تاریخ وصافتاریخ وصّاف (یا تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار)، از قدیمترین منابع در باره دوره ایلخانان، به فارسی، نوشته شهاب الدین (یا شرف الدین) عبداللّه شیرازی است. فهرست مندرجات۲ - زمان تألیف تاریخ وصاف ۳ - تاریخ وصاف دنباله تاریخ جهانگشای ۴ - محتوای تاریخ وصاف ۵ - نگارش دو رساله در این کتاب ۶ - نثر تاریخ وصاف ۷ - ویژگیهای تاریخ وصاف ۸ - چاپهای تاریخ وصاف ۸.۱ - چاپ نخست ۸.۲ - ترجمه به آلمانی ۸.۳ - تلخیص ۸.۴ - چاپ در مناطق مختلف ۸.۵ - چاپ با عنوان جدید ۹ - فهرست منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منابع ۱ - معرفی مؤلفوی به وصّاف الحضره مشهور بود و شرف شیرازی تخلص میکرد. عبداللّه در ۶۶۳ در شیراز زاده شد و در همان شهر به تحصیل علم و ادب پرداخت و بعدها به خدمت دیوانی درآمد. [۱]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مجمع الفصحا، ج۱، بخش۲، ص۸۰۷، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ش.
[۲]
محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۳، ص۱۰۰، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
[۳]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۶۳۰، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
پدرش، فضل اللّه عزالدین، در ۶۹۸ در قحطی فارس درگذشت. [۴]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۳۶۱، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۵]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۳۶۳، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۶]
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، ج۱، ص۴۸۷، تهران ۱۳۶۴ش.
او در زُمره نزدیکان خواجه صدرالدین احمد خالدی زنجانی ملقب به صدرجهان، وزیر غازان خان، و خواجه رشیدالدین فضل اللّه، مؤلف جامع التواریخ، و خواجه سعدالدین محمود ساوجی درآمد. [۷]
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، ج۱، ص۴۸۷، تهران ۱۳۶۴ش.
[۸]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۲۴۱، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۹]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۴۰۵، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
۲ - زمان تألیف تاریخ وصافوصّاف در ۶۹۷ به تألیف کتاب خود پرداخت. در ۱۳ رجب ۷۰۲ در عانَه، خواجه رشیدالدین فضل اللّه و سعدالدین ساوجی، او را به غازان خان (حک: ۶۹۴ـ۷۰۳) معرفی کردند و وصّاف بخشی از کتابش را به غازان خان تقدیم کرد. او بخش دیگر اثر خود را در محرّم ۷۱۲ به الجایتو (حک: ۷۰۳ـ۷۱۶) عرضه کرد [۱۰]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۷، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۱۱]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۴۰۵، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۱۲]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۵۴۴، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۱۳]
محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۳، ص۱۰۰، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
و الجایتو او را نواخت.
۳ - تاریخ وصاف دنباله تاریخ جهانگشایبه گفته وصّاف، کتاب وی دنباله تاریخ جهانگشای است و عطاملک جوینی در همه حال ممدوح اوست. [۱۴]
تحریر تاریخ وصّاف، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ش.
۴ - محتوای تاریخ وصافتاریخ وصّاف مشتمل است بر یک مقدمه و پنج جلد در شرح رویدادهای حکومت ایلخانان، از مرگ مُنکوقاآن تا اواسط سلطنت ابوسعید بهادر (۷۱۶ـ ۷۳۶) یعنی ۷۲۳. وصّاف پس از شرح مختصری در باره منکوقاآن و وقایع پس از مرگ وی، به سلطنت هولاکوخان و فتح بغداد پرداخته است. او ضمن بیان رویدادهای حکومت جانشینان هولاکو تا میانه سلطنت سلطان ابوسعید بهادر به ذکر خاندان جوینی، اتابکان سلغری، اتابکان لر، سلاطین کرمان، دهلی، شبانکاره، مصر، جزیره کیش و آل کَرت و نیز به تخت نشستن گیخاتو پرداخته است. وصّاف در پایان جلد چهارم بخشی از تاریخ جهانگشای را آورده که مشتمل است بر رویدادهای قبایلِ مغول و تاتار و آغاز قدرت گرفتن چنگیزخان و وضع یاسا و فتوحات او در خراسان و ماوراءالنهر و خلاصهای از تاریخ حکومت خوارزمشاهیان و سلطان جلال الدین. در این بخش، نویسنده از توجه هولاکو به غرب و دستیابی او به کتابخانه اسماعیلیان و عقاید حسن صباح و جنگهای او با سلجوقیان نیز سخن گفته است. بخش پنجم آن به دنباله سلطنت الجایتو، مرگ او و نیز روی کار آمدن ابوسعید بهادر و رویدادهای عصر او اختصاص دارد. وصّاف ضمن شرح وقایع تاریخی، اشعاری به عربی یا فارسی آورده که غالباً سروده خود اوست. ۵ - نگارش دو رساله در این کتابمؤلف رسالههایی چون رساله «مدرسه سیار»، [۱۵]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۵۴۲ ـ۵۴۳، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
«اصول علم بیان» [۱۶]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۵۹۲ـ۵۹۳، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
و «رسالهای در تشبیه» [۱۷]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۵۹۳ ـ ۵۹۵، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
را نیز در این کتاب نگاشته است.
۶ - نثر تاریخ وصافنثر تاریخ وصّاف متکلف و مسجع و سرشار از عبارت پردازی و ذکر مترادفات و افراط در آوردن اخبار و اشعار عربی و آیات قرآنی است. [۱۸]
محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۱، ص۲۸۸، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
[۱۹]
محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۳، ص۱۰۰ـ۱۰۱، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
وصّاف، به گفته خودش، قصدش از بیان این همه حشو و لغت پردازی، اظهار بلاغت و قدرت نمایی در سجع بوده است [۲۰]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۴۷، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۲۱]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۶۳۰، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
و در پاسخ به انتقاد معاصرانش گفته است که چون عیب دیگری نیافتهاند، عبارت پردازیهای او را نشان گرفتهاند. [۲۲]
عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۵۹۶، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
۷ - ویژگیهای تاریخ وصافتاریخ وصّاف به سبب آنکه مؤلف آن، دیوانی بوده و بسیاری از وقایع را دیده یا از بزرگان دربار ایلخانان شنیده، شایان اعتماد و بااهمیت است. افزون بر این، بسیاری از اصطلاحات اداری و دیوانی حکومت ایلخانان در این اثر ثبت شده است. ویژگی مهم تاریخ وصّاف، رعایت انصاف و حقگویی در بیان رخدادهای تاریخی است. [۲۳]
محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۳، ص۱۰۳، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
این کتاب از نظر بیان اوضاع شیراز و فارس در دوران مؤلف و نیز دیدگاه او در باره زندگی مردمان فرودست نیز بسیار برجسته است. ۸ - چاپهای تاریخ وصاف۸.۱ - چاپ نخستتاریخ وصّاف نخستین بار در ۱۲۶۹ به اهتمام محمدمهدی ارباب اصفهانی در بمبئی چاپ سنگی شد. ۸.۲ - ترجمه به آلمانیدر ۱۲۷۲ فون هامر ـ پورگشتال بخش اول آن را به آلمانی ترجمه و در وین منتشر کرد. ۸.۳ - تلخیصشارل ریو نیز تاریخ وصّاف را خلاصه کرد و همراه با ترجمه هامر ـ پورگشتال به چاپ رساند. ۸.۴ - چاپ در مناطق مختلفتاریخ وصّاف بارها در ایران و پاریس و بیروت چاپ شده است. ۸.۵ - چاپ با عنوان جدیدمؤلف مقاله حاضر نگارش جدیدی از این کتاب را با عنوان تحریر تاریخ وصّاف در ۱۳۴۶ش در تهران به چاپ رساند. این تحریر در ۱۳۷۲ش نیز با برخی اصلاحات به چاپ رسیده است. ۹ - فهرست منابع(۱) عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران ۱۳۶۴ش. (۲) محمدتقی بهار، سبک شناسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش. (۳) عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹. (۴) تحریر تاریخ وصّاف، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ش. (۵) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مجمع الفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ش. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ وصّاف»، شماره۳۱۴۶. |