حمسحُمْس، از رسوم عرب جاهلی در زیارت خانه خدا است. ۱ - معنای لغویواژه حُمس در اصلْ عربی و به معنای شدت و سختگیری در دین یا در جنگ است. [۱]
، خلیل بن احمد، کتابالعین، ذیل مادّه حُمْس، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۳]
محمد بن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ذیل مادّه حُمْس، ج۱۵، چاپ ترزی و دیگران، کویت ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست بیروت.
۲ - معنای اصطلاحیحُمس (جمعِ أحْمَس) در اصطلاح ، عنوانی بود که بر قریش و دیگر قبایل عرب که در زیارت خانه خدا رسومی را بدعت نهاده و در اجرای آن سختگیر بودند اطلاق میشد. [۴]
ابناثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، ذیل مادّه حُمْس، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵/۱۹۶۳ـ۱۹۶۵، چاپ افست بیروت.
[۶]
محمد بن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ذیل مادّه حُمْس، ج۱۵، چاپ ترزی و دیگران، کویت ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست بیروت.
۳ - زمان پیدایشدر منابع اطلاع دقیقی درباره زمان پیدایی این رسم میان مردم عرب موجود نیست. ابناسحاق [۷]
ابناسحاق، کتاب السیروالمغازی، ج۱، ص۱۰۱، چاپ سهیل زکار: دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
و به روایت از او ابنهشام [۸]
ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۹۹، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
میان دو زمان نامعیّن، پیش از بازسازی کعبه و پس از آن، تشکیک کردهاند، اما ظاهرآ بر آن بودهاند که قریش احتمالا پس از حملاتی که به کیان دینیاش صورت گرفت ــبهویژه حمله سپاه ابرهه برای ویرانی کعبه ــ به وضع و بدعت رسم حمس اقدام کردند. با این حال به سبب منافع مالی و تجاری که بر رعایت آداب حمس برای قریش مترتب بود، باید انگیزههای اقتصادی و نیز سیاسی را در ابداع این رسم دخیل دانست. [۹]
ابناسحاق، کتاب السیروالمغازی، ج۱، ص۱۰۲، پانویس ۱، چاپ سهیل زکار: دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
۴ - بدعت بودناین بدعت، اهل حمس، بهویژه قریش را که ساکن حرم و سرپرست خانه کعبه و امور حج بودند، از امتیازات خاصی برخوردار میساخت، زیرا قبایل عربی که اهل حمس و ساکن منطقه حرم شناخته نمیشدند، مکلف بودند در جامههای اهل حمس حج یا عمره به جای آورند و غذای خود را از آنان بخرند. ازرقی [۱۰]
محمد بن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکة شَرَّفَهااللّه تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج۱، ص۱۲۲، روایة اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکةالمشرفة، ج۱، گوتینگن ۱۲۷۵.
و یعقوبی [۱۱]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۶.
عرب را در نحوه اجرای [[|آیینهای]] دینی به دو صنفِ الحُمْس (اهل حرم) و الحِلَّه (خارج از حرم) و ابنحبیب [۱۲]
ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ج۱، ص۱۷۸ـ۱۷۹، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
آنها را به سه گروه الحمس و الحله و الطُّلْسْ تقسیم کرده و برای هر گروه آداب و رسوم خاصی وصف کردهاند.۵ - آداب حمس۵.۱ - نظر ابنهشامآداب حمس، با اختلافنظر فراوان، در منابع ذکر شدهاست. ابن اسحاق [۱۳]
ابناسحاق، کتاب السیروالمغازی، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۲، چاپ سهیل زکار: دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
و به روایت از او ابنهشام [۱۴]
ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۹۹، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۵]
ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
آداب حمس را چنین برشمردهاند: وقوف در عرفات را ترک کردن (با آنکه آن را از مشاعر و جزء اعمال حج و دین ابراهیم علیهالسلام میدانستند، اما چون خارج از محدوده حرم (حِلّ) قرار داشت حرمت آن را پاس نمیداشتند و در مُزْدَلِفه وقوف میکردند و از آنجا به سوی [[|مِنی]] میرفتند). دیگر آنکه اهل حمس نباید در حال احرام از دوغ کشک بسازند و از کره روغن بگیرند و زیر خیمه مویین روند و اگر خواستند زیر سایه روند تا زمانی که مُحرِم هستند جز زیر خیمه چرمی نروند.۵.۲ - نظر ابنحبیبابنحبیب [۱۶]
ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ج۱، ص۱۸۰، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
آداب حمس را چنین وصف کردهاست: نباید هنگام مناسک حج از کره روغن بگیرند و کشک بسازند و شیر بیندوزند. بین زن شیرده و شیرخوارش مانع نشوند تا شیرخوار خود آن را رها کند.مو و ناخن کوتاه نکنند و خیمهای از مو و پشم و کرک بر پا نسازند. گوشت نخورند و روغن استعمال نکنند و جز جامه نو نپوشند و با کفش و جامههای خودشان طواف به جا نیاورند و برای بزرگداشت کعبه پا بر زمین مسجد نگذارند و از درِ خانهها داخل نشوند و برای وقوف به عرفات نروند. در مزدلفه وقوف کنند و از آنجا مناسک را به جای آورند و زمان کوچیدن در خیمههای چرمی سرخ ساکن شوند. ۵.۳ - نظر یعقوبییعقوبی [۱۷]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۶.
نیز روایت ابنحبیب را، با اندکی اختلاف، نقل کرده و افزودهاست که تماسی با زنان نداشته باشند و خود را خوشبو نسازند و در ایام حج جامهای از کرک و پشم و مو نپوشند. [۱۸]
ابنحبیب، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۲۸، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۹]
احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوة، ج۱، ص۳۶، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
همچنین گفته شدهاست که اهل حمس، برخلاف اهل حِله، در جامههای خود طواف میکردند و پس از طواف آن را نگاه میداشتند؛ مو و پشم نمیرشتند و نمیبافتند؛ از گیاهان حرم نمیخوردند؛ در ماههای حرام به پناهجویان، پناه نمیدادند و بر کسی ستم نمیکردند؛ برای تأمین نیازهای خود از پشت خانههای خود به پشت بام میرفتند و از آنجا وارد خانههایشان میشدند؛ عبور کردن از زیر درگاه درِ خانه را حرام میدانستند و امور دیگری را نیز که عرب حرام نمیدانست حرام میشمردند. [۲۰]
جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۵۷ـ۳۶۲، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
۶ - اهل حلهاهل حِله، یعنی قبایلی که اهل حرم و ساکن آن نبودند، در ایام حج نمیبایست از طعامی که با خود از حِل (خارج حرم) آورده بودند میخوردند. نخستین طواف خود را میبایست در جامه اهل حمس به جای میآوردند و اگر نمییافتند، برهنه طواف میکردند و اگر مرد و زنی کراهت میورزیدند و نمیخواستند برهنه طواف کنند، مُجاز بودند با جامهای که از حل همراه خود آورده طواف کنند و پس از طواف آن را از تن بیرون آورند و دیگر نه او و نه هیچکس دیگر به آن دست نزند. به چنین جامهای، لَقی (پسمانده) میگفتند. [۲۱]
ابناسحاق، کتاب السیروالمغازی، ج۱، ص۱۰۲، چاپ سهیل زکار: دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
[۲۲]
ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۳]
محمد بن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکة شَرَّفَهااللّه تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج۱، ص۱۲۱، روایة اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکةالمشرفة، ج۱، گوتینگن ۱۲۷۵.
۶.۱ - آداب اهل حلهابنحبیب [۲۴]
ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ج۱، ص۱۸۰ـ ۱۸۱، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
آداب اهل حِله را در زمان مناسک حج چنین برشمردهاست: شکار را حرام میدانستند، صله رحم به جا میآوردند، ثروتمندان اموال خود یا بیشتر آن را میبخشیدند.نیازمندان از کره روغن میگرفتند و به قدر نیاز، پشم و مو میچیدند و فقط لباسی را که با آن مناسک حج به جای آورده بودند میپوشیدند و جامه تازه به تن نمیکردند و از درِ خانه و درگاه آن داخل نمیشدند و تا زمانی که در احرام بودند زیرسایه نمیرفتند، روغن استعمال میکردند، گوشت میخوردند و پس از انجام مناسک و ورودشان به مکه همه کفش و جامه خود را صدقه میدادند و برای پاک نگهداشتن کعبه، با جامه تازهای که از اهل حمس کرایه میگرفتند طواف میکردند. کفش نمیپوشیدند و اگر جامه اهل حمس را به دست نمیآوردند برهنه طواف میکردند. هر مردی از اهل حله را مردی حرمی (اهل حرم) از اهل حمس بود که جامهاش را برای طواف، اجاره یا عاریه میگرفت وگرنه برهنه طواف میکرد یا هنگام بازگشت به خانه کعبه جامهای کرایه میکرد، زیرا تا زمانی که آهنگ حج میکردند جز گوشت حق خرید و فروش چیز دیگری نداشتند تا به منازل خود بازگردند. رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم حرمیِ عیاض بن حمار مجاشعی بود که چون به مکه میآمد در جامه آن حضرت طواف میکرد. [۲۵]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۷.
[۲۶]
مطهر بن طاهر مقدسی، کتابالبدء و التاریخ، ج۲، ص۵۷۷، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
[۲۷]
جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۵۷ـ۳۶۲، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
۷ - آداب اهل طلسبه نوشته ابنحبیب، [۲۸]
ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ج۱، ص۱۸۱، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
آداب حج اهل طلس بین آداب حمس و حله بود: درباره زمان احرام، آداب اهل حله را رعایت میکردند و درباره جامه احرام و ورود به خانه کعبه، آداب اهل حمس را. گرد کعبه برهنه طواف نمیکردند و جامهای عاریه نمیگرفتند و از درِ خانهها وارد میشدند. دخترانشان را زنده به گور نمیکردند. با اهل حله، در عرفات وقوف میکردند و به آداب آنان رفتار میکردند.۸ - قبایل حمسدرباره اینکه کدام قبایل از حمس و کدام از حله و طلس بودند، در منابع اختلاف هست.ابناسحاق [۲۹]
ابناسحاق، کتاب السیروالمغازی، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۲، چاپ سهیل زکار: دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
علاوه بر قریش، که مبدِع این رسم بودند، کنانة و خزاعه را از حمس دانستهاست.خلیل بن احمد [۳۰]
خلیل بن احمد، کتابالعین، ذیل مادّه حُمْس، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
علاوه بر قریش، در تعبیری عام، احماسالعرب یعنی قبایلی را که از سوی مادر به قریش منسوب بودند و در امر دین خود سختگیر و از شجاعان عرب بودند و نیز تیرههایی از قیس را، بدون ذکر نام، در زمره حمس ذکر کردهاست. ابنسعد به روایتی قبایل همپیمان قریش را نیز از حمس برشمردهاست.ابنحبیب، [۳۲]
ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ج۱، ص۱۷۸، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
افزون بر همه خاندانهای قریش، خزاعه را به دلیل سکونتشان در مکه و همسایگی با قریش و هر قبیلهای را که به واسطه مادر منسوب به قریش بود و هر قبیله عرب مقیم مکه را، بدون ذکر نام آنها، از حمس دانستهاست. برخی منابع، قبیله بنیعامر بن صعصعة بن معاویة بن بکر بن هوازن را نیز از حمس دانستهاند، [۳۳]
ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۰۰، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
اما یعقوبی [۳۵]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۷.
این قبیله را از حله دانستهاست. [۳۶]
ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص۱۷۸، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
[۳۷]
ابناثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، ذیل مادّه حُمْس، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵/۱۹۶۳ـ۱۹۶۵، چاپ افست بیروت.
[۳۸]
جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۶۴ـ۳۶۶، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
به گفته جوادعلی [۴۰]
جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۶۴ـ۳۶۶، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
الحمس ساکنان محدوده حرم و سرپرست و عهدهدار امور کعبهاند که از «متحمسین» ــکه داخلِ حمس شدند و در منابع، أحامس هم نامیده شدهاندــ متمایزند. از اینرو، حمس لقب قریش بود و دیگر قبایل، أحامس یا متحمس بودند، یعنی در حمس داخلشدهاست .۹ - لغو این رسم پس از بعثتآداب مذکور در برگزاری مراسم حج میان اعراب رواج داشت و پس از بعثت حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و غلبه کامل اسلام بر جزیرةالعرب در سال دهم هجرت و در حجةالوداع بود که با نزول [[|آیاتی]] از قرآن، احکام حج اسلامی تشریع و رسوم حمس ملغا گردید. مفسران، آیات ۱۸۹ و ۱۹۹ سوره بقره و آیه ۲۸ سوره اعراف را ناظر به انتقاد قرآن از رسم حمس و دالّ بر لغو آن دانستهاند. [۴۱]
طبری، جامع، ذیل آیات ۱۸۹ و ۱۹۹ سوره بقره و آیه ۲۸ سوره اعراف.
[۴۲]
طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل آیات ۱۸۹ و ۱۹۹ سوره بقره و آیه ۲۸ سوره اعراف.
همچنین گفتهاند پس از نزول آیات برائت در سال نهم هجرت بود که برگزاری حج به رسم مشرکان و برهنه طواف کردن کعبه، رسماً ملغا گردید. [۴۳]
محمد بن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکة شَرَّفَهااللّه تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج۱، ص۱۱۹، روایة اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکةالمشرفة، ج۱، گوتینگن ۱۲۷۵.
[۴۴]
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۹۸۲، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
۱۰ - فهرست منابع(۱) ابناثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵/۱۹۶۳ـ۱۹۶۵، چاپ افست بیروت. (۲) ابناسحاق، کتاب السیروالمغازی، چاپ سهیل زکار: دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش. (۳) ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت. (۴) ابنحبیب، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۵) ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت). (۶) ابنمنظور، لسان العرب. (۷) ابنهشام، السیرة النبویة، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۸) محمد بن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکة شَرَّفَهااللّه تعالی و ما جاء فیها من الآثار، روایة اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکةالمشرفة، ج۱، گوتینگن ۱۲۷۵. (۹) احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوة، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۱۰) جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸. (۱۱) خلیل بن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۱۲) محمد بن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج۱۵، چاپ ترزی و دیگران، کویت ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست بیروت. (۱۳) طباطبائی، تفسیر المیزان. (۱۴) طبری، جامع. (۱۵) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۱۶) مطهر بن طاهر مقدسی، کتابالبدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲. (۱۷) یعقوبی، تاریخ. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حمس»، شماره۶۵۵۱. |