زمان تقریبی مطالعه: 27 دقیقه
 

مطلاق بودن امام حسن (شبهه)





امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) دومین امام شیعیان و بزرگترین فرزند امام علی (علیه‌السّلام) می‌باشد. تعداد معدودی از روایات در منابع امامیه و اهل‌سنت از کثیرالطلاق بودن امام مجتبی (علیه‌السّلام) حکایت می‌کند، لذا امروزه وهابیون نسبت به وجود مبارک امام مجتبی (علیه‌السّلام) خرده می‌گیرند می‌گویند ایشان فردی مِطلاق بود. در این مقاله به بررسی روایات موجود می‌پردازیم.

فهرست مندرجات

۱ - طرح شبهه
۲ - پاسخ اجمالی
۳ - روایات وارده درباره مطلاق
       ۳.۱ - روایت یکم
              ۳.۱.۱ - راویان این روایت
                     ۳.۱.۱.۱ - حمید بن زیاد
                     ۳.۱.۱.۲ - حسن بن محمد بن سماعه
              ۳.۱.۲ - نکته
       ۳.۲ - روایت دوم
       ۳.۳ - روایت سوم
       ۳.۴ - روایت چهارم
۴ - بررسی محتوای روایات
       ۴.۱ - دلایل بریء بودن امام از مطلاق مذموم
              ۴.۱.۱ - عصمت امام
              ۴.۱.۲ - کسب شرافت از ازدواج با امام
              ۴.۱.۳ - هدف امام علی
              ۴.۱.۴ - درخواست ازدواج از جانب زنان
۵ - هدف امام مجتبی از ازدواج‌ها و طلاق‌ها
       ۵.۱ - هدف اول
       ۵.۲ - هدف دوم
۶ - توضیح روایت کتاب محاسن
۷ - ادله مخالفین این دسته از روایات
       ۷.۱ - تعارض با عصمت
       ۷.۲ - تعارض با روایات دیگر
       ۷.۳ - تعارض با ویژگی‌های امامان
       ۷.۴ - ناسازگاری روایات با سیره امامان
       ۷.۵ - بررسی تعداد فرزندان امام
       ۷.۶ - بررسی ابعاد زندگانی امام
۸ - نتیجه کلی
۹ - پانویس
۱۰ - منبع

۱ - طرح شبهه



امروزه وهابیون نسبت به وجود مبارک امام مجتبی (علیه‌السّلام) خرده می‌گیرند و بر اساس برخی منابع، می‌گویند ایشان فردی مِطلاق بود. یعنی بسیار زن می‌گرفت و طلاق می‌داد. واکاوی این مساله آنگاه ضرورت پیدا می‌کند که بدانیم این موضوع علاوه بر آنکه در منابع آنان انعکاس داشته، در برخی از منابع حدیثی نامور و متقدم امامیه هم به چشم می‌آید. نوشتار حاضر در نظر دارد با استقصاء از روایات منابع امامیه، پاسخی مناسب از این روایات ارائه دهد.

۲ - پاسخ اجمالی



تعداد محدودی از روایات منابع امامیه از کثیرالطلاق بودن امام مجتبی (علیه‌السّلام) حکایت می‌کند. دو روایت در کافی کلینی، یک روایت در محاسن برقی و یک روایت در دعائم الاسلام قاضی نعمان مغربی است. پاره‌ای از این دست گزارش‌ها در میراث حدیثی اهل‌سنت هم بازتاب داشته است. روشن است روایات اهل سنت برای ما قابل قبول نیست به همین دلیل تنها درصدد تحلیل و ارزیابی روایات منابع امامیه بر می‌آییم.
گفتنی است‌ اندیشمندان امامی در مواجهه با این روایات، سه دسته‌اند. بسیاری از آنان قائل‌اند این روایات ساختگی‌اند. صاحب حدائق توقف می‌کند و پاسخی برای این روایات ارائه نمی‌دهد.
برخی در مقام توضیح و شرح این روایات برآمده‌اند. علامه مجلسی از جمله این‌هاست.

۳ - روایات وارده درباره مطلاق



نخست متن این گزارش‌ها را می‌آوریم و پس از بررسی سند به واکاوی محتوای آنها می‌پردازیم.

۳.۱ - روایت یکم


حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اِنَّ عَلِیّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَی الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَاِنَّهُ رَجُلٌ‌ مِطْلَاقٌ‌ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ بَلَی وَ اللَّهِ لَنُزَوِّجَنَّهُ وَ هُوَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ صوَ ابْنُ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَاِنْ شَاءَ اَمْسَکَ وَ اِنْ شَاءَ طَلَّقَ.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در حالی که بر فراز منبر مشغول سخنرانی بود فرمود: به فرزندم حسن زن ندهید او زیاد طلاق می‌دهد. مردی از قبیله همدان برخاست و گفت: آری، به خدا قسم ما به حسن زن می‌دهیم، در حالی که او فرزند پیغمبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) است اگر بخواهد نگه می‌دارد و اگر نخواهد طلاق می‌دهد.

۳.۱.۱ - راویان این روایت


سلسله راویان این روایت چهار نفرند که به ترتیب عبارتند از: حمید بن زیاد، حسن بن محمد بن سماعه، محمد بن زیاد بن عیسی و عبداللَّه بن سنان. راوی سوم و چهارم شیعه دوازده امامی هستند و در نگاه دانشمندان راوی‌شناس هم مورد اعتمادند. راویان اول و دوم اگر چه افرادی مورد وثوق‌اند اما به لحاظ عقیده، واقفی‌اند.

۳.۱.۱.۱ - حمید بن زیاد


نجاشی درباره حمید بن زیاد می‌گوید:
حمید بن زیاد بن حماد... کان ثقة واقفا وجها فیهم.

حمید بن زیاد انسانی مورد وثوق بود. او واقفی‌مذهب است و در میان آنها دارای جایگاه بود.

۳.۱.۱.۲ - حسن بن محمد بن سماعه


نجاشی درباره حسن بن محمد بن سماعه می‌نویسد:
الحسن بن محمد بن سماعة من شیوخ الواقفة... ثقة وکان یعاند فی الوقف ویتعصب.

حسن بن محمد بن سماعه انسانی مورد اعتماد است و در مذهب واقفی اهل دشمنی و دارای تعصب بود.
شیخ طوسی هم درباره حسن بن محمد بن سماعه می‌نگارد:
الحسن بن محمد بن سماعة واقفی المذهب.

حسن بن محمد بن سماعه واقفی مذهب است.
چنین روایتی در اصطلاح دانش حدیث، موثق است. علامه مجلسی هم ذیل روایت می‌گوید:
الحدیث الرابع‌: موثق.

۳.۱.۲ - نکته


نکته‌ای را که باید توجه نمود آن است روایاتی را که در سلسله سندشان راویان مورد وثوقِ غیر امامی وجود دارند، آنگاه مورد پذیرش‌اند که محتوایشان معارضی نداشته باشد. شیخ طوسی در این‌باره می‌گوید:
واما اذا کان الراوی من فرق الشیعة مثل الفطحیة والواقفة والناووسیة وغیرهم نظر فیما یرویه فان کان هناک قرنیة تعضده او خبر آخر من جهة الموثوقین بهم وجب العمل به وان کان هناک خبر آخر یخالفه من طریق الموثوقین وجب اطراح ما اختصوا بروایته والعمل بما رواه الثقة.

اگر راوی از یکی از فرقه‌های شیعه (غیر از دوازده امامی) مانند فطحیه، واقفیه، ناووسیه و غیر اینها باشد، در روایت آنها نظر می‌شود اگر قرینه‌ای که بتواند آن را تقویت کند باشد یا روایتی دیگر از ناحیه افراد مورد وثوق، در این‌باره بوده باشد، عمل به آن واجب است و در صورتی که روایتی مخالف با آن از سوی افراد مورد وثوق وجود داشته باشد، باید روایات آنها را رها کرد و به روایات افراد ثقه عمل نمود.
جالب آنکه علامه حلی در خصوص روایات «حمید ین زیاد» می‌گوید:
فالوجه عندی قبول روایته اذا خلت عن المعارض.

نظر من آن است که روایات حمید ین زیاد اگر معارضی نداشته باشد قابل قبول است.
در بخش نهایی، تعارض این روایت با سایر آموزه‌های امامیه را به تفصیل می‌آوریم. در نتیجه، سند روایت فوق از این جهت مورد خدشه خواهد بود.

۳.۲ - روایت دوم


عِدَّةٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ اَبِی الْعَلَاءِ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع طَلَّقَ خَمْسِینَ امْرَاَةً فَقَامَ عَلِیٌّ ع بِالْکُوفَةِ فَقَالَ یَا مَعَاشِرَ اَهْلِ الْکُوفَةِ لَا تُنْکِحُوا الْحَسَنَ فَاِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ فَقَامَ اِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ بَلَی وَ اللَّهِ لَنُنْکِحَنَّهُ فَاِنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ صوَ ابْنُ فَاطِمَةَ ع فَاِنْ اَعْجَبَتْهُ اَمْسَکَ وَ اِنْ کَرِهَ طَلَّق‌.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: امام حسن (علیه‌السّلام) پنجاه زن طلاق داد امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در کوفه فرمود: ‌ای مردم کوفه به فرزندم حسن زن ندهید او زیاد طلاق می‌دهد. مردی از قبیله همدان برخاست و گفت: آری، به خدا قسم ما به حسن زن می‌دهیم، همانا او فرزند پیغمبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و فاطمه (علیهاالسّلام) است اگر بخواهد نگه می‌دارد و اگر نخواهد طلاق می‌دهد.
یکی از راویان این روایت «یَحْیَی بْن اَبِی الْعَلَاء الرازی» است. به گفته‌ آیت‌الله خویی او فردی مجهول‌الحال است. ایشان می‌نویسد:
یحیی بن ابی العلاء الرازی لم یرد فیه توثیق.

درباره یحیی بن ابی‌العلاء رازی توثیقی وارد نشده است.
علامه مجلسی هم ذیل روایت می‌نویسد: الحدیث الخامس‌: مجهول.
بنابراین، روایت فوق نیز غیر قابل استناد است.

۳.۳ - روایت سوم


احمد بن مُحمد بن خالِد البَرقی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: اَتَی رَجُلٌ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً (علیه‌السّلام) فَقَالَ لَهُ جِئْتُکَ مُسْتَشِیراً اَنَّ الْحَسَنَ (علیه‌السّلام) وَ الْحُسَیْنَ (علیه‌السّلام) وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ خَطَبُوا اِلَیَّ فَقَالَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) الْمُسْتَشَارُ مُؤْتَمَنٌ اَمَّا الْحَسَنُ فَاِنَّهُ مِطْلَاقٌ‌ لِلنِّسَاءِ وَ لَکِنْ زَوِّجْهَا الْحُسَیْنَ فَاِنَّهُ خَیْرٌ لِابْنَتِکَ‌.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: مردی به حضور امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) رسید و گفت: حسن و حسین و عبدالله بن جعفر از دختر من خواستگاری کردند‌، اکنون با تو مشورت می‌کنم که کدام از ایشان را بپذیرم؟ حضرت امیر فرمود: شخصی که مورد مشورت قرار می‌گیرد امین است. اما فرزندم حسن زیاد زن طلاق می‌دهد. دخترت را به فرزندم حسین بده. این کار برای دخترت خیر است.
سلسله راویان این روایت همگی مورد پذیرش‌اند. بنابراین سند روایات خالی از اشکال است.

۳.۴ - روایت چهارم


قَالَ اَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍ‌ (علیه‌السّلام) قَالَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) لِاَهْلِ الْکُوفَةِ لَا تُزَوِّجُوا حَسَناً فَاِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ‌.

امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: علی (علیه‌السّلام) به مردم کوفه اعلان نمود: به فرزندم حسن زن ندهید همانا او زیاد زن طلاق می‌دهد.

همانطور که ملاحظه می‌کنید این روایت به صورت مرسل و بدون سند در کتاب دعائم الاسلام، ثبت گشته است به همین دلیل قابل اعتناء نیست.
بر پایه آنچه گذشت دانستیم که از میان چهار روایت در منابع امامیه، روایت نخست از اصول کافی از طریق راویان واقفی مذهب و مورد وثوق بوده و چون مبتلا به معارض است، غیر قابل قبول است. در روایت دوم از کلینی «یحیی بن ابی العلاء» بود که فردی مجهول است. روایت کتاب دعائم الاسلام نیز مُرسل و فاقد اعتبار است. در این میان تنها روایت محاسن از نظر سند بدون اشکال است.

۴ - بررسی محتوای روایات



قبل از بررسی متن روایات شایسته است به نگاه مرحوم کلینی به این روایات توجه شود. ایشان هر دو روایت مربوط به امام مجتبی (علیه‌السّلام) را در «بَابُ تَطْلِیقِ الْمَرْاَةِ غَیْرِ الْمُوَافِقَة» (باب طلاق‌دادن همسران ناسازگار) از کتاب کافی می‌آورد. در حالی که روایاتی را که دلالت بر مبغوضیت طلاق می‌کند را ذیل «بَابُ کَرَاهِیَةِ طَلَاقِ الزَّوْجَةِ الْمُوَافِقَة» (باب کراهت طلاق‌دادن همسران سازگار) جای می‌دهد. با دقت در عنوان دو باب، می‌توان گفت که مرحوم کلینی از مطلاق بودن امام حسن (علیه‌السّلام) تلقی منفی نداشته است و درخواست طلاق را از جانب زنان می‌داند.
حال در ادامه روایات چهارگانه پیشین، را از نظر محتوا با محوریت بررسی واژه «مطلاق» در این نقل‌ها مورد بررسی قرار می‌دهیم:
به‌طور کلی مطلاق‌بودن امام مجتبی (علیه‌السّلام) آنگونه که در این روایات بیان گردید، یا نعوذ بالله نشان از زن‌بارگی و تنوع‌طلبی آن حضرت بود یا آنکه مطلب از قرار دیگر است و ریشه مساله را باید در چیز دیگری جُست. در صورت دوم دیگر خرده‌ای بر امام (علیه‌السّلام) نیست.

۴.۱ - دلایل بریء بودن امام از مطلاق مذموم


دلایل و قرائنی که در ذیل بیان می‌گردد، ثابت می‌کند به‌طور قطع، مقصود از «مطلاق» در این روایات، «زن‌بارگی، شهوت‌پرستی و تنوع‌طلبی جنسی» نیست.

۴.۱.۱ - عصمت امام


اولین دلیلی که از مقصود امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) پرده بر می‌دارد، عصمت امام حسن (علیه‌السّلام) است، امام علی (علیه‌السّلام) می‌دانند که امام حسن (علیه‌السّلام) بر اساس آیه تطهیر معصوم است و مرتکب عمل منکر (اعم از حرام، مکروه و منکر اخلاقی) نمی‌شوند و حتی ترک اولی (ترک کار بهتر) نیز از ایشان سر نمی‌زند پس نقص در وجود چنین شخصی به هیچ عنوان راه ندارد، با این اوصاف چگونه ممکن است امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) با این واژه (مطلاق) قصد نکوهش ایشان را داشته باشد و بخواهد فرد معصوم را تنقیص نماید. از این‌رو علامه مجلسی در شرح این روایات چنین می‌فرماید:
ولعل غرضه (علیه‌السّلام) کان استعلام حالهم ومراتب ایمانهم لا الانکار علی ولده المعصوم المؤید من الحی القیوم.

چه بسا هدف امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) امتحان مردم و به دست آوردن مراتب آنان (و پایبندی‌شان به امام معصوم (علیه‌السلام)) بود نه اینکه بخواهند فرزند معصوم‌شان را که از جانب خداوند تائید شده است، زیر سؤال ببرند.

۴.۱.۲ - کسب شرافت از ازدواج با امام


بر اساس دو روایت مرحوم کلینی، بعد از آنکه امام علی (علیه‌السّلام) اهالی کوفه را از ازدواج با فرزندش بر حذر داشت برخی از حاضران، ازدواج با حسن بن علی (علیهما‌السّلام) را وسیله‌ای برای انتساب به خاندان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و کسب شرافت خود دانستند.
در تاریخ ابن‌کثیر نیز که از علمای اهل سنت می‌باشد، آمده است که بعد از کلام آن حضرت مردم گفتند:
والله یا امیرالمؤمنین لو خطب الینا کل یوم لزوجناه منا من شاء ابتغاء فی صهر رسول الله صلی الله علیه وسلم.

گفتند به خدا سوگند‌ ای امیرمؤمنان اگر (امام) حسن (علیه‌السلام) هر روز از دختران ما خواستگاری کند، هر کسی را بخواهد به ازدواج او در می‌آوریم زیرا می‌خواهیم فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دامادمان باشد.
مطابق این روایات، امام علی (علیه‌السّلام) سکوت کرد و مخالفت ننمود و سخن گوینده‌گان را به گونه‌ای (= تقریر) تایید نمود. زیرا اگر این امر (طلاق دادن امام مجتبی علیه‌السلام) امری منفی و منکر بود، قطعا باید امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) موضع منفی می‌گرفتند و با گفته آنان مخالفت می‌کردند. بنابراین از آنجایی که تقریر امام (علیه‌السّلام) از نظر علمای شیعه حجت است، قطعا می‌فهمیم کار امام حسن (علیه‌السّلام) کاملا صحیح بوده و مقصود امام علی (علیه‌السّلام) از این عمل تنقیص امام مجتبی (علیه‌السّلام) نبوده است. جالب آنکه مطابق نقل غزالی که از علمای اهل سنت است، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) گوینده این سخن را تحسین نمود. وی می‌نویسد:
... قام رجل من همدان فقال والله یا امیرالمؤمنین لننکحنه ما شاء فان احب امسک وان شاء ترک فسر ذلک علیا وقال: لو کنت بوابا علی باب جنة لقلت لهمدان ادخلی بسلام.

پس از سخنان امام علی (علیه‌السلام) مردی از قبیله همدان برخاست و گفت: ما به حسن زن می‌دهیم اگر بخواهد نگه می‌دارد و اگر نخواهد طلاق رها می‌کند. این سخن، علی (علیه‌السّلام) را شادمان کرد و گفت: اگر دربان بهشت بودم به قبیله همدان می‌گفتم وارد بهشت شوید.

۴.۱.۳ - هدف امام علی


با توجه به این مطلب، می‌توان گفت قطعا هدف امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) نکوهش امام مجتبی (علیه‌السّلام) نبود بلکه چه بسا آن حضرت این کار را با دو هدف انجام دادند:
۱ـ‌ می‌خواست بفهماند ازدواج‌های مکرر به خواست خود آنهاست.
۲ـ توطئه دشمنان مبنی بر تهمت تنوع‌طلبی جنسی به امام مجتبی (علیه‌السّلام) را خنثی سازد.

۴.۱.۴ - درخواست ازدواج از جانب زنان


از طرفی در منابع اهل سنت روایات دیگری موجود است که همین نتیجه را ثابت می‌کند که درخواست ازدواج از جانب زنان و خانواده‌های آنها بوده است:
طبرانی که از علمای اهل سنت است، در روایتی دقیقا به این مطلب تصریح می‌کند:
وعن محمد یعنی ابن سیرین قال خطب الحسن بن علی الی منصور بن سیار بن ریان الفزاری ابنته فقال والله انی لانکحک وانی لاعلم انک علق طلق ملق غیر انک اکرم العرب بیتا واکرمه نسبا.
رواه الطبرانی ورجاله ثقات.

محمد بن سیرین می‌گوید: امام حسن (علیه‌السّلام) از دختر منصور بن سیار خواستگاری نمود، منصور گفت: به خدا قسم، او را به ازدواج تو در می‌آورم در حالی که می‌دانم تو زود طلاق می‌دهی ولی این ازدواج به خاطر این است که تو از گرامی‌ترین خاندان عرب و دارای با شرافت‌ترین نسب هستی.

هیثمی بعد از این روایت می‌گوید: روایت فوق را طبرانی نقل نموده و همه راویان آن مورد وثوق‌اند.
از طرفی، مطابق روایت ابن‌عساکر و دیگر علمای اهل تسنن، هر یک از زنان که امام مجتبی (علیه‌السّلام) از آنها جدا می‌شد، دوستدار آن حضرت بودند:
وکان لا یفارق امراة الا وهی تحبه.
بنابراین آنان بودند که می‌خواستند شرافت انتساب به خاندان وحی را پیدا کنند و ازدواج با فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را وسیله‌ای برای کسب این افتخار می‌دانستند، بنابراین هیچ‌گونه خرده‌ای بر امام مجتبی (علیه‌السّلام) نیست.
حال با فرض ثبوت این روایات، شایسته است هدف امام حسن (علیه‌السّلام) از این ازدواج و طلاق‌ها، را بررسی نماییم.

۵ - هدف امام مجتبی از ازدواج‌ها و طلاق‌ها



بر فرض ثبوت ازدواج‌های متعدد، با توجه به برخی آموزه‌های دینی می‌توان ادعا نمود چه بسا از جمله اهداف امام (علیه‌السّلام) از این امر، دو هدف زیر بوده است:
۱ـ بر آوردن حاجات مردم نسبت به انتساب به خاندان رسالت و امامت.
۲ـ بی‌نیاز نمودن زنان از نظر اقتصادی.

۵.۱ - هدف اول


چنانچه گذشت، به جهت علاقه مؤمنان برای انتساب به خاندان رسالت و امامت، پیشنهاد این ازدواج‌ها از ناحیه خانواده‌ها صورت می‌گرفت، همان‌گونه که در دو روایت کتاب «کافی» شریف و نقل کتاب «احیاء علوم‌ الدین» غزالی و روایت طبرانی گذشت، بنابراین آنان بودند که می‌خواستند به واسطه برقراری ازدواج با فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، افتخار انتساب به خاندان رسالت و امامت را پیدا کنند. از این‌رو یکی از اهداف امام (علیه‌السّلام) از این امر، بر آوردن حاجت آنها بود و قطعا هیچ غرض شهوانی در بین نبود.

۵.۲ - هدف دوم


هدف دیگری که می‌توان برای این مساله ذکر نمود، بی‌نیاز نمودن زنان از نظر اقتصادی بود، چنانچه در بعضی از منابع اسلامی این مطلب را به آن حضرت نسبت داده‌اند. راغب اصفهانی یکی از علمای اهل تسنن، در این زمینه چنین می‌نویسد:
فقیل له فی ذلک فقال ان الله تعالی علق بهما الغنی فقال «وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» وقال «وان یتفرقا یغن الله کلا من سعته» فانا اتزوج للغنی واطلق للغنی.

به (امام) حسن (علیه‌السلام) گفته شد هدف شما از این ازدواج و طلاق‌ها چیست؟ ایشان فرمودند خداوند دو بی‌نیازی را مترتب بر ازدواج و طلاق نموده است، آنجا که (در قرآن پیرامون ازدواج) می‌فرماید: ‌ «مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد» و در آیه‌ای دیگر (پیرامون طلاق) می‌فرماید: «اگر از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بی‌نیاز می‌کند»؛ بنابراین من به خاطر بی‌نیازی ازدواج می‌کنم و به خاطر بی‌نیازی طلاق می‌دهم.
بنابراین می‌توان ادعا نمود چه بسا از جمله انگیزه‌های امام (علیه‌السّلام) از این کار، هدفی فرهنگی (انتساب مردم به خاندان رسالت و امامت) و اقتصادی (بی‌نیاز نمودن زنان بی‌سرپرست) بوده است.

۶ - توضیح روایت کتاب محاسن



اکنون در این مجال قبل از بیان دلایلی که به عنوان رد این دسته از روایات مطرح است، شایسته است پیرامون متن روایت کتاب «محاسن»‌ اندکی توضیح دهیم.
مرحوم برقی در کتاب محاسن چنین نقل می‌کند:
قَالَ: اَتَی رَجُلٌ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً (علیه‌السّلام) فَقَالَ لَهُ جِئْتُکَ مُسْتَشِیراً اَنَّ الْحَسَنَ (علیه‌السّلام) وَ الْحُسَیْنَ (علیه‌السّلام) وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ خَطَبُوا اِلَیَّ فَقَالَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) الْمُسْتَشَارُ مُؤْتَمَنٌ اَمَّا الْحَسَنُ فَاِنَّهُ مِطْلَاقٌ‌ لِلنِّسَاءِ وَ لَکِنْ زَوِّجْهَا الْحُسَیْنَ فَاِنَّهُ خَیْرٌ لِابْنَتِکَ‌.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: مردی به حضور امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) رسید و گفت: حسن و حسین و عبدالله ابن جعفر از دختر من خواستگاری کردند‌، اکنون با تو مشورت می‌کنم که کدام از ایشان را بپذیرم؟ حضرت امیر فرمود: شخصی که مورد مشورت قرار می‌گیرد امین است. اما فرزندم حسن زیاد زن طلاق می‌دهد. دخترت را به فرزندم حسین بده. این کار برای دخترت خیر است.
با توجه به مطالبی که گذشت، توضیح روایت فوق از این قرار است: امام (علیه‌السّلام) از نظر شرعی نمی‌توانست هم زمان بیش از چهار همسر داشته باشد با این فرض امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به آن فرد فرمودند دخترت را به ازدواج حسین (علیه‌السّلام) دربیاور، زیرا امام علی (علیه‌السّلام) می‌دانستند که چه بسا هدف آن مرد از ازدواج دخترش این است که همسر پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باقی بماند و این مطلب با ازدواج با امام حسین (علیه‌السّلام) میسر بود و یا اینکه امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) ایمان آن مرد را به‌اندازه مردان قبیله هَمدان نمی‌دانستند و خوف این وجود داشت که در صورت طلاق دخترش، معرفتش نسبت به امام معصوم (علیه‌السّلام) کم شود و در دینش لغزش پیدا شود، از این‌رو توصیه نمودند که دخترش را به ازدواج امام حسین (علیه‌السّلام) در آورد.

۷ - ادله مخالفین این دسته از روایات



صرف نظر از بیان و توضیحی که پیرامون محتوای این دسته از روایات ذکر شد و در صورت عدم پذیرش توضیحات فوق، چاره‌ای جُز کنار گذاردن این روایات نیست، زیرا:

۷.۱ - تعارض با عصمت


اگر تلقی فردی از واژه «مطلاق»، تنوع‌طلبی جنسی و شهوت‌رانی باشد، این دسته روایات با عصمت ائمه (علیهم‌السّلام) در تعارض‌اند. در نظام اعتقادی امامیه، امامان (علیهم‌السّلام) دارای عصمت‌اند و هیچگونه لغزشی از آنان سر نمی‌زند. حال اگر روایتی با مقوله عصمت در تعارض باشد، از نظر علمای شیعه مردود است و کنار گذاشته می‌شود همانگونه که عالمان ما در بسیاری از مسائل کلامی، فقهی و... همین روش را بر می‌گزینند. از باب مثال شیخ طوسی روایتی را که بر سهو نمودن امام علی (علیه‌السّلام) دلالت دارد، به دلیل آنکه با عصمت امام (علیه‌السّلام) در تعارض است، رد می‌کند و می‌نویسد:
فَهَذَا خَبَرٌ شَاذٌّ مُخَالِفٌ لِلْاَخْبَارِ کُلِّهَا وَ مَا هَذَا حُکْمُهُ لَا یَجُوزُ الْعَمَلُ بِهِ عَلَی اَنَّ فِیهِ مَا یُبْطِلُهُ وَ هُوَ اَنَّ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) اَدَّی فَرِیضَةً عَلَی غَیْرِ طُهْرٍ سَاهِیاً عَنْ ذَلِکَ وَ قَدْ آمَنَنَا مِنْ ذَلِکَ دَلَالَةُ عِصْمَتِهِ علیه السلام.

این روایت شاذ است و با تمام احادیث دیگر مخالفت دارد و هر خبری که چنین باشد، نمی‌توان بدان عمل نمود. علاوه بر آنکه در خود روایت مطلبی است که دلالت بر بطلان آن می‌کند و آن اینکه امام علی (علیه‌السّلام) نمازی را سهواً بدون وضوء انجام داده است در حالی که عصمت او مانع از پذیرش این مطلب است.

۷.۲ - تعارض با روایات دیگر


این دسته روایات با احادیث مبغوضیت تنوع‌طلبی جنسی در تعارض‌اند. بر اساس روایتی که کلینی با سند معتبر از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل نموده، افرادی که به دلیل لذت‌طلبی جنسی، بسیار ازدواج می‌کنند و طلاق می‌دهند، مبغوض خدایند.
اِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْمِطْلَاقَ‌ الذَّوَّاقَ.

خداوند بر مردی که هوس باز است و مرتباً زن طلاق می‌دهد، غضب می‌کند.
هیچ فرد شیعی نمی‌پذیرد امام دوم (علیه‌السّلام) مبغوض خداوند باشد.

۷.۳ - تعارض با ویژگی‌های امامان


این دسته روایات با احادیث بیانگر ویژگی‌ و نشانه‌های امامان در تعارض است. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: ائمه از ابتدای خلقتشان همواره مورد عنایت ویژه خداوند بوده و هیچگاه امری ناپسند دامنگیرشان نشد. کلینی با سند معتبر آورده است: عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِی خُطْبَةٍ لَهُ یَذْکُرُ فِیهَا حَالَ الْاَئِمَّةِ ع وَ صِفَاتِهِم‌... لَمْ‌ یَزَلْ‌ مَرْعِیّاً بِعَیْنِ‌ اللَّهِ‌ یَحْفَظُهُ‌ وَ یَکْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ اِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ... مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا...

امام صادق (علیه‌السّلام) در خطبه‌ای را که پیرامون ویژگی‌های امامان (علیهم‌السّلام) ایراد نمود، فرمود: ... امام همیشه زیر نظر خدا سرپرستی و نگهبانی شده، از دام‌های شیطان و لشکرش بر کنار‌... از لغزش‌ها نگهداری شده و از تمام زشتکاری‌ها در امان است...
امام باقر (علیه‌السّلام) یکی از نشانه‌های امام را نزاهت از اُمور بیهوده بر می‌شمارد.
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ‌ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِاَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: مَا عَلَامَةُ الْاِمَامِ‌ الَّذِی‌ بَعْدَ الْاِمَامِ فَقَالَ طَهَارَةُ الْوِلَادَةِ وَ حُسْنُ الْمَنْشَاِ وَ لَا یَلْهُو وَ لَا یَلْعَبُ.

معاویة بن وهب گوید: به امام باقر (علیه‌السّلام) گفتم علامت جانشین امام چیست؟ فرمود: پاکیزگی ولادت (حلال‌زادگی)، پرورش خوب و کنار بودن از لهو و لعب.

۷.۴ - ناسازگاری روایات با سیره امامان


مطابق این روایات، نکوهش امام علی (علیه‌السّلام) در ملا عام بوده است. حال مساله از دو حال خارج نیست. نخست آنکه ابتدا و بدون آنکه فرزندش را از این عمل نهی کرده باشد، آن را در میان مردم کوفه اعلام داشت و امر منکر را به صورت علنی افشا نمود و این به معنای «اشاعه فحشا = انتشار منکرات» است که خود کاری حرام می‌باشد. چنین چیزی به هیچ وجه قابل پذیرش نیست زیرا هر کسی می‌داند که برای نهی از منکر ابتدا باید به طرف مقابل آن هم به‌طور خصوصی تذکر داد و بنابر اجماع شیعه، امام (علیه‌السّلام) هرگز مرتکب گناه نمی‌شود. فرض دوم آن است که امام ابتدا فرزندش را از این کار نهی کرد اما او سر برتافته است، مخالفت امام با دستور پدر نیز کاری حرام است و برای هیچ فرد شیعی قابل پذیرش نیست که امام مجتبی (علیه‌السّلام) نعوذ بالله مرتکب کار حرامی شده باشند.

۷.۵ - بررسی تعداد فرزندان امام


بررسی تعداد فرزندان امام مجتبی (علیه‌السّلام) می‌تواند شاهدی بر نادرستی این مساله باشد.
بیان مطلب این است: اگر امام حسن (علیه‌السّلام) از هر یک از پنجاه همسر مطلقه که در آن روایت ضعیف‌السند کتاب «کافی» ادعا شده بود، تنها یک فرزند می‌داشت باید حداقل دارای پنجاه فرزند می‌بودند مخصوصاً با توجه به آنکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به زیاد کردن فرزندان ترغیب نمود و فرمود.
تَزَوَّجُوا بِکْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَةً عَاقِراً فَاِنِّی اُبَاهِی بِکُمُ الْاُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

با دوشیزگانی که فرزند زیاد می‌آوردند ازدواج کنید و با زنان زیبا روی نازا ازدواج نکنید همانا من در روز رستاخیز به شما مباهات می‌ورزم.
طبیعتاً امام مجتبی (علیه‌السّلام) برای عمل به این سفارش جدش از دیگران اولی بود. حال آنکه فرزندان آن حضرت بسیار کمتر از این مقدارند. شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد فرزندان آن حضرت را اعم از دختر و پسر، پانزده نفر می‌داند. مرحوم طبرسی در اعلام الوری باعلام الهدی،
[۲۸] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۲۱۴.
شانزده تن می‌داند. ابن‌شهرآشوب در مناقب آل ابی طالب (علیهم‌السّلام)
[۲۹] ابن‌شهرآشوب، محمد بن على، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۳۰،
چهارده فرزند برای امام مجتبی (علیه‌السّلام) معرفی می‌کند.

۷.۶ - بررسی ابعاد زندگانی امام


بررسی ابعاد زندگانی امام حسن (علیه‌السّلام) چهره واقعی ایشان را معرفی می‌کند. او مولود با شرافت‌ترین خاندان است. پرورش‌ یافته بهترین انسان‌هاست. در اطاعت خداوند سر آمد همگان بود به حدی که هنگام وضو گرفتن حالت عجیبی پیدا می‌کرد.
کَانَ اِذَا تَوَضَّاَ ارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ.

هرگاه وضو می‌ساخت اعضایش می‌لرزید و رنگ صورتش زرد می‌شد.
هرگاه نام خدا برده می‌شد و به یاد روز رستاخیز افتاده و دگرگون می‌شد. حال می‌توان پذیرفت او فردی زن‌باره و لذت‌طلب بوده است!؟

۸ - نتیجه کلی



روایات مربوط به مطلاق بودن امام مجتبی (علیه‌السّلام) در منابع اهل‌سنت و امامیه وجود دارد. روایات اهل سنت برای ما قابل قبول نیست. در منابع امامیه چهار روایت در این موضوع وجود دارد. در این میان سند سه روایت مبتلا به اشکال است و تنها یک سند قابل قبول وجود دارد. پاره‌ای توجیهات پیرامون محتوای این روایات ذکر گردید. اگر از این توجیهات صرف‌نظر کنیم و آنها را کنار بگذاریم، از آنجایی که این روایت با آموزه‌های اعتقادی شیعه همچون عصمت امام در تعارض است، ‌ این روایات قابل پذیرش نمی‌باشد و در نتیجه آنها را کنار می‌گذاریم.

۹ - پانویس


 
۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ‌ج۲۵، ص۱۴۸، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ‌ طبق برنامه مکتبه اهل البیت.    
۲. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۲۱، ص۹۶، ناشر:دار الکتب الاسلامیة تهران، الطبعة:الثانیة، ۱۴۰۴ه ۱۲۶۳ش.    
۳. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۶، ص۵۶، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۴. نجاشی اسدی کوفی، ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن عباس، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ص۱۳۲، تحقیق:سیدموسی شبیری زنجانی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی قم، الطبعة:الخامسة، ۱۴۱۶ه.    
۵. نجاشی اسدی کوفی، ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن العباس، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ص۴۰.    
۶. طوسی، محمد بن حسن بن علی بن حس، الفهرست، ص۱۰۳، تحقیق:شیخ جواد قیومی، ‌ ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، ‌ چاپخانه:مؤسسة النشر الاسلامی، الطبعة الاولی۱۴۱۷    
۷. مجلسی، ‌محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۲۱، ص۹۶، محقق:رسولی محلاتی، سید‌هاشم‌، ناشر:دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۴۰۴ ه. ق.    
۸. طوسی، محمد بن حسن، عدة الاصول، ج۱ ص۱۵۰.    
۹. حلی اسدی، جمال‌الدین ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۱۲۹، تحقیق:فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.    
۱۰. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۶، ص۵۶، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۱۱. موسوی خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۲۷، الطبعة الخامسة، ۱۴۱۳ه ۱۹۹۲م.    
۱۲. مجلسی، ‌محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۲۱، ص۹۶، محقق:رسولی محلاتی، سید‌هاشم‌، ناشر:دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۴۰۴ ه. ق.    
۱۳. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۲، ص۶۰۱، التحقیق:سیدجلال‌الدین حسینی المشتهر بالمحدث، ناشر:دار الکتب الاسلامیة - طهران.    
۱۴. مغربی، قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج‌۲، ص۲۵۸، تحقیق:آصف بن علی اصغر فیضی، ناشر:دار المعارف – القاهرة، سال چاپ:۱۳۸۳ - ۱۹۶۳ م.    
۱۵. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۲۱، ص۹۶، ناشر:دار الکتب الاسلامیة تهران، الطبعة:الثانیة، ۱۴۰۴ه ۱۲۶۳ش.    
۱۶. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، ابن‌کثیر، البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۱۹۶.    
۱۷. ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۵۶، دار النشر:دار االمعرفة – بیروت.    
۱۸. هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۴، ص۳۳۵، ناشر:دار الریان للتراث/‌دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – ۱۴۰۷.    
۱۹. ابن‌عساکر، علی بن حسن ابن هبة الله بن عبدالله، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۵۱، تحقیق:محب‌الدین ابی‌سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر:دار الفکر - بیروت – ۱۹۹۵.    
۲۰. اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضل، محاضرات الادباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج۲، ص۲۲۰، تحقیق:عمر الطباع، ناشر:دار القلم - بیروت - ۱۴۲۰ه- ۱۹۹۹م.    
۲۱. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۲، ص۶۰۱، التحقیق:السید جلال الدین الحسینی المشتهر بالمحدث، ناشر:دار الکتب الاسلامیة – طهران.    
۲۲. طوسی، محمد بن حسن بن علی بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۴۰، تحقیق:السیدحسن الموسوی الخرسان، ناشر:دار الکتب الاسلامیة طهران، الطبعة الرابعة، ‌۱۳۶۵ ش.    
۲۳. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۶، ص۵۴، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۲۴. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۱، ص۲۰۳، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۲۵. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۱، ص۲۸۵، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۲۶. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص۳۳۳، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۲۷. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲۰.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۲۱۴.
۲۹. ابن‌شهرآشوب، محمد بن على، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۳۰،
۳۰. ابن‌شهرآشوب، رشیدالدین ابی‌عبدالله محمد بن علی مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۱۸۰، تحقیق:لجنة من اساتذة النجف الاشرف، ناشر:المکتبة والمطبعة الحیدریة، ۱۳۷۶ه ۱۹۵۶م.    


۱۰ - منبع


موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا امام حسن (علیه‌السّلام) بسیار طلاق می‌داد (مطلاق بود)؟»    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.