بنیجذامجُذام، بَنی، تیرهای از عرب قحطانی هستند که روزگاری از مهمترین قبایل عربِ شمالشرقی شبه جزیره عربی به شمار میرفتند. ۱ - محل زندگیمحل زندگی آنان از منطقۀ حِسمی در شمال تبوک و وادی القری ــ که امروزه در شمالغربی شبه جزیرۀ عربستان سعودی و جنوب غربـی اردن قـرار دارد ــ تا فلسطین امتداد داشت و شامل مناطقی چون اِرم، معان، مدین و اَیله میشد. [۱]
یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵، بیروت، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۲]
یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۸-۲۵۹، بیروت، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۳]
ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، ج۳، ص۱۲۰۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۴]
ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، ج۳، ص۱۲۴۷، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۵]
یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش عبدالامیر مهنا، ج۱، ص۲۳۵، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
[۶]
ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۴۲۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۷]
زمخشری، محمود، الفائق فی غریب الحدیث، به کوشش ابراهیم شمسالدین، ج۳، ص۱۶۳، بیروت، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۶م.
[۸]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۷، قم، ۱۳۶۳ش.
[۹]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۹۸، قم، ۱۳۶۳ش.
چون از سدههای ۷ قم نَبطیان در این مناطق ساکن بودند، برخی محققان بنی جذام را هم از اعقاب آنان دانستهاند. براساس این نظر، اعقاب نبطیان مقارن ظهور اسلام، پس از افول حکومت نبطی ، به جذام معروف شدند. [۱۰]
تقیزاده، حسن، از پرویز تا چنگیز، ج۱، ص۱۱۴، تهران، ۱۳۸۲ش.
[۱۱]
تقیزاده، حسن، از پرویز تا چنگیز، ج۱، ص۱۱۸، تهران، ۱۳۸۲ش.
در این صورت یمنیالاصل بودن بنـی جـذام ــ چنانکه در سنت نسبشناسی اعـراب مورد قبول بـوده است ــ چندان قابل اعتماد نمیتواند باشد.۲ - وجه تسمیهوجه تسمیۀ جذام چندان روشن نیست. بنابر روایتی افسانـهای، مالک ــ نیای قبیلـۀ لخم ــ طی مشاجـرهای برادر خود عمرو را مجـروح کرد، از اینرو، او را لخم و عمرو را جذام نامیدند و این دو نیای قبایل لخم و جذاماند. [۱۲]
ابن کثیر، البدایه، ج۲، ص۱۶۲.
[۱۳]
قلقشندی، احمد، نهایة الارب، ج۱، ص۱۹۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
غالب نسب شناسان عرب قبیلۀ جذام را از بطون کهلان دانستهاند. بر پایۀ این نظر، نیای بنی جذام شخصی به نام عمرو بن عدی ، معروف به جذام از بنی سبأ بوده، و همسایـه و خویشاوند بنی لخم شمرده میشده است. [۱۴]
ابن عبد ربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگـران، ج۳، ص۴۰۵-۴۰۶، بیروت، دارالکتاب العربی.
[۱۵]
قلقشندی، احمد، نهایة الارب، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
نسب شناسان مضر، بنی جذام را مضری، یعنی عدنانیِ یمنی الاصل به شمار آوردهاند. [۱۸]
قلقشندی، احمد، نهایة الارب، ج۱، ص۱۹۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
۳ - قوم شعیبشعیب نبی از بنی وائل ، یکی از بطنهای جذام بود و پیامبر اسلام (ص) خطاب به وفد جذام، آنان را قوم شعیب، و خویشاوندان حضرت موسی (ع) خواند و افزود که در آخر زمان حضرت عیسی مسیح (ع) پس از رجعت ، با زنی از قبیلۀ جذام ازدواج خواهد کرد. [۲۱]
ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، ج۳، ص۱۲۰۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
۴ - گرایش پیش از اسلامقبیلۀ جذام در مسیر ارتباطی کاروانهای تجارتی حجاز ، شام و مصر زندگی میکردند، و در نخستین سالهای هجری از مهمترین هم پیمانان بیزانس به شمار میرفتند. [۲۲]
طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۵۰، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۲۳]
طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۲۷، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۲۴]
ابن کثیر، البدایه، ج۴، ص۲۴۲ .
[۲۵]
واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، ج۱، ص۱۷۷، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
ارتباط قبایل شمال عربستان مثل جذام و لخم ــ که تمیم داری (ه م) نیز از آن قبیله بود ــ با بیزانس باعث گروش برخی از آنان به مسیحیت شده بود، [۲۷]
واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، ج۱، ص۸۴-۸۵، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
[۲۸]
واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، ج۱، ص۲۰۱، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
با این حال، مانند غالب اعراب شبه جزیره، به بت پرستی و پرستش مظاهر طبیعی گرایش داشتند. در شام بتی به نام اُقَیصِر بود که قبایل جذام، لخم و قضاعه آن را میپرستیدند. [۳۰]
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۷۷، بیروت، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م.
[۳۱]
کلبی، هشام، الاصنام، به کوشش محمد عبدالقادر احمد و احمد محمد عبید، ج۱، ص۵۳، قاهره، ۱۹۹۰م.
[۳۲]
کلبی، هشام، الاصنام، به کوشش محمد عبدالقادر احمد و احمد محمد عبید، ج۱، ص۶۰، قاهره، ۱۹۹۰م.
[۳۳]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۸۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
اوضاع و محیط جغرافیایی زندگی قبیلۀ جذام با زندگی اعراب بادیه متفاوت بود. آنان به نسبت اعراب بادیهنشین در سرزمین آبادتری میزیستند، و با تمدنهای بزرگ روم و ایران ارتباط داشتند، اما بر اثر این نوع زندگی زبان قبیلۀ جذام فصاحت زبان اعراب بادیهنشین را از دست داد، و نژادشان هم کاملاً خالص نماند. [۳۴]
ابن خلدون، العبر، ج۱، ص۱۳۰.
[۳۵]
ابن خلدون، العبر، ج۱، ص۵۵۵.
[۳۶]
سیوطی، المزهر، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و دیگران، ج۱، ص۲۱۲، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
۵ - شاخههابنی جذام به شاخهها و بطنهای بسیار تقسیم شده است. از مهمترین بطنهای جذام میتوان از بنی غطفان، بنی اَفصی، بنی ضُبیب و بنی نفاثه نام برد. [۳۷]
قلقشندی، احمد، قلائد الجمان، به کوشش ابراهیم ابیاری، ج۱، ص۵۷-۶۹، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
[۳۹]
ابن عبد ربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگـران، ج۳، ص۴۰۵، بیروت، دارالکتاب العربی.
۶ - گرایش به اسلامگستردگی و موقعیت جغرافیایی سکونتگاههای قبیلۀ جذام چنان بود که پس از گسترش فتوحات اسلامی و شکست امپراتوری بیزانس، همۀ جذامیان به اسلام گرویدند؛ با این حال، گروش بنی جذام به اسلام از نخستین سالهای هجری آغاز شد. در ۷ق/۶۲۸م، رفاعه بن زید جذامی از قبیلۀ بنی ضبیب از تیرههای جذام، از سوی پیامبر (ص) مأمور تبلیغ اسلام در قبیلۀ خود شد و پیامبر (ص) آنها را دو ماه فرصت داد تا مسلمان شوند. چندی پس از آن تیرۀ ضبعی جذام به کاروان دحیۀ کلبی، سفیر پیامبر (ص) ــ که از نزد قیصر باز میگشت و هدایای قیصر را همراه داشت ــ دستبرد زد. گرچه تیرۀ بنی ضبیب جذامی به کمک مسلمانان آمدند و آن اموال را گرفتند و به مدینه فرستادند، ولی پیامبر (ص) گروهی بالغ بر ۵۰۰ تن به فرماندهی زید بن حارثه را برای سرکوب آن تیرۀ پیمان شکن از بنی جذام به منطقۀ حسمی فرستاد. زید ناگهان به منازل جذام حمله کرد و غنایم بسیار به دست آورد، از جمله بیش از هزار زن و کودک را به اسارت گرفت. آن گاه گروهی از جذام به همراه رفاعه بن زید نزد پیامبر (ص) آمدند و خواستار استرداد اسرا شدند؛ زید هم به دستور پیامبر (ص) همۀ اموال و اسیران را پس فرستاد. [۴۰]
ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، بهکوششطه عبد الرئوف سعد، ج۴، ص۲۵۸-۲۶۳، بیروت، ۱۴۱۱ق.
[۴۱]
واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، ج۲، ص۵۵۵-۵۶۰، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
[۴۲]
هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۰۹، قاهره/ بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۴۳]
طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید، ج۲۰، ص۳۴۰، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.
[۴۴]
مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۱، ص۱۰۸، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
در ۱۰ق/ ۶۳۱ م، فروة بن عمرو جذامی ــ که در معان و لبنان پیشوای اعرابِ تحتالحمایۀ بیزانس به شمار میرفت ــ داوطلبانه نمایندۀ خود مسعود بن سعد جذامی را به همراه هدایا و غلامی به نام مدعم نزد پیامبر (ص) فرستاد و اسلام آورد؛ از این رو، رومیان او را تنبیه کردند. [۴۵]
ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۸۶.
[۴۶]
ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، ج۳، ص۱۲۴۱-۱۲۴۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۴۷]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۴۸]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۸۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۴۹]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، به کوشش علی محمد بجاوی، ج۵، ص۳۸۶، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م.
[۵۰]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، به کوشش علی محمد بجاوی، ج۶، ص۶۰، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م.
[۵۱]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، به کوشش علی محمد بجاوی، ج۶، ص۹۹، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م.
۷ - در جنگهابا آنکه تیرههای بنی ضبیب و فروة بن عمرو اسلام آوردند، ولی بخشی از بنی جذام همچنان تحت حاکمیت بیزانس باقی ماند؛ چنان که مسلمانان در جنگهای موته ، ذات السلاسل و تبوک ، مردان جذام را در کنار سپاه روم میدیدند. [۵۲]
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، ج۱، ص۴۷، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۵۳]
واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، ج۲، ص۷۶۰، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
[۵۴]
واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، ج۳، ص۹۸۹-۹۹۰، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
با شروع فتوحات بزرگ اسلامی، جذام نخستین قبیله از اعراب مسلمانان به شمار میآمد که همراه با عمرو بن عاص وارد مصر شد. آنان همانجا ساکن شدند و مناطقی چون هربیط، وتل لسطة، ونوب، و ام زماد را به اقطاع گرفتند. [۵۶]
قلقشندی، احمد، نهایة الارب، ج۱، ص۱۹۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
[۵۷]
قلقشندی، احمد، قلائد الجمان، به کوشش ابراهیم ابیاری، ج۱، ص۵۷-۵۹، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
[۵۸]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۴، ص۶۹-۷۰، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
[۵۹]
ابن خلدون، العبر، ج۶، ص۶.
و به تدریج در سرتاسر قلمرو غربی جهان اسلام، مصر ، شمال افریقا و اندلس گسترده شدند و در دولتها و حکومتهای اندلس و شمال افریقا شرکت جستند. [۶۰]
مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، ج۱، ص۲۹۶، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۶۱]
ابن خلدون، العبر، ج۴، ص۱۶۳.
۷.۱ - یرموکدر جنگ یرموک نیز سپاه بیزانس با گروههایی از بنی جذام در مقابل مسلمانان صف بستند. [۶۳]
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، ج۱، ص۱۴۰، بیروت، ۱۴۰۳ق.
چون مسلمانان شام را فتح کردند، بخش اعظم بنی جذام به اسلام گرویدند و از آن پس نقش مهمی در حکومت امویان در شام بر عهده گرفتند.۷.۲ - صفیندر جنگ صفین ، قبیلۀ جذام به فرماندهی ناتل بن قیس جذامی در سپاه معاویه جای داشتند. [۶۴]
نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، ج۱، ص۲۰۷، قاهره، ۱۳۸۲ق.
[۶۶]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۷۸، قم، ۱۳۶۳ش.
۸ - در سیاستقبیلۀ جذام همچنین از مهمترین حامیان خلافت اموی دمشق بودند و برخی از اعضای آن، به مناصب بلند پایۀ نظامی و سیاسی دست یافتند. [۶۷]
ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۴۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۶۸]
ابن عبد ربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگـران، ج۴، ص۳۶۰، بیروت، دارالکتاب العربی.
[۶۹]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، ج۴، ص۲۵۱، بیروت، ۱۴۱۳ق.
[۷۰]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۱، ص۹۵، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۷۱]
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۸، ص۲۴۰، بیروت، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م.
۹ - فهرست منابع(۱) ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م. (۲) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۳) ابن خلدون، العبر. (۴) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۵) ابن سعید مغربی، علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۵م. (۶) ابن عبد ربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگـران، بیروت، دارالکتاب العربی. (۷) ابن عدیم، عمر، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م. (۸) ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م. (۹) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۱۰) ابن کثیر، البدایه. (۱۱) ابن منظور، مختصـر، تاریخ دمشق لابن عساکـر، به کوشش احمـد راتب حموش، دمشق، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م. (۱۲) ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، بهکوششطه عبد الرئوف سعد، بیروت، ۱۴۱۱ق. (۱۳) ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۱۴) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۴۰۳ق. (۱۵) تقیزاده، حسن، از پرویز تا چنگیز، تهران، ۱۳۸۲ش. (۱۶) جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۵م. (۱۷) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۳ق. (۱۸) زمخشری، محمود، الفائق فی غریب الحدیث، به کوشش ابراهیم شمسالدین، بیروت، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۶م. (۱۹) سیوطی، المزهر، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۲۰) طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م. (۲۱) طبری، تاریخ، بیروت، ۱۴۰۷ق. (۲۲) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م. (۲۳) قلقشندی، احمد، قلائد الجمان، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م. (۲۴) قلقشندی، احمد، نهایة الارب، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م. (۲۵) کلبی، هشام، الاصنام، به کوشش محمد عبدالقادر احمد و احمد محمد عبید، قاهره، ۱۹۹۰م. (۲۶) مسعودی، علی، مروج الذهب، قم، ۱۳۶۳ش. (۲۷) مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. (۲۸) مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. (۲۹) نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۸۲ق. (۳۰) واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. (۳۱) هیثمی، علی، مجمع الزوائد، قاهره/ بیروت، ۱۴۰۷ق. (۳۲) یاقوت، معجم البلدان، بیروت، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م. (۳۳) یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش عبدالامیر مهنا، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «جذم، بنی»، ج۱۷، ص۶۴۷۲. |