زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

تعجب از پیروی معبودان باطل (قرآن)





در قرآن تبعیت از غیر خدا و معبودان باطل، به عنوای امری شگفت آور نام برده شده است.


۱ - انحراف فکری بشر



«قل هل من شرکائکم من یهدی الی الحق قل الله یهدی للحق افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون. بگو آیا از شریکان شما کسی هست که به سوی حق رهبری کند بگو خداست که به سوی حق رهبری می‌کند پس آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی‌نماید مگر آنکه (خود) هدایت شود شما را چه شده چگونه داوری می‌کنید.»
یکی از مرتکزات فطری بشر که عقل وی بدان حکم می‌کند این است که انسان باید حق را پیروی کند، حتی اگر احیانا در یکی از اعمالش از حق منحرف شود و به خاطر غلط یا اشتباهی و یا هوی و هوسی غیر حق را پیروی کند، در همان لحظه که آن عمل غیر حق را انجام می‌دهد پیش خودش آن عمل را حق می‌پندارد، چون امر بر او مشتبه شده است و به همین جهت است که می‌بینیم بعد از آنکه غبار و کوران هوی و هوسش فرو نشست اینطور اعتذار می‌جوید که من خیال می‌کردم آن عمل حق است... کسی هم که انسان را به سوی حق راهنمایی می‌کند نیز واجب الاتباع است، به خاطر اینکه حق می‌گوید و به سوی حق دعوت می‌نماید و باید چنین کسی را ترجیح داد به کسی که ما را به سوی حق هدایت نمی‌کند و یا به سوی غیر حق می‌خواند، زیرا پیروی کردن از هادی به سوی حق پیروی خود حق است، همان حقی که او ما را به سوی آن می‌خواند و وجوب پیروی او، امری است ضروری، که هیچ حاجتی به دلیل ندارد.
در حجتی که در آیه مورد بحث به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تلقین شده تکیه بر این مقدمه ضروری و فطری شده است، لذا سخن را از اینجا آغاز می‌کند که می‌پرسد: آیا شما مشرکین در میان شرکاء خود هیچ شریک و معبودی سراغ دارید که شما را به سوی حق هدایت کند؟ و پر واضح است که مشرکین غیر از کلمه" نه" جوابی ندارند، چون شرکای آنان چه آنانی که جمادند مانند بتها و معبودهای جامد دیگر و چه آنهایی که جاندارند، مانند فرشتگان و ارباب انواع و جن و طاغوت‌هایی چون نمرود و فرعون و امثال آنان، هیچیک (بر حق نبودند، تا دیگران را به سوی حق هدایت کنند و اصولا هیچ یک) مالک نفع و ضرر و مرگ و حیات و نشور خود نیستند.
و چون مشرکین در پاسخ از این سؤال، جواب مثبتی نداشتند، لذا خدای تعالی به رسول گرامی اش دستور داد خودش جواب بدهد و فرمود: " قل الله یهدی للحق بگو: تنها خداست که به سوی حق هدایت می‌کند"، چون او است که هر موجودی را به سوی هدفش و به سوی هر چیزی که در بقائش نیازمند به آن است هدایت می‌کند. هم چنان که از قول موسی علیه‌السّلام حکایت کرده که در برابر فرعون فرمود: " ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی " و نیز فرمود: " الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی ". و او کسی است که انسان را به سوی سعادت حیات هدایت و به سوی بهشت و آمرزش دعوت می‌کند، رسولانی می‌فرستد و کتاب‌هایی نازل می‌کند و شرایعی تشریع می‌نماید، تا انسانها به اذن او هدایت شوند و به همین منظور انبیاء را دستور داد تا دعوت حق دینی را در بین بشر گسترش دهند.
و ما در تفسیر آیه شریفه: " الحق من ربک فلا تکن من الممترین" گفتیم که اعتقاد و سخن و عمل حق آن اعتقاد و گفتار و کرداری است که با سنت جاری در عالم کون که فعل حق تعالی است مطابق باشد، و بنا بر این، حق در حقیقت به مشیت خدای تعالی و اراده او حق است.
و وقتی محقق شد که در میان هیچیک از شرکای مشرکین کسی نیست که به سوی حق هدایت کند و تنها خدای سبحان است که به سوی حق هدایت می‌کند، با جمله" ا فمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی " از آنان بپرسید که خودشان از بین دو قسم اتباع یکی را ترجیح دهند، تبعیت خدای تعالی و تبعیت شرکایشان را، پیروی خدای تعالی که به سوی حق هدایت می‌نماید و پیروی شرکاء را که نه کسی را هدایت می‌کنند و نه خود بدون راهنما راهی به جایی می‌برند و معلوم است که در این دوران، ترجیح برای آن کسی است که به سوی حق هدایت می‌کند، نه آن کس که هدایتی نمی‌کند، یعنی ترجیح با پیروی خدای تعالی بر پیروی خدایان دروغین است، ولی مشرکین به عکس این حکم می‌کنند و بدین جهت خدای تعالی با جمله" فما لکم کیف تحکمون" ملامت و توبیخشان می‌کند.

۲ - احتجاج خدا و پیامبر با منحرفان



به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دستور می‌دهد" به آنها بگو آیا هیچیک از معبودهای ساختگی شما هدایت به سوی حق می‌کنند"؟ (قل هل من شرکائکم من یهدی الی الحق).
زیرا معبود باید رهبر عبادت کنندگان خود باشد، آن هم رهبری به سوی حق، در حالی که معبودهای مشرکان اعم از بتهای بی جان و جاندار هیچکدام قادر نیستند بدون هدایت الهی کسی را به سوی حق رهنمون گردند، چون هدایت به سوی حق نیاز به مقام عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه دارد و این بدون رهبری و حمایت خداوند ممکن نیست.
لذا بلافاصله اضافه می‌کند: " بگو تنها خداوند هدایت به سوی حق می‌کند" (قل الله یهدی للحق).
با این حال" آیا کسی که هدایت به سوی حق می‌کند شایسته تر برای پیروی است یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر آنکه هدایتش کنند" (ا فمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی).
و در پایان آیه با بیانی توبیخ آمیز و سرزنش بار می‌گوید: " شما را چه می‌شود؟ چگونه قضاوت می‌کنید"؟ (فما لکم کیف تحکمون).

۳ - پانویس


 
۱. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۲. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۳. طه/سوره۲۰، آیه۵۰.    
۴. اعلی/سوره۸۷، آیه۲.    
۵. اعلی/سوره۸۷، آیه۳.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۶۰.    
۷. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۷۹.    
۹. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۱۰. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۱۱. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۱۲. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۸۳.    


۴ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۱۸۹، برگرفته از مقاله «تعجب از پیروی معبودان باطل».    


رده‌های این صفحه : باطل | تعجب | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.