باضعهباضعه به معنی جراحت موجب شکافتگى گوشت است که از آن به متلاحمه نیز تعبیر میشود. از این عنوان در باب قصاص و دیات سخن رفته است. ۱ - معنای اصطلاحی باضعهدر اینکه باضعه به جراحتى گفته مى شود که موجب شکافتگى گوشت به مقدار اندک شود یا جراحتى که موجب شکافتگى آن به مقدار زیاد گردد امّا به پرده استخوان (سمحاق) نرسد، اختلاف است. جراحت یا در حدّ خراشیدگى پوست است یا در گوشت نیز نفوذ مى کند لیکن به مقدار اندک و یا عمق نفوذش در گوشت زیاد است لیکن به پرده استخوان (سمحاق) نمى رسد. ۲ - احکام مربوط به باضعه۳ - اسماء مراحل جراحتدر کلمات فقها براى سه مرتبه یاد شده از جراحتها چهار اسم ذکر شده است: حارصه، دامیه، باضعه، و متلاحمه که به طور قهرى یکى از چهار اسم باید با یکى از سه اسم دیگر مترادف باشد. ۳.۱ - دامیه و حارصهبرخى، دامیه و حارصه را به مرتبه نخست جراحت (خراشیدگی پوست) تعریف کرده اند. ۳.۲ - باضعه و متلاحمهبرخى دیگر، مرتبه سوم جراحت (شکافتگی عمیق گوشت) را مفهوم باضعه و متلاحمه دانسته اند. ۳.۳ - تفصیل مصادیق اسماء جراحتدر تفسیر نخست، باضعه بر مرتبه دوم جراحت (شکافتگى سطحى گوشت) صدق مى کند. در نتیجه، غیر متلاحمه خواهد بود؛ لیکن در تفسیر دوم، مرتبه دوم جراحت، دامیه نامیده مى شود. در نتیجه، باضعه هم معناى متلاحمه خواهد بود. ۴ - قصاص و باضعهقصاص در باضعه ثابت است. ۵ - مقدار دیه باضعهدیه باضعه اگر بر سر و صورت واقع شود، بنابر اینکه باضعه غیر متلاحمه باشد دو شتر و بنابر ترادف آن با متلاحمه سه شتر است.اگر باضعه در دیگر اعضای بدن باشد دیه آن بنابر مشهور به نسبت دیه عضو آسیب دیده به دیه سر است. ازاین رو اگر باضعه در یک دست واقع شود، دیه آن نصف دیه باضعه سر یعنى یک یا یک و نصف شتر خواهد بود؛ زیرا دیه سر، دیه کامل و دیه یک دست، نصف آن است. ۶ - پانویس
۷ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۴۶. |