بیع الحاظر للبادیبیع الحاظر للبادی بدین معنی است که شخص حاضر یا بومی متاع مذکور را برای غریب بفروشد. ۱ - منظور از حاظر و بادیحاضر به معنای حضری یا اهل حضر یا ساکن حاضره می باشد، چنانکه بادی به معنای ساکن بادیه است. و در اینجا غرض از بادی شخص غریبی است که متاعی را به منظور فروش به شهری کشاند خواه بدوی باشد و خواه غیر آن. ۲ - منظور از بیع الحاظر للبادیاصطلاح مزبور بدین معنی است که شخص حاضر یا بومی متاع مذکور را برای غریب بفروشد. [۱]
مغنی المحتاج، ج۲، ص۳۶.
[۲]
المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۱۶۲.
[۳]
الروضة البهیه، ج۱، ص۲۵۵.
[۴]
بدایة المجتهد، ج۲، ص۱۶۵.
و به عبارت دیگر بومی برای غریب وکیل در بیع و سمسار باشد. و جمعی از فقهاء از این مضمون به جمله ذیل تعبیر نموده اند: «أن یتوکل حاضر لباد». [۵]
ریاض المسائل، ج۱، کتاب تجارت.
[۶]
تبصرۀ المتعلمین، ج۱، ص۲۳۹.
[۷]
الروضۀ البهیه، ج۱، ص۲۵۵.
۲.۱ - اختلاف فقهاء در مورد این نوع بیعفقهای مذاهب در خصوص این عمل اختلاف کردهاند بعضی مانند اکثر فقهای امامیه (چنانکه از کتاب ریاض استفاده می شود) قائل به کراهت آن شده و برخی آن را حرام دانسته اند چنانکه از کتاب مغنی المحتاج (فقه شافعی) و بدایة المجتهد (فقه مالکی) استفاده می شود. و برخی آن را فیالجمله حرام و باطل دانستهاند چنانکه از کتاب المغنی (فقه حنبلی) استفاده می شود. ۲.۲ - مستند حکمدلیل حکم مزبور حدیث ذیل است: «قال رسول الله(ص) لا یبیع حاضر لباد». [۸]
ریاض المسائل، ج۱، کتاب تجارت.
[۹]
مغنی المحتاج، ج۲، ص۳۶.
[۱۰]
بدایة المجتهد، ج۲، ص۱۶۵.
[۱۱]
المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۱۶۲.
۳ - پانویس
۴ - منبعجابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۶۴-۶۵. |