عفاف در قرآن«عفت» یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است؛ اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه میشود. ۱ - معنای شهوت«شهوت» در لغت دارای مفهوم عامی است که به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت به لذات مادی اطلاق میشود؛ گاهی علاقه شدید به یک امر مادی را نیز شهوت میگویند. مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسی» نیز به کار رفته است. واژه «شهوت» در قرآن کریم هم به معنی عام کلمه آمده است و هم به معنی خاص آن. در این بحث، نظر ما بیشتر به معنای خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیان بار آن بیش از سایر کششهای مادی است. ۲ - تقابل شهوت و عفت«شهوت» نقطه مقابل «عفت» است. «عفت» نیز دارای مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و بار جنسی است. «عفت» یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است؛ اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه میشود. مطالعات تاریخی نشان میدهد که اشخاص یا جوامعی که بهره کافی از عفت داشتهاند، از نیروهای خداداد خود، بالاترین استفاده را در راه پیشرفت خود و جامعه خویش برده و در سطح بالایی از آرامش و امنیت زیستهاند، اما افراد یا جوامعی که در «شهوت پرستی» غرق شدهاند، نیروهای خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفتهاند. ۳ - رابطه شهوتجنسی و بزهکاریطبق نظر کارشناسان حقوقی، «شهوت جنسی» در ایجاد جرم و جنایت نقش عمده را دارد تا جایی که گفته شده است: «در هر جنایتی، شهوت جنسی نیز دخیل بوده است». شاید این تعبیر، مبالغه آمیز باشد، ولی به یقین منشا بسیاری از جنایات و انحرافات، طغیان «غریزه جنسی» و شهوت پرستی است. خونهای بسیاری در این راه ریخته شده و اموال فراوانی بر باد رفته، اسرار مهم کشورها به وسیله زنان جاسوسی که سرمایه و ترفند کارشان استفاده از زیبایی و آلودگی یشان بوده، افشا شده و آبروی بسیاری از آبرومندان در این راه ریخته شده است. ۴ - شهوتجنسی در قرآنطبق بیان آیات و روایات در مییابیم که یکی از ابزارهای مهم شیطان همین «شهوت جنسی» است. در قرآن کریم در موارد مختلف به «عفت» و «شهوت پرستی» اشاره شده است که ما در ذیل به بررسی آنها میپردازیم: ۱ - «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا الا من تاب وآمن وعمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة ولا یظلمون شیئا ما پس از آنان، فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید! مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند؛ چنین کسانی داخل بهشت میشوند و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.» ۲ - «والله یرید ان یتوب علیکم ویرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما خدا میخواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، میخواهند شما به کلی منحرف شوید.» ۳ - «ولوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین ائنکم لتاتون الرجال وتقطعون السبیل وتاتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین و لوط را فرستادیم، هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام میدهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است. • آیا شما به سراغ مردان میروید و راه (تداوم نسل انسان ) را قطع میکنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام میدهید؟! » اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست میگویی، عذاب الهی را برای ما بیاور! » ۴ - «ولما جاءت رسلنا لوطا سیء بهم وضاق بهم ذرعا وقال هذا یوم عصیب• وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیئات قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزونی فی ضیفی الیس منکم رجل رشید• قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق وانک لتعلم ما نرید• قال لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید• قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک فاسر باهلک بقطع من اللیل ولا یلتفت منکم احد الا امراتک انه مصیبها ما اصابهم ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب• فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها وامطرنا علیها حجارة من سجیل منضود• مسومة عند ربک وما هی من الظالمین ببعید و هنگامی که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و گفت: «امروز روز سختی است! » (زیرا آنها را نشناخت و ترسید، قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.) و هنگامی که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و گفت: «امروز روز سختی است! » (زیرا آنها را نشناخت و ترسید، قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.) • قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعت سراغ او آمدند - و قبلا کارهای بد انجام میدادند - گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند، برای شما پاکیزه ترند (با آنها ازدواج کنید و از زشت کاری چشم بپوشید!)، از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟! » • گفتند: «تو میدانی ما تمایلی به دختران تو نداریم و خوب میدانی ما چه میخواهیم! » • گفت: «(افسوس! ) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم، یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آن گاه میدانستم با با شما زشت سیرتان ددمنش چه کنم! ) » • (فرشتگان عذاب) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم؛ آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند، مگر همسرت که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار میشوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟! • و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ (گلهای متحجر) متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم. • (سنگهایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از (سایر) ستمگران دور نیست! ۵- «کذبت قوم لوط بالنذر انا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجیناهم بسحر قوم لوط انذارها (و هشدارهای پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند. ما بر آنها تند بادی که ریگها را به حرکت در میآورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم! ۶- «ولوطا اذ قال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین• انکم لتاتون الرجال شهوة من دون النساء بل انتم قوم مسرفون• وما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون• فانجیناه واهله الا امراته کانت من الغابرین• وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین-۸۴ (و به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام میدهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید» ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهرتان بیرون کنید که اینها مردمی هستند که پاکدامنی را میطلبند (و با ما هم صدا نیستند! ) (چون کار به این جا رسید) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم، جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود. و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر که سرانجام کار مجرمان چه شد! ۵ - شهوت پرستی در گذر تاریخدر نخستین آیه، بعد از ذکر نام گروهی از پیامبران الهی و صفات برجسته و والای آن بزرگواران، میفرماید: «ولی بعد از آنها، فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید؛ فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا » و بلافاصله بعد از آن - به عنوان یک استثناء - میفرماید: «مگر آنها که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنین کسانی داخل بهشت میشوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد؛ الا من تاب وآمن وعمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة ولا یظلمون شیئا» شایان توجه این که بعد از مساله ضایع کردن نماز، سخن از پیروی «شهوات» و به دنبال آن، گمراهی به میان آمده است. این تعبیر حساب شده از یک سو اشاره به آن است که نماز، عامل مهمی برای شکستن «شهوات» و خود کامگیها و هواپرستی هاست؛ همان طور که در آیه ۴۵ سوره عنکبوت آمده: «... ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر» و از سوی دیگر نشان میدهد که سرانجام «شهوت پرستی»، گمراهی و ضلالت است، همان گونه که در آیه ۱۰ سوره روم آمده است: «ثم کان عاقبة الذین اساءوا السوءی ان کذبوا بآیات الله وکانوا بها یستهزئون؛ سپس سرانجام کار کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به این جا رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! » آری! آنها گمراه میشوند و به کیفر گمراهی خود؛ یعنی، آتش قهر و غضب الهی گرفتار خواهند شد. روشن است که «شهوات» در این جا مفهوم وسیعی دارد و منحصر به «شهوت جنسی» نیست، بلکه هر گونه تمایل افراطی نفسانی و هواپرستی را شامل میشود. البته کسانی که توبه کنند و ایمان خود را که به خاطر گناه ضربه دیده است تجدید نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشت خواهند بود و آثار تضییع نماز و پیروی شهوات از وجودشان برچیده خواهد شد. در دومین آیه، ضمن بیان مقابله آشکار میان «بازگشت به سوی خدا» و «پیروی از شهوات»، و اشاره به این که این دو موضوع در دو جهت مخالف، حرکت میکنند، میفرماید: «خدا میخواهد توبه شما را بپذیرد و شما را ببخشد و از آلودگی پاک سازد؛ اما آنها که پیرو شهواتند، میخواهند شما به کلی (از راه حق) منحرف شود؛ والله یرید ان یتوب علیکم ویرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما» آری! آنها که غرق گناه و شهوتند، میخواهند دیگران را نیز هم رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند؛ در حالی که خداوند میخواهد مردم با ترک شهوات به سوی او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفای تقوا و قرین سعادت و خوشبختی شوند. به گفته مفسران بزرگ، منظور از «میل عظیم»، هتک حدود الهی و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضی نیز آن را به معنی ازدواج با محارم و مانند آن - که در آیات قبل، از آن نهی شده است - تفسیر کردهاند که در واقع یکی از مصادیق مفهوم بالاست. لازم به یادآوری است که پیروی از شهوات در این آیه، ممکن است دارای همان مفهوم عام باشد و نیز ممکن است اشاره به «شهوت جنسی» باشد؛ زیرا این آیه بعد از آیاتی قرار گرفته که حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و کنیزان (آلوده به اعمال منافی عفت) را بیان کرده است. به هر حال این آیه، گواه روشنی است به این که راه «شهوت پرستی» از راه «خداپرستی» جدا بوده و این دو در مقابل هم قرار دارند. ۶ - شهوت پرستی قوم لوطآیات سوم، چهارم، پنجم و ششم، از آیات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوت پرستی» آنهاست؛ شهوتی آمیخته با انحرافات جنسی که در تمام تاریخ آمده است. هر بخش از این آیات، نکته خاصی را تعقیب میکند که ما به طور اجمال به آنها اشاره میکنیم: سومین آیه، گفتار حضرت لوط- (علیهالسّلام) - را بیان میکند که قوم خود را مورد سرزنش شدید قرار داد: «لوط را فرستادیم، در آن هنگام که به قوم خود گفت: شما کار بسیار شنیعی انجام میدهید که هیچ کس از جهانیان، قبل از شما آن را انجام نداده است؛ ولوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین » «فاحشه» واژه ایست که به هر کار بسیار زشت اطلاق میشود، هر چند در تعبیرات متعارف بیشتر به «فحشاء جنسی» اطلاق میگردد. تعبیر آیه فوق، نشان میدهد که در جامعه بشری «هم جنس گرایی» از قوم لوط (علیهالسّلام) شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت. در ادامه آمده است: «آیا شما به سراغ مردان میروید و راه تداوم نسل انسان را قطع میکنید و در مجلس خود، اعمال زشت (دیگر نیز) انجام میدهید؟!؛ ائنکم لتاتون الرجال وتقطعون السبیل وتاتون فی نادیکم المنکر...» در این تعبیر یکی از علتهای مهم تحریم «هم جنس گرایی» را قطع نسل بشر میداند؛ زیرا هنگامی که این عمل زشت اخلاقی به شکل فراگیر درآید، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشری را تهدید میکند. بعضی از مفسران، جمله «و تقطعون السبیل» آیه فوق را، اشاره به راهزنی و دزدی قوم لوط دانستهاند و بعضی اشاره به مزاحمتهای جنسی میدانند که به عمد برای راهگذران به وجود میآوردند! «نادی» از ماده «ندا» به معنی مجلس عمومی یا مجلس تفریح است؛ زیرا در آن جا افراد یکدیگر را «ندا» میکنند. گرچه قرآن کریم، در این جا شرح نداده که آنها در جلسات تفریحی خود، چه منکرات دیگری را انجام میدادند، ولی پیداست که اعمالی متناسب با همان عمل شنیعشان بوده است. در روایات آمده است، آنها در حضور جمع بدنهای خود را برهنه میکردند، فحشهای رکیک میدادند و کلمات زشت و بسیار زننده رد و بدل مینمودند و حرکات ناشایست دیگری داشتند که قلم از ذکر آنها شرم دارد. آنها چنان، غرق در شهوت بودند که خدا و همه ارزشهای اخلاقی و انسانی را به باد مسخره میگرفتند؛ به همین دلیل، هنگامی که پیامبرشان حضرت لوط (علیهالسّلام) از روی تعجب و انکار سؤالی از عمل شنیعشان نمود، «پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست میگویی، عذاب الهی را برای ما بیاور! ;... فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین». و به این ترتیب عذاب الهی را نیز به سخریه گرفتند. در چهارمین بخش از این آیات به گوشه دیگری از داستان قوم لوط اشاره میکند: «وآن زمانی است که فرشتگان الهی (که مامور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زیبایی) به سراغ حضرت لوط (علیهالسّلام) آمدند و او (که آنها را نمیشناخت) از مشاهده آنان سخت ناراحت شد وقلبش پریشان گشت و (پیش خود گفت: ) امروز روز سختی است، زیرا ممکن است، این قوم زشت سیرت، حرمت میهمانهای مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!، ولما جاءت رسلنا لوطا سیء بهم وضاق بهم ذرعا وقال هذا یوم عصیب» (و در این هنگام، اشرار قوم با خبر شدند «و به سرعت به سراغ او آمدند (و قصد سویی نسبت به میهمان او داشتند) و پیش از آن نیز اعمال بدی انجام میدادند (و این کار، یعنی، تجاوز به میهمانان از آنها بعید نبود!، وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیئات...» «حضرت لوط (علیهالسّلام) (بسیار ناراحت شد و با ایثار و فداکاری عجیب و یا به خاطر اتمام حجت) به آنها گفت: این دختران منند که برای شما پاکیزه ترند (بیایید با آنها ازدواج کنید و ازاعمال شنیع خود دست بردارید. از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید، آیا یک انسان رشید (و عاقل و با غیرت ) در میان شما نیست؟، قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزونی فی ضیفی الیس منکم رجل رشید» ولی آن قوم کثیف و زشت سیرت، نه تنها در برابر این همه بزرگواری حضرت لوط (علیهالسّلام) حیاء نکردند، بلکه بی شرمانه پاسخ گفتند: «تو خود میدانی، ما را به دختران توحقی نیست (و به جنس زن علاقهای نداریم! ) تو به خوبی میدانی که ما چه چیز میخواهیم!، قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق وانک لتعلم ما نرید» هنگامی که قوم لوط، وقاحت را به آخرین درجه رساندند، حضرت لوط (علیهالسّلام) فریادزد و گفت: «ای کاش! قوت و قدرتی داشتم (تا شما خیره سران را مجازات میکردم) وای کاش! تکیه گاه محکمی از قوم و عشیره و پیروان نیرومندی در اختیار من بود (تا به کمک آنهاشما منحرفان را سخت کیفر میدادم، قال لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید» همان گونه که در ادامه این آیات آمده است حضرت لوط (علیهالسّلام) متوجه شد که آنهافرستادگان پروردگارند، هیچ کس نمیتواند کمترین آسیبی به آنها برساند. فرشتگان به حضرت لوط (علیهالسّلام) خبر دادند که فردا صبح عذاب هولناکی به سراغ این قوم میآید وشهرهای آنها به کلی زیر و رو میشود و بارانی از سنگهای آسمانی بر آنها فرومی ریزد، به حضرت لوط (علیهالسّلام) دستور دادند که شبانه به اتفاق خانوادهاش-به استثنای همسرش که از تقوا بی بهره بود-آن شهرها را ترک کنند که صبحگاهان عذاب الهی فرامی رسد. ۷ - مجازات قوم لوطدر پنجمین بخش از آیات، ضمن اشاره به مجازات شدید این قوم ننگین شت سیرت میفرماید: «قوم لوط، انذارها و هشدارهای مکرر (پیامبرشان) را تکذیب کردند. ما بر آنها تندبادی که ریگها را به حرکت در میآورد، فرستادیم (و همه را زیر آن مدفون ساختیم)، جزخاندان لوط که آنها را سحرگاهان نجات دادیم، (به استثنای همسرش که مشمول مجازات قوم گنه کار شد)، کذبت قوم لوط بالنذر انا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجیناهم بسحر » البته این بخشی از مجازات دردناک آنها بود، زیرا در قرآن آمده است که: «نخست زلزلهای-به امر ما-آمد و سرزمین آنها را زیر و رو کرد، آن چنان که قسمتهای بالا در پایین و قسمتهای پایین در بالا قرار گرفت، فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها...» «و بارانی از سنگ بر آنها فرو فرستادیم، ... وامطرنا علیها حجارة من سجیل منضود» این باران سنگ، ممکن است بخشی از سنگهای سرگردان آسمانی بوده که به فرمان پروردگار الهی بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ویرانهها و اجساد بی جان آنان باریده است. احتمال دیگر این است که «حاصب» به معنای «طوفان شن» باشد. این طوفان گاهی تپههایی را از یک گوشه بیابان برداشته و به آسمان میبرد، سپس در نقطهای دیگر، مانندبارانی فرو میریزاند، به طوری که گاهی قافلهها، زیر انبوهی از شن و ماسه مدفون میگشت! حال این نکته قابل تامل است که هر چند، گاهی طوفانهای شن یا بارانهای سنگ در جهان طبیعت روی میدهد، ولی خداوند متعال فرمان داده بود که این حوادث درآن ساعت مخصوص و معین-که فرشتگان حضرت لوط (علیهالسّلام) را خبر داده بودند-واقع گردد. احتمال دیگری نیز وجود دارد که ممکن است، نخست زلزلهای سهمگین، شهرهای آنها را زیر و رو کرده و سپس بارانی از سنگهای آسمانی بر سرشان فرو ریخته و آنگاه طوفانی از شن، آثار آنها را محو و نابود کرده باشد که این عذابهای سه گانه، بیانگرشدت خشم الهی، نسبت به این قوم رو سیاه است. در ششمین و آخرین بخش از آیات، ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجرای قوم لوط-از آغاز تا پایان-میفرماید: «به خاطر آورید «لوط» را، هنگامی که به قوم خودگفت: آیا عمل شنیعی انجام میدهید که هیچ کس از جهانیان پیش از شما آن را انجام نداده بود؟!، ولوطا اذ قال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین» آری! شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان، شما جمعیت تجاوزکاری هستید، زیرا قوانین و سنتهای الهی را رها کرده و راه انحراف را پیش گرفتهاید، راهی که سبب نابودی نسل و شیوع انواع بیماریهای و مفاسد دیگر اجتماعی میشود. گر چه بیماری وحشتناک «ایدز» یکی از هولناکترین بیماریهای عصر ما شناخته شده، ولی بعید نیست که این بیماری در آن زمان نیز وجود داشته و گروهی از قوم لوط به آن گرفتار شده بودند. به همین علت خداوند حکیم و رحیم، اجساد آنها را زیر خروارها سنگ و شن دفن کرد تا این امر، هم درس عبرتی برای دیگران بوده و هم مایه نعمتی که همان جلوگیری از انتشار و سرایت این بیماری به دیگران بوده است. به هر حال، آن قوم آلوده، به قدری بی شرم بودند که نه تنها به سخن حضرت لوط (علیهالسّلام) گوش ندادند، بلکه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاکی از آلودگیهای شایع در میانشان-از آبادیها شدند. قرآن کریم در ادامه این آیات به آن اشاره دارد: وما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون». خداوند در ادامه این آیات میفرماید: «ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود، نجات بخشیدیم، سپس بارانی (از سنگ) بر آنها فرو فرستادیم (و همه را نابود کردیم و مدفون ساختیم). اکنون بنگر، سرانجام کار مجرمان چگونه بود، فانجیناه واهله الا امراته کانت من الغابرین • وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین» آری! آنها چنان آلوده بودند که بی گناهی و پاکدامنی را گناه میدانستند! و پاکان رابه جرم پاکی محکوم به تبعید و راندن از خانه و زندگیشان میکردند. هر چند قبل ازانجام این کار، به غضب الهی گرفتار و نابود شدند. بخش مهمی از این آیات، ضمن بیان عواقب هوس بازی و هوا پرستی و شهوترانی - به مفهوم عام و خاصش-، این عمل ناشایسته و پست اخلاقی را که سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعی بی شماری است، سخت نکوهش مینماید. ۸ - پانویس
۹ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شهوتپرستی و عفاف در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۴. ردههای این صفحه : مقالات اندیشه قم
|