بیبرس بندقداریبِیْبَرْسِ بُنْدُقْداری، ملک ظاهر رکنالدین ابوالفتح صالحی (د ۶۷۶ق/۱۲۷۷م) چهارمین سلطان از شاخه ممالیک بحری که از ۶۵۸تا۶۷۶ق بر مصر و شام حکومت کرد. فهرست مندرجات۱.۱ - تولد ۱.۲ - سال ۶۴۷ و ۶۴۸ قمری ۱.۳ - سال ۶۵۸ قمری ۱.۴ - سال ۶۵۹ قمری ۱.۴.۱ - بیعت با المستنصربالله ۱.۴.۲ - بیعت با الحاکم بامرالله ۱.۴.۳ - استحکام سلطنت ۱.۴.۴ - سرکوب شیعیان ۱.۴.۵ - بازسازی دژها ۱.۴.۶ - تقویت سپاه مصر ۱.۵ - سال۶۶۳ قمری ۱.۶ - سال ۶۶۵ قمری ۱.۷ - سال ۶۶۶ قمری ۱.۸ - سال ۶۶۹ و ۶۷۰ قمری ۱.۹ - سال ۶۷۴ قمری ۱.۱۰ - سال ۶۷۵ قمری ۱.۱۱ - سال ۶۷۶ قمری و مرگ وی ۲ - فهرست منابع ۳ - پانویس ۴ - منبع ۱ - بیوگرافیبِیْبَرْسِ بُنْدُقْداری، ملک ظاهر رکنالدین ابوالفتح صالحی (د ۶۷۶ق/۱۲۷۷م) چهارمین سلطان از شاخه ممالیک بحری که از ۶۵۸تا۶۷۶ق بر مصر و شام حکومت کرد. بیبرس به دلیل پیروزیهای چشمگیر در برابر هجوم مغولان به شام، و مقابله فیروزمندانه با صلیبیها و نیز به سبب کامیابیاش در ایجاد وحدت میان مصر و شام، و سرکوب سرکشیها در داخل و تعرضات خارج از قلمرو حکومت و پیریزی نظامی استوار در اداره حکومت، توانست به چنان درجهای از اقتدار دست یابد که از دوران حکمرانی وی به عنوان یکی از باشکوهترین دورانهای تاریخ مصر اسلامی یاد شده، و شرح اقدامات دلیرانهاش آمیخته با قصههای عامیانه تا به امروز در مصر باقیمانده است. [۱]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۵۰، ص۲۱۶،حوادث سالهای ۶۷۱-۶۸۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتبالعربی.
[۲]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۵۰، ص۲۱۷، حوادث سالهای ۶۷۱-۶۸۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی.
[۳]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۵۰، ص۲۱۸، حوادث سالهای ۶۷۱-۶۸۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی.
[۴]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۵۰، ص۲۱۹،حوادث سالهای ۶۷۱-۶۸۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی.
[۵]
یافعی عبدالله، مرآة الجنان، ج۴، ص۱۷۵، حیدرآباددکن، ۱۳۳۹ق.
[۶]
مویر و، تاریخ دولة الممالیک فی مصر، ج۱، ص۶۰، ترجمه محمود عابدین و سلیم حسن، قاهره، ۱۴۱۵ق/۱۹۵۷م.
[۷]
نیکلسن ر ا، تاریخ الادب العباسی، ج۱، ص۲۷۱، ترجمه صفا خلوصی، بغداد، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
[۸]
بروکلمان کارل، تاریخ ملل و دول اسلامی، ج۱، ص۳۳۲، ترجمه هادی جزایری، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۹]
عودات احمد و دیگران، تاریخ المغول و الممالیک، ج۱، ص۱۰۳، اربد، ۱۹۹۰م.
۱.۱ - تولدبیبرس در حدود سال ۶۲۰ق/۱۲۲۳م [۱۰]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۵۰، ص۲۱۷، حوادث سالهای ۶۷۱،۶۸۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتبالعربی.
یا ۶۲۵ق در منطقه قِبچاق به دنیا آمد و از راه دریای سیاه و قلمرو امپراتوری بیزانس به مصر انتقال یافت.نخست امیرعلاءالدین اَیدِکینِ بندقداری (که بیبرس به او منسوب شده است) وی را خرید و پس از آن در زمره غلامان ملک صالح نجمالدین ایوب درآمد و چون کفایت و شجاعت نشان داد، مقامی ارجمند یافت. [۲۰]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۵۰، ص۲۱۷، حوادث سالهای ۶۷۱،۶۸۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتبالعربی.
۱.۲ - سال ۶۴۷ و ۶۴۸ قمریپس از مرگ این امیر ایوبی (۶۴۷ق/۱۲۴۹م) بیبرس به خدمت توران شاه آخرین حکمران ایوبی درآمد و در ۶۴۸ق در توطئه قتل وی همراهِ جمعی از امیران مملوک شرکت کرد پس از آن به ناچار به شام گریخت و نزد امیران ایوبی دمشق و سپس کَرَک پناه گرفت و از ایشان برای حمله به مصر استمداد کرد، اما در این لشکرکشی ناکام ماند. [۲۶]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۸۲، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
۱.۳ - سال ۶۵۸ قمریدر ۶۵۸ق/۱۲۶۰م پس از آنکه مغولان مناطق وسیعی از شام را گرفتند و قصد تسخیر مصر کردند، مظفر قُطز سلطان مملوک برای مقابله با آنان، اختلافات خود با بیبرس را فراموش کرد و وی را به مصر خواند و مورد محبت و نواخت قرار داد. [۳۰]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۸۲-۱۸۳، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
[۳۱]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۲۳۴، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
در رمضان همان سال بیبرس به عنوان فرمانده جلوداران سپاه مصر در پیکار مشهور عین جالوت شکست سختی به مغولان وارد کرد و جلو پیشروی آنان به سوی غرب را گرفت. [۳۳]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۸۳-۱۸۴، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
[۳۴]
ابن دواداری، ابوبکر، کنز الدرر، ج۸، ص۴۹، به کوشش اولریش هارمان، قاهره، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
[۳۶]
گروسه رنه، امپراتوری صحرانوردان، ج۱، ص۵۹۱-۵۹۳، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۳۷]
مرگان دیوید، مغولها، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸، ترجمه عباس مخبر، تهران، ۱۳۷۱ش.
وی سپس به دستور قطز مغولان را تعقیب کرد و باقیمانده ایشان را از دم تیغ گذراند؛ آنگاه به دمشق بازگشت. با این همه، چون قطز درخواست بیبرس برای تفویض حکومت حلب به او را نپذیرفت، روابط آن دو باز تیره شد [۴۰]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۸۸، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
و اندکی بعد، قطز در راه بازگشت به مصر (۶۵۸ق/۱۲۶۰م) به دست بیبرس و جمعی از امیران مملوک به قتل رسید. [۴۳]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۸۸، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
چون بیبرس وارد مصر شد، امرا و اشراف مصر او را به عنوان سلطان پذیرفتند و وی با لقب ملک ظاهر به سلطنت نشست. [۴۵]
ابن دقمان، ابراهیم، الجوهر الثمین، ج۲، ص۶۶-۶۷، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین علی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۶]
عبدالباسط ملطی، نزهة الاساطین، ج۱، ص۷۵، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین علی، قاهره، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
بیبرس پس از استقرار و در پی برخی عزل و نصبهای داخلی، [۴۷]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۲۸۸-۲۸۹، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
بیشتر امرا و حکمرانان منطقه شام را ابقا کرد. آنگاه برای جلبنظر و حمایت مردم مالیاتهایی را که قطز برای جنگ با مغولان وضع کرده بود، ملغا ساخت [۵۱]
مقریزی، احمد، الخطط، ج۲، ص۸۹، قاهره، ۱۹۱۳م.
[۵۲]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۲۷۰، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
و همه زندانیها را آزاد کرد. بنای مدرسه ظاهریه به دستور بیبرس در همین سال آغاز شد [۵۴]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۳۸۲، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
و سال بعد نیز با فرستادن اموال و گروههایی به عمارت حرم نبوی در مدینه، و قبة الصخرة در بیت المقدس دست زد. ۱.۴ - سال ۶۵۹ قمرییکی از اقدامات مهم بیبرس برای استوار ساختن پایههای سلطنت خود، احیای خلافت عباسی در مصر بود. ۱.۴.۱ - بیعت با المستنصرباللهوی در ۶۵۹ق/۱۲۶۱م یکی از بازماندگان عباسیان را، پس از آنکه نسبش در مجلسی از دانشمندان اثبات شد، با عنوان المستنصربالله به خلافت نشاند و خود با جمیع ارکان دولتش با وی بیعت کردند. [۵۷]
سیوطی، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۴۷۷-۴۷۸، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۶۲م.
[۵۹]
ابن طولونی حسن، النزهة السنیة، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین علی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۶۰]
ابن ظهیره، الفضائل الباهرة، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵، به کوشش مصطفیٰ سقا و کامل مهندس، قاهره، ۱۹۶۹م.
دیری نپایید که بیبرس خلیفه جدید را به احیای خلافت بغداد واداشت و وی را با سپاه و ساز و برگی نه چندان کافی راهی آن دیار کرد؛ اما مستنصر پیش از رسیدن به بغداد با لشکر مغول مواجه شد و جان سالم به در نبرد و سپاهیانش نیز تارومار شدند. [۶۱]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۴۵۷-۴۶۰، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۶۲]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۴۶۷، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۶۳]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۳۲۸، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
۱.۴.۲ - بیعت با الحاکم بامراللهیکسال پس از آن در قاهره با دومین خلیفه عباسی، الحاکم بامرالله بیعت شد و این بار محدودیتهایی نیز برای وی مقرر گردید. [۶۴]
ابن ظهیره، الفضائل الباهرة، ج۱، ص۱۹۵، به کوشش مصطفیٰ سقا و کامل مهندس، قاهره، ۱۹۶۹م.
[۶۵]
سیوطی، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۴۷۸-۴۷۹، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۶۲م.
[۶۶]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۳، ص۲۶۰-۲۶۱، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۶۷]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۹۷-۱۹۸، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
در واقع خلافتِ دستنشانده مصر مقامی صرفاً تشریفاتی بود و سلطان از ایجاد آن قصدی جز کسب وجاهت و مشروعیت نداشت و نیز میخواست به این وسیله مصر را به مرکز دنیای اسلام تبدیل کند، و همچنین احتمال ظهور شورشهای شیعی را در مصر که سالها مرکز حکومت شیعیان فاطمی بود، کاهش دهد. [۶۸]
عاشور، سعیدعبدالفتاح، مصر و الشام فی عصر الایوبیین و الممالیک، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۹، بیروت، ۱۹۷۲م.
[۶۹]
مویر و، تاریخ دولة الممالیک فی مصر، ج۱، ص۴۸-۴۹، ترجمه محمود عابدین و سلیم حسن، قاهره، ۱۴۱۵ق/۱۹۵۷م.
[۷۰]
مویر و، تاریخ دولة الممالیک فی مصر، ج۱، ص۵۹۴، ترجمه محمود عابدین و سلیم حسن، قاهره، ۱۴۱۵ق/۱۹۵۷م.
[۷۱]
لویس برنارد، خاورمیانه دوهزارسال تاریخ، ج۱، ص۱۱۳، ترجمه حسن کامشاد، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱.۴.۳ - استحکام سلطنتاز دیگر اقدامات بیبرس (که قلمروش را از سوی مغولان و صلیبیان در خطر میدید و حضور بقایای ایوبیان را نیز نمیتوانست نادیده بگیرد) این بود که سالهای نخست سلطنت را برای استحکام بخشیدن به پایههای دولت خود صرف کرد [۷۲]
شبارو عصام محمد، دولت ممالیک، ج۱، ص۲۷، ترجمه شهلا بختیاری، قم، ۱۳۸۰ش.
و آنگاه به سرکوب امرا و حکام مخالف در شام پرداخت. [۷۳]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۴۴۴-۴۴۵، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۷۴]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۹۱، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
[۷۵]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۱۹۸، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
۱.۴.۴ - سرکوب شیعیانوی همچنین در قاهره قیامی شیعی را که با انگیزه بازگردان خلافت فاطمیان برپا شده بود، سرکوب کرد [۷۶]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
[۷۷]
عاشور، سعیدعبدالفتاح، مصر و الشام فی عصر الایوبیین و الممالیک، ص۱۷۵-۱۷۶، بیروت، ۱۹۷۲م.
۱.۴.۵ - بازسازی دژهادر ۶۵۹ق/۱۲۶۱م به دستور بیبرس برای حفظ آمادگی نظامی، تمامی قلعهها و دژهای شام را که بر اثر حمله مغول آسیبدیده بود، بازسازی کردند و آنها را از آذوقه و نفرات انباشتند. ۱.۴.۶ - تقویت سپاه مصراو در مورد مصر نیز به تقویت ناوگان دریایی و کشتیهای جنگی همت گمارد [۷۹]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۴۴۷، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
و در مصب نیل نزدیک دمیاط با صخرههای بزرگ سدی ایجاد کرد تا مانع عبور فرنگان شود. [۸۰]
زیدان جرجی، تاریخ مصرالحدیث، ج۱، ص۳۲۵، قاهره، ۱۹۱۱م.
[۸۱]
شبارو عصام محمد، دولت ممالیک، ج۱، ص۲۷، ترجمه شهلا بختیاری، قم، ۱۳۸۰ش.
وی همچنین با آوردن بردگان از دشت قبچاق سپاهی از ممالیک تشکیل داد. [۸۲]
شبارو عصام محمد، دولت ممالیک، ج۱، ص۲۸، ترجمه شهلا بختیاری، قم، ۱۳۸۰ش.
بیبرس برای آگاهی از اخبار سراسر قلمرو خود شبکه منظم برید ایجاد کرد که کارایی بسیار داشت [۸۴]
زیدان جرجی، تاریخ مصرالحدیث، ج۱، ص۳۲۲، قاهره، ۱۹۱۱م.
همچنین با احداث برجهای دیدهبانی متعدد، کارگزاران او تحرکات دشمن را زیرنظر داشتند و انتقال اخبار سرعت میگرفت. [۸۵]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۱۴، ص۳۹۹، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
بیبرس به منظور تقویت مواضع خود در برابر فرنگان و مغولان، و تغییر در معادلات سیاسی منطقه، با میخائیل هشتم، امپراتور بیزانس، [۸۶]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۴۷۱، نیز حاشیههای ۵و۶، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
و برکهخان، حاکم مغولِ دشت قبچاق [۸۷]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۳، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
[۸۸]
عاشور، فایدحماد، العلاقات السیاسیة بین الممالیک و المغول، ص۸۱-۸۳، به کوشش جوزیف نسیم، قاهره، ۱۹۷۶م.
همپیمان شد. به زودی میان او و برکهخان که مسلمان شده بود و با هولاگو نیز دشمنی داشت، پیوندهایی استوار پدید آمد، [۸۹]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۴، ص۴۷۳، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۹۰]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۳، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
[۹۱]
وصاف، تاریخ، ج۱، ص۲۷-۲۸، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۹۲]
اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ج۱، ص۶۶-۶۸، ترجمه محمود میرآفتاب، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۹۳]
بیانی شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول، ج۳، ص۸۹۵-۸۹۶، تهران، ۱۳۷۵ش.
تا جایی که طی چند مرحله مغولانی از دشت قبجاق به مصر پناه آوردند و از ایشان به گرمی استقبال شد [۹۴]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۴۷۳، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۹۵]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۳۶۴-۳۶۵، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
[۹۶]
Ayalon D، Studies on the Mamlüks of Egypt، ج۱، ص۸۹، London، ۱۹۷۷.
[۹۷]
عاشور، فایدحماد، العلاقات السیاسیة بین الممالیک و المغول، ص۸۳، به کوشش جوزیف نسیم، قاهره، ۱۹۷۶م.
شاید از نتایج همین مراودات بود که بیبرس به ترویج رسوم مغولی در حکومت مصر علاقهمند گردید. [۹۹]
Ayalon D، Studies on the Mamlüks of Egypt، ج۱، ص۶۷، London، ۱۹۷۷.
۱.۵ - سال۶۶۳ قمریبیبرس پس از نبرد عین جالوت به شدت مراقب تحرکات مغول بود و هیچگاه فرصت تلافی آن شکست را به ایشان نداد. پس از مرگ هولاکو در ۶۶۳ق/۱۲۶۵م نیز بیبرس از جابهجایی قدرت در قلمرو ایلخانی و اختلافات ایشان با مغولان شاخه جغتایی و رودی زرین بهره جست و فرصت را برای سرکوب صلیبیها غنیمت شمرد. [۱۰۰]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۸۳، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۰۱]
گروسه رنه، امپراتوری صحرانوردان، ج۱، ص۵۶۵، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۱۰۲]
گروسه رنه، امپراتوری صحرانوردان، ج۱، ص۵۹۶، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران، ۱۳۵۳ش.
وی در جمادی الاول ۶۶۳ بر قیصریه، و در جمادی الآخر همان سال بر ارسوف غلبه یافت. [۱۰۳]
ابن شاکر کتبی، محمد، عیونالتواریخ، ج۲۰، ص۳۱۹، به کوشش فیصل سامر و نبیه عبدالمنعم داوود، بغداد، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۱۰۴]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۸۰-۳۸۱، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
سال بعد هم بر قلعه صفد (که از مهمتریم دژهای صلیبی به شمار میآمد) دست یافت. [۱۰۵]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۲۵۸-۲۵۹، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
[۱۰۷]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
۱.۶ - سال ۶۶۵ قمریبیبرس در ۶۶۵ق، ارمنستان را هدف حملات خود قرار داد و سپاه مصر در غیاب هیتوم، پادشاه ارمنستان که برای درخواست کمک نزد مغولان رفته بود، صدمات بزرگی به این سرزمین وارد آورد. [۱۰۸]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصرالدول، ج۱، ص۴۹۸، به کوشش انطول صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۱۰]
ابن ایاس محمد، بدائعالزهور، ج۱، ص۳۲۵، به کوشش محمدمصطفیٰ، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۱۱]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۸۵-۳۸۶، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
۱.۷ - سال ۶۶۶ قمریدر ۶۶۶ق بیبرس بر یافا و دژ شَقیف تسلط یافت [۱۱۲]
ابن دواداری، ابوبکر، کنز الدرر، ج۸، ص۱۲۴-۱۲۵، به کوشش اولریش هارمان، قاهره، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
[۱۱۳]
ابوالفدا، تقویم البلدان، ج۱، ص۲۴۶، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۹ش.
و اندکی بعد انطاکیه، از مهمترین شهرهای تحت اختیار فرنگان را که بیش از ۱۷۰سال در دست آنان بود، تسخیر کرد، و از این راه ضربه مهلکی بر صلیبیان وارد آورد. ۱.۸ - سال ۶۶۹ و ۶۷۰ قمریدر ۶۶۹ق بیبرس پس از تصرف حصن الاکراد و تسلط بر دژ عکا، [۱۱۵]
ابن دواداری، ابوبکر، کنز الدرر، ج۸، ص۱۵۲، به کوشش اولریش هارمان، قاهره، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
[۱۱۶]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۹۸-۳۹۹، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
طرابلس را محاصره کرد، اما به سبب حضور و تحرکاتِ ادوارد، شاهزاده انگلیسی در منطقه و بیم از همپیمانی وی با مغول، تقاضای صلح بوهِمندِ ششم، امیر طرابلس را پذیرفت و د ۶۷۰ق نیز با عکا پیمان صلح منعقد کرد. [۱۱۷]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۵۹۲-۵۹۳، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۱۸]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۶۰۱، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۱۹]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۹۹، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۲۰]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۴۰۳، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۲۱]
Stevenson W B، The Crusaders in the East، ج۱، ص۳۴۳، Beirut، ۱۹۶۸.
این معاهدات صلح با امیرنشینان بزرگ صلیبی سرآغاز آرامشی ۱۴ساله در جبهه جنگهای صلیبی بود که تا ۸سال پس از مرگ بیبرس تداوم یافت. [۱۲۲]
شبارو عصام محمد، دولت ممالیک، ج۱، ص۳۴، ترجمه شهلا بختیاری، قم، ۱۳۸۰ش.
[۱۲۳]
قاسم قاسم عبده، ماهیة الحروب الصلبیة، ج۱، ص۱۶۰، کویت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
[۱۲۴]
Stevenson W B، The Crusaders in the East، ج۱، ص۳۴۵، Beirut، ۱۹۶۸.
بعد از آرامش در جبهه صلیبی، بیبرس خود را به مقابله با مغولان و همپیمانان ایشان در ارمنستان و آسیای صغیر مشغول ساخت. وی طی سالهای ۶۶۷ تا ۶۷۰ق دو بار فرستادگان صلح از جانب اباقا، ایلخان ایران را پذیرفت، [۱۲۵]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۵۷۳-۵۷۴، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۲۶]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۶۰۲، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۲۷]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۲، ص۴۰، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
[۱۲۸]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
ولی به خوبی میدانست که مغولان هنوز در اندیشه تصرف مصر و شاماند و پیغام صلح برای دفع الوقت و کسبِ فرصت مناسب، و یا ناشی از اختلافات داخلی آنهاست؛ و ازاینرو، به پیشنهاد صلح پاسخ مثبت نداد. [۱۲۹]
عاشور، فایدحماد، العلاقات السیاسیة بین الممالیک و المغول، ج۱، ص۹۷-۹۸، به کوشش جوزیف نسیم، قاهره، ۱۹۷۶م.
۱.۹ - سال ۶۷۴ قمریبیبرس که چندینبار مانع عبور سپاه ایلخان از رود فرات شده بود، در ۶۷۴ق/۱۲۷۵م حمله ایشان را در منطقه بیره درهم شکست و با عبور از فرات به تعقیب آنها پرداخت. [۱۳۰]
ابن دقمان، ابراهیم، الجوهر الثمین، ج۲، ص۷۶، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین علی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۳۳]
ابن فرات، محمد، تاریخ، ج۷، ص۴۱، به کوشش قسطنطین زریق، بیروت، ۱۹۴۲م.
[۱۳۴]
اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۲، از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱.۱۰ - سال ۶۷۵ قمریاو که در ۶۷۳ق به ارمنستان لشکر کشیده، و با پیروزی بر ارمنیان قدرت برتر خود را نشان داده بود، [۱۳۵]
ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
در ۶۷۵ق برای ایجاد امنیت مرزهای شمالی قلمرو خود با آسیای صغیر و سرکوب رومیها (که همپیمانی با مغولان را آشکار ساخته بودند) به قصد بلاد روم حرکت کرد، [۱۳۷]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصرالدول، ج۱، ص۵۰۱-۵۰۲، به کوشش انطول صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
در حالیکه نامههایی از معینالدین سلیمان پروانه، وزیر سلاجقه روم دریافت کرده بود که اطمینانش را به یاری و همدستی وی جلب میکرد. برخی امرا و سرداران رومی نیز وعده مشابهی به وی داده بودند. در منطقهای به نام البستان (ه م)، بیبرس در کارزار با سپاه مغول (که پروانه ایشان را در غفلت نگاه داشته بود) پیروز شد و چون قیصریه را تسخیر کرد، پیروزمندانه بر تخت سلاجقه تکیه زد. [۱۳۸]
ابن بیبی، حسین، الاوامر العلانیة، ج۱، ص۶۸۱-۶۸۴، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
[۱۳۹]
مختصر سلجوقنامه ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۳۱۶-۳۲۰، به کوشش محمدجوادمشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۴۰]
ابن فرات، محمد، تاریخ، ج۷، ص۶۵-۶۷، به کوشش قسطنطین زریق، بیروت، ۱۹۴۲م.
[۱۴۱]
رشیدالدین، فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۱-۱۱۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۴۲]
اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ج۱، ص۷۸-۷۹، ترجمه محمود میرآفتاب، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۱۴۳]
اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۴۴]
مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانان، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۴، تهران، ۱۳۷۰ش.
نزاریهای شام و قلعههای مستحکم ایشان نقش مهمی در معادلات سیاسی منطقه داشت؛ اما بیبرس دست به اقداماتی زد که به تدریج استقلال سیاسی آنان را در شام از میان برد. [۱۴۵]
دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش.
وی با عزل و نصب رهبران جامعه اسماعیلی شام [۱۴۶]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۴۹، ص۴۹، حوادث سالهای ۶۶۱-۶۷۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتبالعربی.
[۱۴۷]
مقریزی، احمد، السلوک، ج۱، ص۵۸۶-۵۸۷، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۴۸]
دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ج۱، ص۴۹۲-۴۹۵، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش.
و ستاندن باج از ایشان [۱۴۹]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۴۲۷، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
[۱۵۰]
دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ج۱، ص۴۹۲، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش.
و تصرف دژهای مستحکم آنها در منطقه، مانند مِصیاف، قدموس، کهف، رصافه و... [۱۵۱]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۴، ص۱۷۹-۱۸۰، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۵۲]
صقاعی، فضلالله، تالی کتاب الوافی بالوفیات، ج۱، ص۵۱، به کوشش ژاکلین سوبله، دمشق، ۱۹۷۴م.
[۱۵۳]
ابن شاکر کتبی، محمد، عیونالتواریخ، ج۲۱، ص۱۴، به کوشش فیصل سامر و نبیه عبدالمنعم داوود، بغداد، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۱۵۴]
ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، ج۱، ص۳۷، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۵۵]
ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، ج۱، ص۶۰، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۵۶]
ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، ج۱، ص۳۲۳، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
بر اسماعیلیه مسلط شد، اما هیچگاه قصد از میان برداشتن ایشان را نکرد و اجازه داد تا در قلعههای خویش تحت نظارت امرای مملوک زندگی کنند. [۱۵۷]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۴، ص۱۸۰، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۵۸]
دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ج۱، ص۴۹۴، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش.
حتیٰ گفتهاند که وی از خدمات فداییان اسماعیلی برضد دشمنان خود بهره میجست. [۱۵۹]
ابن دواداری، ابوبکر، کنز الدرر، ج۸، ص۱۵۷-۱۵۸، به کوشش اولریش هارمان، قاهره، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
[۱۶۰]
دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ج۱، ص۴۹۴، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۱۶۱]
رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۹۷-۳۹۹، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش.
بیبرس همچنین بلاد نوبه در جنوب مصر را برای نخستینبار به متصرفات اسلامی ضمیمه کرد. [۱۶۲]
ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، ج۱، ص۵۲-۵۳، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۶۳]
ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۶۴]
ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، ج۱، ص۱۳۰، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۶۵]
سیوطی، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۴۸۱، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۶۲م.
[۱۶۶]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۵، ص۲۷۶-۲۷۷، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۱.۱۱ - سال ۶۷۶ قمری و مرگ ویبیبرس در ۶۷۶ق/۱۲۷۷م بر اثر بیماری یا مسمومیت درگذشت. [۱۶۸]
ابن فرات، محمد، تاریخ، ج۷، ص۸۵، به کوشش قسطنطین زریق، بیروت، ۱۹۴۲م.
وی با اینکه سالهای متمادی درگیر جنگ با دشمنان بود، از آبادی مصر و شام و احداث مدارس و مساجد [۱۷۱]
ابن فرات، محمد، تاریخ، ج۷، ص۸۳-۸۴، به کوشش قسطنطین زریق، بیروت، ۱۹۴۲م.
و توجه به سایر شئون حکومت غافل نبود. او برای نخستینبار قضات ۴گانه از ۴ مذهب اهل تسنن را در مصر و شام منصوب کرد [۱۷۳]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۴، ص۳۵، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۷۴]
عینی، محمود، عقدالجمان، ج۱، ص۴۰۷-۴۰۸، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م.
و نماز جمعه را در جامع الازهر پس از سالها مجدداً برپا داشت [۱۷۵]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، ج۳، ص۳۶۰، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۷۶]
سیوطی، حسن المحاضرة، ج۱، ص۹۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۸م.
و بسیاری سمتهای جدید دیوانی و دولتی در مصر ایجاد کرد. بیبرس اگرچه از خصلتهای نیکوی انسانی بهره چندانی نداشت و فاقد ویژگیهایی بود که رعایایش بتوانند محبتش را به دل بگیرند و دشمنانش با احترام از او یاد کنند، اما بدون شک سربازی شجاع و خستگیناپذیر، فرماندهی لایق و سیاستمداری تیزبین و موفق بود. ۲ - فهرست منابع(۱) ابن ایاس محمد، بدائعالزهور، به کوشش محمدمصطفیٰ، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۲) ابن بیبی، حسین، الاوامر العلانیة، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م. (۳) ابن تغری بردی، المنهل الصافی، به کوشش نبیل محمد عبدالعزیز، قاهره، ۱۹۸۵م. (۴) ابن تغری بردی، النجوم. (۵) ابن خلدون، العبر. (۶) ابن دقمان، ابراهیم، الجوهر الثمین، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین علی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۷) ابن دواداری، ابوبکر، کنز الدرر، به کوشش اولریش هارمان، قاهره، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م. (۸) ابن شاکر کتبی، محمد، عیونالتواریخ، به کوشش فیصل سامر و نبیه عبدالمنعم داوود، بغداد، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. (۹) ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۵۱م. (۱۰) ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، به کوشش احمد حطیط، ویسبادن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۱۱) ابن طولونی حسن، النزهة السنیة، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین علی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۱۲) ابن ظهیره، الفضائل الباهرة، به کوشش مصطفیٰ سقا و کامل مهندس، قاهره، ۱۹۶۹م. (۱۳) ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصرالدول، به کوشش انطول صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۱۴) ابن عماد عبدالحی، شذراتالذهب، بیروت، دارالکتبالعلمیه. (۱۵) ابن فرات، محمد، تاریخ، به کوشش قسطنطین زریق، بیروت، ۱۹۴۲م. (۱۶) ابن کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م. (۱۷) ابوالفدا، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۹ش. (۱۸) ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م. (۱۹) اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میرآفتاب، تهران، ۱۳۷۲ش. (۲۰) اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران، ۱۳۴۱ش. (۲۱) بروکلمان کارل، تاریخ ملل و دول اسلامی، ترجمه هادی جزایری، تهران، ۱۳۴۶ش. (۲۲) بیانی شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران، ۱۳۷۵ش. (۲۳) دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش. (۲۴) ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتبالعربی. (۲۵) رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۵۸ش. (۲۶) رشیدالدین، فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش. (۲۷) زیدان جرجی، تاریخ مصرالحدیث، قاهره، ۱۹۱۱م. (۲۸) سیوطی، تاریخ الخلفاء، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۶۲م. (۲۹) سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۸م. (۳۰) شبارو عصام محمد، دولت ممالیک، ترجمه شهلا بختیاری، قم، ۱۳۸۰ش. (۳۱) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، ویسبادن، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۳۲) صقاعی، فضلالله، تالی کتاب الوافی بالوفیات، به کوشش ژاکلین سوبله، دمشق، ۱۹۷۴م. (۳۳) عاشور، سعیدعبدالفتاح، مصر و الشام فی عصر الایوبیین و الممالیک، بیروت، ۱۹۷۲م. (۳۴) عاشور، فایدحماد، العلاقات السیاسیة بین الممالیک و المغول، به کوشش جوزیف نسیم، قاهره، ۱۹۷۶م. (۳۵) عبدالباسط ملطی، نزهة الاساطین، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین علی، قاهره، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۳۶) عودات احمد و دیگران، تاریخ المغول و الممالیک، اربد، ۱۹۹۰م. (۳۷) عینی، محمود، عقد الجمان، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق/۱۹۸۷-۱۹۸۸م. (۳۸) قاسم قاسم عبده، ماهیة الحروب الصلبیة، کویت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. (۳۹) قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م. (۴۰) گروسه رنه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران، ۱۳۵۳ش. (۴۱) لویس برنارد، خاورمیانه دو هزار سال تاریخ، ترجمه حسن کامشاد، تهران، ۱۳۸۱ش. (۴۲) مختصر سلجوقنامه ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجوادمشکور، تهران، ۱۳۵۰ش. (۴۳) مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانان، تهران، ۱۳۷۰ش. (۴۴) مرگان دیوید، مغولها، ترجمه عباس مخبر، تهران، ۱۳۷۱ش. (۴۵) مقریزی، احمد، الخطط، قاهره، ۱۹۱۳م. (۴۶) مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م. (۴۷) مویر و، تاریخ دولة الممالیک فی مصر، ترجمه محمود عابدین و سلیم حسن، قاهره، ۱۴۱۵ق/۱۹۵۷م. (۴۸) نیکلسن ر ا، تاریخالادب العباسی، ترجمه صفا خلوصی، بغداد، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. (۴۹) وصاف، تاریخ، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۶ش. (۵۰) یافعی عبدالله، مرآةالجنان، حیدرآباددکن، ۱۳۳۹ق. (۵۱) یونینی، موسیٰ، ذیل مرآةالزمان، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م. (۵۲) Ayalon D، Studies on the Mamlüks of Egypt، London، ۱۹۷۷. (۵۳) Muir، W، The Caliphate، Its Rise، Decline، and Fall، New York، ۱۹۷۵. (۵۴) Stevenson W B، The Crusaders in the East، Beirut، ۱۹۶۸. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۳، ص۵۳۲۱، برگرفته از مقاله «بیبرس بندقداری». {{مرتبط|}} {{مرتبط|}} ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|