محمد بن علی شلمغانیابوجعفر محمدبن علی شلمغانی معروف به العزاقری، از كسانی است كه با حسین بن روح نایب سوم امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به مخالفت برخاست و به تأسیس مذهب جدیدی پرداخت. وی از صراط مستقیم انحراف جست و راه ارتداد پيش گرفت. او پس از آنکه خود را نايب امام عصر معرفي کرد، به حسب جاه و مقام خود در ميان بنيبسطام، هر دروغ و فتنه و کفري را نشر ميداد و آنها را منسوب به حسين بن روح ميکرد. ۱ - محمد بن علی شلمغانیمحمد بن علی شلمغانی، یکی از افراد منحرف در مهدویت بود. ۲ - مخالفت با حسین بن روحشلمغانی از یاران امام عسکری (علیهالسلام) بود و در آغاز، انحرافی نداشت و بلکه از فقهای بزرگ امامیه به شمار میرفت؛ اما پس از وفات امام حسن عسکری (علیهالسلام) انتظار نیابت داشت و وقتی نیابت به حسین بن روح واگذار شد، حسد او شعلهور شده، کارشکنی بر ضد حسین بن روح را آغاز کرد. وی سخنانی از خود میساخت و به حسین بن روح و دیگر نایبان نسبت میداد. [۱]
صفری فروشانی، نعمت اللّه، غالیان، ص۱۳۶.
۳ - دخل و تصرف در روایاتوی پیشتر کتابهای بسیاری داشت و در آنها، انبوه روایاتی را که از امامان (علیهمالسلام) شنیده بود، گردآوری و دستهبندی کرده بود، [۲]
نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۲، ص۲۳۹.
اما هنگامی که راه انحراف و ارتجاع در پیش گرفت و در اندیشه، عقیده و عمل دگرگون شد، در روایات تغییراتی پدید میآورد؛ هرچه میخواست بر آنها میافزود و هرچه دلخواه او بود، کم میکرد.۳.۱ - سخن نجاشینجاشی در رجال خود دربارۀ وی مینویسد: ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی از پیروان مذهب امامیه بود؛ اما رشک و حسد بر جایگاه ابوالقاسم حسین بن روح، وی را بر آن داشت که ترک مذهب امامیه گوید و داخل کیشهای مردود شود؛ تا بدان جا که از طرف امام غایب، توقیعاتی بر ضد او صادر شد. ۴ - عاقبت شلمغانیسرانجام به امر سلطان (دولت) به دار آویخته شد. [۴]
نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۲، ص۲۹۴.
۵ - مردم و آثار شلمغانیمردم پس از صدور لعن شلمغانی، نزد حسین بن روح رفته، گفتند: «خانههای ما از آثار شلمغانی انباشته است؛ چه کنیم؟» وی گفت: «نظر من، دربارۀ کتابهای او همان چیزی است که امام عسکری (علیهالسلام) دربارۀ کتابهای بنیفضّال فرمود: "اعتقادات آنان را کنار گذارید و آنچه نقل کردهاند، بپذیرید"». ۶ - علت کشته شدن شلمغانیشیخ طوسی سبب کشته شدن شلمغانی را چنین دانسته است: زمانی که ابوالقاسم حسین بن روح او را آشکارا نفرین کرد و همهجا شهرت یافت و مردم از وی دوری جستند، تمام شیعیان از او برحذر بودند؛ به طوری که نتوانست به نیرنگهای خود ادامه دهد. روزی در محفلی که سران شیعه حاضر بودند و همه نفرین شلمغانی و دوری از او را از ابوالقاسم حسین بن روح نقل میکردند، شلمغانی به حاضران گفت: «من و او (حسین بن روح) را در جایی بخواهید، تا من دست او و او هم دست مرا بگیرد و در حق یکدیگر نفرین کنیم. اگر آتش نیامد و او را نسوزاند، هرچه او دربارۀ من گفته، درست است». این خبر در خانۀ ابن مقله اتفاق افتاد و از آنجا به گوش «الراضی باللّه» خلیفۀ عباسی رسید. «راضی» هم دستور داد او را دستگیر کرده، به قتل رساندند؛ بدینگونه شیعیان از شر او راحت شدند. این اتفاق، سال ۳۲۳ ق رخ داد. ۷ - پانویس
۸ - منبعفرهنگنامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۳۸۳، برگرفته از مقاله «محمد بن علی شلمغانی». |