جوارجِوار، رسم عرب در عصر جاهلی که براساس آن فرد یا قبیله ضعیف در پناه فرد یا قبیله قوی قرار میگرفت و در اسلام نیز با تغییراتی تأیید شد. فهرست مندرجات۲ - کاربرد ۳ - راه جوار ۴ - زشت ترین عیب ۵ - ولاء جواز ۶ - صور جواز ۷ - موارد رایج ۸ - وظایف بزرگ قبیله ۹ - اشکال جوار ۹.۱ - روشمتداول ۹.۲ - اشکال دیگر ۱۰ - جوار امروزه ۱۱ - آداب ۱۲ - شروط ۱۳ - مدت زمان ۱۴ - تایید اسلام ۱۴.۱ - در قرآن کریم ۱۴.۲ - در سنت ۱۴.۲.۱ - جوار پیامبر ۱۴.۲.۲ - جوار مسلمانان ۱۵ - قبل از فتح مکه ۱۶ - بعد از فتح مکه ۱۷ - پس از رحلت پیامبر ۱۸ - فهرست منابع ۱۹ - پانویس ۲۰ - منبع ۱ - تعریف لغویجوار در لغت به معنای پناهندگی و حمایت، مُجار یا مستجیر پناهنده و مُجیر پناهدهندهاست. واژه جار از اضداد و به دو معناست: پناهدهنده و پناهجوینده. [۱]
کتابالعین، چاپ مهدیمخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۲]
محمدبناحمد ازهری، تهذیب اللغه، ذیلمادّه، ج۱۱، چاپ محمد ابوالفضلابراهیم، قاهره.
۲ - کاربردبا توجه به کاربرد این واژه در زبانعربی کهن و در سنگ نبشته رأس شَمرَه و پیوند آن با واژگان مشابه در زبانهای سامی ، [۳]
محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقیعربی با زبانهای سامی و ایرانی، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۵۷ ش.
معلوم میشود که جوار از سنّتهای اقوام سامی بودهاست.جوار در دوره جاهلیت . در نظام قبیلهای و زندگی بیابانی جزیرهالعرب، که امنیت و قدرت مرکزی وجود نداشت، جوار رسمی مهم و ارزشی اجتماعی برای برقراری امنیت به شمار میرفت [۴]
عباس زریابخویی، سیره رسولاللّه، ج۱، ص۲۲، تهران۱۳۷۰ ش.
[۵]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۱۳، مصر (۱۹۹۲).
[۶]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۱۷، مصر (۱۹۹۲).
[۷]
مرزوقبن صنیتان، «الجوار فی الشعر العربی حتی العصر الاموی»، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، حولیات کلیه الا´داب (جامعه الکویت)، ش۷۰ (۱۴۱۰ ـ ۱۴۱۱).
و همچون جنگاوری و غارتگری، خصلتی ستوده [۸]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۲، ص۴۶۶، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و از افتخارات محسوب میشد، [۹]
محمود مقداد، الموالی و نظامالولاء منالجاهلیهالیاواخر العصر الاموی، ج۱، ص۴۹، دمشق۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
زیرا پناهدادن به افراد ضعیف ، نشانه نیرومندی و جوانمردی و بزرگواری بود و برخی اشرافعرب بدین فضیلت شهره بودند [۱۰]
ابنقتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۸۸، چاپ احمد محمد شاکر، قاهره (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷).
[۱۱]
محمدبن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، ج۱، ص۳۷۵، چاپ ف کرنکو، بیروت۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
[۱۲]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۹۵ـ۹۶، قاهره۱۹۸۶.
ازاین رو، همواره در ادبیات عرب به نیکی کردن به پناهنده و رعایت حقوق وی و حمایت از او سفارش، و واگذاشتن وی نکوهش شدهاست. [۱۳]
عبدالملکبن قریباصمعی، تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپمحمدحسنآلیاسین، بغداد ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
[۱۴]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۲، ص۱۶۳، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۵]
مرزوقبن صنیتان، «الجوار فی الشعر العربی حتی العصر الاموی»، ج۱، ص۴۰ـ ۱۰۲، حولیات کلیه الا´داب (جامعه الکویت)، ش۷۰ (۱۴۱۰ ـ ۱۴۱۱).
۳ - راه جوارنُعمانبنمُنذر ، آخرین شاه لَخمی حیره ، در خطبهای ضمن یاد کردن از فضائل عرب، گفته که اگر کسیاز آنان آگاه شود که پناهندهشان کشته شدهاست، آرام نمیگیرد مگر که قبیلهجنایتکار را از بینببرد یا قبیلهخود را فدا کند. [۱۶]
احمد زکی صفوت، جمهره خطب العرب فی عصور العربیه الزاهره، ج۱، ص۱۸، قاهره (۱۳۵۲/۱۹۳۳).
در واقع، جانبازی در راهجوار بالاتریندرجه وفا به پیمان و مرگِ افتخارآمیز بود. [۱۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۴، ص۵۳۶.
گاه فرد عرب به کسانی از قبیله دشمن پناهمیداد، به گونهای که این کار، از فرط بزرگواری، مَثَل میشد. [۱۸]
عبداللّه بنعبدالعزیز بکری، معجم مااستعجم مناسماء البلاد و المواضع، ج۱، ص۷۱، چاپ مصطفیسقا، بیروت۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
گاه اعراب به حیوانات نیز پناه میدادند، چنانکه مُدلجبنسوید طائی ملخهایی را که به خیمه او پناه برده بودند از دست شکارچیان رهانید و از همینجا مَثَل « احمی «منمجیرالجَراد» (حمایتکنندهتر از پناهدهنده ملخها) پدید آمد. [۱۹]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۱، ص۲۰۲، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۴ - زشت ترین عیباز زشتترینعیبها نزد عرب ، شکستن پیمان جوار (غدر) بود که مرتکب آن ننگ ابدی را برای خود میخرید و برای رسوایی او پرچمی در انجمن قبیله یا بازار عکاظ میافراشتند. [۲۰]
مُفَضَّلبنمحمد مُفَضَّل ضَبّی، دیوانالمُفضّلیات، ج۱، ص۵۶، معشرحقاسمبنمحمدبنبشار انباری، چاپ چارلز جیمز لایل، آکسفورد ۱۹۲۱، چاپافستبغداد.
[۲۱]
یحیی وهیب جبوری، الجاهلیه: مقدمه فی الحیاه العربیه لدراسه الادبالجاهلی، ج۱، ص۵۹، بغداد ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
۵ - ولاء جوازولاء جوار نوعی پیمانیاری میان طرف ضعیف (مستجیر) و طرف قوی (مجیر) بود [۲۲]
محمود مقداد، الموالی و نظامالولاء منالجاهلیهالیاواخر العصر الاموی، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، دمشق۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۲۳]
یحیی وهیب جبوری، الجاهلیه: مقدمه فی الحیاه العربیه لدراسه الادبالجاهلی، ج۱، ص۵۹، بغداد ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
که گاهچنان مستحکم میشد که جار نَسبِ مجیر را به خود میگرفت و از اینراه، نسب بسیاری از قبایلکوچک با قبایلبزرگ یکیمیشد. [۲۴]
نصربنمزاحم، وقعه صفّین، ج۱، ص۵۲۸، چاپ عبدالسلاممحمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپافستقم۱۴۰۴.
[۲۵]
اسماعیلبنمحمد سیدحمیری، دیوان، ج۱، ص۱۱۰، چاپ شاکر هادیشکر، بیروت (۱۹۶۶).
[۲۶]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۰، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
[۲۷]
محمود مقداد، الموالی و نظامالولاء منالجاهلیهالیاواخر العصر الاموی، ج۱، ص۵۰، دمشق۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۶ - صور جوازجوار اغلب صورتفردی داشت، ولی در مواردی نادر گروه یا قبیلهای از قبیله قویتر جوار میخواست، [۲۸]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۳۱، مصر (۱۹۹۲).
[۲۹]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۳، مصر (۱۹۹۲).
گرچه پناهندگی جمعی را باید جزو رسم حِلف و همپیمانی به شمار آورد. [۳۰]
محمود مقداد، الموالی و نظامالولاء منالجاهلیهالیاواخر العصر الاموی، ج۱، ص۴۸، دمشق۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
رسمیتجوار به این بود که مجیر در ملاعام جوار را قبول کند. در پی آن، مجار در پناه مجیر قرار میگرفت و مجیر در برابر هرچه بر مجار میرسید و از او سر میزد، مسئول بود و میبایست حق جوار را پاس میداشت. [۳۱]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۰ـ۳۶۲، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
مجار بدینوسیله در قبیلهجدید از حق توطن و حقوق و [وظیفه [وظایف]] افراد اصلی قبیله برخوردار میشد. [۳۲]
شوقی ضیف، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۶۱، ج۱: العصر الجاهلی، قاهره۱۹۷۱.
[۳۳]
شوقی ضیف، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۶۷، ج۱: العصر الجاهلی، قاهره۱۹۷۱.
۷ - موارد رایجاز موارد رایج جوار آن بود که خَلیع (کسی که قبیلهاش وی را، به سبب ارتکاب جنایتی، خلع و طرد کردهبود) برای نجات جانخود از قبیله دیگر درخواست جوار میکرد، [۳۴]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۹۳، قاهره۱۹۸۶.
[۳۵]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۹۵، قاهره۱۹۸۶.
[۳۶]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۷، مصر (۱۹۹۲).
البته بسیاری از مردم، به کسانی که قومشان آنان را طرد کرده بودند و جرائم بسیار داشتند، پناه نمیدادند و بدینترتیب این افراد به یاغیان و راهزنان، کهگاه صعلوک نام میگرفتند، میپیوستند. [۳۷]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۶۰، قاهره۱۹۸۶.
پناهنده میتوانست با جوار، خود را از خشم و آزار مخالفان دور نگاهدارد، اموال غارتشده خویش را پسبگیرد، در ایامی که زمینهایش بیآب و علف بود از زمینهای مجیر برای چرای دام استفاده کند و از چاهی که در زمینهای مجیر بود آب بر دارد، یا کاروان تجاری خود را در گذر از سرزمین پرخطر جزیرهالعرب ، در جوار فرد و قبیلهای قدرتمند درآورد. [۳۸]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۶، مصر (۱۹۹۲).
[۳۹]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۵۱ـ ۱۵۳، مصر (۱۹۹۲).
[۴۰]
معمربنمثنیابوعبیده، دیوانالنّقائض: نقائض جریر و الفرزدق، ج۱، ص۱۷۶، بیروت ۱۹۹۸.
[۴۱]
معمربنمثنیابوعبیده، دیوانالنّقائض: نقائض جریر و الفرزدق، ج۲، ص۳۰۰، بیروت ۱۹۹۸.
[۴۲]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۹۲ـ۹۳، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
[۴۳]
ابنحبیب، کتاب المحبّر، ج۱، ص۱۹۴ـ ۱۹۶، چاپ ایلزهلیشتناشتتر، حیدرآباد، دکن۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
[۴۴]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۲، ص۱۰۴، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۴۵]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۳، ص۴۵۲ ـ ۴۵۳، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۸ - وظایف بزرگ قبیلهجوار دادن از وظایف شیخ و بزرگ قبیله بود، [۴۶]
شوقی ضیف، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۶۰ـ ۶۱، ج۱: العصر الجاهلی، قاهره۱۹۷۱.
زیرا تنها از او انتظار میرفت که به نحو مطلوب از خواهان جوار حمایتکند. [۴۷]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۹، مصر (۱۹۹۲).
افراد قبیله نیز او را در وفای بدان یاری میکردند. [۴۸]
محمدبناحمد ازهری، تهذیب اللغه، ذیلمادّه، ج۱۱، چاپ محمد ابوالفضلابراهیم، قاهره.
[۴۹]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۱، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
طبعاً به سبب مسئولیت سنگین جوار، کسانی همچونهمپیمانان (حَلیف)، طرد شدگان (خَلیع)، پناهندگان (مجار یا مستجیر)، زنان و بندگان نمیتوانستند جوار دهند. [۵۰]
محمود مقداد، الموالی و نظامالولاء منالجاهلیهالیاواخر العصر الاموی، ج۱، ص۴۹، دمشق۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۵۱]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۲۰، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
[۵۲]
ابنحبیب، کتاب المحبّر، ج۱، ص۱۹۶، چاپ ایلزهلیشتناشتتر، حیدرآباد، دکن۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
با وجود این، گزارشهایی از پناهدادن زنان، به اتکای نیروی عشیره و قبیله خود، به پناهجویان وجود دارد. [۵۳]
عمروبنبحر جاحظ ، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، چاپ فوزی خلیلعطوی، بیروت۱۹۶۹.
[۵۴]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۳، ص۴۵۰ـ۴۵۳، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۵۵]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۹ـ ۱۴۰، مصر (۱۹۹۲).
خواهان جوار میتوانست عرب یا غیر عرب ، از همان قبیله یا بیگانه، آزاد یا برده ، مرد یا زن، بالغ یا غیربالغ باشد. [۵۶]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۸، مصر (۱۹۹۲).
۹ - اشکال جوارجوار به شکلهای گوناگون صورتمیپذیرفت. ۹.۱ - روشمتداولروشمتداول آنبود که فردی به خیمه و خرگاه بزرگ قبیله وارد میشد و تقاضای جوار میکرد. اگر رئیس قبیله میپذیرفت، جوار را اعلان میکرد. [۵۷]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۱، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۹.۲ - اشکال دیگرجوار در جاهایی مانند بازار و انجمن اعلان میشد. برخی از مکیان برای اعلان حمایت از پناهجو، در کعبه سوگند میخوردند و در اینصورت، خروج از جوار فقط در کعبه اعلانمیشد. [۵۸]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۹۶ـ ۹۷، قاهره۱۹۸۶.
اگر شخصی به قبری پناه میجست صاحبان آن قبر میبایست از او دفاع میکردند (بستو بستنشینی). این گونه جوار مختص دورهجاهلی نبود و در دورهاسلامی نیز وجود داشت، چنانکه مردم وقتی به محوطه گور عامربنطفیل (از بزرگان و شاعران جاهلی که به رغم مذاکره با پیامبر اکرم ایمان نیاورد و مشرک از دنیا رفت)، وارد میشدند بر جان و مال خود ایمن میگشتند. [۵۹]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۲ـ۳۶۳، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
قبرِ غالببنصَعصعه، پدر فَرَزْدَقِ شاعر ، نیز چنینبود. [۶۰]
معمربنمثنیابوعبیده، دیوانالنّقائض: نقائض جریر و الفرزدق، ج۱، ص۳۱۹، بیروت ۱۹۹۸.
۱۰ - جوار امروزهامروزه نیز پناهبردن به قبر برخی اشخاصبزرگ، نزد قبایل شرق اردن معمول است. [۶۱]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، مصر (۱۹۹۲).
اگر فرد به معبد یا مکان مقدّس پناه میبرد، متولیان آنجا میبایست حق جوار را رعایت میکردند، چنانکه هر که وارد حرم ( بیت ) مکه میگردید، از هر تجاوز و تعرضی ایمن میشد و قریش میبایست از او دفاع میکردند. [۶۲]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۳، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
آل مُلحمبنذُهل در وادی عَوف قبّهای به نام قبهالمعاذه داشتند که هرکس بدان پناه میجست، به وی پناه میدادند. [۶۳]
ابندرید، الاشتقاق، ج۲، ص۳۵۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
[۶۴]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۳، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
بعدها نیز حریم طاهری در بغداد منسوببه طاهربنحسین، (متوفی۲۰۷) بَست و پناهگاه به شمار رفت. [۶۵]
یاقوتحموی، معجم البلدان، ذیل «الحریم الطاهری » .
۱۱ - آداباز آداب جوار آن بود که فرد پناهجو گوشه جامه خود را به طناب خیمه میبست یا دور خیمه میگشت [۶۶]
ابوالفرجاصفهانی، ج۲۲، ص۶۸.
[۶۷]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۳ـ۳۶۴، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
یا نیزه را وارونه میکرد و اگر مجیر نیزه او را برمیداشت، در پناه وی قرارمیگرفت. [۶۸]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۴، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
همچنین اگر مجیر جامه خود را بر کسیکه جوار میخواست، میافکند وی در پناه بود. این شیوه و شبیه آن در میان قبایل بربر الجزایر باقی ماندهاست. [۶۹]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۴۴، مصر (۱۹۹۲).
[۷۰]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۶۲، مصر (۱۹۹۲).
۱۲ - شروطشروط جوار، بسته به درخواست و اوضاع، متفاوت بود. گاه مجیر متعهد میشد که از جار خود در برابر شخص یا قبیلهای دفاعکند یا شخص معینی را استثنا میکرد. گاه نیز تعهد او عام بود. [۷۱]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۴ـ۳۶۵، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
[۷۲]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۹۶، قاهره۱۹۸۶.
[۷۳]
ابنحبیب، کتاب المحبّر، ج۱، ص۳۵۲، چاپ ایلزهلیشتناشتتر، حیدرآباد، دکن۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
۱۳ - مدت زمانمدت زمان جوار گاهی مطلق و دائم ، و بیشتر موقت بود و با تحقق هدفی که پیمان جوار به سبب آن بسته شدهبود، پایانمییافت [۷۴]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۲، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
سید عبدالعزیز سالم، ص۴۳۶؛. [۷۵]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۵۶، مصر (۱۹۹۲).
در جوار موقت، معمولاً سه روز حرمت جوار را نگاه میداشتند [۷۶]
مُفَضَّلبنسلمه، الفاخر، ج۱، ص۲۲۳، چاپعبدالعلیم طحاوی، قاهره (۱۳۸۰/۱۹۶۰).
مگر آنکه مجیر، جوار وی را تجدید میکرد.کسانی همچون غریبان و مسافران و نیازمندان ، با استفاده از حق جوار، آسایش و روزی خود را در اوضاع دشوار تأمین و جان خود را حفظ میکردند. [۷۷]
ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۳۲۱، چاپ صلاحبنمحمدبنعویضه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۷۸]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۴، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
احساس تعهد به پناهنده گاه چنان قوّت میگرفت که پیوند خونی و خویشاوندی در برابر آن کمارزش میشد و گاه پناهدهنده، به انتقام خونپناهنده برادر خود را میکشت. [۷۹]
ابنحبیب، کتاب المحبّر، ج۱، ص۳۴۸، چاپ ایلزهلیشتناشتتر، حیدرآباد، دکن۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
[۸۰]
مرزوقبن صنیتان، «الجوار فی الشعر العربی حتی العصر الاموی»، ج۱، ص۲۱، حولیات کلیه الا´داب (جامعه الکویت)، ش۷۰ (۱۴۱۰ ـ ۱۴۱۱).
در مواردی پناهدهنده، از شرّ جن و انس و حتی مرگ به پناهنده پناه میداد، یعنیخود را متعهد میدانست که پس از مرگ پناهنده، دیه او را به خانوادهاشبپردازد و اگر پناهنده کشته شود، انتقام وی را بگیرد یا دیهاش را از قاتل بگیرد به صاحبان خون بدهد. [۸۱]
معمربنمثنیابوعبیده، ج۱، ص۸۹، دیوانالنّقائض: نقائض جریر و الفرزدق، بیروت ۱۹۹۸.
[۸۲]
ابوالفرجاصفهانی، ج۹، ص۱۲۰ـ ۱۲۱.
[۸۳]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۳، ص۴۷۷ـ ۴۷۸، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۸۴]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۵۴، مصر (۱۹۹۲).
در مقابل، پناهنده وظیفه داشت حد جوار را محترم شمارد، مال پناه دهنده را ضایع نکند و آبروی او را نریزد و گرنه جواردهنده حق داشت که او را خلع کند. [۸۵]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۹۷، قاهره۱۹۸۶.
پناهنده همچنین موظف بود که از جواردهنده دفاع کند. [۸۶]
جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۶۱، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
ضمناً نباید از نظر دور داشت که جوار عقدی بود و هریک از طرفین میتوانست پایان یا فسخ آن را اعلام کند. فسخ جوار اغلب به سبب پایبند نبودن یکی از طرفین به تعهدِ خود صورت میگرفت. [۸۷]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۲، مصر (۱۹۹۲).
[۸۸]
محمود سلامزناتی، نظم العرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۵۶، مصر (۱۹۹۲).
وابستگی از نوع جوار و زندگی در پناه دیگران، همیشه سرانجام خوشی نداشت. گاه مجیر بدرفتاری و خیانت و پیمانشکنی میکرد یا نمیتوانست جان مستجیر را حفظ کند، در اینصورت باید نصف دیه او را میپرداخت. [۸۹]
ابوالفرجاصفهانی، ج۳، ص۲۶.
[۹۰]
یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، ج۱، ص۹۷، قاهره۱۹۸۶.
اگر جوار فسخ میگردید، مانند هنگامِ پناهدادن، در ملاعام اعلام میشد. [۹۱]
عباس زریابخویی، سیره رسولاللّه، ج۱، ص۲۲، تهران۱۳۷۰ ش.
جوار در صدر اسلام . ۱۴ - تایید اسلاماسلام حسن جوار را به منزله ارزشی اخلاقی و ایمانی مطرح کرد و آن را محترم شمرد و پیامبر اکرم نیز، ضمننخستینتعالیم خود، مردم را به این امر سفارش کرد. [۹۲]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۵۹، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
طبعاً توصیه اسلام به حسن جوار و احسان به جار، بالاتر و فراتر از رسمعرببود. اسلام ایمان و حقمداری را در مضمون اجتماعی جار دخالت داد و حفظ جوار را از ارکان برپایی جامعهآرمانی و رفتاری خیرخواهانه و برخاسته از روح ایمان دانست. ۱۴.۱ - در قرآن کریمدر قرآنکریم مشتقات جوار حدود ده بار آمدهاست [۹۳]
محمدفؤاد عبدالباقی، المعجمالمفهرسلالفاظ القرآنالکریم، ذیل «جور»، قاهره۱۳۶۴، چاپ افست تهران (۱۳۹۷).
که مراد از آن در چند مورد پناه دهندگی مطلق پروردگار و در یک مورد زنهار دادن و حفظ و حمایت است.در آیه۳۶ سوره نساء ، جار به معنای همسایه است و نیکی کردن به وی امر شدهاست. ۱۴.۲ - در سنتدر سنّت نیز بر رعایت حقوق جار تأکید و بر حسن جوار، به هر دو معنی، سفارش شده و در احادیث بسیاری، حرمت و رعایت حقهمسایگی و اهمیت آن در ایجاد جامعهای سالم یادآوری گردیدهاست (علیبنحسین (ع)، ص۲۸۶ـ۲۸۷؛. [۹۸]
ابنابیالدنیا، کتاب مکارمالاخلاق، ج۱، ص۸۰ـ۸۷، چاپجیمز أ بلمی، ویسبادن۱۳۹۳ /۱۹۷۳.
[۱۰۰]
علیبنحسامالدینمتقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۹، ص۴۹ـ۶۲، چاپ بکری حیانی و صفوهسقا، بیروت۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
[۱۰۱]
مرزوقبن صنیتان، «الجوار فی الشعر العربی حتی العصر الاموی»، ج۱، ص۲۵ـ۳۰، حولیات کلیه الا´داب (جامعه الکویت)، ش۷۰ (۱۴۱۰ ـ ۱۴۱۱).
با اعلان دعوت اسلام در مکه ، مشرکان به آزار نو مسلمانان پرداختند؛ ازاینرو، پیامبر به مسلمانان اجازه داد تا به حبشه هجرت کنند و در جوار نجاشی ، پادشاه آنجا، قرار گیرند. [۱۰۲]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹.
[۱۰۳]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۴۴، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
مفهوم جوار در اینهجرت از مفهوم قبیلهای آن فراتر رفت و باید آن را نوعی پناهندگی سیاسی تلقی کرد. پناهندگان مدتی بعد، بر اساس شایعه اسلام آوردن قریش ، روانه مکه شدند، اما نزدیک شهر خبر یافتند که اسلامآوردن مکّیان دروغ بودهاست و ناچار هریک پنهانی یا در پناه کسی وارد مکه شد. [۱۰۴]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۳، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
از اینمیان، عثمانبن مَظعون که در پناه ولیدبنمُغِیرَه در آمده بود، بعداً پناهندگی به وی را رد کرد و، مطابق مفهوم قرآنی جوار، گفت که به جوار خدا خشنودم و فقط از او پناه میخواهم. [۱۰۵]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۸ ـ۹، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
۱۴.۲.۱ - جوار پیامبرگفتهاند رسولخدا نیز، پس از بازگشت از سفر طائف ، ناچار شد از برخی مکّیان پناه و امان بخواهد، اما آنان نپذیرفتند و آن حضرت سرانجام، در جوار مُطعِمبنعَدی وارد مکه شد. [۱۰۶]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (لیدن)، ج۱، قسم۱، ص۱۴۲.
[۱۰۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۳۴۷ـ ۳۴۸.
طبق برخی روایات ، پیامبر بعداً فرمود دوست ندارم بیش از یک روز در جوار مشرکی بمانم، لذا از پناه مطعم درآمد (طبرسی، ج۱، ص۱۳۶؛. [۱۰۸]
جعفر مرتضیعاملی، الصحیحمنسیرهالنبیالاعظم صلیاللّهعلیهوآله&zwnjgt;جوادعلیzwnj;، بیروتlt;ref;وسلم&zzwnj; معینی wnj;، ج۲، ص۱۶۷، قم۱۴۰۳.
در عهدنامه ای که رسول خدا میان مهاجران و انصار از یک سو و یهودیان و قبایل عرب از سوی دیگر نوشت، مضامینی مندرج است که برخی از آنها به صراحت ناظر به موضوع جوار در مفهوم جدید اسلامی و سیاسی آن است، از جمله آنکه هیچ مشرکی از مدینه حق ندارد مال و جان مشرکان قریش را جوار دهد؛ جان جار (احتمالاً به دو معنای همسایه و پناهدادهشده) همچون جان خویشاست؛ به هیچ زنی جز با اذن کسانشپناهدادهنمیشود؛ از ظالم و مجرم حمایتنمیشود و آنانهر جا باشند، چه در مدینه و چه بیرون آن، در اماننیستند. [۱۰۹]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
در رسم جوار تحولی دیگر نیز صورتگرفت. با وجود وحدت و اخوت بر مبنای ایمان و تساوی حقوقافراد، هر فردی، حتی کمترین آنها از حیث پایگاه اجتماعی، میتوانست جوار دهد و قرار او بر همه مسلمانان محترم و تعهدآور بود. ۱۴.۲.۲ - جوار مسلمانانکلام پیامبر اکرم » یجیرُعلیهم أدناهم «(کمترینِ آنان (مسلمانان) میتواند از طرف مسلمانان به کسی پناه دهد)، «یسْعی» بذِمَّتهماَدْناهُم «(کمترینِ آنان (مسلمانان) میتواند از طرف ایشان تعهداتی در برابر کفار به ذمه بگیرد)، «اِنَّه یجیر علیالمسلمینَ أدناهم» (کمترینِ مسلمانان میتواند از طرف آنان به کسی پناهدهد)، دالّ بر اینمعنیاست [۱۱۲]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۱۴۸، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
[۱۱۳]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۳۱۳، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
[۱۱۴]
کلینی، اصول الکافی، ج۵، ص۳۰.
[۱۱۵]
ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۳۰۱ـ ۳۰۲، چاپ صلاحبنمحمدبنعویضه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۱۱۶]
کلینی، اصول الکافی، ج۵، ص۳۱.
از این رو، چون زینب ، دختر پیامبر، به همسر سابقش ابوالعاصبنربیع ، که همچنان مشرک (مسالمتجو نه جنگ طلب) بود، پناهداد، پیامبر عهد وی را تنفیذ و به اکرام پناهندهاشسفارشکرد. [۱۱۷]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۲، ص۳۱۲ـ۳۱۳، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
اگر کسانیکه پیامبر عزم جهاد با آنان را داشت، به گروهی میپیوستند که با مسلمانان پیمانی، ولو به شکل جوار، داشتند جان و مالشان ایمن میگشت. [۱۱۹]
طبری، جامع، ج۵، ص۱۹۷ـ ۱۹۸.
۱۵ - قبل از فتح مکهپیش از فتح مکه ، ابوسفیان از فاطمه سلاماللّهعلیها خواست فرزندش، حسن علیهالسلام، را وا دارد تا به وی و قریش جوار دهد، اما حضرتفاطمه پاسخ داد که حسن خردسال است، وانگهی هیچ کس حق ندارد به کسی بر ضد پیامبر جوار دهد. [۱۲۰]
ابنهشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۸ـ۳۹، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶.
۱۶ - بعد از فتح مکهپس از فتح مکه و سپس نزول سوره برائت ، جوار تنها قانونی بود که مشرکان میتوانستند با تمسک به آن در امان بمانند. بر اساس آیه ۶ سوره توبه ، اگر کسی از مشرکان حربی از پیامبر امان و جوار میخواست تا کلام خدا ، یعنی قرآن ، را بشنود پیامبر میبایست به او پناه میداد و اگر مسلمان نمیشد او را به جای امن خود باز میگرداند [۱۲۱]
طبری، جامع، ج۱۰، ص۷۹.
طبرسی، ذیلآیه).فقها به استناد این آیه و احادیث متعدد، بحث عقد امان را مطرحکردهاند. ۱۷ - پس از رحلت پیامبرپساز رحلت پیامبر اکرم، تعصبات قبیلهای بر ارزشهایاسلامی چیرهگشت، ازاینرو حضرت علی علیهالسلام در خطبه قاصعه ، ضمنهشدارهای فراوان، مردم را به تعصب ورزیدن در کارهایپسندیده و خصلتهای ستوده، همچون حفظ جوار و وفاداری به عهد و امان، سفارشکرد (نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲). در ایندوره، جوار به مفهوم جاهلی و اسلامی آن وجود داشت، چنان که پس از جنگ جمل (۳۶ هجری) گروهی از شکست خوردگان و فراریان اموی نزد عصمهبن ابیرتیمی رفتند و وی به آنان یک سال پناهداد، سپس آنانرا به همراه چهارصد سوار به سلامت راهی شام و دربار معاویه کرد. [۱۲۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۴، ص۵۳۵.
از سویدیگر، در زمان یزیدبن معاویه (تاریخ ۶۰ ـ ۶۴)، عَمروبنسعید اموی ، والی مکه، به امامحسین علیهالسلام پیشنهاد کرد که وی را در امان و پناه خویشگیرد، ولی آن حضرت امانخدا را بهترین پناه و اماندانست. [۱۲۳]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۳۸۸.
آیین جوار به تدریج اهمیت پیشین خود را از دستداد و با برپایی دولت اسلامی و اقتدار حکومت مرکزی، خود دولت عهدهدار تأمین جان و مال مردم و برقراری امنیت عمومی شد. از طرفی، سیاست قاطع والیان در برابر اشرافعراق ، نفوذ قبیلهای اشراف را کاهش داد و آنان را از امتیازات فراوانی که اسلافشان در جاهلیت برخوردار بودند، محروم ساخت؛ البته نظام جوار در دوره اسلامی به کلی از میان نرفت، زیرا دولت توانایی کافی برای ایجاد امنیت نداشت و در مناطق بادیهنشین و جاهایی که حکومتمرکزی کمتر تسلط داشت، جوار همچنان اهمیت خود را حفظ کرد. ۱۸ - فهرست منابع(۱) قرآن. (۲) ابنابیالدنیا، کتاب مکارمالاخلاق، چاپجیمز أ بلمی، ویسبادن۱۳۹۳ /۱۹۷۳. (۳) ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ صلاحبنمحمدبنعویضه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۴) ابنحبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزهلیشتناشتتر، حیدرآباد، دکن۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت. (۵) ابندرید، الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۷۸/۱۹۵۸. (۶) ابنسعد، الطبقات الکبرى (لیدن). (۷) ابنقتیبه، الشعر و الشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، قاهره (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷). (۸) ابنهشام، السیره النبویه، چاپ مصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶. (۹) ابوالفرجاصفهانی، مقاتل الطالبیین و اخبارهم. (۱۰) معمر بن مثنیابوعبیده، دیوانالنّقائض: نقائض جریر و الفرزدق، بیروت ۱۹۹۸. (۱۱) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغه، ج۱۱، چاپ محمد ابوالفضلابراهیم، قاهره. (۱۲) عبدالملک بن قریباصمعی، تاریخ العرب قبلالاسلام، چاپمحمدحسنآلیاسین، بغداد ۱۳۷۹/۱۹۵۹. (۱۳) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم مااستعجم مناسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفیسقا، بیروت۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۱۴) عمرو بن بحر جاحظ ، المحاسن و الاضداد، چاپ فوزی خلیلعطوی، بیروت۱۹۶۹. (۱۵) یحیی وهیب جبوری، الجاهلیه: مقدمه فی الحیاه العربیه لدراسه الادبالجاهلی، بغداد ۱۳۸۸/۱۹۶۸. (۱۶) جوادعلی، المُفصَّل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، بیروت۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸. (۱۷) خلیل بن احمد، کتابالعین، چاپ مهدیمخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۱۸) عباس زریابخویی، سیره رسولاللّه، تهران۱۳۷۰ ش. (۱۹) محمودسلام زناتی، نظم العرب قبلالاسلام، مصر (۱۹۹۲). (۲۰) اسماعیل بن محمد سیدحمیری، دیوان، چاپ شاکر هادیشکر، بیروت (۱۹۶۶). (۲۱) سیدعبدالعزیز سالم، تاریخالعرب فی عصر الجاهلیه، اسکندریه (۱۹۸۸). (۲۲) شوقی ضیف، تاریخالادبالعربی، ج۱: العصر الجاهلی، قاهره۱۹۷۱. (۲۳) احمدزکی صفوت، جمهره خطب العرب فی عصور العربیه الزاهره، قاهره (۱۳۵۲/۱۹۳۳). (۲۴) فضل بن حسنطبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم۱۴۱۷. (۲۵) فضل بن حسنطبرسی، مجمعالبیان. (۲۶) طبری، تاریخ (بیروت). (۲۷) طبری، جامع. (۲۸) جعفرمرتضی عاملی، الصحیحمنسیرهالنبیالاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قم۱۴۰۳. (۲۹) علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، امام اول، نهجالبلاغه، چاپ صبحیصالح، قاهره۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۳۰) علی بنحسین (علیهالسلام)، امام چهارم، رسالهالحقوق، در محمدرضا حسینیجلالی، جهاد الامامالسجاد زینالعابدین علیبن الحسینبن علیبن ابی طالب علیهمالسلام، قم (۱۴۱۸). (۳۱) کلینی، اصول الکافی. (۳۲) علی بنحسامالدینمتقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوهسقا، بیروت۱۴۰۹/ ۱۹۸۹. (۳۳) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجمالمفهرسلالفاظ القرآنالکریم، قاهره۱۳۶۴، چاپ افست تهران (۱۳۹۷). (۳۴) محمد بن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت۱۴۰۲/ ۱۹۸۲. (۳۵) مرزوق بن صنیتان، «الجوار فی الشعر العربی حتی العصر الاموی»، حولیات کلیه الا´داب (جامعه الکویت)، ش۷۰ (۱۴۱۰ ـ ۱۴۱۱). (۳۶) محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقیعربی با زبانهای سامی و ایرانی، تهران ۱۳۵۷ ش. (۳۷) مُفَضَّل بن سلمه، الفاخر، چاپعبدالعلیم طحاوی، قاهره (۱۳۸۰/۱۹۶۰). (۳۸) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، دیوانالمُفضّلیات، معشرحقاسمبنمحمدبنبشار انباری، چاپ چارلز جیمز لایل، آکسفورد ۱۹۲۱، چاپافستبغداد. (۳۹) محمود مقداد، الموالی و نظامالولاء منالجاهلیهالیاواخر العصر الاموی، دمشق۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. (۴۰) احمد بن محمد میدانی، مجمعالامثال، چاپمحمدابوالفضلابراهیم، بیروت۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۴۱) نصر بن مزاحم، وقعه صفّین، چاپ عبدالسلاممحمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپافستقم۱۴۰۴. (۴۲) یاقوتحموی، معجم البلدان. (۴۳) یعقوبی، تاریخ. (۴۴) یوسف خلیف، الشعراء الصعالیک فیالعصر الجاهلی، قاهره۱۹۸۶. ۱۹ - پانویس
۲۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جِوار»، شماره۵۱۳۷. ردههای این صفحه : آداب و رسوم جاهلیت | عصر جاهلیت
|