ابن بطوطه
ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم لَوّاتی طَنْجی (۱۷ رجب ۷۰۳ ه.ق – ۷۷۰ ه.ق) معروف به اِبْنِ بَطّوطه از نامدارترین جهانگردان مسلمان بود که در طنجه متولد شد و در سال ۷۲۵ ق. به سوی مکه رهسپار شد و مصر، شام، فلسطین، حجاز، عراق، ایران، یمن، بحرین، ترکستان، بینالنهرین و بخشی از هند و چین، جاوه، خاور اروپا و خاور آفریقا را پیمود و سرانجام به مغرب (مراکش) نزد شاه ابوعنان فارس از شاهان بنیمرین برگشت. سفر او ۲۷ سال به درازا کشید (۱۳۲۵-۱۳۵۲ م) و در مراکش سال ۷۷۹ق. /۱۳۷۷ م. درگذشت. ابن بطوطه کمابیش همعصر با مارکو پولو بود اما بیش از سه برابر مارکوپولو راه پیمود. (۱۱۷۵۰۰ کیلومتر) ابن بطوطه را میتوان یکی از بزرگترین جهانگردان تاریخ بشری بهشمار آورد.
ابن بطوطه | |
---|---|
زادهٔ | ۱۷ رجب ۷۰۳ ه.ق طنجه، سلطنت مرینی |
درگذشت | ۷۷۰ ه.ق (−۶۷ سال) مراکش، سلطنت مرینی |
آرامگاه | طنجه، مراکش |
نژاد | بربر |
پیشه | جهانگرد و قاضی |
شناختهشده برای | سفرهای متعدد در جهان اسلام |
آثار | رحله |
سبک | سفرنامهنویسی |
دین | اسلام |
مذهب | سنی مالکی |
این جهانگرد نامی مراکشی چهار یا پنج بار به ایران سفر کرد و در همگی سفرهای خاورزمین خود از زبان فارسی برای ارتباط با غیرعربها بهره برد. سفرهای او در دو سوی سواحل دریای فارس و شهرهای فارس از جمله شیراز، خوزیه (خوزستان)، تُستر (شوشتر)، هُنگ بال(خنج)، اصفهان، تبریز و خراسان بزرگ خواندنی است. سفرنامهٔ ابن بطوطه از کتابهای باارزش جغرافیایی سدههای میانه است. آرامگاه ابن بطوطه در تپهای مهجور مشرف به ساحل مدیترانهایِ شهر طنجه مراکش است.
نام و تبار
نام و نسب ابن بطوطه در ابتدای سفرنامهاش به صورت «ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم» آمدهاست. با این حال، لسانالدین خطیب از نویسندگان معاصر او در الإحاطة في أخبار غرناطة نام و نسب او را به صورتی کاملتر، «محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم بن عبدالرحمن بن یوسف» معرفی میکند و اضافه میکند که مکنی به «ابوعبدالله» و معروف به «ابن بطوطه» است. برای او دو لقب «شرفالدین» و «شمسالدین» را برشمردهاند. به نوشتهٔ ابن جزی، او در مشرقزمین به شمسالدین ملقب بودهاست. ریشهٔ واژهٔ «بطوطه» مشخص نیست اما حرف ط در آن هم به صورت مشدد و هم به صورت مخفف آمدهاست. با این حال، صورت مشدد آن درستتر به نظر میرسد.
اصالت ابن بطوطه بربر بوده و به قبیلهٔ لواته میرسد که از قبیلههای ساکن در شمال آفریقا بودند. خانوادهٔ او احتمالاً به امور فقهی و قضاوت مشغول بودهاند و خانهشان در طنجه محل رفت و آمد فقیهان و قاضیان بودهاست. هنگامی که او سفرش را آغاز کرد، پدر و مادرش زنده بودند، اما اطلاع دیگری از آنها در نوشتههایش به دست نمیآید. او خاندانش را اهل فقه و قضا معرفی میکند و در سفرنامه هم شواهدی در اثبات این ادعا وجود دارد. او در سفر به اندلس، قاضی شهر رنده را پسرعموی خود معرفی میکند. در مکه نیز با فقیهی به نام ابوالحسن علی بن رزقالله انجری دیدار میکند که دوست پدرش بوده و هر وقت به طنجه میرفته، در خانهٔ آنان اقامت میکرده است.
سرگذشت
اوایل زندگی
آنگونه که خود ابن بطوطه گفته و ابن جزی در مقدمهٔ سفرنامه نوشتهاست، تولد او در روز دوشنبه ۱۷ رجب سال ۷۰۳ هجری قمری و در شهر طنجه بودهاست. اطلاع چندانی از سرگذشت ابن بطوطه تا پیش از آغاز سفرهایش وجود ندارد، اما به نظر میرسد او در زادگاهش طنجه به تحصیل علوم دینی در فرقهٔ مالکی — که فرقهٔ غالب در شمال آفریقا بود — پرداخته باشد. او در فقه مالکی معلوماتی داشته و چه در جوانی و چه بعد از آن، به کار قضاوت مشغول بودهاست.
سفرها
ابن بطوطه در روز پنجشنبه ۲ رجب ۷۲۵ هجری قمری و در حالی که ۲۲ سال سن داشت، سفرش را آغاز و طنجه را ترک کرد. در ابتدا قصد او از سفر صرفاً به جای آوردن مناسک حج و زیارت مسجدالنبی بود. او آخرین بار در نیمهٔ اول ذیحجهٔ ۷۵۴ به فاس برگشت و دیگر سفر نکرد. همیلتون گیب طول مسیری که ابن بطوطه در بیش از ۲۹ سال سفر پیمود را حدود ۷۵٬۰۰۰ میل تخمین زدهاست.
نخستین حج
او از طنجه به تلمسان رفت و با محمد بن ابیبکر نفزاوی و محمد بن حسین قرشی زبیدی، از قضات تونس و سفیران ابویحیی ابوبکر دوم، خلیفهٔ حفصی در افریقیه، آشنا شد. او سپس ملیانه رفت و به همراه دو سفیر ابویحیی، از آنجا خارج شد. با مرگ محمد بن ابیبکر نفزاوی در راه، همراهان او به ملیانه برگشتند و ابن بطوطه با همراهی گروهی از بازرگانان تونسی راهش را تا الجزیره ادامه داد. وی از الجزیره به اتفاق زبیدی و فرزند نفزاوی که به او پیوسته بودند، به قسنطینه و سپس تونس رفت. در تونس به عنوان قاضی قافلهای منصوب شد و همراه با آنان به سوسه و سپس صفاقس رفت و از آنجا با گذر از طرابلس و دیگر مناطق ساحلی شمال آفریقا، به اسکندریه، دمیاط و در نهایت قاهره رسید. وی از قاهره تا اسوان را در مسیر نیل پیمود و سپس به قصد سفر دریایی به بندر عیذاب رفت. او میخواست از آنجا با کشتی راهی جده شود، اما چون کشتیهای مصری به سبب جنگ میان قبایل بجه و دولت ممالیک در دریا متوقف بودند، ناگزیر شد دوباره به قاهره برگردد و از راه شام به مکه برود. لذا به بیتالمقدس، بیروت، طرابلس، حلب، انطاکیه، لاذقیه، بعلبک و دمشق رفت، مدتی در دمشق ماند و همراه با یکی از کاروانهایی که سالانه از شام به حجاز میرفتند، راهی مدینه و مکه شد.
عراق و ایران
ابن بطوطه پس از ترک مکه به قادسیه و نجف رفت و حرم علی بن ابیطالب را زیارت کرد. سپس با قافلهای از راه بغداد و بصره، به آبادان، ماهشهر و شوشتر رسید و در این شهر بیمار شد. او پس از آن به اصفهان و شیراز رفت و ضمن دیدار با قاضی مجدالدین شیرازی، آرامگاه سعدی را هم زیارت کرد. سپس قصد بازگشت به عراق کرد و از راه کازرون، به کربلا و بغداد رفت. چندی بعد به همراه علاءالدین محمد، از مأموران ابوسعید بهادرخان، عازم تبریز شد و سپس برای دومین بار، از راه بغداد به مکه رفت و سالهای ۷۲۹ و ۷۳۰ را در مکه ماند. در مکه ابتدا به بیماری سختی مبتلا شد و پس از بهبودی، به معاشرت با دانشمندان ساکن آنجا پرداخت.
سواحل شرقی آفریقا و خلیج فارس
ابن بطوطه سپس سفر دریایی خود را از جده به سمت یمن، عدن و موگادیشو آغاز کرد. او پس از سیر در سواحل شرقی آفریقا، به ظفار و عمان رفت و از آنجا به جزیرهٔ هرمز رسید و با قطبالدین تهمتن، پادشاه هرمز، دیدار کرد. او بار دیگر راه خشکی در پی گرفت و به لار رفت. از آنجا راهی جزیرهٔ کیش شد و با گذر از خلیج فارس، به سرزمین بحرین رسید. سپس برای سومین بار عازم حج گشت و در سال ۷۳۲ به مکه وارد شد.
آسیای صغیر
او پس از ادای حج، راهی بندر عیذاب شد و از راه مصر، به غزه و آسیای صغیر رفت. در قونیه، آرامگاه مولوی را زیارت کرد و پس از آن راهی سینوب در ساحل دریای سیاه شد.
آسیای مرکزی
مرحلهٔ بعدی سفر ابن بطوطه، به سفرهای او در سرزمینهای شمالی اشاره دارد و خط سیر آن به درستی روشن نیست. او از راه دریای سیاه خود را به شبهجزیرهٔ کریمه رساند و وارد شهر کفّا شد که یکی از مراکز مهم بازرگانی میان شرق و غرب و در اختیار جمهوری جنوا بود. از آنجا به سوداق رفت و آن شهر را پنجمین بندر بزرگ جهان توصیف کرد. ابن بطوطه پس از سفر در سرتاسر شبهجزیرهٔ کریمه، به سمت مناطق جنوبی روسیه رفت و احتمالاً تا سرزمین بلغارها در حوالی رود ولگا پیش رفته باشد. کارل بروکلمان، سفر ابن بطوطه به سرزمین بلغارها را به دلیل دشواری و دوری راه — که حدود ۶۰ روز زمان میبردهاست — غیرممکن دانسته و توصیفات او از آن مناطق را برگرفته از یک اثر ادبی میداند. به هر حال، او به آستراخان رسید و همراه با کاروان پَیَلون خاتون، دختر آندرونیکوس سوم و همسر اوزبیکخان، به سمت قسطنطنیه برگشت. ابن بطوطه مدتی بعد دوباره عزم سفر به مناطق اردوی زرین کرد و مدتی در شهر سرای اقامت گزید. سپس از طریق ولگا به خوارزم رفت.
خراسان
او سپس از خوارزم به خراسان رفت و از شهرهایی چون بخارا، نخشب، سمرقند، بلخ، هرات، طوس، مشهد، سرخس، تربت حیدریه، نیشابور، بسطام، غزنی و کابل بازدید کرد و در ۱ محرم ۷۳۴ به منطقهٔ پنجاب و درهٔ رود سند رسید.
هندوستان
ابن بطوطه در مسیر سفر در هندوستان از شگفتیهای آنجا همچون زنده سوزانیدن زنان نوشتهاست. او در مسیر مولتان تا دهلی مورد حملهٔ گروهی از هندیها قرار گرفت و تیر خورد و زخمی شد، اما زنده ماند و توانست خود را به دهلی برساند. در آنجا با محمد بن تغلق، سلطان دهلی، دیدار کرد و چنان تأثیری بر او گذاشت که برای چند سال، مقام قضاوت دهلی را به ابن بطوطه سپرد.
چین
ابن بطوطه پس از چندی در قالب هیأتی از سفیران محمد بن تغلق، با هدایایی به چین فرستاده شد. این گروه قصد سفر زمینی از راه قندهار را داشتند اما موفق به این کار نشدند و ابن بطوطه گرفتار دشواریهایی چون جنگ، اسارت، خطر دربهدری و گرسنگی شد. لذا بار دیگر به سفر دریایی روی آورد و از کالیکوت به جزایر مالدیو رفت و آنجا هم به مقام قضاوت رسید. سپس به جزیرهٔ ملوک رفت و هفتاد روز در آنجا اقامت کرد و در نیمهٔ ربیعالثانی ۷۴۵ راهی جزیرهٔ سیلان شد. سپس دوباره به مالدیو برگشت و پس از گذر از بنگاله، شمال هند و طوالسی، در مسیر چین به راه افتاد و هفده روز پس از ترک طوالسی به شهر کانتون در ساحل چین رسید.
بازگشت به مغرب
او پس از ترک چین، از راه جاوه به کالیکوت در هندوستان رفت. از آنجا سوار بر کشتی به راه افتاد و ۲۸ روز بعد، در محرم ۷۴۸ به ظفار رسید. سپس به مسقط، هرمز، فسا، شیراز، اصفهان، شوشتر، بصره و نجف رفت و ضمن زیارت دوبارهٔ حرم علی بن ابیطالب، راهی کوفه، بغداد و شام شد و در اوایل ربیعالاول ۷۴۹ به حلب وارد شد. او سفرش را در مسیر دمشق، بیتالمقدس، اسکندریه و قاهره ادامه داد و برای سفر دریایی به مکه، راهی بندر عیذاب شد و با کشتی به جده رفت. ابن بطوطه در ۲۲ شعبان ۷۴۹ برای چهارمین بار به حج رفت و سپس راه فلسطین در پیش گرفت و شاهد شیوع بیماری وبا در آنجا شد. چندی بعد قصد بازگشت به مغرب کرد و در صفر ۷۵۰ با کشتی کوچکی، ابتدا به تونس رفت. در این بین سفری به جزیرهٔ ساردنی داشت که در طی آن دو بار مورد حملهٔ دزدان دریایی قرار گرفت. ابن بطوطه در ادامه مسیر مغرب، ضمن گذر از شهرهای تنس و تلمسان، به تازه رسید و از درگذشت مادرش در اثر ابتلا به وبا اطلاع یافت. او عاقبت در روز جمعه، اواخر شعبان ۷۵۰، به فاس رسید و به دربار ابوعنان فارس، سلطان مرینی، رفت.
اندلس
ابن بطوطه پس از چندی اقامت در دربار ابوعنان فارس، به قصد زیارت قبر مادرش به طنجه رفت و سپس سفری دیگر را به اندلس آغاز کرد. او از طنجه به سبته رفت و بیمار شد. بیماری او سه ماه طول کشید و منجر به توقف چندماههٔ او در آن شهر شد. پس از آن عازم جبلالطارق شد و با ابوزکریا یحیی بن سراج الرُندی دیدار کرد. سپس به رنده و مالقه رفت و سرانجام به غرناطه، مرکز اندلس، رسید. در غرناطه مراسمی به مناسبت ورود ابن بطوطه، در یکی از باغهای شهر برپا شد که جمعی از بزرگان در آن شرکت داشتند و ابن بطوطه داستانهای سفرش را تعریف میکرد. او همان جا با ابن جزی که داشت از گفتههایش یادداشتبرداری میکرد، آشنا شد. ابن بطوطه پس از چندی از راه جبلالطارق به مغرب بازگشت.
آفریقای سیاه
در ۱ محرم ۷۵۳، ابن بطوطه به دستور ابوعنان فارس عازم سفری به مناطق مرکزی آفریقا همچون سجلماسه، تمبوکتو و مالی شد که مدت چندانی از نفوذ اسلام به آنجا نگذشته بود. سپس ضمن بازگشت، به تکدا رفت و از معادن مس آن منطقه بازدید کرد. در ادامه، با کاروانی از بردهفروشان همراه شد و در ۱۱ شعبان ۷۵۴ به سمت هکار به راه افتاد. ابن بطوطه سرانجام در نیمهٔ اول ذیحجهٔ ۷۵۴ به فاس برگشت و به سفرهای طولانی خود پایان داد.
اواخر زندگی و درگذشت
ابن بطوطه پس از بازگشت به فاس، در آنجا ساکن شد. البته احتمالاً او دوست داشت در غرناطه زندگی کند و از ابوالحجاج یوسف یکم، امیر غرناطه، در تدوین سفرنامهاش کمک بگیرد، اما شاه بیمار بود و ابن بطوطه را نپذیرفت. تنها مادر شاه بود که مقداری سکهٔ طلا به ابن بطوطه هدیه کرد. در فاس اما ابوعنان فارس، سلطان مرینی، به او توجه زیادی کرد و باعث اقامتش در آنجا شد. ابن بطوطه بیش از بیست سال پایانی عمر خود را در فاس گذراند و در همانجا درگذشت. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به نقل از ایگناتی کراچکوفسکی، درگذشت ابن بطوطه را در سال ۷۷۹ نوشتهاست. محمدعلی موحد معتقد است او سالهای پایانی عمر خود را در یکی از شهرهای مغرب به قضاوت گذراند و در ۷۷۰ درگذشت. امروزه مزاری با ضریحی محقر و منارهای سبز در طنجه به نام ابن بطوطه شناخته میشود.
همسران و فرزندان
ابن بطوطه نخستین بار طی سفر و در شهر صفاقس، با دختر یکی از بزرگان آن منطقه ازدواج کرد. ابن بطوطه دختری داشت که یک ماه و نیم پس از ورودش به دهلی، در کمتر از یکسالگی درگذشت. او یک بار دیگر در جزایر مالدیو و دو بار هم در طول اقامت هفتادروزهاش در جزیرهٔ ملوک ازدواج کرد.
ویژگیهای شخصیتی
ابن بطوطه آخرین جهانگرد بزرگی بود که سرتاسر جهان اسلام را پیمود. شاکر خصباک در کتاب ابن بطّوطه و رحلته، او را «سید الرحالة العرب و المسلمین» خوانده است. او مسلمانی مؤمن و سنتگرا بود اما بهرهٔ چندانی از دانشهای جغرافیا و ادبیات نداشت. لذا در شرحهایش، مفاهیم و اندیشههای بلند و نکتههای ظریف وجود ندارد. او افسانههایی که میشنید را باور میکرد و کارهای شگفتانگیز جوکیان هند او را به اعجاب وامیداشت. او زبان بسیاری از مناطقی که به آنجا سفر میکرد را نمیدانست و علاوه بر عربی، کمی هم فارسی و ترکی بلد بود و کلماتی را هم از زبان هندی آموخته بود. تسلط او به فارسی کافی نبود و نمیتوانست آن را رسا صحبت کند. محمدعلی موحد با ذکر این نکته که ابن بطوطه احتمالاً در طول سفرش اسامی اشخاص و مکانها را روی کاغذ یادداشت میکردهاست، او را دارای حافظهای خارقالعاده توصیف میکند. او اسامی بعضی از کسانی که در طول حدود سی سال سفر ملاقاتشان کرده بود را با ذکر شیوهٔ تلفظ آنها، نقل کردهاست. این مسئله زمانی که دامنهٔ سفر او به سرزمینهای غیرعربی رسید و با اسامی نامأنوس آشنا شد، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. با این حال نمیتوان با قطعیت، درستی ضبط نامهای توسط ابن بطوطه و نیز نوشتن آنها توسط ابن جزی را تأیید کرد.
او برای نخستین بار زمانی به قاهره رفت که مصر تحت حاکمیت ممالیک قرار داشت و قاهره دوران شکوفایی خود را میگذراند. این وضعیت تأثیر عمیقی بر ابن بطوطه گذاشت. او در فئودوسیا بود که نخستین بار صدای ناقوس کلیسا را شنید.
سفرها
مکانهای مورد بازدید
ابن بطوطه در گذر زندگانی خویش بیش از ۱۱۷٬۵۰۰ کیلومتر راه پیمود و طبق مرزبندی امروز میتوان گفت او به ۴۴ کشور سفر کردهاست. ابن جُزَی نقل میکند که او در پایان سفر خود گفتهاست: «من در واقع بحمدلله به آرزوی خود در این گیتی که همان سفر بر روی زمین است دست یافتم؛ افتخاری که افراد عادی دیگر به آن دست نیازیدند.» فهرست شهرها و کشورهای سفر شده به قرار زیر است:
برنامهٔ سفر از ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۲ میلادی
خط سیر ابنبطوطه از شمال آفریقا تا اسکندریه و قاهره و مصر علیا به قصد عبور از دریای سرخ به جده و مکه و انجام فریضهٔ حج بود، ولی به لحاظ ناامنی راه از آن جا به شام و فلسطین برگشت و از آن راه رهسپار مکه شد و پس از حج راهی عراق و موصل و دیاربکر و از آن راه داخل ایران شد. سپس دوباره حج گزارد و به جنوب ایران از راه دریا و خشکی تا جزیرهٔ هرمز رسید؛ و برای بار سوم به حج رفته از راه مصر و شام به قسطنطنیه و آسیای صغیر و ترکستان و افغانستان و ایران و هند رفته هفت سال در دهلی بماند و از آنجا به چین رفت و پس از توقف حدود یکسالونیم در چین، از راه جزیرهٔ سیلان و بنگال و هند اقصی به جزیرة العرب آمده به ظفار رسید. پس از بازدید دیگربار از ایران و عراق و شام و مصر و انجام حج بار چهارم، به شمال آفریقا آمده در مغرب در شهر (فاس) مدتی درنگ کرده به غرناطه (آندلس) رفته و به آفریقا برگشت و از بلاذ زُنج و مالی و کشورهای مجاور دیدن کرده به مغرب بازگشت. این خطسیر در نقشهٔ کتاب عبدالهادی التازی ضمیمه است. ابنبطوطه چهار بار و به تعبیری ۵ بار از نواحی مختلف، ایران دیدن کرده، اما هیچگاه سراسر ایران را سیر نکردهاست.
برنامهٔ سفر از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۶ میلادی
برنامهٔ سفر از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۴ میلادی
سفرنامه
روند تدوین
سفرنامهٔ ابن بطوطه که عنوان تُحْفَةَ النُّظّارْ في غَرائِبَ الأمْصارْ و عَجائِبَ الأسْفارْ را بر خود دارد و بیشتر با نام مختصر رحله شناخته میشود، به خواست و ابتکار ابوعنان فارس نوشته شدهاست. او محمد بن محمد بن جزی الکلبی را برای به نگارش درآوردن ماجرای سفرهای ابن بطوطه برگزید. در نتیجه، ابن بطوطه خود کتابش را ننوشتهاست و ماجراهایی که از زبان او نقل میشد، توسط ابن جزی به نگارش درآمدهاست. شیوهٔ کار چنین بود که ابن جزی ابتدا داستانها را به همان شکلی که ابن بطوطه تعریف میکرد، مینوشت و سپس به تصحیح آن میپرداخت. به گفتهٔ ابن مرزوق، علاوه بر تحریر کتاب، کار تلخیص و تهذیب و تنمیق آن هم به عهدهٔ ابن جزی بوده است. او همچنین در مواردی جملاتی از خودش را به کتاب افزوده است که آغاز و پایان آن با عبارتهایی چون «قال ابن جزی» و «ولنعد الی کلام الشیخ ابی عبدالله» قابل تشخیص است. نگارش اولیهٔ داستانها در ۳ ذیحجهٔ ۷۵۶، در مدت کمتر از سه ماه، به پایان رسید و ابن جزی آن را در صفر ۷۵۷ تصحیح، و کتاب را آماده کرد.
حجم زیادی از مطالب سفرنامهٔ ابن بطوطه به مشاهدات او در هند اختصاص دارد.
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نواقص موجود در نثر سفرنامه را بیشتر متوجه ابن جزی میداند و معتقد است تلاش او برای یکپارچه کردن داستانهای مجزایی که ابن بطوطه نقل میکرد، باعث حدی از اعمال سلیقه توسط او شدهاست. به طوری که در میان جملات ساده و نزدیک به محاورهٔ ابن بطوطه، جملات پرطمطراق و عبارات مسجع و اطالهٔ کلام توسط ابن جزی دیده میشود. همچنین در بخشهایی از سفرنامه که مربوط به شام و عربستان است، گاه اشعاری بیربط به موضوع و نیز نوشتههایی از سفرنامهٔ ابن جبیر را میتوان در مقدمهٔ معرفی شهرها مشاهده کرد.
بیشتر آثاری که بعداً دربارهٔ آسیای میانه و اردوی زرین نوشته شدهاند، از نوشتههای ابن بطوطه بینیاز نبودهاند. سفرهای ابن بطوطه تقریباً همزمان با سفرهای مارکو پولو بود و مطالب این دو جهانگرد — به خصوص دربارهٔ آسیا — مکمل هماند.
نوشتهای از ابن بطوطه چه در سفرنامه و چه در دیگر منابع شناخته نشده است ولی به اعتقاد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، او شارح و ناقل بسیار توانایی بود.
کشف و بازشناسی
این سفرنامه بین نویسندگان مسلمان خارج از مغرب شهرت چندانی نداشت و تنها کسانی چون ابن خلدون، مقری و لسانالدین خطیب اشارههایی به آن داشتهاند. در سال ۱۲۷۸ هجری قمری خلاصهای از سفرنامه با نام المنتقی، توسط محمد بن فتح البیلونی در قاهره چاپ شد که در اوایل قرن ۱۹ میلادی به دست جهانگردان اروپایی چون اولریخ زتسن و یوهان لودویگ بورکارت رسید. آنها نسخهٔ خلاصه را به کتابخانهٔ کمبریج بردند و یوهان گاتفرید لودویگ کوزهگارتن و یوهان هینریخ گاتفرید آپتس به پژوهش در آن پرداختند. کوزهگارتن در ۱۸۱۸ دربارهٔ سفرنامه در سه بخش «سفر به ایران»، «سفر به مالدیو» و «سفر به آفریقا» اظهار نظر کرد. آپتس نیز در ۱۸۱۹ اثر مشابهی دربارهٔ سفر ابن بطوطه به مالابار انتشار داد. متن خلاصه در ۱۸۲۹ توسط ساموئل لی، استاد دانشگاه کمبریج، به انگلیسی ترجمه شد. چندی بعد ترجمهٔ پرتغالی سفرنامه توسط موئورا و از روی نسخهای که او در ۱۷۹۷ در فاس خریده بود، انجام شد. پس از تصرف الجزیره توسط فرانسویها، چند نسخهٔ خطی دیگر شناسایی شد. نسخهای نیز در کنستانتسا در رومانی به دست آمد. در نتیجهٔ این کشفیات، پنج نسخه در کتابخانهٔ ملی فرانسه گردآوری شد که تنها دو نسخهٔ آن کامل بود. در نهایت شارل دفرمری و بنیامینو رافائلو سانگینتی نخستین ترجمه از متن کامل این سفرنامه را در چهار جلد طی سالهای ۱۸۵۳ تا ۱۸۵۸ چاپ کردند که هنوز هم از ارزشمندترین مآخذ این باره است. جلد اول این مجموعه مورد توجه ارنست رنان قرار گرفت و مطالبی در رابطه با شخصیت ابن بطوطه نوشت. پس از او هم تحقیقات اروپاییها در زمینهٔ بخشهای مختلف سفرنامه ادامه یافت و افرادی چون فن مژیک در ۱۹۱۱ و گیب در ۱۹۲۹ ترجمه و تفسیرهایی از خود ارائه دادند. گیب بعدها به ترجمهٔ کامل سفرنامه و تحقیقی مناسب دربارهٔ آن پرداخت و اثرش را در سه جلد، همراه با توضیحات و یادداشتهایی چاپ کرد که سومین جلد آن در ۱۹۷۱ منتشر شد.
پس از چاپ متن کامل سفرنامه در پاریس، آوازهٔ آن کمکم به جوامع عرب و مسلمان رسید. از نیمهٔ دوم قرن ۱۹، ترجمهٔ ترکی سفرنامه زیر نظر کمال افندی، در نشریهٔ تقویم وقایع در استانبول چاپ میشد. طی سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱، داماد محمد شریف ترجمهٔ ترکی سفرنامه را به طور کامل در سه جلد منتشر کرد. سپس احمد جودت، دانشمند اهل ترکیه، تحقیقی در سفرنامه، معطوف به جمعیت «اخیها» در آسیای صغیر و قیاس آنها با فتیان سرزمینهای اسلامی انجام داد. چاپ عربی سفرنامه در ۱۹۲۷ توسط فؤاد افرام بستانی صورت گرفت. مهدی حسین، پژوهشگر هندی، مطالبی راجع به نسخهٔ خطی پاریس نوشت. سعید حمدان و کینگ نوئل، پژوهشگران اوگاندایی، یادداشتهایی معطوف به سفر ابن بطوطه به آفریقای سیاه منتشر کردند. چند تن از نویسندگان عرب خلاصههایی از سفرنامه را به چاپ رساندند که از آن میان خلاصهٔ شاکر خصباک با عنوان ابن بطّوطه و رحلته برجستهتر است. سفرنامهٔ ابن بطوطه نخستین بار توسط محمدعلی موحد به فارسی ترجمه شد و در دو جلد، در سال ۱۳۴۸ و در ایران به چاپ رسید.
نقدها
گفتههای ابن بطوطه از همان سالهای ابتدایی تدوین سفرنامه، مورد تردید شنوندگان قرار گرفت. چنان که برخی از درباریان ابوعنان فارس، ابن بطوطه را به دروغگویی و جعل اکاذیب متهم کردند. ابن جزی و ابن خلدون به شیوع این تردید بین مردم اشاره کردهاند؛ هرچند ابن خلدون خودش گفتههای ابن بطوطه را باور داشت. این شک و تردید با گذشت زمان دچار افزایش و کاهش میشد. محققان مسلمان در قرنهای بعد اغلب داستانهای سفرنامه را در ردیف افسانهها پنداشتهاند و به آن نپرداختهاند. با این حال گاه خلاصههایی از آن در ادبیات عرب نقل شدهاست، اما آنها هم از اعتبار چندانی برخوردار نبودند. با رسیدن سفرنامه به دست اروپاییها، آنها نیز با شک به مطالب آن پرداختند تا جایی که هنری یول به شدت از متن سفرنامه انتقاد کرد. این انتقادها بیشتر مربوط به گفتههای ابن بطوطه دربارهٔ قسطنطنیه و چین بودهاست. به زعم دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، او اگرچه در قسطنطنیه دچار خطاهای تاریخی شده، اما تصویر دقیقی از شهر ارائه کرده است که دقت بالای او و آشناییاش با آنجا را میرساند. دربارهٔ خاور دور اما گابریل فران معتقد بود که ابن بطوطه به چین و هندوچین نرفته است و مطالبش را به شیوهای ناموفق، از منابع مختلف گرفته است. این نظر در سدهٔ بیستم از سوی دانشمندان رد شد. چرا که ابن بطوطه در سفرش به مناطق دوردست از دیدار با افرادی — همچون مولانا قوامالدین سبتی در چین و برادرش در سودان — سخن گفته است که در مغرب مشهور بودند و در صورت اثبات عدم صداقتش، میتوانست باعث بیحیثیتیاش شود. تاتسورو یاماموتو، محقق ژاپنی، نظر فران را رد کرد و تأکید کرد که گفتههای ابن بطوطه دربارهٔ چین، با منابع چینی و نیز گفتههای مارکو پولو منطبق است. ترتیب سفرها در سفرنامه چندان دقیق نیست و برخی تاریخهای اشتباه در آن دیده میشود اما با توجه به فراوانی نامهای اشخاص و مکانها، درصد خطاها پایین است. همیلتون گیب یکی از دشواریهای بررسی سفرنامه را مربوط به تاریخگذاری سفرها میداند و معتقد است که تاریخها احتمالاً به درخواست ابن جزی و با دقت پایین وارد متن شدهاند که تصحیح آن را دشوار میکنند.
محمدعلی موحد احتمال میدهد که ابن بطوطه یادداشتهای پراکندهای از طول سفر با خود داشته که برای تدوین سفرنامه از آنها استفاده کرده است. در سفرنامه گاه داستانهای دو سفر مجزا به یک شهر، ذیل روایتهای همان سفر اول نقل شده است که ترتیب تاریخی وقایع را دچار مشکل کرده است. این مورد در داستانهای سفر به هرمز، شیراز و لرستان به چشم میخورد. هرچند به اعتقاد موحد، احتمالاً این مشکل بیشتر متوجه ابن جزی و نتیجهٔ تلخیصهای اوست.
تعیین مکان سرزمینی که ابن بطوطه آن را طوالسی خوانده است، یکی از تلاشهای پژوهشگران است. هنری یول در وجود چنین سرزمینی تردید کرده و آن را افسانه پنداشته بود. برخی دیگر، طوالسی را جایی حوالی جزیرهٔ بورنئو و سرزمینهای جاوه، چامپا، کوشنشین و تونکن دانستهاند. یاماموتو شرح ابن بطوطه از طوالسی را تحلیل کرده و با اطمینان بالا، آن را جامپا دانسته است که در مسیر سفر ابن بطوطه از هندوستان به چین قرار گرفته است. با این که توصیفات ابن بطوطه در مورد طوالسی گاه با افسانه درآمیخته است، اما محققان معتقدند که او به دلیل عدم تسلط به زبان مردم آنجا، احتمالاً تحت تأثیر قصهپردازیهای آنها قرار گرفته و شرحش موجب شک و تردید مخاطبان شدهاست. هرچند با توجه به تطابق گفتههای ابن بطوطه از سرزمینهای مجاور طوالسی همچون مالدیو با نوشتههای دیگر جهانگردان، این شک و تردید به تدریج کمرنگ شده است.
توجه او به مردم بیش از توجهش به عوارض طبیعی و جغرافیایی بود و همین نکته، موجب اهمیت سفرنامهٔ او در وصف فرهنگ و جغرافیای تاریخی جوامع اسلامی و شرقی سدهٔ ۸ ه.ق شد. گفتههای ابن بطوطه شامل جوانبی از زندگی است که کمتر مورد توجه مورخان قرار میگیرد. مطالب ارزشمندی دربارهٔ مراسم دربارها، پوشاک، عادات، مشخصات و غذاها در سفرنامه وجود دارد که نمیتوان آنها را سندی ممتاز به شمار آورد اما دیدگاههای مردم طبقهٔ متوسط جوامع اسلامی سدهٔ ۸ ه.ق را منتقل میکند. به اعتقاد موحد، رحله را میتوان از چهار بعد شخصی، جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی نگریست. بعد شخصی سفرنامه، مردی گرمسخن و آسانگیر را تصویر میکند که با همهٔ اقشار نشست و برخاست دارد و مخاطب را شیفتهٔ همسفری با او میکند. بعد جغرافیایی سفرنامه با توجه به گوناگونی سرزمینها، شامل اطلاعاتی از عوارض طبیعی، راهها، وسایل حمل و نقل و شیوههای سفر در قرن هشتم هجری است. بعد فرهنگی و اجتماعی به برخورد خواننده با انواع مختلفی از اشخاص با نژادها، زبانها، عقاید، حرفهها و طبقات اجتماعی متفاوت مربوط میشود. در بعد سیاسی نیز مواردی همچون جریانات سیاسی آن روز، رویدادهای نظامی و معادلات قدرت در دربارها مورد توجه قرار میگیرد که از منابع معتبر و دست اول برای تاریخنگاری وقایع آن سالها محسوب میشوند.
منبعشناسی
اطلاعات موجود دربارهٔ سالهای پایانی زندگی ابن بطوطه از سه منبع به دست آمده است:
- آنچه لسانالدین خطیب، وزیر ابوالحجاج یوسف یکم، در کتابش و از قول شیخ ابوالبرکات بلفیقی نقل کردهاست.
- آنچه ابن خلدون در مقدمه نوشتهاست.
- آنچه ابن حجر عسقلانی در الدرر الکامنة فی اعیان المأة الثامنة، در خلال شرح حال بزرگان و نامآوران قرن هشتم هجری نوشته است.
پانویس
- ↑ Nehru, Jawaharlal (1989). نگاهی به تاریخ جهان. Oxford University Press. p. ۷۵۲. ISBN 0-19-561323-6. After outlining the extensive route of Ibn Battuta's Journey, Nehru notes: "This is a record of travel which is rare enough today with our many conveniences.... In any event, Ibn Battuta must be amongst the great travellers of all time."
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۱۷.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۱۸.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۱۹.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۱۷.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۱۹.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۵.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۲۱-۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۱.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ Jerry Bently, Old World Encounters: Cross-Cultural Contacts and Exchanges in Pre-Modern Times (New York: Oxford University Press, 1993),114.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۲۰.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۲.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۳.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۴.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۴.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۴.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۱۹.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۵.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۶.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۲۲-۲۳.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ بخش جغرافیا، «ابن بطوطه»، دبا، ۳: ۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۲۳-۲۶.
- ↑ موحد، ابن بطوطه، ۱۸-۱۹.
منابع
- «فرهنگ مکتشفین و جغرافی نویسان جهان». نیک بین، نصرالله. انتشارات نبوی، چاپ وزیری، ۱۳۷۵.
- بخش جغرافیا (۱۳۶۹). «ابن بطوطه». در کاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۳. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. صص. ۱۲۰–۱۲۶.
- موحد، محمدعلی (۱۳۷۶). ابن بطوطه. تهران: طرح نو. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۱۸-۱.