تسبیح (سبحه)
تَسْبیح (به عربی: مِسْبَحه یا سُبْحَه) مهرههایی به نخ یا رشته کشیده شده که برای به خاطر سپردن شماره اذکار به کار میرود. در بسیاری از ادیان جهان، از تسبیح برای شمارش اذکار استفاده میشود.
به اعتقاد شیعیان، حضرت زهرا(س) از نخستین کسانی بود که در اسلام از تسبیح استفاده کرد. نزد شیعیان تسبیح تربت امام حسین(ع) ارزش معنوی بالایی دارد. از مشهورترین کاربردهای تسبیح نزد شیعیان قرائت تسبیحات حضرت زهرا(س) پس از نماز است. به کار بردن تسبیح در استخاره از دیگر موارد استفاده از این شیءاست.
رنگ، اندازه و جنس دانههای تسبیح متنوع است و یکی از سوغات اماکن مقدس نیز به شمار میآید.
ریشه
تسبیح کلمهای عربی و از ریشه «س ـ ب ـ ح» و مصدر ثلاثی مزید به معنای منزه و پاک دانستن خداوند است؛ اما برخی این واژه را تصحیف کلمه تسلیخ و تشلیخ (به معنای سجاده و جانماز) و از غلطهای مشهور میدانند. برخی دیگر با استناد به متون ادب فارسی و اشعار برخی شاعران کهن عرب استعمال آن را صحیح و فصیح دانستهاند.
تاریخچه
خاستگاه تسبیح را آسیا دانستهاند، اما بهروشنی مشخص نیست که مردم کدام سرزمین آسیایی مبتکر آن بودهاند. تسبیح به ظاهر در بسیاری از تمدنهای کهن به عنوان ابزار ثبت اعداد، روزها و... کاربرد داشته است. در چین باستان مردم رشتههایی نخ با گرههای مختلف به کار میبردند و زنان افریقای مرکزی روزها و ماههای بارداری خویش را با گره زدن به رشتهای نخ محاسبه میکردند.
در بسیاری از جامعههای کهن مانند یونان، روم، مصر و هند از تسبیح برای پاسداشت روزهای جشن و آیینها، یا از آن همچون طلسم و تعویذ و وسیلۀ تفأل و تزیین، یا نشانۀ ورود به مرحلهای خاص در آیین تشرف، استفاده میکردند. با گذشت زمان و تحول و پیشرفت فرهنگ، کاربریهای ابزاری تسبیح در جامعهها محدودتر شد و بیشتر جنبۀ دینی و کاربری مذهبی یافت.
ادیان
کاربرد تسبیح در تمام ادیان بزرگ جهان کم و بیش مرسوم بوده است. کهنترین سند مکتوب مربوط به کاربرد تسبیح، متون ادبی هندو است که به رواج استفاده از تسبیح میان برهمنها (کاهنان هندو) اشاره میکند. در فلسفۀ بودا، هر بودایی با در دست داشتن تسبیح به مثابۀ جزئی از کل و مهرهای کنار مهرههای دیگر رشتهای را تشکیل میدهد که این رشته در نهایت به بودا میرسد و آنان را به او متصل میکند.
یهودیان تسبیحی ۳۲ یا ۹۹ مهره را در روزهای شنبۀ (سَبْت) مقدس در دست میگیرند.
در بیشتر گروهها و فرقههای مسیحی از تسبیح برای ذکر استفاده میشود و فقط برخی از گروههای پروتستان هستند که با استفاده از تسبیح برای این کار مخالفاند.
در اسلام
به نظر گلدسیهر تسبیح از بوداییان هند به اسلام راه پیدا کرده است. برخی نیز مسیحیان (نسطوریان شرق) را عامل راهیابی تسبیح به جهان اسلام دانستهاند.
شمارش دعا و ذکر با تسبیح میان مسلمانان، جز وهابیان مرسوم است. وهابیان کاربرد تسبیح را برای شمارش دفعات ذکر ادعیه، بدعت در دین میدانند و از انگشتان دست به جای آن کمک میگیرند.
اهل سنت
دربارۀ استفـاده از تسبیح در میـان اهل تسنن روایات مختلفی وجود دارد: برخی کتب حدیث اهل سنت همراه داشتن تسبیح را بـه مسلمانان توصیـه میکند و به تسبیح گـرداندن پیامبر(ص) نیز اشاره دارد اما در برخی روایات اهل سنت از پیامبر(ص) کاربرد تسبیح برای شمارش اذکار و اوراد نکوهش شده است.
شیعه
شیعیان معتقدند حضرت زهرا(س) از نخستین کسانی بود که از تسبیح استفاده میکرد و برای تسبیحات پس از نماز (تسبیحات حضرت زهرا(س)) رشتهای نخ پشمی که ۳۴ گره داشت، به کار میبرد و بعدها از خاک مزار حمزه عموی پیامبر(ص) تسبیحی گلین ساخت. شیعیان نیز به پیروی از حضرت زهرا(س) برای تبرک، از تربت کربلا، مقتل حسین بن علی(ع)، تسبیح میسازند که به تسبیح تربت یا «تسبیح کربلایی» معروف است.
ساختمان
تعداد مهرهها
تسبیح غالبا ۱۰۰ دانه یا مهره دارد که مسلمانان و شیعیان آن را نشانۀ ۱۰۰ اسم خداوند و یا نمادی از شماره تسبیحات حضرت زهرا میدانند.
تسبیح با مهرههایی به تعداد ۲۵، ۳۳، ۳۴ و ۱۰۰۰ نیز به کار میرود. تسبیح ۱۰۰۰ دانه به برخی صوفیان و دراویش اختصاص دارد که برای ذکر در مراسم خاکسپاری به دست میگیرند و ۳ بار میگردانند و هر بار ۱۰۰۰ لااله الاالله میگویند.
بخشهای تسبیح
هر تسبیح از چند بخش تشکیل میشود:
- سر تسبیح یا منگوله: هر تسبیح دارای یک یا دو منگوله است. منگولههای برخی تسبیحهای نفیس، زربافت یا نقره بافت است.
- شیخک: مهرهای مخروطی شکل در زیر منگوله که بزرگتر از دیگر مهرههاست. در برخی مناطق شیخک را «خلیفۀ سُبحه» یا صوفی، امام و محراب سبحه نیز مینامند.
- عدسک: دو مهره شبیه عدس که کوچکتر از دیگر مهرهها هستند و گاهی از جنس دیگری ساخته میشوند، و دانههای تسبیح را به ۳ قسمت تقسیم میکنند.
در تسبیح ۱۰۰ دانه، دانهها به دو قسمت ۳۳ دانه در دو طرف شیخک، و یک قسمت ۳۴ دانه در میان دو عدسک تقسیم شده است.
شکل
تسبیحها را از لحاظ شکل به دوکی (تسبیحهایی با مهرههای بـه شکل دوکِ تراشیـده)، خرمایـی ـ سنجدی (تسبیحهایی با مهرههای به شکل هستههای خرما و سنجد)و تسبیحهای کروی (مهرههای آن از طریق ریختهگری و قالبگیری تهیه میشوند)، دستهبندی میکنند.
جنس
تسبیح را از مواد گوناگون میسازند:
- تسبیحهای گلی مانند تسبیحهای ساخته شده از خاک کربلا امام حسین(ع) و تربت آستانۀ امامان دیگر.
- سنگهای معدنی گرانبها، مانند عقیق، یشم، یاقوت، مروارید، زمرد، فیروزه، لاجورد و جز آنها؛ از جمله معروفترین تسبیحهای ساختهشده از سنگهای معدنی، تسبیح «شاد مقصود» یا «شاه مقصود» است که از سنگی خاص از معادن قندهار افغانستان ساخته میشود و نوعی از آن بسیار کمیاب و گرانبهاست. تسبیح عقیق از معادن یمن ساخته میشود که به تسبیح یمانی معروف است.
- چوب، میوه و هستۀ میوۀ برخی درختان مانند آبنوس، شمشاد، یسر و خرما.
- شاخ و استخوان و عاج حیواناتی مانند گوزن، شتر و فیل.
- بلور، شیشه و پلاستیک.
نحوه ساختن
ساخت تسبیح در بسیاری از اماکن مقدس و امامزادگان رواج دارد. در خراسان افراد بسیاری در معادن پازر (سنگی سبز رنگ)، فرومد و عباس آباد مشغول تسبیحسازی از این سنگ هستند. آنها با تراش سنگ و خوابانیدن آن در روغن کرچک، تسبیحها و اشیای زینتی میسازند.
کسانی نیز به بند و رشته کشیدن مهرههای تسبیح و فروش آن میپردازند که به این حرفه، «تسبیح بندکن» میگویند.
از دیرباز دکانهای بازار و اطراف حرم امامان و امامزادگان یا پیشخوان مساجد محل عرضۀ مهر و تسبیح به زائران بوده است.
باورها
درباره تسبیح باورهایی عامیانه نیز رایج است که بسیاری از آنها در سنت اسلامی و شیعی تایید نشده است. برای نمونه، در برخی مناطق، زنان نقشهایی را که بر روی آش، حلوا و غذاهای دیگر نذری میافتد، علامتی از شکل تسبیح و مهر و پنجۀ ام البنین و یا حضرت فاطمه(س) میپندارند و آن را به نیت قبولی نذر و نیازشان میانگارند. همچنین با گرداندن تسبیح تربت کربلا و خواندن و ذکر و ادعیه بر سفرههای نذری، قبولی نذر را از خداوند و امامان میطلبند.
به باور عامیانۀ برخی گسستن یکبارۀ رشتـۀ تسبیح و پراکنده شـدن مهرهها، علامت رواشدن حاجات، و به عقیده برخی دیگر نشانۀ پریشانی و پراکندگی است.
در برخی نقاط روستایی و عشایری ایران بر سنگ مزارها شکل مهر و تسبیح را که نشانۀ زهد و ایمان متوفی است، حک میکنند.
پس از غسل مردگان، دست مردگان مرد را با تسبیحی ۱۰۰ یا ۳۳ دانه از تربت کربلا میدهند و مردگان زن را با دستبند و انگشتر و گلوبندی تسبیح مانند که از خاک کربلا تهیه شده و نام «پنج تن» بر آن حک شده است، میآرایند.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ هدایت، ص۲۶۹
- ↑ قزوینی، ص۶-۱۴؛ خاقانی، ص۶۳۹؛ عطار، ص۸۰۸؛ سلمان ساوجی، ص۳۵۶؛ حافظ، ص۲۱۵، ۲۵۶، ۴۸۴؛ نظامی، ص۱۲۰
- ↑ نک ERE, X/847
- ↑ نک ERE, X/847
- ↑ نک ERE, X/847-848
- ↑ نک ERE, X/847
- ↑ نک ERE, X/847
- ↑ نک ERE, X/855
- ↑ نکEI2, IX/741؛ نیز نک: ERE, X/852k
- ↑ علایی، ص۲۹
- ↑ نک: حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «تسبیح».
- ↑ نسایی، ج۳، ص۷۴؛ ابوداوود، ج۵، ص۳۰۹؛ سیوطی، ج۲، ص۱۳۹-۱۴۵؛ EI2، ۳
- ↑ ترمذی، ج۵، ص۵۲۱؛ ابوداوود، ج۲، ص۱۷۰
- ↑ مجلسی، ج۸۲، ص۳۳۳، ۳۴۱؛ بهار عجم، ج۱، ص۲۴۵؛ علایی، ص۲۹-۳۰؛ خاقانی، ص۳۶۰
- ↑ تریمینگام، ص۲۰۱-۲۰۲
- ↑ لغت نامه، ذیل شیخک
- ↑ لغت نامه، ذیل امام و عدسی
- ↑ علایی، ص۳۳-۳۱
- ↑ علایی، ص۳۴
- ↑ علایی، ص۳۱-۳۳؛ دائرة المعارف، ج۴، ص۲۴۲
- ↑ چهرۀ خراسان، ص۱۷۹، ۱۸۲؛ دائرة المعارف، ج۴، ص۲۴۲
- ↑ شکورزاده، ص۲۹، ۲۲۰، ۶۳۱؛ ماسه، ص۱۸۷
- ↑ بلوکباشی، ص۷۶؛ کتیرایی، ص۲۵۱؛ نیز نک: ه د، تربت
منابع
- آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
- ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
- ابونواس، دیوان، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م؛ همان، به کوشش احمد عبدالمجید غزالی، بیروت، دارالکتاب العربی.
- اسدیان خرم آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
- بلک، جرمی و آنتونی گرین، فرهنگ نامۀ خدایان، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان، ترجمۀ پیمان متین، تهران، ۱۳۸۳ش.
- بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، س ۷، شم ۹.
- بهار عجم، لاله تیک چند بهار، لکهنو، ۱۳۳۴ق.
- ترمذی، محمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
- چهرۀ خراسان، مشهد، ۱۳۵۱ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
- خاقانی، بدیل، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۶۸ش.
- خفاجی، احمد، شفاء الغلیل، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قاهره، ۱۳۲۵ق.
- دائرة المعارف تشیع، تهران، ۱۳۸۱ش.
- رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش.
- سلمان ساوجی، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش.
- سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش.
- عطار، محمد، دیوان، به کوشش تقی تفضلی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- علایی، علی اکبر، داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
- قزوینی، محمد، تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است، یادگار، تهران، ۱۳۲۴ش، س ۲، شم ۵.
- کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۴۸ش.
- لغت نامۀ دهخدا.
- ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشن ضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- نسایی، احمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
- نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
- هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمۀ آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، ۱۳۷۲ش.
- هدایت، رضاقلی، انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۲۸۸ش.
- همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، ۱۳۷۱ش.
- EI2.
- ERE; Trimingham, J.S., The Sufi Orders in Islam, London, 1973.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله:
- منبع مقاله: