معادلهٔ همگن متناظر با یک معادله، معادلهای است مشابه معادلهٔ اصلی که
باشد:
اگر یک معادله دیفرانسیل خطی یا دستگاه معادلات دیفرانسیل خطی به گونه ای باشد که معادلهٔ همگن متناظرش دارای ضرایب ثابت باشد، میتوان جوابش را با انتگرال بیان کرد. این موضوع در مورد معادله دیفرانسیل خطی مرتبه یک با ضرایب دلخواه (غیر ثابت) نیز صدق میکند. در ادامه به تحلیل این دو گروه میپردازیم. بهطور کلی جواب بقیهٔ معادلات دیفرانسیل خطی را نمیتوان با با انتگرال بیان کرد.
جواب معادلات دیفرانسیل خطی با ضرایب چند جمله ای توابع هولونومیک نامیده میشوند. این توابع در روشهای حل عددی این معادلات کاربرد بسیاری دارند. جمع، ضرب، مشتق و پاد مشتق این توابع نیز هولونومیک هستند. توابع خاص (از جمله توابع نمایی، لگاریتمی، مثلّثاتی و معکوسشان و توابع هذلولوی) و اکثر توابع معمول دیگر مانند تابع خطا، توابع بسل همگی توابع هولونومیک محسوب میشوند. نمایش آنها با تعریف معادله دیفرانسیل و شرایط اولیه امکان ساخت الگوریتمی (بر روی این توابع) برای بیشتر عملگرهای حساب از قبیل محاسبه پاد مشتق، حدها، بسط مجانبی و ارزیابی عددی با هرگونه دقت، با خطای معتبر را فراهم میکند.
معادلهٔ دیفرانسیلمرتبهٔ اوّلخطّی (به انگلیسی: first-order linear differential equation) معادلهای ست که بتوان آن را به صورت فرم استاندارد زیر نمایش داد:
به عنوان مثال
یک معادلهٔ دیفرانسیل مرتبه اوّلخطّی است زیرا میتوان آن را به صورت فرم استاندارد
نمایش داد (
و
).
یکی از فرمهای کاربردی دیگر نمایش این معادلات به صورت زیر است:
حال میتوان این معادلهٔ خطی مرتبه اوّل را حل کرد تا به جواب رسید.
ناهمگن
اگر
جواب کلّی معادلهٔ
و
جواب معادلهٔ همگن
باشد، با توجّه به خطّی بود
میدانیم
. پس
نیز جواب کلّی معادلهٔ
است. در نتیجه
در درون خود
را نیز شامل میشود. به عبارتی دیگر:
که
جواب
است. برای پیدا کردن جواب کلّی معادلهٔ
باید جواب معادلات
و
را پیدا و جمع کنیم.
به جواب
جواب مکمّل یا جواب عمومی (به انگلیسی: complementary solution) میگویند.
به جواب
جواب خاص یا جواب خصوصی یا جواب ویژه (به انگلیسی: particular solution) میگویند.
با فرض این که
و
دو تابع دلخواه باشند، جواب مکمّل
و
یکسان خواهد بود ولی جواب خاصشان متفاوت. دلیل این نامگذاری نیز همین است.
میدانیم اگر ضرایب معادلهٔ همگن
ثابت باشند چطور آن را حل کنیم. در غیر این صورت پیدا کردن جواب بسیار سخت خواهد بود.
برای پیدا کردن جواب خاص، دو روش معمول «ضرایب نامعیّن» و «تغییر پارامتر» وجود دارد. استفاده از روش ضرایب نامعیّن معمولاً سادهتر است ولی فقط در موارد خاصی میتوان از آن استفاده کرد.
روش ضرایب نامعین
این روش (به انگلیسی: method of undetermined coefficients) برای پیدا کردن جواب خصوصی
استفاده میشود. در این روش فرم کلّی جواب را داریم و فقط باید ضرایب را تشخیص دهیم:
اگر
به فرم
باشد،
به فرم
خواهد بود.
اگر
یا
باشد،
خواهد بود.
اگر
باشد،
خواهد بود.
یک استثنا زمانی پیش میآید که فرم پیشنهادی
مشابه یکی از جوابهای عمومی باشد (به عبارتی دیگر، عضو هستهٔ
باشد). در این صورت فرم پیشنهادی را در
ضرب میکنیم.
به عنوان مثال، در معادلهٔ
جواب مکمّل برابر
است. پس فرم پیشنهادی جواب خاص
میشود.
در حالت کلّیتر اگر
یا
باشد، فرم
به صورت زیر خواهد بود:
به عنوان مثال، در معادلهٔ
فرم
است. پس
در نتیجه
اگر
حاصل جمع (یا تفریق) موارد بالا باشد، (با توجّه به خطّی بودن
) میتوان
را تقسیم کرد.
به عنوان مثال، در معادلهٔ
میگوییم
و
:
سپس از دو مثال پیش نتیجه میگیریم:
در صورتی که
به فرم موارد بالا یا جمع (یا تفریق) آنها نباشد نمیتوان از این روش استفاده کرد.
روش تغییر پارامتر
این روش (به انگلیسی: method of variation of parameters) برای پیدا کردن جواب خصوصی
استفاده میشود. در حالی که استفاده از روش ضرایب نامعیّن سادهتر بود، این روش کلّیتر است و در مورد
محدودیّتی ندارد. ایدهٔ کلّی این روش مشابه کاهش مرتبه است.
به همین روش میتوان این معادلات را در حالت کلّی (مرتبهٔ
) حل کرد. جواب نهایی به این صورت به دست میآید:
در این جا
و
نیز مشابه رونسکین به دست میآید با این تفاوت که به جای ستون
ام
قرار گیرد. برای پیدا کرد سادهتر مقدار
میتوان از فرمول آبل نیز کمک گرفت:
سیستم معادلات دیفرانسیل خطی
سیستم معادلات دیفرانسیل خطی شامل چندین معادله دیفرانسیل خطی است که شامل چندین تابع مجهول است. بهطور کلی، یک مطالعه را به سیستمهایی محدود میکند که تعداد توابع ناشناخته با تعداد معادلات برابر باشد.
مراتب بالاتر با ضرایب متغیر
غیرممکن بودن حل توسط کوادراتور را میتوان با قضیه آبل-رافینی به دست آورد، که بیان میکند معادله جبری درجه ۵ حداقل، بهطور کلی توسط رادیکالها قابل حل نیست. این قیاس به روشهای اثباتی گسترش مییابد و انگیزه ای برای تئوری گالوی دیفرانسیل فراهم میکند.
مشابه مورد جبری، این تئوری تصمیم میگیرد که چه معادلات را میتوان با روش کوادراتور حل کرد. با این حال محاسبات لازم حتی با قدرتمندترین رایانهها بسیار دشوار است. در حالت کلی پیچیدگی این معادلات ممکن است سبب شود آن هارا با روشهای غیر صریح و تقریبی مانند مش بندی حل کنیم.
معادلات اویلر-کوچی نمونههایی از معادلات از هر درجه، با ضرایب متغیر است که به روش صریح قابل حل است.
توابع هولونومیک
یک تابع هولونومیک، که تابع محدود دی نیز نامیده میشود تابعی است که از حل یک معادله دیفرانسیل خطی همگن با ضرایب چند جمله ای به دست میآید.
Birkhoff, Garrett & Rota, Gian-Carlo (1978), Ordinary Differential Equations, New York: John Wiley and Sons, Inc., ISBN0-471-07411-X Birkhoff, Garrett & Rota, Gian-Carlo (1978), Ordinary Differential Equations, New York: John Wiley and Sons, Inc., ISBN0-471-07411-X
Gershenfeld, Neil (1999), The Nature of Mathematical Modeling, Cambridge, UK.: Cambridge University Press, ISBN978-0-521-57095-4 Gershenfeld, Neil (1999), The Nature of Mathematical Modeling, Cambridge, UK.: Cambridge University Press, ISBN978-0-521-57095-4
Robinson, James C. (2004), An Introduction to Ordinary Differential Equations, Cambridge, UK.: Cambridge University Press, ISBN0-521-82650-0 Robinson, James C. (2004), An Introduction to Ordinary Differential Equations, Cambridge, UK.: Cambridge University Press, ISBN0-521-82650-0