زمان تقریبی مطالعه: 66 دقیقه
 

تواتر حدیث غدیر (دیدگاه اهل‌سنت)





حدیث غدیر از احادیث متواتری است که در وادی غدیرخم در حجة‌الوداع از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره امامت امام علی (علیه‌السّلام) نقل شده است؛ با وجود اینکه این حدیث با سند‌های صحیح و به صورت متواتر از طریق شیعه و سنی نقل شده است، اما در عین حال برخی از علمای اهل‌سنت صحت این حدیث را زیر سؤال برده‌اند، لذا در این نوشتار، اعترافات علمای اهل‌سنت بر تواتر حديث غدير و صحت حديث غدير و كتاب‌هايی كه درباره سند حديث غدير نوشته شده را بیان خواهیم کرد.

فهرست مندرجات

۱ - طرح شبهه
۲ - نقد و بررسی
۳ - اعترافات علمای اهل‌سنت بر تواتر حدیث غدیر
       ۳.۱ - ذهبی
              ۳.۱.۱ - ترجمه ذهبی
       ۳.۲ - ابن‌حجر عسقلانی
              ۳.۲.۱ - ترجمه ابن‌حجر
       ۳.۳ - ابن‌حجر هیثمی
              ۳.۳.۱ - ترجمه ابن‌حجر هیثمی
       ۳.۴ - سیوطی
              ۳.۴.۱ - ترجمه سیوطی
       ۳.۵ - ابوحامد غزالی
              ۳.۵.۱ - ترجمه ابوحامد غزالی
       ۳.۶ - ملا علی قاری
              ۳.۶.۱ - ترجمه ملا علی قاری
       ۳.۷ - شمس‌الدین جزری
              ۳.۷.۱ - ترجمه علامه جزری
       ۳.۸ - سبط بن جوزی
              ۳.۸.۱ - ترجمه ابن‌جوزی
       ۳.۹ - اسماعیل بن محمد عجلونی
              ۳.۹.۱ - ترجمه عجلونی
       ۳.۱۰ - محمد بن اسماعیل صنعانی
              ۳.۱۰.۱ - ترجمه صنعانی
       ۳.۱۱ - محمد بن جعفر کتانی
       ۳.۱۲ - محمدناصر البانی
              ۳.۱۲.۱ - ترجمه البانی
       ۳.۱۳ - شعیب الارنؤوط
۴ - اعتراف علمای اهل‌سنت به صحت حدیث غدیر
       ۴.۱ - ترمذی از ابوطفیل
       ۴.۲ - ابن‌ماجه قزوینی از سعد بن ابی‌وقاص
       ۴.۳ - ابن‌ماجه از براء بن عازب
       ۴.۴ - ابن‌حجر عسقلانی از امیرمؤمنان
       ۴.۵ - ابن‌حنبل از ریاح بن حرث
       ۴.۶ - ابن‌حنبل از ابی‌طفیل
       ۴.۷ - ابن‌حنبل از سعید بن وهب و زید بن یسع
       ۴.۸ - نسائی از زید بن ارقم
       ۴.۹ - نسائی از سعد بن ابی‌وقاص
       ۴.۱۰ - حاکم نیشابوری از زید بن ارقم
       ۴.۱۱ - بزار از زید بن یثیع
       ۴.۱۲ - بزار از سعد بن ابی‌وقاص
       ۴.۱۳ - ابن‌ابی‌عاصم از امیرمؤمنان
       ۴.۱۴ - طبرانی از زید بن ارقم
۵ - کتاب‌هایی که درباره سند حدیث غدیر نوشته شده
       ۵.۱ - محمد بن جریر طبری
       ۵.۲ - ابوالعباس ابن‌عقده
       ۵.۳ - شمس‌الدین ذهبی
۶ - نتیجه
۷ - پانویس
۸ - منبع

۱ - طرح شبهه



حدیث غدیر، برترین دلیل شیعه بر ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) است که با سند‌های صحیح و به صورت متواتر از طریق شیعه و سنی نقل شده است؛ اما در عین حال برخی از علمای اهل‌سنت که اعتراف به چنین مطلبی برایشان ناگوار و پذیرش چنین حقیقتی سخت بوده، چشمان خود را بسته و صحت آن را زیر سؤال برده‌اند!
از جمله ابن‌حزم‌ اندلسی ظاهری که با دفاع از ابن‌ملجم مرادی، عداوت خود با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را علنی کرده است، در کتاب الفصل خود می‌نویسد: واما من کنت مولاه فعلی مولاه فلا یصح من طریق الثقات اصلاً.
حدیث: من کنت مولاه... به هیچ وجه از طریق افراد ثقه تایید نشده است.
و ابن‌تیمیه حرانی (متوفای۷۲۸هـ) نیز که در انکار فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) زبانزد عام و خاص است در منهاج السنه می‌نویسد: واما قوله من کنت مولاه فعلی مولاه فلیس هو فی الصحاح لکن هو مما رواه العلماء وتنازع الناس فی صحته فنقل عن البخاری وابراهیم الحربی وطائفة من اهل العلم بالحدیث انهم طعنوا فیه وضعفوه....
حدیث: من کنت مولاه... در کتب روائی صحیح شش‌گانه آورده نشده است، بعضی از دانشمندان آن را روایت کرده‌اند، ولی در صحت آن دچار اختلاف شده‌اند، از بخاری و ابراهیم حربی وگروهی دیگر از اهل دانش نقل شده است که آنان این حدیث را تضعیف کرده‌اند.
و سعدالدین تفتازانی (متوفای۷۹۱هـ) در جواب از حدیث غدیر می‌نویسد:
والجواب منع تواتر الخبر فان ذلک من مکابرات الشیعة کیف وقد قدح فی صحته کثیر من اهل الحدیث ولم ینقله المحققون منهم کالبخاری ومسلم والواقدی.
جواب ما این است که حدیث غدیر متواتر نیست و این از زورگویی‌های شیعه است، زیرا بسیاری از علما و محققین علم حدیث، از جمله بخاری، مسلم و واقدی در صحتش اشکال کرده و آن را نقل ننموده‌اند.

۲ - نقد و بررسی



برای روشن شدن حقیت مطلب و نیز برای سنجش ارزش سخن ابن‌حزم، ابن‌تیمیه و تفتازانی کافی است که به اعترافات علما و دانشمندان نام‌آور اهل سنت که در علم حدیث و رجال خبره فن هستند، درباره حدیث غدیر اشاره شود. طبیعی است که با اثبات صحت و یا تواتر حدیث غدیر و ورود آن در صحاح سته اهل سنت، میزان تقوی و انصاف این دو دانشمند سنی برای همگان روشن خواهد شد.
ما در ابتدا تواتر حدیث غدیر را از زبان بزرگان سنی نقل و سپس تعدادی از اسناد آن را که علمای رجال سنی به صحت آن‌ها اعتراف کرده‌اند، خواهیم آورد.

۳ - اعترافات علمای اهل‌سنت بر تواتر حدیث غدیر



حدیث غدیر نه تنها سندش صحیح است، بلکه بسیاری از بزرگان اهل سنت تواتر آن را پذیرفته‌اند که ما به نام چند تن از آنان اشاره می‌کنیم

۳.۱ - ذهبی


شمس‌الدین ذهبی (متوفای۷۴۸هـ)، دانشمند شهیر سنی و از ارکان علم رجال اهل سنت که او را پیشوای جرح و تعدیل نامیده‌اند، در موارد مختلف به تواتر حدیث غدیر اعتراف کرده است. وی در سیر اعلام النبلا که از معتبرترین کتاب‌های اهل سنت در علم رجال است، ‌ در ترجمه محمد بن جریر طبری، صاحب تفسیر و تاریخ می‌نویسد:
قلت: جمع طرق حدیث غدیر خم فی اربعة اجزاء رایت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک.
محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیرخم را در چهار جلد جمع‌آوری کرده است که من قسمتی از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت‌زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است.

و در تذکرة‌ الحفاظ و بازهم در ترجمه محمد بن جریر طبری می‌نویسد:
محمد بن جریر بن یزید بن کثیر الامام العلم الفرد الحافظ ابو جعفر الطبری احد الاعلام وصاحب التصانیف من اهل آمل طبرستان اکثر التطواف.... ولما بلغه ان بن ابی داود تکلم فی حدیث غدیر خم عمل کتاب الفضائل وتکلم علی تصحیح الحدیث.
قلت رایت مجلدا من طرق الحدیث لابن‌جریر فاندهشت له ولکثرة تلک الطرق.
من یک جلد از کتاب اسناد حدیث غدیر را که ابن‌جریر نوشته بود را دیدم و از زیاد بودن اسناد آن گیج و مبهوت شدم.

ابن‌کثیر دمشقی سلفی (متوفای۷۷۴هـ) که از شاگردان ذهبی به شمار می‌رود، به نقل از استادش می‌نویسد:
قال: وصدر الحدیث متواتر اتیقن ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قاله، واما: «اللهم وال من والاه» فزیادة قویة الاسناد.
ذهبی گفت: این حدیث به صورت متواتر نقل شده است و من یقین کردم که از رسول خدا ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صادر شده است، اما جمله: «اللهم وال من والاه» نیز سندش قوی است. ‌

و شهاب‌الدین آلوسی (متوفای۱۲۷۰هـ) صاحب روح المعانی که جایگاه ویژه‌ای در نزد وهابی‌ها دارد، در تفسیرش می‌نویسد:
وعن الذهبی ان «من کنت مولاه فعلی مولاه» متواتر یتقین ان رسول الله صلی الله علیه و سلم قاله واما اللهم وال من والاه فزیادة قویة الاسناد.
حدیث: «من کنت مولاه فعلی مولاه» متواتر است و به یقین سخن رسول خدا ‌است، اما ادامه آن که رسول خدا فرمود: خدایا دوست بدار هر که علی را دوست دارد، نیز سندش قوی است.... ‌

۳.۱.۱ - ترجمه ذهبی


ابن‌ناصرالدین از مشاهیر قرن نهم، (متوفای۸۴۲ هـ) درباره شخصیت ذهبی می‌گوید: الشیخ الامام الحافظ الهمام مفید الشام ومؤرخ الاسلام ناقد المحدثین وامام المعدلین والمجرحین شمس الدین... الدمشقی ابن‌الذهبی الشافعی.
امام، حافظ (کسی که بیش از صد هزار حدیث حفظ باشد) مورّخ و اسلام‌شناس، منتقد بر اهل حدیث، پیشوا در جرح و تعدیل راویان ومؤلفان، شمس الدین ذهبی.
و در جای دیگری از همین کتابش می‌گوید:
وکان آیة فی نقد الرجال عمدة فی الجرح والتعدیل عالما بالتفریع والتاصیل اماما فی القراءات فقیها فی النظریات له دربة بمذاهب الائمة واربابا المقالات قائما بین الخلف بنشر السنة ومذهب السلف.
در نقد رجال حدیث یگانه بود و در جرح و تعدیل راویان حدیث استاد و در استفاده فروع از اصول دانشمند و در دانش قرائت‌های قرآن پیشوا و در آراء و انظار فقیه بود. راه ورود به مذاهب چهارگانه و پیشوای همه‌ اندیشه‌ها بود، یک تنه در میان معاصرانش به نشر و تبلیغ سنت و مذهب سلفی‌گری همت گمارد.

و ابن‌حجر عسقلانی (متوفای ۸۵۲هـ) در الدرر الکامنه می‌نویسد:
قرات بخط البدر النابلسی فی مشیخته کان علامة زمانه فی الرجال واحوالهم حدید الفهم ثاقب الذهن وشهرته تغنی عن الاطناب فیه.
من نوشته‌ای بدر نابلسی را که در شرح حال اساتیدش آورده است خواندن که درباره ذهبی گفته بود: وی در دانش رجال و حالات راویان و نویسندگان دانش فراوان داشت، تیز فهم و ذهنی قوی داشت، شهرت و آوازه او ما را از توصیف بیشتر بی‌نیاز می‌کند.

و جلال‌الدین سیوطی (متوفای ۹۱۱هـ) درباره او می‌نویسد: الذهبی الامام الحافظ محدث العصر وخاتمة الحفاظ ومؤرخ الاسلام وفرد الدهر والقائم باعباء هذه الصناعة شمس الدین ابو عبدالله محمد بن احمد بن عثمان قایماز الرکمانی ثم الدمشقی.
ذهبی امام و حافظ، حدیث‌گوی زمان و آخرین نفر از حافظان، مورخ اسلام و یگانه زمان و... بود.

۳.۲ - ابن‌حجر عسقلانی


ابن‌حجر عسقلانی (متوفای ۸۵۲ هـ) از دانشمندان معروف سنی که به همراه ذهبی یکی از دو رکن اساسی علم رجال اهل سنت به حساب می‌آید، در شرح صحیح بخاری، بسیاری از سند‌های حدیث غدیر را صحیح و حسن می‌داند:
واما حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقد اخرجه الترمذی والنسائی وهو کثیر الطرق جداً وقد استوعبها بن عقدة فی کتاب مفرد وکثیر من اسانیدها صحاح وحسان.
حدیث: «من کنت مولاه فعلی مولاه» را، ترمذی و نسائی با سند صحیح نقل کرده‌اند، سند‌های بسیاری دارد، که همه آن‌ها را ابن‌عقده در کتاب مستقلی جمع‌آوری کرده است و بسیاری از اسناد آن صحیح و یا حسن هستند.

و در تهذیب التهذیب که یکی از کتاب‌های معتبر رجالی اهل سنت به حساب می‌آید، می‌گوید که بیش از هفتاد صحابی روایت غدیر را نقل کرده‌اند:
وقد جمعه بن جریر الطبری فی مؤلف فیه اضعاف من ذکر وصححه واعتنی بجمع طرقه ابو العباس بن عقدة فاخرجه من حدیث سبعین صحابیا او اکثر.
ابن‌جریر حدیث غدیر را از طرق گوناگون در کتاب مستقلی، با تصحیح آن جمع‌آوری کرده است، و کسی که به اسناد آن توجه خاص کرده است، ابن‌عقده است، وی این حدیث را از زبان بیش از هفتاد صحابی نقل کرده است.

۳.۲.۱ - ترجمه ابن‌حجر


هاشمی مکی، ‌از مشاهیر قرن نهم هجری و از هم‌دوره‌های ابن‌حجر، او را این‌گونه می‌ستاید:
احمد بن علی بن محمد بن محمد بن علی بن محمود بن احمد بن احمد بن العسقلانی المصری الشافعی الامام العلامة الحافظ فرید الوقت مفخر الزمان بقیة الحفاظ علم الائمة الاعلام عمدة المحققین خاتمة الحفاظ المبرزین والقضاة المشهورین ابو الفضل شهاب الدین...
ابن‌حجر عسقلانی مصری شافعی مذهب، پیشوای دانشمند، حافظ (صد هزار حدیث)، یگانه روزگار، افتخار زمان، باقی مانده از حافظان حدیث، سرآمد پیشوایان بزرگ، محقق عمده، پایان بخش حافظان، قاضی مشهور...

۳.۳ - ابن‌حجر هیثمی


ابن‌حجر هیثمی (متوفای۹۷۴هـ) در کتاب الصواعق المحرقه که آن‌را علیه مذهب شیعه نگاشته است به کثرت اسناد حدیث غدیر اعتراف کرده و می‌گوید:
انه حدیث صحیح لا مریة فیه وقد اخرجه جماعة کالترمذی والنسائی واحمد و طرقه کثیرة جدا ومن ثم رواه ستة عشر صحابیا وفی روایة لاحمد انه سمعه من النبی صلی الله علیه وسلم ثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع ایام خلافته کما مر وسیاتی وکثیر من اسانیدها صحاح وحسان ولا التفات لمن قدح فی صحته.
در صحت حدیث غدیر شکی نیست، زیرا گروهی مانند: ترمذی، نسائی و احمد آن را با سند نقل کرده‌اند، اسناد این حدیث فراوان است و شانزده تن از اصحاب آن را روایت کرده‌اند، و در نقلی که احمد دارد می‌گوید: سی نفر از اصحاب در زمان خلافت علی (علیه‌السّلام) وقتی که علی از آنان در خواست گواهی بر شنیدن این حدیث از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمود، شهادت دادند که آن را از پیامبر شنیده‌اند.
بیشتر سندهای این حدیث صحیح و حسن است و سخن کسی که بر سند آن بخواهد ایراد می‌گیرد، ارزش توجه ندارد.

۳.۳.۱ - ترجمه ابن‌حجر هیثمی


عبدالقادر عیدروسی (متوفای ۱۰۳۷ هـ) درباره او می‌گوید:
وفیها (سنة اربع وسبعین بعد التسعمائة ) فی رجب توفی الشیخ الامام شیخ الاسلام خاتمة اهل الفتیا والتدریس ناشر علوم الامام محمد بن ادریس الحافظ شهاب الدین ابو العباس احمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الانصاری بمکة ودفن بالمعلاة فی تربة الطبریین وکان بحرا فی علم الفقه وتحقیقه لا تکدره الدلاء وامام الحرمین کما اجمع علی ذلک العارفون وانعقدت علیه خناصر الملاء امام اقتدت به الائمة وهمام صار فی اقلیم الحجاز امة مصنفاته فی العصر آیة یعجز عن الاتیان بمثلها المعاصرون...
واحد العصر وثانی القطر وثالث الشمس والبدر من اقسمت المشکلات ان لا تتضح الا لدیه واکدت المعضلات آلیتها ان لا تتجلی الا علیه لا سیما وفی الحجاز علیها قد حجر ولا عجب فانه المسمی بابن‌حجر.
ابن‌حجر هیثمی دریائی از دانش فقه و تحقیق، امام مدینه و مکه بود که همه پیشوایان به وی اقتدا می‌کردند، در سرزمین حجاز از جهت آثار نمونه‌ای بود که مثل و مانند نداشت....

۳.۴ - سیوطی


جلال‌الدین سیوطی (متوفای ۹۱۱هـ)، مفسر، ادیب و محدث مشهور اهل سنت، ‌ از کسانی است که حدیث غدیر را از احادیث متواتر می‌داند. البته ما در کتاب‌هایی که از وی در اختیار داریم، چنین مطلبی را نیافتیم، ولی دو تن از بزرگان اهل سنت، این مطلب را از زبان وی نقل کرده‌اند که همین برای ما کفایت می‌کند.
حافظ عبدالرؤوف مناوی در شرح جامع الصغیر سیوطی می‌نویسد:
(من کنت مولاه) ‌ای ولیه وناصره (فعلی مولاه) ولاء الاسلام وسببه ان اسامة قال لعلی لست مولای انما مولای رسول الله فذکره (حم ه عن البراء) بن عازب (حم عن بریدة) بن الحصیب (ت ن والضیاء عن زید بن ارقم) ورجال احمد ثقات بل قال المؤلف حدیث متواتر.
راویان این حدیث مورد اعتماد هستند، بلکه مؤلف (سیوطی) گفته است که این حدیث متواتر است.

و در فیض القدیر که این کتاب نیز در شرح جامع الصغیر سیوطی است‌، می‌نویسد: قال الهیثمی رجال احمد ثقات وقال فی موضع آخر رجاله رجال الصحیح وقال المصنف حدیث متواتر
هیثمی گفته است که راویان مسند احمد مورد اعتماد هستند و در جای دیگر گفته که روایان آن راویان صحیح بخاری هستند و مصنف (سیوطی) گفته است که حدیث غدیر متواتر است.

و ابراهیم بن محمد حسینی (متوفای۱۱۲۰ هـ) از علمای سنی مذهب قرن دوازدهم نیز این مطلب را تایید می‌کند: من کنت مولاه فعلی مولاه
اخرجه الامام احمد ومسلم عن البراء بن عازب رضی الله عنه واخرجه احمد ایضا عن بریدة بن الحصیب رضی الله عنه واخرجه الترمذی والنسائی والضیاء المقدسی عن زید بن رقم رضی الله عنه قال الهیثمی رجال احمد ثقات وقال فی موضع آخر رجاله رجال الصحیح.
وقال السیوطی حدیث متواتر. سببه ان اسامة قال لعلی لست مولای انما مولای رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فقال النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): «من کنت مولاه فعلی مولاه».
این حدیث را امام احمد و مسلم از براء بن عازم نقل کرده‌اند و احمد مجدداً آن را از بریدة بن حصیب و ترمذی و نسائی و ضیاء مقدسی از زید بن ارقم آن‌را نقل کره‌اند، هیثمی می‌گوید: رجال سند احمد همه ثقه هستند و در مورد دیگری گفته است راویان آن راویان صحیح بخاری هستند.
سیوطی می‌گوید: حدیث غدیر متواتر است.
علت ایراد این حدیث آن است که اسامه به علی گفت: تو مولای من نیستی، بلکه مولای من پیامبر است، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از شنیدن این سخن فرمود: هر کس من مولای او هستم، علی نیز مولای او است.

۳.۴.۱ - ترجمه سیوطی


نجم‌الدین عزیز در کتاب الکواکب السائره، سیوطی را این‌گونه معرفی می‌کند:
عبد الرحمن بن ابی بکر الاسیوطی: عبد الرحمن بن ابی بکر بن محمد بن ابی سابق الدین بکر بن عثمان بن محمد بن خضر بن ایوب بن محمد ابن‌الشیخ همام الدین، الشیخ العلامة، الامام، المحقق، المدقق، المسند، الحافظ شیخ الاسلام جلال الدین ابو الفضل ابن‌العلامة کمال الدین الاسیوطی، الخضیری، الشافعی صاحب المؤلفات الجامعة، والمصنفات النافعة، والف المؤلفات الحافلة الکثیرة الکاملة الجامعة، النافعة المتقنة، المحررة، المعتبرة نیفت عدتها علی خمسمائة مؤلف
وکان اعلم اهل زمانه بعلم الحدیث وفنونه، ورجاله، وغریبه، واستنباط الاحکام منه، واخبر عن نفسه انه یحفظ مئتی الف حدیث. قال: ولو وجدت اکثر لحفظته. قال: ولعله لا یوجد علی وجه الارض الان اکثر من ذلک.

استاد علامه، پیشوا، محقق، دقیق، حافظ (کسی که صد هزار حدیث حفظ است)، صاحب کتاب‌های جامع و تالیفات سودمند، کسی که بیش از پانصد کتاب مفید و ارزشمند نوشته است، دانا‌ترین فرد در دانش حدیث و فنون آن، اهل استنباط احکام و کسی که خودش گفته است: دویست هزار حدیث را حفظ هستم و اگر بیشتر می‌یافتم باز هم حفظ می‌کردم، که البته شاید اکنون بیش از این حدیث وجود نداشته باشد.

۳.۵ - ابوحامد غزالی


ابوحامد غزالی (متوفای۵۰۵هـ)، دانشمند نامور و شهیر قرن ششم که ذهبی از از او با عنوان اعجوبه زمان یاد می‌کند، ‌درباره حدیث غدیر و پیمانی که خلیفه دوم در آن روز بست و تنها چند روز بعد از غدیر آن را به باد فراموشی سپرد، می‌نویسد:
واجمع الجماهیر علی متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بخ بخ یا ابا الحسن لقد اصبحت مولای ومولی کل مولی فهذا تسلیم ورضی وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوی تحب الریاسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوی فی قعقعة الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الامصار وسقاهم کاس الهوی فعادوا الی الخلاف الاول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا.

از خطبه‌های رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خطبه غدیرخم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا و سرپرست او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به علی (علیه‌السّلام) این‌گونه تبریک گفت:
«افتخار، افتخار‌ای ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی (علیه‌السّلام) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (علیه‌السّلام) به رهبری امت دارد، اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تاثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمین‌های دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و (مصداق این آیه قرآن شد)
پس، آن (عهد) را پشتِ سرِ خود‌ انداختند و در برابر آن، بهایی ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله‌ای کردند.
[۲۱] غزالی، محمد بن محمد، سر العالمین وکشف ما فی الدارین، ج۱، ص۱۸، تحقیق: محمد حسن محمد حسن اسماعیل واحمد فرید المزیدی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت/ لبنان، الطبعة: الاولی، ۱۴۲۴هـ ۲۰۰۳م.


۳.۵.۱ - ترجمه ابوحامد غزالی


علامه شمس‌الدین ذهبی در ترجمه او می‌نویسد:
الغزالی الشیخ الامام البحر حجة الاسلام اعجوبة الزمان زین الدین ابو حامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد الطوسی الشافعی الغزالی صاحب التصانیف والذکاء المفرط... ثم بعد سنوات سار الی وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مکبا علی العلم
غزالی استاد پیشوا و دریای علم، نشانه اسلام، اعجوبه زمان، صاحب کتاب‌ها و انسانی با هوش فراوان و زیرک... بود.
پس از سال‌ها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت، فرصت و علم و دانش روزگار را سپری کرد....
و در جای دیگر از همین کتاب با استفاده از حدیث نبوی او را یکی از احیاگران دین می‌داند و می‌نویسد:
وقال الحاکم سمعت حسان بن محمد یقول کنا فی مجلس ابن‌سریج سنة ثلاث وثلاث مئة فقام الیه شیخ من اهل العلم فقال ابشر ایها القاضی فان الله یبعث علی راس کل مئة سنة من یجدد یعنی للامة امر دینها وان الله تعالی بعث علی راس المئة عمر بن عبدالعزیز وبعث علی راس المئتین محمد بن ادریس الشافعی...
قلت وقد کان علی راس الاربع مئة الشیخ ابو حامد الاسفرایینی وعلی راس الخمس مئة ابو حامد الغزالی وعلی راس الست مئة الحافظ عبد الغنی...
حاکم می‌گوید: از حسان بن محمد شنیدم که می‌گفت: در سال ۳۰۳هـ در مجلس ابن‌سریج بودم، پیر مردی دانشمند برخواست و گفت: بشارت‌ ای قاضی! خداوند در هر صد سال کسی را می‌فرستد که احیاگر دین است، عمر بن عبدالعزیز اولین است و در صد سال دوّم محمد بن ادریس شافعی است...
من می‌گویم در صد سال چهارم ابوحامد اسفراینی است و در صد سال پنجم غزالی و در صد سال ششم حافظ عبدالغنی است، و...

۳.۶ - ملا علی قاری


ملا علی قاری (متوفای۱۰۱۴هـ)، معروف به هروی، صاحب کتاب معتبر مرقاة المفاتیح درباره حدیث غدیر و تواتر آن می‌گوید:
ان هذا حدیث صحیح لا مریة فیه، بل بعض الحفاظ عده متواتراً اذ فی روایة احمد انه سمعه من النبی صلی الله علیه وسلم ثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع ایام خلافته.
حدیث غدیر بدون شک صحیح است، بلکه بعضی از حافظان آن را متواتر دانسته‌اند، چون در نقل احمد آمده است:
این حدیث را در زمان خلافت علی (علیه‌السّلام) بعد از اختلافی که درباره آن پیش آمد، سی تن از اصحاب شهادت دادند که آن را از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیده‌اند.

۳.۶.۱ - ترجمه ملا علی قاری


عصامی مکی (متوفای۱۱۱۱هـ) درباره او می‌نویسد:
الشیخ الملا علی القاری بن سلطان بن محمد الهروی الحنفی الجامع للعلوم العقلیة والنقلیة والمتضلع من السنة النبویة احد جماهیر الاعلام ومشاهیر اولی الحفظ والافهام ولد بهراة ورحل الی مکة وتدیرها اخذ عن خاتمة المحققین العلامة ابن‌حجر الهیثمی.
ملا علی قاری حنفی‌مذهب در علوم عقلی و نقلی جامع بود و سنت نبوی را به درستی می‌شناخت، او یکی از دانشمندان بزرگ و نام‌آوران زمان و دارای قدرت حافظه و صاحب فهم بود.

۳.۷ - شمس‌الدین جزری


علامه شمس‌الدین جزری شافعی (متوفای۸۳۳هـ) که کتاب مستقلی درباره فضائل امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نوشته، بعد از نقل حدیث مناشده امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به حدیث غدیر در رحبه، می‌گوید:
هذا حدیث حسن من هذا الوجه، صحیح من وجوه کثیرة تواتر عن امیرالمؤمنین علی، وهو متواتر ایضاً عن النبی صلی الله وسلّم رواه الجم الغفیر عن الجم الغفیر، ولا عبرة بمن حاول تضعیفه من لا اطلاع له فی هذا العلم.
وی پس از نقل حدیث غدیر می‌گوید: این حدیث از این جهت حسن و از جهات زیادی صحیح و از جهت امیرالمؤمنین علی و رسول خدا متواتر است، گروه‌های زیادی از گروه‌های زیادی دیگر آن را روایت کرده‌اند، سخن کسانی که بدون آگاهی از دانش حدیث آن را ضعیف دانسته‌اند ارزشی ندارد و نباید به آن اعتنا کرد.

۳.۷.۱ - ترجمه علامه جزری


محمد بن محمد بن محمد بن محمد الحافظ - الامام المقرئ شمس‌الدین ابن‌الجزری، ولد لیلة السبت الخامس والعشرین من شهر رمضان سنة ۷۵۱ بدمشق، وتفقه بها، ولهج بطلب الحدیث والقراآت، وبرز فی القراآت، وعمر مدرسة للقراء سماها دار القرآن واقرا الناس، وعین لقضاء الشام مرة، وکتب توقیعه عماد الدین بن کثیر ثم عرض عارض فلم یتم ذلک وقدم القاهرة مرارا، وکان مثریا وشکلا حسنا وفصیحا بلیغا...
وکان کثیر الاحسان لاهل الحجاز، واخذ عنه اهل تلک البلاد فی القراآت وسمعوا علیه الحدیث... وقد انتهت الیه رئاسة علم القراآت فی الممالک، وکان قدیما صنف الحصن الحصین فی الادعیة ولهج به اهل الیمن واستکثروا منه، وسمعوه علی قبل ان یدخل هو الیهم ثم دخل الیهم فاسمعهم، وحدث بالقاهرة بمسند احمد ومسند الشافعی وبغیر ذلک وکان یلقب فی بلاده الامام الاعظم.

جزری شب بیست و پنجم رمضان سال ۷۵۱هـ در شهر دمشق به دنیا آمد و در همان شهر به دانش‌اندوزی پرداخت و برای آشنائی با حدیث و قرائت‌های قرآن تلاش کرد و در همین رشته هم موفق شد و مدرسه‌ای به نام دارالقرآن تاسیس کرد. به قضاوت از طرف عمادالدین کثیر منصوب شد ولی آن را به پایان نرساند، چندین بار به قاهره سفر کرد، وی چهره‌ای زیبا و جذاب داشت...
نسبت به مردم حجاز بسیار نیکوکار بود، از وی دانش قرائات و حدیث را آموختند... در همه کشورها دانش قرائت به او ختم می‌شد و کتابی در دعا به اسم الحصن الحصین نوشت، مردم یمن از وی استفاده فروان نمودند، در قاهره مسند احمد و شافعی را بر مردم می‌خواند، به او امام اعظم لقب داده بودند.

۳.۸ - سبط بن جوزی


سبط بن جوزی (متوفای ۶۵۴هـ)، نوه دختری ابوالفرج بن جوزی، از بزرگان قرن هفتم اهل سنت در تذکرة الخواص درباره حدیث غدیر می‌گوید:
اتّفق علماء السیر علی انّ قصّة الغدیر کانت بعد رجوع النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من حجّة الوداع فی الثامن عشر من ذی الحجّة جمع الصحابة وکانوا مائة وعشرون الفاً وقال: (من کنت مولاه فعلی مولاه) الحدیث، نص (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی ذلک بصریح العبارة دون التلویح والاشارة.
دانشمندان متخصص در تاریخ اسلام اتفاق دارند که قصه غدیر بعد از بازگشت رسول خدا ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌از حجة‌الوداع در هیجدهم ذی الحجة اتفاق افتاد، اصحاب و یارانش را صد و بیست هزار نفر بودند جمع کرد و در سخنرانی‌اش فرمود: هر کس من او را مولا و رهبرم، پس علی، مولا و رهبر او است، در این روایت با صراحت نه با کنایه و اشاره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی را پیشوا قرار داد. ‌

۳.۸.۱ - ترجمه ابن‌جوزی


شمس‌الدین ذهبی درباره او می‌گوید:
یوسف بن قُزْغْلی بن عبدالله. الامام، الواعظ، المؤرخ شمس الدین، ابو المظفر الترکی، ثم البغدادی العونی الحنفی. سِبْط الامام جمال الدین ابی الفرج ابن‌الجوزی؛ نزیل دمشق. وُلِد سنة احدی وثمانین وخمسمائة... وکان اماما، فقیها، واعظا، وحیدا فی الوعظ، علاّمةً فی التاریخ والسیر، وافر الحرمة، محبباً الی الناس... ودرّس بالشبلیة مدة، وبالمدرسة البدریة التی قبالة الشبلیة. وکان فاضلا عالما، ظریفا، منقطعا، منکرا، علی ارباب الدول ما هم علیه من المنکرات، متواضعا صاحب قبول تام.
یوسف بن فزعلی حنفی، پیشوا، فقیه، تاریخ‌دان و در سخنوری یگانه بود‌، در تاریخ و سرگذشت، ‌ علامه و در نزد مردم بسیار قابل احترام و محبوب بود. مدتی در شبیله و مدرسه بدریه تدریس می‌کرد، او فاضل، دانشمند و نکته سنج بود و با دولتمردانی که کارهای ناپسندی می‌کردند، مخالفت می‌کرد و همگان او را قبول داشتند.

ابومحمد یافعی (متوفای۷۶۸هـ) درباره او می‌نویسد:
العلامة الواعظ المورخ شمس الدین ابو المظفر یوسف الترکی ثم البغدادی المعروف بابن‌الحوزی سبط الشیخ جمال الدین ابی الفرج ابن‌الجوزی اسمعه جده منه ومن جماعة وقدم دمشق سنة بضع وست مائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه.
در شهر دمشق مردم را موعظه می‌کرد و چون چهره و سخنش جذاب بود، مورد قبول و پذیرش عموم قرار گرفت....

قطب‌الدین یونینی (متوفای۷۲۶هـ) درباره او می‌نویسد:
وکان اوحد زمانه فی الوعظ حسن الایراد ترق لرؤیته القلوب وتذرف لسماع کلامه العیون وتفرد بهذا الفن وحصل له فیه القبول التام وفاق فیه من عاصره وکثیراً ممن تقدمه حتی انه کان یتکلم فی المجلس الکلمات الیسیرة المعدودة او ینشد البیت الواحد من الشعر فیحصل لاهل المجلس من الخشوع والاضطراب والبکاء ما لا مزید علیه فیقتصر علی ذلک القدر الیسیر وینزل فکانت مجالسه نزهة القلوب و الابصار یحضرها الصلحاء والعلماء والملوک والامراء والوزراء وغیرهم ولا یخلو المجلس من جماعة یتوبون ویرجعون الی الله تعالی.
در وعظ و سخنرانی در زمان خودش منحصر به فرد بود، با دیدنش رقت قلب برای بیننده ایجاد می‌شد و با شنیدن سخنش اشک‌ها جاری می‌شد، مورد قبول عموم بود، گاهی در مجلسی کلماتی‌اندک و یا شعری می‌خواند همه حاضران را به گریه می‌انداخت. در مجلس وی همواره دانشمندان و امیران و وزیران و غیر آنان حضور می‌یافتند، و هیچگاه نمی‌شد که بدون توبه کسی از مجلسش خارج شود.

عکری حنبلی (متوفای۱۰۸۹هـ) درباره او می‌نویسد:
سبط ابن‌الجوزی العلامة الواعظ المؤرخ شمس الدین ابو المظفر یوسف بن فرغلی الترکی ثم البغدادی الهبیری الحنفی سبط الشیخ ابی الفرج بن الجوزی اسمعه جده منه ومن ابن‌کلیب وجماعة وقدم دمشق سنة بضع وستمائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه... ولو لم یکن له الا کتابه مرآة الزمان لکفاه شرفا.

۳.۹ - اسماعیل بن محمد عجلونی


علامه اسماعیل بن محمد عجلونی جراحی (متوفای ۱۱۶۲هـ) نویسنده کتاب کشف الخفاء، از دانشمندان مشهور سنی در قرن دوازدهم درباره حدیث غدیر می‌گوید:
(من کنت مولاه فعلی مولاه) رواه الطبرانی واحمد والضیاء فی المختارة عن زید بن ارقم وعلی وثلاثین من الصحابة بلفظ اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فالحدیث متواتر او مشهور.
حدیث: «من کنت مولاه فعلی مولاه» را طبرانی و احمد و ضیاء در کتابش المختاره، از زید بن ارقم و علی و سی نفر از صحابه نقل کرده‌اند، پس حدیث متواتر و مشهور است.

۳.۹.۱ - ترجمه عجلونی


بدیری (متوفی بعد از ۱۱۷۵هـ) در ترجمه او می‌نویسد:
وفی یوم الاثنین ثانی محرم هذه السنة توفی شیخنا محدث الدیار الشامیة، بل خاتمة المحدثین، من افتخرت به دمشق علی سائر الدنیا الشیخ اسماعیل العجلونی المدرّس تحت قبة النسر بجامع بنی امیة، ولم یبق احد من اهل الشام من کبیر وصغیر الا حضر جنازته.
در دوم محرم سال ۱۱۶۲ استاد ما، محدث دیار شام و بلکه خاتم محدثان و کسی که مردم شام به جهت وجود او در آن دیار بر دیگر مردم دنیا فخرفروشی می‌کردند، از دنیا رفت. در روز مرگش کوچک و بزرگ در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند.

محقق کتاب کشف الخفاء در مقدمه کتاب می‌نویسد:
وقد ترجمه الشیخ سعید السمان فی کتابه وقال فی وصفه: خاتمة ائمة الحدیث ومن القت الیه مقالیدها بالقدیم والحدیث اقتدح زناده فیه فاضاء وشاع حتی ملا الفضاء آخذا بطرفی العلم والعمل متسنما ذروة عن غیره بعیدة الامل یقطع آناء اللیل تضرعا وعبادة ویوسع اطراف النهار قراءة وافادة لا یشغله عن ترداده النظر فی دفاتره مرام ولا عن نشر طیبها نقض ولا ابرام مع ورع لیس للریاء علیه سبیل وغض بصر عما لا یعنی من هذا القبیل....
خاتم امامان حدیث، کلید و رمز همه علوم در دست او بود، شبهایش به عبادت و روزش به مطاله و تدریس می‌گذشت، اهل پارسائی و ورع و به دور از ریا بود....

۳.۱۰ - محمد بن اسماعیل صنعانی


محمد بن اسماعیل صنعانی (متوفای۱۱۸۲هـ)، نویسنده کتاب معتبر سبل السلام درباره حدیث غدیر می‌گوید:
حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه اخرجه جماعة من ائمة الحدیث منهم احمد والحاکم من حدیث ابن‌عباس وابن‌ابی شیبة واحمد من حدیث ابن‌عباس عن بریدة واحمد وابن‌ماجه عن البراء و... وقد عده ائمة من المتواتر.
گروهی از بزرگان و پیشوایان در دانش حدیث، مانند: احمد حنبل و حاکم نیشابوری و ابن‌ابی‌شیبه و ابن‌ماجه حدیث: من کنت مولاه... را با سند روایت کرده‌اند. برخی از پیشوایان آن را از احادیث متواتر شمرده‌اند.

۳.۱۰.۱ - ترجمه صنعانی


قنوجی (متوفای۱۳۰۷ هـ) درباره او می‌گوید: کتاب اسبال المطر علی قصب السکر وکتاب توضیح الافکار شرح تنقیح الانظار کلاهما للسید الامام المجتهد العلامة محمد بن اسماعیل الامیر الیمنی رحمه الله.
نویسنده کتاب اسبال المطر و توضیح الافکار، آقا، امام، مجتهد و علامه محمد اسماعیل است.

اسماعیل باشا بغدادی (متوفای۱۳۳۹هـ) در هدیة‌ العارفین می‌نویسد:
السید محمد بدر الدین ابن‌المتوکل علی الله اسماعیل بن صلاح الامیر الکحلانی ثم الصنعانی رئیس العلماء والخطیب بها هو من اصحاب الحدیث والاجتهاد.
او رئیس علما و خطیب آن‌ها و از اصحاب حدیث و اجتهاد بود.

۳.۱۱ - محمد بن جعفر کتانی


محمد بن جعفر کتانی (متوفای۱۳۴۵هـ) از مشاهیر قرن چهاردهم درباره حدیث غدیر می‌گوید:
وفی روایة لاحمد انه سمعه من النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع ایام خلافته وممن صرح بتواتره ایضا المناوی فی التیسیر نقلا عن السیوطی وشارح المواهب اللدنیة وفی الصفوة للمناوی.
در نقل احمد آمده است که سی نفر از اصحاب رسول خدا برای علی شهادت دادند که حدیث غدیر را از زبان پیامبر شنیده‌اند، و از کسانی که تصریح به تواتر آن دارد مناوی است که آن را از سیوطی نقل کرده است.

۳.۱۲ - محمدناصر البانی


محمدناصر البانی (۱۳۳۲هـ. ۱۹۱۴م؛ ۱۴۲۰هـ - ۱۹۹۹م)، محدث مشهور و معاصر وهابی که بیش از صد جلد کتاب نوشته، درباره حدیث غدیر می‌گوید:
و للحدیث طرق اخری کثیرة جمع طائفة کبیرة منها الهیثمی فی " المجمع " (۹/ ۱۰۳ - ۱۰۸) و قد ذکرت و خرجت ما تیسر لی منها مما یقطع الواقف علیها بعد تحقیق الکلام علی اسانیدها بصحة الحدیث یقینا، و الا فهی کثیرة جدا، و قد استوعبها ابن‌عقدة فی کتاب مفرد، قال الحافظ ابن‌حجر: منها صحاح و منها حسان.
و جملة القول ان حدیث الترجمة حدیث صحیح بشطریه، بل الاول منه متواتر عنه صلی الله علیه وسلم کما ظهر لمن تتبع اسانیده و طرقه، و ما ذکرت منها کفایة.

برای حدیث غدیر سند‌های بسیاری ذکر شده است که افراد زیادی مانند هیثمی در کتابش المجمع اسناد آن‌را ذکر کرده‌اند، و من آنچه آورده‌ام‌ اندکی از آن است که هر کسی پس از آشنائی با اسناد آن یقین به صحت پیدا می‌کند. ابن‌عقده همه راه‌های نقل آن را در کتابی مستقل جمع کرده است و ابن‌حجر بنا بر بعضی از اسناد، آن را صحیح و بر بعضی از اسناد، حسن دانسته است.
خلاصه سخن آن‌که هر دو قسمت این روایت (من کنت مولاه فعلی مولاه؛ اللهم وال من والاه ) صحیح هستند، بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است....
[۴۰] البانی، محمدناصر (معاصر)، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.


۳.۱۲.۱ - ترجمه البانی


وهابی‌ها، وی را این‌گونه معرفی کرده است:
العلامة الشیخ محمد ناصر الدین الالبانی احد ابرز العلماء المسلمین فی العصر الحدیث، ویعتبر الشیخ الالبانی من علماء الحدیث البارزین المتفردین فی علم الجرح والتعدیل، والشیخ الالبانی حجة فی مصطلح الحدیث وقال عنه العلماء المحدثون انه اعاد عصر ابن‌حجر العسقلانی والحافظ بن کثیر وغیرهم من علماء الجرح والتعدیل.
علامه ناصر الدین البانی یکی از معروفترین دانشمندان مسلمان در زمان حاضر است، او در حدیث‌شناسی و جرح و تعدیل رجال و راویان حدیث منحصر به فرد و الگوی دیگران است، برخی از دانشمندان درباره وی گفته‌اند: البانی زمان ابن‌حجر عسقلانی و ابن‌کثیر و دیگر دانشمندان در علم حدیث‌شناسی و جرح و تعدیل را زنده کرده است.

و بعد در ادامه می‌نویسد: قال سماحة الشیخ عبد العزیز بن باز رحمه الله: «ما رایت تحت ادیم السماء عالما بالحدیث فی العصر الحدیث مثل العلامة محمد ناصر الدین الالبانی».
بن باز مفتی اسبق حجاز می‌گوید: در عصر حاضر دانشمندی داناتر از شیخ ناصر البانی به علم حدیث در زیر آسمان کبود سراغ ندارم.
و نیز می‌نویسد: وسئل سماحته عن حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم: «ان الله یبعث لهذه الامه علی راس کل مائة سنة من یجدد لها دینها» فسئل من مجدد هذا القرن، فقال رحمه الله: الشیخ محمد ناصر الدین الالبانی هو مجدد هذا العصر فی ظنی والله اعلم.
از بن باز درباره این سخن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که فرمود: در هر صد سال خداوند احیاگری برای دین می‌فرستد، سؤال شد، که چه کسی اکنون مجدّد دین است؟ گفت: به گمان من احیاگر سنت و دین در این زمان البانی است.

و به نقل از شیخ مقبل الوادعی می‌نویسد: والذی اعتقده وادین الله به ان الشیخ محمد ناصر الدین الالبانی حفظه الله من المجددین الذین یصدق علیهم قول الرسول (صلی الله علیه وسلم): «ان الله یبعث علی راس کل مائة سنة من یجدد لها امر دینها».
مقبل وادعی گفته است: آنچه من به آن اعتقاد دارم این است که البانی از مجد دین و احیاگران دین و مصداق حدیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که در هر قرن یک نفر به دنیا می‌آید که دین را احیاء می‌کند.

۳.۱۳ - شعیب الارنؤوط


شعیب الارنؤوط (معاصر)، محقق مشهور و معاصر سنی که کتاب‌های بسیاری، از جمله تهذیب الکمال، سیر اعلام النبلاء، مسند احمد و... را تحقیق و تصحیح کرده است، در تحقیق کتاب مسند احمد، در ذیل حدیث ۳۰۶۲ نکاتی را یادآور می‌شود و از جمله می‌گوید:
قوله «من کنت مولاه فعلی مولاه» لها شواهد کثیرة تبلغ حد التواتر.
حدیث: من کنت مولاه فعلی مولاه، شواهد بسیاری دارد که آن به مرحله تواتر می‌رساند.
[۴۱] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، (الاحادیث مذیلة باحکام شعیب الارنؤوط علیها) ج۱، ص۳۳۰، ذیل حدیث ۳۰۶۲، ناشر مؤسسة قرطبة ـ القاهرة.


۴ - اعتراف علمای اهل‌سنت به صحت حدیث غدیر



بسیاری از علمای اهل‌سنت به صحت حدیث غدیر اعتراف کرده‌اند.

۴.۱ - ترمذی از ابوطفیل


حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ عن سَلَمَةَ بن کُهَیْلٍ قَال سمعت اَبَا الطُّفَیْلِ یحدث عن ابی سَرِیحَةَ او زَیْدِ بن اَرْقَمَ شَکَّ شُعْبَةُ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال: «من کنت مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ».
قال: ابو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صحیح وقد رَوَی شُعْبَةُ هذا الحدیث عن مَیْمُونٍ ابی عبد اللَّهِ عن زَیْدِ بن اَرْقَمَ عن النبی صلی الله علیه وسلم وابو سَرِیحَةَ هو حُذَیْفَةُ بن اَسِیدٍ الْغِفَارِیُّ صَاحِبُ النبی.
ابی‌سریحه و یا زید بن ارقم (تردید از شعبه است) از رسول خدا نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: «هرکس من مولای او هستم، پس علی مولای او است».
این حدیث حسن و صحیح است، شعبه این روایت را از میمون بن عبدالله از زید بن ارقم از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده است. ابوسریحه همان حذیفة بن اسید غفاری صحابی رسول خدا است.

محمدناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید: اخرجه الترمذی و قال: «حدیث حسن صحیح». قلت: واسناده صحیح علی شرط الشیخین.
ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من می‌گویم که سند آن با شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند، صحیح است.

۴.۲ - ابن‌ماجه قزوینی از سعد بن ابی‌وقاص


حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا ابو مُعَاوِیَةَ ثنا مُوسَی بن مُسْلِمٍ عن بن سَابِطٍ وهو عبد الرحمن عن سَعْدِ بن ابی وَقَّاصٍ قال قَدِمَ مُعَاوِیَةُ فی بَعْضِ حَجَّاتِهِ فَدَخَلَ علیه سَعْدٌ فَذَکَرُوا عَلِیًّا فَنَالَ منه فَغَضِبَ سَعْدٌ وقال تَقُولُ هذا لِرَجُلٍ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یقول من کنت مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَسَمِعْتُهُ یقول انت مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَی الا اَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَسَمِعْتُهُ یقول لَاُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ الْیَوْمَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ.
عبدالرحمن، معروف به ابن‌سابط، از سعد بن ابی‌وقّاص نقل کرده است که در یکی از سال‌های حج که معاویه به مکّه رفته بود، سعد بن ابی‌وقّاص به ملاقات او رفت. در این هنگام، حاضران برای خوشحال کردن، معاویه، از حضرت علی (علیه‌السّلام) بدگویی می‌کردند.
سعد، از شنیدن نکوهش آنان، خشمناک شد و گفت: چنین سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگواری می‌گوئید که خود از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه».
و شنیدم خطاب به حضرت علی (علیه‌السّلام)، می‌فرمود: «انت منّی بمنزلة‌هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی»
و شنیدم که فرمود: «لاعطینّ الرّایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله؛ همانا پرچم جنگ را به مردی می‌سپارم که خدا و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را دوست می‌دارد.
محمدناصر البانی نیز بعد از نقل روایت می‌گوید: اخرجه ابن‌ماجة (۱۲۱). قلت: و اسناده صحیح.
[۴۵] البانی، محمّدناصر، سلسة الاحادیث الصحیحة‌، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.


۴.۳ - ابن‌ماجه از براء بن عازب


حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا ابو الْحُسَیْنِ اخبرنی حَمَّادُ بن سَلَمَةَ عن عَلِیِّ بن زَیْدِ بن جُدْعَانَ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال اَقْبَلْنَا مع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فی حَجَّتِهِ التی حَجَّ فَنَزَلَ فی بَعْضِ الطَّرِیقِ فَاَمَرَ الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَاَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فقال اَلَسْتُ اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ من اَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَی قال اَلَسْتُ اَوْلَی بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَی قال فَهَذَا وَلِیُّ من انا مَوْلَاهُ اللهم وَالِ من وَالَاهُ اللهم عَادِ من عَادَاهُ.

عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة‌الوداع» که افتخار همراهی با رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را داشتیم، در بازگشت، در یکی از مسیرها دستور داد برای نماز جمع شویم و در آنجا دست علی (علیه‌السّلام) را گرفت و فرمود: «الست اَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ؟؛ آیا من سزاوارتر نیستم به مؤمنان از خود آنها؟ » همگی تصدیق کرده و بله گفتند. باز فرمود:
«الست اولی بکلّ مؤمن من نفسه؛ آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آن‌ها سزاوارتر نیستم؟».
باز هم تصدیق کرده و بله گفتند. سپس اشاره به حضرت علی (علیه‌السّلام) کرده و فرمود: «فهذا ولیّ من انا مولاه»؛ اکنون که فرموده مرا تصدیق کردید، بدانید که علی به هر مؤمنی همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم.
سپس فرمود: «پروردگارا! دوست علی (علیه‌السّلام) را دوست بدار، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما».
البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید: صحیح.

۴.۴ - ابن‌حجر عسقلانی از امیرمؤمنان


وقال اسحاق: اخبرنا ابو عامر العقدی، عن کثیر بن زید، عن محمد بن ( عمر ) بن علی عن ابیه، عن علی رضی الله عنه قال: ان النبی صلی الله علیه وسلم حضر الشجرة بخم، ثم خرج آخذا بید علی رضی الله عنه قال: «الستم تشهدون ان الله تبارک وتعالی ربکم؟ » قالوا: بلی. قال صلی الله علیه وسلم: «الستم تشهدون ان الله ورسوله اولی بکم من انفسکم وان الله تعالی ورسوله اولیاؤکم؟». فقالوا: بلی. قال: «فمن کان الله ورسوله مولاه فان هذا مولاه، وقد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا کتاب الله تعالی، سببه بیدی، وسببه بایدیکم، واهل بیتی».

حضرت علی (علیه‌السّلام) فرموده است: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زیر درختی در محل «خم» قرار گرفته بود، طولی نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود: ‌ای مردم! مگر نه این است که گواهی می‌دهید، خدای تعالی پروردگار شماست؟ در پاسخ گفتند: آری! فرمود:
مگر نه این‌ است که گواهی می‌دهید، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند؟ و خدا و رسول او مولای شمایند؟ گفتند: آری! فرمود: بنابراین، کسی که خدا و رسول او مولای او هستند، به راستی این شخص (علی علیه‌السّلام) مولای اوست. اینک، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها می‌گذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید، هرگز در منجلاب گمراهی گرفتار نخواهید شد: یکی، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا می‌باشد که یک طرف آن در دست حق تعالی است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگری، اهل‌بیت من است.

ابن‌حجر بعد از نقل این روایت می‌گوید:
(هذا اسناد صحیح)، وحدیث غدیر خم قد اخرج النسائی من روایة ابی الطفیل عن زید بن ارقم، وعلی، وجماعة من الصحابة رضی الله عنهم، وفی هذا زیادة لیست هناک، واصل الحدیث اخرجه الترمذی ایضا.
سند این روایت صحیح است. حدیث غدیرخم را نسائی از طریق ابوطفیل از زید بن ارقم و نیز از علی (علیه‌السّلام) و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است. در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست. اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است.

۴.۵ - ابن‌حنبل از ریاح بن حرث


حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا یحیی بن آدَمَ ثنا حَنَشُ بن الحرث بن لَقِیطٍ النخعی الاشجعی عن رِیَاحِ بن الحرث قال جاء رَهْطٌ الی عَلِیٍّ بِالرَّحْبَةِ فَقَالُوا السَّلاَمُ عَلَیْکَ یا مَوْلاَنَا قال کَیْفَ اَکُونُ مَوْلاَکُمْ وَاَنْتُمْ قَوْمٌ عَرَبٌ قالوا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یوم غد یرخم یقول من کنت مَوْلاَهُ فان هذا مَوْلاَهُ قال رِیَاحٌ فلما مَضَوْا تَبِعْتُهُمْ فَسَاَلْتُ من هَؤُلاَءِ قالوا نَفَرٌ مِنَ الاَنْصَارِ فِیهِمْ ابو اَیُّوبَ الانصاری.
نخعی از ریاح بن حارث روایت کرده است که گروهی در رحبه حضور مبارک حضرت علی (علیه‌السّلام) شرفیاب شدند، سلام بر آن حضرت کرده گفتند: «السّلام علیک یا مولانا» حضرت علی (علیه‌السّلام) از آنان پرسید: چگونه من‌ مولای شما هستم با آن‌که شما از گروه عرب می‌باشید؟ در پاسخ گفتند: به دلیل آن که در روز غدیر خم از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیدیم می‌فرمود: «من کنت فانّ هذا مولاه»
ریاح گوید: پس از آن که گروه مورد نظر از حضور مبارک مرخّص شدند، دنبال آنان رفته و از کسانی پرسیدم که اینان از چه تیره‌ای هستند؟ گفتند: از مردم «انصار» هستند که در میان آن‌ها ابوایوب انصاری نیز وجود داشت.

البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید: اخرجه احمد والطبرانی من طریق حنش بن الحارث بن لقیط النخعی الاشجعی عن ریاح بن الحارث.
قلت: وهذا اسناد جید رجاله ثقات. وقال الهیثمی: «رواه احمد و الطبرانی، ورجال احمد ثقات».
این روایت را احمد و طبرانی از طریق حنش بن حارث بن لقیط از ریاح بن حارث نقل کرده‌اند. نظر من این است که سند این روایت نیکو و راویان آن مورد اعتماد هستند. و هیثمی گفته است که احمد و طبرانی آن را نقل کرده‌اند و روایان مسند احمد مورد اعتماد هستند.
[۵۰] البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.


۴.۶ - ابن‌حنبل از ابی‌طفیل


حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا حُسَیْنُ بن مُحَمَّدٍ وابو نُعَیْمٍ الْمَعْنَی قَالاَ ثنا فِطْرٌ عن ابی الطُّفَیْلِ قال جَمَعَ علی رضی الله عنه الناس فی الرَّحَبَةِ ثُمَّ قال لهم اَنْشُدُ اللَّهَ کُلَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ سمع رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یقول یوم غَدِیرِ خُمٍّ ما سمع لَمَّا قام فَقَامَ ثَلاَثُونَ مِنَ الناس وقال ابو نُعَیْمٍ فَقَامَ نَاسٌ کَثِیرٌ فَشَهِدُوا حین اَخَذَهُ بیده فقال لِلنَّاسِ اَتَعْلَمُونَ انی اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ من اَنْفُسِهِمْ قالوا نعم یا رَسُولَ اللَّهِ قال من کنت مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من وَالاَهُ وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَخَرَجْتُ وَکَاَنَّ فی نفسی شَیْئاً فَلَقِیتُ زَیْدَ بن اَرْقَمَ فقلت له انی سمعت عَلِیًّا رضی الله عنه یقول کَذَا وَکَذَا قال فما تُنْکِرُ قد سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یقول ذلک له.
فطر بن خلیفه از ابوطفیل نقل کرده است حضرت علی (علیه‌السّلام) مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود: سوگند می‌دهم هر مرد مسلمانی که غدیرخم را به خاطر دارد و سخنی را که در آن روز از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیده است، از جای برخیزد. سی تن از مردم برای اقامه شهادت بر پای خاستند.
ابونعیم، گفته است که گروه بسیاری‌ قیام کردند و اعلام کردند آن هنگام حاضر بودیم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود:
آیا می‌دانید که من سزاوارتر به مؤمنان از خود آنها می‌باشم؟ همگی فرمایش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را تصدیق کردند و به همین دلیل بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «من کنت مولاه فهذا مولاه»
و اضافه فرمود: «پروردگارا! دوست علی را دوست بدار، و دشمن علی را دشمن بدار.
ابوطفیل گفت: از میان جمع در حالی بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتی می‌کردم، و در بازگشت از اجتماع مردم، به دیدار زید بن ارقم رفتم و به او گفتم: از علی چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم! زید گفت: آنچه را که شنیدی انکار مکن!؛ زیرا آنچه را که شنیده‌ای من خود از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیده‌ام!.

البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید: اخرجه احمد (۴/ ۳۷۰) و ابن‌حبان فی " صحیحه " (۲۲۰۵ - موارد الظمآن) و ابن‌ابی عاصم (۱۳۶۷ و ۱۳۶۸) و الطبرانی (۴۹۶۸) و الضیاء فی " المختارة " (رقم -۵۲۷ بتحقیقی).
قلت: و اسناده صحیح علی شرط البخاری. و قال الهیثمی فی " المجمع " (۹/ ۱۰۴): " رواه احمد و رجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة و هو ثقة ".
این روایت را احمد، ابن‌حبان در صحیحش، ابن‌ابی‌عاصم، طبرانی، مقدسی در المختاره که خود آن را تحقیق کرده‌ام، نقل نموده‌اند.
نظر من این است که این روایت بر طبق شرائطی که بخاری برای صحت حدیث قائل است، صحیح است. هیثمی در مجمع الزوائد گفته است که آن را احمد نقل کرده و راویان حدیث احمد، روایان صحیح بخاری هستند، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است.
[۵۲] البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.


۴.۷ - ابن‌حنبل از سعید بن وهب و زید بن یسع


حدثنا عبد اللَّهِ ثنا عَلِیُّ بن حَکِیمٍ الاودی اَنْبَاَنَا شَرِیکٌ عن ابی اِسْحَاقَ عن سَعِیدِ بن وَهْبٍ وَعَنْ زَیْدِ بن یُثَیْعٍ قَالاَ نَشَدَ عَلِیٌّ الناس فی الرَّحَبَةِ من سمع رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یقول یوم غَدِیرِ خُمٍّ الا قام قال فَقَامَ من قِبَلِ سَعِیدٍ سِتَّةٌ وَمِنْ قِبَلِ زَیْدٍ سِتَّةٌ فَشَهِدُوا انهم سَمِعُوا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یقول لعلی رضی الله عنه یوم غَدِیرِ خُمٍّ اَلَیْسَ الله اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ قالوا بَلَی قال اللهم من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من وَالاَهُ وَعَادِ من عَادَاهُ.
ابواسحاق از سعید بن وهب و از زید بن یثیع روایت کرده است که هر دو تن گفتند: حضرت علی (علیه‌السّلام) در رحبه، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنی در حق من از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد. در این هنگام شش تن از کنار سعید و شش تن از پهلوی زید برخاستند و گواهی دادند که آنان در آنروز از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند، خطاب به مردم فرمود: «الیس اللّه اولی بالمؤمنین؟»
حاضران گفتند: آری! خدا بر همگی آنان اولویت دارد. به همین دلیل بود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «اللّهمّ من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه».
خدایا هرکس من مولای او هستم، علی مولای او است، خدایا دوست بدار هر کس علی را دوست دارد و دشمن باش با هر کس که با علی دشمنی کند.

محمدناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید:
و قد مضی فی الحدیث الرابع - الطریق الثانیة و الثالثة. و اسناده حسن، و اخرجه البزار بنحوه و اتم منه. و للحدیث طرق اخری کثیرة جمع طائفة کبیرة منها الهیثمی فی " المجمع " (۹/ ۱۰۳ - ۱۰۸).
وقدذکرت و خرجت ما تیسر لی منها مما یقطع الواقف علیها بعد تحقیق الکلام علی اسانیدها بصحة الحدیث یقینا، و الا فهی کثیرة جدا، و قد استوعبها ابن‌عقدة فی کتاب مفرد، قال الحافظ ابن‌حجر: منها صحاح و منها حسان.
و جملة القول ان حدیث الترجمة حدیث صحیح بشطریه، بل الاول منه متواتر عنه صلی الله علیه وسلم کما ظهر لمن تتبع اسانیده و طرقه، و ما ذکرت منها کفایة.

در حدیث چهارم، طریق دوم و سوم گذشت. سند آن حسن است و بزار به صورت کامل‌تر آن‌را نقل کرده است. علاوه بر آن برای حدیث غدیر سند‌های بسیاری ذکر شده است که افراد زیادی مانند هیثمی در کتابش المجمع اسناد آن را ذکر کرده‌اند،
و من آنچه آورده‌ام به‌اندازه توانم بوده است که هر کسی پس از آشنائی با اسناد آن یقین به صحت پیدا می‌کند وگرنه بسیار بیشتر از آن است که من آورده‌ام. ابن‌عقده همه راه‌های نقل آن را در کتابی مستقل جمع کرده است و ابن‌حجر بنا بر بعضی از اسناد، آن را صحیح و بر بعضی از اسناد، حسن دانسته است.
خلاصه سخن آن که هر دو قسمت این روایت (من کنت مولاه فعلی مولاه؛ اللهم وال من والاه ) صحیح هستند، بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است....
[۵۴] البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة.


۴.۸ - نسائی از زید بن ارقم


اخبرنا محمد بن المثنی قال حدثنی یحیی بن حماد قال حدثنا ابو عوانة عن سلیمان قال حدثنا حبیب بن ابی ثابت عن ابی الطفیل عن زید بن ارقم قال لما رجع رسول الله صلی الله علیه وسلم عن حجة الوداع ونزل غدیر خم امر بدوحات فقممن ثم قال کانی قد دعیت فاجبت و انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر کتاب الله وعترتی اهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض ثم قال ان الله مولای وانا ولی کل مؤمن ثم اخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال ما کان فی الدوحات احد الا رآه بعینیه وسمعه باذنیه.
ابوطفیل از زید بن ارقم نقل کرده است: هنگامی که پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حجّة الوداع بازمی‌گشت، در محل غدیر خم منزل کرد و به درختان چندی که در آن نزدیکی بود اشاره کرد. اصحاب بلافاصله زیر آن درخت‌ها را تمیز کرده و سایبانی برای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تشکیل دادند. حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زیر آن سایبان قرار گرفت و خطاب به حاضران فرمود:
روزگار من به پایان رسیده و مرا به سوی خدا و عنایات حضرت او دعوت کرده‌اند، دعوت حضرت او را اجابت کرده‌ام. اینک، دو اثر گرانبها در میان شما به جای می‌گذارم که یکی از آن دو، مهم‌تر از دیگری است و آن دو اثر گرانبار، کتاب خدا و عترت اهل بیت من است، اینک بنگرید تا پس از رحلت من با آن‌ها چگونه رفتار خواهید کرد. بدیهی است این دو یادگار از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر با من ملاقات نمایند. سپس فرمود: «انّ اللّه مولای و انا ولیّ کلّ مؤمن»
سپس دست علی (علیه‌السّلام) را گرفت و فرمود: «من کنت ولیّه فهذا ولیّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه»
ابوطفیل گوید: از زید پرسیدم: آیا تو از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این جملات را شنیده‌ای؟ زید در پاسخ گفت: آری! همه آن‌ها که در اطراف درختان حضور داشتند آن حضرت را دیدند و سخن ایشان را شنیدند.
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت می‌گوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه بطوله.
این حدیث با شرائطی که بخاری و مسلم در صحت روایت قائل هستند، صحیح است؛ ولی آن‌ها نقل نکرده‌اند.
[۵۶] الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله ابو عبدالله (متوفای ۴۰۵ هـ) المستدرک علی الصحیحن، ج۳ ص۱۱۸، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط۱، ۱۴۱۱هـ ـ ۱۹۹۰م.

ابن‌کثیر دمشقی سلفی (متوفای۷۷۴هـ) بعد از نقل روایت می‌گوید‌:
قال شیخنا ابو عبدالله الذهبی وهذا حدیث صحیح.
استاد ما ابو عبدالله ذهبی گفت که این حدیث صحیح است.
[۵۷] ابن‌کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر القرشی ابو الفداء، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۰۹، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.


۴.۹ - نسائی از سعد بن ابی‌وقاص


۸۳ اخبرنی زکریا بن یحیی قال حدثنا نصر بن علی قال اخبرنا عبدالله ابن‌داود عن عبد الواحد بن ایمن عن ابیه ان سعدا قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم من کنت مولاه فعلی مولاه.
سعد بن ابی‌وقاص گفته است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: هرکس من مولای او هستم، علی مولای او است.

البانی بعد از نقل روایت می‌گوید:
الثانیة (من طریق سعد بن ابی وقاص): عن عبد الواحد بن ایمن عن ابیه به. اخرجه النسائی فی " الخصائص " و اسناده صحیح ایضا، رجاله ثقات رجال البخاری غیر ایمن والد عبد الواحد و هو ثقة کما فی " التقریب ".
روایت دوم از روایت‌های سعد بن ابی‌وقاص از عبدالواحد بن ایمن از پدرش نقل شده است. این روایت را نسائی در خصائص نقل کرده و سندش صحیح و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند، غیر از پدر عبدالواحد که او نیز مورد اعتماد است، چنانچه در تقریب التهذیب ابن‌حجر آمده است.
[۵۹] البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.


۴.۱۰ - حاکم نیشابوری از زید بن ارقم


اخبرنی محمد بن علی الشیبانی بالکوفة ثنا احمد بن حازم الغفاری ثنا ابو نعیم ثنا کامل ابو العلاء قال سمعت حبیب بن ابی ثابت یخبر عن یحیی بن جعدة عن زید بن ارقم رضی الله عنه قال خرجنا مع رسول الله صلی الله علیه وسلم حتی انتهینا الی غدیر خم فامر بدوح فکسح فی یوم ما اتی علینا یوم کان اشد حرا منه فحمد الله واثنی علیه وقال یا ایها الناس انه لم یبعث نبی قط الا ما عاش نصف ما عاش الذی کان قبله وانی اوشک ان ادعی فاجیب وانی تارک فیکم ما لن تضلوا بعده کتاب الله (عزّوجلّ) ثم قام فاخذ بید علی رضی الله عنه فقال یا ایها الناس من اولی بکم من انفسکم؟ قالوا الله ورسوله اعلم. (قال): الست اولی بکم من انفسکم؟ قالوا: بلی قال من کنت مولاه فعلی مولاه.

یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به راه خویش ادامه می‌دادیم تا به غدیرخم رسیدیم. در آن جا درختی بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به‌اندازه‌ای هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتی را مانند آن روز ندیده بودیم.
در آنجا بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ایراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به مردم فرمود: هیچ پیغمبری مبعوث نمی‌شود مگر آنکه نیمی از مقدار زندگی پیغمبر پیشین خود را عهده‌دار می‌شود، طولی نمی‌کشد، دعوت الهی را اجابت می‌کنم و دو اثر گران‌سنگ (یا گرانبها) در میان شما به جای می‌گذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروی نمایید، هرگز به گمراهی گرفتار نخواهید شد: یکی‌ کتاب خدا و دیگری عترت من است.
سپس دست علی (علیه‌السّلام) را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت: ‌ای مردم! چه کسی از جان و مال شما، از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داناتر و اولی‌تر به جان و مال است آنگاه فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه».

حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت می‌گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه.
و ذهبی نیز در تلخیص المستدرک سخن وی را تایید می‌کند.

۴.۱۱ - بزار از زید بن یثیع


حدثنا یوسف بن موسی قال نا عبید الله بن موسی عن فطر بن خلیفة عن ابی اسحاق عن عمرو ذی مر وعن سعید بن وهب وعن زید بن یثیع قالوا سمعنا علیا یقول نشدت الله رجلا سمع رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول یوم غدیر خم لما قام فقام الیه ثلاثة عشر رجلا فشهدوا ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال الست اولی بالمؤمنین من انفسهم قالوا بلی یا رسول الله قال فاخذ بید علی فقال من کنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه واحب من احبه وابغض من ابغضه وانصر من نصره واخذل من خذله.
ابواسحاق از عمرو بن ذی مرّ، سعید بن وهب و زید بن یثیع به اتفاق همگان روایت کرده‌اند که از حضرت علی (علیه‌السّلام) شنیدیم، سوگند می‌داد که اگر کسی از شما از پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روز غدیرخم آن‌چه را درباره من فرموده، شنیده است، شهادت خود را اعلام نماید. سیزده تن از حاضران از جای برخواستند و شهادت دادند که از آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدیم، فرمود: مگر نه این‌که من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن‌ها هستم؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند. در این هنگام دست علی (علیه‌السّلام) را گرفت و فرمود:
«من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله».

هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید: رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة.
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است.

۴.۱۲ - بزار از سعد بن ابی‌وقاص


حدثنا هلال بن بشر قال نا محمد بن خالد بن عثمة قال نا موسی بن یعقوب قال نا مهاجر بن مسمار عن عائشة بنت سعد عن ابیها ان رسول الله اخذ بید علی فقال (الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ من کنت ولیه فان علیا ولیه.
عائشه دختر سعد از پدرش نقل کرده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست علی (علیه‌السّلام) را گرفت و فرمود: آیا من از مؤمنین نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم؟ هر کس که من مولای او هستم، علی مولای او است.

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید: رواه البزار ورجاله ثقات.
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند.

۴.۱۳ - ابن‌ابی‌عاصم از امیرمؤمنان


حدثنا سلیمان بن عبید الله الغیلانی ثنا ابو عامر ثنا کثیر بن زید عن محمد بن عمر بن علی عن ابیه عن علی ان النبی صلی الله علیه وسلم قام بحفرة الشجرة بخم وهو آخذ بید علی فقال ایها الناس الستم تشهدون ان الله ربکم قالوا بلی قال الستم تشهدون ان الله ورسوله اولی بکم من انفسکم قالوا بلی وان الله ورسوله مولاکم قالوا بلی قال فمن کنت مولاه فان هذا مولاه.

از علی (علیه‌السّلام) نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر کنده درختی در غدیرخم ایستاده بود، در حالی که دست علی (علیه‌السّلام) به دست او بود. سپس فرمود: ‌ای مردم! آیا شهادت می‌دهید که خداوند پروردگار شما است؟ گفتند: آری، فرمود: آیا شهادت می‌دهید که خدا و رسول خدا از خود شما بر شما سزاوارترند؟ گفتند: آری، فرمود: آیا شهادت می‌دهید که خدا و رسول او سرپرستان شما هستند، گفتند: آری. فرمود: هرکس من مولای او هستم، ‌ این (علی علیه السلام) مولای او است.
البانی در ذیل حدیث می‌گوید: حسن.

۴.۱۴ - طبرانی از زید بن ارقم


۴۹۸۶ حدثنا عَلِیُّ بن عبد الْعَزِیزِ ثنا ابو نُعَیْمٍ ثنا کَامِلُ ابو الْعَلاءِ قال سمعت حَبِیبَ بن ابی ثَابِتٍ یحدث عن یحیی بن جَعْدَةَ عن زَیْدِ بن اَرْقَمَ قال خَرَجْنَا مع رسول اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم حتی انْتَهَیْنَا الی غَدِیرِ خُمٍّ اَمَرَ بِدُوحٍ فَکُسِحَ فی یَوْمٍ ما اتی عَلَیْنَا یَوْمٌ کان اَشَدَّ حُرًّا منه فَحَمِدَ اللَّهَ وَاَثْنَی علیه وقال یا اَیُّهَا الناس انه لم یُبْعَثْ نَبِیٌّ قَطُّ اِلا عَاشَ نِصْفَ ما عَاشَ الذی کان قَبْلَهُ وَاِنِّی اُوشَکُ اَنْ اُدْعَی فَاُجِیبَ وَاِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ ما لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ کِتَابَ اللَّهِ ثُمَّ قام وَاَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ رضی اللَّهُ عنه فقال یا اَیُّهَا الناس من اَوْلَی بِکُمْ من اَنْفُسِکُمْ قالوا اللَّهُ وَرَسُولُهُ اَعْلَمُ قال من کنت مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ.
یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به راه خویش ادامه می‌دادیم تا به غدیرخم رسیدیم. در آن‌جا درختی بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به‌اندازه‌ای هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتی را مانند آن روز ندیده بودیم.
در آنجا بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ایراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به مردم فرمود: هیچ پیغمبری مبعوث نمی‌شود مگر آنکه نیمی از مقدار زندگی پیغمبر پیشین خود را عهده‌دار می‌شود، طولی نمی‌کشد، دعوت الهی را اجابت می‌کنم و دو اثر گران‌بار (یا گرانبها) در میان شما به جای می‌گذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروی نمایید، هرگز به گمراهی گرفتار نخواهید شد: یکی‌ کتاب خداست و دیگری عترت من است.
سپس دست علی (علیه‌السّلام) را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت: ‌ای مردم! چه کسی از جان و مال شما، از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داناتر و اولی‌تر به جان و مال است آنگاه فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه».

البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید: اخرجه الطبرانی (۴۹۸۶) و رجاله ثقات.
طبرانی آن را نقل کرده و روایان آن مورد اعتماد هستند.
[۶۷] البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة.


۵ - کتاب‌هایی که درباره سند حدیث غدیر نوشته شده



گستردگی اسناد حدیث غدیر آن چنان بوده است که برخی از دانشوران اهل سنت، برای جمع‌آوری تمام آن‌ها مجبور شده‌اند کتاب‌های مستقلی بنویسند که جای هیچ تردیدی را باقی نمی‌گذارد.

۵.۱ - محمد بن جریر طبری


محمد بن جریر طبری (متوفای۳۱۰هـ)، از کسانی است که کتاب مستقلی در چهار جلد درباره اسناد این روایت نوشته است، چنانچه ذهبی درباره کتاب او می‌گوید: جمع طرق حدیث غدیر خم فی اربعة اجزاء رایت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک.
محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیرخم را در چهار جلد جمع‌آوری کرده است که من قسمت از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت‌زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است.

و در تذکرة‌ الحفاظ در ترجمه محمد بن جریر طبری می‌نویسد: قلت رایت مجلدا من طرق الحدیث لابن‌جریر فاندهشت له ولکثرة تلک الطرق.
من یک جلد از کتاب اسناد حدیث غدیر را که ابن‌جریر نوشته بود را دیدم و از زیاد بودن اسناد آن گیج و مبهوت شدم.

و ابن‌کثیر سلفی نیز در البدایة والنهایه می‌گوید: وقد رایت له کتابا جمع فیه احادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین وکتابا جمع فیه طریق حدیث الطیر
کتابی از ابن‌جریر طبری را دیدم که که در آن احادیث غدیرخم را گردآوری کرده بود که دو جلد ضخیم بود. و نیز طبری کتاب دیگری دارد که در آن اسناد حدیث طیر را گردآوری کرده است.

۵.۲ - ابوالعباس ابن‌عقده


ابوالعباس ابن‌عقده (۳۳۳هـ): وقد استوعبها بن عقدة فی کتاب مفرد وکثیر من اسانیدها صحاح وحسان.
ابن‌عقده روایات غدیر را در کتاب مستقلی جمع‌آوری کرده است که بسیاری از اسناد آن صحیح و حسن هستند.

و در تهذیب التهذیب می‌نویسد: واعتنی بجمع طرقه ابو العباس بن عقدة فاخرجه من حدیث سبعین صحابیا او اکثر.
ابوالعباس بن عقده تمام اسناد حدیث غدیر را جمع‌آوری کرده که در آن روایت بیش از هفتاد صحابی و یا بیشتر را نقل نموده است.

۵.۳ - شمس‌الدین ذهبی


شمس‌الدین ذهبی (متوفای ۷۴۸هـ) در تذکرة الحفاظ درباره حدیث طیر و حدیث غدیر می‌نویسد:
واما حدیث الطیر فله طرق کثیرة جدا قد افردتها فی مصنف ومجموعها هو یوجب ان یکون الحدیث له اصل واما حدیث من کنت مولاه فله طرق جیدة وقد افردت ذلک ایضا.
برای حدیث طیر اسناد زیادی است که من آن را در کتاب مستقلی جمع‌آوری کرده‌ام، مجموع آن‌ها سبب می‌شود که حدیث واقعیت داشته باشد. و اما حدیث غدیر نیز اسناد خوبی دارد که برای او نیز کتاب مستقلی نوشته‌ام.

۶ - نتیجه



حدیث غدیر نه تنها با سند‌های صحیح نقل شده است، بلکه به اعتراف بزرگان اهل سنت متواتر است و حتی کتاب‌های مستقلی درباره آن توسط علمای سنی نوشته شده است، اما پذیرش و اعتراف به آن نیازمند قلب سلیم، تقوا و انصاف است که متاسفانه برخی از دشمنان اهل بیت (علیهم‌السلام) از جمله ابن‌تیمیه حرانی و ابن‌حزم‌ اندلسی از داشتن آن محروم بوده‌اند.
ابن‌حجر عسقلانی در لسان المیزان درباره ابن‌تیمیه و انصاف آن در نقد احادیث، می‌نویسد:
لکن وجدته کثیر التحامل الی الغایة فی رد الاحادیث التی یوردها بن المطهر وان کان معظم ذلک من الموضوعات والواهیات لکنه رد فی رده کثیرا من الاحادیث الجیاد التی لم یستحضر حالة التصنیف مظانها.
ابن‌تیمیه در ردّ احادیثی که علامه حلی به آن استدلال کرده است زیاده روی نموده است تا آنجا که احادیث خوب و معتبر فراوانی را رد کرده است.

و در فتح الباری می‌نویسد:
وانکر بن تیمیة فی کتاب الرد علی بن المطهر الرافضی المؤاخاة بین المهاجرین وخصوصا مؤاخاة النبی صلی الله علیه وسلم لعلی قال لان المؤاخاة شرعت لارفاق بعضهم بعضا ولتالیف قلوب بعضهم علی بعض فلا معنی لمؤاخاة النبی لاحد منهم ولا لمؤاخاة مهاجری لمهاجری وهذا رد للنص بالقیاس واغفال عن حکمة المؤاخاة.
ابن‌تیمیه در کتابش که رد بر علامه حلی است داستان عقد برادری بین مهاجران مخصوصاً بین رسول خدا ‌و علی را انکار کرده و می‌گوید: فلسفه عقد اخوت برای تالیف دل‌ها و ایجاد محبت و دوستی بین دو نفر تشریع شد، ولی بین دو مهاجر و شخص رسول خدا بی‌معنی است.
این حرف‌ها را کسی می‌زند از حکمت این دستور بی‌خبر است.

و البانی وهابی، هدف خود را از بررسی سند حدیث غدیر، زیاده‌روی ابن‌تیمیه در تضعیف این روایت دانسته و می‌گوید: ‌
فقد کان الدافع لتحریر الکلام علی الحدیث و بیان صحته، اننی رایت شیخ الاسلام بن تیمیة، قد ضعف الشطر الاول من الحدیث و اما الشطر الآخر، فزعم انه کذب! و هذا من مبالغته الناتجة فی تقدیری من تسرعه فی تضعیف الاحادیث قبل ان یجمع طرقها و یدقق النظر فیها و الله المستعان.
غرض من از تشریح حدیث غدیر و بیان صحت آن، تضعیف ابن‌تیمیه بخش اول (من کنت مولاه فعلی مولاه) و دروغ دانستن بخش دوّم (اللهمّ وال من والاه...) آن است، این زیاده روی ابن‌تیمیه و عجله در تضعیف احادیث قبل از مطالعه در اسناد متعدد روایت و دقت نظر در صحت و سقم آن است.
[۷۶] البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹.

آن‌چه ما نقل کردیم، مختصری از اعترافات بزرگان سنی و صحه گذاشتن آن‌ها بر حدیث غدیر بود، برای اطلاع بیشتر به کتاب الغدیر، مراجعه بفرمایید. علامه امینی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) ۴۳ نفر از دانشمندان سنی را نام می‌برد که تصریح به صحت حدیث غدیر کرده‌اند.

۷ - پانویس


 
۱. ابن‌حزم‌اندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۱۶، ناشر:مکتبة الخانجی – القاهرة.    
۲. ابن‌تیمیة، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۱۹.    
۳. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۵، ص۲۷۴.    
۴. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۷۷، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة التاسعة، ۱۴۱۳ ه.    
۵. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ ج۲، ص۲۱۰.    
۶. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۶ و البدایة والنهایة، ج۴، ص۴۲۶.    
۷. الوسی بغدادی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۳، ص۳۶۱.    
۸. ابن‌ناصرالدین دمشقی، محمد بن ابی‌بکر، الرد الوافر، ج۱، ص۳۱.    
۹. ابن‌ناصرالدین دمشقی، محمد بن ابی‌بکر، الرد الوافر، ج۱، ص۳۱.    
۱۰. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، ج۵، ص۶۸، ناشر:مجلس دائرة المعارف العثمانیة - صیدر اباد/ الهند، الطبعة الثانیة، ۱۳۹۲ه/ ۱۹۷۲م.    
۱۱. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، طبقات الحفاظ، ج۱، ص۵۲۱، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة الاولی، ۱۴۰۳ ه.    
۱۲. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۷۴، ناشر:دار المعرفة - بیروت.    
۱۳. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹.    
۱۴. هاشمی مکی، محمد بن محمد بن فهد، لحظ الالحاظ بذیل طبقات الحفاظ، ج۱، ص۲۱۱.    
۱۵. ابن‌حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة علی اهل الرفض والضلال والزندقة، ج۱، ص۱۰۶ ۱۰۷، ناشر:مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة الاولی، ۱۴۱۷ه - ۱۹۹۷م.    
۱۶. عیدروسی، عبدالقادر بن شیخ بن عبدالله، النور السافر عن اخبار القرن العاشر، ج۱، ص۲۵۸، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة الاولی، ۱۴۰۵.    
۱۷. مناوی، عبدالرؤوف، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۲، ناشر:مکتبة الامام الشافعی - الریاض، الطبعة:الثالثة، ۱۴۰۸ه - ۱۹۸۸م.    
۱۸. مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۶ ص۲۱۷، ناشر:المکتبة التجاریة الکبری - مصر، الطبعة:الاولی، ۱۳۵۶ه.    
۱۹. حسینی، ابراهیم بن محمد، البیان والتعریف فی اسباب ورود الحدیث الشریف، ج۲، ص۲۳۰، ح۱۵۷۷، ناشر:دار الکتاب العربی - بیروت – ۱۴۰۱ه.    
۲۰. غزی، محمد بن محمد، الکواکب السائرة باعیان المئة العاشرة، ج۱، ص۴۶۱.    
۲۱. غزالی، محمد بن محمد، سر العالمین وکشف ما فی الدارین، ج۱، ص۱۸، تحقیق: محمد حسن محمد حسن اسماعیل واحمد فرید المزیدی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت/ لبنان، الطبعة: الاولی، ۱۴۲۴هـ ۲۰۰۳م.
۲۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۲، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۲۳. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۰۲، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۲۴. محمد قاری، علی بن سلطان، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۹، ص۳۹۳۷.    
۲۵. عصامی مکی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی انباء الاوائل والتوالی، ج۴، ص۴۰۲، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۹ه- ۱۹۹۸م.    
۲۶. جزری شافعی، محمد بن محمد، اسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، ص۴۸، ناشر:مکتبة الامام امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) العامة، اصفهان ایران.    
۲۷. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، انباء الغُمر بابناء العمر فی التاریخ، ج۳، ص۴۶۶.    
۲۸. سبط بن جوزی، یوسف بن فرغلی، تذکرة الخواص، ص۳۷، ناشر:مؤسسة اهل البیت بیروت، ۱۴۰۱ه ۱۹۸۱م.    
۲۹. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ج۴۸، ص۱۸۳، ناشر:دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه - ۱۹۸۷م.    
۳۰. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج۴، ص۱۰۴.    
۳۱. یونینی، موسی بن محمد، ذیل مرآة الزمان، ج۱، ص۴۰.    
۳۲. عکری حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۷، ص۴۶۰.    
۳۳. عجلونی جراحی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء ومزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس، ج۲، ص۲۷۴.    
۳۴. بدیری حلاق، احمد بن بدیر، حوادث دمشق الیومیة، ج۱، ص۳۰، حوادث سال ۱۱۶۲ه.    
۳۵. عجلونی جراحی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۱، ص۶.    
۳۶. حسنی صنعانی، محمد بن اسماعیل الامیر، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۲۱۹.    
۳۷. قنوجی، صدیق بن حسن، ابجد العلوم الوشی المرقوم فی بیان احوال العلوم، ج۱، ص۲۷۴.    
۳۸. بغدادی، اسماعیل باشا بغدادی، هدیة العارفین اسماء المؤلفین وآثار المصنفین، ج۲، ص۳۳۸.    
۳۹. کتانی، محمد بن جعفر، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ج۱، ص۱۹۴، تحقیق:شرف حجازی، ناشر:دار الکتب السلفیة - مصر.    
۴۰. البانی، محمدناصر (معاصر)، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
۴۱. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، (الاحادیث مذیلة باحکام شعیب الارنؤوط علیها) ج۱، ص۳۳۰، ذیل حدیث ۳۰۶۲، ناشر مؤسسة قرطبة ـ القاهرة.
۴۲. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۶، ص۷۴.    
۴۳. البانی، محمد ناصر، سلسلة الاحادیث الصحیحة، ج۴، ص۳۳۱ ۳۳۲، ناشر:مکتبة المعارف الریاض.    
۴۴. ابن‌ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، ج۱، ص۴۵، ح۱۲۱، ناشر:دار إحیاء الکتب العربیة.    
۴۵. البانی، محمّدناصر، سلسة الاحادیث الصحیحة‌، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
۴۶. ابن‌ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، ج۱، ص۴۳، ح۱۱۶، ناشر:دار إحیاء الکتب العربیة.    
۴۷. البانی، محمّدناصر، صحیح ابن‌ماجه، ج۱، ص۱۸۸.    
۴۸. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۱۶، ص۱۴۲، ح۳۹۴۳، ناشر:دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۹ه.    
۴۹. شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۳۸، ص۵۴۱.    
۵۰. البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
۵۱. شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل ج۳۲، ص۵۵.    
۵۲. البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
۵۳. شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۶۲، ح۹۵۰.    
۵۴. البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة.
۵۵. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ج۱، ص۹۶، ح۷۹، ناشر:مکتبة المعلا - الکویت الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ ه.    
۵۶. الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله ابو عبدالله (متوفای ۴۰۵ هـ) المستدرک علی الصحیحن، ج۳ ص۱۱۸، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط۱، ۱۴۱۱هـ ـ ۱۹۹۰م.
۵۷. ابن‌کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر القرشی ابو الفداء، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۰۹، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
۵۸. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ج۱، ص۹۹، ح ۸۳، ناشر:مکتبة المعلا - الکویت - ۱۴۰۶، الطبعة:الاولی.    
۵۹. البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
۶۰. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین مع تضمینات الذهبی فی التلخیص، ج۳، ص۶۱۳، ح۶۲۷۲، ناشر:دار الکتب العلمیة بیروت، ط ۱ ۱۴۱۱ه ۱۹۹۰م.    
۶۱. بزار، احمد بن عمرو، البحر الزخار (مسند البزار)، ج۳، ص۳۴، ح۷۸۶، ناشر:مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة الطبعة:الاولی، ۱۴۰۹ه.    
۶۲. هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۱۰۵.    
۶۳. بزار، احمد بن عمرو، البحر الزخار (مسند البزار)، ج۴، ص۴۱، ح۱۲۰۳، ناشر:مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة الطبعة:الاولی، ۱۴۰۹ ه.    
۶۴. هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۱۰۷.    
۶۵. ابن‌ابی‌عاصم شیبانی، عمرو بن ابی‌عاصم ضحاک، السنة، ج۲، ص۶۰۵، ح۱۳۶۱، ناشر:المکتب الاسلامی - بیروت، الطبعة:الاولی ۱۴۰۰ه.    
۶۶. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱.    
۶۷. البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة.
۶۸. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۷۷، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، التاسعة، ۱۴۱۳ ه.    
۶۹. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۲۰۳.    
۷۰. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۱۴۷، ناشر:مکتبة المعارف – بیروت.    
۷۱. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۷۴، ناشر:دار المعرفة - بیروت.    
۷۲. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹.    
۷۳. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۱۶۴، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی.    
۷۴. عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۶، ص۳۱۹، ناشر:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات - بیروت - ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶، الطبعة:الثالثة، تحقیق:دائرة المعرف النظامیة – الهند.    
۷۵. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۲۷۱، ناشر:دار المعرفة - بیروت.    
۷۶. البانی، محمدناصر، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۲۴۹.
۷۷. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۲۹۴.    


۸ - منبع



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت»    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.