برشگالبَرْشگال، سومین فصل سال در تقسیمبندی مردم شبه قاره به معنای موسم باران میباشد؛ در این نوشتار اصل واژه را بررسی و به برشکال از زبان شاعران در دوره اسلامی میپردازیم. ۱ - معنای برشگالبَرْشگال، سومین فصل سال در تقسیمبندی مردم شبه قاره به معنای موسم باران. بتقریب، با ماههای مرداد و شهریور (= ژوئیه و اوت) مطابقت دارد. [۱]
فرهنگ مستند هندی، ذیل واژه.
۱.۱ - ریشه واژه برشگالبَرشگال در اصل واژهای سنسکریت است و ضبط آن در فرهنگهای این زبان به صورت «وَرْشاکالَه»، مرکّب از دو جزء «وَرْشا» به معنای باران و بارش و «کالَه» به معنای موسم و زمان است. [۲]
Monier Monier،Williams، A Sanskrit-English dictionary، ذیل «ورشا»، Oxford ۱۹۷۹.
۱.۲ - برشکال در زبان هندیفرهنگهای زبان هندی نیز «ورشا» را به همین معنا ضبط کرده و معادلِ «بَرشا»، «بَرْسات»، «بَرکا» و «بَرَش» دانستهاند. [۳]
Ram Chander Verma، Sankshipt H¦ nd¦ Shabd sa ¦ gar، ذیل «ورشا»، ed Karuna ¦ Pot ¦Tripethi، Benares ۱۹۸۷.
۲ - برشکال در دوره اسلامیوَرْشاکال در دوره اسلامی، به عنوان یکی از مضامین شعری، در زبان شاعرانِ فارسی گوی شبه قاره هند و همچنین سخنوران ایرانی، با توجه به امکان تبدیل حرف «واو» به «ب» در هر دو زبان فارسی و هندی، به صورت بَرشکال و بَرشگال با اندک تغییر لفظی، کاربرد زیادی داشته است. ۲.۱ - بیدل هندیبیدل دهلوی (۱۰۵۴ـ۱۱۱۳)، برداشت زیبایی از بَرشگال دارد [۴]
عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، دیوان بیدل، ج۳، ص۸، دلو ۱۳۴۲.
و با تعبیراتی از قبیل «بارش دریاخروش»، [۵]
عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، دیوان بیدل، ج۳، ص۱۰، دلو ۱۳۴۲.
«عالم آب»، [۶]
عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، دیوان بیدل، ج۳، ص۱۱، دلو ۱۳۴۲.
و «برج آب» [۷]
عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، دیوان بیدل، ج۳، ص۹، دلو ۱۳۴۲.
آن را وصف میکند و همواره از این فصل مینالد که همه جا را آب فراگرفته، بدانگونه که از عناصر اربعه جز آب و باد (هوا) چیزی باقی نمانده است و دیگر کسی را با خاک و آتش آشنایی نیست. [۸]
عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، دیوان بیدل، ج۳، ص۸، دلو ۱۳۴۲.
۲.۲ - غالب دهلویدر اشعار دیگر شاعران مسلمان نیز بَرْشگال مفهومی نزدیک به همین معنی دارد و همواره تجسّمی از باران و بارانی بودن هوا و مشبهٌ بهی برای چشم گریان و اشکریز عشاق بوده است. [۹]
طالب آملی، کلیات اشعار ملک الشعراء طالب آملی، ج۱، ص۲۲۶، چاپ طاهری شهاب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۶ ش).
[۱۰]
مسعود سعد سلمان، دیوان مسعود سعد سلمان، ج۱، ص۳۴، چاپ رشید یاسمی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۱]
مسعود سعد سلمان، دیوان مسعود سعد سلمان، ج۱، ص۵۶۲، چاپ رشید یاسمی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۲]
احمد عبدالعزیز نائطی، آصف اللغات، ج۱۰، ص۵۸۵۳، حیدرآباد دکن ۱۳۳۴.
اما میرزا اسداللهخان غالب دهلوی (۱۲۱۲ ـ ۱۲۸۵)، شاعر و نویسنده و محقق مسلمان هندی، در دیوان اشعار فارسی خود [۱۳]
اسدالله بن عبدالله غالب دهلوی، کلیات غالب فارسی، ج۱، ص۱۹۰، چاپ مرتضی حسین فاضل لکهنوی، لاهور ۱۹۶۷.
برشگال را بهار دانسته و بصراحت گفته است که برشگال همان «بهار هند» است. او همچنین در قصیدهای [۱۴]
اسدالله بن عبدالله غالب دهلوی، کلیات غالب فارسی، ج۲، ص۲۵۲، چاپ مرتضی حسین فاضل لکهنوی، لاهور ۱۹۶۷.
برشگال را با فصل گرما و تموز به هم آمیخته است. برشگال، به دلیل داشتن ویژگی درخور توجه، حتی در تقسیمبندی سه گانه فصول هند نیز جایی مخصوص دارد که از دیگر فصول هند متمایز است؛ اما نقطه اوج و قوّت همه وصفهای شاعران از آن، بنحوی، بر «باریدن» و «بارش» این فصل تکیه دارد و با همه شکوههایی که گویندگان و سرایندگان از خرابیها و ویرانگری بارانهای سیلآسای آن کردهاند، گاه نیز با لطف و ظرافتی شاعرانه، نظرشان را جلب کرده است. [۱۵]
احمد عبدالعزیز نائطی، آصف اللغات، ج۱۰، ص۵۸۵۳، حیدرآباد دکن ۱۳۳۴.
۲.۳ - برشکال سومین فصل هندتعداد فصلهای سال را در هند مختلف و از جمله سه، پنج، شش، دوازده و حتی بیست و چهار ذکر کرده اند Ram Chander Verma، Sank shipt H ¦ nd¦ Shabd sa ¦ gar، ذیل «ورشا»، ed Karuna ¦ Pot ¦ Tripethi، Benares ۱۹۸۷. که از آن میان دو تقسیم بندی سه فصلی و شش فصلی شهرت بیشتری یافته است؛ در تقسیم بندی سه فصلی، فصلها عبارت است از: زمستان (از اوایل آبان تا اواخر بهمن)؛ تابستان (از اوایل اسفند تا اواخر خرداد) و برشگال یا فصل باران (از اوایل تیر تا اواخر مهر) [۱۶]
Ram Chander Verma، Sank shipt H ¦ nd ¦ Shabd sa ¦ gar، ed Karuna ¦ Pot ¦ Tripethi، Benares ۱۹۸۷.
[۱۷]
فرهنگ مستند هندی، ذیل واژه
. در تقسیم بندی سال به شش فصل نیز «برشگال» سومین فصل محسوب میشود. [۱۸]
احمد دهلوی، فرهنگ آصفیّه، لاهور ۱۹۸۶، ذیل «بَسنَت».
۳ - فهرست منابع(۱) عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، دیوان بیدل، دلو ۱۳۴۲. (۲) احمد دهلوی، فرهنگ آصفیّه، لاهور ۱۹۸۶. (۳) طالب آملی، کلیات اشعار ملک الشعراء طالب آملی، چاپ طاهری شهاب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۶ ش). (۴) اسدالله بن عبدالله غالب دهلوی، کلیات غالب فارسی، چاپ مرتضی حسین فاضل لکهنوی، لاهور ۱۹۶۷. (۵) مسعود سعد سلمان، دیوان مسعود سعد سلمان، چاپ رشید یاسمی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۶) احمد عبدالعزیز نائطی، آصف اللغات، حیدرآباد دکن ۱۳۳۴. (۷) Ma ¦ nk H ¦ nd ¦ kosh، ed Ram Chander Verma، Allahabad ۱۹۹۱. (۸) Monier Monier-Williams، A Sanskrit-English dictionary، Oxford ۱۹۷۹. (۹) Ram Chander Verma، Sank shipt H ¦ nd ¦ Shabd sa ¦ gar، ed Karuna ¦ Pot ¦ Tripethi، Benares ۱۹۸۷. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۹۷۱، برگرفته از مقاله «بَرْشگال». ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام | واژه شناسی
|