ادبادب (به فتح همزه و باء) به معنای شگفت ، عجب، [۱]
لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، ج۱، ص۱۵۵۷ – ۱۵۵۸.
دانش، معرفت و روش پسندیده است. [۲]
فرهنگ عمید، حسن عمید ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.
۱ - ادب در لغتادب در لغتنامههای عربی، تمرین دادن نفس [۳]
مصباح المنیر، احمد بن محمد معزی فیومی ج۲، ص۹.
و حسن اخلاق شمرده شده است و ابن منظور، ادب را راهنمای مردم به سوی کار پسندیده، و بازدارنده آنها از کار زشت میداند. ۲ - ادب دراصطلاحالف) باید دانست که به لحاظ اصطلاحی ادب در طی قرون به دو معنای عمده ادبیات (علوم ادبی) و ادب دینی (اخلاقیات) به کار رفته است [۶]
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، موسوی بجنوردی ج۷، ص۲۹۶.
ولی مقصود از آن در این بحث، ادب دینی میباشد؛ «حفظ حدّ و اندازه هر چیزی و تجاوز ننمودن از آن را ادب گویند. » [۷]
الاداب الدینیة للخزانة المعینیة، شیخ طبرسی، ص۱۹۹.
ب) تعاریف مشابه دیگری نیز وجود دارد. از جمله خواجه عبد الله انصاری پیرامون ادب اینگونه بیان میدارند: «ادب آن است که بنده در اثر شناختن ضرر و زیان تعدی از حدود الهی، حدّ میان غلو و جفا را حفظ کند.» [۸]
شرح منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری،ترجمه شرح عبدالرزاق لاهیجی کاشانی، ص۱۵۱-۱۵۲.
و نیز در کتاب ارشاد القلوب دیلمی، میخوانیم: «حقیقت ادب، جمع شدن صفتهای نیک و دور کردن صفات زشت است...» [۹]
ارشاد القلوب الی الصواب، حسن بن ابی الحسن دیلمی،ترجمه عبدالحسین رضایی، ص۳۸۳.
ج)علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر گرانسنگ المیزان به بیانی دیگر به تعریف ادب پرداخته و میفرمایند: «ادب، هیأت زیبا و پسندیده است که طبع و سلیقه چنین سزاوار میداند که هر عمل مشروعی چه دینی باشد مانند دعا و امثال آن و چه مشروع عقلی باشد مانند دیدار دوستان بر طبق آن هیأت واقع شود. به عبارت دیگر: ادب عبارتست از ظرافت عمل.» ۳ - ادب و تفاوت آن با اخلاقدر تعریفهای ارائه شده از ادب، گروهی ادب را اخلاق دانسته و آن را حسن اخلاق تعریف کردهاند. اما با تأمل در این واژه در مییابیم که ادب با اخلاق، تفاوت دارد. در این رابطه شیخ طبرسی به ۶ تفاوت میان اخلاق و ادب اشاره کرده و میفرمایند: ۱ـ اخلاق از مسائل مربوط به روح انسانی بحث میکند ولی آداب مربوط به افعال بدن است. ۲ـ مسائل اخلاقی همیشه و در طول زمان ثابت بوده و تغییر در آنها راه ندارد ولی آداب در زمانهای مختلف متغیر و متفاوتند. ۳ـ مسائل اخلاقی از نظر مکان نیز ثبات داشته و در هر شهری و هر کشوری یکسان میباشند اما آداب در شهرها و کشورهای مختلف تغییر نموده و آداب هر منطقه مخصوص همان مکان است... . ۴ـ اخلاق علت است و آداب، معلول و ثمره آن است. ۵ـ در روایات اسلامی به آداب بیشتر از اخلاق اهتمام داده شده است. ۶ـ مسائل اخلاقی قابل استدلال عقلی میباشند ولی برای آداب، استدلالی عقلی وجود نداشته و تابع ذوق و سلیقه مردم میباشند.» ۴ - ادب از منظر قرآندر رابطه با اهمیت ادب در قرآن میتوان به این آیه رجوع کرد که در آن، رعایت ادب و نگاه داشتن حرمت افراد در روابط اجتماعی، نشانه خردمندی دانسته شده است. [۱۲]
فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی ج۲، ص۴۹۹.
«اِنَّ الذینَ یُنَادُونَکَ مِنْ وراءِ الحُجراتِ أَکْثَرُهُمْ لایَعْقِلونَ؛ (ولی)کسانی که تو را از پشت حجرهها بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند. » آیت الله مکارم شیرازی در این باره میفرمایند: «اصولاً هر قدر سطح خرد و عقل بالاتر رود بر ادب او افزوده میشود؛ زیرا «ارزشها» و «ضد ارزشها» را بهتر درک میکند و به همین دلیل بیادبی همیشه نشانه بیخردی است یا به تعبیر دیگر بیادبی، کار حیوان و ادب، کار انسان است.» ۵ - ادب از منظر روایاتدر اینجا روایات مختلف را که در باب ادب وارد شده است را مورد بررسی قرار می دهیم. ۵.۱ - ادب و عقلاین روایات در اهمیت و ارزش ادب به بحث رابطه میان ادب و عقل پرداختهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «و باید از کسانی نباشی که پند دادن به آنها سود نرساند مگر هنگامی که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی. زیرا خردمند (عاقل) به ادب و یاد دادن پند میآموزد و چهارپایان پیروی نمیکنند مگر به کتک.» [۱۵]
ترجمه نهج البلاغه، سید رضی،نامه۳۱، ص۹۳۵.
۵.۲ - ادب و ارثدر روایات، بهترین ارثی را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب، معرفی کردهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست» [۱۶]
الحدیث، محمد تقی فلسفی ج۱، ص۴۹.
۵.۳ - ادب و کمال انسانییکی از نکاتی که در روایات، درباره ادب دیده میشود ارتباط ادب با کمال انسانی است؛ اینکه شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرمایند: « ای مؤمن علم و ادب، ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. چه به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.» ۵.۴ - ادب و حسبشرافت خانوادگی وقتی تکمیل میشود که همراه با ادب باشد پس حسب و نسب آدمی بدون رعایت ادب هیچ ارزشی ندارد. امام علی علیه السلام:« ادب نیکوترین حسبی است و زیادتی دارد بر سایر حسبها.» [۱۸]
شرح بر غررالحکم، آقا جمالالدین خوانساری ج۱، ص۷۶.
۵.۵ - ادب و تربیتدر تربیت فرزند مهمترین نکتهای که باید مد نظر داشت آموزش ادب است. وظیفه هر پدر و مادری این است که فرزند را ادب پسندیده بیاموزد. حضرت سجاد زین العابدین علیه السلام فرمود: «حق فرزندت به تو این است که بدانی...، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی... .» [۲۰]
مکارم الاخلاق، شیخ حسن فرزند شیخ طبرسی ج۲، ص۳۴۵.
امام علی علیه السلام در ضمن نامه خود به فرزندش امام حسن علیه السلام نوشته است: « فرزند عزیز در راه ادب آموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه دل کودکانهات سخت شود و عقل به اندیشههای دیگری مشغول گردد به تربیت مبادرت نمودم و وظیفه پدری خود را انجام دادم.» [۲۱]
ترجمه و شرح نهجالبلاغه، سید رضی،ترجمه سید علی نقص فیضالاسلام، نامه ۳۱، ص۹۰۹.
۶ - اقسام ادبادب بر دو قسم است: ادب با خدای عز و جل و ادب با بندههای او. [۲۲]
آداب اسلامی، هیئت محمد امین ج۲، ص۱۲.
علامه طباطبایی رحمه الله درباره وجود این دو قسم از گونههای ادب در سیره انبیاء چنین میفرمایند: ادب اعم است از ادب نسبت به خدا و ادب نسبت به مردم.» همچنین ایشان ادب نسبت به خداوند و ادب در برابر مردم را ادب فردی و اجتماعی دانستهاند. ادب فردی رعایت آداب عبودیت و بندگی در پیشگاه احدیت است و ادب اجتماعی رعایت آداب معاشرت با مردم میباشد.۷ - آثار ادبهر کس با ادب همراه باشد سرانجام مؤدب به آداب الهی میشود و این ادب، نیکو یاوری برای او میگردد. [۲۴]
معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی ج۲، ص۴۴.
امام هادی علیه السلام میفرمایند: «ادب یک بار گران است. هر که این بار را به دوش کشید سرانجام بدان دست یافت.» [۲۵]
معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ص۴۴.
پس ادب، نیکو یاوری است که انسان را در تمام مراحل زندگی هدایت میکند و رعایت آداب به زندگی او ظرافتی میبخشد که حدود الهی در آن محفوظ میماند. «اولئِکَ یُجزَوْنَ الغُرفَه بِمَا صَبَروا و یَلقَّونَ فیها تَحِیَّه و سلاماً ـ خالدین فیها حَسُنَتْ مُسْتَقَراً و مُقاماً » ۸ - فراگیری ادبدر بسیاری از روایات به فراگیری ادب، دستور داده شده است. امام علی علیه السلام درباره پیشوایان میفرمایند: « هر که خود را پیشوای مردم نمود... باید پیش از ادب کردن و آراستن دیگری به زبان، به روش و اعمال و رفتار خویش، او را ادب و آراسته سازد و آموزنده و ادب کننده نفس خود، از آموزنده و ادب کننده مردم، به تعظیم و احترام سزاوارتر است(چون پیرو هوی نیست).» [۲۷]
ترجمه البلاغه، سید رضی،حکمت۷۰، ص۹۳۵.
فراگیری ادب در درجه اول باید از خود انسان شروع شود و مبادرت به ادب خویش نماید و حال کسی که خود را ادب کرد میتواند ادب کننده دیگری باشد و میتوان با پیروی کردن از رفتار پسندیده دیگران و دوری کردن از عملکرد زشت آنان خود را مؤدب به آداب نمود [۲۸]
ترجمه البلاغه، سید رضی،حکمت ۴۰۴.
و از آن بهرهمند گردید.۹ - پانویس
۱۰ - منبعسایت پژوهه ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | فضائل اخلاقی
|