زمان تقریبی مطالعه: 43 دقیقه
 

فتوت‌نامه





فتوت‌نامه عنوان آثاری منظوم و منثور با صبغه عرفانی و باطنی‌، در تعلیم و شرح آداب و رسوم و اعتقادات و اخلاقیات در آیین فتوّت یا جوانمردی است.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی فتوت‌نامه
۲ - قدیمی‌ترین فتوت‌نامه
۳ - فتوت در آثار صوفیان
۴ - رساله خواجه عبدالله انصاری
۵ - تاریخچه فتوت‌نامه‌ها
       ۵.۱ - فتوت‌نامه‌های کهن
              ۵.۱.۱ - تحفة الوصایا
              ۵.۱.۲ - فتوت‌نامه ابن‌ معمار
              ۵.۱.۳ - فتوت‌نامه سیوری
              ۵.۱.۴ - فتوت‌نامه سهروردی
       ۵.۲ - ویژگی فتوت‌نامه‌های فارسی
       ۵.۳ - اولین فتوت‌نامه منظوم فارس
       ۵.۴ - ویژگی‌های فتوت‌نامه مولانا ناصری
       ۵.۵ - فتوت‌نامه‌های نثر و نظم فارسی
       ۵.۶ - فتوت نامه‌های قرن هفتم و هشتم
              ۵.۶.۱ - فتوت نامه کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی
              ۵.۶.۲ - فتوت نامه میرسیدعلی همدانی
              ۵.۶.۳ - فتوّت‌نامه‌ای فارسی در کتابخانه ولی‌الدین افندی
              ۵.۶.۴ - فتوت‌نامه میرزا عبد العظیم‌ خان قریب
              ۵.۶.۵ - فتوت‌نامه سلطانی جامع‌ترین فتوت‌نامه
       ۵.۷ - فتوت‌نامه‌های قرن‌های دهم تا دوازدهم
۶ - تبدیل آیین فتوت به آیین قلندری
۷ - ابداع هر پیشه‌ به یکی از پیامبران
       ۷.۱ - فتوت‌نامه‌های صنف سلمانی
۸ - فهرست منابع
۹ - پانویس
۱۰ - منبع

۱ - معرفی فتوت‌نامه



عنوان عربی این‌گونه آثار «کتابُ الفتوّة» یا «رسالةالفتوة» است.
فتوّت‌نامه‌ها به سه زبان فارسی ، عربی و ترکی نوشته شده و شمار آن‌ها بسیار است، چنان‌که شماری از آن‌ها هنوز چاپ نشده و به صورت خطی نزد برخی از خانواده‌های مسلمان در سراسر جهان یا در گنجینۀ نسخه‌های خطی کتابخانه‌های دنیاست.

۲ - قدیمی‌ترین فتوت‌نامه



کهن‌ترین فتوّت‌نامه‌ای که تاکنون شناخته شده، کتاب الفتوّة نوشتۀ ابوعبدالرحمان سُلَمی (متوفی ۴۱۲) است که در واقع، به مفهوم خاصی که در این مقاله به آن پرداخته می‌شود، فتوّت‌نامه نیست، زیرا کتاب کوچک سلمی شامل پنج جزء دربارۀ آداب و قوانین اخلاقی صوفیان است، نظیر آنچه در باب فتوّت در رسالۀ قشیریۀ ابوالقاسم قشیری (متوفی ۴۶۵) آمده است.

۳ - فتوت در آثار صوفیان



در آثار صوفیان در واقع فتوت چیزی جز آداب اخلاقی نیست و البته اهل فتوّت به بسیاری از آدابی که صوفیان یاد کرده‌اند، پایبند بوده‌اند.
آنچه در فتوّت‌نامۀ سلمی، در مقایسه با فتوّت‌نامه‌های پس از او، جالب توجه است انتساب فتوّت به آدم - علیه‌السلام، نخستین انسان و نخستین پیامبر، و به پیامبران دیگر از جمله ابراهیم و یوسف علیهماالسلام است و نیز ذکر آیه‌هایی از قرآن که در آن‌ها از «فتی» سخن گفته شده‌است.
[۱] ابوعبدالرحمن محمدبن حسین سُلَمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ج۲، ص۲۲۵ـ ۲۲۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ش.

این مباحث سلمی در آغاز بسیاری از فتوّت‌نامه‌های قرن‌های بعد نیز تکرار شده‌است.
[۲] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۷ـ۲۳، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
[۳] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۵۳ـ۵۵، تهران ۱۳۸۱ش.
[۴] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۶۱، تهران ۱۳۸۱ش.


۴ - رساله خواجه عبدالله انصاری



رساله‌ای به نام فتوّت‌نامه به خواجه عبدالله انصاری (متوفی۴۸۱) منسوب است،
[۵] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۷، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
اما در صحت این انتساب تردید بسیاری وجود دارد.
علاوه بر این، رسالۀ مذکور، فتوّت‌نامه در مفهوم خاص آن محسوب نمی‌شود.

۵ - تاریخچه فتوت‌نامه‌ها



ظاهراً نخستین فتوّت‌نامه‌ها در دورۀ الناصر لدین‌الله (حکـ: ۵۷۵ـ۶۲۲)، خلیفۀ عباسی ، نوشته شده‌اند.
خود وی نیز اهل فتوّت بود و رهبری فتیان را به عهده گرفت.
[۶] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص‌بیست‌وچهار- بیست و پنج، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.


۵.۱ - فتوت‌نامه‌های کهن


از دوران الناصر لدین الله دو فتوّت‌نامۀ کهن عربی را می‌شناسیم، یکی نوشتۀ احمدبن الیاس النقاش الخَرتَبِرتی و دیگری نوشتۀ ابن‌معمار بغدادی.
فتوّت‌نامۀ احمد نقاش باعنوان تحفة الوصایا به نام فرزند درگذشتۀ الناصر لدین‌الله، ابوالحسن علی (متوفی ۶۱۱)، نوشته شده است.
ظاهراً خود ابوالحسن‌علی نیز فتوّت‌نامه‌ای به نام عمدةالوسیلة تألیف کرده بوده است.

۵.۱.۱ - تحفة الوصایا


این کتاب در پنج فصل است: فصل اول دربارۀ کسانی است که خداوند در قرآن آنان را «فتی» نامیده است؛ فصل دوم شجرۀ فتوّت را به دست می‌دهد؛ فصل سوم در شرایط فتوّت است؛ فصل چهارم در ارکان فتوّت؛ و فصل پنجم در سنّت فتوّت تا حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم است.
شجره‌نامۀ فتوّت‌، که در این فتوّت‌نامه به الناصر لدین‌الله ختم می‌شود، بسیار حائز اهمیت است
[۷] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
[۸] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
[۹] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۴۲ـ ۱۴۸، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
و به آنچه ابن‌معمار در فتوّت‌نامۀ خود آورده شبیه است.
آنچه در این شجره‌نامه‌ها برای شناخت سرچشمه‌های فتوّت بسیار مهم است، ذکر نام‌های ایرانیانی چون ابومسلم خراسانی ، ملک کالیجار یا اباکالیجار، بهرام دیلمی و روزبه فارسی است،
[۱۰] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، صبیست‌و هفت.، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
که هر یک به‌گونه‌ای شخصیت‌های سیاسی بوده‌اند.

۵.۱.۲ - فتوت‌نامه ابن‌ معمار


در عهد الناصر لدین‌الله و به نام او و برای تبلیغ و تعلیم فتوّت ناصری نوشته شده، فتوّت‌نامه‌ای جامع در ده فصل است: فصل اول دربارۀ کلمۀ فتوّت و کاربرد «فتی» در قرآن و تعاریف فتوّت است؛ فصل دوم دربارۀ منشأ فتوّت و شجره‌نامۀ اهل فتوّت است که به الناصر لدین‌الله ختم می‌شود؛ فصل سوم دربارۀ تعریف فتوّت و فتی براساس سخنان برخی از عرفا و مشایخ تصوف است؛ فصل چهارم دربارۀ شرایط «فتوّت‌داری» است که عبارت است از مرد بودن، بلوغ ، عقل ، دین ، منسوب نبودن به صفاتی زشت نظیر پیسی و مخنّث بودن ، مروت ، و توضیحی دربارۀ هر کدام از این شرایط؛ فصل پنجم دربارۀ این‌که فتوّت‌داری چه کسانی پذیرفته است و از چه کسانی پذیرفته نیست؛ فصل ششم در تعریف اصطلاحات رایج در میان فِتیان است؛ فصل هفتم دربارۀ آداب تشرف به آیین فتوّت است، شامل بستنِ «شدّ» (میان‌بند) و پوشیدن شلوار فتوّت و نوشیدن قدح آب و نمک ، مشهور به آداب «شُرب»؛ فصل هشتم توضیح می‌دهد که حکمت شدّ و گره زدن آن و نوشیدن آب و نمک چیست؛
[۱۱] سی‌رساله، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
و فصل دهم راجع به حکایت‌هایی از جوانمردان قدیم است و برخی ابداعاتی که متأخران در فتوّت وارد کرده‌اند.
به نظر می‌رسد که ابن‌معمار با این کتاب در سوق دادنِ فتوّت- که آیین عیاران و سپاهی‌پیشگان بوده- به سوی تصوف مؤثر بوده است و بسیاری از فتوّت‌نامه‌هایی که پس از آن نوشته شده از این کتاب متأثر بوده‌اند، از جمله باب فتوّت در کتاب نفائس‌الفنون فی عرایس العیون اثر شمس‌الدین محمد بن محمود آملی (متوفی ۷۵۳) که ترجمه و تلخیص فتوّت‌نامۀ ابن‌معمار است.
فتوّت‌نامۀ ابن‌معمار باعنوان کتاب الفتوّة، به کوشش مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی و با مقدمۀ ممتّع مصطفی جواد، چاپ شده‌است (بغداد ۱۹۵۸).

۵.۱.۳ - فتوت‌نامه سیوری


فتوّت‌نامۀ عربی دیگری که پس از کتاب الفتوة ابن‌معمار نوشته شده‌است و ظاهراً فاصلۀ زمانی بسیاری با آن ندارد، به نادرست به مقداد سُیوری (متوفی ۸۲۶)، فقیه و متکلم شیعی، نسبت داده شده و اوراقی چند از آن در نسخۀ خطی شمارۀ ۱۰۱۱۵ در کتابخانۀ مجلس موجود است.
در این فتوّت‌نامه
[۱۲] مقداد سیوری (کتاب الفتوة، در مجموعۀ خطی شماره ۱۰۱۱۵ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی شمارۀ (۱)، ج۱، ص۳۹۸ـ۴۰۱.
نیز آداب تشرف به فتوّت به دقت وصف شده‌ که با آنچه در فتوّت‌نامۀ ابن‌معمار
[۱۳] ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، بغدادی حنبلی، ص۱۹۲ـ۱۹۳، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
[۱۴] ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۲۳۶ـ۲۳۹، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
آمده قابل مقایسه است.
از دیگر نکته‌های مهم فتوّت‌نامۀ منسوب به سیوری
[۱۵] مقداد سیوری،کتاب الفتوة، ص۴۱۱، در مجموعۀ خطی شماره ۱۰۱۱۵ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی شمارۀ (۱).
ذکر این مطلب است که پس از الناصر لدین‌الله، خلیفه المستنصر بالله (حکـ: ۶۲۳ـ۶۴۰) در کنار مرقد حضرت امام علی‌بن ابی‌طالب - علیه‌السلام -شلوار فتوّت پوشید.

۵.۱.۴ - فتوت‌نامه سهروردی


نخستین فتوّت‌نامه‌های فارسی نیز در دورۀ الناصر لدین‌الله نوشته شد.
دو فتوّت‌نامۀ فارسی کم حجم به شهاب‌الدین عمر سهروردی (متوفی ۶۳۲) منسوب است که مناسبات سهروردی با الناصر لدین‌الله صحت این انتساب را تأیید می‌کند.
سهروردی، که از مشایخ بزرگ تصوف در روزگار خود بود، ظاهراً به دلیل مناسباتش با الناصر به فتوّت تمایل نشان داده و در فتوّت‌نامه‌های خود کوشیده است که فتوّت را جزوی از طریقت یا تصوف نشان دهد.
[۱۶] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۳، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

به گفتۀ او، در عهد ابراهیم خلیل‌الله علیه‌السلام گروهی ضعیف که تحمل صوفی بودن (خرقه پوشیدن) را نداشتند از او خواستند که طریقی ساده‌تر را بنیان نهد و ابراهیم -علیه‌السلام -طریق فتوّت را بنیان نهاد.
[۱۷] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۳ـ۹۴، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

او در فتوّت‌نامه‌های خود به اخلاقیات، از نوعی که سلمی و قشیری دربارۀ فتوّت گفته‌اند، توجه دارد، چنان‌که در تعریف فتوّت سخنی را نیز از سلمی نقل کرده است
[۱۸] شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان، ص۱۱۴، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

او اخلاق جوانمردی را تعلیم داده و به مناسبت، چندین‌بار حکایت‌هایی را از علی -علیه‌السلام-، که سرسلسلۀ اهل فتوّت است، در تأیید تعلیمات خود نقل کرده
[۱۹] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۲۰] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۹،در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
و تصریح نموده که فتوّت از پیامبرانی چون ابراهیم و اسماعیل اسماعیل - علیهماالسلام- به علی - علیه‌السلام -رسیده است
[۲۱] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۰، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.


۵.۲ - ویژگی فتوت‌نامه‌های فارسی


سهروردی چون خود صوفی بوده، در فتوّت‌نامه‌های خود کوشیده است که فتوّت را با تصوف مقایسه کند
[۲۲] شهاب‌الدین عمر سهروردی، ج۱، ص۹۴، (الف)، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۲۳] شهاب‌الدین عمر سهروردی، ج۱، ص۱۰۱، (الف)، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
و از میان همین مقایسه‌ها نکته‌های مهمی را دربارۀ اهل فتوّت در سدۀ هفتم در کشورهای فارسی‌زبان می‌توان دریافت، نکته‌هایی که در فتوّت‌نامه‌های عربی احمد نقاش و ابن‌معمار نیست.
از جمله این‌که لباس خاص اهل فتوّت یا همان شلوار فتوّت را «زیرجامه» می‌گفته‌اند،
[۲۴] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۴، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
شاید برای آن‌که آن را زیر لباس می‌پوشیده‌اند؛ پیراهن خاص آنان «یار پیراهن» نام داشته است
[۲۵] شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان،ص۱۶۱، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
؛ در آیین فتوّت، به مرید «تربیه» و جمع آن را «تربیگان» می‌گفته‌اند
[۲۶] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۱، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۲۷] شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان،ص۱۱۹، ، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
[۲۸] شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان، ص ۱۲۱ـ ۱۲۸، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
استاد یا مرشد «صاحب» نامیده می‌شده است
[۲۹] شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان،ص۱۲۱ـ ۱۲۴، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
و آیین فتوّت به دو شاخۀ «سیفی» و «قولی» تقسیم می‌شده است.
[۳۰] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۱، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۳۱] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، صبیست‌و‌هشت و سی‌و‌پنج، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

مباحثی از فتوّت‌نامه‌های سهروردی همان مباحثی است که صوفیان در آثار تعلیمی خود، مانند آداب المریدینِ ابوالنجیب سهروردی (متوفی۵۶۳)، دربارۀ آداب طعام خوردن و سفر کردن و مانند اینها بیان می‌کرده‌اند.
[۳۲] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۶، سی‌رساله، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۳۳] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، سی‌رساله، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۳۴] ابوالنجیب سهروردی، آداب‌المریدین، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۹، ترجمۀ عمربن محمدشیرکان، چاپ ‌نجیب مایل هروی، تهران۱۳۶۳ش.

دو فتوّت‌نامۀ سهروردی به کوشش مرتضی صراف در رسائل جوانمردان (چاپ اول، تهران ۱۳۵۲ش) منتشر شده‌ و لوید ریجون یکی از آن‌ها را به انگلیسی ترجمه کرده است.

۵.۳ - اولین فتوت‌نامه منظوم فارس


کمی پس از شهاب‌الدین عمر سهروردی ، عارفی جوانمردپیشه از سیواس در آناطولی به نام ناصرالدین خسرو، مشهور به مولانا ناصری، نخستین فتوّت‌نامۀ منظوم فارسی را در ۶۸۹ سرود.
[۳۵] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۵۴، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.

این فتوّت‌نامۀ ارزشمند را نخستین‌بار فرانتس تشنر، خاورشناس آلمانی، تصحیح و منتشر کرد (لایپزیگ ۱۹۴۴).
سعید نفیسی نیز آن را در مجلد دهم فرهنگ ایران زمین (تهران ۱۳۴۱ش) به چاپ رساند.
[۳۶] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۵۴، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.


۵.۴ - ویژگی‌های فتوت‌نامه مولانا ناصری


فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری ، با توجه به قدمتش، مطالب مهمی دربارۀ فتوّت عرضه می‌کند، از جمله دربارۀ دو شاخۀ سیفی و قولی فتوّت،
[۳۷] مولانا ناصری، فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، به ضمیمۀ متنخبات از کتاب الاشراق، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.
جایگاه خاص فتِیان که «آستانه» نامیده می‌شده و طرز ساختمان آستانه‌ها و آداب و رسومی که در آن‌ها رعایت می‌شده است
[۳۸] مولانا ناصری، فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری، ج۱، ص۴۰، به ضمیمۀ متنخبات از کتاب الاشراق، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.
و این‌که برخی از اصناف شایستۀ فتوّت‌داری دانسته نمی‌شده‌اند، از جمله دلاکان، دلالان، جولاهان، قصابان، جراحان و صیادان.
[۳۹] مولانا ناصری، فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، به ضمیمۀ متنخبات از کتاب الاشراق، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.

گفتنی است که این اصناف درخور مقایسه‌اند با آنچه ابن‌معمار
[۴۰] ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۱۷۶ـ ۱۷۸، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
در فصل پنجم فتوّت‌نامۀ خود دربارۀ مردودان فتوّت ذکر کرده است.

۵.۵ - فتوت‌نامه‌های نثر و نظم فارسی


فتوّت‌نامه‌های کوچک دیگری به نثر فارسی باقی‌مانده است که مؤلفان آن‌ها معلوم نیستند، اما سبک نثر آن‌ها بر کهن بودنشان دلالت دارد و احتملاً در قرن هفتم و هشتم نوشته شده‌اند.
[۴۱] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶ـ۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۴۲] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ص۲۱-۲۵،چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۴۳] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ص۲۸ـ۳۴، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

از همین دوران دو فتوّت‌نامۀ منظوم کوتاه، یکی در قالب مثنوی در ۶۲ بیت و دیگری در قالب قصیده در ۴۴ بیت، باقی مانده که سراینده در قصیده، «سید» تخلص کرده است.
[۴۴] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۱ـ۱۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

مشهورترین فتوّت‌نامۀ منظوم فارسی، که نسخه‌های خطی متعددی از آن در دسترس است، مثنوی‌ای بالغ بر ۸۳ بیت در بحر هزج مسدس محذوف است که سالها، به اشتباه، از عطار نیشابوری دانسته می‌شده‌ و حتی سعید نفیسی آن را در متن مصحح خود از دیوان عطار نیشابوری (تهران، چاپ سوم، ۱۳۳۹ ش) درج کرده است.
امّا محقق پاکستانی ،
[۴۵] محمد ریاض، فتوّت‌نامه: تاریخ، ج۱، ص۱۲۸، آیین، آداب و رسوم، چاپ عبدالکریم جربزه‌دار، تهران ۱۳۸۲ش.
آن را از عطاری غیر از عطار نیشابوری و فرانتس تشنر آن را از هاتفی (متوفی۹۲۷) دانسته‌است،
[۴۶] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۳۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
اما حقیقت آن است که سرایندۀ این مثنوی یکی از جوانمردپیشگان قرن هفتم یا هشتم به نام سیدعزّی مروی است.
او شرط‌های اخلاقی فتوّت‌داری را هفتاد و دو شرط ذکر کرده و یکایک آن‌ها را در یک یا دو بیت شرح داده است.
[۴۷] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۳۵ـ ۴۲، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

عدد ۷۲ در شمارش شرط‌های فتوّت‌داری در این فتوّت‌نامه، درخور مقایسه است با این جمله در کتاب سمک عیار که «حد جوانمردی از حد فزونست، اما آنچه فزونتر است هفتاد و دو طرف دارد».
[۴۸] فرامرزبن خداداد ارّجانی، سمک عیار، ج۱، ص۴۴، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۳ش.


۵.۶ - فتوت نامه‌های قرن هفتم و هشتم


چندین فتوّت‌نامۀ مهم دیگر در قرنهای هفتم و هشتم به نثر فارسی نوشته شده‌است، از جمله فتوّت‌نامۀ نجم‌الدین زرکوب تبریزی (متوفی۷۱۲)، از صوفیان جوانمرد پیشۀ آذربایجان، که بیش و کم متأثر از فتوّت‌نامۀ سهروردی است و اهل فتوّت را به سه گروه «قولی»، «سیفی» و «شُربی» تقسیم کرده است.
[۴۹] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۸۷، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

زرکوب در ضمن این فتوّت‌نامه قصیده‌ای از خود را دربارۀ فتوّت
[۵۰] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۷۷ـ۱۸۰، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
و همچنین سه بیت از یک قصیدۀ دیگرش را
[۵۱] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۷۱، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
آورده و به اثر منظوم خود به نام صحبت‌نامه
[۵۲] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۷۵، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
اشاره کرده است.
بیشترِ فتوّت‌نامۀ زرکوب دربارۀ اخلاق جوانمردی است، اما آگاهی‌های ارزنده‌ای نیزدربارۀ تفاوت سه گروه قولی و سیفی و شربی داده است
[۵۳] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۸۹، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۵۴] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۵۵] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
و در آداب تشرف به فتوّت، شرحی مبسوط دارد
[۵۶] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۵، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
که در این‌باره با فتوّت‌نامۀ ابن‌معمار
[۵۷] ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
[۵۸] ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۲۳۶ـ۲۳۹، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
و یک فتوّت‌نامۀ کهن فارسی ظاهراً از قرن هفتم
[۵۹] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۲ـ۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
شبیه است.
فتوّت‌نامۀ زرکوب نشان می‌دهد که جوانمردان، به جای قدح آب و نمک، قدح شیر نیز می‌نوشیده‌اند.
[۶۰] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

بخش‌های پایانی فتوّت‌نامۀ زرکوب نیز دارای مباحثی از نوع تعلیمات صوفیان در آداب خانقاه است، از جمله سقایی و آب‌خوردن و طعام خوردن و آداب وضوگاه
[۶۱] نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۱۸، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
فتوّت‌نامۀ زرکوب، به کوشش مرتضی صراف، در رسایل جوانمردان چاپ شده‌است (تهران ۱۳۵۲ ش).

۵.۶.۱ - فتوت نامه کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی


فتوّت‌نامۀ مهم دیگر در قرن هشتم نوشتۀ کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی (متوفی ۷۳۵) است که نخست آن را به عربی نوشته و سپس خود متن عربی را به فارسی ترجمه کرده است.
[۶۲] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۲ـ۳، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

عنوان فتوّت‌نامۀ او تحفةالاِخوان فی خصایص الفِتیان است.
کاشانی در فتوّت‌نامۀ خود کوشیده است فتوّت را با ولایت پیوند دهد
[۶۳] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۸، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
و بر این اساس، دربارۀ این‌که قطب و سرحلقۀ اهل فتوّت علی - علیه‌السلام- است بحث کرده و شرح داده که فتوّت از آدم و ابراهیم علیهماالسلام به پیامبر اسلام - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و از او به امیرالمؤمنین علی - علیه‌السلام- رسید.
[۶۴] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

او در افسانه‌ای آداب تشرف به فتوّت را به عهد پیامبر اسلام نسبت داده و شرح داده که پیامبر قدح آب و نمک را به علی - علیه‌السلام- نوشاند و زیرجامۀ خود را به او پوشاند و میان علی را بست و سلمان فارسی هم قدح آب و نمک را از دست علی - علیه‌السلام- نوشید.
[۶۵] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۱۲ـ۱۳، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.

این افسانه در فتوّت‌نامه‌هایی که از دورۀ صفوی به بعد نوشته شده‌اند بارها تکرار شده و به واقعۀ غدیر خم ربط داده شده‌است.
[۶۶] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۶۷] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۸، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

تحفة‌الاخوان دارای چهار فصل و یک خاتمه است: فصل اول در بیان حقیقت فتوّت؛ فصل دوم در بیان منبع و مظهر فتوّت؛ فصل سوم در بیان مأخذ فتوّت و مبدأ این طریقت؛ فصل چهارم در مبادی و مبانی فتوّت، که بخش اعظم کتاب و شامل ده باب است، با عناوین توبه ، سخا ، تواضع ، امن ، صدق ، هدایت ، نصیحت ، وفا ، آفات فتوّت و قوارح مروت، فرق میان فتی و متفتی و مدعی.
خاتمه خود در سه فصل است: طریق الکتساب فتوّت، خصایص اهل فتوّت و سیر طریق ایشان، خدمت و ضیافت.
مرتضی صراف متن فارسی تحفةالاخوان فی خصائص الفتیان را در رسائل جوانمردان (تهران ۱۳۵۲ش) چاپ کرده و محمد دامادی، هم متن فارسی و هم متن عربی این فتوّت‌نامه را در یک مجلد به چاپ رسانده است (تهران ۱۳۵۱ش).

۵.۶.۲ - فتوت نامه میرسیدعلی همدانی


در قرن هشتم، میرسیدعلی همدانی (متوفی ۷۸۶) فتوّت‌نامه‌ای صوفیانه نوشته که در آن سخنان گوناگون پیران قدیم طریقت را در تعریف فتوّت آورده و قصد تعلیم اخلاقیات را داشته است و در جای‌جای کتاب از شعر نیز استفاده کرده است.
از نکته‌های مهم فتوّت‌نامۀ او بحث دربارۀ «اخی» و صفات او و سلسله‌نسب اخی
[۶۸] میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۴۳، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.
[۶۹] میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۶۲، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.
و کلاه و شلوار فتوّت (سراویل) در فتوّت است.
به نوشتۀ او، سراویل از ناف تا زانو را می‌پوشانده،
[۷۰] میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۴۴، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.
اما سهروردی
[۷۱] شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۴، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
سراویل را زیرجامه گفته است.
همدانی در این رساله نسب‌نامۀ‌خود را در فتوّت ذکر، و از مرید خود به نام اخی شیخ‌علی حاجی‌بن‌مرحوم طوطی علیشاهی یاد کرده است.
[۷۲] میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۶۴ـ ۳۶۵، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.

این شخص شناخته نیست، اما نام پدرش، «طوطی علیشاهی»، شبیه نامهای طریقت در بین درویشان امروزی است.
شاید این مورد کهن‌ترین نمونۀ مکتوب از نامهای مختوم به «علیشاه» باشد و اگر بپذیریم که پدر اخی شیخ علی نیزاز فتیان بوده است، دلالت می‌کند بر این‌که این‌گونه نامها و القاب که امروزه در میان درویشان، از جمله خاکساریه ، متداول است، ظاهراً در میان اهل فتوّت در قرن هشتم سابقه داشته است.
فتوّت‌نامۀ میرسیدعلی همدانی در کتاب احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی به کوشش محمد ریاض چاپ شده‌است (اسلام‌آباد ۱۳۷۰ش).

۵.۶.۳ - فتوّت‌نامه‌ای فارسی در کتابخانه ولی‌الدین افندی


یک فتوّت‌نامۀ فارسی در مجموعۀ خطی ۱۷۹۶در کتابخانه ولی‌الدین افندی ترکیه موجود است که در آن یازده رساله از علاء‌الدوله سمنانی موجود است و از این رو، عبدالباقی کولپینارلی
[۷۳] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۲۹، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
حدس زده که این فتوّت‌نامۀ نیز نوشتۀ علاءالدوله سمنانی بوده است، اما این گمانی بیش نیست و هنوز نسخه‌ای که در آن قید شده باشد علاءالدوله سمنانی فتوّت‌نامه‌ای نوشته، به دست نیامده است.
با این حال، سعید نفیسی ،
[۷۴] سعید نفیسی، مقالات سعید نفیسی، ج۲، ص۵۹۹، ج ۲، چاپ کریم اصفهانیان، محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۹۰ش.
[۷۵] سعید نفیسی، مقالات سعید نفیسی، ج۲، ص۹۱۹، ج ۲، چاپ کریم اصفهانیان، محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۹۰ش.
بی‌هیچ استناد و نشانی، جزو آثار علاءالدوله از فتوّت‌نامۀ او یاد کرده است.
آنچه هم به نام رساله در فتوّت‌ از علاءالدوله سمنانی به کوشش قاسم انصاری (مجلۀ معارف، ش۴، ۱۳۶۶ش) چاپ شده، در واقع همان فصل فتوّت کتاب نفائس الفنون فی عرایس العیونِ شمس‌الدین محمد آملی (متوفی ۷۵۳) است.

۵.۶.۴ - فتوت‌نامه میرزا عبد العظیم‌ خان قریب


نسخۀ خطی یک فتوّت‌نامۀ فارسی نسبتاً مفصّل، که در قرنهای هشتم - نهم نوشته شده، در تملک عبدالعظیم خان قریبِ گَرَکانی (متوفی ۱۳۴۴ش) بوده است که آن را فتوّت‌نامه میرزاعبدالعظیم‌خان قریب نامیده‌ایم.
این فتوّت‌نامۀ ارزشمند، که از آغاز آن برگهایی افتاده، شامل شش فصل است: فصل اول در اثبات لباس فتوّت‌، فصل دوم دربارۀ اصناف فتوّت یعنی سه گروه سیفی و قولی و شربی، فصل سوم دربارۀ کسانی که شایستۀ فتوّت‌داری نیستند، فصل چهارم در تاریخ فتوّت از آدم - علیه‌السلام- تا پیامبر اسلام - صلی‌الله علیه و آله و سلم- فصل پنجم در سماع، و فصل ششم در فضیلت مهمانی و آداب طعام خوردن.
نویسندۀ فتوّت‌نامۀ مذکور دو فصل آخر را به تأثر از کیمیای سعادت محمد غزالی نوشته است.
نویسنده همچنین ابیاتی را از بوستان سعدی و مولانا جلال‌الدین و اوحدالدین کرمانی نقل کرده است.
همچنین بخشهایی از این فتوّت‌نامه متأثر از فتوّت‌نامۀ نجم‌الدین زرکوب به نظر می‌رسد.
[۷۶] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۴۹ـ ۵۱، تهران ۱۳۸۱ش.

آنچه در این فتوّت‌نامه از سلسلۀ سند فتوّت ذکر شده، پیوستگی برخی از پیران طریقت رفاعیه را با فتوّت نشان می‌دهد،
[۷۷] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۹۹، تهران ۱۳۸۱ش.
چنان‌که گولپینارلی
[۷۸] عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۳۵، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
نیز از نسخۀ خطی فتوّت‌نامه‌ای سخن گفته است که تأثیر فتوّت را در رفاعیه نشان می‌دهد.
فتوّت‌نامه میرزاعبدالعظیم‌خان قریب ، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف چاپ شده‌است (تهران ۱۳۸۱ ش).
لوید ریجون نیز متن آن را به انگلیسی ترجمه و منتشر کرده است.

۵.۶.۵ - فتوت‌نامه سلطانی جامع‌ترین فتوت‌نامه


جامع‌ترین و مفصّل‌ترین فتوّت‌نامۀ منثور فارسی، فتوّت‌نامۀ سلطانی نوشتۀ حسین واعظ کاشفی سبزواری ، مؤلف پر اثر قرن نهم، است که نسخه‌های خطی آن ناتمام مانده و ظاهراً کاشفی نتوانسته است این کتاب را به پایان برساند.
[۷۹] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص‌صد و نه، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.

کاشفی فتوّت‌نامۀ خود را به نام «سلطان‌الاولیاء امام علی‌بن موسی‌الرضا » کرده و لذا آن را فتوّت‌نامه سلطانی نامیده است.
[۸۰] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۴، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.

این فتوّت‌نامه شامل یک مقدمه در سه فصل و هفت باب است:
۱) در بیان منبع و مظهر فتوّت و معنی طریقت و تصوف و فقر و آداب و ارکان آن در چهار فصل،
۲) در بیان پیر و مرید و آنچه تعلق بدان دارد در چهار فصل،
۳) در بیان نقیب و پدر عهدالله و استاد شدّ و شاگرد و بیعت شدّ و شرایط و آداب و ارکان آن در ده فصل،
۴) در بیان خرقه و سایر لباسهای اهل فقر و پوشیدن و پوشانیدن آن و رسانیدن خرقه به مریدان و شرایط آن و آداب و ارکان آن در یازده فصل،
۵) در آداب اهل طریق در شانزده فصل،
۶) در شرح حال ارباب معرکه و سخنانی که بر آن مترتب باشد و آداب اهل سخن در چهار فصل،
۷) در بیان اهل قبضه و حالات ایشان، که فقط هفت فصل آن نوشته شده‌است.
فتوّت‌نامۀ سلطانی آداب فتوت و تصوف را به هم آمیخته و در بردارندۀ مطالب مهمی است که مانند آن‌ها در اثر دیگری یافت نمی‌شود، از جمله باب ششم که دربارۀ معرکه‌گیران است و به ارتباط آنان (از جمله مناقب‌خوانان، قصه‌گویان و نقالان، بساط‌اندازان و شعبده‌گران) با آیین فتوّت دلالت می‌کند و نیز باب هفتم که در آن کاشفی می‌خواسته است اصناف گوناگون پیشه‌وران از جمله قصابان و سلاخان را معرفی کند، اما ناتمام مانده است.
باب سوم فتوّت‌نامۀ سلطانی نکات ارزنده‌ای دربارۀ انواع شدّ و آداب فتیان در بردارد و شامل شجرۀ فتوّت پیرانِ کاشفی است
[۸۱] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۳ـ ۱۲۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
که در آن‌ها نام برخی از مناقب‌خوانان قرن هشتم نظیر حسن کاشی و لطف‌الله نیشابوری
[۸۲] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
و سیدحمزه کوچک ،
[۸۳] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۶، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
برخی از مشایخ تصوف در قرن هفتم یا هشتم از جمله سیدکبیر محمدبن احمد رفاعی ، پیر طریقۀ رفاعیه ،
[۸۴] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۵، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
علاءالدوله سمنانی
[۸۵] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
‌و نجم‌الدین زرکوب ،
[۸۶] حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۶، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
دیده می‌شود.

۵.۷ - فتوت‌نامه‌های قرن‌های دهم تا دوازدهم


در قرن‌های دهم تا دوازدهم، در دوران صفویان، فتوّت‌نامه‌های بسیاری به فارسی نوشته شده است که غالباً رساله‌هایی مختصرند با نثری مغلوط و معیوب، نوشتۀ افراد کم سواد.
بسیاری از فتوّت‌نامه‌های دورۀ صفوی، فتوّت‌نامه‌های اصناف هستند که هرکدام مربوط به یکی از صنفهای پیشه‌وران‌اند.
برخی از صاحبان اصنافی که در قرن هفتم در فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری مردود بوده‌اند، نظیر قصابان و دلاکان، در دورۀ صفوی فتوّت‌نامه نوشته‌اند.
در همین دوران، در ۱۱۱۵ در خارج از ایران کسی به نام حاج محمد فتال‌بن شیخ‌قاسم سعدی یک فتوّت‌نامۀ نسبتاً مفصّل و مهم به نام الفتوة الحقیقیة به عربی عامیانه تألیف کرده که تاکنون منتشر نشده‌ و نسخۀ خطی آن، به شمارۀ ۱۴۲ A، در کتابخانۀ دانشگاه لس‌آنجلس در کالیفرنیا محفوظ است.
[۸۷] محمدتقی دانش‌پژوه، «فهرست نسخه‌های خطی عربی دانشگاه لس‌آنجلس»، ج۱، ص۳۰۷ـ ۳۱۰، در نسخه‌های خطی، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، دفتر یازده و دوازده، زیرنظر محمدتقی دانش‌پژوه و اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۲ش.


۶ - تبدیل آیین فتوت به آیین قلندری



از فتوّت‌نامه‌های عهد صفوی می‌توان دریافت که در آن دوران نفوذ و تأثیر تصوف در آیین جوانمردی بیش‌تر شده و آیین فتوّت به آیین قلندری بدل گردیده ‌است.
اعتقادات شیعی در فتوّت‌نامه‌های دورۀ صفوی آشکار است و گاه رنگی از اعتقادات غُلاة شیعه را نیز دارد.
در این فتوّت‌نامه‌ها بارها، ضمن بحث از حجةالوداع و واقعۀ غدیرخم ، از عقد برادری در آیین فتوّت، میان بستن، حلوای جَفْنه و هفده کمر بستۀ علی - علیه‌السلام- و آیین تراش یاد شده‌است.
[۸۸] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۸۱ ـ۸۴، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۸۹] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۶ـ ۱۰۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۹۰] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۹۱] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۸، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

در این دوران، اهل فتوّت برخی از مطالب منقول در فتوّت‌نامه‌ها را، به اشتباه، به برخی از امامان شیعه از جمله امیرالمؤمنین علی -علیه‌السلام- نسبت داده‌اند.
[۹۲] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۱ـ ۹۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۹۳] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۹۴] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۶، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۹۵] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۱۲، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.


۷ - ابداع هر پیشه‌ به یکی از پیامبران



در فتوّت‌نامه‌هایی که پیشه‌وران نوشته‌اند، ابداع هر پیشه‌ای به یکی از پیامبران نسبت داده شده است، مثلاً طباخان پیروان (کوچکان) ابراهیم -علیه‌السلام-
[۹۶] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶۴ـ ۶۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
و چیت‌سازان پیروان (کوچکان) حضرت لوط‌ ‌ هستند،
[۹۷] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۳۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
قصابی از حضرت آدم و سلاخی از حضرت ادریس به جامانده،
[۹۸] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۵۰، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
کرباس بافتن از شیث -علیه‌السلام-
[۹۹] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۶۹، تهران ۱۳۸۱ش.
و نمدمالی و نانوایی از حضرت آدم
[۱۰۰] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۴۳، تهران ۱۳۸۱ش.
[۱۰۱] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۵۶، تهران ۱۳۸۱ش.
باقی مانده است.
سلمانیان نیز به سلمان فارسی ، صحابی پیامبر اسلام، منتسب‌اند.
[۱۰۲] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۷۸، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

در فتوّت‌نامه‌های اصناف، در ضمنِ افسانه‌های پیامبران، گاه اسطوره‌هایی ذکر می‌شود که شرح می‌دهد نخستین‌بار چگونه یکی از ابزارهای پیشه‌وران یا شیء یا حیوان یا حرفه‌ای پدید آمد، مانند اسطورۀ پدیدآمدن ذبح گوسفند ،
[۱۰۳] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۴۷، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
ساخته شدن قالب کفش‌دوزی،
[۱۰۴] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۵۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
پدید آمدن ابریشم و عسل و حبوبات ،
[۱۰۵] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۴، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
پدید آمدن شانه،
[۱۰۶] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۶، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
سنباده،
[۱۰۷] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۷، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
خلقتِ بز،
[۱۰۸] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶۹ـ ۷۰، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
پدید آمدن کیسۀ حمام
[۱۰۹] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، تهران ۱۳۸۱ش.
و ایجاد شیشۀ گلاب و آغاز رسم گلاب زدن.
[۱۱۰] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۲۳۴، تهران ۱۳۸۱ش.

فتوّت‌نامه‌های اصناف با نظری باطن‌گرایانه به حرفه‌ها و ابزارهای پیشه‌وران قداست می‌بخشند و با روش پرسش و پاسخ به پیشه‌وران می‌آموزانند که در هنگام انجام دادن هر یک از کارهای خود چه ورد یا دعایی را باید بخوانند
[۱۱۱] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۲۷ـ ۲۳۰، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۱۲] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۳۴ـ ۲۳۷، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۱۳] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶۰ـ ۶۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۱۴] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۷۰ـ ۷۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۱۵] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
و در ضمن این آموزشها به آنان اخلاق جوانمردی و مردمداری را نیز تعلیم می‌دهند.
[۱۱۶] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۲، تهران ۱۳۸۱ش.
[۱۱۷] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۷۲، تهران ۱۳۸۱ش.


۷.۱ - فتوت‌نامه‌های صنف سلمانی


بیشتر فتوّت‌نامه‌های اصناف نوشته‌های صنف سلمانی‌اند که زمانی با طایفۀ حیدریه، پیروان قطب‌الدین حیدر تونی ، پیوند خاص داشته‌اند و پاره‌ای از مطالب این صنف را در رساله‌های خاکساریه هم می‌توان یافت.
[۱۱۸] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۷۳ـ ۷۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

در رساله‌های سلمانیان دوازده سؤال دربارۀ تیغ و سنگ (ابزارهای صنف سلمانی) مطرح شده است
[۱۱۹] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۱ـ ۹۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۲۰] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۲۵۱ـ ۲۵۴، تهران ۱۳۸۱ش.
و شبیه آن در فتوّت‌نامۀ قصاب، به‌عنوان دوازده سؤال و جواب کارد و مصقل، ابزارهای قصابان و سلاخان، آمده است.
[۱۲۱] چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۵۱ـ ۵۲، تهران ۱۳۸۱ش.

پس از دورۀ صفوی، کمتر فتوّت‌نامه‌ای به فارسی نوشته شده است، اما در دورۀ قاجار بسیاری از مطالب فتوّت‌نامه‌ها در رساله‌های فرقۀ خاکساریه آمده است.
[۱۲۲] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۴۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

مثلاً مباحث رساله‌های کوچکی که خاکساران دربارۀ اصناف کمربستۀ حضرت علی نوشته‌اند همان افسانه‌های فتوّت‌نامه‌های اصناف است.
[۱۲۳] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۱۹ـ ۲۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۲۴] فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۲۷ـ ۲۲۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.

مصطفی جواد نمونه‌های عربی، مانند رساله‌های اصناف خاکساریه، را به‌عنوان فتوّت‌نامه در مقدمۀ کتاب الفتوة ابن‌معمار به چاپ رسانده است
[۱۲۵] مقدمۀ مصطفی جواد، ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، ج۱، ص۸۷ ـ ۹۷، کتاب الفتوة، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
که با بخشی از الفتوة الحقیقیة حاج فتال قابل مقایسه است.
[۱۲۶] محمدتقی دانش‌پژوه، «فهرست نسخه‌های خطی عربی دانشگاه لس‌آنجلس»، ج۱، ص۳۰۹ـ۳۱۰، در نسخه‌های خطی، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، دفتر یازده و دوازده، زیرنظر محمدتقی دانش‌پژوه و اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۲ش.

با توجه به رواج فتوّت در آناطولی از قرن هفتم به بعد، بسیاری از فتوّت‌نامه‌ها هم به زبان ترکی نوشته شده‌است.


۸ - فهرست منابع



(۱) ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
(۲) فرامرزبن خداداد ارّجانی، سمک عیار، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۳ش.
(۳) ابوالنجیب سهروردی، آداب‌المریدین، ترجمۀ عمربن محمدشیرکان، چاپ ‌نجیب مایل هروی، تهران۱۳۶۳ش.
(۴) چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران ۱۳۸۱ش.
(۵) محمدتقی دانش‌پژوه، «فهرست نسخه‌های خطی عربی دانشگاه لس‌آنجلس»، در نسخه‌های خطی، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، دفتر یازده و دوازده، زیرنظر محمدتقی دانش‌پژوه و اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۶) محمد ریاض، فتوّت‌نامه: تاریخ، آیین، آداب و رسوم، چاپ عبدالکریم جربزه‌دار، تهران ۱۳۸۲ش.
(۷) نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
(۸) ابوعبدالرحمن محمدبن حسین سُلَمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ش.
(۹) شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۰) شهاب‌الدین عمر سهروردی، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۱) مقداد سیوری (کتاب الفتوة، در مجموعۀ خطی شماره ۱۰۱۱۵ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی شمارۀ (۱).
(۱۲) فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
(۱۳) کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۴) حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
(۱۵) عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۱۶) مولانا ناصری، فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری، به ضمیمۀ متنخبات از کتاب الاشراق، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.
(۱۷) سعید نفیسی، مقالات سعید نفیسی، ج ۲، چاپ کریم اصفهانیان، محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۹۰ش.
(۱۸) میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.

۹ - پانویس


 
۱. ابوعبدالرحمن محمدبن حسین سُلَمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ج۲، ص۲۲۵ـ ۲۲۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ش.
۲. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۷ـ۲۳، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۳. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۵۳ـ۵۵، تهران ۱۳۸۱ش.
۴. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۶۱، تهران ۱۳۸۱ش.
۵. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۷، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۶. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص‌بیست‌وچهار- بیست و پنج، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۷. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۸. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۹. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۴۲ـ ۱۴۸، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۱۰. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، صبیست‌و هفت.، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱. سی‌رساله، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۲. مقداد سیوری (کتاب الفتوة، در مجموعۀ خطی شماره ۱۰۱۱۵ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی شمارۀ (۱)، ج۱، ص۳۹۸ـ۴۰۱.
۱۳. ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، بغدادی حنبلی، ص۱۹۲ـ۱۹۳، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
۱۴. ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۲۳۶ـ۲۳۹، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
۱۵. مقداد سیوری،کتاب الفتوة، ص۴۱۱، در مجموعۀ خطی شماره ۱۰۱۱۵ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی شمارۀ (۱).
۱۶. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۳، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۱۷. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۳ـ۹۴، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۱۸. شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان، ص۱۱۴، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۱۹. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۰. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۹،در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۱. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۰، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۲. شهاب‌الدین عمر سهروردی، ج۱، ص۹۴، (الف)، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۳. شهاب‌الدین عمر سهروردی، ج۱، ص۱۰۱، (الف)، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۴. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۴، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۵. شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان،ص۱۶۱، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
۲۶. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۱، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۷. شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان،ص۱۱۹، ، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
۲۸. شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان، ص ۱۲۱ـ ۱۲۸، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
۲۹. شهاب‌الدین عمر سهروردی ، (ب)، «فتوّت‌نامۀ دیگری از شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی»، در رسائل جوانمردان،ص۱۲۱ـ ۱۲۴، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش
۳۰. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۱۰۱، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۳۱. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، صبیست‌و‌هشت و سی‌و‌پنج، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۳۲. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۶، سی‌رساله، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۳۳. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، سی‌رساله، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۳۴. ابوالنجیب سهروردی، آداب‌المریدین، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۹، ترجمۀ عمربن محمدشیرکان، چاپ ‌نجیب مایل هروی، تهران۱۳۶۳ش.
۳۵. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۵۴، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۳۶. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۵۴، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۳۷. مولانا ناصری، فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، به ضمیمۀ متنخبات از کتاب الاشراق، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.
۳۸. مولانا ناصری، فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری، ج۱، ص۴۰، به ضمیمۀ متنخبات از کتاب الاشراق، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.
۳۹. مولانا ناصری، فتوّت‌نامۀ مولانا ناصری، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، به ضمیمۀ متنخبات از کتاب الاشراق، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.
۴۰. ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۱۷۶ـ ۱۷۸، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
۴۱. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶ـ۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۴۲. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ص۲۱-۲۵،چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۴۳. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ص۲۸ـ۳۴، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۴۴. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۱ـ۱۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۴۵. محمد ریاض، فتوّت‌نامه: تاریخ، ج۱، ص۱۲۸، آیین، آداب و رسوم، چاپ عبدالکریم جربزه‌دار، تهران ۱۳۸۲ش.
۴۶. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۳۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۴۷. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۳۵ـ ۴۲، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۴۸. فرامرزبن خداداد ارّجانی، سمک عیار، ج۱، ص۴۴، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۳ش.
۴۹. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۸۷، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۰. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۷۷ـ۱۸۰، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۱. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۷۱، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۲. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۷۵، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۳. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۸۹، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۴. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۵. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۶. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۵، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۷. ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
۵۸. ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، کتاب الفتوة، ج۱، ص۲۳۶ـ۲۳۹، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
۵۹. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۲ـ۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۶۰. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۶۱. نجم‌الدین زرکوب تبریزی، «فتوّت‌نامه»، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۱۸، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۶۲. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۲ـ۳، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۶۳. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۸، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۶۴. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۶۵. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، «تحفه‌الاخوان فی خصائص الفتیان»، ج۱، ص۱۲ـ۱۳، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۶۶. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۶۷. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۸، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۶۸. میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۴۳، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.
۶۹. میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۶۲، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.
۷۰. میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۴۴، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.
۷۱. شهاب‌الدین عمر سهروردی، (الف)، ج۱، ص۹۴، «فتوّت‌نامه»، در رسائل جوانمردان، چاپ مرتضی صراف، تهران ۱۳۷۰ش.
۷۲. میرسیدعلی همدانی، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۳۶۴ـ ۳۶۵، با شش رساله از وی، چاپ محمد ریاض، اسلام‌آباد ۱۴۱۱/ ۱۳۷۰ش.
۷۳. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۲۹، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۷۴. سعید نفیسی، مقالات سعید نفیسی، ج۲، ص۵۹۹، ج ۲، چاپ کریم اصفهانیان، محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۹۰ش.
۷۵. سعید نفیسی، مقالات سعید نفیسی، ج۲، ص۹۱۹، ج ۲، چاپ کریم اصفهانیان، محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۹۰ش.
۷۶. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۴۹ـ ۵۱، تهران ۱۳۸۱ش.
۷۷. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۹۹، تهران ۱۳۸۱ش.
۷۸. عبدالباقی گولپینارلی، فتوّت در کشورهای اسلامی، ج۱، ص۳۵، ترجمۀ توفیق هـ سبحانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
۷۹. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص‌صد و نه، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۰. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۴، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۱. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۳ـ ۱۲۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۲. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۳. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۶، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۴. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۵، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۵. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۶. حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوّت‌نامۀ سلطانی، ج۱، ص۱۲۶، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۸۷. محمدتقی دانش‌پژوه، «فهرست نسخه‌های خطی عربی دانشگاه لس‌آنجلس»، ج۱، ص۳۰۷ـ ۳۱۰، در نسخه‌های خطی، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، دفتر یازده و دوازده، زیرنظر محمدتقی دانش‌پژوه و اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۲ش.
۸۸. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۸۱ ـ۸۴، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۸۹. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۶ـ ۱۰۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۰. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۱. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۲۸، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۲. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۱ـ ۹۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۳. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۴. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۶، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۵. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۱۲، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۶. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶۴ـ ۶۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۷. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۳۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۸. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۵۰، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۹. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۶۹، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۰۰. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۴۳، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۰۱. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۵۶، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۰۲. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۷۸، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰۳. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۴۷، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰۴. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۵۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰۵. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۴، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰۶. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۶، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰۷. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۷، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰۸. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶۹ـ ۷۰، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰۹. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۱۰. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۲۳۴، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۱۱. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۲۷ـ ۲۳۰، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱۲. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۳۴ـ ۲۳۷، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱۳. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۶۰ـ ۶۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱۴. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۷۰ـ ۷۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱۵. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱۶. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۲، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۱۷. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۷۲، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۱۸. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۷۳ـ ۷۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱۹. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۹۱ـ ۹۳، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۲۰. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۲۵۱ـ ۲۵۴، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۲۱. چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۵۱ـ ۵۲، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۲۲. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۱۴۱، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۲۳. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۱۹ـ ۲۲۵، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۲۴. فتوّت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، سی‌رساله، ج۱، ص۲۲۷ـ ۲۲۹، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۲۵. مقدمۀ مصطفی جواد، ابوعبدالله محمدبن ابی‌المکارم معروف به ابن‌معمار، ج۱، ص۸۷ ـ ۹۷، کتاب الفتوة، بغدادی حنبلی، چاپ مصطفی جواد، محمدتقی‌الدین الهلالی، عبدالحلیم النجار، احمد ناجی القیسی، با مقدمۀ مصطفی جواد، بغداد ۱۹۵۸.
۱۲۶. محمدتقی دانش‌پژوه، «فهرست نسخه‌های خطی عربی دانشگاه لس‌آنجلس»، ج۱، ص۳۰۹ـ۳۱۰، در نسخه‌های خطی، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، دفتر یازده و دوازده، زیرنظر محمدتقی دانش‌پژوه و اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۲ش.


۱۰ - منبع



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «فتوت نامه»، شماره۷۲۵۷.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.