اسمرعبدالسلام بن سلیم فیتوری ( ربیع الاول ۸۸۰ - رمضان ۹۸۱/ژوئیه ۱۴۷۵ - ژانویه۱۵۷۴)، اَسْمَر، عارف و احیا کننده طریقه عروسیه (ه م) می باشد. فهرست مندرجات۲ - زندگینامه ۳ - ورود به حلقه درس ۴ - اساتید اسمر ۵ - ورود به جرگه صوفیه ۵.۱ - دلبستگی به صوفیه ۶ - برخورد علما با اسمر ۷ - استقبال از وی در زلیطن ۸ - وفات اسمر ۹ - مذهب عبدالسلام ۱۰ - تغییرات در طریقه عروسیه ۱۱ - اعتماد به نفس بالای اسمر ۱۲ - دوره مناسب اشاعه عقاید وی ۱۳ - جانشین اسمر ۱۴ - شهرت سلامیه ۱۵ - اساس جذب صوفی گری ۱۶ - کتابی در شرح حال اسمر ۱۷ - آثار عبدالسلام اسمر ۱۷.۱ - رساله های عبدالسلام ۱۷.۲ - آثار دیگر وی ۱۸ - فهرست منابع ۱۹ - پانویس ۲۰ - منبع ۱ - وجه تسمیه اسمرلقب «اسمر» به گفته خود عبدالسلام به سبب شب زنده داری هایش در عبادت به او داده شده است [۱]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۸۶ -۸۷، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
برخی نیز گفتهاند وی را از آن رو اسمر نامیدند که پوست چهره اش به سبب عبادت در آفتاب و سرما و گرما تیره شده بود. [۲]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۷، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
نسبت فیتوری نیز حاکی از وابستگی او به قبیله فیتوریه (فواتیر) است. [۳]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۷۵-۷۷، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
۲ - زندگینامهعبدالسلام در روستای زلیطن (زلیتن) در طرابلس غرب ، زاده شد. [۴]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۹۱، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۵]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۶-۱۷، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
سلسله نسب او از طریق ادریس بن عبدالله محض به امام حسن (علیهالسلام) می رسد. [۶]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۷۴، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۷]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۸۳، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۸]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۶، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
نیاکان او در زمان حجاج از مکه به مغرب کوچ کردند. [۹]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۷۵، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۱۰]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۶، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
عبدالسلام دو ساله بود که پدرش درگذشت. سپس عمویش ، ابوالعباس احمد بن محمد فیتوری، سرپرستی او را برعهده گرفت و نخستین استادش نیز همو بود. ۳ - ورود به حلقه درسعبدالسلام در ۷ سالگی قرآن را حفظ کرد، [۱۱]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۹۱، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۱۲]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۷، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
سپس به حلقه مریدان شیخ عبدالواحد دوکالی، از مشایخ سلسله عروسیه، پیوست و ۷ سال از محضر او بهره برد و کتابهایی چون المختصر، الرسالة و مقدمه اشعری بر توحید را نزد او خواند. [۱۳]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۹۲-۹۳، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۱۴]
ازهری محمد بشیر ظافر، الیواقیت الثمینة، ج۱، ص۲۰۱، قاهره، ۱۳۲۴ق.
[۱۵]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۷، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
۴ - اساتید اسمرازهری از دو تن دیگر از مشایخ او، عبدالرحمان مسلاتی و شیخ زروق، نیز نام برده است. [۱۶]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۷، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
۵ - ورود به جرگه صوفیهعبدالسلام نخست از مجالس سماع و آواز صوفیه کناره میگرفت و حتی آنها را انکار میکرد و به گفته برمونی [۱۷]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۹۳، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
«حافظ سنت» بود، ولی به روایتی ، یک بار که برای زیارت مقبره نیاکانش رفته بود، با دیدن گروهی که در برابر گورها دف مینواختند و اشعار منسوب به ممشاد دینوری را میخواندند، ناگهان جذبه و حالی شگرف به او دست داد، تا آنجا که خود به نواختن دف پرداخت.۵.۱ - دلبستگی به صوفیهاستادش، شیخ عبدالواحد دوکالی که عارفی متشرع بود، در مقام انکار برآمد، ولی شوق و شور عبدالسلام در نواختن دف سرانجام بر مخالفت استاد فائق آمد، تا آنجا که به تأیید عبدالسلام پرداخت و حتی گفتهاند چنان دلبسته او شد که از دوری او بی تاب میگشت. [۱۸]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۹۳-۹۶، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
۶ - برخورد علما با اسمرتوانایی اسمر در نواختن دف، مشایخ دیگری را نیز که با او مخالفت میکردند، بر سر مهر آورد و شیفته او ساخت. [۱۹]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۹۶-۱۰۰، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
ولی کلاً عقاید و رفتار نامتعارف او مایه خشم و دشمنی بسیاری از علما نسبت به او شده بود، چنانکه در زلیطن بر او تهمت ساحری بستند و بارها او را از شهر بیرون راندند. [۲۰]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۰۱، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
او سپس به نقاط مختلف، از جمله: طرابلس، تاورغا، مسراته «مصراته» و قلعه سوف الجین سفر کرد و در طرابلس در مسجد الناقه به تربیت مریدان پرداخت، ولی در آنجا نیز او را به دسیسه گری و فتنه جویی متهم ساختند و به فرمان حاکم شهر از آنجا راندند. [۲۱]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۲، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۲۲]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۸، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
۷ - استقبال از وی در زلیطنعبدالسلام در اواخر عمر به زلیطن بازگشت و در میان قبیله براهمه که از او به خوبی استقبال کردند، ساکن شد و در آنجا در ۹۷۰ق زاویه ای بنا نهاد و به ارشاد و وعظ و تربیت مریدان و نیز تألیف مشغول شد. [۲۳]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۱۲، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۲۴]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۸-۱۹، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
۸ - وفات اسمراو سرانجام در زادگاه خود درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. [۲۵]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۲۶]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۹، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
وی عمری دراز یافت، چنانکه برخی سن او را به هنگام مرگ ۱۱۰ و ۱۱۱ و حتی ۱۲۰ سال نیز نوشته اند. [۲۷]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۲۸، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
۹ - مذهب عبدالسلامعبدالسلام، صوفی مالکی مذهب ، احیا کننده طریقه عروسیه - از شاخه های طریقه شاذلیه - شمرده میشود و گفتهاند که خود احمد بن عروس، مؤسس طریقه عروسیه، پیشاپیش به ولادت عبدالسلام و اینکه وی پنجمین خلیفه اوست، خبر داده بود. [۲۸]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۸۹، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۲۹]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۹، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
سلسله مشایخ او با ۴ واسطه و از طریق عبدالواحد بن محمد دوکالی به احمد بن عروس میرسد. [۳۰]
کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
۱۰ - تغییرات در طریقه عروسیهاسمر تغییراتی در طریقه عروسیه پدید آورد و پاره ای از عقاید و شیوه های سیر و سلوک این طریقه را به صورت تازه ای عرضه کرد. الزام به پوشیدن جامه سفید یا سبز ، خواندن اذکار و اوراد خاص، حضور در مجلس شیخ (حضره) با شرایط و آداب خاص آن، و نواختن دف (بَندیر) از جمله این تغییرات بود که او خود در الوصیة الصغری و الوصیة الکبری به تفصیل از آنها سخن گفته است، [۳۱]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۷۸- ۲۱۰، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
که متن الوصیة الصغری را نقل کرده است این وصیتها در واقع دستور عملهایی بودند برای سالکان این طریقه، و همه مریدان اسمر میبایست در امور معاشی و دینی خود آنها را سرمشق قرار دهند.۱۱ - اعتماد به نفس بالای اسمراو برای عقاید و سخنان خویش ارزش معنوی بسیار قائل بود و فراگیری و خواندن و استماع آنها را برای تربیت روحانی مریدان لازم میشمرد. [۳۲]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۹۵، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۳۳]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۰۰، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
این قبیل آراء اسمر خصوصاً در اشعار وی آشکار است که در آنها خود را قطب و غوث و ولی مشهور و از اکابر شیوخ و صاحب علوم خضر و لقمان میخواند و مدعی است که اسرار الهی را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به ارث برده است و در زمان او هیچکس جز شخصی که معصوم باشد، مرتبه ای عالی تر از او ندارد. [۳۴]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۱۳- ۱۱۵، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۳۵]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۳۶]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۲، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
او در میان عارفان بزرگ از حلاج دفاع میکرد و ابن عربی را بزرگ ترین ولی همه اعصار و رکن طریقت میشمرد. [۳۷]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۳۸]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
۱۲ - دوره مناسب اشاعه عقاید ویاسمر در زمانه ای پرآشوب میزیست و طبعاً این آشوب و نابسامانی در ایجاد و اشاعه گرایش های زاهدانه صوفیانی چون او مؤثر واقع شده بود. عبدالسلام مریدان و پیروان بسیاری داشت که نام شماری از آنان در منابع آمده است. [۳۹]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۴۶-۲۵۷، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۴۰]
ازهری محمد بشیر ظافر، الیواقیت الثمینة، ج۱، ص۲۰۱، قاهره، ۱۳۲۴ق.
۱۳ - جانشین اسمرپس از درگذشت اسمر، به سفارش خود او، شاگردش ابن حجا، عمر بن محمد بن حموده طرابلسی، جانشین و خلیفه او شد. [۴۱]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۲۷، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
مقبره اسمر در زلیطن همواره زیارتگاه دوستداران و پیروان او بوده است. امروزه مرکزی نیز برای آموزش های دینی به نام المعهد الاسمری در آنجا تأسیس شده است. ۱۴ - شهرت سلامیهشهرت و اهمیت مقام عبدالسلام اسمر سبب شده است که طریقه عروسیه به سلامیه نیز معروف شود. در عصر حاضر نیز در بیشتر کشورهای شمال آفریقا ، به خصوص تونس ، این دو نام مترادف هم به کار میروند [۴۲]
رزقی صادق، الاغانی التونسیة، ج۱، ص۱۳۰، تونس، ۱۹۶۷م.
.۱۵ - اساس جذب صوفی گریاساس روش این طریقه بر جذبه و شوق است و اصحاب آن، اوراد مخصوص و اذکار کوتاهی را در مجالس سماع خود با آواز و همراه با دف میخوانند و جماعت حاضر نیز با ذکر تهلیل، ایشان را همراهی میکنند. اکنون در میان پیروان این طریقه، مانند برخی دیگر از طریقه های تصوف ، اعمال غریب و ریاضت های خاصی، چون خوردن آتش ، رفتن به میان آتش و مانند آنها رایج است. [۴۳]
رزقی صادق، الاغانی التونسیة، ج۱، ص۱۳۰، تونس، ۱۹۶۷م.
[۴۴]
رزقی صادق، الاغانی التونسیة، ج۱، ص۱۳۲، تونس، ۱۹۶۷م.
امروزه این طریقه در تونس، مصر و لیبی پیروان بسیار دارد، تا آنجا که در تونس آن را با طریقه های معروفی چون قادریه (ه م) و عیساویه (ه م) برابردانسته اند. [۴۵]
رزقی صادق، الاغانی التونسیة، ج۱، ص۱۳۰، تونس، ۱۹۶۷م.
۱۶ - کتابی در شرح حال اسمریکی از شاگردان عبدالسلام به نام شیخ کریم الدین برمونی کتابی با عنوان روضة الازهار و منیة السادات الابرار، در شرح حال او نوشته است که به دست محمد بن محمد بن عمر مخلوف تنقیح شده است. مخلوف این کتاب را مواهب الرحیم فی مناقب مولانا الشیخ سیدی عبدالسلام بن سلیم نامیده است، ولی در طبع قاهره (۱۳۸۶ق) و سپس بیروت عنوان تنقیح روضة الازهار و منیة السادات الابرار، به آن داده شده است. یکی از نوادگان عبدالسلام به نام ابومحمد عبدالسلام بن صالح نیز کتابی با عنوان فتح العلیم در شرح احوال وی نوشته است. [۴۶]
مخلوف محمد، شجرة النور الزکیة، ج۱، ص۳۱۸، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۷]
کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
۱۷ - آثار عبدالسلام اسمر۱. الانوار السنیة فی اسانید الطریقة العروسیة. عبدالسلام در این کتاب به ارتباط و اتصال خود با ابوالعباس ابن عروس اشاره کرده است. [۴۸]
کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
۲. سفینة البحور، حاوی اشعاری از عبدالسلام که در ۱۹۶۹م در قاهره به چاپ رسیده است. ۳. العظمة فی التحدث بالنعمة، که به گفته خود او اذکار فراوانی را در آن جمع آورده است. [۴۹]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۱۵، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۵۰]
سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، ج۱، ص۱۹، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸.
۴. الوصیة الصغری، که خلاصه ای است از الوصیة الکبری، و ظاهراً زمانی که مؤلف در زادگاه خود ساکن بوده است، آن را تألیف کرده و به دست شاگردش محمد بن عطیه جمع آوری شده است. [۵۱]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۱۰، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
۵. الوصیة الکبری. این اثر را مؤلف در ۹۷۲ق در زادگاه خود تقریر کرده، و شامل جواب های او به سؤال های محمد بن عطیه بوده است [۵۲]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۱۰، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
این دو اثر عبدالسلام را اسحاق ابراهیم مُلیجی در کتاب خود، فی هامش حیاة سیدی عبدالسلام الاسمر، «طرابلس ۱۹۶۹م» منتشر کرده است.۱۷.۱ - رساله های عبدالسلامعبدالسلام ظاهراً رساله های دیگری نیز داشته است، از جمله رساله ای شامل نصایح و گفتار او به مریدانش و رساله ای دیگر مشتمل بر اخبار غیبی که بخشی از آن را محمد بن عطیه و بخشی دیگر را سایر مریدان شیخ جمع آوری کرده اند. [۵۳]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
۱۷.۲ - آثار دیگر ویعبدالسلام صاحب ۴ حزب یا دعا نیز هست که عبارتند از حزب کبیر، حزب طمس، حزب خوف، حزب فلاح که در الوصیة الکبری آمده است و نیز در آخر کتاب تنقیح روضة الازهار به چاپ رسیده است. [۵۴]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۲، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
اشعاری نیز از شیخ نقل شده است که بخش درخور توجهی از آنها در کتاب تنقیح روضة الازهار آمده است. [۵۵]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۵۶]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۴۱، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۵۷]
برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، ج۱، ص۱۴۳-۱۷۶، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة.
[۵۸]
رزقی صادق، الاغانی التونسیة، ج۱، ص۱۳۲- ۱۳۵، تونس، ۱۹۶۷م.
۱۸ - فهرست منابع(۱) ازهری محمد بشیر ظافر، الیواقیت الثمینة، قاهره، ۱۳۲۴ق. (۲) برمونی کریم الدین، روضة الازهار و منیة السادات الابرار، تنقیح محمد مخلوف، بیروت، المکتبة الثقافیة. (۳) رزقی صادق، الاغانی التونسیة، تونس، ۱۹۶۷م. (۴) سالم بن حموده، «الشیخ عبدالسلام الاسمر»، المسلم، قاهره، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م، س ۱۳، شم ۸. (۵) کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی. (۶) مخلوف محمد، شجرة النور الزکیة، قاهره، ۱۳۵۰ق. ۱۹ - پانویس
۲۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «اسمر»ج۸، ص۳۴۹۴. |