استعاذه به جنیان (قرآن)از آداب و رسوم جاهلیت پناه بردن انسانها به جنیان بود. ۱ - پناه بردن به جنوانه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقـا. «و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جن پناه می بردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان می شدند!» (برداشت با توجه به شان نزول آیه است.) ۱.۱ - شان نزولدر تفسیر آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره احقاف شان نزولهایی آمده بود که با مطالب سوره مورد بحث (سوره جن) کاملا هماهنگ است، و نشان میدهد که هر دو مربوط به یک حادثه است، شان نزولها بطور فشرده چنین است: ۱- پیامبر ص از مکه به سوی بازار "عکاظ" در "طائف" آمد، تا مردم را در آن مرکز اجتماع بزرگ به سوی اسلام دعوت کند، اما کسی به دعوت او پاسخ مثبت نگفت، در باز گشت به محلی رسید که آن را وادی "جن" می گفتند شب را در آنجا ماند و تلاوت آیات قرآن می فرمود، گروهی از جن شنیدند و ایمان آوردند، و برای تبلیغ به سوی قوم خود بازگشتند. ۲-"ابن عباس" می گوید "پیامبر" ص مشغول نماز صبح بود، و در آن تلاوت قرآن می کرد، گروهی از جن در صدد تحقیق از علت قطع اخبار آسمانها از خود بودند صدای تلاوت قرآن محمد ص را شنیدند و گفتند: علت قطع اخبار آسمان از ما همین است، به سوی قوم خود باز گشتند و آنها را به سوی اسلام دعوت کردند. ۳- بعد از وفات "ابو طالب" کار بر رسول خدا ص سخت شده، به سوی "طائف" عزیمت فرمود: تا یارانی پیدا کند، اشراف "طائف" شدیدا او را تکذیب کردند، و آن قدر از پشت سر سنگ به پیامبر ص زدند که خون از پاهای مبارکش جاری شد، خسته و ناراحت به کنار باغی آمد، و سرانجام غلام صاحبان آن باغ، که نامش "عداس" بود، به حضرت ایمان آورد، پیامبر ص به سوی مکه باز می گشت، شبانه به نزدیکی نخلی رسید، مشغول نماز شد و در اینجا بود که گروهی از "جن" از اهل "نصیبین" یا" یمن" از آنجا می گذشتند صدای تلاوت قرآن حضرت را در نماز صبح شنیدند و ایمان آوردند. نظیر همین شان نزولها را جمعی از مفسران در آغاز سوره جن نیز آورده اند ولی شان نزول دیگری در اینجا آمده که با آنها متفاوت است و آن اینکه از "عبدالله بن مسعود" پرسیدند: آیا کسی از شما یاران پیامبر ص در حوادث شب جن خدمت پیامبر ص بود گفت احدی از ما نبود، ما شبی در مکه پیامبر ص را نیافتیم، و هر چه جستجو کردیم اثری از او ندیدیم، از این ترسیدیم که پیامبر ص را کشته باشند، به جستجوی حضرت در درههای مکه رفتیم، ناگهان دیدیم از سوی کوه "حرا" می آید، عرض کردیم کجا بودیای رسول خدا؟ ما سخت نگران شدیم، و دیشب بدترین شب زندگی ما بود، فرمود دعوت کننده جن به سراغ من آمد، و من رفتم قرآن برای آنها بخوانم. ۱.۲ - پناه بردن انس به جنمراد از پناه بردن انس به جن- بطوری که گفتهاند این است که در عرب رسم بوده که وقتی در مسافرت در شب به بیابانی بر می خوردند از شر جانوران و شر سفیهان جنی به عزیز آن بیابان که سرپرست جنیان است پناه می بردند و می گفتند: من پناه می برم به عزیز این وادی از شر سفهای قومش. و از مقاتل نقل شده که گفته: اولین کسی که به جن پناهنده شد طایفه ای از یمن، و سپس قبیله بنی حنیفه بودند، و آن گاه در همه عرب شایع گردید. و بعید نیست مراد از "پناهنده شدن به جن" این باشد که برای رسیدن به مقاصدشان به کاهنی مراجعه نموده، از او بخواهند جن را به کمک دعوت کند، و اینکه گفتهاند: رسم بوده هر گاه از اذیت و مضرت جن می ترسیدند، به مردانی از انس مراجعه می کردند، به همین معنا برگشت می کند. ۱.۳ - خرافه جاهلیتجمعی از مفسران این جمله را اشاره به خرافه دیگری دانسته اند که در عصر جاهلیت وجود داشت، و آن اینکه: وقتی بعضی از قافله های عرب، شب هنگام به درهای وارد می شدند می گفتند: اعوذ بعزیز هذا الوادی من شر سفهاء قومه!: " به بزرگ و رئیس این سرزمین از شر سفیهان قومش پناه می بریم" و عقیده داشتند با گفتن این سخن، بزرگ جنیان آنها را از شر سفیهان جن حفظ می کند. اما به هر حال مفهوم آیه، مفهوم وسیعی است که شامل هر گونه پناه بردن افرادی از انسانها به جن را شامل می شود و خرافه بالا یک مصداق از آن است، چه اینکه می دانیم در میان عرب کاهنان زیادی وجود داشتند که معتقد بودند به وسیله طایفه "جن" بسیاری از مشکلات را حل می کنند و از آینده خبر می دهند. ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۴۲، برگرفته از مقاله «استعاذه به جنیان». |