زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

مشاکله





مشاکله در لغت به معنی هم‌شکل بودن و در اصطلاح علم بدیع آن است که لفظی را به رعایت مجاورت و هم شکل بودن با الفاظی که در جمله ذکر شده است، هم‌شکل و یکسان کنند.

فهرست مندرجات

۱ - مشاکله
       ۱.۱ - معنای لغوی و اصطلاحی
۲ - نمونه‌ها
       ۲.۱ - اول
       ۲.۲ - دوم
       ۲.۳ - سوم
       ۲.۴ - چهارم
       ۲.۵ - پنجم
       ۲.۶ - ششم
       ۲.۷ - هفتم
       ۲.۸ - هشتم
       ۲.۹ - نهم
       ۲.۱۰ - دهم
       ۲.۱۱ - دهم
۳ - پانویس
۴ - منبع

۱ - مشاکله




۱.۱ - معنای لغوی و اصطلاحی


مشاکله در لغت به معنی هم‌شکل بودن و در اصطلاح علم بدیع آن است که لفظی را به رعایت مجاورت و هم شکل بودن با الفاظی که در جمله ذکر شده است، هم‌شکل و یکسان کنند.
[۱] زیباشناسی شعر فارسی، پاکرو، فاطمه؛ کمالی‌اصل، شیوا؛ تهران، روزگار، ۱۳۸۳، اول، ص۸۶.

به عبارت دیگر مشاکله نوعی لغزش زبان و استعمال واژه‌ی دیگر به مناسبت هم‌شکلی با کلمات پس و پیش است.
[۲] نگاهی تازه به بدیع، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۳، اول، ص۷۷.
مشاکله نوعی تبدیل کلمه است به مجاور لفظی یا تقدیری آن.
[۳] ابدایع‌البدایع، شمس‌ العلمای‌ گرکانی، محمدحسین؛ تبریز، احرار تبریز، ۱۳۷۷، اول، ص۳۱۹.
در این صورت مشاکله باید مجاز یا استعاره باشد:

۲ - نمونه‌ها




۲.۱ - اول


بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر ••• دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
در مصراع دوم این بیت گرفتن به معنی در خود جای دادن و مستولی‌ شدن است.
[۴] بیان، شمیسا، سیروس؛ تهران، فردوس، ۱۳۷۱، دوم، ص‌۱۸۰.


۲.۲ - دوم


و یا مثلا به درویش گرسنه‌ی برهنه بگویند: «بیا تا برای تو آش بپزم»
وی بگوید: «اگر می‌توانید یک پیراهن هم بپزید.» که فعل پختن در مورد پیراهن به جای فعل دوختن یا خریدن به کار رفته است برای مشاکله با فعل آش پختن.

۲.۳ - سوم


نمونه‌هایی دیگر:
گر نبردی امید راحت و رنج ••• پای درویش بر فلک بودی (سعدی)
در این بیت شاعر کلمه‌ی «رنج» را به خاطر مجاورت با کلمه‌ی «راحت» در حکم آن قرار داده است؛ وگرنه داشتن امید رنج منطقی نیست و منظور امید دفع رنج است.

۲.۴ - چهارم


لب سوال سزاوار بخیه بیشتر است ••• عبث به خرقه‌ی خود بخیه می‌زند درویش
در بیت بالا صائب تبریزی با آوردن کلمه‌ی «بخیه» در مصراع اول به سبب استعمال «بخیه» در مصراع دوم را، آرایه‌ی مشاکله به وجود آورده است.
[۵] معانی و بیان، آهنی، غلام‌حسین؛ تهران، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰، دوم، ص۱۹۰.


۲.۵ - پنجم


مثالی از بوستان سعدی:
طمع کرده بودم که کرمان خورم ••• که ناگه بخوردند کرمان سرم
جمله‌ی «کرمان خورم» در مصراع اول یعنی کرمان را بگیرم.

۲.۶ - ششم


آن به که چو نام و ننگ داریم ••• زین کار نمونه جنگ داریم (نظامی)
نظامی در این بیت، کلمه‌ی «ننگ» را به جهت قرار گرفتن در کنار نام در حکم آن قرار داده است.
[۶] زیباشناسی شعر فارسی، پاکرو، فاطمه؛ کمالی‌اصل، شیوا؛ تهران، روزگار، ۱۳۸۳، اول، ص۸۷.



۲.۷ - هفتم


ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش ••• پیرانه سر بکن هنری ننگ و نام را
در این بیت از حافظ هم مانند بیت قبل به دلیل آمدن دو کلمه‌ی نام و ننگ آرایه‌ی مشاکله رعایت شده است.
[۷] زیباشناسی شعر فارسی، پاکرو، فاطمه؛ کمالی‌اصل، شیوا؛ تهران، روزگار، ۱۳۸۳، اول، ص۸۷.


۲.۸ - هشتم


مثال از آرایه‌ی مشاکله در زبان عربی:
قالوا اقترح شیئا نجد لک طنجه ••• قلت اطنجوا لی جبة و قمیصا (ابن رقعمق انطاکی)
شاعر در این جا به‌جای «خیطوا» لفظ «اطنجوا» را آورده است.

۲.۹ - نهم


مثال از آیات قرآنی: «تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی انفسک»
در این آیه، از ذات حق تعالی به لفظ نفسک تعبیر شده به سبب مجاورت با لفظ نفس.

۲.۱۰ - دهم


شاهدی دیگر از اشعار فارسی:
گفت آن دلبر که:
خواهم عاشقان را قتل کرد ••• گفتمش بهر خدا هجران خود را قتل کن
[۸] عروسان‌ سخن، اسفندیارپور، هوشمند؛ تهران، فردوس، ۱۳۸۴، دوم، ص۲۲۸.


۲.۱۰ - دهم


نمونه‌ای دیگر:
ستاره می‌شکنند آفتاب می‌سازند ••• مغان که دانه‌ی انگور آب می‌سازند
در این بیت آب ساختن به‌جای آب گرفتن که به ضرورت قافیه و به تبعیت از آفتاب می‌سازند آمده است و آرایه‌ی مجاز هم در آن رعایت شده است.
[۹] ابدایع‌البدایع، شمس‌ العلمای‌ گرکانی، محمدحسین؛ تبریز، احرار تبریز، ۱۳۷۷، اول، ص۷۷.



۳ - پانویس


 
۱. زیباشناسی شعر فارسی، پاکرو، فاطمه؛ کمالی‌اصل، شیوا؛ تهران، روزگار، ۱۳۸۳، اول، ص۸۶.
۲. نگاهی تازه به بدیع، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۳، اول، ص۷۷.
۳. ابدایع‌البدایع، شمس‌ العلمای‌ گرکانی، محمدحسین؛ تبریز، احرار تبریز، ۱۳۷۷، اول، ص۳۱۹.
۴. بیان، شمیسا، سیروس؛ تهران، فردوس، ۱۳۷۱، دوم، ص‌۱۸۰.
۵. معانی و بیان، آهنی، غلام‌حسین؛ تهران، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰، دوم، ص۱۹۰.
۶. زیباشناسی شعر فارسی، پاکرو، فاطمه؛ کمالی‌اصل، شیوا؛ تهران، روزگار، ۱۳۸۳، اول، ص۸۷.
۷. زیباشناسی شعر فارسی، پاکرو، فاطمه؛ کمالی‌اصل، شیوا؛ تهران، روزگار، ۱۳۸۳، اول، ص۸۷.
۸. عروسان‌ سخن، اسفندیارپور، هوشمند؛ تهران، فردوس، ۱۳۸۴، دوم، ص۲۲۸.
۹. ابدایع‌البدایع، شمس‌ العلمای‌ گرکانی، محمدحسین؛ تبریز، احرار تبریز، ۱۳۷۷، اول، ص۷۷.


۴ - منبع



پژوهشکده باقرالعلوم.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.