مهاجرین
تاریخ صدر اسلام |
---|
شخصیتها |
پیامبر اسلام(ص) • ابوطالب • حضرت خدیجه(س) • حضرت علی (ع) • حضرت فاطمه(س) |
جنگها: غزوهها و سریهها |
جنگ بدر • جنگ احد • غزوه بنینضیر • غزوه خندق • غزوه بنیقریظه • صلح حدیبیه • غزوه خیبر • فتح مکه • غزوه تبوک • • |
شهرها و مکانها |
مکه • شعب ابیطالب • مدینه • طائف • مسجد قبا • مسجدالنبی • سقیفه بنیساعده • خیبر • قبرستان بقیع |
حوادث |
بعثت • هجرت به حبشه • لیلة المبیت • هجرت به مدینه • صلح حدیبیه • حجة الوداع • واقعه غدیر • سقیفه • سپاه اسامه |
مفاهیم مرتبط |
اسلام • انصار • مهاجرین • تشیع • حج • قریش • بنیهاشم • بنی امیه • جاهلیت |
مهاجرین یا مهاجران مسلمانانی که ساکن مکه بودند و پس از مسلمان شدن و تحمل فشارهای مشرکان، به دستور پیامبر(ص) به مدینه مهاجرت کردند. مهاجران با هجرت خود در ترویج اسلام نقش داشتند و در این راه سختیهای بسیاری تحمل کردند؛ از این رو پیامبر(ص) به آنان توجه ویژه داشت و قرآن از آنان به نیکی یاد کرده است.
پیش از اسلام میان اهل مکه و مدینه دشمنی و درگیری بود که با هجرت پیامبر(ص) و برقراری عقد اخوت میان مهاجران و انصار از بین رفت، اما پس از رحلت پیامبر(ص) دوباره رقابت میان انصار و مهاجرین آغاز شد و تا دوران امویان ادامه داشت. نمونه آن، رقابت مهاجران و انصار در ماجرای سقیفه بود که ابوبکر بن ابیقحافه با حمایت مهاجرین به خلافت رسید.
امام علی(ع) نخستین امام شیعیان، حضرت فاطمه دختر پیامبر(ص)، ابوسلمه، امسلمه، حمزة بن عبدالمطلب عموی پیامبر و خلفای سهگانه از مهاجران سرشناس بودند.
مفهومشناسی
عنوان مهاجران بر مسلمانانی گذارده شد که به دلیل آزار و اذیت مشرکان مکه به دستور پیامبر(ص) از مکه به مدینه مهاجرت کردند. در کنار مهاجران، به مسلمانان اهل مدینه که به یاری پیامبر(ص) برخاستند، انصار گفته میشود.
عنوان مهاجران، تمام مسلمانانی را شامل میشود که تا فتح مکه در سال هشتم هجری، از مکه به مدینه مهاجرت کردند؛ با این حال کسانی که قبل از صلح حدیبیه (سال ششم هجری) وارد مدینه شدند، از جایگاه بالاتری برخوردارند.
جایگاه
به گفته مکارم شیرازی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، پیامبر(ص) اهتمام ویژهای برای مهاجران قائل بود؛ چراکه آنان زندگی مادی و اموال خود را در خدمت دعوت او قرار دادند و با هجرت خود صدای اسلام را به گوش جهان رساندند.
- «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ؛ آنان که به خدا ایمان آوردند و از وطن خود هجرت نمودند و در راه خدا با مال و جانشان کوشش و فداکاری کردند و هم آنان که به مهاجرین منزل دادند و یاری کردند، دوستدار و مددکار یکدیگرند و آنان که ایمان آوردهاند اما مهاجرت نکردهاند هرگز شما دوستدار و طرفدار آنها نباشید تا وقتی که هجرت گزینند، ولی اگر از شما در کار دین و پیشرفت اسلام مدد خواستند بر شما است که آنها را یاری کنید، مگر آنکه با قومی که با شما عهد و پیمان بستهاند به خصومت برخیزند. و خدا به هر چه میکنید بینا است.»
تاریخ بایگانی، سوره انفال، آیه۷۲.
در قرآن ۲۴ بار از مشتقات هجرت یاد شده که با عناوین مهاجران، الذین هاجروا و مَن هاجر است. همچنین قرآن از مهاجران در کنار جهادگران یاد کرده و آنان را با صفات صبر و توکل ستوده، و مؤمنان حقیقی دانسته است که با هجرت به ایمانشان تحقق بخشیدند. قرآن کریم از آمرزش گناهان و ورودشان به بهشت نیز سخن گفته است. البته بهگفته عالمان شیعه از ظاهر آیات برداشت میشود که منظور خداوند، مهاجرانی است که بر عهد و پیمان خود استوار ماندند، نه همه آنان.
مهاجر بودن در قرنهای نخستین قمری افتخار محسوب میشد؛ عمر بن خطاب در تقسیم بیتالمال، مهاجران را به دلیل سبقت در اسلام، سهم بیشتری داد و اعضای شورای شش نفره برای تعیین خلیفهٔ پس از خود را از میان آنان انتخاب کرد؛ هر چند کار نظارت بر آن را به انصار سپرد.
مهاجران نخستین
پیامبر(ص) قبل از اینکه به مدینه هجرت کند، به اصحابش دستور داد که به سوی مدینه حرکت کنند. به گفته علی بن حسین مسعودی، برخی از نخستین کسانی که قبل از پیامبر(ص) وارد مدینه شدند، عبارتند از: عبدالله بن عبدالاسد، عامر بن ربیعه، عبدالله بن جحش، عمر بن خطاب و عیاش بن ابیربیعه. احمد بن یحیی بلاذری، تاریخنگار قرن سوم، نخستین مهاجران را مصعب بن عمیر و ابن اممکتوم دانسته که قبل از عبدالله بن عبدالاسد وارد مدینه شده بودند. به گزارش او، مصعب بن عمیر پس از بیعت عقبه، از سوی پیامبر(ص) در سال دوازدهم بعثت برای تبلیغ دین اسلام به مدینه اعزام شده بود.
برخورد مشرکان مکه با مهاجران
بر اساس گزارشهای تاریخی، مشرکان مکه به شیوههای مختلف مانع از هجرت مسلمانان به مدینه میشدند؛ برخی از افراد را در حبس نگه میداشتند و همچنین مانع از پیوستن برخی از خانوادههای مهاجران به آنان میشدند، از جمله مدتی از رفتن امسلمه همسر ابوسلمه (عبدالله بن عبدالاسد) و فرزندش به مدینه جلوگیری کردند. و صهیب رومی را در برابر گرفتن اموالش آزاد گذاشتند که به مدینه مهاجرت کند.
همچنین برخی از زنان و فرزندان مسلمانانی که قصد مهاجرت داشتند، با گریه مانع هجرت آنان میشدند؛ در همین زمینه، فضل بن حسن طبرسی مفسر شیعه در قرن ششم هجری، از ابنعباس و مجاهد نقل کرده که آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ» در این باره نازل شده است.
حمایت انصار از مهاجران
پیامبر(ص) پس از هجرت، میان مهاجران و انصار عقد اخوت برقرار کرد. بنابر نظر مشهور، در این پیمان ۴۵ نفر از مهاجران و ۴۵ نفر از انصار حضور داشتند.
پیامبر بین ابوبکر بن ابیقحافه و خارجة بن زید انصاری، عمر بن خطاب و عتبان بن مالک انصاری خزرجی، عثمان بن عفان و اوس بن ثابت خزرجی، ابوعُبیده جَرّاح و سعد بن معاذ، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ربیع، طلحة بن عبیدالله و کعب بن مالک، زبیر بن عوام و سلمة بن سلام، سلمان فارسی و ابودرداء، عمار بن یاسر و حذیفة بن نجار یا به نقلی ثابت بن قیس و... عقد اخوت بست. همچنین خود با علی(ع) عقد اخوت بست.
انصار از مهاجران که اموال خود را در مکه رها کرده بودند، حمایت مادی میکردند تا اینکه در سال چهارم قمری، پیامبر(ص) غنائمی که در غزوه بنینضیر به دست آمده بود را با توافق انصار میان مهاجران تقسیم کرد و حمایت مادی انصار از آنان پایان یافت.
رقابت مهاجران و انصار
به گفته جواد علی، نویسنده کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، پیش از هجرت پیامبر به مدینه میان اهل یثرب و اهل مکه دشمنی بود که با هجرت پیامبر(ص) و برقراری عقد اخوت میان مهاجران و انصار از بین رفت، اما این دشمنی پس از رحلت پیامبر(ص) در قالب نزاع میان مهاجرین و انصار آشکار شد؛ چنانکه در اشعار حسان بن ثابت، نعمان بن بشیر و طرماح بن حکیم به آن اشاره شده است. مهاجرین به اینکه پیامبر(ص) از آنان بوده، و انصار به اینکه او را پناه داده و مادر پیامبر(ص) از بنینجار و اهل مدینه بوده افتخار میکردند.
به گفته جواد علی، نزاع میان مهاجر و انصار در دوران معاویة بن ابیسفیان و یزید بن معاویه نیز وجود داشته است؛ هر چند که در این دوران اصطلاح مهاجرین و انصار کمتر به کار رفته و بیشتر از اصطلاحاتی همچون قریشی و یمنی استفاده میشده است.
بنا به گزارش منابع تاریخی، ماجرای سقیفه صحنه رقابت و درگیری میان مهاجران و انصار بوده است. در حین بیعت با ابوبکر، حباب بن منذر که از انصار بود به روی مهاجران شمشیر کشید و عمر بن خطاب، سعد بن عباده را که از بزرگان انصار بود، منافق خواند.
نقش مهاجران در سقیفه
پس از درگذشت پیامبر(ص) گروهی از انصار در سقیفه بنیساعده گرد آمده بودند تا سعد بن عباده را به عنوان خلیفه انتخاب کنند، اما با پیوستن مهاجرینی از جمله ابوبکر بن ابیقحافه، عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح به جمع آنها، بحث و درگیری ایجاد شد؛ ابوبکر که خود از مهاجران بود در سخنانی مهاجران را برتر از انصار و شایسته خلافت دانست، حباب بن منذر که از انصار بود انتخاب یک امیر از انصار و یک امیر از مهاجران را مطرح کرد که با واکنش منفی عمر بن خطاب روبهرو شد و سپس ابوبکر، عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح را که از مهاجران بودند برای خلافت پیشنهاد داد، اما آن دو نپذیرفتند و با بیان فضایلی درباره ابوبکر، او را شایسته خلافت دانسته و با او بیعت کردند. سپس قبیله بنیاسلم که وابسته به مهاجران بودند، وارد مدینه شدند و با ابوبکر بیعت کردند.
مهاجران سرشناس
برخی از افراد سرشناسی که به دستور پیامبر(ص) از مکه به مدینه مهاجرت کردند، عبارتند از:
- امام علی(ع) نخستین امام شیعیان و جانشین پیامبر(ص) است، او در لیلة المبیت (شب هجرت پیامبر) در جای خواب پیامبر(ص) خوابید تا مشرکان گمان کنند که پیامبر(ص) هنوز از مکه خارج نشده است. همچنین از جانب پیامبر مأموریت یافت تا اماناتی که از مردم نزد پیامبر(ص) بود را به صاحبانشان برگرداند و پس از سه روز به سوی مدینه حرکت کرد.
- فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) که در سال دوم هجری با امام علی(ع) ازدواج کرد. او به همراه چند زن دیگر از جمله فاطمه بنت اسد به سرپرستی امام علی(ع) سه روز پس از حرکت پیامبر(ص) به مدینه مهاجرت کردند.
- امسلمه، همسر عبدالله بن عبدالاسد بود که افراد قبیلهاش برای مدتی مانع از هجرت وی به همراه شوهرش به مدینه شدند. او پس از شهادت ابوسلمه به همسری پیامبر(ص) درآمد.
- ابوبکر بن ابیقحافه، پیامبر(ص) را در جریان هجرت به مدینه همراهی میکرد و به همراه او در غار ثور پنهان شد. او پس از درگذشت پیامبر به عنوان خلیفه انتخاب شد و از اینرو از نگاه اهل سنت خلیفه اول از خلفای نخستین است، اما شیعیان خلافت او را نمیپذیرند و بر این باورند که پیامبر(ص)، امام علی(ع) را جانشین خود تعیین کرده است.
عمر بن خطاب (خلیفه دوم)، عثمان بن عفان (خلیفه سوم)، حمزة بن عبدالمطلب عموی پیامبر، عثمان بن مظعون، ابوحذیفه، مقداد بن عمرو، ابوذر غفاری و عبدالله بن مسعود از دیگر مردان مهاجر بودند. همچنین زینب دختر پیامبر(ص)، امکلثوم دختر پیامبر(ص)، رقیه دختر پیامبر(ص)، فاطمه بنت اسد، امایمن، عائشه، زینب دختر جحش و سوده دختر زمعة بن قیس از دیگر زنان مهاجر بودند.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۸۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۱۶۹.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۲۶۱-۲۶۲.
- ↑ مکارم شیرازی، الامثل، ۱۴۲۱ق، ج۸، ص۱۹۴.
- ↑ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۳۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: سوره انفال، آیه۷۲-۷۵؛ سوره بقره، آیه۲۱۸.
- ↑ سوره نحل، آیه ۴۲.
- ↑ مکارم شیرازی، الامثل، ۱۴۲۱ق، ج۸، ص۹۵.
- ↑ سوره انفال، آیه ۷۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۴۹۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره انفال، آیه ۷۴.
- ↑ سوره آل عمران، آيه ۱۹۵.
- ↑ نگاه کنید به: علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۳۷۴؛ سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۴۴۵.
- ↑ نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۳۲۹.
- ↑ نگاه کنید به: ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۱۴.
- ↑ نگاه کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۶۹.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۰.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۵۸-۲۵۹؛ ابنهشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۱، ص۴۶۹.
- ↑ ابناثیر، أسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ سوره تغابن، آیه ۱۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۴۵۱.
- ↑ نگاه کنید: عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۹۹.
- ↑ نگاه کنید: عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۱۰۱؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۹.
- ↑ دیار بکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ نگاه کنید: عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۱۰۳.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.
- ↑ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ۱۴ق، ج۲، ص۱۳۴.
- ↑ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۳۶.
- ↑ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۱.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۲۵.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۹-۲۲۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۵.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۰.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۱۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۱، ص۴۶۹.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۷۳-۲۷۴.
- ↑ برای نمونه: مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۶۰-۶۵.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۰.
منابع
- قرآن.
- ابناثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹م/۱۴۰۹ق.
- ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۰م/۱۴۱۰ق.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، علامه، قم، ۱۳۷۹ق.
- ابنهشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شبلی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف(ج۱)، تحقیق محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
- جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
- دیار بکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، بیروت، دار صادر، بیتا.
- سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، مقدمه آقابزرگ تهرانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه محمدجواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
- عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۴۲۶ق/۱۳۸۵ش.
- علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، دارالساقی، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.
- مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بیتا.(قم، مؤسسة نشر المنابع الثاقة الاسلامیة)
- مظفر، محمدرضا، السقیفه، تحقیق محمود مظفر، قم، مؤسسه انتشارات انصاریان، ۱۴۱۵ق.
- مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، بیتا.
- مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النسیمی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
- مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتابالله المنزل، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب، ۱۴۲۱ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب العلمیه، ۱۳۷۴ش.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.