زبان قشقایی
زبان قشقایی، زبانی از شاخه اغوز جنوبی خانواده زبانهای ترکی است که قشقاییها بدان گفتگو میکنند. کوالسکی این زبان را نزدیکترین زبان به ترکی خراسانی و ترکی آذربایجانی دانستهاست. این موضوع به شکلهای گوناگون توسط آنه ماری ونگابن و گرهارد دوئرفر نیز بیان شدهاست اما کی.اچ. منگز این زبان را بیشتر به ترکی عثمانی شبیه میداند.
قشقایی | |
---|---|
قاشقایێ ديلى, Qaşqayı dili | |
زبان بومی در | ایران |
منطقه | فارس، چهارمحال و بختیاری، خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد، اصفهان، بوشهر،شازند |
قومیت | قشقاییها |
شمار گویشوران | ۹۴۹٬۰۰۰ (۲۰۱۵)[۱] |
عربی، لاتین | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | qxq |
زبانشناسی | part of 44-AAB-a |
در قشقایی مصوتهای i, e, ä, a, å, ï, u, ü, o, ö و صامتهای p, b, m, f, v, t, d, n, s, z, š, ž, č, ۳˘, k, g, q, γ, χ, ŋ, l, r, h موجودند. در واژگان قشقایی تأثیر زبان فارسی مشخص است، در متون جمعآوری شده توسط دوئرفر و همکارانش از فیروزآباد دخیلهای فراوان عربی دیده میشود. واژگان حکومتی و نظامی مانند پاسبان، پیکان و شاه بیشتر از فارسی وارد این زبان شدهاند. قاموس دینی بیشتر ریشه عربی دارد اما از فارسی وارد این زبان شدهاند و ویژگیهای فارسیشان را حفظ کردهاند. واژگان پزشکی نیز تحت تأثیر فارسی است مانند بیمار، درد و دارو.
تعداد گویشوران
دانشنامه اتنولوگ در سال ۲۰۱۶ میلادی سخنوران زبان قشقایی را حدود ۹۵۹ هزار نفر تخمین زده است. در سال ۱۹۸۶ کتابخانه کنگره سخنوران قشقایی را حدود نیم میلیون نفر برآورد کرده است. در آخرین سرشماری جمعیت عشایری سازمان آمار ایران در سال ۱۳۸۷ جمعیت قشقاییهای کوچرو مستقر در استانهای فارس، بوشهر، اصفهان و چهارمحال و بختياري، ۱۱۲ هزار و ۴۳۰ نفر برآورد شده است.
بنا به یک پژوهش، در فیروزآباد افراد قشقایی در همه سنین از زبان مادری در حوزههای دوستانه و خانوادگی استفاده مینمایند، اما در شیراز افراد زیر بیست سال خانوادههای ترکزبان تمایل چندانی به استفاده از زبان مادری ندارند. در شیراز در حوزههای مختلف، زبان غالب فارسی است و در موقعیتهای غیررسمی در بعضی از مواقع زبان مادری استفاده میشود، در صورتی که در فیروزآباد در شرایط مشابه ترکی ترجیح داده میشود. ترکی در شیراز بهشدت تحت تأثیر فارسی است و زبان قشقایی در میان جوانان به تدریج در حال از دست دادن کاربریاش است.
منطقه گویشوران
١- استان فارس به عنوان مرکز ایل قشقایی شامل شهرهای: فیروزآباد، شیراز، آباده، اقلید، مرودشت، خرمبید، سپیدان، زریندشت، کوهچنار، کوار، فراشبند، قیر و کارزین، خنج، کازرون، و بخشهایی از ممسنی، لارستان و لامرد
٢- استان چهارمحال و بختیاری شامل شهرهای: شهرکیان، طاقانک، بن، بارده، سامان، هوره، یان چشمه، سفیددشت، فرادنبه، بلداجی، سودجان، جونقان و نقنه
٣-استان اصفهان شامل شهرهای: زرین شهر، چادگان، سمیرم، داران، دهاقان، فتحآباد و شهرضا
٤-استان خوزستان شامل شهر هفتکل،
٥-استان کهگیلویه و بویر احمد شامل شهر گچساران
٦-استان بوشهر شامل دشتستان، دشتی
٧-استان مرکزی شامل شهر شازند
چند ضربالمثل قشقایی
اؤزؤنگه بیر ایگنه وور، اؤزگهیه بیر جوالدوز.
ائوینگی تمیس ساخلا قوناق گلر، اؤزؤنگؤ تمیس ساخلا اؤلؤم گلر.
ایتاینن یولداش اول؛ چوماغی الدن یئره قویما.
آیش وختینده چلاقام؛ ییَنده قلچماق.
بیچاق اؤز ساپینه کسمز.
تات گچیسیننگ قرخیمچلیگ اؤرگَنیر.
تاری ایستهیه نی قورد یئمز.
توتینگ شرفِه قِردِه طَنَفِه.
خروسونگ قویروغینا اینا نما، تیلکینینگ آندینا.
خوشحساب آدام، قاضی قاپسینا گئدمز.
قَلبِر قیلانا دِیِر ایکِه دلیگ وارینگ دِر.
گئریدن گلنینگ ایکه داش النه.
وراج کؤپک اِیهسئنه قوناق بولار.
هر کسینگ هی وای.
تازه بیمش اشگه شاخ ور میسه
قیزم سنه دیرم گلینم سن اشد
قیچینگ اوزاد یور قانیگ بابه
الم نچه قیریلرده که کج بیته
الاهم بیر بیرم
قرخان گزه چپ دیر
مالینگ گزله قنشسینگ اغیره ادمه
فنشه ایمید نه قالان شام سز فالار
بیر آلانان بیر اورگنر
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ Ethnologue report for language code: qxq
- ↑ Michael Knüppel، دانشنامه ایرانیکا.
- ↑ https://www.ethnologue.com/country/IR/languages
- ↑ Library of Congress-Qashqais)
- ↑ «سازمان امور عشایر ایران». ashayer.ir. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۴-۳۰.
- ↑ حسینآبادی، «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی»، گویش شناسی، ۵۸.
- ↑ http://mamasani.fars.pnu.ac.ir//Portal/Home/Default.aspx?CategoryID=c68b5aa9-31b0-4e52-a007-1e53172f6262
- ↑ http://www.fekrshahr.ir/node/20707
- ↑ یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگری.
- ↑ خانه خود را تمیز نگه دار؛ شاید مهمان بیاید و خودت را تمیز نگه دار؛ چون مرگ ناگهان سر میرسد.
- ↑ با سگ دوستی کن؛ اما چماقت را بر زمین مگذار.
- ↑ وقت کار کردن چلاقم؛ اما زمان خوردن قلچماق.
- ↑ چاقو دسته خود را نمیبرد.
- ↑ با بز روستاییها چیدن موی بز را یادمیگیرد - کنایه از آزمایش و تمرین روی مال دیگران
- ↑ کسی که محبوب خدا باشد، طعمهٔ گرگ نمیشود.
- ↑ شرف رو بگیرین که طناب رو پاره میکند - کنایه از عصبانیت و سر و صدا کردن بیجا
- ↑ به زیبایی دم خروس و قسم خوردن روباه اطمینان نداشته باش.
- ↑ آدم خوش معامله راهش به در خانهٔ قاضی نخواهد افتاد.
- ↑ از عیب خود اطلاع ندارد
- ↑ رعایت نکردن حق دیگران
- ↑ سگی که بیجهت عوعو کند، برای صاحبش مهمان پیدا میکند.
- ↑ هر کی به هر کی است.
- ↑ تازه سوارِ خر شده، شاخ میزنه
- ↑ دخترم به تو میگویم، عروسم تو بشنو.(به دختر گفتن و عروس شنیدن؛ معادلِ به درب گفتن تا دیوار بشنود.)
- ↑ پایت را به اندازه ملحفه دراز بکن.(معادلِ پایت را اندازه گلیمت دراز بکن.)
- ↑ چشمِ ترسو، چپ(کج) است.(ترسو، درست نمیبینید.)
منابع و توضیحات
- آی سودا مجموعه شعر ترکی قشقایی، محسن رجاییپناه (قرخلو)، انتشارات راهگشا، شیراز: ۱۳۸۱.
- فرهنگ معین، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵
- حسینآبادی، سیاوش. «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی». گویش شناسی (۱ و ۲): ۵۳ تا ۶۰.
- Michael Knüppel (15 ژوئیه 2009). "QAŠQĀʾI TRIBAL CONFEDERACY ii. LANGUAGE". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Vol. ۱. Bibliotheca Persica Press. Retrieved 28 March 2013.