آببه آنچه آب نامیده شود، هر چند به طور مَجاز آب گفته میشود. گاهی به واژه آب بخش دومی اضافه میشود که در این صورت اطلاق آب بر آن، مانند اطلاق آب بر آب مضاف به نحو مجاز است. از آب، در بابهای طهارت، اطعمه و اشربه و احیاء موات از جهات گوناگون سخن رفته است. احکام آن افزون بر بابهای یاد شده به مناسبت در بابهای صلات، خمس، انفال، صوم، حج، جهاد، تجارت، مزارعه و صید و ذباحه نیز آمده است. فهرست مندرجات۱.۱ - آب مطلق ۱.۱.۱ - اقسام ۱.۱.۲ - احکام ۱.۱.۲.۱ - پاککنندگی ۱.۱.۲.۲ - کیفیت نجس شدن ۱.۲ - آب مضاف ۱.۲.۱ - حکم شرعی ۲ - تطهیر آب نجس ۳ - پاککنندگی آب ۴ - صحت وضو و غسل با آب ۵ - مکروهات در آب ۶ - فرو بردن سر در آب در حال روزه ۷ - تملک آب ۸ - خرید و فروش آب ۹ - آداب نوشیدن آب ۱۰ - آب در فقه اهل سنت ۱۰.۱ - آبمطلق ۱۰.۱.۱ - احکام شرعی ۱۰.۲ - آبمضاف ۱۰.۲.۱ - احکام آبمضاف ۱۰.۳ - آب آجن ۱۰.۴ - آب مستعمل ۱۰.۵ - آب مسخن ۱۰.۶ - آب مشمس ۱۰.۷ - آب مذاب ۱۰.۸ - آب قلتین ۱۰.۹ - آب جاری ۱۰.۱۰ - آب چاه ۱۱ - پانویس ۱۲ - منبع ۱ - اقسام آبآب به آب مطلق و آب مضاف، آب مشکوک و غیرمشکوک، آب مشتبه و غیرمشتبه و آب مستعمل و غیرمستعمل، آب کثیر و آب قلیل تقسیم میشود. در ادامه به بررسی دو نوع مطلق و مضاف میپردازیم. ۱.۱ - آب مطلقآب مطلق ابیاست که بدون تقیید و اضافه (حتی اگر به صورت مضاف هم به کار رود) بتوان به آن آب گفت، مانند آب دریا، آب چاه، آب چشمه و جز آنکه همه اینها به صورت مطلق «آب»اند. مستفاد از تحریرالوسیله آب مطلق آبی است که فشرده اجسام مثل آب هندوانه و انار نبوده و یا ممزوج با چیز دیگر به طوری نشده باشد مثل آب شکر (شربت) و آبنمک که به آن آب (بدون قید) گفته نشود. و ملاک مطلق و مضاف بودن آب مخلوط با چیز دیگر، عرف است پس اگر به مثل آب دریاچه ارومیه که از کثرت شوری و تلخی اسید گفته میشود در «عرف عام به آن آب میگویند، مطهر است و اعتباری به اسید گفتن اشخاصی که نظر به خواص شیمیایی آن دارند نیست.» همچنین است آبهای معدنی (مثل آب گوگرددار سرعین اردبیل) که «در حکم آب مطلق است، مگر آنکه مواد معدنی به حدی زیاد باشد که دیگر به آن آب گفته نشود.» ۱.۱.۱ - اقسامآب مطلق خود دارای اقسامی است: آبی که از آسمان میبارد (باران)؛ آبی که از زمین میجوشد (نابع) اعم از آنکه در جای جوشش ثابت بماند (آب چاه و برخی چشمهها)، یا روان گردد (آب جاری)، چه جریان آن طبیعی باشد مانند بیشتر آبهای روان، چه مصنوعی مانند آب کاریزها؛ و آبی که بیسرچشمه جوششی در جایی گرد آمده باشد ( آب راکد) چه اندک باشد (آب قلیل) چه بسیار باشد ( آب کثیر). امام خمینی (قدّسسرّه) در تحریرالوسیله در بیان اقسام آب مطلق مینویسند: «المطلق اقسام: الجاری، و النابع بغیر جریان، و البئر، و المطر، و الواقف، و یقال له: الراکد.» یعنی آب مطلق بر چند قسم است: آب جاری و آبی که (از زمین) میجوشد ولی جریان ندارد و آب چاه و آب باران و آب ایستاده، که به آن «راکد» میگویند. به این بیان، آب کر و آب قلیل قسیم یکدیگر در نظر گرفته شده و از آن دو با تعبیر واقف و راکد یاد شده است. ۱.۱.۲ - احکامگرچه برخی از اقسام آب مطلق احکامی مخصوص به خود دارند، ولی همه آنها در دو حکم مشترکند: ۱.۱.۲.۱ - پاککنندگیهمه اقسام آب مطلق ذاتاً پاک (طاهر) و پاک کننده (مُطَهَّر) چیزهای آلوده به نَجساند (مُزیلِ خَبَث)؛ افزون بر این با آنها میتوان وضو گرفت یا غسل کرد یعنی حَدَث اصغر یا اکبر (قَذرات و آلودگی معنوی) را با آنها از خود دور ساخت (رافعیت حَدَث). پاکی و پاک کنندگی آب مطلق مستفاد از کتاب و سنّت است: خداوند آب را طهور خوانده است، احادیث بسیاری هم بر این معنی دلالت دارد: خَلَقَ اللهُ الماءَ طَهوراً لایُنَجِسُّهُ شیءٌ اِلاّ ما...؛ و درباره دریا آمده: قَدُ سُئِلَ عَنِ اَلوُضوءِ بماءِ اَلبَحْرِ، فقال: هو الطَّهورُ ماؤُه، الحِلُّ مِیتَتُهُ. در معنی طهور احتمالاتی دادهاند: الف ـ مرادفِ طاهر؛ ب ـ مبالغه ظاهر مانند صبور در برابر صابر، به استناد این دو احتمال، طهور تنها بر طهارت آب دلالت دارد، البته با اختلاف از لحاظ مبالغه؛ جـ طهور به معنی مُطَهِّر مانند غَسول، در این صورت طهور به دلالت مطابقه از مُطَهِّر بودن آب و به دلالت التزام از طاهر بودن آن حکایت میکند؛ د ـ طهور به معنی مابِه یُتَطَهَّرُ مانند فَطور؛ در این صورت نیز مانند احتمال پیشین به دلالت مطابقه و التزام، به مطهِّر بودن و طاهر بودن آب دلالت دارد؛ ه ـ طهور به معنی طاهِر مُطهِّر، در این صورت به دلالت تضمّن بر هر دو حکم دلالت میکند. علاوه بر اینها آیه شریفه «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ» مجال هیچگونه تامل در مطهّر بودن آب باقی نمیگذارد. ۱.۱.۲.۲ - کیفیت نجس شدناگر یکی از اوصاف سه گانه رنگ، بو و مزه این آبها بر اثر برخورد با نجاست دگرگون شود نجس میشوند. البته در صورتی است که این تغییرات به واسطه اتصال با نجس باشد نه مجاورت با آن، پس «اگر در اثر مجاورت با نجاست تغییر کند نجس نمیشود، مانند آنکه آب مطلق در اثر نزدیک بودن با مردار بوی آن را بگیرد. البته اگر مردار خارج آب بیفتد و قسمتی از آن داخل آب قرار بگیرد و آب به واسطه مجموع آن تغییر نماید نجس میشود.» و «معیار (نجس شدن) این است که آب با اوصاف نجاست تغییر کند نه با اوصاف متنجس، پس اگر آب کر یا جاری و مانند آنها به وسیله بقّم (بَ ق قَ م - چوبی باشد سرخ که رنگرزان بدان چیزها رنگ کنند) [۱۳]
لغتنامه دهخدا.
متنجس قرمز گردد نجس نمیشود.» همچنین «معیار، تغییر یکی از اوصاف سهگانه آب به سبب نجاست است، اگرچه تغییر آن از سنخ اوصاف نجاست نباشد، پس اگر آب با ریختن خون در آن، زرد شود نجس میشود.» آبهای جوشان مانند آب چاه و چشمه حتی در صورتی که مقدار آنها کمتر از کُر باشد به مجرد برخورد با نجس منفعل نمیشوند. حکم آب باران نیز در حال بارش همین است. آب راکد اگر به حد کُر رسیده باشد بر اثر برخورد با نجس، نجس نمیشود مگر آنکه یکی از اوصاف سه گانه آن با ملاقات با نجس دگرگون گردد. وزن آب کر ۱۲۰۰ رطل عراق (۱۲/۳۹۳ کیلوگرم) و حجم آن ۴۳ وجب منهای وجب (۸۷۵/۴۲ وجب مکعب) است، یعنی مکعبی به اضلاع ۵/۳ وجب. آب راکد اگر به حد کر نرسیده باشد (آب قلیل) به مجرد برخورد با نجس، نجس میشود، اما آب راکدِ نجس چه کُر باشد چه قلیل به مجرد اتصال با کُرِ طاهر یا آب جاری یا یکی از آبهای جوشان یا نزول باران بر آن پاک میگردد. ۱.۲ - آب مضافآب مضاف ابیاست که بدون تقیید و اضافه کردن آن به قیدی دیگر نتوان به آن آب گفت، مانند آب سیب و آب هندوانه، و این خود سه قسم است: افشره چیزها (المُعْتَصَر من الاجسام) مانند آب سیب و آب انار؛ آمیخته با چیزها (المُمْتَزَج بها) مانند شربت، دوغ و آب آمیخته به خاک و گِل بسیار؛ تبخیر شده چیزها، مانند گلاب و دیگر عرقها چون عرق نعناع و جز آن. ۱.۲.۱ - حکم شرعیآب مضاف اگر از اصل پاک باشد و با نجسی هم برخورد نکرده باشد طاهر است، ولی به اجماع رافع حدث نیست (نمیتوان با آن وضو گرفت یا غسل کرد) و بنابر قول قویتر، حتی در حال اضطرار نیز، خبث (نجاست) را برطرف نمیسازد و اگر با نجس یا متنجِّس، هر قدر اندک باشد، برخورد کند نجس میشود. مگر اینکه از بالا به سوی پایین جریان یابد و نجاست در پایین با آن برخورد کند که در این صورت بخش بالایی آن متنجّس نمیگردد؛ مثلاً وقتی از گلابدان بر دست نجس گلاب ریخته شود آنچه در گلابدان است نجس نمیشود، حتی اگر با گلاب نجسی که در دست کسی است متصل باشد، همچنین اگر آب مضاف با فشار با نجاست تماس یابد، حتی اگر نجاست بالاتر از آب باشد نجس نمیشود، مانند فوران آب مضاف بر نجس. [۲۰]
اصفهانی، ابوالحسن، حاشیه علی العروة الوثقی، ج۱، ص۸.
به هر حال آب مضافِ نجس با پیوستن به آب کر یا جاری، و به قولی با مزج با آن، به شرط آنکه آب کر یا جاری از اطلاق خارج نگردد، و در هر حال آب مضاف هم به مطلق تبدیل گردد، پاک میشود و با آن میتوان رفع حدث و ازاله خبث کرد. ۲ - تطهیر آب نجسآب نجس دو گونه است: ۱. آب کمتر از قلتین، این آب با ریختن آب پاک و یا جوشش آب از زمین که به میزان قلتین بر آن افزوده شود، تطهیر میشود، البته در این صورت اگر آب متغیر شده باشد، باید تغییرش با این دو قُلّه آب برطرف گردد، ولی اگر متغیر نشده باشد، به مجرد افزوده شدن آب، تطهیر میگردد، زیرا آب قلتین جز با تغییر، نجس نمیشود؛ ۲. آبی که برابر قلتین و یا زائد بر قلتین باشد، در اینجا ۲ حالت متصور است: با این آب با ملاقات نجاست متغیر نشده که با افزوده شدن مقدار ابیدر حد قلتین، پاک و پاککننده میگردد، یا با آمیزش نجاست تغییر پیدا کرده که تغییر آن به یکی از این دو طریق برطرف میشود: اول، اضافه کردن آب به میزان قلتین یا بیشتر تا جایی که تغییرش از میان برود؛ دوم، به حال خود گذاشتنِ آب، تا با طولِ مکث، به خودی خود تغییرش برطرف شود. [۲۴]
شربینی، محمد، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۱، ص۲۱، قاهره، مصطفی البابی الحلبی، ۱۳۵۲ق.
[۲۵]
ابنقدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۳۵ـ۳۷، قاهره، دارالمنار، ۱۳۶۷ق.
۳ - پاککنندگی آبآب، پاک و پاک کننده هر چیز نجسی است که قابل پاک شدن است، و نیز برطرف کننده حدث میباشد. آب قلیل به محض ملاقات نجس به قول مشهور و آب کثیر با تغییر رنگ، بو یا مزه آن به وسیله نجاست، نجس میشود. ۴ - صحت وضو و غسل با آبوضو و غسل جز با آب صحیح نیست. ۵ - مکروهات در آبادرار کردن در آب، مکروه است. همچنین نماز گزاردن در گذرگاه آب و نیز آب بستن به منطقه دشمن در حال جهاد کراهت دارد. ۶ - فرو بردن سر در آب در حال روزهبه قول مشهور، روزه با فرو بردن سر در آب، باطل میشود و این کار در روزه واجب معینو نیز قضای روزه ماه رمضان در بعد از ظهر، حرام نیز میباشد. ۷ - تملک آبآب موجود در زمین مباح از مشترکات است که با حیازت قابل تملّک است. همچنین به قول مشهور، کندن چاه در زمین مباح به قصد تملّک یا در ملک خود، سبب تملک آب آن است. آبهای مباح مانند چشمه و باران که در جویهای شخصی جمع میشود، به قول مشهور از آنِ مالک آن است. ۸ - خرید و فروش آبفروختن آب با پیمانه، وزن یا مشاهده در صورت محصور بودن، مانند آب حوض جایز است. لیکن در صحت خرید و فروش مثل آب چاه که دارای جوشش است و دائم آب تازه با آب قبلی مخلوط میشود اختلاف میباشد. در آب، ربا نیست. ۹ - آداب نوشیدن آبنوشیدن آب دارای آدابی همچون گفتن «بسم الله»، نشسته نوشیدن در شب و ایستاده نوشیدن در روز است. ۱۰ - آب در فقه اهل سنتآب در فقه اهل سنت برای پاکسازی نجاست و رفع حَدَث اصغر (وضوء) و رفع حدث اکبر (غسل جنابت) است و دلیل آن کتاب و سنت است. خداوند میفرماید: وَیُنَزِّلُ عَلَیکُمْ مِنَ السَّمَاءِ ماءً لِیُطَهَّرَکُمْ بِهِ: خدا بر شما فرو میآورد از آسمان آب را تا شما را با آن پاک سازد. باز میفرماید: وَ اَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ مَاءً طَهُوراً: از آسمان آب پاک کننده فرو فرستادیم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرموده: الماءُ لایُنَجِّسُهُ شَیءٌ: هیچ چیز آب را نجس نمیکند و درباره آب دریا فرموده: هُوَ الطَّهُورُ مَاؤهُ، الحِلّ مِیتَتُهُ: آب دریا پاک کننده است و مردار دریا حلال است. [۴۴]
ابنرشد، احمد بن محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۲۳، قاهره، المطبعة الاسلامیة، ۱۳۷۱ق.
فقهای اهل سنت آب را به انواع گوناگون تقسیم کرده و برای هر یک از نظر شرعی حکمی صادر کردهاند: ۱۰.۱ - آبمطلقآب مطلق، آب مطلق ابیرا گویند که به اسم دیگری اضافه نشده باشد، برای مثال آب باقلا، آب گُل (گلاب)، آب نخود، آب زعفران و امثال اینها که نمیتوان بدون مضافالیه از آنها نام برد، آب مطلق نیستند. هرگاه آب را به جایی نسبت دهیم که اگر آب را از آنجا خارج کنیم، بتوانیم به آن فقط عنوان آب بدهیم، چنین ابیمشمول اصطلاح آب مطلق است، مانند آب چاه، آب دریا، آب رودخانه. همچنین آبی که به وسیله خاک متغیر شده باشد، که در این صورت آب از آن جدا میشود و عنوان آب مطلق پیدا میکند. [۴۶]
کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنایع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۵، قاهره، شرکة المطبوعات العلمیة، ۱۳۲۷ق.
۱۰.۱.۱ - احکام شرعیآب مطلق دارای احکامی است: اولاً، طهارت با هر آب مطلقی که دارای صفات یاد شده باشد و در اصل خلقت با هر وصفی از قبیل گرمی، سردی، گوارایی و شوری، از آسمان باریده یا از زمین جوشیده باشد، مباح است. دلیل حکم اباحه آن، نصوص یاد شده از کتاب و سنت است. ثانیاً، پاک شدن چیزی از نجاست به واسطه ابیحاصل میگردد که با آن آب بتوان رفع حدث (وضو یا غسل جنابت) کرد. این نظریه مالک، شافعی، محمد بن حسن شیبانی (صاحبِ ابوحنیفه) و زُفَر از مجتهدان حنفی است. ابوحنیفه میگوید: برطرف کردن نجاست با هر مایع پاکی که بتواند از بین برنده عین یا اثر نجاست باشد جایز است، مانند سرکه و گلاب. از احمد بن حنبل همچنین نظریهای روایت شده و دلیل آن این حدیث نبوی است که اِذا وَلَغَ الکَلْبُ فِی اِناءِ اَحَدِکُم فَلْیَغْسِلْهُ سَبْعاً: اگر سگی دهانش را در ظرف یکی از شما وارد کرد، ۷ بار آن را بشویید. در اینجا غسل به صورت اطلاق گفته شده و مقید بودن آن به آب، دلیل لازم دارد. وانگهی، گلاب یا سرکه مایع پاکی است که برطرف کننده نجاست است و از این رو، مانند آب صلاحیت ازاله نجاست را دارد، اما شیر و آش با اینکه مایع است، به اتفاق فقها برطرفکننده نجاست نیست. ثالثاً، حصول طهارت (وضو یا غسل جنابت) منحصراً اختصاص به آب دارد و مایع دیگری جای آن را نمیگیرد. این عقیده مالک، شافعی، احمد بن حنبل و ابویوسف (صاحب ابوحنیفه) است، اما ابوحنیفه گفته: در صورت نبودن آب در سفر میتوان با شراب خرما (نبیذالتمر) که جوشیده شده باشد وضو گرفت. [۵۴]
کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنایع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۵۱۷، قاهره، شرکة المطبوعات العلمیة، ۱۳۲۷ق.
به هر حال، در مورد مایعات، اختلافی در میان علمای مذاهب اهل سنت در باب حصول طهارت با آب نیست. ۱۰.۲ - آبمضافآب مضاف، اصطلاح «مضاف» را در فقه مالکی و حنبلی میبینیم، ولی در فقه شافعی و حنفی چنین اصطلاحی به کار نرفته و در برابر «آب مطلق» آب «مقید» یا «غیرمطلق» بیان شده است. [۵۶]
کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنایع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۵، قاهره، شرکة المطبوعات العلمیة، ۱۳۲۷ق.
آب مضاف ابیرا گویند که کلمه دیگری به کلمه آب افزوده شده باشد و بدون مضافالیه نتوان از آن نام برد. این معنی از نظر فقهای اهل سنت سه وجه دارد: ۱. آبی که از شیره چیز پاکی ماند گل و یا از ریشه درختی که دارای رطوبت است گرفته شود؛ ۲. آبی که چیز پاکی با آن آمیخته شود و نامش را تغییر دهد و بر اجزای آب غالب گردد، مانند جوهر سیاه، سرکه یا آش؛ ۳. آبی که چیز پاکی در آن پخته شود و آن را تغییر دهد، مانند آب باقلای پخته. ۱۰.۲.۱ - احکام آبمضافاین سه گونه آب که یاد شده به اتفاق مذاهب اهل سنت برای رفع حدث (وضو و غسل جنابت) کافی نیست. دلیل فقها آن است که طهارت جز با آب مطلق روا نیست و نمیتوان هیچکدام از سهگونه آب یاد شده را به عنوان آب مطلق پذیرفت. به اتفاق مذاهب اهل سنت وضو گرفتن با این ۴ نوع آب که به تعبیر فقها از انواع آب مضاف به شمار آمده، مانعی ندارد: ۱. آبی که به محل یا به مقر آن نسبت داده شود، مانند آب رودخانه یا آب چاه؛ ۲. آب آمیخته به چیزهایی که احتراز از آنها در حال اختلاط دشوار یا غیرممکن است، مانند خزه و گیاهانی که در آب میروید و همچنین برگ درختان که در آب میافتد و گوگرد که در مسیر آب قرار دارد و آب پس از عبور از آن تغییر پیدا میکند. چنین ابیبه علت عدم امکان احتراز از اختلاط، از نظر فقها پاک و پاککننده است، اما اگر عمداً چیزی در آبانداخته شود که موجب تغییر آن گردد، چنین ابی«متغیر» خوانده میشود؛ ۳. آب آمیخته با خاکی که از جهت پاکی و پاککنندگی با آب فرق نداشته باشد. پس اگر خاک پس از داخل شدن در آب، آن را تغییر دهد، این تغییر صفت پاککنندگی را از آب سلب نمیکند و اگر ترکیب خاک با آب به صورت سفت و غلیظ درآید به گونهای که بر اعضای وضو جریان پیدا نکند، طهارت با آن جایز نیست، زیرا آب در این حالت به شکل گِل درآمده است و بر آن عنوان آب اطلاق نمیگردد، خواه این آمیزش از روی عمد انجام گرفته شده باشد یا غیر عمد؛ ۴. آبی که به علت مجاورت با انواع روغن و یا چیزهای پاک جامد مانند عود و کافور و عنبر تغییر پیدا کرده باشد، به شرط آنکه این چیزها در آب مستهلک نشده و همه آب را فرا نگرفته باشند، عنوان آب مطلق را دارد، زیرا تغییر به سبب مجاورت است نه مخالطت. همچنین است اگر بوی متعفّنی از کنار ابیبگذرد؛ این مساله مورد اتفاق همه مذاهب اهل سنت است. [۶۴]
کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنایع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۵، قاهره، شرکة المطبوعات العلمیة، ۱۳۲۷ق.
۱۰.۳ - آب آجنآب آجن، ابیرا گویند که بر اثر زیاد ماندن در جایی تغییر پیدا کرده باشد. چنین ابیبه منزله آب مطلق است و اگر نجاستی در آن نیفتاده باشد، وضو گرفتن با آن جایز است. اصطلاح «آجن» فقط در کتب مالکیه به چشم میخورد و سایر مذاهب اهل سنت به عنوان «آب مانده» از آن یاد میکنند. [۶۷]
شربینی، محمد، ج۱، ص۱۹، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، قاهره، مصطفی البابی الحلبی، ۱۳۵۲ق.
[۶۸]
دسوقی، عرفه، الحاشیة علی الشرح الکبیر لابیالبرکات، ج۱، ص۳۲، قاهره، مطبعة الخیریة، ۱۳۲۴ق.
۱۰.۴ - آب مستعملآب مُستعمَل، ابیرا گویند که به وسیله آن رفع حدث (وضو یا غسل جنابت) شده باشد. اینگونه آب پاک است، ولی پاککننده نیست به این معنی که نه میتوان با آن رفع حدث کرد و نه نجسی را پاک ساخت. این موضوع مورد تایید ابوحنیفه، شافعی، احمد بن حنبل و مالک بن انس است. اگر آب در جهت طهارت مستحبی مانند تجدید وضو یا غسل برای نماز عیدین و نماز جمعه استعمال شود، چون به منظور رفع حدث به کار نرفته، عنوان آب مطلق را دارد و همانند ابیاست که برای تبرید (خنک کردن) و یا تنیظیف به کار رفته باشد. [۷۴]
ابنقدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۲۱-۲۲، قاهره، دارالمنار، ۱۳۶۷ق.
۱۰.۵ - آب مسخنآب مُسخَّن، ابیرا گویند که با آتشی که از چیزهای پاک حاصل گردیده، گرم شده باشد. وضو گرفتن با چنین ابیمکروه نیست مگر اینکه به حدی داغ باشد که به این علت نتوان آب را بر تمام اعضای لازم وضو ریخت. اگر آب با چیز نجسی گرم شده باشد، حنابله آن را به سه قسم تقسیم میکنند: ۱. آنکه تحقیقاً جزئی از اجزاء نجاست در آب نفوذ کرده و در صورت کمبودن آب، آن را نجس کرده باشد؛ ۲. آنکه رسیدن چیزی از نجاست به آب، متحقق نیست و ظرف آب هم از نفوذ چیزی در آن محفوظ نیست. این آب بر اصل پاک بودن باقی است، ولی استعمال آن مکروه است. شافعی میگوید: استعمال آن کراهت ندارد زیرا اصل بر طهارت است؛ ۳. آنکه رسیدن چیزی از نجاست به آب متحقق نیست، ولی ظرف آب از نفوذ چیزی در آن محفوظ است. استعمال این نوع آب از نظر شافعی کراهت ندارد. به طور کلی استعمال آب مسخَّن از نظر امامان سه گانه مکروه است. ۱۰.۶ - آب مشمسآب مُشمَّس، ابیرا گویند که به وسیله حرارت خورشید گرم شده باشد. گرم کردن آب در ظروفی که ماده کانی مانند مس و آهن داشته باشد، از نظر مذهب شافعی مکروه است مگر در مناطق گرمسیر، زیرا گزیر از آن ممکن نیست. حنابله استعمال آن را مکروه نمیدانند. اصطلاح «آب مُشمَّس» در کتابهای فقهی مذاهب حنفی و مالکی به چشم نمیخورد ۱۰.۷ - آب مذابآب مذاب، آبی که بر اثر ذوب شدن برف و یخ به دست آید، به اتّفاق همه مذاهب اهل سنّت پاک کننده است. اگر کسی برف را روی عضوی از اعضای وضو مرور دهد، گرچه آن عضو خیس شود، مشمول وضو نمیگردد، زیرا آنچه واجب است شست و شوست و حداقل آن جریان آب روی عضو آدمی است. اگر برفی که روی عضو قرار میگیرد به تدریج آب شود و روی عضو جاری گردد، در این صورت مقصود از غسل حاصل میگردد. [۸۰]
دسوقی، عرفه، الحاشیة علی الشرح الکبیر لابیالبرکات، ج۱، ص۳۲، قاهره، مطبعة الخیریة، ۱۳۲۴ق.
۱۰.۸ - آب قلتینآب قُلَّتَیْن، قلتین کلمهای است مُثّنی که مفرد آن قُلّه و ماخوذ از قِلالِ هَجَر (روستایی نزدیک مدینه، دارای قلههای همسان و کمارتفاع) است. مبتنی بر این حدیث است که پیغمبر میفرماید: اِذا کانَ المَاءُ قُلَّتَیْنِ بِقِلالِ هَجَر. مقدار آب قلتان ۵۰۰ رطل بغدادی است که از نظر گنجایش، مکعبی است که یک ذراع و ذراع طول و عرض و عمق دارد. قلتین دارای احکامی است که اختلافاتی از نظر مذاهب اهل سنت به همراه دارد. اگر شخصی با نیت رفع حدث، خود را در ابیکمتر از قلتین فرو کند، آب مستعمل میشود و حدث او هم رفع نمیگردد، این نظر حنابله است. شافعیه و حنفیه میگویند: در این حال آب مستعمل میگردد، ولی در عوض، حدث با آن مرتفع میشود، زیرا رفع حدث آب را مستعمل ساخته است، حنابله به حدیثی استناد کردهاند بدین مضمون «کسی که جنب است نباید خود را در آب راکد بشوید». اینان اضافه میکنند که نهی، مقتضی فساد مَنهیُّ عَنْه است. آبی که به میزان قلتین برسد، هرگاه نجاستی در آن بیفتد که هیچیک از اوصاف سهگانه ( رنگ، بو، مزه) آب را تغییر ندهد پاک و پاککننده است، اما اگر نجاست موجب تغییر شود، گرچه آب زیاد باشد، نجس میشود. به عبارت دیگر آب کمتر از قلتین به ملاقات نجس، نجس میشود با اینکه هیچ تغییری در آن حاصل نشده باشد. به طور کلّی آنچه مورد اتفاق مذاهب اهل سنت است، آن است که هرگاه نجاستی در آب، کم یا زیاد، بیفتد به نحوی که رنگ، بو و یا مزه آن را تغییر دهد، آب نجس میگردد. [۸۵]
ابنرشد، احمد بن محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۲۳، قاهره، المطبعة الاسلامیة، ۱۳۷۱ق.
۱۰.۹ - آب جاریآب جاری، هرگاه نجاستی در آب جاری بیفتد، مدام که یکی از اوصاف سه گانه آن را تغییر ندهد، آن آب پاک و پاککننده است. در مورد آب جاری اختلافی میان فقها نیست و حکم آن، حکم آب قلّتین است. [۸۶]
شربینی، محمد، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۱، ص۲۴۲۵، قاهره، مصطفی البابی الحلبی، ۱۳۵۲ق.
۱۰.۱۰ - آب چاهآب چاه، اگر آب چاه تغییر نکرده باشد، پاک و پاککننده است و اگر نجس شود با کشیدن آب چاه و جایگزین کردن آن از طریق ریختن آب و یا جوشش آب از زمین، مجدداً پاک و پاککننده میشود به شرط آنکه تغییر آن نیز از میان برود. اگر دیواره چاه نجس شود آیا باید آن را شست؟ در این خصوص ۲ نظر است: ۱. واجب است شسته شود، زیرا محل آن نجس است و امکان دارد آب را آلوده کند؛ ۲. شستن آن به علت مشقت واجب نیست و مانند محل استنجاء مَعْفُوٌّ عَنْه است. روایت دوم ارجح است. فقهای حنفی در مورد چگونگی تطهیر ِ آب چاه به نسبت انواع نجاساتی که در آن میافتد و همچنین مقدار آبی که باید از چاه کشیده شود، اختلافنظر دارند که بالطبع بحث مفصلی به دنبال دارد. ۱۱ - پانویس۱۲ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آب»، تاریخ بازیابی ۹۸/۳/۱۸. • دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آب»، شماره۱. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ردههای این صفحه : آب | احکام طهارت | اصطلاحات فقهی | تجارت | دیدگاه های فقهی امام خمینی | فقه اهلسنت | مطهرات
|