن انس رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم لما عرج بی رایت علی ساق العرش مکتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی. د: عن جابر بن عبدالله قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): مکتوب علی باب الجنة قبل ان یخلق السماوات والارض بالفی عام: لا اله الا الله، محمد رسول الله، ایدته بعلی. هـ: رایت لیلة الاسراء مکتوبا علی باب النار " اذل الله من اهان الاسلام، اذل الله من اهان اهل بیت نبی الله، اذل الله من اعان الظالمین علی المظلومین ". ۱.۲.۳ - دیدگاه سیوطیباز سیوطی نقل میکند: ما مات النبی صلی الله علیه وسلم حتی قرا وکتب. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا نرفت، مگر اینکه مینوشت و میخواند. ۱.۲.۴ - نوشتن عقدنامه توسط پیامبرمحمد بن اسماعیل بخاری در صحیحترین کتاب اهل سنت اعتراف میکند که رسول خدا در جریان صلح حدیبیه که میان مسلمین و کفار قریش بر سر نوشتن کلمه «رسول الله» در عقد نامه اختلاف شده بود، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شخصاً عقد نامه را گرفت و متن عقد نامه را نوشت: فاخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب فکتب هذا ما قاضی محمد بن عبدالله لا یدخل مکة سلاح الا فی القراب. پیامبر اسلام عقد نامه را گرفت و نوشت: هذا ما قاضی محمد... ۲ - نتیجهبا این توضیحات ثابت میشود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم قدرت بر خواندن داشتند و هم در موارد متعددی نوشتهاند. حتی اگر فرض کنیم که نعوذ بالله پیامبر اسلام نوشتن نمیدانست، باز هم اهل سنت نمیتوانند این اهانت عمر بن الخطاب را توجیه کنند، چرا که در طول تاریخ رسم نبوده است که خود حاکم، پادشاه و یا امیر یک مملکت خودش قلم بردارد و شروع کند به نوشتن نامه و...؛ بلکه هر حاکمی نفراتی داشته است که آنها نامه را مینوشتند و در آخر خود حاکم آن را امضاء میکرده است. و اگر از مردم بپرسند که این نامه را کی نوشته، میگویند فلان حاکم نه کاتب او، یعنی این نامه به نام همان حاکم ثبت میشود، با اینکه خود او نامه را ننوشته، بلکه کاتب او نوشته و او در آخر امضاء کرده است. این مطلب در مورد پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز صادق است. همانطور که در طول حکومت ده ساله پیامبر در مدینه، دهها نامه، به پادشاهان و امراء کشورهای دیگر نوشته بود، این نامه را مینوشت. اگر آنها را خودش نوشته باشد، این نامه آخری را هم میتوانست بنویسد. اگر آنها را صحابه به دستور رسول خدا نوشته باشد، این نامه را نیز همانطور مینوشتند و رسول خدا در آخر آن را مهر میکرد. پس هیچ راه فراری برای اهل سنت در اینباره باقی نمیماند و آنها نمیتوانند این جسارت به رسول خدا را توجیه کنند. ۳ - پانویس۴ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم بی سواد بودند؟». |