تدلیس (حدیث)تدلیس در حدیث به عمل محدِّث و راوی گفته میشود که با آن عیب و ضعف سندِ روایت پوشانیده شود. فهرست مندرجات۲ - تقسیمات تدلیس ۳ - تدلیس اِسناد و تدلیس شیوخ ۳.۱ - تدلیس اسناد ۳.۱.۱ - شروطی برای تدلیس اسناد ۳.۱.۲ - حدیث کذب ۳.۱.۳ - دلیل شرط ملاقات راوی و مرویٌّ عنه ۳.۱.۴ - اشخاص متصف به تدلیس اسناد ۴ - تدلیس شیوخ ۴.۱ - اشخاص متصف به تدلیس شیوخ ۵ - کلامی در قبح تدلیس ۶ - در اعتبار حدیث مدلّسان اسناد ۷ - تدلیس در نظرعالمان شیعه ۸ - اسامیِ مدلّسان ۹ - منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - مدلِّس و عمل تدلیسهرگاه راوی با ذکر یا حذف کلمات یا نام افرادی در سلسله سند بکوشد که ضعف سند روایت را بپوشاند یا آن را برتر از میزان وثاقت واقعی اش نشان دهد، اصطلاحاً «مدلِّس» خوانده میشود و عمل او را تدلیس مینامند. ۲ - تقسیمات تدلیسنخستین گزارشهای عالمان علوم حدیث، حاوی تقسیمات چندگانه ای برای تدلیس است، فی المثل حاکم نیشابوری [۱]
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، کتاب معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۱۲، چاپ سیدمعظم حسین، حیدرآباد دکن ۱۹۳۷، چاپ افست مدینه ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
مدلِّسان را به شش دسته و خطیب بغدادی [۲]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۳۹۵، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۴۰۳، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
و ابن صلاح [۴]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
آنان را به دو دسته تقسیم کردهاند که این تقسیم بندی با اندکی تفاوت، در کتابهای بعدی مقبول افتاده و متداول گردیده است. برخی از محدّثان و مؤلفان متأخر همچون سیوطی [۵]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الرّاوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۱۸۹ـ۱۹۰، چاپ احمدعمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
و محمدرضا مامقانی [۶]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۸۸ـ۳۹۰، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
تقسیم بندی حاکم نیشابوری را نیز به همین تقسیم دوگانه بازگردانده اند.
۳ - تدلیس اِسناد و تدلیس شیوختدلیس اساساً دو گونه است: تدلیس اِسناد و تدلیس شیوخ. برخی چون ابن حَجَر عَسقَلانی [۷]
ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، ص۶۲_۶۳، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
و حبیب احمد کیرانوی [۸]
حبیب احمد کیرانوی، قواعد فی علم الحدیث، ج۱، ص۷۶ـ ۷۸، بیروت ۱۹۹۰.
تنها به تدلیس اسناد اشاره کردهاند و بعضی همچون هدایت حسین [۹]
د.اسلام ، چاپ اول ، تکمله ، ذیل واژه.
تدلیس در متن حدیث را نیز از موارد تدلیس شمردهاند که صحیح به نظر نمیآید، زیرا تدلیس در متن، همان حدیث مُدْرَج را ایجاد میکند. به همین دلیل، هیچکس پوشاندن عیوب متن حدیث را در ضمن تدلیسِ حدیث نیاورده است. [۱۰]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، ج۱، ص۲۱۶، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۱۱]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۴۰۰، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
در مقابل، برخی دیگر تدلیسهایی موسوم به قطع، عطف، سکوت، بلاد، تسویه، تجوید و مانند آن را به عنوان قسیم این دو نوع تدلیس ذکر کرده اند [۱۲]
محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۷۳ـ۳۷۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
[۱۳]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۸۴ـ۳۸۵، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
که میتوان همچون ابن حجر عسقلانی [۱۴]
ابن حجر عسقلانی، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس، ص۲۵، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و محمداحمد عبدالعزیز، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
پاره ای از آنها را از اقسام تدلیس اسناد یا تدلیس شیوخ دانست.
۳.۱ - تدلیس اسنادتدلیس اسناد آن است که راوی از فرد معاصر خود کلامی را به گونه ای نقل کند که شنونده یا خواننده گمان کند وی آن کلام را بدون واسطه از خود مرویٌّ عنه شنیده، در حالی که سماعی در میان نبوده است. [۱۵]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۳۹۵، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳.۱.۱ - شروطی برای تدلیس اسنادبرخی برای تدلیس اسناد شروطی ذکر کرده اند، از جمله آنکه راوی مرویٌّ عنه را ملاقات کرده یا دست کم معاصر او باشد، اما از او روایتی نشنیده باشد. دیگر اینکه الفاظی به کار ببرد که نشانه سماع مستقیم نباشد، الفاظی مانند «قال فلانٌ» یا «عَنْ فلانٍ». ۳.۱.۲ - حدیث کذباما اگر راوی با الفاظی چون «سَمِعْتُ»، «حَدَّثَنا» و «اَخْبَرَنا» ــ که صراحت در سماع دارند ــ حدیث نقل کند، آن را حدیث کذب میخوانند. [۱۶]
ابن دقیق عید، الاقتراح فی بیان الاصطلاح و مااُضیف الی ذلک من الاحادیث المعدودة من الصّحاح، ج۱، ص۲۰۹، چاپ قحطان عبدالرحمان الدّوری، بغداد ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۱۷]
ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، ج۱، ص۶۳، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۸]
زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۱۴۳، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
[۱۹]
محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۵۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
[۲۰]
عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۷۷ـ۳۷۹، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
۳.۱.۳ - دلیل شرط ملاقات راوی و مرویٌّ عنهعالمان حدیث بدان سبب بر شرط ملاقات راوی و مرویٌّ عنه تأکید کردهاند که خواستهاند میان تدلیس و ارسال خفی تفاوت بنهند. به نظر ایشان، چنانچه راوی از فرد معاصر خود که او را ندیده است، بدون ذکر واسطه روایتی نقل کند، آن روایت مُرسَل خفی است، اما اگر ملاقاتی میان آن دوصورت گرفته باشد، روایتْ مدَلَّس است. [۲۱]
ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، ج۱، ص۶۳، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۲]
صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه عرض و دراسة، ج۱، ص۱۸۳، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹.
ابن حجر این شرط رااز شافعی و ابوبکر بزّاز نقل، و بر ضرورت آن بسیار تأکید کرده است. [۲۳]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۹۱ـ۳۹۲، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
با اینهمه، برخی چون نووی [۲۴]
یحیی بن شرف نووی، التقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، ص۳۹، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و ابن صلاح [۲۵]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۲، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
شرط لقا یا ملاقات را ضروری ندانستهاند و حتی ابن صلاح [۲۶]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۲، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
در بخشی از تعریف خود، قید عدم ملاقات را ذکر کرده است.
۳.۱.۴ - اشخاص متصف به تدلیس اسناداشخاص بسیاری متهم یا متصف به تدلیس اسنادند، مانند ابن عباس و ابوهُرَیْرَه، که احادیث اندکی را بهطور مستقیم از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم شنیده بودند، اما در مواضع بسیاری میگفتند: «قال رسول اللّه». [۲۷]
محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۴۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
[۲۸]
حبیب احمد کیرانوی، قواعد فی علم الحدیث، ج۱، ص۷۰، بیروت ۱۹۹۰.
بجز آنان، شمار بسیاری از محدّثان ــ از جمله راویان صحیح مسلم و صحیح بخاری همچون سلیمان اَعْمَش، هُشَیم بن بَشیر، سفیان ثوری، قَتادة بن دِعامه، حسن بصری، سفیان بن عُیین (ابنعُیَیْنه) و عبدالرزاق بن همام صنعانی ــ از جمله مدلّسان نام برده شده اند. [۲۹]
محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۵۳ـ۳۵۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
[۳۰]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۳، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
وجود احادیث مدلّس در صحیحین و انواع توجیهات و اعتذارهایی که متأخران برای آن آورده اند، همواره از مسائل جدّی و پردامنه تدلیس بوده است. [۳۱]
محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۵۳ـ۳۶۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
[۳۲]
محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۶۸_۳۶۹، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
[۳۳]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الرّاوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۱۹۰، چاپ احمدعمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
[۳۴]
هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الا´ثار و الاخبار، ج۱، ص۶۲، بیروت ۱۹۷۳.
[۳۵]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۹۷، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
۴ - تدلیس شیوخبدین معنا که راوی برای پوشاندن ضعف شیخ خود و شناخته نشدن او، نام، کنیه، لقب، قبیله، شهر یا صفتی را در باره وی به کار میبرد که کسی نمیشناسد و پیش از آن سابقه نداشته باشد. [۳۶]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۳، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۳۷]
عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۸۳، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
انگیزه های مختلفی ممکن است سبب تدلیس شیوخ شود، از جمله ترویج حدیث، تحسین حدیث، علوّ اسناد، پرهیز از روایت کردن از کسی که ازخودِ راوی روایت کرده است، کمی سنّ مرویٌّ عنه و ترس از عدم قبول و انتشارِ روایت با وجود احتیاج به آن. [۳۸]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الرّاوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ احمدعمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
[۳۹]
عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۸۳، پانویس ۱، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
[۴۰]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۳، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۴۱]
صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه عرض و دراسة، ج۱، ص۱۷۵، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹.
۴.۱ - اشخاص متصف به تدلیس شیوخافراد بسیاری به تدلیس شیوخ مشهورند، خطیب بغدادی [۴۲]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۴۰۳ـ۴۰۹، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
و ابن حجر عسقلانی [۴۳]
ابن حجر عسقلانی، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس، ص۱۰۷_۱۰۸، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و محمداحمد عبدالعزیز، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
به برخی از آنان اشاره کرده اند، اما عجیب آن است که ابن صلاح [۴۴]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۴، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
و نووی [۴۵]
یحیی بن شرف نووی، التقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، ج۱، ص۳۹، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
در باره خطیب بغدادی گفتهاند که وی در تصانیفش این شیوه را به کار گرفته است. صبحی صالح [۴۶]
صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه عرض و دراسة، ج۱، ص۱۷۵ـ۱۷۶، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹.
به نقل از دیگران، برخی از این موارد را بر شمرده است.
۵ - کلامی در قبح تدلیسمحدّثان و دانشمندان علم الحدیث اتفاق نظر دارند که تدلیس عملی نادرست و موجب تباهی حدیث است. بسیاری، این کلام شافعی را به نقل از شُعْبَة بن حَجّاج آوردهاند که تدلیس، برادرِ دروغ است. [۴۷]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۳۹۳ـ۳۹۴، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۴۸]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۹، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
شعبة بن حجاج، جملات دیگری در مذمت تدلیس گفته است که ابن صلاح [۴۹]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
آنها را افراط و مبالغه برای ایجاد تنفر و منع از تدلیس میداند. [۵۰]
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، کتاب معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۱۰۳، چاپ سیدمعظم حسین، حیدرآباد دکن ۱۹۳۷، چاپ افست مدینه ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
تدلیس شیوخ را غالباً کم ضررتر از تدلیسِ اسناد دانسته اند، اما در مذمت آن نقیصههایی را برشمرده اند، از جمله تضییع مرویٌ عنه و دشوار کردن راه دستیابی به احوال او [۵۱]
یحیی بن شرف نووی، التقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، ج۱، ص۳۹، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۵۲]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۴، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۵۳]
هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الا´ثار و الاخبار، ج۱، ص۶۱، بیروت ۱۹۷۳.
باوجود این، تنها خطیب بغدادی [۵۴]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۴۰۹، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
قائل است که به چنین حدیثی نمیتوان احتجاج کرد.
۶ - در اعتبار حدیث مدلّسان اسناددر رد یا قبول حدیث مدلّسان اسناد، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی چون شافعی آن را مطلقاً مردود میشمارند و حدیث کسی را که حتی یک بار تدلیس او ثابت شده باشد، نمی پذیرند. [۵۵]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۴، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
از سوی دیگر، عالمان زیدیه حدیث مدلّس را مقبول و آن را نوعی ارسال حدیث میدانند و چون حدیث مرسَل نزد ایشان مقبول است، مدلّس را نیز همانندِ آن میپذیرند. [۵۶]
محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۴۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
این رأی را خطیب بغدادی به جمهور عالمان حدیث نسبت میدهد، اما خود معتقد است که خبرِ مدلّس در صورتی مقبول است که به گونه ای صریح و روشن باشد؛ یعنی سماع و اتصال آن ایهام نداشته باشد. [۵۷]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۳۹۹، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
نظر خطیب بغدادی در میان اغلب دانشمندان علم الحدیث کمابیش موردتوجه قرار گرفته است و هریک با اندکی تفاوت همین رأی را داده اند. [۵۸]
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۳، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۵۹]
یحیی بن شرف نووی، التقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، ج۱، ص۳۹، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۷ - تدلیس در نظرعالمان شیعهعالمان شیعه نیز عیناً همین نظر را بیان کرده اند، [۶۰]
زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۱۴۵، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
[۶۱]
عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
اما حسنی [۶۲]
هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۶۱، الموضوعات فی الا´ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
[۶۳]
هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۶۵، الموضوعات فی الا´ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
تدلیس را در نظر شیعه، از اسباب ضعف و سقوط اعتبار حدیث میشمارد و معتقد است که در صورت تدلیس، نمی توان بر حدیث راوی ــ هرکس و از هر طبقه که باشد ــ اعتماد و استناد کرد. [۶۴]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۷، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۶۵]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۹۴ـ۳۹۵، ج ۱، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
[۶۶]
خلیل بن کیکلدی علائی، جامع التحصیل فی احکام المراسیل، ج۱، ص۱۱۴، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۸ - اسامیِ مدلّسانکتابهای چندی درخصوص فهرست اسامیِ مدلّسان تألیف شده که گویا قدیمیترین آنها از آنِ حسین بن علی کرابیسی (متوفی ۲۴۵) است [۶۷]
ابنحجر عسقلانی، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس، ج۱، ص۲۴، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و محمداحمد عبدالعزیز، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
هدایت حسین [۶۸]
د.اسلام ، چاپ اول ، تکمله ، ذیل واژه.
فهرستی از این مکتوبات مستقل را ــ که امروزه غالباً در دسترس نیستند ــ آورده است. از میان کتب متأخر در این باره دو کتاب مهم شایان ذکر است: التبیین لِأَسْماءالمُدَلِّسین از برهان الدین حلبی سِبْط بن عجمی و تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس از ابن حجر عسقلانی.
۹ - منابع(۱) ابن حجر عسقلانی، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و محمداحمد عبدالعزیز، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴. (۲) ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۳) ابن دقیق عید، الاقتراح فی بیان الاصطلاح و مااُضیف الی ذلک من الاحادیث المعدودة من الصّحاح، چاپ قحطان عبدالرحمان الدّوری، بغداد ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۴) ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۵) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، کتاب معرفة علوم الحدیث، چاپ سیدمعظم حسین، حیدرآباد دکن ۱۹۳۷، چاپ افست مدینه ۱۳۹۷/۱۹۷۷. (۶) هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الا´ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳. (۷) احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۸) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. (۹) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الرّاوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمدعمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹. (۱۰) زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸. (۱۱) صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه عرض و دراسة، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹. (۱۲) محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰). (۱۳) خلیل بن کیکلدی علائی، جامع التحصیل فی احکام المراسیل، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶. (۱۴) حبیب احمد کیرانوی، قواعد فی علم الحدیث، بیروت ۱۹۹۰. (۱۵) عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴. (۱۶) محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۱، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴. (۱۷) یحیی بن شرف نووی، التقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۱۸) EI ۱ , Suppl, Leiden ۱۹۸۷, sv "Tadl ¦ â s" by M Hidayet Hosain. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تدلیس در حدیث»، شماره۳۳۸۲. |