تسکع
حج تسکع، از انواع حج، به معنای
حج بدون توشه راه یا مَرکب یا حج با مشقّت است. دیدگاه فقهای امامی و
اهل سنت درباره این نوع حج دارای اختلافات زیادی میباشد. بنابر دیدگاه مشهور داشتن زاد و توشه و نیز مرکب برای آفاقیان شرط
استطاعت بوده و بدون آن حج واجب نمیشود اما برای اهل
مکه داشتن مرکب در صورت توانایی پیادهروی شرط استطاعت نیست.
از دیدگاه
مالکیان حج بر شخصی که فاقد زاد و راحله است اما توانایی پیادهروی دارد و میتواند زاد و توشه
سفر را در مسیر با کار کردن تأمین کند، واجب است. اما فقهای امامی داشتن حرفه را شرط استطاعت نمیدانند.
واژه «تسکّع» از ریشه «س- ک- ع» به معنای بیراهه رفتن و متحیر و سرگشته شدن است.
در اصطلاح
فقه امامی، حج تسکّع به معنای حج همراه با سختی و مشقت
و به تعبیر دیگر، حج بدون توشه راه یا وسیله حمل و نقل
و به نظر برخی، حج بیماران، کهنسالان و کسانی است که استطاعت بدنی ندارند.
از آن رو که در این نوع حج، درباره چگونگی به دست آوردن زاد (توشه) و راحله (مَرکب)، تحیر و سرگردانی وجود دارد، آن را حج تسکّع نامیدهاند.
در منابع فقهی اهل سنت، اصطلاح حج تسکّع به چشم نمیخورد؛ هر چند آنان به گونه مطلق به بحث درباره حج بدون زاد یا راحله یا حج فقیری که زاد و راحله ندارد، بدون کاربرد واژه تسکّع، پرداختهاند.
در اینجا به برخی از اقوال علماء درباره حج تسکع اشاره میکنیم:
به نظرِ مشهور فقیهان امامی
و اهل سنت،
به استناد
آیه «وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیهِ سَبِیلاً»
و احادیث،
وجود زاد و راحله شرط استطاعت و وجوب حج است و بدون وجود زاد و راحله، حج واجب نیست؛ حتی در صورتی که حجگزار بتواند با پای پیاده یا با گدایی کردن از مردم، خود را به
مکه برساند.
به نظر فقهای امامی، حتی اگر زاد و راحله به صورت اباحه (بدون تملیک) یا بذل در اختیار شخصی قرار گیرد، او مستطیع و حج بر او واجب میگردد.
فقیهان اهل سنت برای حصول استطاعت، مالک بودن زاد و راحله را لازم دانسته و صرف اباحه را کافی نشمردهاند.
به رای
شافعی، بذل زاد و راحله از جانب شخصی که
هبه او موجب
منّت محسوب نمیشود (مانند بذل پدر به فرزند) موجب وجوب است.
مطابق فتوای بیشتر فقیهان امامی،
شافعی،
حنبلی و
حنفی مَرکب داشتن، تنها برای کسی که
وطن او از مکه دور است (آفاقی) شرط استطاعت است، ولی برای کسانی که ساکن مکه و اطراف آن بوده و توانایی راه رفتن داشته باشند، شرط نیست. از این رو حج بدون وجود مرکب، بر ساکنان مکه و اطراف آن که توانایی بدنی دارند، واجب است؛ حتی اگر ناچار از پیادهروی باشند.
ولی بر آفاقیان واجب نیست؛ هرچند توان پیادهروی داشته باشند.
البته به تصریح برخی فقها، بر کسی که توانایی پیاده رفتن دارد، حج گزاردن مستحب است.
مالک، در مقابل دیدگاه مشهور، اساساً داشتن مرکب (راحله) را شرط استطاعت ندانسته است. به نظر او، حج بر شخصی که دارای مرکب نیست، ولی توانایی پیاده رفتن دارد، واجب است؛ زیرا او شرط وجوب حج را صرفاً رسیدن به مکه، بدون تحمل دشواری زیاد، میداند.
با این استدلال که بنا بر ظاهر آیه استطاعت
کسی که میتواند با پیادهروی خود را به مکه برساند، مستطیع به شمار میرود. ولی به نظر مخالفان او از
امامیان و اهل سنت
در احادیث،
از جمله حدیثی نبوی،
استطاعت به معنای داشتن توشه و مرکب، هر دو، تفسیر شده و داشتن یکی از آن دو موجب استطاعت نیست.
به نظر مالکیان، کسی که توشه و مرکب ندارد، ولی توانایی راه رفتن دارد و با حرفهای آشناست که با آن میتواند در سفر هزینه خود را تامین کند، واجب است به حج برود؛ زیرا توانایی پیادهروی در حکم مرکب، و حرفه داشتن در سفر، در حکم توشه است.
اما فقهای شافعی
و حنبلی
بر آنند که حج بر چنین شخصی مستحب است نه واجب؛ زیرا تحمل دشواری پیاده رفتن برای او واجب نیست. اکثریت قریب به اتفاق فقیهان امامی هم حرفه داشتن در سفر را موجب استطاعت ندانستهاند
؛ زیرا: اولاً جمع کردن میان اشتغال و مسافرت موجب مشقت است و به علاوه، احتمال تداوم نیافتن حرفه هم وجود دارد
؛ ثانیاً شرط وجوب حج، استطاعت بالفعل است و استطاعت تقدیری (توانایی تحصیل استطاعت) کافی نیست.
از میان فقهای امامی، تنها
نراقی حرفه داشتن در مسیر حج را مشروط بر تداوم و دشوار نبودن آن، موجب استطاعت و وجوب حج دانسته است.
به نظر شافعیان
و حنبلیان
برای کسی که توشه، مرکب و حرفه مناسب در سفر ندارد و برای حج گزاردن نیازمند گدایی کردن از مردم است، حج مکروه به شمار میرود؛ زیرا کمک خواستن از مردم مکروه است و این کار موجب زحمت دیگران میشود. برخی فقیهان اهل سنت برای کسی که پس از احرام بستن، توشه یا مرکب خود را از دست بدهد و توانایی پیادهروی داشته باشد، حکم به وجوب حج با پیاده رفتن به مکه کردهاند.
به نظر همه فقهای امامی،
اگر بر کسی حج واجب شود، ولی آن را انجام ندهد و حج بر او مستقر شود، باید فوراً آن را به جا آورد؛ حتی اگر متسکّع باشد. همچنین به نظر فقیهان امامی، حج کسی که مستطیع باشد، ولی حج خود را با تسکّع و مشقت به جا آورد، «
حَجة الاسلام» محسوب میشود
؛ زیرا استطاعت که شرط وجوب حج است حاصل بوده و مانع دیگری برای وجوب در کار نیست.
از سوی دیگر، به نظر همه فقیهان امامی، پس از ادای حج تسکّعی و بدون استطاعت، چنین حجی به عنوان حجة الاسلام (حج واجب) شمرده نخواهد شد. از این رو اگر این شخص بعدها مستطیع شود، لازم است حج واجب خود را به جا آورد.
مستند این حکم، اطلاق آیه استطاعت
و نیز روایات است. با این استدلال که استطاعت، شرط وجوب حج است و با فقدان استطاعت، حکم وجوب و نیز صحّت عمل حج تسکّعی به عنوان حجة الاسلام (
اِجزاء) نیز منتفی است.
حتی برخی این حکم را اجماعی دانستهاند.
البته به نظر فقیهان امامی، حج تسکّعی، بر شخص غیر مستطیع، مستحب است.
در مقابل، فقیهان شافعی،
حنفی
و حنبلی
حج تسکّعی شخص غیر مستطیع را مُجزی از حج واجب (حجة الاسلام) دانستهاند.
(۱) موصلی، عبدالله، الاختیار لتعلیل المختار، القاهره، الحلبی، ۱۳۶۵ق.
(۲) ابنقدامه، عبدالله، المغنی، مكتبة القاهرة.
(۳) حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۴) انصاری، زکریا بن محمد، اسنی المطالب فی شرح روض الطالب، به کوشش محمد تامر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
(۵) ابننجیم، زینالدین بن ابراهیم، البحر الرائق، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۶) کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
(۷) شمس ناشری، محمدابراهیم، بررسی تطبیقی مجازات اعدام، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
(۸) قرطبی، محمد، البیان و التحصیل، به کوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
(۹) عبدری، محمد بن یوسف، التاج و الاکلیل لمختصر خلیل، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
(۱۰) زیلعی، عثمان، تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق، القاهره، المطبعة الکبری الامیریه، ۱۳۱۳ق.
(۱۱) حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیه، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، انتشارات موسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق.
(۱۲) سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۳) حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴–۱۴۲۳ق.
(۱۴) حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
(۱۵) فیاض، محمداسحاق، تعالیق مبسوطه علی العروة الوثقی محمدکاظم یزدی، قم، محلاتی، بیتا.
(۱۶) طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، به کوشش سیدحسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۱۷) نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
(۱۸) شهید ثانی، زینالدین بن علی، حاشیه الارشاد، به کوشش رضا مختاری (۱۳۴۲- ش)، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ۱۴۱۴ق.
(۱۹) صاوی، احمد بن محمد، حاشیه الصاوی علی الشرح الصغیر، قاهره، دارالمعارف، بیتا.
(۲۰) ماوردی، علی بن محمد، الحاوی الکبیر، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۲۱) قفال شاشی، محمد بن اسماعیل، حلیه العلماء فی معرفه مذاهب الفقهاء، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۰ق.
(۲۲) طوسی، محمد بن حسن، الخلاف فی الاحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۲۳) شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
(۲۴) بهوتی، منصور بن یونس، دقائق اولی النهی، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۹۶م.
(۲۵) ابنعابدین، محمدامین، رد المحتار علی الدر المختار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ق.
(۲۶) شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، تحقیق سیدمحمد کلانتر، قم، انتشارات مکتبه داوری، ۱۴۱۰ق.
(۲۷) نووی، یحیی بن شرف، روضه الطالبین و عمده المتقین، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا.
(۲۸) ربعی بن ماجه، محمد بن زید، سنن ابنماجه، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
(۲۹) ترمذی، محمدعیسی، سنن ترمذی (الجامع الصحیح)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
(۳۰) بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
(۳۱) ابنقدامه، عبدالرحمن، الشرح الکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۳۲) خراشی، محمد بن عبدالله، شرح مختصر خلیل، بیروت، دارالفکر.
(۳۳) جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور العطار، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۳۴) مقدسی، عبدالرحمن، العدة شرح العمده، القاهره، دارالحدیث، ۱۴۲۴ق.
(۳۵) طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
(۳۶) فراهیدی، خلیل بن احمد، العین (ترتیب العین)، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۰۵ق.
(۳۷) رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، دارالفکر.
(۳۸) شکوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
(۳۹) نفراوی، احمد بن غانم، الفواکه الدوانی، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
(۴۰) حسینی شاهرودی، سیدمحمود، کتاب الحج، قم، انصاریان، ۱۴۰۲ق.
(۴۱) کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۴۲) فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۴۳) زینالدین، محمدامین، کلمة التقوی (فتاوی)، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
(۴۴) ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، انتشارات ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۴۵) طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
(۴۶) سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۴۷) احمد بن محمد، مقدس اردبیلی، مجمع الفائده و البرهان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
(۴۸) موسوی عاملی، سیدمحمد بن علی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
(۴۹) شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، مؤسسة المعارف الاسلامية.
(۵۰) نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
(۵۱) آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
(۵۲) شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.