ابنابیالشوارباِبن اَبی الشَّوارِب، نام افراد خاندانی اموی تبار میباشد که در سده های ۳ و ۴ق /۹ و ۱۰ م، فقیهان، محدثان و قاضیانی از آن برخاستند. فهرست مندرجات۲ - پیشینه ۳ - مشاهیر ۳.۱ - محمد بن عبدالملک ۳.۱.۱ - فعالیت های علمی ۳.۲ - حسن بن محمد بن عبدالملک ۳.۲.۱ - مناصب حکومتی ۳.۳ - علی بن محمدبن عبدالملک ۳.۳.۱ - فعالیت های علمی ۳.۴ - عبدالله بن علی بن محمد ۳.۴.۱ - اقوال وفات ۳.۵ - محمد بن عبدالله بن علی ۳.۶ - حسن بن عبدالله بن علی ۳.۷ - محمد بن حسن بن عبدالله ۳.۷.۱ - عزل از قضاوت ۳.۷.۲ - خصوصیات فردی ۳.۸ - عبدالله بن حسن ۳.۸.۱ - پایان کار ۳.۹ - احمدبنمحمدبن عبداللهبنعباس ۴ - فهرستمنابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - نسباعضای این خاندان به ابوالشّوارب «محمد بن عبدالله بن ابی عثمان بن عبدالله بن خالد بن اُسید بن ابی العیص بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف» منسوبند. [۱]
سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۶۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق.
[۲]
ابن اثیر، اللباب، ج۲، ص۲۱۳، بیروت، دارصادر.
خطیب بغدادی [۳]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۳۴۴، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
در این نام و نسب ، عبدالله بن ابی عثمان را ذکر نکرده است.۲ - پیشینهافراد این خاندان ظاهراً نخستین بار در روزگار خلافت متوکل که با شیعیان و معتزلیان ، در برخی مسائل خاصه در باب خلق قرآن سخت مخالفت میورزید، [۴]
ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۵۵.
[۵]
ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۵۶.
برآمدند و به عنوان فقیهان و قاضیان مذهب تسنن ( حنفی : مذهب اهل عراق) یک چند در صحنه دین و سیاست ظاهر شدند. با آنکه گفتهاند از این خاندان ۲۴ تن به منصب قضا دست یافتند و ۸ تن از این میان به قاضی القضاتی رسیدند. [۶]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۴۸، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
۳ - مشاهیرتنها از ۹ تن از آنان آگاهی هایی در دست است، بدین قرار: ۳.۱ - محمد بن عبدالملک۱. محمد بن عبدالملک بن ابی الشّوارب، ابو عبدالله (د ۲۴۴ق/ ۸۵۸م)، اُبُلّی بصری [۷]
ابن حجر عسقلانی احمد، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۱۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
یا قرشی بصری. [۸]
ابن ابی حاتم عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۴، ص۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق.
وی پس از ۱۵۰ق /۷۶۷م متولد شد [۹]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۰۳، به کوشش محمد نعیم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
و از کسانی چون عبدالعزیز بن مختار، ابوعوانه، عبدالواحد بن زیاد، [۱۰]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۴۴، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
کثیر بن سلیم و عبدالله ابلّی، یاران انس بن مالک ، [۱۱]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۰۳، به کوشش محمد نعیم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
> حدیث شنید.محدثان بزرگی چون ابواسماعیل ترمذی ، باغندی، ابن ابی الدنیا، محمد بن جریر طبری و حسن بن علی المعمری [۱۲]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۰۴، به کوشش محمد نعیم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۱۳]
ابن اثیر، اللباب، ج۲، ص۲۱۳، بیروت، دارصادر.
[۱۴]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۳۴۴، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
از او روایت کردند و ابو علی جیانی حتی نام او را در زمره شیوخ ابو داوود یاد کرده است [۱۵]
ابن حجر عسقلانی احمد، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۱۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
و ذهبی خاطر نشان ساخته که محدثان مشهوری چون مسلم و نسایی نیز او را در سلسله روات خود جای داده اند. [۱۶]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۰۴، به کوشش محمد نعیم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
۳.۱.۱ - فعالیت های علمیمحمد بن ابی الشوارب تا ۲۳۴ق /۸۴۸م در بصره میزیست. در این سال متوکل عباسی گفت و گو درباره حدوث و قِدَم قرآن را نهی کرد و فقیهان و محدثان، از جمله محمد بن ابی الشوارب را به سامرا فرستاد تا به تدریس و ترویج حدیث بپردازند. [۱۷]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۳۴۴، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۱۸]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۰۴ به نقل از موصلی، به کوشش محمد نعیم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
ابن ابی الشوارب با آنکه به مذهب تسنن سخت پای بند بود، شاید به آن سبب که متوکل عباسی معتزلیان و شیعیان را دشمن میداشت، خلیفه را میستود، [۱۹]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۳۴۵، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۲۰]
کتبی محمد، فوات الوفیات، ج۱، ص۲۹۰، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
ولی اشتغال به کارهای دولتی، حتی منصب قضا را نمیپسندید و پسر خود حسن را به آن سبب که عهده دار قضا شده بود، سرزنش کرد و از آتش دوزخ برحذر داشت [۲۱]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۵، ص۲۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
و خود نیز منصب قضای بصره را به رغم درخواست خلیفه نپذیرفت. [۲۲]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۴۸، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
از تاریخ بازگشت محمد بن ابی الشوارب به بصره، که خود بعدها از آن ابراز پشیمانی کرد، ولی با اینهمه تا پایان عمر همانجا ماند، اطلاعی در دست نیست. محمد بن ابی الشوارب را محدثی « ثقه » دانستهاند و بسیاری از محدثان او را « توثیق » کرده اند. [۲۳]
ابن حجر عسقلانی احمد، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۱۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
۳.۲ - حسن بن محمد بن عبدالملک۲. حسن بن محمد بن عبدالملک بن ابی الشوارب، ابو محمد (۲۰۷-۲۶۱ق /۸۲۲ - ۸۷۵م). نخستین بار از او در ۲۴۰ق یاد شده است. در این سال - که خطیب بغدادی آن را به اشتباه ۲۰۴ق یاد کرده است - از سوی قاضی القضاة جعفر بن عبدالواحد به عنوان عالم ترین فقیه و قاضی ، منصب قضای سامرا را در دست گرفت. [۲۴]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۵۱۸، به کوشش محمد نعیم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۲۵]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۱۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
به گفته طبری ابن ابی الشوارب در ۲۴۱ق /۸۵۵م نیز به عنوان قاضی و فقیهی جوان از سوی قاضی القضاة که برای بازپس گرفتن اسیران مسلمان از رومیان در مقابل فدیه به مرز امپراتوری بیزانس رفته بود، به نیابت از او بر مسند قضا نشست. [۲۶]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۴۲۸.
۳.۲.۱ - مناصب حکومتیپس از قتل متوکل، در روزگار مستعین ، حسن بن ابی الشوارب نیز مانند دیگر امویان ، مقام خویش را در دارالعامه که مرکز رسیدگی به کارهای مردم بود، از دست داد. [۲۷]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۵۳۳.
[۲۸]
مسعودی علی، التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۳۶۴، که او را همچنان در روزگار مستعین نیز در زمرة قاضیان برشمرده است، لیدن، ۱۸۹۳م.
همین معنی سبب شد که ابن ابی الشوارب مستعین خلیفه را دشمن بدارد و در خلع او شرکت جوید و برای المعتز بیعت گیرد. [۲۹]
ابن عمرانی محمد، الانباء فی تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۲۶، به کوشش قاسم، لیدن، ۱۹۷۳م.
خلیفه جدید نیز به پاداش این کار، وی را به قاضی القضاتی منصوب کرد [۳۰]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۶۸۴.
و وفادارترین کس نسبت به خود دانست. [۳۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۱۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
در ۲۵۵ق /۸۶۹م که خواستند معتز را از خلافت خلع کنند، صالح بن وصیف از ابن ابی الشوارب خواست که خلع نامه بنویسد، ولی او از این کار تن زد. [۳۲]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۱۰.
با اینهمه نام او را در زمره شاهدان خلع خلیفه ذکر کرده اند. [۳۳]
کتبی محمد، فوات الوفیات، ج۳، ص۳۱۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
[۳۴]
سیوطی عبدالرحمان، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۳۶۰، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۱ق.
شاید همین مخالفت باعث شد که مهتدی ، خلیفه جدید او را از منصب قضا خلع کند و به زندان افکند، [۳۵]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۸۷.
گرچه چنین مینماید که باز بر مسند قضا نشسته باشد [۳۶]
مسعودی علی، التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۳۶۷، لیدن، ۱۸۹۳م.
در روزگار خلافت معتمد به عنوان قاضی القضاة مأمور شد تا نسخه ای از « ولایت عهدنامه » پسر و برادر معتمد را به کعبه بیاویزد [۳۷]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۹۰.
و ظاهراً در همین سفر بود که وی از مکه رهسپار مدینه شد و تا پایان عمر همانجا ماند. [۳۸]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۱۱، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۳۹]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۵، ص۲۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
۳.۳ - علی بن محمدبن عبدالملک۳. علی بن محمدبن عبدالملک بن ابی الشوارب، ابوالحسن (د ۲۸۳ق/ ۸۹۶م)، محدث، فقیه و قاضی سدة ۳ق /۹م. وی در روزگاری که برادرش حسن بن محمد قاضی القضاة بود، منصب قضای سامرا داشت. [۴۰]
سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۶۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق.
پس از مرگ حسن، معتمد خلیفه، وزیر خود عبیدالله بن یحیی بن خاقان را نزد ابن ابی الشوارب فرستاد تا او را به پذیرش منصب برادر تشویق کند. وی در آغاز نپذیرفت، اما بعد به اصرار وزیر به آن کار تن در داد [۴۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۶۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
و در ۲۶۲ق /۸۷۶م به جای برادر نشست. [۴۲]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۹۰۷.
در ۲۸۳ق /۸۹۶م که اسماعیل بن اسحاق قاضی بغداد درگذشت، این شهر بیش از ۳ ماه بی قاضی ماند تا در ربیع الثانی همان سال ابن ابی الشوارب منصب قضای بغداد را نیز عهده دار شد، [۴۳]
سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۶۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق.
ولی ۶ ماه بعد در ۷ و به قولی در ۱۱ شوال درگذشت. [۴۴]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۱۵۹.
[۴۵]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۶۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
۳.۱.۱ - فعالیت های علمیعلی بن محمد که واپسین محدث از خاندان ابی الشوارب بود، از کسانی چون ابوالولید طیالسی، سهل بن بکّار و ابراهیم بن بشّار حدیث شنید و یحیی بن محمد بن صاعد، موسی بن محمد الزرقی، احمد بن عثمان الادمی و اسحاق بن احمد الکاذی از او روایت کردند. [۴۶]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۵۹، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۴۷]
سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۶۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق.
ابن ابی الشوارب را که بر مذهب اهل عراق [۴۸]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۶۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
یعنی حنفی بود، محدثی «ثقه» دانسته و گفتهاند که وی مردی نیکو سیرت و درستکار بود و در قضاوت از حق منحرف نگشت. [۴۹]
سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۶۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق.
وی ازجمله محدثانی است که وکیع از آنان روایت کرده است. [۵۰]
وکیع محمد، اخبار القضاة، ج۳، ص۵۰، قاهره، ۱۳۶۶ق.
۳.۴ - عبدالله بن علی بن محمد۴. عبدالله بن علی بن محمد، ابوالعباس (د ۲۹۸ یا ۳۰۱ق /۹۱۱ یا ۹۱۴م). از آغاز کار او آگاهی چندانی در دست نیست. به گفته خطیب بغدادی، مکتفی در ۲۹۲ق /۹۰۵م او را به قضاوت بغداد برگماشت و عبدالله تا ۲۹۶ق /۹۰۹م بر آن مسند ماند. [۵۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
ظاهراً در همین اوقات بود که وی از پیوستن به هواخواهان ابن المعتز برضد مقتدر [۵۲]
قرطبی عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار سویدان.
خودداری کرد و مقتدر به پاداش این کار، قضای دو سوی بغداد و به قولی بخش شرقی آن و حوزه مالیاتی محمد بن یوسف: نهر بوق، دبیس، راه خراسان ، مداین ، نهروانات، زوابی (زابها)، آبگیر فرات، سر من رای و راه موصل را به او سپرد. [۵۳]
قرطبی عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار سویدان.
[۵۴]
وکیع محمد، اخبار القضاة، ج۳، ص۲۹۳، قاهره، ۱۳۶۶ق.
۳.۴.۱ - اقوال وفاتابن ابی الشوارب تا جمادی الثانی ۲۹۸ که گرفتار سکته و فلج شد و به قولی درگذشت، [۵۵]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۹۷- ۹۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
بر آن مسند بود، اما ۲۷ رجب ۳۰۱ که برخی آن را تاریخ درگذشت وی دانسته اند [۵۶]
وکیع محمد، اخبار القضاة، ج۳، ص۲۹۴، قاهره، ۱۳۶۶ق.
[۵۷]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
درست تر به نظر میآید، زیرا گفتهاند که ابن ثوابة وزیر در ۳۰۰ق /۹۱۳م، مالیات سنگینی بر او بست. [۵۸]
قرطبی عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۴۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار سویدان.
ظاهراً مردم از کار عبدالله در منصب قضا ناخشنود بودند، زیرا که در بیماری وی شادمانی کردند، اگرچه برخی از منابع خودِ او را مردی درستکار دانسته و کج روی در کار قضا را به کارگزارانش نسبت داده اند. [۵۹]
العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، به کوشش عبدالمنعم داوود، ج۴، ص۲۳۱، نجف، ۱۳۹۲ق.
۳.۵ - محمد بن عبدالله بن علی۵. محمد بن عبدالله بن علی بن ابی الشوراب (د ۳۰۱ق /۹۱۳م). وی پس از بیماری پدرش در جمادی الثانی ۲۹۸ به فرمان مقتدر به جای او نشست، [۶۰]
قرطبی عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار سویدان.
[۶۱]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۹۷- ۹۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
اما چون به زندگی دنیوی گرایش داشت و از کارهای ناشایست روی گردان نبود، مردم او را نکوهیدند و شعرا در هجوش شعر سرودند. [۶۲]
العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، به کوشش عبدالمنعم داوود، ج۴، ص۲۳۲، نجف، ۱۳۹۲ق.
با اینهمه تا صفر ۳۰۱ که ابوعمر محمد بن یوسف به منصب قضا نشست، بر آن شغل بود و ۴۰ روز بعد - قبل از مرگ پدرش عبدالله - درگذشت. [۶۳]
وکیع محمد، اخبار القضاة، ج۳، ص۲۹۳، قاهره، ۱۳۶۶ق.
[۶۴]
وکیع محمد، اخبار القضاة، ج۳، ص۲۹۴، قاهره، ۱۳۶۶ق.
۳.۶ - حسن بن عبدالله بن علی۶. حسن (حسین) بن عبدالله بن علی بن ابی الّشّوارب، ابومحمد (د ۳۲۵ق /۹۳۶م). وی پس از استعفای ابوالحسین عمر بن حسن اشنانی (۳۱۶ق /۹۲۸م) به سمت قضای بغداد منصوب شد [۶۵]
قرطبی عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار سویدان.
و تا رمضان ۳۲۰ق که مقتدر او را عزل کرد، بر آن مسند بود، [۶۶]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۴۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
اما قرطبی اندکی پس از این تاریخ که وی پیکر مقتدر را از مونس تحویل گرفت، هنوز از او به عنوان قاضی یاد کرده است، [۶۷]
قرطبی عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۵۲ که به گونه شگفت انگیزی تصریح این منابع را در تاریخ عزل او نادیده گرفته است، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار سویدان.
همدانی [۶۸]
همدانی محمد، تکملة تاریخ طبری، ج۱، ص۸۲، به کوشش البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م.
نیز وقتی ابن ابی الشوارب برای واداشتن قاهر خلیفه به استعفا به نزد وی رفت، از او به عنوان قاضی یاد کرده است و چنین مینماید که وی در روزگار راضی نیز بر آن مسند بوده است.در تاریخ درگذشت او اختلاف است. صولی [۶۹]
صولی محمد، اخبار الراضی و المتقی لله، ج۱، ص۸۷، به کوشش هیورث دن، قاهره، ۱۹۳۵م.
و خطیب بغدادی [۷۰]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۴۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
مرگ او را در محرم ۳۲۵ و سمعانی [۷۱]
سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۶۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق.
در ۳۲۸ق دانسته اند.۳.۷ - محمد بن حسن بن عبدالله۷. محمد بن حسن (حسین) بن عبدالله بن ابی الشوراب (۲۹۲- ۳۴۷ق /۹۰۵- ۹۵۸م). فقیه و قاضی اموی بغدادی. از آغاز کار او اطلاعی در دست نیست، ولی چنین مینماید که در ۳۲۱ و ۳۲۲ق /۹۳۳و ۹۳۴م منصب قاضی القضاتی داشته، زیرا قاضیان مصر را هم وی عزل و نصب میکرده است. [۷۲]
ابن حجر عسقلانی احمد، رفع الاصر عن قضاة مصر، ج۱، ص۵۴۷، در ذیل کتاب الولاة و کتاب القضاة کندی، به کوشش روون گِست، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۷۳]
ابن حجر عسقلانی احمد، رفع الاصر عن قضاة مصر، ج۱، ص۵۵۰، در ذیل کتاب الولاة و کتاب القضاة کندی، به کوشش روون گِست، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۷۴]
کندی محمد، الولاة و القضاة، ج۱، ص۴۸۵- ۴۸۸، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
به گفته ابن حجر [۷۵]
ابن حجر عسقلانی احمد، رفع الاصر عن قضاة مصر، ج۱، ص۵۶۳، در ذیل کتاب الولاة و کتاب القضاة کندی، به کوشش روون گِست، بیروت، ۱۹۰۸م.
او در ۳۲۷ق از مسند قضا عزل شد و ابو نصر یوسف بن عمر بن ابی عمر، که پدرانش از سالیان پیش بر سرمنصب قضا، با بنوالشوارب رقابت سختی داشتند، جای او را گرفت.با اینهمه مسعودی [۷۶]
مسعودی علی، مروج الذهب، ج۴، ص۲۶۲، به کوشش اسعد داغر، قاهره، ۱۳۶۷ق.
از او به عنوان قاضی بخش غربی بغداد نام برده و همدانی [۷۷]
همدانی محمد، تکملة تاریخ طبری، ج۱، ص۱۴۴، به کوشش البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م.
می گوید: در ربیع الاول ۳۳۳ به دستور مستکفی خلیفه بر آن مسند نشست.۳.۷.۱ - عزل از قضاوتاگرچه خلیفه او را سال بعد عزل و به سامرا تبعید کرد، ولی چیزی نگذشت که خلیفه جدید، المطیع ، او را در ۳۳۴ق به قضای بغداد، حرمین، یمن ، مصر، سامرا و پاره ای از توابع عراق و شام گماشت، [۷۸]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۷۹]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۱، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
اما چندان نپایید که در ۳۳۵ق /۹۴۶م خلیفه او را از این منصب نیز عزل کرد. [۸۰]
همدانی محمد، تکملة تاریخ طبری، ج۱، ص۱۵۹، به کوشش البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م.
[۸۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۱، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
در سبب این عزل گفتهاند که با کفش سرخ به دارالخلافه رفت و ابن ابی عمرو شرابی حاجب که با وی دشمنی داشت، بر او خشم گرفت و دستور داد تا بهسختی وی را زدند. ابن ابی الشوارب به سرای خویش بازگشت و از خجلت بیرون نیامد تا درگذشت. [۸۲]
صابی هلال، رسوم دارالخلافة، ج۱، ص۵۵، ترجمة محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۸۳]
صابی هلال، رسوم دارالخلافة، ج۱، ص۵۶، ترجمة محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۴۶ش.
۳.۷.۲ - خصوصیات فردیابن ابی الشوارب به رغم زشت کاری و رشوه خواریش در کار قضا، مردی بخشنده [۸۴]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۸۵]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۱، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۸۶]
ابن تغری بردی، النجوم، ج۳، ص۳۲۰.
و طالب حدیث بود.از احمد بن محمد بن مسروق طوسی حدیث شنید و حسین بن محمد بن سلیمان کاتب از او روایت کرد. [۸۷]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۰، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
۳.۸ - عبدالله بن حسن۸. عبدالله بن حسن بن ابی الشوارب، ابوالعباس (د ۳۸۵ق/۹۹۵م). وی در ۳۵۰ق /۹۶۱م ظاهراً پس از مرگ قاضی ابوالسائب عتبة بن عبدالله، به کوشش ارسلان جامه دار ، و در ازای ۲۰۰ هزار درهم که قرار شد هر ساله به خزانه امیر معزالدوله بپردازد، به جای قاضی متوفی بر مسند قضا نشست، [۸۸]
ابن مسکویه احمد، تجارب الامم، ج۶، ص۱۸۹، قاهره، ۱۳۳۳ق.
[۸۹]
ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۵۳۶.
اما المطیع خلیفه، قاضی جدید را به رسمیت نشناخت و وی را به نزد خود راه نداد. [۹۰]
ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۵۳۶.
[۹۱]
همدانی محمد، تکملة تاریخ طبری، ج۱، ص۱۷۹، به کوشش البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م.
با اینهمه وی اندکی بعد منصب احتساب و شحنگی را نیز در مقابل رشوه به دست آورد. [۹۲]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۴۰۶.
[۹۳]
ابن مسکویه احمد، تجارب الامم، ج۶، ص۱۸۹، قاهره، ۱۳۳۳ق.
۳.۸.۱ - پایان کاردر ۳۵۲ق از تمام این مناصب عزل شد و کلیه احکامی که صادر کرده بود ملغی گشت. [۹۴]
ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۵۴۹.
از پایان کار او اطلاعی در دست نیست. شاید وی همان ابی ابی الشواربی باشد که به گفتة فصیح [۹۵]
فصیح خوافی، مجمل فصیحی، ج۲، ص۹۹، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۱ش.
در ۳۸۵ق /۹۹۵م درگذشته است. ابن مسکویه [۹۶]
ابن مسکویه احمد، تجارب الامم، ج۶، ص۱۸۹، قاهره، ۱۳۳۳ق.
گوید که او مردی بدکردار و زشت رخسار بود.۳.۹ - احمدبنمحمدبن عبداللهبنعباس۹. احمد بن محمد بن عبدالله بن عباس بن محمد بن عبدالملک ابن ابی الشوارب، ابوالحسن (۳۲۹-۴۱۷ق /۹۴۱-۱۰۲۶م). وی آخرین قاضی القضاة خاندان ابی الشوارب [۹۷]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۴۸، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
بود که از ۳۹۹ق /۱۰۰۹م پس از ابوعمر بن عبدالواحد هاشمی به قضای بصره دست یافت [۹۸]
ابن اثیر، الکامل، ج۹، ص۲۱۱.
و در رجب یا شعبان ۴۰۵ پس از مرگ ابومحمد بن الاکفانی به قاضی القضاتی منصوب شد [۹۹]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۴۷، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م.
[۱۰۰]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
و هنگام مرگ در آن کار بود.۴ - فهرستمنابع(۱) ابن ابی حاتم عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق. (۲) ابن اثیر، الکامل. (۳) ابن اثیر، اللباب، بیروت، دارصادر. (۴) ابن تغری بردی، النجوم. (۵) ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق. (۶) ابن حجر عسقلانی احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق. (۷) ابن حجر عسقلانی احمد، رفع الاصر عن قضاة مصر، در ذیل کتاب الولاة و کتاب القضاة کندی، به کوشش روون گِست، بیروت، ۱۹۰۸م. (۸) ابن خلکان، وفیات. (۹) ابن عمرانی محمد، الانباء فی تاریخ الخلفاء، به کوشش قاسم، لیدن، ۱۹۷۳م. (۱۰) ابن مسکویه احمد، تجارب الامم، قاهره، ۱۳۳۳ق. (۱۱) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۱م. (۱۲) ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش محمد نعیم، بیروت، ۱۴۰۳ق. (۱۳) سمعانی عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق. (۱۴) سیوطی عبدالرحمان، تاریخ الخلفاء، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۱ق. (۱۵) صابی هلال، رسوم دارالخلافة، ترجمة محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۴۶ش. (۱۶) صولی محمد، اخبار الراضی و المتقی لله، به کوشش هیورث دن، قاهره، ۱۹۳۵م. (۱۷) طبری، تاریخ. (۱۸) العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، به کوشش عبدالمنعم داوود، نجف، ۱۳۹۲ق. (۱۹) فصیح خوافی، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۱ش. (۲۰) قرطبی عریب، صلة تاریخ الطبری، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار سویدان. (۲۱) کتبی محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر. (۲۲) کندی محمد، الولاة و القضاة، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م. (۲۳) مسعودی علی، التنبیه و الاشراف، لیدن، ۱۸۹۳م. (۲۴) مسعودی علی، مروج الذهب، به کوشش اسعد داغر، قاهره، ۱۳۶۷ق. (۲۵) وکیع محمد، اخبار القضاة، قاهره، ۱۳۶۶ق. (۲۶) همدانی محمد، تکملة تاریخ طبری، به کوشش البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنابیالشوارب»، ج۲، ص۸۲۸. ] |