محمدعلی پیرزاده نائینیپیرْزادۀ نائینی، حاج محمدعلی (۱۲۵۱-۱۳۲۱ق/۱۸۳۵-۱۹۰۴م)، عارف مشهور دورۀ قاجار است. ۱ - نسبنیاکان او همه اهل طریقت بودند. پدر بزرگش حاج محمد حسن در جوانی تجارت را وانهاد و مرید حاج عبدالوهاب نائینی ، مشهور به «پیر»، سردودمان خاندان پیرنیا شد و با دختری از نوادگان وی ازدواج کرد [۱]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۸۲، تهران، ۱۳۶۹ق.
[۲]
افشار، ایرج، «حاجی محمدعلی پیرزاده»، ج۱، ص۹۲، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش.
و جانشین طریقتی او شد. [۳]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۱۹، تهران، ۱۳۶۹ق.
پدر حاج محمدحسن، بازرگانی تبریزی به نام حاج محمدحسن کوزهکنانی بود که همراه پدرش از تبریز به یزد مهاجرت کرده بود. [۴]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۸۲، تهران، ۱۳۶۹ق.
[۵]
افشار، ایرج، «حاجی محمدعلی پیرزاده»، ج۱، ص۹۲، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش.
این یکسان بودن نام پدر و پسر و تاجر بودن هر دو موجب اشتباهات و سردرگمیهایی در تشخیص اصل و نسب پیرزادۀ نائینی شده است. [۶]
دایره المعارف تشیع، به کوشش احمد صدر حاج سیدجوادی و دیگران، ج۳، ص۶۴۹، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۷]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۴۱۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
ثمرۀ ازدواج حاج محمد حسن (پسر) با نوادۀ دختری حاج عبدالوهاب، آقا محمد اسماعیل، پدر پیرزاده است که او نیز از عارفان روزگار خود بود. [۸]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۱۹، تهران، ۱۳۶۹ق.
[۹]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۶۹ق.
[۱۰]
معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، ج۳، ص۷۴۳، تهران، ۱۳۱۸ش.
۲ - زندگیپیرزاده پس از درگذشت پدرش به تهران مهاجرت کرد (ح ۱۲۷۱ق) و چون دارای ادب و حسن محضر بود، با اعیان و اشراف و بزرگانی چون میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار ، امینالضرب ، امینالسلطان ، میرزای جلوه و دیگران رفت و آمد پیدا کرد. [۱۱]
معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، ج۳، ص۷۴۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
وی پس از چند سال اقامت در تهران همراه سپهسالار به عثمانی رفت و سالی چند در استانبول سکنا گزید. در آنجا با حاجی میرزا صفا ، عارف نامدار آشنا شد و در زمرۀ مریدان وی درآمد و مدارج عرفانی را در خدمت او تکمیل کرد و از او لقب پیرزاده گرفت. [۱۲]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۴۱۵، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۳]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۶۹ق.
[۱۴]
معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، ج۳، ص۷۴۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
و در خلال همین مسافرت به زیارت حج رفت و در بازگشت به حاجی پیرزاده مشهور شد. پیرزاده پس از چندی رهسپار سیاحت اروپا شد و نخستین سفر خود را در ۱۲۸۵ق/۱۸۶۸م آغاز کرد [۱۵]
افشار، ایرج، «حاجی محمدعلی پیرزاده»، ج۱، ص۱۱۷، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۱۶]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۶۹ق.
و در ادامۀ آن از مصر و شامات و بیتالمقدس نیز دیدن کرد. [۱۷]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۶۹ق.
حاجی پیرزاده در بازگشت از این سفر در تهران مستقر شد و در همین شهر ازدواج نمود. [۱۸]
معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، ج۳، ص۷۴۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۱۹]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۶۹ق.
در این زمان میرزا حسینخان سپهسالار صدراعظم بود. حاجی پیرزاده که از سابق با وی آشنا بود، چندی در خانۀ او زندگی کرد و صدراعظم به توصیۀ او مسجد و مدرسۀ سپهسالار را ساخت. [۲۰]
افشار، ایرج، «حاجی محمدعلی پیرزاده»، ج۱، ص۱۰۷، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش.
سپس حاجی پیرزاده در باغ صفائیه اقامت کرد. [۲۱]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۹۲، تهران، ۱۳۶۹ق.
[۲۲]
سپهر، عبدالحسین، مرآت الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، ج۱، ص۱۱۷، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۳]
معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، ج۳، ص۷۴۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
او در تهران همچنان معزز و محترم میزیست، تا در ۲۴ ذیحجۀ ۱۳۲۱ درگذشت. جسد او را برطبق وصیتش در صفائیه دفن کردند. [۲۴]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۴۱۵، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۲۵]
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، ج۱، ص۱۹۲، تهران، ۱۳۶۹ق.
[۲۶]
سپهر، عبدالحسین، مرآت الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، ج۱، ص۱۱۷، تهران، ۱۳۶۸ش.
اعقاب وی به نام خانوادگی «پیرزاده» مشهورند.۳ - صفائیهباغ صفائیه در اصل مزار حاجی میرزا صفا ، مرشد حاجی پیرزاده و مراد سپهسالار بود. به سفارش سپهسالار، ناصرالدین شاه زمینهای اطراف مقبرۀ حاجی میرزا صفا را به حاجی پیرزاده داد و پیرزاده آن را به صورت باغی خرم درآورد و صفائیه نام نهاد. صفائیه محل آمد و شد ارادتمندان حاجی پیرزاده و اعیان و رجال و دراویش صاحب نام بود. [۲۷]
افشار، ایرج، «حاجی محمدعلی پیرزاده»، ج۱، ص۱۰۴، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش.
۴ - ارتباط با افراد برجستهادب و تربیت و کمالات روحی و مسافرت به اروپا پیرزاده را در میان رجال دولت و بزرگان ملت سرشناس کرده بود. [۲۸]
سپهر، عبدالحسین، مرآت الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، ج۱، ص۱۱۷، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۹]
معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، ج۳، ص۷۴۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
اعتمادالسلطنه در وصف او مینویسد: «درویش خدا آفریدۀ پیغمبر تراشیده میباشد و غالب اروپا و آسیا را گردش فرموده». [۳۰]
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۲۷۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
پیرزاده مورد توجه و آشنای دو پادشاه قاجار همعصر خود، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نیز بود. [۳۱]
افشار، ایرج، «حاجی محمدعلی پیرزاده»، ج۱، ص۱۰۹، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش.
وی در ۱۳۰۳ق/۱۸۸۶م بار دیگر همراه مؤیدالملک راهی اروپا شد. در این سفر میرزا ابوالحسن جلوه ، حکیم و فیلسوف نامدار او را تا شهر ری بدرقه نمود. [۳۲]
پیرزادۀ نائینی، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، ج۱، ص۳-۴، تهران، ۱۳۴۲ش.
پیرزاده از طریق بوشهر، بمبئی و اسکندریه وارد پاریس شد و از آنجا به لندن رفت. اقامتش در لندن با جشنهای پنجاهمین سال سلطنت ملکه ویکتوریا مصادف بود. [۳۳]
پیرزادۀ نائینی، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳، تهران، ۱۳۴۲ش.
در همین سفر در مهمانی میرزا ملکمخان ناظمالدوله ، سفیر ایران در لندن، با شماری از رجال انگلیس، از جمله گلادستون ، نخستوزیر ملاقات کرد. [۳۴]
پیرزادۀ نائینی، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، ج۱، ص۲۹۶، تهران، ۱۳۴۲ش.
او در مدت اقامت در لندن با ادوارد براون ، ایرانشناس مشهور آشنا شد و به او لقب طریقتی «مظهر علی» داد. براون نیز در مکاتبات خود با ایرانیان به همین نام امضا میکرد. [۳۵]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۴۱۵، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۳۶]
افشار، ایرج، «ادوارد براون و حاجی پیرزادۀ نائینی»، ج۱، ص۴۲۲، یغما، تهران، ۱۳۳۳ش، س ۷، شم ۹.
[۳۷]
صدیق، عیسی، «صدمین سال ولادت براون»، راهنمای کتاب، ج۱، ص۱۳۱، تهران، ۱۳۴۱ش، شم ۲.
حاجی پیرزاده پس از چندی از طریق پاریس، برلین، وین، بخارست، استانبول و دمشق به عتبات عالیات در عراق رفت و پس از زیارت نجف و کربلا ، در ۱۳۰۶ق به تهران بازگشت. [۳۸]
پیرزادۀ نائینی، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، ج۲، ص۱ به بعد، تهران، ۱۳۴۲ش.
۵ - آثارتنها اثری که از حاجی پیرزاده بر جای مانده است، سفرنامۀ اوست. او در این سفرنامه با نثری نسبتاً ساده و روان به شرح مسافرت دوم خود پرداخته است. وی که در این مسافرت از هند، مصر، فرانسه، انگلستان، اتریش، عثمانی، شامات و عراق دیدن کرده، و با مشاهیر و بزرگانی چون میرزا محمدباقر بواناتی ، میرزا حبیب اصفهانی ، ادوارد براون، حسینقلیخان نواب ، میرزا ملکم خان ، میرزا محسن خان مشیرالدوله ، صادق خان مستشارالدوله ، حکیم پولاک ، آقاخان اسماعیلی ، شیخ محمد عبده ، میرزای شیرازی ، میرزا حبیبالله رشتی و دیگران دیدار و گفتوگو داشته، مشاهدات و مذاکرات خود را روز به روز ثبت کرده است. پیرزاده همچون جهانگردی حرفهای از توجه به هیچ نکتهای فروگذار نکرده است. او به طرز سلوک و رفتار، داد و ستد ، آداب و رسوم و تعلیم و تربیت مردم کشورها و حتی جزئیاتی دربارۀ ساختمانها و تأسیسات شهری و نیز لباس پوشیدن، آرایش، غذاخوردن، شیوۀ استحمام، مراسم ازدواج و تفریحات رایج در هر سرزمین پرداخته، و همین به سفرنامۀ او ارزشی خاص بخشیده است. او در این سفرنامه همچون همۀ جهانگردان شرقی که در آن دوران از اروپا دیدن میکردند، به نظم و ترتیب، تمدن ، رفاه و پیشرفت علمی اروپا به دیدۀ اعجاب و تحسین نگریسته، با این همه، نقاط ضعف اخلاقی و معنوی تمدن اروپایی را فراموش نکرده، و با ذکر نمونههایی به این نقاط ضعف اشاره کرده است. سفرنامۀ حاجی پیرزاده در ۱۳۴۲ش به کوشش حافظ فرمانفرماییان و با مقدمۀ ایرج افشار به چاپ رسیده است. ۶ - فهرست منابع(۱) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، تهران، ۱۳۶۳ش. (۲) افشار، ایرج، «ادوارد براون و حاجی پیرزادۀ نائینی»، یغما، تهران، ۱۳۳۳ش، س ۷، شم ۹. (۳) افشار، ایرج، «حاجی محمدعلی پیرزاده»، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش. (۴) بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷ش. (۵) بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، تهران، ۱۳۶۹ق. (۶) پیرزادۀ نائینی، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، ۱۳۴۲ش. (۷) دایره المعارف تشیع، به کوشش احمد صدر حاج سیدجوادی و دیگران، تهران، ۱۳۶۶ش. (۸) سپهر، عبدالحسین، مرآت الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ش. (۹) صدیق، عیسی، «صدمین سال ولادت براون»، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۴۱ش، شم ۲. (۱۰) معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پیرزاده نائینی»، ج۱۴، ص۵۶۰۶. |