هزارهجات
هزارستان ناحیهای وسیع و بیشتر کوهستانی در ارتفاعات مرکزی افغانستان است که سکونتگاه تاریخی قوم هزاره میباشد. مرزهای آن، بهطور تقریب، از حوزه بامیان به شمال، از سرچشمه رودخانه هلمند به جنوب، از فیروزکوه به غرب، و از گذرگاه سالنگ به شرق محصور میشود. در طول تاریخ مرزهای آن همواره در حال تغییر بوده و بهطور تقریبی تعیین شدهاست. بر اساس تقسیمات کشوری کنونی افغانستان، هزارستان بر ولایتهای مرکزی بامیان، دایکندی، غور و بخشهای بزرگی از غزنی، ارزگان، پروان، میدان، بلخ، بغلان، سمنگان، سرپل و… منطبق است.
هزارستان | |
---|---|
رنگ پرچم هزارستان از بالا به پایین به رنگهای آبی دیپلماتیک، سفید و زرد تشکیل شدهاست. | |
محدوده تقریبی و حدودی هزارستان | |
مختصات: | |
کشورها | افغانستان |
جمعیت | |
• کل | بیشتر از ۱۵ میلیون نفر |
جمعیتشناسی | |
• قومیت | مردمان هزاره |
مناطق | بامیان، دایکندی، غور و بخشهای بزرگی از غزنی، ارزگان، پروان، میدان وردک، سرپل و… |
نامهای گذشته
در منابع تاریخی از هزارستان به نامهای مختلفی یاد شدهاست. بلیومی مینویسد که در کتاب مقدس کشوری به نام عرساث نام برده شدهاست که با موطن هزارهای امروزی مطابقت دارد. این سرزمین از کابل و غزنه تا هرات و قندهار وسعت داشتهاست. ستاگیدا یکی از نامهای تاریخی هزارستان است که حدود ۲٬۵۰۰ سال پیش یاد میشدهاست.
بطلمیوس هزارستان را با نام پاروپامیزوس یاد کردهاست. قسمتهای جنوبی هزارستان پیش از اسلام اراکوزیا نام برده میشد و پایتخت آن هزاله نام داشت. این سرزمین از حدود ارغنداب تا مالستان و جاغوری و تام دای پولاد وسعت داشت. زاول (زابل)، زاولستان (زابلستان) منطقهٔ وسیعی بود که از تخارستان تا جنوب غزنی و تمام هزارستان را تحت پوشش داشت. این نام جامعترین نام برای هزارستان بود و تا زمان تیمور گورکانی به این مناطق هزارستان اطلاق میشد. هیوانتسانگ در سفرنامهٔ خود اطراف و نواحی غزنی را به نام «تاوکپستوتو» یاد کردهاست. غرب هزارستان پیشتر به زمینداور یا بلدداور یاد میشد.
در دوران اسلامی از شمال غرب هزارستان از حدود دایزنگی تا ولایت بادغیس و تمامی ولایت غور به غرجستان که به معنی کوهستان در فارسی قدیم است یاد میشد. گاهی این نام را به سراسر هزارستان اطلاق میکردند.
نام «هزارستان» در سال ۱۵۹۰ میلادی در کتاب بابرنامه، اثر ظهیرالدین محمد بابر، امپراتور گورکانی هند آمدهاست چون وقتی ابن بطوطه، جغرافیدان معروف در سال ۱۳۳۳ وارد خراسان شد و سراسر آن کشور را پیمود، بهجای هزارستان، نام غرجستان را ثبت نمود.مشهورترین نام هزارستان در دوران اسلامی غور و غورستان بود که بعداً به سراسر هزارستان گفته شد اما اکنون محدود به ولایت غور کنونی شدهاست. غور در لهجهٔ هزارگی به معنی گودال، شکاف یا دره است. پیش از حملهٔ عبدالرحمنخان به آنجا، این سرزمین به نام هزارستان یاد میشد. کلنل چارلز ادوارد ییت، محمد حیاتخان افغان و میر محمدعظیم بیگ هزاره از هزارستان یاد کردهاند.
پیشینه
هزارستان پیش از اسلام منطقه بودایی بودهاست که امپراطوریهای متفاوت نظیر یونانیان، ایرانیان، هندیان، کوشانیها - یفتلیها، غوریان، غزنویان، ایلخانان، تیموریان و گورکانیان در این منطقه حکمرانی کردهاند ویرانههای پایتخت باستانی پادشاهی بابر هنوز هم در یکاولنگ، ولایت بامیان موجود است. باستانشناسان مدارکی از امپراتوری یونانِ باختر و بوداییان در این منطقه کشف کردهاند. مایکل ویتزل (Michael Witzel) باستانشناس آلمانی معتقد است که هزارستان همان ایرانویج در اوستا است.براساس یافتههای اخیر وی بیوار مناطق جاغوری و اروزگان که از مناطق جنوب هزارستان میباشند بخشی از پادشاهی زابلستان و بعد از آن قلب امپراتوری کوشانیان بودهاند.
قرن نوزدهم
در دوران حکومت دوستمحمدخان، میر یزدانبخش، رئیس سخت کوش هزارههای بهسود، بسیاری از ولسوالیهایی را که تحت کنترل داشت درهم ادغام کرد و درآمد خود را جمعآوری کرد تا از کاروانهایی که در مسیر حاجیگک از راه بامیان به کابل یا راه شیخعلی و بهسود حرکت میکردند، محافظت کند؛ بنابراین یکیشدن منطقه هزارهجات و ساکنان آن، تهدیدی برای امارت افغانستان شد.
تا اواخر قرن نوزدهم، هزارهجات بهعنوان بخش کوچکی از افغانستان بود و سرداران محلی از دولت مرکزی اطاعت میکردند.
بعدها در اوایل دهه ۱۸۹۰، قبایل هزاره بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. جمعیت آنها بیش از ۶۰۰ هزار خانوار بود و در مناطق مرکزی افغانستان زندگی میکردند.
در طول جنگ دوم افغان و انگلیس، سرهنگ تی.اچ. هولدیخ از اداره بررسی هند از هزارهجات بهعنوان «ارتفاعات بزرگ ناشناخته» یاد کرد و طی چند سال آینده، اداره اطلاعات هند موفق به کسب هیچ اطلاعات موثقی در مسیرهای بین هرات و کابل از طریق هزاره جات نشدند.
اعضای مختلف کمیسیون سرحدی افغانستان توانستند اطلاعاتی را جمعآوری کنند که جغرافیای مناطق دور افتاده مانند هزارهجات را بیشتر تحت نظارت دولت قراردهد. در نوامبر ۱۸۸۴، کمیسیون از گذرگاه چشمه سبز کوه بابا گذشت. ژنرال پیتر لومسدن و سرگرد سی.ای. ییت، که مسیرهای بین هرات و آمودریا را بررسی کردند، از پشتونهای قلعه نو در محدوده کوهستان پاروپامیز و منطقه جمشیدیهای کشک دیدن کردند. هر دو با اشاره به شواهد باقی مانده از کشت پلهای در گذشته، هر دو پشتونهای شمالی را نیمه کوچ نشین با گلههای بزرگ گوسفند و گاو سیاه توصیف کردند.
آنها دارای ذخیره تمام نشدنی چمن بودند، تپههای اطراف تا زانو تا حدی از محصول فراوان چاودار خالص پوشیده شدهبود.
محدوده جغرافیایی اقتدار دولت افغانستان در دوران عبدالرحمانخان به هزارهجات گسترش یافت. او که بین منافع استراتژیک قدرتهای خارجی گیر افتاده بود و از مرزبندی خط دیورند در جنوب افغانستان، ناامید شدهبود، تصمیم گرفت تا مناطق شمالی کشور را محکمتر تحت کنترل خود درآورد. این سیاست برای هزارهجات که ساکنان آنها توسط رژیم عبدالرحمان خان متمایز شده بودند، پیامدهای فاجعه بار داشت.
قرن بیستم
در دهه ۱۹۲۰ جاده باستانی گذرگاه شیبر که از غرب به بامیان و از شرق به دره پنجشیر منتهی میشد برای مسافرین آسفالت شد و تا افتتاح تونل سالنگ در سال ۱۹۶۴، شلوغترین جاده عبور از هندوکش بود. این عبور و مرور برای هزارهها مفید افتاد، آنها به شهرها و کشورهای اطراف مهاجرت کردند و در آنجا کارگر شدند و سختترین را با کمترین دستمزد انجام دادند.
در سال ۱۹۷۹، بنابر گزارشها کمتر از نیم میلیون هزاره در هزارهجات و کابل وجود داشت، اگرچه هیچگاه سرشماری موثقی در افغانستان انجام نشده بود. با تضعیف دولت افغانستان، قیامهایی در هزارهجات آغاز شد و این منطقه تا تابستان ۱۹۷۹ برای اولین بار پس از مرگ امیر عبدالرحمان خان از حکومت دولتی خارج شده و مستقل شد. برخی از گروههای مقاومت هزاره در ایران از جمله نصر و سپاه، برای دفاع از هزارهجات ایجاد شدند. در طول جنگ با جمهوری دموکراتیک افغانستان، اکثر هزارهجات بدون اشغال و عاری از حضور شوروی یا نیروهای دولتی بودند. این منطقه بار دیگر تحت کنترل رهبران محلی، یا قشر جدیدی از فرماندهان جوان تندرو شیعه قرار گرفت. گزارش شدهاست که اقتصاد هزارهجات در طول جنگ کاهش داشتهاست.
گروهی حاکم بر هزارهجات، شورای انقلابی وحدت اسلامی افغانستان یا شورا اتفاق به رهبری سید علی بهشتی بود. طبیعت جغرافیایی منطقه و موقعیت غیر استراتژیک این منطقه به این معنی بود که دولت و شوروی در جنگ با شورشیان در جاهای دیگر از آن چشم پوشی کردند. این امر عملاً به دولت شورا اتفاق اجازه داد تا بر منطقه حکومت کند و به هزارهها خودمختاری دهد. گروههای مخالف سیاسی آنها نصر و خانها طرفدار ایران بودند که بیشتر تحصیلکرده، سکولار و چپ بودند. شورا خواهان بازگشت به وضعیت موجود قرن نوزدهم بود در حالی که نصر خواهان حکومت روحانیون به سبک ایرانی بود. بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴، یک جنگ داخلی باعث شد که شورا توسط گروههای سازمان نصر و سپاه پاسداران سرنگون شود. با این حال رقابتهای بین جناحی پس از آن ادامه یافت. با ورود عبدالعلی مزاری در سال ۱۹۸۷، او اکثر گروههای حزبی هزاره را متحد کرد و در ۱۹۸۹ حزب وحدت را تشکیل دادند.
در دوران حکومت طالبان، بار دیگر خشونت در هزارهجات رخ داد. در سال ۱۹۹۷، شورشی در میان مردم هزاره در مزارشریف هنگامی رخ داد که آنها از خلع سلاح توسط طالبان امتناع کردند. در جنگهای بعدی ۶۰۰ طالب کشته شدند. در تلافی، سیاستهای نسلکشی دوران امیر عبدالرحمان خان توسط طالبان اتخاذ شد. در سال ۱۹۹۸، ششصد هزاره در شمال به هدف پاکسازی قومی هزاره کشته شدند. دو مجسمه غول پیکر بودایی، بوداهای بامیان، نیز با وجود محکومیت زیاد تخریب شد.
جغرافیا
هزارهجات در دوره دوم عمر زمین همه زیر آب بوده و با عروج کوههای هندوکش و بابا از آب در عصر سوم، دیوارهای بزرگ طبیعی با صفحات بلند افقی و عمودی تشکیل گردیدهاست. هزارهجات تقریباً ۳۰٪ خاک افغانستان را احتوا میکند، سرزمینی درقلب افغانستان؛ آبادیها و شهرهایی در دامنه یا بر فراز کوههای هندوکش، از جنوب افغانستان تا مرزهای هرات در غرب و از بلخ تا مرزهای شمالی قندهار موقعیت دارد.
هزارهجات در ارتفاعات مرکزی افغانستان، در میان کوههای بابا و انتهای غربی هندوکش قرار دارد. مرزهای آن از لحاظ تاریخی نامشخص و در حال تغییر بودهاست. اما مرزهای فیزیکی آن تقریباً با حوضه بامیان در شمال، سرچشمه رودخانه هیرمند در جنوب، فیروزکوه در غرب و گذرگاه اونی در شرق مشخص شدهاست. نقلقول زیر از خاطرات عبدالرحمان دربارهٔ حدود هزارهجات است:
این قبیله (هزارهها) در هزارهجات، از کابل و غزنه تا هرات و از قندهار تا بلخ سکونت دارند.
— عبدالرحمان، تاجالتواریخ
این منطقه از کوههای سفید کوه و سیاه کوه شرقی تا غربی گسترش دارد، جایی که بلندترین قلهها بین ۴٬۶۰۰ متر و ۵٬۲۰۰ متر قرار دارد. هر دو طرف محدوده کوه بابا شامل درههای سرسبز میشود. در قسمت شمال شرقی هزارهجات، بامیان باستان واقع شده که مرکز بودیسم و کاروانسرای کلیدی در جاده ابریشم بود. این شهر در ارتفاع ۲٬۳۰۰ متری واقع شده و توسط هندوکش در شمال و کوه بابا در جنوب احاطه شدهاست.
آب و هوا
هزارهجات منطقه کوهستانی است و شامل یک سلسله گردنههای کوهستانی در امتداد لبه شرقی خود است. معروفترین آنها، گذرگاه سالنگ است که شش ماه در سال توسط برف مسدود است. دیگری گذرگاه شیبر با ارتفاع کمتر است که فقط دو ماه در سال مسدود میباشد. بامیان سردترین بخش منطقه با زمستانهای شدید است.
هزارهجات سرچشمه معروفترین رودهای تاریخ است؛ دریای کابل از شرق آن (گذرگاه اونی) سرچشمه میگیرد، ارغنداب از جنوب آن (سنگماشه) سرچشمه میگیرد، هیرمند از شمالشرقی آن (غوربند) سرچشمه میگیرد، هریرود از غرب آن (لعل و سرجنگل) سرچشمه میگیرد، مرغاب از شمالغربی آن سرچشمه میگیرد و بلخاب و کندز از مرکز آن سرچشمه میگیرد. هزارهجات در ماههای بهار و تابستان، برخی از سرسبزترین مراتع را در افغانستان دارد. دریاچههای طبیعی، درههای سرسبز و غارهای بامیان یافت از مناطق دیدنی آن بهشمار میرود.
گذرگاهها
به دلیل کوهستانی بودن هزارهجات، مسیرهای که بدان منتهی میشود توسط گذرگاهها به هم میپیوندد. معروفترین گذرگاه هزارهجات، گذرگاه اونی است، که دروازه شرقی ورد به هزارهجات از کابل است و پیشینه تاریخی دارد، گذرگاههای هزارهجات نظر به مسیرها، قرار زیر هستند:
مردم
جمعیت هزارستان را اکثراً مردمان هزاره تشکیل میدهند. سایر اقوام افغانستان در این منطقه در اقلیت هستند.
جستارهای وابسته
- ولایت بامیان
- ولایت غور
- ولایت غزنی
- ولایت دایکندی
- ولایت ارزگان
- غرجستان
- ولایت پروان
- میدان وردک
- دایزنگی
منابع
- ↑ «ولایت بامیان». مدرسه کارشناسی ارشد نیروی دریایی. ۲۰۱۱-۱۱-۱۵. دریافتشده در ۲۰۱۲-۱۲-۰۵.
- ↑ دانشنامه ایرانیکا | مقالات
- ↑ «afghan/maps/afghanistan_ethnolinguistic_map_1997.jpg».
- ↑ Afghanistan ethnolinguistic map, Indiana, 1997.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۰. دریافتشده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰.
- ↑ خازنی، آرش. «هزاره: جغرافیای تاریخی هزارهجات». دانشنامه ایرانیکا. دریافتشده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۱.
- ↑ مردمشناسی ایران. صص. ۸۱۱.
- ↑ غبار، میر غلام محمد. افغانستان در مسیر تاریخ. ج. اول. صص. ۴۰.
- ↑ مردمشناسی ایران. صص. صفحه ۶۹.
- ↑ یزدانی، حسینعلی (۱۳۶۸). تاریخ هزارهها. صص. صفحه ۱۳۸.
- ↑ دلجو، عباس. تاریخ باستانی هزارهها. صص. ۲۰۲–۲۰۶.
- ↑ سالمینژاد، حسین. «معنی غرجستان | لغتنامهٔ دهخدا». دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۴-۰۵.
- ↑ بطوطه، ابن (۲۰۰۴). مسافرت در آسیا و آفریقا 1325–۱۳۵۴ (ویراست مصور). روتلج. ص. ۱۷۹. شابک ۹۷۸-۰-۴۱۵-۳۴۴۷۳-۹. دریافتشده در ۲۰۱۰-۰۹-۱۰.
- ↑ گندهارا، بودیسم، ابَوت.
- ↑ گندهارا، بودیسم، ابَوت.
- ↑ ویتزل، مایکل، خانه آرین (PDF)، هاروارد.
- ↑ تاریخ جهان از اولین دوره تا زمان حاضر توسط ایورت ا. دوکینگ
- ↑ سی. ماسون، روایت سفرهای مختلف در بلوچستان، افغانستان و پنجاب. لندن، ۱۸۴۲، دوم، ص. ۲۹۶
- ↑ دبلیو. بارتهولد، جغرافیای تاریخی ایران، پرینستنون، ۱۹۸۴، صص. ۸۲–۸۳
- ↑ کاتب، فیضمحمد. نژادنامه افغان. قم. دریافت شده در ۱۴ اوت ۲۰۲۱
- ↑ سید عسکر موسوی، هزارههای افغانستان، لندن، ۱۹۹۸، ص. ۹۵
- ↑ تی. اچ هولدیخ. 'سرزمینهای مرزدار با هند ۱۸۸۰–۱۹۰۰، لندن، ۱۹۰۱، ص. ۴۱
- ↑ ا. سی. ییت، سفرها با کمیسیون سرحدی افغانستان. ادینبورو، ۱۸۸۷. صص. ۱۴۷–۴۸
- ↑ سی. ای. ییت، افغانستان شمالغربی، ادینبورو، ۱۸۸۸، ص. ۹
- ↑ . ای. ییت، افغانستان شمالغربی، ادینبورو، ۱۸۸۸، ص. ۷-۸
- ↑ پیتر لومسدین، "کشورها و قبیلههای که در محدوده رشتهکوه بابا قرار دارند،" مجموعه مقالات انجمن جغرافیایی سلطنتی ۷، ۱۸۸۵، صص. ۵۶۲–۵۶۳
- ↑ میر منشی، زندگی عبدالرحمان، امیر افغانستان، دوم، لندن، ۱۹۰۰، ص. ۲۷۶
- ↑ بارنیت روبین. تکهتکه شدن افغانستان (۲۰۰۲). نیو هاون، ص. ۲۶
- ↑ بارنیت روبین. تکهتکه شدن افغانستان (۲۰۰۲). نیو هاون، صص. ۱۸۶-۲۲۳
- ↑ بارنیت روبین. تکهتکه شدن افغانستان (۲۰۰۲). نیو هاون، ص. ۲۴۶
- ↑ ابراهیمی، نعمتالله (۲۰۰۶). «شکست ایجاد یک دولت روحانی: هزارهجات ۱۹۷۹–۱۹۸۴». مرکز تحقیقات کشورهای بحران. CiteSeerX 10.1.1.604.3516.
- ↑ ملت، قومیت و مناقشه در افغانستان: اسلام سیاسی و ظهور سیاستهای قومی ۱۹۹۲–۱۹۹۶ (۲۰۱۶). توسط راگاف شارما.
- ↑ احمد رشید، طالبان: اسلام مبارز، نفت و بنیادگرایی در آسیای میانه، لندن و نیوهیون، ۲۰۰۰، ص. ۵۸
- ↑ احمد رشید، طالبان: اسلام مبارز، نفت و بنیادگرایی در آسیای میانه، لندن و نیوهیون، ۲۰۰۰، ص. ۵۸
- ↑ عبدالرحمان. تاجالتواریخ جلد اول و دوم: سوانح عمری، خاطرات و سفرنامه از ۱۷۴۷م تا ۱۹۰۰م (pdf). کابل. دریافت شده در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۲
- ↑ ویلفرید تسایگر. هزارهای مرکز افغانستان، ژورنال جغرافیایی ۷۱/۳، ۱۹۵۵، ص. ۳۱۳
- ↑ گمنام، حدودالعالم. مینورسکی، لندن، ۱۹۳۷؛ بازچاپشده، ۱۹۸۲، ص. ۱۰۵
- ↑ جوهانس هملوم، جغرافیای افغانستان، کوپنهانگ ۱۹۵۹، ص. ۶۴
- ↑ ابن حوقل، صورة الارض، ترجمه. جی.اچ. کرامرز و جی. وییت، پاریس، ۱۹۶۴، ص. ۲۲۷
- ↑ حمدالله مستوفی، نهضتالقلوب، لندن ۱۹۱۹، ص. ۲۱۲
- ↑ موسوی، سید عسکر. هزارههای افغانستان. لندن، ۱۹۹۸، ص. ۷۱
- ↑