بلاساغون
بَلاساغون (نامهای دیگر: بلاسغون، بلاساقون) شهری که در وقت آل افراسیاب (قراخانیان) پایتخت بود که قرن دهم پایتخت شد و طرف رودخانه چو واقع شد. نیز یکی از مهم ترین شهر که بر روی جاده ابریشم بود. بلاساغون مانند قوز اولوش ویا قوز اوردو نامیده شده است. هر کسی که این شهر را فتخ کرده نامش را تغییر کرده است و با نام های متفاوت نامیده شده است. به این سبب واقع در راه جنگ و کوچ ساختمان های معماری خیلی کم است. اما در قرن هفتم و هشتم سفال های سغدی می بینیم چون در آن زمان ها کوچ شدید سغدی اتفاق افتاده است. دوره که اول از قراخانیان سکه های تورگش یافته است.
نام دیگر | Gobalik |
---|---|
موقعیت | Chuy Region, Kyrgyzstan |
منطقه | Sogdia |
نوع | Settlement |
تاریخ | |
ساختهشده | 9th century |
اطلاعات بیشتر | |
وضعیت | In ruins |
مکان جغرافیایی
دربارهٔ جای دقیق این شهر اختلاف وجود داشته است، اما از پژوهشهایی که در سدهٔ ۲۰ به انجام رسید چنین برمیآید که بلاساغون در گسترهٔ رودخانهٔ چو نهاده است. بارتولد که خود در این نواحی به پژوهش پرداخته این گمانه را مطرح میکند که بلاساغون در محل ویرانههای کنونی آق پشین در منطقهٔ فرونزه قرار داشته است. به نوشتهٔ او ویرانههای بورانه در تُقماق قدیم، که در پنج-شش کیلومتری این ویرانهها نهاده بوده است، نیز بخشی از بلاساغون کهن بوده است. گویا بورانه تلفظ قرقیزی واژهٔ تازی مناره است.
تاریخ
بلاسغان گویه سغدی و پهلوی از برا =بالا + سگان از سکا آخشیج سکان نیمروز ست به بلاسگان اذربایجان و اران نیز بلاسگان برای همین گفته میشد در سغدی و پهلوی گ و غ و ج جاگزین هم میشدند-
جوینی دربارهٔ تاریخ و چگونگی بنای این شهر روایتی افسانهای به دست میدهد. به نوشتهٔ او:
بوقوخان شخصی پیر را با جامهها و عصای سپید به خواب دید که سنگ یشمی صنوبریشکل بدو داد و گفت اگر این سنگ را محافظت توانی کرد، چهار حد عالم در ظل امر تو شود. وزیر نیز موافق آن خوابی دید. بامداد باز استعداد لشکر آغاز نهادند و متوجه اقالیم غربی گشت و چون به حد ترکستان رسید، صحرایی متنزه دید، علف و آب بسیار. به نفس خود آنجا مقام کرد و شهر بلاساغون که اکنون قربالیغ میگویند بنا نهاد.
در سدههای نخستین اسلامی بلاساغون تختگاه خاقان ترکش بود. چون این خاقان ترکش نسب خود را به افراسیاب اسطیری میرسانید، بعدها در متون فارسی و تازی دورهٔ اسلامی دودمان شاهی او آل افراسیاب خوانده میشد.
هارون بغراخان قراخانی(۳۹۲) و طغانخان قراخانی(۴۰۴) آن را تختگاه خویش کردند. آوازهٔ بلاساغون در این زمان چندان بلند بود که عینالقضات همدانی در یکی از نامههای خود از آن چنین یاد کرده است:
گویند به بلاساغون مردی دو کمان دارد | گرزان دو یکی بشکست ما را چه زیان دارد؟ |
به نوشتهٔ کاشغری، مردم بلاساغون در این زمان به زبانهای سغدی و ترکی سخن میگفتهاند.
زمان دقیق پایان یافتن زندگی شهرنشینی در بلاساغون روشن نیست، اما به نظر میرسد این موضوع ربطی به فرایند خشکسالی عمومی ترکستان نداشته باشد. چنین مینماید که پایان یافتن زندگی شهرنشینی در بلاساغون، همچون دیگر شهرهای گسترهٔ رود چو و ایله، نتیجهٔ سیاست مغولان در تخصیص گسترهٔ این دو رود به کوچنشینان و راندن مردمان شهرنشین به نواحی دیگر باشد.
در نیمهٔ سدهٔ ۱۳، خانهای خوقند بر آن شدند که زندگی شهری را در بلاساغون بازگردانند، اما این شهر دیگر هرگز رونق گذشته را بازنیافت.
مهمترین اثر بهجامانده از معماری بلاساغون، منارهای است که چه بسا در روزگار قراخانیان بنا شده است.
منابع و پانویسها
- ↑ جستحو های نو درباره بلاساغون شهر تاریخی ترک (به ترکی). p. 772 - 779.
- ↑ https://www.academia.edu/34847056/%C4%B0lk_T%C3%BCrk_%C4%B0slam_%C5%9Eehirlerinden_Biri_Olarak_Balasagun_Balasagun_As_One_Of_The_First_Turkish_Islamic_Cities
- ↑ خان افسانهای ترکان که همان افراسیاب است.
- ↑ در کلیات شمس تبریزی غزلی هست که مطلع آن همین بیت است.
- ↑ کاشغری، محمود، دیوان لغات ترک، استانبول، ص. ص ۳۹۱-۳۹۲ (به نقل از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی)
- ↑ انوشه، ص ۱۹۸