حساب کاربری
​
زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
لینک کوتاه

گویش هزارگی

گویشی از زبان فارسی که مردمان هزاره به آن سخن می‌گویند

هزارگی (هزارگی: آزرگی) گویش و لهجه‌ای از زبان فارسی است که در افغانستان بیشتر مردمان هزاره به آن صحبت می‌کنند.

هزارگی
گویش هزارگی
زبان بومی در
افغانستان
 ایران
 پاکستان
 تاجیکستان
قومیتمردمان هزاره
شمار گویشوران
۱۲ میلیون  (۲۰۱۵)
تبار
هندواروپایی
  • زبان‌های هندوایرانی
    • زبان‌های ایرانی
      • زبان‌های ایرانی غربی
        • زبان‌های ایرانی جنوب غربی
          • زبان فارسی (شرقی)
            • '
سامانه نوشتاری
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹haz
گلاتولوگhaza1239

در این گویش تعدادی زیادی از واژه‌های ترکی و اندکی مغولی موجود است گویش هزارگی برخی از ویژگی‌های دستوری سدهٔ چهارم و پنجم هجری، را در خود حفظ کرده‌است. گویش هزارگی از گونهٔ زبان فارسی غزنه و خراسان خاوری ریشه گرفته‌است. در گویش هزارگی دو حرف «د» و «ت» غلیظ نیز وجود دارد که تلفظ‌شان نزدیک به تلفظ آن حروف در زبان‌های اردو و پشتو است. در گویش هزارگی بسیاری از واژه‌های اوستایی نیز موجود است که به گفته برخی محققان و زبان شناسان، بیش از ۲۵٪ از واژگان این لهجه ریشهٔ اوستایی دارند؛ مثلاً: هزارگی آبست-اوستایی آبستا که هردو به معنی خویشاوند است یا واژه‌های دیگری مثل: ابسو، اِنگهَ، اوته، اوثه، جُنگه، کوور، خسور، تفت، خیرتو، پیتَو، اسپی، گیرو و… برخی از زبان‌شناسان بدون تحقیق و ریشه‌یابی واژه‌ها به روش علمی، به نظریه‌پردازی اقدام نموده و این واژگان را غیر (فارسی، ترکی، مغولی، و عربی) دانسته‌اند.

نجیب مایل هروی در مورد گویش هزارگی:

"گونۀ فارسی هزاره‌ای از اصیل‌ترین و کهن‌ترین خصیصه‌های مربوط به زبان فارسی برخوردار است بطوری که خصیصه‌های معمول در گونه‌های زبان فارسی سدۀ چهارم و پنجم مانند فعل مرکب به جای فعل بسیط، حروف، قیود، ادات تنبیه قدیم، کاربردهای فعل‌های پیشوندی قدیم، تکرارهای فعلی، ضمیر‌های قدیم و ابدالهای قابل توجه، در گونۀ مزبور رواج تام دارد. بررسی این گونۀ فارسی افغانستان پیش از آنکه مهجور و غریب شود، بخاطر بررسی‌های تاریخی‌ زبان فارسی و حل معضلات متون کهن و دیرینۀ فارسی از امور فوری و ضرور عصر ماست."

فهرست

  • ۱ طبقه‌بندی
  • ۲ پراکندگی
  • ۳ پیشینه
  • ۴ واژگان
    • ۴.۱ واژگان با ریشهٔ ترکی
    • ۴.۲ واژگان با ریشهٔ مغولی
  • ۵ ترکیب آواها
  • ۶ ادبیات
    • ۶.۱ چیستان
    • ۶.۲ ضرب‌المثل‌ها
    • ۶.۳ نظم
    • ۶.۴ اشعار هزارگی
  • ۷ دستور زبان
    • ۷.۱ اسم
      • ۷.۱.۱ جمع بستن اسم‌ها (باقاعده)
      • ۷.۱.۲ جمع بستن اسم‌ها (بی‌قاعده)
    • ۷.۲ ضمیر
      • ۷.۲.۱ تلفظ ضمیرها
      • ۷.۲.۲ ضمیرهای نسبتی
      • ۷.۲.۳ ضمیرهای اشاره
    • ۷.۳ صفات
    • ۷.۴ حروف اضافه
    • ۷.۵ حروف ربط
    • ۷.۶ اصوت
  • ۸ جستارهای وابسته
  • ۹ پانویس
  • ۱۰ منابع

طبقه‌بندی

هزارگی یک نوع شرقی از زبان فارسی است که با گویش دری ارتباط نزدیک دارد. از نظر تاریخی به عنوان گویشی از زبان فارسی با وام‌واژه‌های زیادی از تُرکی و اندکی از مُغولی طبقه‌بندی می‌شود. این عضو شاخه ایرانی از خانواده زبان‌های هندواروپایی است و با گویش دری، یکی دیگر از انواع شرقی زبان فارسی و یکی از دو زبان اصلی در افغانستان، ارتباط نزدیکی دارد. تفاوت‌های اصلی بین دو گویش دری و هزارگی لهجه است و این که در گویش هزارگی به نسبت گویشی دری وام‌واژه‌های ترکی و مغولی بیشتر وجود دارد. علی‌رغم این تفاوت‌ها، آن‌ها از یکدیگر قابل درک هستند.

پراکندگی

هزارگی توسط مردم هزاره، که عمدتاً در افغانستان (بویژه در منطقه هزاره‌جات و همچنین در مناطق عمده شهری) زندگی می‌کنند، با جمعیت قابل توجهی در پاکستان (به خصوص در شهر کویته) و ایران (به ویژه مشهد)، و توسط مهاجران هزاره در شرق ازبکستان، تاجیکستان شمالی، قاره آمریکا، اروپا و استرالیا سخنور دارد.

پیشینه

برخی از اقوام ترک و مغول که به مناطقی از خراسان بزرگ مهاجرت کردند و در کشور افغانستان کنونی ساکن شدند. تحت شرایط خاص اجتماعی دوران گذشته مسلمان و فارسی‌زبان گردیدند، چرا که زبان فارسی آن‌چنان همراه دین اسلام شده‌بود، که تقریباً به هر کجا که اسلام ریشه دواند، زبان فارسی نیز گسترش می‌یافت. به همین دلیل زبان فارسی وارد ایمان و گفتمان دینی نوکیشان مسلمان در سراسر آسیای جنوبی و آسیای میانه شد که برخی از مردم هزاره در حقیقت و به احتمال زیاد همان اقوام ترک و مغول هستند که به زبان فارسی سخن می‌گویند.

پروفسور بیکن اظهار داشته‌است:

جغتایی‌ها، نیاکان هزاره‌ها، قبل از آن که به سمت هزاره‌جات سرازیر شوند، به زبان ترکی تکلم نموده و آن را بکار می‌گرفتند چون لغات ترکی خیلی بیشتر از لغات مغولی در این زبان (فارسی هزارگی) به چشم می‌خورد.

واژگان

وام‌واژه‌های هزارگی به هفت گروه زیر تقسیم می‌شود:

  1. وام‌واژه‌های بازمانده از ترکی
  2. وام‌واژه‌های بازمانده از مغولی
  3. وام‌واژه‌های بازمانده از پشتو
  4. وام‌واژه‌های بازمانده از هندی و اردو
  5. وام‌واژه‌های بازمانده از انگلیسی
  6. وام‌واژه‌های بازمانده از عربی
  7. وام‌واژه‌های بازمانده از روسی

واژگان با ریشهٔ ترکی

  • اصطلاحات خویشاوندی:
ترکی/هزارگی آبه یا آپهآتهتَغاییاِزنَه
معادل دری مادرپدرداییشوهرخواهر
  • نام‌های اعضاء بدن:
ترکی/هزارگی قاشکیرپَکقولقَیوُقرَه
معادل دری ابرومژهٔ چشمبازوپاچشم
  • نام‌های حیوانات:
ترکی/هزارگی تَکّهجَریَهقَجِیرقوچ
معادل دری بُز نرخارپشتعقابگوسفندِنَر

واژگان با ریشهٔ مغولی

  • اصطلاحات خویشاوندی:
مغولی/هزارگی اَبَغَهباجه
معادل دری عموباجناغ
  • نام‌های اعضاء بدن:
مغولی/هزارگی چِجینشیغَیقَبَرغه
معادل دری سینهقوزکدنده
  • نام‌های حیوانات:
مغولی/هزارگی چن قیشخُروتَبرغو
معادل دری خرچنگماکیاندنده

ترکیب آواها

هرگاه کلمه به حروف «ن» ختم شود، در این‌صورت این حروف به‌شکل بی‌قاعده جای خود را به حروف «ه» می‌دهد؛ مانند:

هزارگی دری معنای دری
کیتاب‌مهکتاب‌منکتابم
بیرارمهبرادرمنبرادرم

هرگاه حروف «‌ه» و «ح» در اول یا وسط کلمه بیاید، حذف می‌گردد؛ مانند:

هزارگی دری معنای دری
اوکومتحکومتدولت
تُومتتهمتاتهام‌زدن

دیگر ویژگی‌های آوایی گویش هزارگی، قرار زیر است:

۱- «ب» به «و» تبدیل می‌شود:

هزارگی دری هزارگی دری
سَوُزسبزوازباز
تُومتتهمتآوُرابر

۲- «پ» به «ف» تبدیل می‌شود:

هزارگی دری
پقطفقط
پولادفولاد

۳- «ف» به «و» تبدیل می‌شود:

هزارگی دری
اوغانافغان
لوزلفظ

۴- «د» به «ت» تبدیل می‌شود:

هزارگی دری
آباتیآبادی
داماتداماد

۵- «ر» به «ل» تبدیل می‌شود:

هزارگی دری
بلگبرگ
سولاخسوراخ

۶- «ب» به «و» تبدیل می‌شود:

هزارگی دری
شوشب
آوآب

ادبیات

گویش هزارگی برای خود هزاره‌ها قابل فهم است اما باز هم در بعضی مناطق واژگان و گویش خاص خودشان را دارد. پروفسور دولینگ چند نمونه از آن را ثبت کرده‌است:

  • به دری: نام شما چیست؟
  • در غزنی: نام تو چیه؟
  • در بهسود: چیز نام دری؟
  • در دایزنگی: نام تو چیز خیله؟
  • در درهٔ ترکمن: نام تو سَیَه؟
  • در دایکندی: سَه نام دری؟

چیستان

بچه‌های هزاره هم مثل دیگران از چیستان لذت می‌برند. اکثر چیستان‌های هزارگی منظوم است. مانند:

تا خانه بالا خانه
منی‌شی بلبل می‌خانه

برگردان

طبقه پایین، طبقه بالا
میان آن بلبل می‌خواند (جواب: زبان)

ضرب‌المثل‌ها

هزاره‌ها ضرب‌المثل‌های بی‌شماری دارند. ندانستن ضرب‌المثل در جامعهٔ هزاره نوعی جهالت به‌شمار می‌رود. افراد کهن‌سال با گفتن ضرب‌المثل مخاطب خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مانند:

غم نداری، بز بخر!

بز گرگ از گله دور!

بچهٔ مردم از خود نموشه!

نظم

اشعار هزارگی

بیشتر اشعار هزارگی به‌صورت دوبیتی و چهاربیتی است و سینه به سینه حفظ شده‌است که در این اواخر تنی چند از نویسندگان آن‌ها جمع‌آوری نمودند. در زیر چند نمونه از آن آورده شده‌است:

عجب قومه ای قومه هزاره
که احساس خودی هرگز نداره
به‌مثل پرِ کوک تیت‌پرگ شد
به هرجایی که افتاد کد گزاره

برگردان

افسوس! هزاره چه ملت عجیبی است که احساس دوست‌داشتن خود را ندارد. مثل پر کبک هر جا پراکنده شد و هرجا که تقدیر نوشت خود را از همان‌جا دانست.

به همرایت رفاقت می‌کنم من
رفیقی با صداقت می‌کنم من
ازو زحمت که در جانم تو کردی
مه استوم که طاقت می‌کنم من

برگردان

من همراه تو رفاقت می‌کنم و صداقت می‌باشم و مشکلاتی را که تو برایم به‌وجود آوردی، فقط من می‌توانم تحمل کنم.

اَلی اسپِ سمند الغار و بولغار
جلو از نقره و تنگ از گل نار
سحرگاهی مرا به یار رسانی
تو جو بِشکو که من بوسم لب یار

برگردان

اسپ خاکستری رنگ عزیزم، که با یراق و زینی از گل انار مجهز شده‌ای. مرا صبح زود به معشوقم برسان. در حالیکه تو جَو می‌خوری من لب یار را ببوسم.

فیضو خو رایی شده
خدا نگهداری مونه
اسپ فیضو تاخته میه
خون فیضو ریخته میه
فیضو مه کشته شده
قد خاک و خون ششته شده
شباش فیضو خوی ما
امیر یکک خوی ما

برگردان

فیض که سفرش را آغاز کرده‌است. خداوند نگهدار او خواهد بود. اسب فیض‌خان به‌سرعت می‌آید. خون او هم قطره قطره می‌ریزد. پیکر بی‌جان او با خاک و خون آغشته شده‌است. آفرین ای فیض‌خان، تنها سردار و سرلشکرم

دستور زبان

ساختار دستوری «زبان هزارگی» عملاً با «لهجه فارسی کابلی» یکسان است.

اسم

جمع بستن اسم‌ها (باقاعده)

جمع‌بندی اسم‌ها در گویش هزارگی نسبت به‌زبان دری کمی فرق می‌کند. در جمع‌بستن اسم‌ها به‌جای پسوندهای «ان» و «ها» از پسوند «ا» استفاده می‌شود:

هزارگی/دری (مفرد) بیرار/برادرگَو/گاو
هزارگی/دری (جمع) بیرارو/برادرانگَوا/گاوها

در بعضی حالات به‌جای پسوند «ا» از پسوند «اُو» استفاده می‌شود:

هزارگی/دری (مفرد) خوار/خواهردامات/داماد
هزارگی/دری (جمع) خوارو/خواهرانداماتو/دامادها

وقتی اسم به حرف «‌ه» ختم شود، برای جمع‌بستن از پسوند گو استفاده می‌شود:

هزارگی/دری (مفرد) گوسلَه/گوسالهباجَه/باجناغ
هزارگی/دری (جمع) گوسَله‌گو/گوساله‌هاباجَه‌گو/باجناغ‌ها

جمع بستن اسم‌ها (بی‌قاعده)

در اکثر حالات اسم‌ها، با تکرار جمع بسته می‌شوند، طوریکه حرف اول کلمهٔ دوم همیشه «م» است:

هزارگی (مفرد) هزارگی (جمع) معنای دری
بچه بچه مچه بچه‌ها و کسانی که مثل بچه هستند.
کتاب کتاب متاب کتاب و چیزهای که مثل کتاب استند.

یادآوری می‌گردد که این قاعده جمع بستن نیست بلکه نوعی بسط است از معلومات به مجهولات:

وقتی کسی می‌گوید: "بچه مچه داری یا نه؟" معنایش این است که پسر یا غیر پسر (اولاد) داری؟ وقتی کسی می‌گوید "گَو مَو استه." یعنی گاو و چهارپایان دیگری از این قبیل هست.

جمع با «ا» یا «وُ» تولید می‌شود. مثل: «کتابا» یعنی «کتاب‌ها»، «گّوُ» یعنی «گاوها»، «درختا» یا «درختُو» به معنی درخت‌ها، «بچچا» به معنی «بچه‌ها»

ضمیر

تلفظ ضمیرها

نحوه تلفظ تمام ضمیرها در گویش هزارگی با زبان دری یکی است؛ اما فقط در دو مورد تمایز دارد:

  1. وقتی ضمیر به کلمهٔ «من» ختم شود، آن کلمه به «مه» تغییر می‌یابد؛ مانند: کتاب من = کتاب مه
  2. وقتی ضمیر به حرف «ا» ختم شود، آن حرف به «و» تغییر می‌یابد؛ مانند: شما = شمو

ضمیرهای نسبتی

در شخص سوم مفرد، برای نسبت دادن به‌جای پسوند دری «اَش»، از پسوند «شی» استفاده می‌شود:

هزارگی/دری خاتون‌شی/خاتونشخانه‌شی/خانه‌اش
معنای دری همسرشمنزلش

ضمیرهای اشاره

در گویش هزارگی ضمیرهای اشاره زیر استفاده می‌شود:

هزارگی/دری (نزدیک) اینَه/ایناینَه‌می/این‌ها
هزارگی/دری (دور) اونه/آناونه‌مو/آن‌ها

صفات

پسوند «واری» که در زبان دری «مانند» معنا می‌دهد، در این گویش کاربرد فراوانی دارد:

  • ازمه واری کار کو. (هزارگی)
  • مانند من کار کن. (فارسی)

پسوند «ک» که نیز کاربرد فراوان دارد، برای حالت تصغیری استفاده می‌شود و نشان‌دهنده دوست داشتن است:

هزارگی/دری خوارک/خواهرکوچکماخک/بوسهٔ کوچک
معنای دری خواهر دوست داشتنیبوسه‌ای که از روی محبت باشد

حروف اضافه

  • به = ره
  • در = ده
  • بر = روی

حروف ربط

  • اما = لاکین
  • اگر = اگه

اصوت

  • عجب = خو!
  • آه = وای
  • آفرین = شباش

جستارهای وابسته

  • گویش ایماقی
  • زبان‌های افغانستان

پانویس

  1. ↑ https://www.omniglot.com/writing/hazaragi.htm
  2. ↑ https://glottolog.org/resource/reference/id/58210
  3. ↑ Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "Hazaragi". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
  4. ↑ پیسویچ، منشأ سیستم جدید آوایی خاورمیانه، ۱۱۲.
  5. ↑ پیسویچ، منشأ سیستم جدید آوایی خاورمیانه، ۱۱۴.
  6. ↑ پیسویچ، منشأ سیستم جدید آوایی خاورمیانه، ۱۱۷.
  7. ↑ الفنستون، پادشاهی کابل.
  8. ↑ «هزاره و گویش هزارگی». دریافت‌شده در ۵ ژوئن ۲۰۱۴.
  9. ↑ «نظریات راجع به هزارگی». دریافت‌شده در ۵ ژوئن ۲۰۱۴.
  10. ↑ Monsutti, Alessandro (2017-07-01). "Hazāras". Encyclopaedia of Islam, THREE (به انگلیسی). Brill.
  11. ↑ خاوری، امثال و حِکم مردم هزاره، ۱۶.
  12. ↑ خاوری، امثال و حِکم مردم هزاره، ۱۷.
  13. ↑ نسرین، قدم‌های آشتی و مسئولیت ما افغان‌ها، ۴۹.
  14. ↑ نسرین، قدم‌های آشتی و مسئولیت ما افغان‌ها، ۲۰.
  15. ↑ محمدی، دُر اوستایی در صدف لهجهٔ هزارگی، ۱۰۶.
  16. ↑ مایل‌هروی, ‌نجیب (1364-08-01). "زبان فارسی و پیوند آن با هویت اسلامی در افغانستان". کیهان فرهنگی. 20 (2): 27–31.
  17. ↑ «زبان "قوم کوهستان": نگاهی نزدیک به هزارگی - زبان‌های جهان». زبان‌های جهان. ۲۰۱۱-۱۲-۱۲. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۰۸-۱۴.
  18. ↑ «مطالعه جامعه‌شناختی قوم هزاره در بلوچستان (تحلیلی از "تغییر اجتماعی-فرهنگی") دانشگاه کراچی، پاکستان ژوئیه ۱۹۷۶ ص. ۳۲۲». Eprints.hec.gov.pk. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۰۱۳-۱۲-۰۸.
  19. ↑ کیفیر.
  20. ↑ «نظریات راجع به هزارگی». دریافت‌شده در ۴ ژوئن ۲۰۱۴.
  21. ↑ Monsutti, Alessandro (2017-07-01). "Hazāras". Encyclopaedia of Islam, THREE (به انگلیسی). Brill.
  22. ↑ اسمیت، کتاب دستی منطقه‌شناختی برای افغانستان، ۷۷.
  23. ↑ ویست، دانشنامه مردم آسیا و اقیانوسیه، ۲۷۲.
  24. ↑ کیفیر، ۱۹۹.
  25. ↑ الفنستون، پادشاهی کابل.
  26. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۵۷.
  27. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۵۹.
  28. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۶۴.
  29. ↑ دلجو، تاریخ باستانی هزاره‌ها، ۲۸۴.
  30. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۶۰.
  31. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۶۴.
  32. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۶۵.
  33. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۶۶.
  34. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۶۷.
  35. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۶۹.
  36. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۸۰.
  37. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۹۳.
  38. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۹۵.
  39. ↑ پولادی، هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ۱۸۴.
  40. ↑ افیموف، زبان افغانستانی هزاره: گوی یکاولنگی، ۲۲.
  41. ↑ Idem, “Khazara yazyk,” in Yazyki mira. Iranskiĭ yazyki I: yugo-zapadnye iranskiĭ yazyki, Moscow, 1997, pp. 154-66.
  42. ↑ G. K. Dulling, The Hazaragi Dialect of Afghan Persian: A Preliminary Study, Central Asian Monograph 1, London, 1973. pp. 29-41
  43. ↑ A. G. Ravan Farhadi, Le persan parlé en Afghanistan: Grammaire du kâboli accompagnée d’un recuil de quatrains populaires de région de Kâbol, Paris, 1955.
  44. ↑ Idem, The Spoken Dari of Afghanistan: A Grammar of Kāboli Dari (Persian), Compared to the Literary Language, Kabul, 1975

منابع

  • افیموف، والنتین الکساندرویچ (۱۳۴۴). زبان افغانستانی هزاره: گویش یکاولنگی. مسکو.
  • اسمیت، هاروی هنری. کتاب دستی منطقه‌شناختی برای افغانستان. واشینگتن دی. سی: دانشگاه آمریکایی.
  • الفنستون، مونتستارت (۱۳۵۱). کاروئ، اولاف، ویراستار. پادشاهی کابل. لندن و نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد.
  • پیسویچ، اِ (۱۳۶۴). منشأ سیستم جدید آوایی خاورمیانه. کراکو.
  • پولادی، حسن (۱۳۸۷). هزاره‌ها؛ تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد. تهران: نشر عرفان. شابک ۹۷۸--۹۶۴-۰۶-۰۵۲۷-۱.
  • خاوری، محمد جواد (۱۳۸۰). امثال و حِکم مردم هزاره. مشهد: نشر عرفان.
  • دلجو، عباس. تاریخ باستانی هزاره‌ها. کابل: مؤسسهٔ انتشارات مقصوی. شابک ۹۷۸-۹۹۳۶-۶۲۴-۰۰-۹.
  • عمادی، حفیظ‌الله (۱۳۸۴). فرهنگ و رسم و رواج‌های افغانستان. شابک ۹۷۸-۰-۳۱۳-۳۳۰۸۹-۶.
  • کیفیر، اِم. «هزاره و گویش هزارگی». ایرانیکا (ویراست برخط). دریافت‌شده در ۱۵ دسامبر ۲۰۰۳.
  • محمدی، شوکت علی (۱۳۹۲). دُر اوستایی در صدف لهجهٔ هزارگی. صبح امید کابل.
  • نبی‌زاده، محمد عوض (۱۳۶۵). لهجه‌ای مروج مردم هزاره: دایزنگی، بهسود و جاغوری. کابل: مطبعه دولتی.
  • نسرین، ابوبکر گروس (۲۰۰۰). قدم‌های آشتی و مسئولیت ما افغان‌ها.
  • ویست، باربارا (۱۳۸۸). دانشنامه مردم آسیا و اقیانوسیه. اِنفو بیز. شابک ۱۴۳۸۱۱۹۱۳۵.
آخرین نظرات
  • پاکستان
  • تاجیکستان
  • افغانستان
  • ایران
  • ایران
  • پاکستان
  • افغانستان
  • ایران
  • ایران
  • پاکستان
  • افغانستان
  • افغانستان
  • ایران
  • تاجیکستان
  • تاجیکستان
  • پاکستان
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.