خط عربی
خط عربی یک سامانه نوشتاری است که برای نوشتن زبان عربی و دیگر زبانهای خاورمیانه و شبه قاره هند، از جمله: فارسی، اردو، کردی،گیلکی، سندی، بلوچی، کشمیری، طبری و برخی دیگر، بهکار برده میشود. در گذشته، از آن برای نوشتن زبان ترکی عثمانی هم استفاده میشد. خط عربی، دومین سامانهٔ نوشتاری پرکاربرد در جهان از جهت تعداد کشورهای استفادهکنندهٔ آن، و سومین از جهت جمعیت کاربران پس از خط لاتین و نویسههای چینی است. خط عربی، افزون بر نوشتار، اشاره به شیوههای زیباشناسی هنری و کاربردی آن نیز دارد و جزو هنر اسلامی است.
خط عربی Arabic | |
---|---|
نوع | Impure ابجد (آبوگیدا or الفبا in some adaptations) |
زبانها | See below |
دورهٔ زمانی | 400 CE to the present |
سامانهٔ مادر | |
سامانهٔ فرزند | Inspired the N'Ko alphabet and the Hanifi script |
ایزو ۱۵۹۲۴ | Arab, 160 |
جهت | راست به چپ |
مخفف یونیکد | Arabic |
دامنه یونیکد |
|
کاربرد خط عربی در جهان | |
---|---|
→ کشورهایی که خط عربی در آنها خط رسمی است. | |
→ کشورهایی که در آنها کاربرد خط عربی در کنار دیگر خطها رسمیت دارد. |
تاریخچه خط عربی
در مورد تاریخچه خط عربی، دیدگاههای فراوانی وجود دارد. علمای قدیم دیدگاههایی دارند که امروزه در مورد درستی آن تردید وجود دارد.
دانشمندان امروزی از خاورشناسان و پژوهشگران برآنند که خط کوفی یا عربی از خط نبطی گرفته شدهاست که در شبه جزیرهٔ طور سینا منتشر بودهاست.
قدیمترین سندی که به دست آمدهاست کتیبهٔ معروف به «نقش نماره» است که تاریخ آن ۳۲۸ بعد از میلاد است، دومین سند، کتیبهٔ معروف به «نقش زبد» است متعلق به ۵۱۱ بعد از میلاد و سند سوم، کتیبهٔ «نقش حران» است که تاریخش ۵۶۸ بعد از مسیح میباشد.
خط نبطی در صحرای سوریه در منطقهٔ دولت «بنی غسان» بین تجار متبادل گردیده و تغییرات یافته و به وسیلهٔ تجار به مراکز تجاری و فکری حجاز منتقل شده و منتشر گردیدهاست. بعید هم نیست که در این تغییرات مردم حیره و اتباع دولت «آل منذر» که با مکه و مدینه روابط تجارتی داشتهاند نیز سهیم باشند.
بعضی معتقدند که اعراب خط نبطی را از «حوران» در اثناء مسافرات خود به شام و به وسیلهٔ تجار آموختهاند. خط عربی یا خط اسلامی از خط نبطی و خط نبطی از خط آرامی مأخوذ است و یمنیها هم مستقیماً خط مُسند را از آرامیان گرفتهاند.
خطی که در قدیمترین اسناد عربی دیده میشود مانند نقش زبد، نقش حران و سنگ قبر عبدالرحمن بن جبر مورخهٔ ۳۱ هجری، که در مصر کشف شدهاست مبدأ دو خط اسلامی کوفی و نسخ است،
چیزی که از آثار اسلامی به دست میآید آن است که خط کوفی زودتر مشتق شده و اصلاح گردیده و در آن استادانی پیدا شدهاند و این خط به واسطه اینکه حروفش بهتر از حروف نسخ (که آن روزها تا دیری هر دو بی نقطه و اعراب نوشته میشدند) بود، یعنی حروف متشابه کمتر داشت، خاص نوشتن قرآن، کتیبهها و کتب علمی قرار گرفت، همچنانکه نسطوریان و سریانیان خط سریانی و سطرنجیلی را و عبریان خط مُرَبّع را مخصوص کتب مقدس دینی و کتابهای علمی قرار داده بودند و خط نسخ برای مکاتبات خصوصی و رفع حوایج عادی به کار میرفتهاست. (شاه شاعران محمد تقی بهار) تاریخ دقیق نگارش زبان فارسی به خط امروزی پیدا نیست.
ایرانیان در سدههای نخستین اسلامی به خط مانوی و خط پهلوی مینوشتند. در همین حال ایرانیان مسلمان نظیر یزید فارسی تلاش کردند شیوه نوشتن قرآن را که به خط نبطی بود و در آن ابهامات زیادی بود بهبود بخشند. در خط سریانی یا کوفی حروف بدون نقطه نوشته میشدند و مصوتهای کوتاه و برخی مصوتهای بلند مانند «ا» نوشته نمیشد. از آن رو که قرآن به زبان عربی بود، عربها در خواندن آن مشکلی نداشتند، ولی ایرانیان نمیتوانستند آن را بخوانند؛ ازاینرو ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی و خط اوستایی، نقش مهمی را در تکامل خط نوشتاری قرآن و در واقع خط عربی بازی کردند.
اگر چه خط کنونی فارسی از عربها (خط اسلامی یا کوفی که برگرفته از نبطی و سریانی است) وام گرفته شده، با وجود این میتوان ادعا کرد که خط اسلامی، خطی است که ایرانیان در شکلگیری و خوشنویسی آن سهم عمدهای داشتهاند. از آن گذشته بعدها ایرانیان براساس نیازهای زبانی خود، حروفی همانند پ، ژ، گ، چ را به الفبای عربی اضافه کردند و الفبای فارسی را پدیدآوردند و از سده سوم هجری به علت رواج نامهنگاریهای دیوانی، کمکم خطهای مانوی و پهلوی، جای خود را به الفبای فارسی دادند. خطی که امروز زبان فارسی با آن نوشته میشود یا در هند و پاکستان متداول و مرسوم است و در سابق در کشور عثمانی نیز رواج داشتهاست، را نباید خط عربی دانست؛ بلکه این خط که ابتدا از «انبار» به نجد عربستان رفته یکی از خطوط متداول سریانی و نبطی بوده که با تحولاتی برای نوشتن زبان عربی به کار رفتهاست.
استفاده از خط عربی برای نوشتن فارسی در خراسان آغاز شد و علت آن این بود که در فارس و نواحی غربی ایران هنوز گروههای بزرگی از زرتشتیان و موبدانشان زندگی میکردند که به پارسی میانه (پهلوی) مینوشتند و خط پهلوی هنوز رقیبی برای خط و نگارشهای جدید بهشمار میآمد و از ساخت روشهای جدید نگارشی برای فارسی جلوگیری میکرد. بعبارتی دیگر درصورت پیروزی ایران در جنگ با اعراب، امکان داشت چیزی شبیه به خط پهلوی خط کنونی ایران باشد.
بنابراین، فارسی گویش محلی جنوبیترین ناحیه ایران بود که بهعنوان یک زبان گفتاری به تدریج از جنوب به شمال و شرق ایران گسترش یافت و آنگاه در منتهیالیه شمال شرقی ایران به زبان ادبی آن ناحیه تبدیل گردید و از آنجا به غرب و جنوب غربی ایران رفت و سرانجام در بخشی بزرگ از آسیا ریشه دواند.
ترتیبِ الفبای فارسی در آغاز به صورت ابجد بودهاست و بسیاری از خطهای دیگر، از جمله خط لاتین هم که برآمده و برگرفته از خطوط کهن سامی هستند، هنوز بر همان ردیف «ابجد» و «هوز» استوارند. تغییر شکل الفبای فارسی به صورت کنونی، پس از آن روی داد که شعوبیه ایرانی برای تسهیل در فراگیری الفبا، کوشیدند حروف همسان از نظر صورت و ردیف صوتی را در کنار هم قرار دادند تا برای نوآموزان، فراگیری آن آسان باشد و نامش را الفبای «پیرآموز» گذاشتند.
اولین کسی که خط را از کوفی به خط نسخ و اعراب دار و نقطه دار تبدیل کرد ابن مقله ابن موگلای شیرازی بود.
خط عربی پیش از اسلام
اثری به دست نیامده است که بر آشنایی عرب حجاز به کتابت و خط در گذشته دور دلالت داشته باشد. آنان اندکی پیش از ظهور اسلام با خط و کتابت آشنا شدند. علت آن که کتابت و خط، در میان اعراب حجاز رایج نبوده، زندگی بدوی و صحرانشینی آنان بودهاست. آنان همواره در حال کوچ و رفتوآمد یا جنگ و غارت قبایل دیگر به سر میبردهاند. راهزنی و از این قبیل شغلها، آنان را از تفکر دربارهٔ صنایع و از جمله کتابت که از صنایع مدنیت و شهرنشینی است، بازمیداشت. جز آنکه برخی از آنان که به منظور تجارت به شام و عراق سفر میکردند، رفته رفته تحت تأثیر مردم متمدن آن مناطق قرار گرفتند و از سبک زندگی آنان الهام گرفتند و خط و نویسندگی را از مردم شام و عراق فرا گرفتند. از این رو با خط نبطی یا سریانی آشنا شدند، و این دو نوع خط تا پس از فتوحات اسلامی در عرب باقی و معروف بود.
از خط نبطی خط نسخ به وجود آمد که امروز نیز شناخته شده و باقی است و از خط سریانی خط کوفی پیدا شد که خط حیری نامیده میشد. یعنی به «حیره» که شهری قدیمی و عربی در مجاورت کوفه است، منسوب بود، زیرا تغییر و تحول درخط سریانی در حیره رخ داد و پس از بنای کوفه و انتقال تمدن عرب به این شهر، نام آن به خط کوفی تغییر کرد. این خط، زمانی طولانی میان عرب معروف و متداول بود. بگونهای که علی بن ابی طالب نیز به همین خط مینوشت. اعراب خط نبطی را که به بعدها به خط نسخ تبدیل شد، در خلال سفرهای بازرگانی خود به شام، از «حوران» آموختند. اما خط حیری یا کوفی را از عراق گرفتند. عربها هردو خط را نخست در نامهها و نوشتههای عادی و سپس در نوشتههای مهم، مانند قرآن و حدیث به کار گرفتند. یک دلیل بر آن که خط کوفی تحولیافته خط سریانی است، آن که عرب به جای «کتاب» مینوشتند «کتب» بدون الف، و نیز به جای «رحمان» مینوشتند «رحمن». این از ویژگیهای خط سریانی است که الف ممدود (دارای مَد) را در ساختار واژگان، نمیآورند.
موقع ظهور اسلام خط و نویسندگی میان عرب حجاز رایج نبود. تنها معدودی کمتر از بیست نفر با خط و نوشتن آشنا بودند. پیامبر اسلام آنان را برای کتابت وحی استخدام کرد و مسلمانان را به آموختن خط و کتابت تشویق نمود و روز به روز، تعداد کسانی که کتابت را میآموختند رو به فزونی نهاد. دو خط نسخ و کوفی میان مسلمانان باقیمانده و رواج یافت. مسلمانان نسبت به دگرگونی و تحسین و تزیین آن دو خط کوشیدند، تا آن که ابن مقله، در آغاز سده چهارم هجری، در زیبایی خط نسخ کوشید و خط نسخ را به حد اعلای کمال خود به گونهای که هماکنون متداول است، رسانید. با گذشت زمان خط کوفی-بر خلاف خط نسخ-سیر قهقرایی داشت. این خط حدود دو سده رواج داشت. سپس از میان رفت و از آن پس مصحفها با خط نسخ نوشته میشد.
خط عربی پس از اسلام
در آغاز دوران اسلامی مسلمانان تلاش کردند قرآن را به نگارش درآورند؛ و عدهٔ کمی از آنها که نوشتن میتوانستند شامل «علیبن ابی طالب»، «عمربن خطاب» و «طلحة بن عبیدالله» قرآن را به نگارش درآوردند. در این نگارش از حروف الفبای نبطی یا خط سریانی (سطرنجیلی) استفاده شد. خطهای نبطی و سریانی هر دو از خط آرامی منشأ گرفته بودند. در این خط ابهامات زیادی بود و حروف بدون نقطه نوشته میشدند و مصوتهای کوتاه و برخی مصوتهای بلند مانند «ا» در میان واژهها نوشته نمیشد.
برای نمونه در این خط ب، ن، ت، ث و ی همانند هم نوشته میشدند و یا ح، خ، ج و یاس و ش همانند بودند.
پیش از حمله اعراب به ایران و ورود اسلام به این کشور، دو خط اوستایی و خط پهلوی بکار گرفته میشدند؛ ولی پیش از حمله اعراب به ایران، خط ایشان خط کوفی بود. برای مدتهای طولانی خط نوشتن قرآن بر اساس خط کوفی بود که نسخههای خط کوفی قرآن موجود است. علی بن ابی طالب و عمر بن خطاب خود نیز به خط کوفی مینوشتند. نسخهای از قرآن با دستخط علی بن ابی طالب به خط کوفی موجود است. پس از گذشت مدتی، قلمرو اعراب از شرق به افغانستان و ایران و از غرب تا سوریه و مصر و بخشی از ترکیه گسترش یافته بود؛ ولی کماکان غلطخوانیهای زیادی در خواندن قرآن و نامهنگاری خلیفهها به وجود میآمد. مردم کشورهای دیگر که از زبان و خط خود نهی شده بودند، در ادا کردن واژههای عربی دچار مشکل بودند. تا اینکه در سال ۶۵ هجری، عبد الملک بن مروان در دمشق به خلافت رسید و در نامهای که به حجاج بن یوسف ثقفی خلیفه عراق نوشت، به او گفت که این خط کوفی دیگر کفایت نمیکند و از او خواست تا خط کوفی را توسعه دهد و ترویج کند. حجاج به سردارانش دستور داد تمام روحانیان ادیان دیگر و کسانی که به خط غیر از عربی مینویسند را از دم تیغ بگذرانند. آثار این اقدامات حتی از کتابسوزی در ایران نیز پررنگتر بود. این اقدامات مشکلات زیادی برای زبان سایر کشورها ازجمله پارسیزبانان به وجود آورد. عربها، چهار حرف اصلی را در الفبای خود نداشتند و آن را حروف عجمی مینامیدند. سرانجام یک خوشنویس به نام خواجه ابولمال، سه نویسه پ ژ و چ را به الفبای عربی اضافه کرد و پس از مدتی، نویسه گ نیز با یک فراز و نشیب طولانی به شکل کنونی به الفبای عربی افزوده شد. در نهایت پس از گذشت دو سده، در اوایل سده سوم هجری، خط نسخ که بر پایه خط کوفی بود، ابداع شد.
ابوریحان بیرونی در کتاب «الصیدنه» نوشته است: یک یونانی به ولایت ما گذر کرد و من پیش او میرفتم و نامهای میوهها، تخمها، گیاهها و دانهها را به زبان یونانی میپرسیدم و مینوشتم؛ ولی خط عربی آفت بزرگی دارد و آن همانندی واتها به همدیگر و ضرورت تمایز با نقطه و اعراب و علامات است که اگر آنها را ننویسند، معنی مبهم میشود. اگر این آفت نبود، کتابهای ترجمه شده به عربی از قبیل دیسقوریدس و جالینوس و غیره کافی بود؛ ولی اکنون اعتمادی بر آنها نیست.
گ چ پ ژ
اینکه از چه زمانی حروف گ چ پ ژ - و از چه زمانی نوشتن اعداد (۱-۲-۳) در الفبای فارسی شکل گرفت تا کنون جواب دقیقی بدست نیامده، گمان میشد از ۵۰۰ سال قبل شیوه نوشتار خط فارسی به همین سبک و روش فعلی بوده ولی بنظر میرسد تا قبل از چاپ سنگی اگر چه نوشتن گ چ پ ژ رایج شده بود اما در بیشتر مکاتبات حتی تا دو سده قبل همچنان کاربرد گ چ پ ژ بعضاً دیده نمیشود. کاربرد نوشتن اعداد ۱٫۲٫۳٫۴٫۵٫۶٫۷٫۸٫۹ در نگارش فارسی نباید پیشینهای بیشتر از ۴۰۰ سال داشته باشد، در زبان عربی و فارسی متونی کهن تر از ۴۰۰ سال دیده نشده که اعداد در آن به عدد نوشته شده باشد همه جا برای نوشتن اعداد از حروف استفاده شده مثل سنه دو هزار و سی و پنج البته ژ از حروف فارسی است که خیلی زودتر از گ و پ و چ رایج شدهاست بطوریکه ژ در نسخههای ۷۰۰ تا ۸۰۰ سال قبل هم دیده شدهاست اما گ چ پ حتی تا سدهی پیش شماری از بکار بردن آن خودداری کردهاند.
شیوههای خط عربی
خط عربی در آغاز با قلم نسخ برگرفته از شیوه نگارش خط نبطی نوشته میشد. با فتح تیسفون، قلم کوفی نیز بر آن اضافه شد که در کوفه رایج شد و این همان قلمی است که دیوانسالاران اصلاحات خود را بر آن اعمال کردند که بزودی در قلم نسخ نیز انجام شد. سریانیهای مقیم شام خط عربی را با چند قلم مینوشتند که از آن میان، قلم سطرنجیلی ویژه کتابت تورات و انجیل بودهاست. قلم کوفی از قلم سطرنجیلی پدید آمد و هر دو قلم از هر جهت بهم میمانند.
بعدها در دوران عباسیان، قلمهای دیگری نیز برای این خط رواج یافت که شامل قلم جلیل، قلم سجلات، قلم دیباج، قلم اسطور مار بزرگ، ثلاثین، قلم زنبد، قلم مفتح، قلم حرم، قلم مد مرآت، قلم عمود، قلم قصص و قلم حرفاج.
در زمان خلافت ابوالعباس عبدالله مَأموُن که خلیفهٔ بغداد بود، نویسندگی اهمیت پیدا کرد و نویسندگان در نوشتن قرآن به صورت خوشنویسی، به پیکار پرداختند و چندین قلم دیگر به نام قلم مرصع، قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسی و غیره از روی خط کوفی ابداع کردند؛ و در نتیجه، خط کوفی به بیست شکل درآمد؛ ولی قلم نسخ، بهمان شکل پیشین در میان مردم و برای تحریرات غیررسمی معمول بود تا آنکه در اوایل سده سوم هجری، ابن مقله خوشنویس نامی متوفی به سال ۳۲۸ ه.ق با نبوغ خود قلم نسخ را به گونه نیکویی درآورد سپس به بازبینی زمان، خط نسخ فروعی پیدا کرد و به گونه کلی دو خط نسخ و کوفی در نوشتار عربی معمول گشت و هر کدام از آن شاخههایی داشت که در سده هفتم هجری مشهورترین آن به اقلام سته مشهور بودهاست و به قرار زیر بودهاست: ثلث، نسخ، محقق، ریحانی، توقیع و رقاع.
اگرچه بعضی نوشتهاند که پیش از ۲۰۰ ه.ق خطوطی بجز خط کوفی دیده شدهاست، اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانستهاند و پس از وی افرادی چون محمد بن سمسانی و محمد بن اسعد شیوه او را فرا گرفتند و ابوالحسن علی بن هلال معروف به ابن بواب، این شیوه را از آن دو آموخت و تکمیل و تنقیح کرد و بیشتر خطوطی که ابن مقله پدیدآورده بود را کمال بخشید. ابن مقله در مورد اندازه حروف و اعتبار صحت آنها، کیفیت به دست گرفتن قلم و هنگام نوشتن و گذاردن بر روی کاغذ، ترتیب تراشیدن قلم و ملاکهای زیبایی خط و مانند اینها، مطالبی بیان داشتهاست.
دربارهٔ قلمهای خط پارسی در تذکرهٔ مرآتالخیال آمدهاست که قلمهای خط پارسی دربرگیرنده: ثلث، رقاع، نسخ، توقیع، پژوهشگر و ریحان است و باز در آنجا آمده که خط هفتم تعلیق است که از رقاع و توقیع برآمده.
خوشنویسی
خط فارسی به شیوههای گوناگونی نگاشته میشود که برخی با سایر کشورهای اسلامی مشترک و برخی برخاسته از ذوق هنری خود ایرانیان است که از مشهورترین آنها میتوان به خط تعلیق، خط نستعلیق و خط شکستهنستعلیق اشاره کرد. خط نستعلیق افزون بر ایران در سایر کشورها هم طرفدارانی دارد و بهدلیل ظرافت و زیبایی به «عروس خطوط اسلامی» شهرت پیدا کردهاست.
- کشورهای عربی خطهای زیر را عربی میدانند اما بعضی از این خطوط در حوزه ایرانی و هندی رایج شدهاست.
- جازة (توقیع، ریاسی)
- اصفهانی
- اندلسی
- بصری
- بهاری · بیضاوی · بیهقی · تاج (تاجی) · ترکستانی · تونسی · ثلث · ثلث جلی · جزائری · جلیل · حجازی · دیوانی (سلطانی) · دیوانی جلی · رقاع · رقعة · ریحان (ریحانی) · سنبلی · سودانی (تمبکتی) · شامی (سوری) ·
- شکسته (شکسته تعلیق) ·
- شکسته نستعلیق · طغراء (طغری) · طومار · طباعة عربی · غبار ·
- فارسی (تعلیق) · فاسی · قیروانی · کوفی · محقق · مدنی · مشق · مصحفی (مصاحف) · مصری · مغربی · مکی · مهدیه · نیریزی ·
- نستعلیق · نستعلیق هندی · نسخ (نسخی)
در اوایل سده چهارم سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله شیرازی خطوطی را به وجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند که عبارتند از: محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع. که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام میباشد. همچنین او برای این خطوط قواعدی وضع کرد که به اصول دوازدهگانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.
گونههای خط خوشنویسی
خطهای خوشنویسی از قدیم میباشد و بیشتر خطها برای نوشتن عربی بود ولی با گذشت زمان خطهای جدیدی به وجود آمد و بیشتر برای فارسی به کار میرفت برای مثال از دوران صفوی خط تعلیق به وجود آمد و رفته رفته خط شکسته تر میشود. در این قسمت نمونههای خطها را از قدیم بررسی میکنیم.
تعلیق
از سده پنجم هجری در نسخ تحریری (شیوهٔ ایرانی)، به تدریج دگرگونیهایی پدید آمد و از اواسط سده هفتم بر اثر تکامل قلم ایرانی خطی به وجود آمد که مقتبس از آن و نیز خط توقیع و رقاع بود و بنام خط تعلیق کمال و رواج یافت. این خط در تحریر کتابها و دیوانهای شعر یکار میرفت و تا سده هشتم رو به تکامل رفت. نیاز به سرعت در نوشتن باعث شد تا پیوستگی حروف و کلمات مجاز شود و خطی به وجود آمد که شکسته تعلیق نامیده شد. این قلم خاص کاتبان دیوان بود که گاهی «ترسّل» نیز نامیده شدهاست. امروزه خطاطان ایرانی با تعلیق کمتر آشنایی دارند. پس از رواج خط تعلیق، عثمانیها و مصریها در آن تصرفاتی موافق با سلیقه خود ایجاد کردند و شیوهٔ خود را «دیوانی» نامیدند.
نستعلیق
در بین انواع خوشنویسی که از ابتدای اسلام تا به حال وجود داشتهاست، نستعلیق زیباترین نوع خوشنویسی محسوب میشود؛ بهطوریکه آن را «عروس خطوط اسلامی» لقب دادهاند. نستعلیق(ابدال شدهی نسختعلیق)که آمیختهٔ دو خط نسخ و تعلیق(=نسختعلیق) گفته شده، توسط میرعلی تبریزی به کمال دست یافت و حرکتی نو آغاز شد. خط نستعلیق از همهٔ شرایط زیبایی برخوردار است؛ از آن جمله: اعتدال، موزونی، استواری، تناسب، حسن ترکیب و همآهنگی ذوق و سلیقه. علاوه بر زیبایی منظر، سهولت و سرعت تحریر نستعلیق و نیز آسانی قرائت کلمات و سطور از موجبات رواج آن بودهاست. نستعلیق خطی است با قاعده و حروف این خط را ملهم از زیبایی طبیعت دانستهاند. در سی – چهل سال اخیر تا امروز توجه به خط نستعلیق روزافزون بودهاست و خوشنویسانی توانا در این زمینه ظهور کردهاند. از هنرمندان خوشنویسی نستعلیق معاصر که در ترویج آن در دوران معاصر تلاش کرده و موجب رونق و ترویج این نوع خط شدهاند، میتوان از عمادالکتاب، سید حسین میرخانی، سید حسن میرخانی، علیاکبر کاوه را میتوان نام برد. اصول خط نستعلیق امروزه همان است که میرعماد بر نشانده بود. هنرمند سده سیزدهم بنام محمدرضا کلهر در چارچوب شیوهٔ میرعماد تغییراتی ایجاد کرد که در زیباتر شدن و تطبیق آن با صنعت چاپ در آن زمان، نقش اساسی داشت. میرزا غلامرضا اصفهانی نیز از هنرمندان همین دوره است که نستعلیق را بسیار استادانه مینوشت. به هرحال بارزترین مشخصهٔ نستعلیق زیبایی آن است.
شکستهٔ نستعلیق
از انواع خوشنویسی ایران، خط شکسته نستعلیق است که دارای پیچشها و حرکتهای بسیار زیبایی است. مشخصهٔ بارز آن رواننویسی و تندنویسی است. این خط از ابداعات ایرانیان است که مستقیماً در پیوند با تعلیق و نستعلیق میباشد. از اوایل سده یازدهم و آخر دورهٔ صفویه، خط شکسته نستعلیق به دلیل کثرت کاربرد و نیاز به تندنویسی به وجود آمد. مهمترین خوشنویس این خط، درویش عبدالمجید طالقانی (نیمه دوم سده ۱۲) است. ابداع و استخراج شکسته نستعلیق را از نستعلیق در اوایل سده یازدهم به مرتضی قلیخان شاملو و برخی نیز به محمد شفیع هروی معروف به شفیعا نسبت دادهاند. هنرمند دیگر این خط سید علی اکبر گلستانه در سده سیزدهم است که شیوهٔ درویش عبدالمجید را ادامه داد. شکسته نستعلیق بعد از یک دوران کوتاه رکود، امروزه مورد توجه خوشنویسان واقع شدهاست. حروف و کلمات در این نوع خوشنویسی از شکلهای متنوع زیبایی برخوردار است. حرکت در این خط از نستعلیق آزادتر است. از شکسته نستعلیق برای نوشتن متنهای ادبی و شاعرانه فارسی، پیامهای شاد و کارتهای تبریک بهره گرفته میشود این نوع خوشنویسی در نقاشیخط و گرافیک نیز کاربرد وسیعی دارد.
جستارهای وابسته
- الفبای عربی
- بلاک یونیکد عربی
- خط جاوهای
- شیاو جینگ
پانویس
- ↑ رامیار، محمود. تاریخ قرآن، ص ۳۷.
- ↑ همایون فرخ، رکن الدین، سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۴.
- ↑ عجم، محمد. مشکل نوشتاری در نسخههای کهن فارسی و نداشتن گ چ پ ژ [۱]، مجله دریای پارس.
- ↑ ↑ پرش به بالا به: ۳۲٫۰۰ ۳۲٫۰۱ ۳۲٫۰۲ ۳۲٫۰۳ ۳۲٫۰۴ ۳۲٫۰۵ ۳۲٫۰۶ ۳۲٫۰۷ ۳۲٫۰۸ ۳۲٫۰۹ ۳۲٫۱۰ History of the Persian Language in the East (Central Asia). by Richard N. Frye. بازدید: دسامبر ۲۰۱۱.
- ↑ ژیلبر لازار: ریشههای زبان فارسی ادبی. در: مجله «ایراننامه»، پاییز ۱۳۷۲ - شماره ۴۴. (از صفحه ۵۶۹ تا ۵۸۴).
- ↑ تاریخ خط ، انتشارات کتابدار ، زهره میرحسینی
- ↑ کتاب «در پیرامون تغییر خط فارسی» نوشتهٔ یحیی ذکاء به سال ۱۳۲۹ خورشیدی. صفحه ۸ تا ۱۳ نسخه الکترونیکی کتاب موجود است
- ↑ کتاب در پیرامون تغییر خط فارسی نوشتهٔ یحیی ذکاء صفحه هشتم
- ↑ آثار الباقیه عن القرون الخالیه ص ۳۵ و ۳۶ و ۴۸
- ↑ کتاب در پیرامون تغییر خط فارسی نوشتهٔ یحیی ذکاء صفحه ششم
- ↑ کتاب در پیرامون تغییر خط فارسی نوشتهٔ یحیی ذکاء صفحه نهم
- ↑ الصیدنة فی الطب
- ↑ عجم، محمد. مشکل نوشتاری در نسخههای کهن فارسی و نداشتن گ چ پ ژ [۲]، مجله دریای پارس.
- ↑ «مقاله ابن مقله؛ دانشنامه بزرگ اسلامی». بایگانیشده از اصلی در ۱ دسامبر ۲۰۰۷. دریافتشده در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۲.
- ↑ «پیدایش خط و هنر خوشنویسی». وبگاه تبیان. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۳۸۷.
منابع
۱-ر. ک.. دائرةالمعارف القرن العشرین، ج ۳، ص۶۲۱. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ج۳، ص۶۰–۵۸. ابن خلدون، المقدمة، ص ۴۲۱–۴۱۷. خلیل یحیی النامی، اصل الخط العربی، ج ۳. ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص ۲۲. عبد الفتاح عباده،انتشار الخط العربی، ص ۱۵–۱۳. ناجی المصرف، مصور الخط العربی، ص ۳۳۸. محمد طاهر الملکی الکردی، تاریخ الخط العربی و آدابه، ص ۵۴
- سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، دکتر رکنالدین همایونفرخ، انتشارات اساطیر.
- برجیان، حبیب، کتابت زبانهای ایرانی، تهران، سروش، چاپ اول ۱۳۷۹
- همایون فرخ، رکن الدین، سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۴.
- خانلری، پرویز (۱۳۸۲)، تاریخ زبان فارسی (جلد ۱ از ۳)، فرهنگ نشر نو
- رامیار، محمود. تاریخ قرآن. تهران: انتشارات سپهد، چاپ دوم، سال ۱۳۶۲.
پیوند به بیرون
- مشکل نوشتاری در نسخههای کهن فارسی و نداشتن گ چ پ ژ [۳]
- تاریخچهای از نگارش و خط، دکتر ژاله آموزگار
- نمایشگاه خط فارسی در مغرب همشهری ۲۱ مهر ۱۳۸۶ [۴]
- اهمیت زبان فارسی در عصر دهکدهٔ جهانی [۵]
- واژههای فارسی معرب در قرآن