حزب اللهحزبالله، تعبیری قرآنی در اشاره به پیروان دین حق است. ۱ - تعریفحزبالله تعبیری قرآنی در اشاره به پیروان دین حق. حزبالله، به معنای گروه متشکل منسوب به خدا، در مقابل حزبالشیطان، سه بار در قرآنکریم ذکر شده است. حزب در لغت معانی گوناگونی دارد، از جمله یاران هم عقیده و تحت امر یک فرد، گروهی که دارای یک هدف باشند، طایفه، وِرد و ذکر، جماعت، و مردم. راغب اصفهانی «فشردگی» را نیز در معنای آن لحاظ کرده است. ۲ - در قرآنحزبالله در آیه ۵۶ سوره مائده به معانیای تفسیر شده که با معنای لغوی آن در پیوند است، از جمله لشکر خدا، اولیای خدا، شیعه خدا و یاران خدا. به گفته اخفش (متوفی ۲۲۰ یا ۲۲۱)، حزبالله کسانیاند که به دین خدا در آمدهاند و از او اطاعت میکنند و خدا نیز یاریشان میکند. طباطبائی عبارت «فَانَّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبون» را در این آیه به مثابه کُبرایی میداند که در موضع نتیجه قرار گرفته است و بنابراین، معنای آیه چنین میشود: کسی که ولایت خدا و رسول او و مؤمنان را بپذیرد غالب است، زیرا از حزبالله است و حزبالله هم همواره غالب است. ابنعباس مراد از حزبالله را در این آیه شیعیان خدا و رسول او و نیز شیعیان علی معنا کرده و غالب بودن آنها را عبارت از علو آنها نسبت به دیگر بندگان خدا دانسته است. ۲.۱ - مصداقدر آیه ۲۲ سوره مجادله کسانی مصداق حزبالله معرفی شدهاند که با دشمنان خدا و رسول او، هر چند از نزدیکانشان باشند، دوستی نمیورزند. در این آیه بر این نکته تأکید شده است که خدا ایمان را بر قلبهایشان حک کرده و با روحی از جانب خود تأییدشان نموده و جزای آنها را بهشت قرار داده است. به گفته طباطبائی، دلیل تکرار حزبالله، به جای به کار بردن ضمیر، در این آیه این است که سخن جنبه مَثَل پیدا کند. طوسی حزبالله را در این آیه لشکریان و اولیای خدا دانسته و از قول زجاج آن را به معنای برگزیدگان خدا آورده است. به نوشته طباطبائی، تعبیر از مؤمنان به حزبالله و وصف آنها به فلاح، نوعی شرف بخشیدن به آنان از سوی خداوند است. نقطه مقابل حزبالله در قرآنکریم، حزبالشیطان است که در آیات ۱۴ تا ۱۹ سوره مجادله وصفهایی درباره آنها آمده است. در این آیات حزبالشیطان قومیاند که مغضوبین خدا را به دوستی گرفتهاند و به دروغ بر مؤمن بودن خود سوگند یاد میکنند. دامنه دروغگویی آنها تا آنجاست که حتی در قیامت هم سوگند دروغ میخورند و با این حال میپندارند که حق با آنهاست. آنان کسانی هستند که شیطان بر آنها غلبه کرده و خدا را از یاد آنها برده است. ۳ - در روایاتدر احادیث نیز حزبالله مورد اشاره و تفسیر قرار گرفته است. پیامبر اکرم حزب علی را حزب خود و حزب خود را حزبالله شمرده و همین تعبیر را در مورد اهلبیت خود نیز به کار برده است پیامبر اکرم در شمارش خصال علی علیهالسلام فرمود علی دارای خصالی است که اگر یکی از آنها در کسی باشد همین فضیلت برای وی کافی است؛ از جمله اینکه حزب علی علیهالسلام حزب خداست و حزب دشمنان وی حزبالشیطان. پیامبر همچنان علی علیهالسلام را ملاک شناخت حزبالله پس از خود ذکر کرده است. ۳.۱ - مصادیقعلی علیهالسلام نیز، پس از توصیفی مفصّل از سیمای منافقان، آنان را با استناد به قرآن، مصداق حزبالشیطان شمرده و در مقابل، صفاتی همچون به جاآوردن واجبات و شکیبایی در این راه، شب زندهداری، سادهزیستی، بیقراری از بیم حسابرسی خدا، یاد مداوم خدا و آمرزشخواهی از گناهان را از جمله ویژگیهای حزبالله دانسته است. امام حسن علیهالسلام، پس از بیعت مردم با وی، خود را مصداق حزبالله معرفی کرد. امام حسین علیهالسلام نیز وقتی به درخواست معاویه لب به سخن گشود خود را مصداقحزبالله خواند. حضرت زینب علیهاالسلام، پس از واقعه کربلا در معرفی شهدای کربلا، آنان را حزبالله خواند که به دست حزب الشیطان کشته شدهاند. امام صادق علیهالسلام، در تعلیم زیارت امام حسین علیهالسلام به مخاطب خود آموخت که در وقت زیارت، به امام حسین گفته شود که شما از حزبالله و حزب رسول خدا و حزب اهل بیت رسول خدا هستید. امام صادق علیهالسلام خود و یاران خود را نیز حزبالله معرفی کرده است. بنابر روایتی از امام رضا علیهالسلام در تفسیر آیه ۲۴۹ سوره بقره ، طالوت به سربازانش خبر داد که آنها به وسیله نهر آب امتحان خواهند شد و هر کس بیش از یک کف دست از آب آن نهر بنوشد از حزبالله نیست. از دیگر مصادیق حزبالله که در احادیث آمده اویسِ قرنی است. همچنین از قول پیامبراکرم نقل شده است که هر کس سوره مجادله را بخواند در روز قیامت از زمره حزبالله به شمار خواهد آمد. ۴ - فهرست منابع(۱) علاوه بر قرآن. (۲) ابنبابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷. (۳) ابنبابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳. (۴) ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲. (۵) ابنطاووس، مقتل الحسین علیهالسلام، المسمی باللهوف فی قتلی باالطفوف، قم (۱۴۱۷). (۶) ابن قولویه، کامل الزیارات، چاپ جواد قیومی، قم ۱۴۱۷. (۷) ابنمنظور، لسان العرب. (۸) عبیداللهبن عبدالله حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۹) خلیلبن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۱۰) حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت. (۱۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن. (۱۲) احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم. (۱۳) فضلبن حسن طبرسی. (۱۴) طبری، جامع. (۱۵) محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴. (۱۶) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت. (۱۷) علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷، چاپ افست قم. (۱۸) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰. (۱۹) علیبن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴. (۲۰) مجلسی، بحار الانوار. (۲۱) محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، قم ۱۴۱۳. (۲۲) محمدبن محمد مفید، کتاب الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۳. (۲۳) امام علی علیهالسلام، نهجالبلاغة. ۵ - پانویس۶ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حزب الله»، شماره۶۰۷۶. |