سواد رسانهای
سواد رسانهای مجموعه چشم اندازهایی است که فرد برای استفاده از محتوا و پیام های رسانه ای به کار می گیرد. سواد رسانه ای یکی از انواع سواد هاست که بیشتر با سوادهای دیداری و تحلیلی و اینترنتی در ارتباط است. با ایجاد و گسترش رسانههای سمعی و بصری، این مفهوم به وجود آمد و با گسترش شبکههای اجتماعی، دارای مفاهیم و ابعاد گستردهتر و پیچیدهتری شد.
سواد رسانه ای یک نوع درک متکی بر مهارت است که میتوان براساس آن انواع رسانهها را از یکدیگر تمیز داد، انواع تولیدات رسانهای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. همچنین سواد رسانهای آمیزهای از تکنیکهای بهرهوری مؤثر از رسانهها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانهها از یکدیگر است.
توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی، و خلق پیام در شکلهای گوناگون (چاپی، صوتی، فیلم/ویدیویی، اینترنتی، …) بر پایهٔ درک آگاهانه و انتقادی از ماهیت رسانههای جمعی، فنونی که از سوی تولیدکنندگان رسانه مورد استفاده قرار میگیرد، و تأثیر این فنون بر فرد و جامعه. سواد رسانهای به مثابه یک حوزه بینرشتهای، به واکنش لازم به محیط ارتباط الکترونیکی پیچیده، فراگیر، و دائمالتغییر سده ۲۱ تبدیل شدهاست.
همچنین واژههایی همچون سوادمند رسانه ای ایجاد شدهاند و بر این باور هستند که سوادمند، به شخصی گفته میشود که چند سواد را به صورت هم زمان دارد.
آموزش سواد رسانهای
آموزش سواد رسانه ای غالباً از یک الگوی آموزشی مبتنی بر پرس و جو استفاده میکند که افراد را ترغیب میکند در مورد آنچه تماشا میکنند، میشنوند و میخوانند سؤال کنند. آموزش سواد رسانه ای ابزاری برای کمک به افراد در تجزیه و تحلیل انتقادی پیامها، فرصتهایی را برای زبان آموزان فراهم میکند تا تجربه خود را از رسانه گسترش دهند و به آنها در توسعه مهارتهای خلاقانه در ساخت پیامهای رسانه ای خود کمک میکند. تحلیلهای انتقادی میتواند شامل شناسایی نویسنده، هدف و نقطه نظر، بررسی تکنیکهای ساختمانی و ژانرها، بررسی الگوهای نمایندگی رسانهها و کشف تبلیغات، سانسور و تعصب در برنامههای خبری و روابط عمومی (و دلایل این موارد) باشد. آموزش سواد رسانه ای ممکن است چگونگی تأثیرگذاری ویژگیهای ساختاری - مانند مالکیت رسانهها یا مدل تأمین اعتبار آن - بر اطلاعات ارائه شده را کشف کند.
همانطور که توسط اصول اصلی آموزش سواد آموزی رسانه تعریف شدهاست، «هدف از آموزش سواد رسانه ای، کمک به افراد در هر سنی است که عادات سؤال و مهارتهای بیان را توسعه دهند که آنها نیاز به متفکران انتقادی، ارتباطات مؤثر و شهروندان فعال در دنیای امروز هستند.»
در آمریکای شمالی و اروپا سواد رسانه ای هم چشمانداز توانمندسازی و هم حمایت را شامل میشود. افراد با سواد رسانه ای باید بتوانند به صورت ماهرانه پیامهای رسانه ای را ایجاد کرده و تولید کنند، هم برای نشان دادن درک خصوصیات خاص هر رسانه و هم برای ایجاد رسانه و مشارکت به عنوان شهروندان فعال. سواد رسانه ای میتواند به عنوان مفهومی برای گسترش سواد، درمان رسانههای جمعی، فرهنگ عامه و رسانههای دیجیتال به عنوان انواع جدیدی از «متون» که نیاز به تجزیه و تحلیل و ارزیابی دارند، دیده شود. با تبدیل فرایند مصرف رسانهها به یک فرایند فعال و حساس، مردم آگاهی بیشتری از پتانسیل سوء تفکر و دستکاری و آگاهی بیشتر کسب میکنند و نقش رسانههای جمعی و رسانههای مشارکتی را در ساختن دیدگاههای واقعیت درک میکنند. آموزش سواد رسانه ای گاهی به عنوان روشی برای پرداختن به ابعاد منفی رسانهها، از جمله دستکاری رسانهها، اطلاعات غلط، کلیشههای جنسیتی و نژادی، جنسی کردن کودکان و نگرانی در مورد از بین رفتن حریم شخصی، حمله سایبری و شکارچیان اینترنت مفهوم سازی میشود. با ایجاد دانش و شایستگی در استفاده از رسانه و فناوری، آموزش سواد رسانه ای میتواند با کمک به آنها در انتخاب مناسب در عادات مصرف رسانه و الگوهای استفاده، نوعی محافظت از کودکان و جوانان را فراهم کند. طرفداران آموزش سواد رسانه ای معتقدند که ورود سواد رسانه ای به برنامه درسی مدارس موجب تعامل مدنی، افزایش آگاهی از ساختارهای قدرت ذاتی در رسانههای عمومی میشود و دانشآموزان را در به دست آوردن مهارتهای لازم و انتقادی را ضروری میداند. یک تحقیق در حال رشد با تمرکز بر تأثیر سواد رسانه ای بر جوانان آغاز شدهاست. در یک متاآنالیز مهم بیش از ۵۰ مطالعه، که در مجله ارتباطات منتشر شدهاست، مداخلات سواد رسانه ای تأثیرات مثبتی بر دانش ، انتقاد، واقع گرایی درک شده، تأثیر، باورهای رفتاری، نگرشها، خودکارآمدی و رفتار دارد.
رویکردهای نظری برای آموزش سواد رسانه ای
دانشمندان زیادی، چارچوبهای نظری را برای سواد رسانه ای پیشنهاد دادهاند. رنه هابز، سه فریم را برای معرفی سواد رسانه ای به زبان آموزان مشخص میکند: نویسندگان و مخاطبان (AA)، پیامها و معانی (MM)، و بازنمایی و واقعیت (RR). وی در سنتز ادبیات از سواد رسانه ای، سواد اطلاعاتی، سواد بصری و سواد جدید، این ایدههای اصلی را شناسایی میکند که زمینه نظری برای سواد رسانه ای را تشکیل میدهد.
دیوید باکینگهام چهار مفهوم اساسی را ارائه دادهاست که «یک چارچوب نظری را ارائه میدهد که میتواند برای کل رسانههای معاصر و همچنین برای رسانههای» قدیمی «نیز استفاده شود: تولید، زبان، بازنمایی و مخاطب.» هنری جنکینز با تشریح مفاهیم ارائه شده توسط دیوید باکینگهام، ظهور یک فرهنگ مشارکتی را مورد بحث قرار میدهد و بر اهمیت «سواد رسانههای جدید» تأکید میکند - مجموعه ای از شایستگیهای فرهنگی و مهارتهای اجتماعی که جوانان در چشمانداز رسانه جدید به آن نیاز دارند.
داگلاس کلنر و جف سهم چهار رویکرد متفاوت در زمینه آموزش رسانه را طبقهبندی کردهاند: رویکرد حمایتگرایی، آموزش هنر رسانه ای، جنبش سواد رسانه ای و سواد انتقادی رسانه ای. رویکرد حمایت گرایانه مخاطبان رسانههای جمعی را در معرض نفوذ فرهنگی، عقیدتی یا اخلاقی قرار میدهد و به وسیله آموزش نیاز به حمایت دارد. رویکرد آموزش هنر رسانه ای بر تولید خلاقانه اشکال مختلف رسانه ای توسط زبان آموزان متمرکز است. نهضت سواد رسانه ای تلاشی است برای تحقق بخشیدن به جنبههای سنتی سواد آموزی از حوزه آموزشی و استفاده از آن در رسانه. سواد رسانه ای انتقادی با هدف تجزیه و تحلیل و درک ساختارهای قدرت که بازنمایی رسانهها را شکل میدهد و شیوههایی که مخاطبان برای ایجاد معنا از طریق قرائتهای غالب، مخالف و مذاکره شده از رسانه تلاش میکنند، هستند.
تاریخچه و برنامه بینالمللی
آموزش سواد رسانه ای بهطور فعال بر روی روشهای آموزشی و آموزش سواد آموزی رسانهها متمرکز است و چارچوبهای نظری و انتقادی ناشی از نظریه یادگیری سازنده، مطالعات رسانه ای و بورسیه تحصیلات فرهنگی را در بر میگیرد. این اثر ناشی از میراث استفاده از رسانه و فناوری در آموزش و پرورش در طول قرن بیستم و ظهور کار متقابل انضباطی در تقاطع مطالعات رسانه و آموزش است. صدای سواد رسانه ای، یک پروژه از طریق مرکز سواد رسانه ای با حمایت تسا جولز، شامل مصاحبههای اول شخص با ۲۰ پیشگام سواد رسانه ای است که قبل از دهه ۱۹۹۰ در کشورهای انگلیسی زبان فعال بودند. این پروژه زمینههای رشد سواد رسانه ای از افرادی که به تأثیرگذاری در این زمینه کمک کردهاند، زمینههای تاریخی را فراهم میکند.
در سال ۲۰۰۱، یک بررسی رسانه ای توسط یونسکو تحقیق کرد که کدام کشورها مطالعات رسانه ای را در برنامههای درسی مدارس مختلف و همچنین برای کمک به توسعه ابتکارات جدید در زمینه آموزش رسانهها قرار میدهند. پرسشنامه ای به تعداد ۷۲ نفر از متخصصان آموزش رسانه در ۵۲ کشور مختلف جهان ارسال شد. این پرسشنامه به سه بخش اصلی پرداختهاست:
- «آموزش رسانه در مدارس: میزان، اهداف و مبنای مفهومی تأمین فعلی؛ ماهیت ارزیابی و نقش تولید توسط دانش آموزان.»
- «مشارکتها: مشارکت صنایع رسانه ای و تنظیم کننده رسانه در آموزش رسانه؛ نقش گروههای غیررسمی جوانان؛ فراهم کردن آموزش معلمان.»
- «توسعه آموزش رسانه ای: تحقیق و ارزیابی از ارائه آموزش رسانه ای؛ نیازهای اصلی مربیان؛ موانع توسعه آینده و سهم بالقوه یونسکو.»
نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که آموزش رسانهها پیشرفت بسیار ناهمواری داشتهاند. در کشورهایی که آموزش رسانه وجود داشتهاست، آن را به عنوان یک انتخاب برگزیده ارائه میدهند، و بسیاری از کشورها معتقد بودند که آموزش رسانه نباید یک بخش جداگانه از برنامه درسی باشد بلکه باید در زمینههای موضوعی موجود ادغام شود. با این حال، پاسخ دهندگان در سراسر مرزها همگی متوجه اهمیت آموزش رسانهها و همچنین نیاز به شناخت رسمی از دولت و سیاستگذارانشان بودند.
آمریکای شمالی
در آمریکای شمالی، آغاز یک رویکرد رسمی به سواد رسانه ای به عنوان یک موضوع آموزش اغلب به تشکیل ۱۹۷۸ انجمن انجمن سواد رسانه ای مستقر در انتاریو (AML) منتسب میشود. قبل از آن زمان، آموزش در آموزش رسانهها معمولاً مورد توجه معلمان و دستاندرکاران قرار میگرفت. کانادا اولین کشوری در آمریکای شمالی بود که در برنامه درسی مدارس به سواد رسانه ای نیاز داشت. هر استان در برنامه درسی خود آموزش رسانه ای را اجباری کردهاست. به عنوان مثال، برنامه درسی جدید کبک سواد رسانه ای را از درجه ۱ تا سال آخر دوره متوسطه (دوره متوسطه V) الزامی میکند. راه اندازی آموزش رسانه ای در کانادا به دو دلیل اتفاق افتاد. یکی از دلایل نگرانی از فراگیر شدن فرهنگ عامه مردم آمریکا و دیگری ضرورت زمینهسازی برای سیستمهای آموزشی برای الگوی جدید آموزشی بود. مارشال مک لوهان، محقق ارتباطات کانادایی، جنبش آموزشی آمریکای شمالی را برای سواد رسانه ای در دهههای ۵۰ و ۱۹۶۰ نادیده گرفت. دو تن از رهبران کانادا در سواد رسانه ای و آموزش رسانه ای Barry Duncan و John Pungente هستند. دانکن در ۶ ژوئن ۲۰۱۲ درگذشت. حتی پس از اینکه از تدریس در کلاس بازنشسته شد، باری هنوز هم در آموزش رسانه فعال بود. Pungente یک کشیش Jesuit است که سواد رسانه ای را از اوایل دهه ۱۹۶۰ ارتقا دادهاست.
آموزش سواد رسانه ای از اوایل قرن بیستم میلادی مورد توجه ایالات متحده بودهاست، هنگامی که معلمان انگلیسی دبیرستان برای اولین بار شروع به استفاده از فیلم برای توسعه مهارتهای تفکر انتقادی و ارتباطی دانش آموزان کردند. با این حال، آموزش سواد رسانه ای صرفاً با استفاده از رسانه و فناوری در کلاس متمایز است، تمایزی که با تفاوت «آموزش با رسانه» و «آموزش در مورد رسانه» نشان داده میشود. در دهه ۵۰ و ۶۰، رویکرد «دستور زبان فیلم» به آموزش سواد رسانه ای در ایالات متحده توسعه یافت. از آنجا که مربیان شروع به نمایش فیلمهای تجاری به کودکان کردند، آنها باید یک اصطلاح جدید را شامل کلماتی مانند: محو شدن، حل شدن، کامیون، تابه، بزرگنمایی و برش یاد بگیرند. فیلمها به ادبیات و تاریخ وصل شدند. برای درک ماهیت ساختاری فیلم، دانشجویان به کاوش در طرح، شخصیت، روحیه و لحن پرداختند. سپس، در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، نگرش در مورد رسانههای جمعی و فرهنگ جمعی شروع به تغییر در جهان انگلیسی زبان کرد. آموزگاران شروع به درک نیاز به «محافظت در برابر تعصب ما از تفکر چاپ به عنوان تنها رسانه واقعی که معلم انگلیسی در آن سهیم است». یک نسل از مربیان نه تنها فیلم و تلویزیون را به عنوان اشکال جدید و مشروعیت بیان و ارتباطات تصدیق کردند، بلکه راههای عملی برای ترویج تحقیق و تحلیل جدی- در آموزش عالی، خانواده، مدارس و جامعه را نیز مورد بررسی قرار دادند. در سال ۱۹۷۶، پروژه سانسور شده با استفاده از یک مدل یادگیری خدمات برای پرورش مهارتهای سواد رسانه ای در بین دانشجویان و اساتید در آموزش عالی شروع به کار کرد.
آموزش سواد رسانه ای در اوایل دهه ۱۹۹۰ در چارچوبهای برنامه درسی آموزش انگلیسی زبان انگلیسی ظاهر شد، در نتیجه افزایش آگاهی در مورد نقش اصلی رسانه در متن فرهنگ معاصر. تقریباً در هر ۵۰ ایالت زبان وجود دارد که از سواد رسانه ای در چارچوبهای برنامه درسی دولتی پشتیبانی میکند. علاوه بر این، تعداد فزاینده ای از ولسوالیهای مدارس شروع به توسعه برنامههایی در سطح مدرسه، دورههای انتخابی و سایر فرصتهای بعد از مدرسه برای تحلیل و تولید رسانه میکنند. با این حال، هیچ داده ملی در مورد میزان دستیابی به برنامههای سواد رسانه ای در ایالات متحده آمریکا وجود ندارد.
بورس تحصیلی میان رشتهای در آموزش سواد رسانه ای ظهور مییابد. در سال ۲۰۰۹، یک ژورنال علمی به نام «ژورنال آموزش سواد رسانه ای» برای حمایت از کار دانشمندان و دستاندرکاران این حوزه راه اندازی شد. دانشگاههایی مانند دانشگاه ایالتی آپالاچیان، دانشگاه کلمبیا، کالج ایتاکا، دانشگاه نیویورک، دانشگاه بروکلین شهر، دانشگاه نیویورک، دانشگاه تگزاس-آستین، دانشگاه رود آیلند و دانشگاه مریلند دورهها و موسسات تابستانی ارائه میدهند. در سواد رسانه ای برای معلمان پیش خدمت و دانشجویان فارغالتحصیل. دانشگاه بریگام یانگ یک برنامه فارغالتحصیل در آموزش رسانه را بهطور خاص برای معلمان ضمن خدمت ارائه میدهد. از سال ۲۰۱۱، دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس (UCLA)، برنامه آموزش معلمان همه معلمان جدید را ملزم به گذراندن دوره ۴ واحدی در زمینه سواد رسانه انتقادی کردهاست.
اروپا
انگلستان بهطور گستردهای به عنوان رهبر توسعه آموزش سواد رسانه ای مورد توجه قرار میگیرد. آژانسهای کلیدی که در این پیشرفت نقش داشتهاند عبارتند از: انستیتوی فیلم بریتانیا، آموزش فیلم مرکز انگلیسی و رسانه، مرکز مطالعات کودکان، جوانان و رسانهها در انستیتوی آموزش، لندن، و مرکز DARE (آموزش تحقیقات هنری دیجیتال)، همکاری بین دانشگاه کالج لندن و مؤسسه فیلم بریتانیا. ارتقاء سواد رسانه ای نیز به عنوان یک سیاست دولت انگلستان تحت عنوان New Labor تبدیل شد و در قانون ارتباطات ۲۰۰۳ به عنوان مسئولیت تنظیم کننده جدید رسانهها، Ofcom، درج شد. با این حال، پس از وقوع فعالیت اولیه، کار Ofcom در این زمینه به تدریج در دامنه کاهش یافت، و از طرف دولت ائتلاف به بعد، ارتقاء سواد رسانه ای به یک موضوع تحقیقات در بازار کاهش یافت - آنچه والس و باکینگهام آنرا توصیف کردهاند. سیاست ارواح.
در اسکاندیناوی، آموزش رسانهها در برنامه درسی ابتدایی فنلاند در سال ۱۹۷۰ و در دبیرستانها در سال ۱۹۷۷ وارد شد. مفاهیم ابداع شده در Lycée franco-finlandais d'Helsinki در سال ۲۰۱۶ در سطح ملی استاندارد شد. آموزش رسانه ای در سوئد از سال اجباری بودهاست. ۱۹۸۰ و از سال ۱۹۷۰ در دانمارک.
فرانسه فیلم را از بدو ورود به رسانه آموختهاست، اما اخیراً کنفرانسها و دورههای رسانه ای برای معلمان با درج تولید تولید رسانه برگزار شدهاست.
آلمان نشریات نظری در مورد سواد رسانه ای را در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ مشاهده کرد، با افزایش علاقه به آموزش رسانه در داخل و خارج از سیستم آموزشی در دهه ۸۰ و ۹۰.
در هلند سواد رسانه ای در سال ۲۰۰۶ توسط دولت هلند به عنوان موضوعی مهم برای جامعه هلند در دستور کار قرار گرفت. در آوریل ۲۰۰۸، یک مرکز رسمی (mediawijsheid ekspertisecentrum = خبره وساطت بینالمللی) توسط دولت هلند ایجاد شدهاست. این مرکز یک سازمان شبکه است که متشکل از ذینفعان مختلف با تخصص در این زمینه است.
در روسیه، تاریخ آموزش رسانهها به دهه ۱۹۲۰ بازمیگردد، اما این نخستین تلاشها توسط جوزف استالین متوقف شد. دهه ۱۹۷۰–۱۹۹۰ اولین برنامههای رسمی آموزش فیلم و رسانه را به وجود آورد، افزایش علاقه به مطالعات دکتری با محوریت آموزش رسانه و همچنین کارهای نظری و تجربی در زمینه آموزش رسانه توسط O.Baranov (Tver) , S.Penzin (Voronezh) , G.Polichko , U.Rabinovich (Kurgan), Y.Usov (Moscow), Alexander Alexander (Taganrog), A.Sharikov (مسکو) و دیگران. تحولات اخیر در زمینه آموزش رسانه ای در روسیه عبارتند از ثبت نام تخصصی ۲۰۰۲ «آموزش رسانه» (شماره ۰۳٫۱۳٫۳۰) ویژه دانشگاههای آموزشی، و راه اندازی سال ۲۰۰۵ مجله علمی آموزشی رسانه، که تا حدی توسط ICOS یونسکو حمایت میشود. برای همه'.
مونتهنگرو به معدود کشورهایی در جهان تبدیل شد که آموزش رسانه را در برنامههای درسی خود وارد کردهاست، هنگامی که در سال ۲۰۰۹ «سواد رسانه ای» به عنوان یک موضوع اختیاری برای دانش آموزان ۱۶ و ۱۷ ساله دبیرستانهای بدنسازی معرفی شد.
در اوکراین، آموزش رسانه ای در مرحله دوم توسعه و استانداردسازی است. مراکز اصلی آموزش رسانه شامل دانشگاه ایوان فرانکو Lviv (به رهبری بوریس پوتاتینینک)، انستیتوی آموزش عالی آکادمی ملی علوم پداگوژیکی اوکراین (هانا اونکوویچ)، انستیتوی روانشناسی اجتماعی و سیاسی آکادمی ملی علوم تربیتی است. اوکراین (Lyubov Naidyonova).
آسیا
آموزش سواد رسانه ای در مقایسه با ایالات متحده یا کشورهای غربی هنوز در آسیا گسترده یا پیشرفته نیست. با شروع از دهه ۱۹۹۰، تغییر در جهت سواد رسانه ای در شرق آسیا رخ دادهاست. در سالهای اخیر، آموزش سواد رسانه ای در آسیا رو به رشد است و چندین برنامه در سراسر کشور در سراسر منطقه اقیانوس آرام آسیا وجود دارد.
معلمان پکن، چین بر اساس میزان نگرانی خودشان از نیاز به سواد رسانه ای در آموزش، اهمیت آموزش سواد رسانه ای در مدارس ابتدایی را تشخیص میدهند. برنامههای دیگر در چین شامل Little Masters ، انتشارات چینی است که توسط کودکان ایجاد شدهاست و درمورد موضوعات مختلف، گزارش میدهد و به کودکان کمک میکند تا روزنامهنگاری و مهارتهای اساسی در کار تیمی و ارتباطی را یاد بگیرند. مطالعاتی برای آزمایش سطح سواد رسانه ای در بین دانشجویان چینی زبان در چین و تایوان انجام شدهاست، اما تحقیقات بیشتری لازم است. سواد اطلاعات در آموزش بسیار مورد توجه است، اما سواد رسانه ای کمتر شناخته میشود.
در هند، برنامه Cybermohalla از سال ۲۰۰۱ با هدف دستیابی به فناوری به جوانان آغاز شد.
در ویتنام، گروه خبرنگاران جوان (YOJO) در سال ۱۹۹۸ با همکاری یونیسف و رادیو ملی ویتنام برای مبارزه با حسابهای دروغین توسط رسانهها ایجاد شد.
در سنگاپور، سازمان توسعه رسانه (MDA) سواد رسانه ای را تعریف میکند و آن را به عنوان ابزاری مهم برای قرن بیست و یکم میشناسد، اما فقط از جنبه خواندن این اصطلاح.
با شروع سال تحصیلی ۲۰۱۷، کودکان در تایوان برنامه درسی جدیدی را آموزش میدهند که برای آموزش خواندن انتقادی تبلیغات و ارزیابی منابع طراحی شدهاست. این دوره تحت عنوان «سواد رسانه ای»، دوره آموزش روزنامهنگاری را در جامعه اطلاعات جدید فراهم میکند.
در کشور ما از اواسط ده هشتاد شمسی، سواد رسانه ای جای خود را در میان کتاب های دانشگاهی بازکرد و استادان ارتباطات و رسانه مقالات متعددی را ترجمه و تألیف کردند.
تأکید نخبگان دانشگاهی و رسانه ای برضرورت آموزش سواد رسانه ای به اقشار مختلف جامعه سبب شد تا در سالهای اخیر هم اندیشی ها و همایش های زیادی با موضوع سواد رسانه ای در فرهنگسراها و مدارس کلان شهرهای کشور برگزار شود. باوجود اینکه قدمت سواد رسانه ای در جهان به بیش از سه دهه می رسد اما زمان اندکی از ورود آن به ایران می گذرد، به همین خاطر، در کشور ما مبحث فوق العاده جوانی محسوب می شود.
خاورمیانه
اردن در زمینه تقویت سواد رسانه ای و اطلاعاتی پیش میرود، که برای مبارزه با افراط گرایی و سخن از نفرت بسیار مهم است، مؤسسه جردن رسانه در تلاش است تا مفاهیم و مهارتهای تعامل مثبت با رسانهها و ابزارهای فناوری ارتباطات و رسانههای دیجیتال را گسترش داده و کاهش دهد. معایب آنها آکادمی در بیروت، لبنان در سال ۲۰۱۳ افتتاح شد، به نام آکادمی رسانه و ادبیات دیجیتال بیروت (MDLAB) با هدف این که دانش آموزان از مصرفکنندگان مهم رسانه باشند.
در ایران، نسرا (نهضت سواد رسانه)، حرکتی که هدف آن پاسخگویی به نیازهای آموزشی خردسالان، جوانان و بزرگسالان است، در سال ۱۳۹۷ شکل گرفت. این جنبش اجتماعی بر استفاده از رسانههای دیجیتال و سلامت روان متمرکز شده و مهارت استفاده از رسانهها را برای عموم مردم افزایش میدهد.
استرالیا
در استرالیا، آموزش رسانه ای تحت تأثیر تحولات روشهای تلقیح در انگلستان، هنرهای مردمی و شیوههای دمی زدایی قرار گرفت. نظریه پردازان اصلی که تحت تأثیر آموزش رسانههای استرالیا قرار داشتند گریم ترنر و جان هارتلی بودند که به توسعه رسانهها و مطالعات فرهنگی استرالیا کمک کردند. در طول 1980s و 1990s، استرالیایی غربی Robyn Quin و Barrie MacMahon کتابهای درسی مهم مانند Real Images نوشتند، و بسیاری از تئوریهای رسانه پیچیده را در چارچوبهای یادگیری مناسب کلاس ترجمه کردند. در همین زمان، کارمن لوک سواد رسانه ای را با فمینیسم مرتبط میکند تا رویکرد انتقادی تری را در مورد آموزش رسانه ایجاد کند. در بیشتر ایالتهای استرالیا، رسانه یکی از پنج رشته از منطقه اصلی آموزش هنر اصلی است و شامل «یادگیریهای اساسی» یا «نتایج» ذکر شده برای مراحل مختلف توسعه است. در سطح ارشد (سالهای ۱۱ و ۱۲)، چندین ایالت مطالعات رسانه ای را به عنوان یک انتخاب برگزیده ارائه میدهند. به عنوان مثال، بسیاری از مدارس کوئینزلند فیلم، تلویزیون و رسانه جدید را ارائه میدهند، در حالی که مدارس ویکتوریا VCE Media را ارائه میدهند. آموزش رسانه ای توسط انجمن تخصصی معلمان معلمان رسانه استرالیایی پشتیبانی میشود. با معرفی برنامه درسی ملی جدید استرالیا، مدارس شروع به اجرای آموزش رسانه به عنوان بخشی از برنامه درسی هنر میکنند و از سواد رسانه ای به عنوان ابزاری برای آموزش دانش آموزان در زمینه ساختارشکنی، ساخت و شناسایی مضامین در رسانه استفاده میکنند.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ پاتر. جیمز. (۱۳۹۹) سواد رسانه ای. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
- ↑ «سواد رسانهای، یک مقاله عقیدهای». بانک اطلاعات نشریات کشور. ۲۵ شهریور ۱۳۸۷. دریافتشده در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۶.
- ↑ «سوادمند savadmand». savadmand.com. بایگانیشده از اصلی در 26 اكتبر 2020. دریافتشده در 2020-10-17.
- ↑ "تاریخچه سواد رسانه جهان و ایران" (به فارسی). Retrieved 17 July 2020.
- ↑ "داشتن سواد، ضرورت انکارناپذیر فضای رسانهای امروز است" (به فارسی). Retrieved 10 June 2020.
- ↑ "Media Literacy Movement of the Islamic Revolution (Nasra)" (به انگلیسی). Retrieved 10 June 2020.