حجحَجّ، از مهمترین احکام عبادی و از فروع دین و نیز یکی از ارکان اسلام، که در ماه ذیحجه هر سال با مراسمی مخصوص و باشکوه در مکه برگزار میشود. فهرست مندرجات۲ - اهمیت ۳ - معنای واژه حج ۴ - معنای اصطلاحی ۵ - تعریف مناسک حج ۶ - شعائر حج ۷ - حج اکبر ۸ - روز حج اکبر ۹ - اسامی روزهای خاص ۱۰ - حج در قرآن ۱۱ - حج در احادیث ۱۱.۱ - جایگاه ۱۱.۲ - حکمتهای تشریع ۱۱.۳ - مناسک ۱۲ - حج در کلام عرفا ۱۳ - آداب ۱۴ - شرائط قبولی ۱۵ - منبع احکام حج ۱۶ - آثار فقهی ۱۷ - وجوب ۱۷.۱ - دلیل ۱۷.۲ - نوع وجوب ۱۷.۳ - شرایط ۱۷.۳.۱ - استطاعت ۱۷.۳.۲ - کمال جسمی و عقلی ۱۷.۳.۳ - حرّیت و آزادی ۱۸ - استطاعت ۱۸.۱ - مستند فقها ۱۸.۲ - اختلاف دیدگاهها ۱۸.۳ - مالکیان ۱۸.۴ - شافعیان ۱۸.۵ - حنفیان و حنبلیان ۱۸.۶ - مشهور فقهای شیعه ۱۸.۷ - زاد و راحله ۱۸.۸ - داشتن دَین ۱۸.۹ - استطاعت بذلی ۱۸.۱۰ - دوام ۱۸.۱۱ - استطاعت بدنی ۱۸.۱۲ - راه سفر ۱۸.۱۳ - استطاعت زمانی ۱۸.۱۴ - زن ۱۹ - استحباب ۲۰ - اقسام ۲۰.۱ - تفاوتها ۲۰.۲ - تکلیف ۲۰.۲.۱ - اهل سنت ۲۰.۲.۲ - فقهای امامی ۲۱ - نوع حج پیامبر (ص) ۲۲ - حج تمتع ۲۲.۱ - نهی عمر ۲۲.۲ - معنای واژه ۲۲.۳ - وجه نامگذاری ۲۲.۴ - شرایط ۲۲.۵ - واجبات ۲۲.۵.۱ - عمره تمتع ۲۲.۵.۲ - حج تمتع ۲۳ - حج اِفراد و قران ۲۳.۱ - حج اِفراد ۲۳.۲ - حج قران ۲۳.۳ - عدول به حج تمتع ۲۴ - واجبات مشترک ۲۵ - حلیت ۲۶ - نیابت در حج ۲۷ - وصیت به حج ۲۸ - صَدّ و اِحصار ۲۹ - نرسیدن به وقوفین ۳۰ - فهرست منابع ۳۱ - پانویس ۳۲ - منبع ۱ - تعریفحجّ در لغت به معنی قصد به شیء معظم است و در شرع مقدس اسلام اراده و قصد مکلف به بیت الله الحرام با اوصاف مخصوص در زمان مخصوص و با شرائط بالخصوص را میباشد. [۱]
التعریفات، السید الشریف علی بن محمد الجرجانی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ص ۳۶.
گروهی از مفسرین اسلامی حج را ‹‹قصد خانه خدا کردن برای انجام مناسک و اعمالی خاص در سرزمین خانه خدا›› تعریف کرده اند و برخی دیگر حج را اسمی برای مجموعه مناسکی اند که در مشاعری خاص ( منا، مشعر، عرفات) انجام می شود و در واقع حج در این معنی تنها قصد خانه خدا کردن نیست. با صرف نظر از اشکالات تعریف اول و دوم در سومین تعریف، برخی حج را قصد خانه خدا کردن و به جا آوردن اعمالی خاص در مشاعری خاص تعریف کردهاند. در این تعریف هم ‹‹قصد›› آمده، هم ‹‹انجام اعمال›› و هم قید ‹‹مشاعر خاص›› که این تعریف کاملتر و جامعتر به نظر میرسد. ۲ - اهمیتامام خمینی در تحریرالوسیله مینویسد: «هو من ارکان الدین، وترکه من الکبائر. و هو واجب علی کلّ من استجمع الشرائط الآتیة.» یعنی حجّ از ارکان دین است و ترک آن از گناهان کبیره میباشد و آن بر همه کسانی که شرائط حجّ در آنها جمع شود، واجب است. در اهمیت حجّ و در مذمّت ترک آن روایات مختلفی وارد شده است که به یک نمونه اشاره میشود؛ امام صادق (ع) فرمودند: «مَن ماتَ و لم یحجّ حجّة الاسلام و لم یَمْنعه من ذلک حاجةٌ تجحف به أو مرضٌ لایطیق فیه الحج، او سلطان یمنعه، فلیمت یهودیاً او نصرانیاً» «کسی که بمیرد و حال آنکه حجةالاسلام را به جا نیاورده باشد در حالی که مانعی از بجا آوردن حج بوجود نیامده باشد از قبیل حاجتی که مانع انجام حج شود یا مرضی که در آن تحمل اعمال حج را نداشته باشد یا سلطان ظالمی مانع از حج شود، پس بمیرد یهودی یا نصرانی». ۳ - معنای واژه حجمعنای واژه عربیِ حَجّ یا حِجّ، دلیل و برهان آوردن و امری مهم را قصد کردن، ذکر شده است. [۴]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «حجج»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
[۶]
محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «حجج»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۴ - معنای اصطلاحیمراد از حج در متون و منابع اسلامی، از جمله منابع فقهی، عازم شدن به سمت بیت اللّه الحرام به منظور به جا آوردن اعمال و عباداتی ویژه در زمانی خاص است. به تعبیر برخی فقها، اصطلاح فقهیِ حج بر مجموعه اعمالی دلالت دارد که در مکانهایی خاص در مکه انجام میشوند. [۸]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۶۳، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹.
[۹]
علی بن حسین محقق کرکی، رسائل المحقق الکرکی، ج۲، ص۱۴۹۱۵۰، چاپ محمد حسون، رساله:۱۸ رسالة فی الحج، قم ۱۴۰۹۱۴۱۲.
۵ - تعریف مناسک حجبه مجموع کارهای عبادی آیین حج، مناسک حج میگویند. [۱۴]
محمود بن احمد عینی، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۱۲۱، بیروت (بی تا).
کلمه مناسک (جمع مَنْسَک) به معنای مکان یا زمان عبادت، عبادت کردن و محل ذبح است که توسع معنایی یافته و بر همه کارهایی که حجگزار در مکه انجام میدهد، اطلاق میشود. [۱۵]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «نسک»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
[۱۶]
ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «نسک»، چاپ محمود طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۶ - شعائر حجهمچنین تعابیر شعائر حج و شعائراللّه نیز به همین معنا به کار رفتهاند. [۲۰]
طبری، جامع البیان، ذیل حج: ۳۳.
[۲۲]
محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج۶، ص۳۱۰، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
در پارهای موارد، شعائر حج بر مظاهر و نشانههای حج اطلاق شده است. [۲۳]
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۹۲، بیروت: دارصادر، (بی تا).
[۲۵]
محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج۶، ص۳۱۰، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
از جمله معانی شایع واژه حج در منابع فقهی، به ویژه هنگامی که در برابر اصطلاح «عمره» به کار میرود، آن بخش از احکام و مناسک حج است که در چهارچوب مناسک عمره قرار نمیگیرد (مثلاً اصطلاح حج تمتع در برابر عمره تمتع به کار میرود ). ۷ - حج اکبردر حدیثی، مراد از تعبیر قرآنیِ «حج اکبر»، حج سال نهم هجری که مسلمانان و مشرکان با یکدیگر حج گزاردند، ذکر شده است. به علاوه، گاه مراد از حج اکبر را حج پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم یا حجی که در آن روز عرفه با جمعه مصادف شود، دانستهاند، همچنین تعبیر مذکور بر حج تمتع یا بخشی از مناسک آن و در برابر، تعبیر حج اصغر بر عمره تمتع اطلاق شده است. [۳۲]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۵۱، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
[۳۴]
ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۲، ص۶۸۴، اپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۸ - روز حج اکبرمنظور از روز حج اکبر (یومَ الحَجِّ الاَکبَر، برگرفته از آیه ۳ توبه ) در احادیث، روز عید قربان [۳۷]
محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۵، ص۲۹، بیروت ۱۹۷۳.
و نیز روز عرفه (روز نهم ذیحجه) [۳۸]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۲۳ـ۲۲۴، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
دانسته شده است.۹ - اسامی روزهای خاصدر منابع فقهی، به تبع احادیث، برای روزهای مخصوصِ مناسک حج در ماه ذیحجه، نامها و تعبیرهای خاصی به کار رفته است، از جمله روز تَرْوِیه برای روز هشتم، روز عرفه و روز مشهود برای روز نهم، روز نَحر (قربانی کردن) برای روز دهم، ایام معدودات، ایام تشریق و ایام مِنا برای روزهای یازدهم تا سیزدهم، روز قبر برای روز یازدهم و روز تحصیب برای روز چهاردهم. ۱۰ - حج در قرآندر قرآن، آیات متعددی درباره حج آمده و حج، تکلیفِ اشخاص مستطیع و از شعائر بزرگ و شایسته تعظیم به شمار رفته است. بنا بر آیه ۲۷ حج، حضرت ابراهیم علیهالسلام مأمور شد که حکم حج را به مردم ابلاغ کند. قرآن حج را عبادتی معرفی کرده که زمانی معین دارد و هلال، نشانه حلول ماه جدید و فرا رسیدن موسم آن است. همچنین در قرآن به معین بودن ماههای برگزاری حج تصریح شده است. بر این اساس، رسم جاهلیِ تغییر ماههای حرام و جلو انداختن یا تأخیر اجرای مناسک حج (یا به تعبیر قرآن، نَسیءْ) مردود اعلام گردیده است. در آیات متعدد دیگری به مناسک و احکام فقهی و اخلاقی حج پرداخته شده است، از جمله تشریع حج تمتع برای غیر اهالی مکه و مجاوران حرم، وقوف در مشعرالحرام و عرفات همراه با آداب آن، احکام مربوط به قربانی کردن و شکار کردن (صید) در مناسک حج، وجوب طواف خانه خدا و سعی میان صفا و مروه، جایز نبودن تراشیدن موی سر پیش از انجام قربانی، جواز کسب و تجارت در حج، برخی کارهای ممنوع یا مذموم در هنگام مراسم حج، مانند مجادله و مباشرت با همسر و مخالفت با برخی سنّتهای ناپسند جاهلی در اعمال حج. ۱۱ - حج در احادیث۱۱.۱ - جایگاهدر احادیث، حج از ارکان دین اسلام [۶۱]
ابن خُزیمه، صحیح ابن خزیمة، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمد مصطفی اعظیمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۶۲]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۲۸۵ـ ۲۸۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت، (بی تا).
و از برترین کارها و باارزش ترین فرایض [۶۵]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۴۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
به شمار رفته است.حضرت علی علیهالسلام حج را جهاد ناتوانان نامیده [۶۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
و در وصیت خود، کمترین دستاورد آن را آمرزش گناهان دانسته است (نیز برای نمونه احادیث اهل سنّت از پیامبر به این منبع رجوع کنید [۷۰]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۹، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
).ادا نکردن یا به تأخیر انداختن حج واجب در احادیث به شدت نکوهش و موجب بروز آثار و تبعات منفی دنیوی و اخروی اعلام شده است. [۷۱]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۷۲]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۳ـ۱۵۴، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
حج در احادیث چنان اهمیتی دارد که بر زمامدار مسلمانان فرض شده که اگر مردم فریضه حج را وانهند، آنان را به انجام دادن آن وادارد و در صورت نیاز، هزینه سفر را از بیت المال تأمین کند. ۱۱.۲ - حکمتهای تشریعاحادیث متعددی به حکمت تشریع حج پرداختهاند. امام علی در موارد گوناگون، شماری از این حکمتها را یاد کرده است، از جمله تواضع مسلمانان در برابر عظمت و عزت خداوند، رهایی از تکبر، آزمایشی بزرگ برای تحمل سختیها، نزدیکی مسلمانان به یکدیگر، فراهم شدن اسباب تقرب به خداوند و رحمت الهی. [۷۷]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۷۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۷۹]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۸۰]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها حج را عامل استوار ساختن دین شمرده است. امام صادق علیهالسلام گرد آمدن مسلمانان از نقاط مختلف جهان، آشنا شدن آنان با یکدیگر، بهره بردن از منافع گوناگون تجاری و فراگیری معارف و احادیث رسول اکرم را از حکمتهای حج خوانده است. امام رضا علیهالسلام نیز برخی حکمتهای تشریع حج را چنین برشمرده است: وارد شدن به مهمانسرای خداوند و توبه از گناهان گذشته، بازداشتن بدن از پیروی خواستها و لذایذ نفسانی، دورشدن از سنگدلی و ناامیدی، برآورده شدن نیازهای مردم، بهرهمندی انسانها از منافع اقتصادی حج، تفقه و آشنایی مردم با دین. [۸۳]
ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۹۰، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش.
۱۱.۳ - مناسکعلاوه بر احادیثی که به طور کلی به حکمت حج پرداختهاند، شماری از احادیث، حکمت هر یک از مناسک حج را ذکر کردهاند، از آن جمله است پرسشهای شبلی از امام سجاد و پاسخهای حضرت و نیز حدیثی از امام صادق. ۱۲ - حج در کلام عرفابرخی از عارفان و علمای اخلاق هم حکمتهای حج و اسرار و آداب اعمال آن را مطرح کردهاند. [۸۵]
علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا والدین، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/ ۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۸۶]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۲۲ـ۴۲۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
[۸۷]
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۲، ص۱۸۹ـ۲۰۶، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۳ - آدابتوصیههای متعددی از پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهمالسلام درباره آداب سفر حج نقل شده است، از جمله پشیمانی و توبه از گناهان گذشته، داشتن زهدی که از گناه باز دارد و حلمی که موجب چیرگی بر خشم گردد، خوشخلقی با هم سفران، گشادهدستی در هزینه کردن برای مخارج سفر حج و پرهیز از چانهزنی در خرید آن، سخن نیکو گفتن در طول سفر، احتراز از لغو و بیهودهگویی، و اطعام مستحقان. [۹۳]
ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ج۴، ص۳۳، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳۱۴۰۵/۱۹۸۳۱۹۸۵.
[۹۴]
عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی، فتح العزیز شرح الوجیز، ، ص ۵۸۶ـ۵۸۸، (بیروت) : دارالفکر، (بی تا).
[۹۵]
عبدالجبار بن زین العابدین شکوئی، مصباح الحرمین، ج۱، ص۹۹، چاپ جواد طباطبایی، تهران ۱۳۸۴ ش.
۱۴ - شرائط قبولیدر احادیث، پاداش حج و غفران الهی منوط به ادای آن با اخلاص و به دور از هرگونه ریا و خودنمایی قلمداد شده است. [۹۶]
ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ج۱، ص۵۰۴، قم ۱۳۶۸ ش.
[۹۷]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۳۰۲، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت، (بی تا).
پیامبر اکرم زمانی را پیشبینی کرده که ثروتمندان برای تفریح و خوشگذرانی، مردم عادی برای تجارت، قاریان برای خودنمایی و به دست آوردنِ اعتبار اجتماعی و فقرا برای تکدی به سفر حج میروند. [۱۰۱]
علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۵، ص۱۳۳، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۵ - منبع احکام حجگفتنی است حدیث حج پیامبر اسلام در سال دهم هجری، به روایت امام صادق علیهالسلام، مهمترین سند احکام حج و منبع استنباط آنها در همه مذاهب اسلامی به شمار میرود. [۱۰۲]
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۳۲۰ـ۳۲۱، بیروت: دارصادر، (بی تا).
[۱۰۳]
ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۰۲۲ـ۱۰۲۷، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بی تا).
در منابع جامع فقهیِ همه مذاهب اسلامی، همواره فصلی به مبحث حج اختصاص داشته است (برای نمونه به این منابع رجوع کنید [۱۰۶]
مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۳۲۲ـ۴۲۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶.
[۱۰۷]
محمد بن حسن شیبانی، الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۶۹، مع شرحه النافع الکبیر لعبدالحی لکنوی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۰۸]
محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، ج۲، ص۱۱۹ـ۲۴۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
).۱۶ - آثار فقهیبه سبب جایگاه مهم عبادتِ حج در فقه اسلامی، نگارش آثار فقهی و رسالههای مستقل درباره مبانی، احکام و مناسک حج از قرون نخستین هجری متداول بوده، که بخش مهمی از آنها را کتب مناسک، که برای عامه مردم تألیف شده است، تشکیل میدهد (برای نمونه به این منابع رجوع کنید. [۱۱۰]
ابن ندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۲۵۸.
[۱۱۱]
ابن ندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۲۶۴.
[۱۱۲]
ابن ندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۲۷۹.
[۱۱۳]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ستون ۱۱۳۰.
[۱۱۴]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ستون ۱۴۱۱.
[۱۱۵]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ستون ۱۶۶۳ـ۱۶۶۴.
[۱۱۶]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ستون ۱۸۲۹ـ۱۸۳۳.
[۱۱۷]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۱۵۰.
[۱۱۸]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه، ج ۲، ستون ۲۸۸.
[۱۱۹]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه، ج ۲، ستون ۵۵۷ـ ۵۵۸.
[۱۲۰]
آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۶، ص۲۴۹ـ۲۵۴.
[۱۲۱]
آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۲، ص۲۵۳ـ ۲۷۷.
بسیاری از شاگردان امامان شیعه علیهمالسلام نیز درباره حج و ابعاد گوناگون آن آثاری نگاشتند. [۱۲۲]
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۶، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
[۱۲۳]
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۳۹۴۰، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
[۱۲۴]
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۷۷، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
[۱۲۵]
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۵۶، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
[۱۲۶]
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۷، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
[۱۲۷]
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۴۱۳، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
[۱۲۸]
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۴۴۶، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
کتابهایی که به جنبههای خاصی از موضوع حج پرداختهاند نیز بسیارند، مانند حج در قرآن، اسرار و فضائل حج، آداب و ادعیه حج. [۱۲۹]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۱، ستون ۴۹ـ۵۱، ۵۸.
[۱۳۰]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۹۵۰ـ۹۵۱.
[۱۳۱]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۷۴.
[۱۳۲]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۱۴۳.
[۱۳۳]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۳۴۸.
[۱۳۴]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۴۶۶.
[۱۳۵]
آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۳ـ۴۴.
[۱۳۶]
آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۵، ص۱۸.
[۱۳۷]
آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۶، ص۲۵۷.
۱۷ - وجوب۱۷.۱ - دلیلآیه ۹۷ آل عمران به صراحت حج را، به مثابه یک عبادت با تحقق شرایط آن واجب شمرده است («و لِلّهِ عَلی النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً»). فقها با استناد به این آیه و احادیث، [۱۳۸]
احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۹، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سید کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۴۰]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۲۵ـ۳۲۶، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
یک بار به جا آوردن حج را (با حصول شرایط آن) در طول زندگی واجب شمردهاند.این نوع حج واجب را حِجّةُالاسلام مینامند. [۱۴۱]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۵۹، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۱۴۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، ج۱، ص۵۳۳، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰۱۴۲۱.
از فقهای شیعه، ابن بابویه، به استناد برخی احادیث، حج گزاردن را برای اهالی شهر جده در هر سال واجب دانسته است (برای تحلیلی دیگر از این احادیث به این منابع رجوع کنید [۱۴۷]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
).۱۷.۲ - نوع وجوببه بیان امام خمینی در کتاب الحج تحریرالوسیله «حج در اصل شرع مقدّس در طول عمر جز یک مرتبه واجب نیست. و وجوب آن با تحقّق شرایطش فوری است؛ به این معنی که در همان سال اول استطاعت باید به آن اقدام نماید و تاخیر آن جایز نیست و اگر در آن سال، آن را ترک نمود باید در سال دوم استطاعت بیاورد، و به همین منوال.» همچنین وجوب حج، به نظر بیشتر فقهای شیعه و برخی فقیهان اهل سنّت ، فوری است و تأخیر ادای آن از نخستین سال وجوب، جایز نیست، مگر در موارد ضرورت مانند وجوب جهاد بر مکلف. در عین حال، حجی که با تأخیر انجام شود، به عنوان ادا (نه قضا) تلقی میشود. [۱۵۰]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۹۵ـ۱۹۶، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
بسیاری از فقهای اهل سنّت بدین استناد که پیامبر اکرم حج را به اختیار خود به تأخیر انداختند، ادای فوریِ حج را واجب ندانستهاند، هر چند آن را مستحب شمردهاند. [۱۵۳]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۹۵، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۱۵۴]
محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۱، ص۴۶۰ـ۴۶۱، (قاهره) ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
۱۷.۳ - شرایطبرای وجوب و حتی صحت عبادتِ حج، تحقق یافتن شرایط عام تکلیف یعنی بلوغ، عقل، اسلام و حریت (برده نبودن) لازم است. [۱۵۵]
تحریر الوسیله، امام خمینی (ره)، قم؛ انتشارات اسماعیلیان، چاپ سوم، ۱۴۰۸ هـ.ق، ص ۳۳۸ – ۳۷۱.
[۱۵۶]
محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۲۹۵، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
[۱۵۷]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۱۲۰ـ۱۲۱، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۵۸]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۱۸ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
و به عقیده امام خمینی بلوغ شرط وجوب حج است نه صحت آن، پس «اگر بچه ممیّز حج به جا آورد صحیح است، و لیکن کفایت از حجة الاسلام نمیکند هرچند که غیر از بلوغ همه شرایط را دارا باشد.» [۱۶۰]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۰، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام.
و «محرم نمودن (به حج بردن) بچه غیر ممیّز برای ولیّ مستحب است.» [۱۶۱]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۰، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام، مسالة ۱.
۱۷.۳.۱ - استطاعتاستطاعت که شامل استطاعت مالی، بدنی، زاد و توشه سفر، باز بودن راه و امنیت آن و وسعت وقت و کفایت وقت از ایّام حجّ، میشود؛ از شرایط وجوب حج حجة الاسلام است؛ [۱۶۲]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۲، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام، ثالثها.
بنا بر این قدرت عقلی در وجوب حج کافی نیست بلکه استطاعت شرعی که همان زاد و راحله و سائر لوازمات عرفی است، در وجوب حج شرط است. [۱۶۳]
موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۲، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الإسلام، مسألة ۹.
در زاد و راحله وجود عینی آنها شرط نیست بلکه وجود مالی که انسان را متمکنّ از آنها کند، کافی است. [۱۶۴]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۲، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام، مسالة۱۰.
مراد از زاد و راحله هم چیزهایی است که عرفاً به حسب حالش از حیث قوّت و ضعف و موقعیت اجتماعی، به آنها احتیاج دارد. [۱۶۵]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۲، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام، مسالة ۱۱.
در استطاعت، وطن و شهر خاصّ خود، شرط نیست بلکه اگر ایرانی یا عراقی در شام و یا حجاز مستطیع شد، حجّ بر او واجب است. [۱۶۶]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۲، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام، مسالة ۱۲.
در وجوب حجّ داشتن نفقه برگشت به وطن شرط است؛ بنا بر این اگر پس از برگشت از سفر حج مجبور شود، منزل مسکونی و با لباسهای زینتی و یا لوازم منزل و کار و یا مرکب و یا سائر چیزهائی که بر حسب حال و موقعیتش احتیاج به آنها دارد مثل کتب علمی، را بفروشد، حجش صحیح نخواهد بود. [۱۶۷]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۹۳، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام، مسالة ۱۵.
۱۷.۳.۲ - کمال جسمی و عقلیپس بچهای که به سنّ بلوغ شرعی نرسیده و به جنون همیشگی و یا ادواری مبتلاست که زمان هشیاری او به اندازه اتمام اعمال حج نباشد، بر آنها حجّ واجب نیست. در احادیث و فتاوای فقها، اعاده حج بر کودکی که پیش از بلوغ آن را به جا آورده، پس از بلوغ (در صورت استطاعت) واجب شمرده شده است. [۱۶۹]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۵، ص۱۵۶، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
[۱۷۱]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۴، ص۶۱، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت، (بی تا).
با وجود این، بیشتر فقها به استناد احادیث، [۱۷۲]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۵، ص۱۵۶، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
حجِ کودک نابالغ را صحیح و مُحرم کردن او را به دست ولیّ او مستحب دانستهاند [۱۷۵]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۲۱، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۱۷۷]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۳۵، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(برای آرای دیگر و تفاصیل مطلب به این منابع رجوع کنید [۱۷۹]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۰ـ۲۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
).۱۷.۳.۳ - حرّیت و آزادیبنا بر این شرط صحّت حجّ عبد، اذن مولا است و لو این که عبد مدبّر یا مبعض باشد. اگر بدون اذن مولا حجّ به جا بیاورد، فائدهای ندارد و لغو و بیهوده است. [۱۸۰]
الروضه البهیه فی شرح اللمعة الدمشقبه، شهید ثاانی؛ قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ هفتم، ۱۳۷۲، ص ۱۶۰.
۱۸ - استطاعتشرط مهم وجوب حج به نظر فقهای همه مذاهب اسلامی، به استناد آیه ۹۷ آل عمران، استطاعت است. واژه استطاعت از ریشه ط و ع به معنای قدرت و توانایی داشتن برای انجام دادن کاری است. [۱۸۲]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «طوع»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
[۱۸۳]
محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «طوع»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۱۸.۱ - مستند فقهامستند فقها برای این شرط، علاوه بر این آیه، مُفاد احادیث و نیز قبیح بودن عقلی تکلیف به شخص ناتوان است. [۱۸۵]
محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۵، ص۱۲ـ۱۴، بیروت ۱۹۷۳.
با وجود این، به تصریح محققان، مراد از استطاعت در این آیه صرفآ تواناییِ عام که عقل آن را تأیید کند، نیست، بلکه با توجه به احادیثی که به تفسیر آیه پرداختهاند، مفهومی مضیقتر از قدرت عقلی یا اصطلاحاً «استطاعت شرعی» مراد است. [۱۸۷]
حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «طوع»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
۱۸.۲ - اختلاف دیدگاههااختلافات موجود در احادیث درباره مفهوم تعبیر استطاعت در آیه ۹۷ آل عمران، موجب اختلاف دیدگاههای مفسران و فقها درباره حدود دقیق و ابعاد گوناگون استطاعت شده است. منشأ این اختلاف نظر، ابهامی نسبی است که درباره معنای واژه «سَبیلاً» در این آیه وجود دارد [۱۹۰]
طبری، جامع البیان، ذیل آل عمران: ۹۷.
[۱۹۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آل عمران:۹۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).
که بنا بر احادیث بسیاری مراد از آن، «زاد» و «راحله» است. [۱۹۴]
ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۹۶۷، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بی تا).
معنای لغویِ زاد خوراک سفر است. [۱۹۸]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «زود»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
برخی فقها مراد از آن را در این احادیث خوردنیها و آشامیدنیها دانستهاند، ولی شماری دیگر معنای وسیعتری به آن داده و آن را شامل البسه و حتی سایر نیازهای سفر مانند ظروف شمردهاند. [۲۰۰]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۷۱، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۲۰۱]
منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، ج۲، ص۴۴۹، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
مراد از راحله، مَرکب و وسیله سفر است. [۲۰۳]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۷۱، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
در شماری دیگر از احادیث و منابع تفسیری، علاوه بر زاد و راحله، توانایی بدنی و دوامِ سلامت جسمانی هم مصداق استطاعت ذکر شدهاند. [۲۰۶]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۳۰ـ۳۳۱، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
باز بودن مسیر حج و امنیت راه نیز در پارهای احادیث مطرح شده است. بر این اساس، فقها استطاعت را دارای ابعاد و وجوه مختلفی دانستهاند، از جمله استطاعت مالی، استطاعت بدنی و استطاعت امنیتی. ۱۸.۳ - مالکیانمالکیان بر لزوم وجود زاد و راحله تأکید ندارند، بلکه به نظر آنان صرفاً داشتن پیشهای در طول سفر که بتواند هزینه سفر و نیازهای شخص را تأمین کند، برای دستیابی به استطاعت کافی است، حتی اگر وی پس از سفر حج فقیر شود و خود و اهلش نفقه نداشته باشند. کسی که قادر است پیاده به مکه برود، نیاز به مرکب هم ندارد و با این ویژگی، مستطیع به شمار میرود. [۲۱۱]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۵۷ـ۴۵۸، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۲۱۲]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۸، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۸.۴ - شافعیانبه نظر شافعیان، داشتن هزینه رفت و برگشت لازم است و بر خلاف نظر مالکیان، داشتن شغل درآمدزا در طول سفر برای شخص کافی نیست، مگر آنکه وی ساکن مکه یا نزدیک آن و درآمدش زیاد باشد. [۲۱۳]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۶۳ـ۶۷، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۱۴]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۰، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۸.۵ - حنفیان و حنبلیانحنفیان و حنبلیان هم داشتن توشه سفر را (علاوه بر نفقه خانواده و مسکن مورد نیاز آنان) شرط تحقق استطاعت شمردهاند و درباره ضرورتِ در اختیار داشتنِ مرکب، جز در مورد ساکنان محدوده نزدیک مکه، با شافعیان هم رأیاند. [۲۱۵]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۱۲۲ـ۱۲۳، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۱۶]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۷۰ـ ۱۷۱، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۲۱۷]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۸۹ـ۹۰، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۱۸]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۶، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۱۹]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۰ـ۳۱، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۲۰]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۳ـ۳۴، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
حتی برخی فقها در فواصل نزدیک هم، با استناد به سیره پیامبر اکرم، حج سواره را بر پیاده به حج رفتن ترجیح دادهاند. [۲۲۱]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۹۱، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۲۲]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت، (بی تا).
۱۸.۶ - مشهور فقهای شیعهبه نظر مشهور فقهای شیعه، مستطیعِ مالی کسی است که علاوه بر نیازهای عادی زندگی خود، مانند مسکن و اثاث منزل و مخارج کسانی که عرفآ و شرعآ نفقه آنها برعهده اوست، زاد و راحله یا قیمت آنها را پیش از سفر حج داشته باشد. امکان تحصیل هزینه سفر در طول سفر حج، موجب استطاعت نیست. البته نراقی کسب درآمد در طول سفر را در صورتی که متناسب با شأن انسان باشد یا کاری باشد که در وطنش شغل اوست، مصداق استطاعت شناخته است. ۱۸.۷ - زاد و راحلهمقدار و کیفیت زاد و راحله در هر مکان با مکان دیگر و برای هر شخص با شخص دیگر متفاوت است و برای ارزیابی آنها شأن و اقتضائات زندگی هر شخص مستقلاً در نظر گرفته میشود. [۲۲۹]
محسن حکیم، دلیل الناسک، ج۱، ص۲۰، چاپ محمدقاضی طباطبایی، (بی جا) : مدرسة الحکمة، ۱۳۷۴ ش.
هزینه بازگشت از سفر هم باید برای برآورد استطاعت مورد توجه قرار گیرد. برخی از فقیهان امامی نیاز به زاد و راحله را برای تحقق استطاعت، مختص به موارد ضروری دانستهاند مانند وقتی که سفر حج مستلزم پیمودن مسافتی طولانی باشد، ولی در مواردی که زاد و راحله یا یکی از آنها مورد نیاز نیست، از جمله در مورد کسانی که در مکه یا نزدیکی آن ساکناند، این فقها بر آناند که استطاعت مالی بدون داشتن آنها هم تحقق مییابد [۲۳۴]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۶۴، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹.
(برای نقد این نظر به این منابع رجوع کنید ).۱۸.۸ - داشتن دَینتمام فقهای مذاهب اسلامی داشتن دَین (چه دین به مردم و چه دین الهی مانند زکات و خمس) را در صورتی که با ادای آن، امکان سفر حج از میان برود، مانع استطاعت مالی دانستهاند. طلب شخص از دیگران، هرگاه قابل استیفا نباشد نیز موجب استطاعت نیست. [۲۴۱]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۷۲ـ ۱۷۳، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۲۴۲]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۶۸ـ۶۹، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۴۴]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۵۹، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۲۴۵]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۶۷، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۲۴۶]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۱، ص۱۱۴ـ۱۱۵، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
البته برخی فقها داشتن دین مؤجَّل (دینی که تا رسیدن مهلت پرداخت آن امکان سفر حج باشد) یا دینی که بستانکار آن را مطالبه نکند، مانع استطاعت نمیدانند. [۲۴۷]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۶۸، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۴۹]
محمد بن حسن فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعدالاحکام، ج۵، ص۹۸، قم، ۱۴۲۲.
۱۸.۹ - استطاعت بذلیممکن است استطاعت مالی با بخشش یا در اختیار گذاشتنِ زاد و راحله از جانب شخصی دیگر حاصل شود، مانند بخشش هزینه سفر حج به فرزند از سوی پدر، که آن را استطاعت بَذْلی گفتهاند. فقهای امامی به استناد آیه ۹۷ آل عمران و احادیث، قبول هبه را در این حالت لازم و به جا آوردن حج را واجب شمردهاند [۲۵۱]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۶۵، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹.
[۲۵۳]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۱، ص۱۷۵ـ۱۷۶، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
اما بیشتر فقهای اهل سنّت پذیرش چنین هبهای را واجب به شمار نیاوردهاند.البته شافعی بذل بدون منّت، مانند بذل حج از جانب فرزند را موجب استطاعت دانسته است. همچنین مالکیان حج را برای کسانی که به درخواست کمک از دیگران عادت دارند و در طول سفر حج میتوانند به اندازه کافی از دیگران کمک بگیرند، واجب دانستهاند. [۲۵۴]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۱۲۲، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۵۵]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۱۷۰، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۲۵۶]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۷۱ـ۴۷۲، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۲۵۷]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۸، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۵۸]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۳، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۸.۱۰ - دوامبه نظر برخی فقهای امامی از بین بردن استطاعت مالی، مثلاً بخشش مال به دیگران پس از حصول استطاعت و استقرار وجوب حج، جایز نیست، ولی حفظ استطاعت مالی بر کسی که از جهات دیگر استطاعت ندارد، واجب نیست. [۲۵۹]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامع الشتات، ج۱، ص۳۱۸ـ ۳۱۹، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۲۶۰]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۳۴، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
۱۸.۱۱ - استطاعت بدنیدر مورد استطاعت بدنی و سلامت جسمانی، به نظر شماری از حنفیان، حج بر اشخاص بیمار، از پا افتاده، فلج و نابینا، حتی اگر راهنما داشته باشند، واجب نیست. به نظر سایر فقهای اهل سنّت بر فرد نابینایی که راهنما دارد، حج واجب است. شافعیان داشتن سلامت جسمی و نیروی بدنی را، در حد توانایی سوار شدن بر مرکب بدون مشقتِ بسیار، کافی دانستهاند. مالکیان دارا بودن نیروی جسمانیای که بتواند شخص را، سواره یا پیاده، بدون مشقت غیرعادی به مکه برساند، موجب استطاعت بدنیِ او شمردهاند. [۲۶۱]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۱۲۱، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۶۲]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۶۳، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۶۳]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۸۵، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۶۴]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۵۷ـ۴۵۸، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۲۶۵]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۷ـ۲۹، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
فقهای شیعه نیز استطاعت بدنی را شرط وجوب حج دانسته و بر بیمارانی که به دشواری میتوانند سوار بر مرکب (از جمله اتومبیل و هواپیما) شوند، حج را واجب ندانستهاند. [۲۶۶]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۶۵۱۶۶، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹.
۱۸.۱۲ - راه سفرنوع دیگر استطاعت در حج، ایمن بودن راه سفر است، یعنی اینکه جان و مال مسافر حج با مخاطرات جدی روبه رو نشود (برای فقه امامی به این منابع و برای فقه اهل سنّت به این منابع [۲۷۱]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۷۹ـ۸۰، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۷۲]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۹، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۷۳]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۱، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۷۴]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
رجوع کنید).تعبیر «مُخَلّی سَرْبُه» (باز و ایمن بودن راه) در احادیث، به این نوع استطاعت اشاره دارد. شافعیان اجاره نگهبان را در صورتی که به امنیت راه منجر شود، واجب شمردهاند. به نظر مالکیان و شماری از شافعیان، در صورتی که تنها راه رسیدن به مکه، راه آبی و احتمال هلاکت در آن زیاد باشد، حج واجب نیست. [۲۷۷]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۸۲ـ۸۳، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۷۸]
محمد بن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، ج۲، ص۸، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیة، (بی تا).
[۲۷۹]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۷، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۸۰]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۹، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۸۱]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۱، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۸.۱۳ - استطاعت زمانیشافعیان، حنبلیان و فقهای امامی گونه دیگری از استطاعت یعنی استطاعت زمانی را مطرح کردهاند که مراد از آن زمان کافی برای رسیدن به مراسم حج است. [۲۸۲]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۶۵، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹.
[۲۸۳]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۸۸ـ ۸۹، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۸۵]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۲، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۸۶]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
از ظاهر برخی احادیث شیعه بر میآید که به جا آوردن حج از هر راه ممکن، حتی بدون نیاز به حصول استطاعت، واجب است ولی فقها دلالت احادیثی را که بر لزوم زاد و راحله و تحقق استطاعت دلالت دارند، صریحتر و قویتر دانسته یا مراد از احادیث شیعه را انجام دادن حج مستحب به هر طریق ممکن ذکر کرده یا آنها را بر تقیه حمل کردهاند [۲۹۰]
حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۷، ص۳۷.
[۲۹۱]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۷، ص۱۴۱، بیروت ۱۹۸۱.
[۲۹۲]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۱، ص۷۹ـ۸۳، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
(برای جمع عرفی دیگر به این منبع رجوع کنید ).۱۸.۱۴ - زنفقهای بیشتر مذاهب اهل سنّت علاوه بر شرایط مذکور برای تحقق استطاعت زن، همراهی همسر یا یکی از محارم او را لازم شمردهاند. در فرض نبودن همسر یا مَحرم یا ممکن نبودنِ حضور آنان در حج، شافعیان و مالکیان همراه بودن گروهی از زنانِ مورد اعتماد را با او کافی دانستهاند. [۲۹۴]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۱۲۳، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۹۵]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۸۶ـ۸۷، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۲۹۶]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۸۸ـ۴۹۰، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
به نظر فقیهان امامی، همراه بودن محارم شرط استطاعت زن نیست و اطمینان از امنیت وی کافی است. انجام دادن حج بر زنان هنگام عده وفات و عده طلاق (در برخی مذاهب اهل سنّت) منع شده است. [۲۹۹]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۶ـ ۳۷، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
به نظر مشهور در همه مذاهب اسلامی، مرد نمیتواند همسر خود را از ادای حجِ واجب باز دارد، ولی در حج مستحب میتواند مانع زن شود. [۳۰۰]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۶۸، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹.
[۳۰۱]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۶۶، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۳۰۲]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۳۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
موضوع تعارض میان هزینه ازدواج و هزینه سفر حج نیز در پارهای از منابع فقهی مطرح شده است. [۳۰۳]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۳، ص۴۶۵، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۱۹ - استحبابکسی که شرایط حج واجب را ندارد، مستحب است که به سفر حج برود. کسانی هم که حج واجب را به جا آورده اند، به تکرار حج توصیه شدهاند. ترک کردن حج به مدت پنج سال متوالی مکروه و حج گزاردن به نیت دیگران، چه زندگان و چه مردگان، به ویژه معصومان علیهمالسلام مستحب به شمار رفته است. ۲۰ - اقسامبنا بر همه مذاهب اسلامی، حج بر سه گونه است: تَمتُّع، قِران و اِفراد. [۳۰۶]
مناسک حج، امام خمینی، قم، نشر مشعر، چاپ سوم، ۱۳۸۴، ص ۲۲۱- ۹۹.
حج تمتع: حجی است واجب بر ذمّه کسانی که حداقل ۴۸ میل (۱۶ فرسخ) از هر طرف از مکه فاصله دارند. حج قران: بر عهده کسانی است که داخل محدوده ۱۶ فرسخی مکه باشند. حج افراد: بر عهده کسی است که به جهت وجود مانع حج تمتع را به حج مفرده تبدیل می کند. ۲۰.۱ - تفاوتهادر حج تمتع، بر خلاف دو نوع دیگر، باید پیشتر عمره تمتّع (در ماههای حج) انجام شده باشد و بر خلاف حج قران، میان احرامِ عمره و احرامِ حج فاصله انداخته میشود. هر چند تفاوت میان ارکان و واجبات گونههایِ حج زیاد نیست، این سه نوع حج از نظر ضوابط و شرایط وجوب و نحوه اجرا تفاوتهایی دارند (ادامه مقاله). ۲۰.۲ - تکلیف۲۰.۲.۱ - اهل سنتبر پایه مذاهب اهل سنّت، هر شخص به اختیار خود میتواند یکی از این سه نوع حج را در مراسم حج برگزیند؛ البته درباره اینکه کدام یک دارای فضیلت بیشتری است، اختلاف نظر دارند: حنفیان قران و مالکیان و شافعیان افراد را بهترین نوع حج دانسته و حنبلیان همچون فقهای امامی، تمتع را برترین نوع به شمار آوردهاند (برای تفاصیل مطلب به این منابع [۳۰۹]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۳۲ـ۲۳۹، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۳۱۰]
عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۶۱۹ـ۶۲۴، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
و نیز برای آرای دیگر به این منبع [۳۱۱]
محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۵، ص۴۱، بیروت ۱۹۷۳.
).۲۰.۲.۲ - فقهای امامیدیدگاه فقهای امامی، بر خلاف نظر مشهور اهل سنّت، آن است که حجگزاران بر دو دستهاند: یکی آنها که ساکن شهر مکه و اطراف آن هستند و دیگر، کسانی که مقیم سرزمینهای دیگرند. وظیفه دسته نخست به گونه واجب تخییری، حج قران یا افراد و وظیفه دسته دوم، حج تمتع است [۳۱۴]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۲، ص۱۸۲ـ۱۸۳، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
(برای نظر مشابه در فقه اهل سنّت به این منبع رجوع کنید [۳۱۵]
ابن رشد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۲۶۷، چاپ خالد عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
).مهمترین مستند این دیدگاه (علاوه بر احادیث منقول)، مفاد آیه ۱۹۶ بقره است که پس از آنکه از احکام حج تمتع سخن به میان آورده، این نوع حج را مختص افرادی خاص شمرده است: «ذلک لِمَنْ لَمْ یکُن اَهلُهُ حاضِری المَسجِدِ الحَرام». به نظر مفسران و فقها، چه شیعه چه اهل سنّت، مراد از واژه «حاضِر» در این آیه، مقیم و سکونت کننده است. [۳۱۷]
طبری، جامع البیان، ذیل بقره: ۱۹۶.
مراد از «مسجدالحرام» هم به تصریح احادیث و نظر مشهور امامیان، مکه و اطراف آن تا شعاع ۴۸ میلی (معادل ۱۶ فرسخ) است. برخی این محدوده را منطقهای به فاصله دوازده میل از اطراف شهر مکه و آن را مشابه کمترین حد شرعی سفر (چهار فرسخ) دانستهاند (برای نقد به این منبع رجوع کنید [۳۲۵]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۲، ص۱۸۹ـ ۱۹۲، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
).حکیم مبدأ این فاصله را از مسجدالحرام و برخی دیگر از اطراف مکه دانستهاند. درباره اینکه کسانی که مجاور مکه میشوند و هنوز مقیم به شمار نمیروند، پس از چه مدت حکم اهل مکه را مییابند، آرای گوناگونی در فقه امامی مطرح شده است، از جمله شش ماه، دو سال و سه سال (نیز درباره تفسیر اهل سنّت در مورد آیه به ادامه مقاله مراجعه کنید). ۲۱ - نوع حج پیامبر (ص)حج پیامبر اکرم را فقهای بیشتر مذاهب اسلامی (امامی، حنفی و حنبلی) حج قران، ولی فقهای شافعی و مالکی حج افراد و برخی فقها حج تمتع به شمار آوردهاند. مستند همه این اقوال، احادیثاند. [۳۳۴]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۱۵۹ـ۱۶۰، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۳۳۵]
محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۵، ص۴۰ـ ۴۱، بیروت ۱۹۷۳.
[۳۳۶]
محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآةالعقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۷، ص۱۱۱، چاپ محسن حسینی امینی، تهران ۱۳۶۵ ش.
۲۲ - حج تمتع۲۲.۱ - نهی عمرفقهای اهل سنّت نهی عمر بن خطّاب و عثمان از حج تمتع را [۳۳۷]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۹، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
[۳۳۸]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۵، ص۲۱ـ۲۲، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
به معنای بطلانِ آن ندانستهاند، بلکه وجه آن را ترغیب مردم به حجِ افراد ذکر کردهاند. [۳۳۹]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۳۷ـ۲۳۸، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۳۴۰]
یحیی بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۸، ص۱۶۹، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲۲.۲ - معنای واژهواژه تَمَتُّع به معنای برخوردار شدن و بهره بردن است. [۳۴۱]
ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «متع»، چاپ محمود طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۲۲.۳ - وجه نامگذاریدرباره وجه نامگذاری حج تمتع به این اسم، سه دیدگاه مطرح شده است: ۱) حلال شدن کارهایی که در زمان احرام عمره تمتع ممنوع است، در فاصله میان اتمام عمره تا احرام بستن مجدد برای حج. ۲) مقرر شدن احرام از مکه برای حج تمتع به جای احرام از میقات و بدون نیاز به سفر کردن به محل میقات. ۳) بهره بردن از ثواب عمره در ماههای حج که پیش از اسلام در عصر جاهلیت امری ناپسند به شمار میرفت. [۳۴۵]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۴، ص۸۴، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۳۴۷]
احمد دردیر ابوالبرکات، الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۹، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، (بی تا).
۱۷.۳ - شرایطبر پایه فقه اسلامی، انجام دادن عمره تمتع و حج تمتع، باهم در یک سال و نیز به جا آوردن عمره تمتع در ماههای حج (شوال، ذیقعده و ذیحجه) ضروری است تا حجّ تمتع به شمار آید. [۳۴۸]
عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی، فتح العزیز شرح الوجیز، ج۷، ص۱۲۷، (بیروت) : دارالفکر، (بی تا).
[۳۵۰]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۳، ص۲۰۸ـ۲۱۲، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
شرط مهم دیگر حج تمتع آن است که حجگزار پیش از روز عرفه (نهم ذیحجه) و به نظر برخی در روز ترویه، در مکه به قصد حج مُحرم شود. [۳۵۲]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۸۱، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۳۵۴]
عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۵۷۹، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
به نظر فقهای امامی، بیرون رفتن حاجی از مکه در اثنای مناسک عمره تمتع و نیز پس از آن تا هنگام احرام حج تمتع جایز نیست، مگر در موارد ضروری. ۲۲.۵ - واجبات۲۲.۵.۱ - عمره تمتععمره تمتع دارای پنج عمل میباشد: احرام؛ طواف کعبه؛ نماز طواف؛ سعی بین صفا و مروه؛ تقصیر؛ یعنی گرفتن قدری از مو یا ناخن. == ۲۲ - حج تمتع== واجبات حج تمتع عبارتاند از: محرم شدن فرد به نیت حج تمتع در مکه (یا مواقیت دیگر بنا بر برخی مذاهب اهل سنّت). با این عمل، انجام دادن کارهای متعددی برای او ممنوع میشود، از جمله استفاده از مواد معطر، شکار حیوانات، پوشیدن برخی لباسها، استمتاع جنسی و اجرای عقد نکاح. کارهایی نیز پس از احرام واجب میشوند، بدین قرار: رفتن به صحرای عرفات و وقوف در آن از ظهر شرعی روز عرفه (عرفات)؛ رفتن به منطقه مشعرالحرام (مزدلفه) و وقوف در آنجا (مزدلفه)؛ رفتن به منطقه منا و پرتاب سنگریزه به سمت جمره عقبه (رَمْیِ جمره) در روز عید قربان؛ ذبح گاو یا شتر یا گوسفند در منا در همان روز (قربانی؛ عید قربان)؛ تراشیدن موی سر (حَلْق) یا کوتاه کردن آن (تقصیر) در منا (ادامه مقاله)؛ رفتن به مکه و به جا آوردن طواف حج (یا طواف افاضه به تعبیر فقهای اهل سنّت) و دو رکعت نماز آن (طواف)؛ سعی بین صفا و مروه (صفا و مروه)؛ به جا آوردن طواف نساء و نماز آن به نظر فقهای امامی؛ بازگشتن به منا و ماندن در آنجا در شبهای یازدهم و دوازدهم ذیحجه (مَبیت)؛ رمی جمرات سهگانه در منا در روزهای یازدهم و دوازدهم؛ به جا آوردن طواف وداع (صَدر) به نظر بیشتر فقهای اهل سنّت. [۳۵۹]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۱۱۹ـ ۱۲۰، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
شماری از واجبات مذکور، به نظر فقها از ارکان حج به شمار میروند که با انجام ندادن یا ناقص بودن آنها حج باطل میشود. البته مذاهب گوناگون اسلامی درباره تعداد ارکان حج اختلاف نظر دارند، مثلا حنفیان فقط وقوف به عرفه و طواف حج را رکن شمردهاند، ولی مذاهب دیگر اهل سنّت علاوه بر این دو، احرام و سعی بین صفا و مروه را نیز از ارکان حج دانستهاند. فقهای امامی وقوف در مشعرالحرام را به این چهار رکن افزودهاند. همچنین درباره شمار واجبات حج و نیز جزئیات احکام مربوط به مناسک و امور مستحب آن فقهای مذاهب اسلامی دیدگاههای متفاوتی دارند. [۳۶۰]
ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ج۱، ص۱۵۴، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷.
[۳۶۱]
ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ج۱، ص۱۷۱، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷.
[۳۶۲]
ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ج۱، ص۱۷۷، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷.
[۳۶۳]
ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ج۱، ص۱۸۰، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷.
[۳۶۴]
ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ج۱، ص۱۸۳، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷.
[۳۶۶]
عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۵۷۷ـ۵۷۸، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۶۷]
عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۵۹۹ـ۶۰۴، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۶۸]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۸۸ـ۱۱۷، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
به نظر فقهای اهل سنّت، اشاره کلمه «ذلک» در آیه ۱۹۶ بقره (برخلاف دیدگاه مشهور فقها و مفسران امامی) به حج تمتع نیست، بلکه به وجوب هَدْیْ (قربانی) است. بر این اساس، به نظر آنها، مفاد آیه این است که وجوب قربانی بر حجگزار منوط به آن است که وی اهل مکه یا اطراف آن (برای اقوال گوناگون درباره محدوده مورد نظر در این آیه به این منابع رجوع کنید [۳۷۱]
ابن حزم، المُحَلّی، ج۷، ص۱۴۷ـ۱۴۸، چاپ احمد محمدشاکر، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۳۷۲]
ابن رشد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۲۶۷، چاپ خالد عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
) نباشد.بنا بر این، قربانی بر ساکنان مکه واجب نیست (برای تفصیل به این منابع رجوع کنید [۳۷۴]
عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۶۲۱ـ۶۲۶، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
).۲۳ - حج اِفراد و قراندو نوع دیگر حج (اِفراد و قران) به لحاظ واجبات و ارکان تفاوت عمدهای با حج تمتع ندارند و افتراق آنها عمدتآ محدود به مواردی مانند چگونگی ادای عمره و نحوه اجرای واجبات و سنن حج است. ۲۳.۱ - حج اِفراددر حج اِفراد، بر خلاف حج تمتع، لازم نیست عمره پیش از حج و در ماههای حج انجام شده باشد، بلکه حجگزار میتواند آن را پیش یا پس از حج به جا آورد. در حج اِفراد قربانی کردن واجب نیست، بلکه مستحب است. احرام حج اِفراد باید از یکی از میقاتها باشد نه از خود مکه و به علاوه، به نظر فقهای شیعه میتوان طواف و سعی را به اختیار خود بر وقوف در عرفات مقدّم کرد. [۳۷۸]
منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، ج۲، ص۴۷۷، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۲۳.۲ - حج قرانبه نظر مشهور فقیهان امامی و برخی از فقهای اهل سنّت، حج قران با حج اِفراد در تمام جهات یکسان است، جز آنکه در حج قران باید قربانی هنگام احرام همراه حاجی باشد و احرام، علاوه بر تلبیه (شعار ویژه احرام را خواندن)، با اِشعار (علامت گذاردن بر بدن شتر) یا تقلید (آویختن چیزی به گردن قربانی) نیز صورت میگیرد. وجه نامگذاریِ این نوع حج را به قران، همراه داشتن قربانی هنگام احرام دانستهاند، [۳۸۰]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۳۵۹ـ۳۶۲، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۳۸۱]
محمود بن احمد عینی، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، ج۱۰، ص۳۶ـ۳۷، بیروت (بی تا).
ولی بسیاری از فقهای اهل سنّت، مفهوم قران را جمع کردن میان حج و عمره با یک احرام دانستهاند، به این صورت که حجگزار از ابتدا هم به نیت عمره و هم به نیت حج مُحرم شود یا ابتدا برای عمره مُحرم گردد، ولی پیش از پایان یافتن مناسک عمره ضمنآ برای حج هم مُحرم شود و کارهای حج را نیز انجام دهد [۳۸۲]
محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۴، ص۲۵، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳۸۳]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۲، ص۷۰ـ۷۱، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۳۸۴]
منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، ج۲، ص۴۷۷، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۳۸۵]
عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۶۱۹ـ۶۲۴، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(برای دیدگاه مخالف فقهای امامی به این منبع رجوع کنید [۳۸۶]
محمد بن حسن طوسی، کتاب الخلاف، ج۲، ص۲۶۱ـ۲۶۲، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
).۲۳.۳ - عدول به حج تمتعبه نظر شماری از فقهای اهل سنّت، ادغام حج در عمره قران و بدل کردن عمره به حج برای کسی که قربانی خود را به همراه دارد، حتی پس از سعی بین صفا و مروه جایز است. [۳۸۷]
منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، ج۲، ص۴۷۸، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
به نظر مشهور فقهای امامی، عدول از حج قران به حج تمتع ممکن نیست، ولی عدول از حج اِفراد به تمتع جایز است. با وجود این، عدول از حجِ تمتع به حج اِفراد (یا تبدیل تمتع به اِفراد) تنها در موارد اضطرار ممکن است، از جمله در صورت به پایان نرسیدن مناسک عمره تا غروب خورشید در روز ترویه یا تا زوال خورشید در روز عرفه و نیز در صورت بازماندن زن حایض و نفساء از به جا آوردن اعمال عمره تمتع به سبب فقدان طهارت. برخی فقها به چنین زنانی اجازه دادهاند که همه مناسک عمره را، جز طواف که نیاز به طهارت دارد، انجام دهند و طواف عمره را پس از وقوف در منا همراه با طواف حج به جا آورند (نیز برای آرای فقهای اهل سنّت در این باره به این منبع رجوع کنید [۳۹۸]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۱۶۲ـ۱۶۴، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
).۲۴ - واجبات مشترکاز جمله کارهای واجب در همه اقسام حج، حلق یا تقصیر است. مراد از تقصیر، کوتاه کردن موست، چه کم و چه زیاد و به هر شکل حتی با کندن. برخی سوزاندن و ستردن مو را با دارو مصداق حلق برشمردهاند. [۴۰۰]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۰۳، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
فقها با وجود اختلاف درباره رکن یا غیررکن بودن حلق یا تقصیر، آن را در شمار مناسک واجب حج آورده [۴۰۱]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۳۷۵، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۴۰۲]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۰۳، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۴۰۳]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۰۸، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
و زمان آن را پس از قربانی کردن دانستهاند، [۴۰۶]
محمد بن محمد مفید، المقنعة، ج۱، ص۴۱۹، قم ۱۴۱۰.
[۴۰۷]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۱۶۰، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
هر چند که به نظر شماری از آنان، رعایت این ترتیب، مستحب است [۴۰۸]
احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۷، ص۲۶۰، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، قم ۱۴۰۹.
[۴۰۹]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۴، ص۱۸۲، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(نیز برای حکم پیش انداختن حلق بر ذبح یا رمی جمرات در فقه اهل سنّت به این منابع رجوع کنید [۴۱۰]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۱۶ـ۲۱۷، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۴۱۱]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۴، ص۱۸۷، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
).بهترین زمان حلق یا تقصیر را روز عید قربان دانستهاند. هر چند بسیاری از فقها با قیودی تأخیر آن را تا پایان ایام تشریق روا شمردهاند. [۴۱۲]
محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۴، ص۷۰ـ۷۱، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۴۱۳]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۰۹، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۴۱۵]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۴، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
به نظر فقهای امامی، محلّ حلق یا تقصیر خود مناست و آنکه پیش از حلق یا تقصیر به مکه رفته، باید به منا بازگردد. مگر آنکه معذور باشد، که در این صورت باید در مکان خود حلق یا تقصیر کند و اگر مقدور باشد، موی خود را به منا بازگرداند تا در آنجا دفن شود. فقهای برخی مذاهب اهل سنّت از جمله حنفیان، مکان حلق یا تقصیر را منطقه حرم میدانند نه سرزمین منا. [۴۱۶]
مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۴۲۹، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶.
[۴۱۷]
محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۴، ص۷۱، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
فقهای امامی کوتاه کردن مقداری از موی سر یا ریش را برای تقصیر کافی شمردهاند، اما به نظر حنفیان تقصیر فقط با کوتاه کردن موی سر حاصل میشود [۴۲۰]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۰۷، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(نیز برای مقدار تقصیر لازم در مذاهب مختلف به این منابع رجوع کنید [۴۲۱]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۴، ص۱۸۴، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۴۲۲]
محمد بن اسماعیل صنعانی، سُبُل السلام: شرح بلوغ المرام، ج۱، جزء۲، ص۲۱۱، من جمع ادلة الاحکام لابن حجر عسقلانی، (بیروت) ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
).به نظر فقها، در حج تمتع حجگزار میان حلق و تقصیر مخیر است. برخی فقهای امامی وظیفه صَرورَه (کسی که برای نخستین بار حج میگزارد) را، به استناد احادیث، حلق دانستهاند. [۴۲۶]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۰۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
مالکیان حلق را برای برخی اشخاص، واجب شمردهاند. [۴۲۷]
محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج۴، ص۶۹، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۴۲۸]
مبارک بن علی تمیمی احسائی، التسهیل: تسهیل المسالک الی هدایةالسالک الی مذهب الامام مالک، ج۳، ص۸۸۳، چاپ عبدالحمید آل شیخ مبارک، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
احادیث متعددی بر استحباب حلق دلالت دارند. [۴۲۹]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۸۹، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
به نظر مشهور و چه بسا اجماعیِ فقها، وظیفه زنان حجگزار تقصیر است نه حلق. [۴۳۴]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۰۷، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
حتی برخی حلق را برای زن مکروه شمردهاند. [۴۳۵]
ابن قدامه، المغنی، ج۱، ص۷۴ـ۷۵، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۴۳۶]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۷، ص۳۶۴، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۲۵ - حلیتبه نظر فقهای امامی و مالکی پس از حلق یا تقصیر همه محرّمات احرام جز به کار بردن بوی خوش، صید کردن و استمتاع جنسی بر حجگزار حلال میشود. به این رفع ممنوعیت، «حلیت اوُلی» یا «حلیت اصغر» میگویند. اگر حج، تمتع نباشد، با حلق یا تقصیر کاربرد بوی خوش هم حلال میشود، [۴۳۷]
محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۴، ص۲۲، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۴۳۹]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۱۰، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
اما به رأی شافعیان، حنفیان و حنبلیان پس از رمی جمره عقبه و حلق یا تقصیر، همه محرّمات احرام جز عقد نکاح و التذاذ جنسی حلال میشود. [۴۴۰]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۱۰، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۴۴۱]
ابن رشد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۲۹۷، چاپ خالد عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۴۴۲]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۴۶۳ـ۴۶۴، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
فقهای اهل سنّت بر آناند که پس از طوافِ افاضه، همه محرّمات حلال شده و «حلیت اکبر» حاصل میگردد. فقهای امامی پس از طواف حج و سعی بین صفا و مروه، به کار بردن بوی خوش و پس از طواف نساء، همه محرّمات را حلال شمردهاند. [۴۴۴]
محمد بن مکی شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج۱، ص۴۴۵، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۴۴۵]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۱۰، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۶ - نیابت در حجکسانی که حج بر آنان واجب شده، ولی به حج نرفتهاند و به سبب بیماری شدید یا پیری امیدی ندارند که خود، حج را به جا آورند، می توانند انجام مناسک حج را از جانب خود به نایبی واگذار کنند. البته مالکیان نیابت از شخص زنده را نپذیرفتهاند. [۴۴۶]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۲، ص۹، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
[۴۴۷]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۴۱ـ ۴۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
برای نایب، در فقه اسلامی شرایطی مقرر شده است. [۴۴۸]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۲، ص۱۰ـ۲۱، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
[۴۴۹]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۴۹ـ۵۶، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
نیابت زن از مرد و مرد از زن جایز است، ولی درباره امکان نیابت کسی که مستطیع نشده و به حج نرفته است، اختلاف نظر وجود دارد. [۴۵۰]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۲، ص۲۴ـ۳۲، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
[۴۵۱]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۴۳، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۴۵۲]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۵۳ ـ ۵۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
نایب گرفتن برای حج در قالب عقد اجاره یا جعاله صورت میگیرد. [۴۵۴]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۴۷ـ۴۹، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
در صورتی که نایب یا اجیر حج را به طور صحیح انجام ندهد و حج فاسد شود، وی مکلف است ضمن کامل کردن حج مورد اجاره، مجددآ در سال بعد هم آن را به جا آورد. [۴۵۶]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۵۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۷ - وصیت به حجبه رأی مشهور فقیهان امامی و برخی فقهای اهل سنّت، هرگاه شخص میت به ادای حج واجب از جانب خود وصیت کرده باشد، هزینه سفر حج (مانند دیون دیگر او) از اصل اموالش پرداخته میشود. [۴۵۷]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۲، ص۱۰۹ـ۱۱۰، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
[۴۵۸]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۴۵، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
به نظر حنفیان (بر خلاف فقهای دیگر مذاهب اسلامی)، حج تَبَرُّعی (بدون اجرت) برای شخص مرده موجب ساقط شدن تکلیف او نمیشود. [۴۵۹]
رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، ج۲، ص۱۰۰ـ ۱۰۲، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
[۴۶۰]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۵۰ـ۵۱، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۸ - صَدّ و اِحصارگاه مشکلاتی مانند بیماری و بسته شدن راهها، حجگزار را از ادامه به جا آوردن کارهای حج باز میدارد. در فقه امامی اگر این ناتوانی ناشی از بیماری او باشد، با عنوان «صَدّ» و اگر ناشی از مواردی چون وجود دشمن، زندانی شدن و در بند دزدان گرفتار شدن باشد، با عنوان «اِحصار» مورد بحث قرار میگیرد. در منابع فقهی اهل سنّت، واژه احصار برای هر دو مورد به کار میرود. [۴۶۴]
ابن رشد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴، چاپ خالد عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۴۶۵]
محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۱، ص۵۳۲، (قاهره) ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
فقها در این موارد، به استناد آیه ۱۹۶ بقره (فَاِن اُحْصِرْتُم) و احادیث، [۴۶۶]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶ـ ۲۰۸، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
به خروج شخص از احرام با قربانی کردن فتوا دادهاند [۴۶۸]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۳۷۱، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
(برای اقوال دیگر به این منابع رجوع کنید [۴۷۱]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۹۹، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
).هرگاه مُحْرِم از قربانی کردن ناتوان باشد، به نظر بسیاری از فقها، وی از احرام خارج نمیشود، ولی برخی فقها بدلهایی برای آن ذکر کردهاند، از جمله اطعام به قیمت یک گوسفند و ده روز روزه گرفتن. [۴۷۲]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۳۷۵، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۴۷۴]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۹۰، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
مکان و زمان قربانی کردنِ شخص محصور شده نیز مورد بحث واقع شده است. برخی فقها هیچ قیدی برای آن مطرح نکردهاند و شماری دیگر، مکان آن را به محدوده حرم یا زمان آن را به روز عید قربان منحصر دانستهاند. برخی فقهای امامی در مورد مصدود (یعنی آنکه به بیماری دچار شده) ارسال نایب را به منا برای ذبح قربانی در عید قربان ضروری شمردهاند. [۴۷۸]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۹۱ـ۲۹۲، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
به نظر شماری از فقهای امامی و اهل سنّت، قضا کردن حج بر شخصی که دچار صَدّ یا احصار شده، لازم است، ولی شافعیان در صورتی که حج در همان سال بر او واجب شده باشد، قضا را لازم ندانستهاند. مالکیان وجوب قضا را وابسته به نوع اضطراری دانستهاند که موجب خارج شدن وی از احرام شده است. [۴۷۹]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۳۰۶، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۴۸۲]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۲۹۳ـ۲۹۴، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۹ - نرسیدن به وقوفیناز دیگر اسباب از دست دادن حج، نرسیدن به وقوف در عرفات و وقوف اضطراری در مشعر در زمان مقرّر است که با انجام دادن عمره مفرده، شخص از احرام خارج شده از انجام دادن اعمال حج باز میماند. به نظر فقهای امامی در حج واجب و به نظر شماری از فقهای اهل سنّت هم در حج واجب و هم حج مستحب، به جا آوردن قضای حج در نخستین فرصت ممکن،واجب به شمار میرود. [۴۸۳]
ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۳۷۷، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
[۴۸۴]
یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، ج۸، ص۲۸۵ـ۲۸۷، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۳۰ - فهرست منابع(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة. (۳) ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/۱۹۸۳ـ۱۹۸۵. (۴) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. (۶) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱. (۷) ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم ۱۳۶۸ ش. (۸) ابن بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی تا). (۹) ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش. (۱۰) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش. (۱۱) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴. (۱۲) ابن بابویه، المقنع، قم ۱۴۱۵. (۱۳) ابن برّاج، المهذّب، قم ۱۴۰۶. (۱۴) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت، (بی تا). (۱۵) ابن حزم، المُحَلّی، چاپ احمد محمدشاکر، بیروت: دارالفکر، (بی تا). (۱۶) ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا). (۱۷) ابن خُزیمه، صحیح ابن خزیمة، چاپ محمد مصطفی اعظیمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۸) ابن رشد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، چاپ خالد عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۱۹) ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷. (۲۰) ابن سعید، الجامع للشرائع، قم ۱۴۰۵. (۲۱) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش. (۲۲) ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، اپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۲۳) ابن قدامه، المغنی، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا). (۲۴) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بی تا). (۲۵) ابن منظور، لسان العرب. (۲۶) ابن ندیم، الفهرست (تهران). (۲۷) احمد دردیر ابوالبرکات، الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، (بی تا). (۲۸) ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، چاپ رضا استادی، اصفهان (۱۳۶۲ ش). (۲۹) امام خمینی، تحریرالوسیلة، نجف ۱۳۹۰. (۳۰) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش. (۳۱) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۳۲) اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، در حاجی خلیفه. (۳۳) منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۳۴) احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت:دارالفکر، (بی تا). (۳۵) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳. (۳۶) مبارک بن علی تمیمی احسائی، التسهیل: تسهیل المسالک الی هدایةالسالک الی مذهب الامام مالک، چاپ عبدالحمید آل شیخ مبارک، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۳۷) عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۳۸) احمد بن علی جصاص، احکام القرآن، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴. (۳۹) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. (۴۰) حاجی خلیفه، کشف الظنون. (۴۱) حرّ عاملی، وسائل الشیعة. (۴۲) محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵. (۴۳) محسن حکیم، دلیل الناسک، چاپ محمدقاضی طباطبایی، (بی جا) : مدرسة الحکمة، ۱۳۷۴ ش. (۴۴) محسن حکیم، مستمک العروة الوثقی، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۴۵) محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، (قاهره) ۱۳۷۷/۱۹۵۸. (۴۶) رضا خلخالی، معتمد العروة الوثقی، محاضرات آیةاللّه خوئی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰. (۴۷) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۴۸) محمد بن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیة، (بی تا). (۴۹) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش). (۵۰) عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی، فتح العزیز شرح الوجیز، (بیروت) : دارالفکر، (بی تا). (۵۱) محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۵۲) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۵۳) محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۵۴) عبدالجبار بن زین العابدین شکوئی، مصباح الحرمین، چاپ جواد طباطبایی، تهران ۱۳۸۴ ش. (۵۵) محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۵۶) محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت ۱۹۷۳. (۵۷) محمد بن مکی شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴. (۵۸) زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹. (۵۹) محمد بن حسن شیبانی، الجامع الصغیر، مع شرحه النافع الکبیر لعبدالحی لکنوی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۶۰) محمد بن اسماعیل صنعانی، سُبُل السلام: شرح بلوغ المرام، من جمع ادلة الاحکام لابن حجر عسقلانی، (بیروت) ۱۳۷۹/۱۹۶۰. (۶۱) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۲۰. (۶۲) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن. (۶۳) طبری، جامع البیان. (۶۴) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۶۵) محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰. (۶۶) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا). (۶۷) محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ ش. (۶۸) محمد بن حسن طوسی، کتاب الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷. (۶۹) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷. (۷۰) محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، قم: قدس محمدی، (بی تا). (۷۱) حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰ـ۱۴۲۱. (۷۲) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴. (۷۳) حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعد الاحکام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹. (۷۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰. (۷۵) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۷۶) محمود بن احمد عینی، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، بیروت (بی تا). (۷۷) محمد بن حسن فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعدالاحکام، قم، ۱۴۲۲. (۷۸) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۷۹) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۸۰) محمدحسن بن محمد معصوم قزوینی، کشف الغطاء عن وجوه مراسم الاهتداء: فی علم الاخلاق، چاپ محسن احمدی، قم (۱۳۸۰ ش). (۸۱) سعید بن هبةالله قطب راوندی، فقه القرآن، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۵. (۸۲) ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۸۳) کلینی، اصول کافی. (۸۴) محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰. (۸۵) مالک بن انس، المُوَطَّأ، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶. (۸۶) علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا والدین، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/ ۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۸۷) علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۸۸) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۹۰) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآةالعقول فی شرح اخبار آل الرسول، چاپ محسن حسینی امینی، تهران ۱۳۶۵ ش. (۹۱) جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹. (۹۲) جعفر بن حسن محقق حلّی، المعتبر فی شرح المختصر، قم ۱۳۶۴ ش. (۹۳) علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۵. (۹۴) علی بن حسین محقق کرکی، رسائل المحقق الکرکی، چاپ محمد حسون، رساله :۱۸ رسالة فی الحج، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲. (۹۵) محمد بن محمد مفید، المقنعة، قم ۱۴۱۰. (۹۶) احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، قم ۱۴۰۹. (۹۷) محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰. (۹۸) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامع الشتات، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ ش. (۹۹) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷. (۱۰۰) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱. (۱۰۱) احمد بن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۷. (۱۰۲) احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سید کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۱۰۳) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸. (۱۰۴) یحیی بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۱۰۵) یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذّب، بیروت: دارالفکر، (بی تا). (۱۰۶) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش. ۳۱ - پانویس
۳۲ - منبع• دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حج»، شماره۵۸۱۳. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |