تعزیهنامهتَعْزیهنامه، کلام منظومی است که هنگام اجرای نمایش سنتی ایرانی ( تعزیه )، مورد استفادۀ بازیگران، برای مرثیه خوانی و یا گفت و گو با یکدیگر قرار میگیرد تا واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع) که موضوع اصلی نمایش است، بهتر نمایان گردد. ۱ - تاریخچهتاریخچه: سرودن نخستین تعزیهنامه ظاهراً با اجرای اولین تعزیه در ایران همزمان است، ولی به درستی روشن نیست که اجرای نخستین تعزیه درچه زمانی صورت گرفته است. بسیاری براین باورند که تعزیه ریشه در نمایشوارههای مذهبی درایران پیش از اسلام داشته، و بعدها در دوران صفویه، حیاتی دوباره یافته است. [۱]
پیتر چلکوفسکی، «گفت وگو»، ج۱، ص۱۴، تماشا، تهران، ۱۳۵۵ش، س۶، شم ۲۷۶.
[۲]
بهرام بیضایی، نمایش در ایران، ص۳۰-۳۱، تهران، ۱۳۷۹ش.
[۳]
احسان یارشاطر، «تعزیه و آیین سوگواری در ایران قبل از اسلام»، ص۱۲۷-۱۳۵، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۴]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۳، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱.۱ - تعزیه در دوره صفویهنوشتههای جهانگردان و یا سیاستپیشگانی که در سدههای ۱۰-۱۲ق/۱۶-۱۸م، از ایران بازدید کرده اند، مؤید این معناست که حکومت صفویه در ایجاد و تحول تعزیه به شکل کنونی و تحول آن، نقشی مؤثر داشتهاند. [۵]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۱۳، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۶]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۲۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۷]
محمدتقی مسعودیه، موسیقی مذهبی ایران، ج۱، ص۱۰، تهران، ۱۳۶۷ش.
۱.۲ - تعزیه در دوره قاجارتعزیه با گذر از دورۀ صفویه و زندیه، در دورۀ قاجار به اوج تحول و تکامل خود رسید. [۸]
مایل بکتاش وفرخ غفاری، تئاتر ایرانی، ج۱، ص۷، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۹]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۷۶-۸۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۱۰]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۹، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۱۱]
پیتر چلکوفسکی، «تعزیه، نمایش بومی پیشرو ایران»، «کتابشناسی»، ج۱، ص۳۶۵-۳۷۶، تعزیه هنربومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
بدین ترتیب، تعزیه در شمار پدیدههایی است که در گذار از سده های متمادی، تحول یافته، و تعزیه نامه هم به دنبال تحول تعزیه، دگرگونیهایی پذیرفته است. ظاهراً کهنترین تعزیهنامۀ موجود، در عصر کریمخان زند تدوین شده است. [۱۲]
محمدجعفر محجوب، «تأثیر تئاتر اروپایی و نفوذ روشهای نمایشی آن در تعزیه»، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸، تعزیه هنر بومی و پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
تعزیه نامه در دورۀ قاجار، رشد کیفی یافت. در همین دوره بسیاری از تعزیهنامهها تدوین شد و به چاپ رسید. [۱۳]
ژان کالمار، «بانیان تعزیهخوانی»، ج۱، ص۴۹، ترجمۀ جلال ستاری، دربارۀ تعزیه و تئاتر، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۱۴]
صادق همایونی، «سیر تکامل تعزیههای ایرانی»، ج۱، ص۹۳، کاوه، تهران، فروردین، ۱۳۵۲ش.
تعزیه نامهها در آغاز بسیار ساده بود و فقط در یک یا دو روز ( تاسوعا و عاشورا ) از سال اجرا میشد، ولی از دوران زندیه به این سو، در تمام ۱۰ روز اول محرم و نیز برخی دیگر از ایام مذهبی سال، مانند روز شهادت امام علی (ع) به اجرا در میآمد. [۱۵]
پیتر چلکوفسکی، «تعزیه، نمایش بومی پیشرو ایران»، «کتابشناسی»، ج۱، ص۱۹، تعزیه هنربومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۶]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۷۴، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱.۳ - تعزیهنامههای دوران امیرکبیراجرای تعزیه در مقیاس گسترده، سبب استفادۀ پی درپی از تعزیهنامهها و نسخهبرداری مکرر از آنها شد و این امر سبب آشفتگی، تحریف و اختلاط بخشهایی از تعزیهنامهها با یکدیگر شد. [۱۷]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۱۲۷، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۱۸]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۱۳۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
ظاهراً این آشفتگی در زمان امیرکبیر (مق ۱۲۶۸ق) به اوج خود رسیده بود، زیرا امیر از شهاب اصفهانی [۱۹]
عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، ج۲، ص۵۱۷، تهران، ۱۳۷۲ش.
خواست تا ۱۲ مجلس از وقایع کربلا را منظوم سازد و بدینسان از آشفتگیها بکاهد. [۲۰]
فریـدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۳۲۱، تهـران، ۱۳۶۲ش.
به هر تقدیر تعزیه نامه در حرکت رو به رشدِ خود، دچار تغییرات و تحولاتی شد که از جملۀ آنها، کاهش آواز و کلام یک نفره و کاسته شدن از گفت و گوهای طولانی و ملالآور بود که به دنبال خود، حرکت و عمل را بر گفتار چیرگی داد. [۲۱]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ص۷۴-۷۵، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۲۲]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۶۱-۵۶۲، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲ - سرایندگانسرایندگان: شمار موضوع تعزیهنامههای موجود، به بیش از ۱۰۰ میرسد. [۲۳]
محمدجعفر محجوب، «تأثیر تئاتر اروپایی و نفوذ روشهای نمایشی آن در تعزیه»، ج۱، ص۱۸۵، تعزیه هنر بومی و پیشروایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۲۴]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۲۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
تنها شماری از سرایندگان این آثار شناخته شده، و اکثر آنها ناشناخته مانده است.علت این ناشناختگی به نظر برخی آن است که تعزیهنویس از ابتدا در فکر ایجاد یک اثر ادبی نبوده است که بخواهد نام خود را در پای آن ثبت کند. به نظر برخی دیگر سبب این امر آن است که تعزیه نویس در واقع همان تعزیه ـ گردان بوده که در زمان اجرای تعزیه، متون نمایشی را فیالبداهه میسروده، و در اختیار بازیگران قرار میداده است. [۲۵]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۲۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۶]
یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۳۲۳، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲۷]
صادق همایونی، تعزیه در ایران، ص۲۶۸، شیراز، ۱۳۸۰ش.
همچنین توجه تعزیهسرا به کسب اَجر اُخروی و نه اشتهار دنیوی، و ترس از تکفیر از سوی علمایی که تعزیه را مردود یا مکروه میشمردند، نیز از جمله علل ناشناختگی تعزیهسرایان به شمار میآید و نکتۀ آخر آنکه تعزیهنامه در طول زمان، آن چنان دچار دستخوش تغییر و تبدیل میشد که اطلاق نام سرایندۀ واحد بر آن امکان نداشت. [۲۸]
صادق همایونی، تعزیه در ایران، ص۲۶۶، شیراز، ۱۳۸۰ش.
[۲۹]
صادق همایونی، تعزیه در ایران، ص۲۶۸، شیراز، ۱۳۸۰ش.
[۳۰]
پرویز ممنون، «در جست و جوی شاعران و کاتبان تعزیه»، ج۱، ص۱۶، تماشا، تهران، ۱۳۵۶ش، شم ۳۴۵.
[۳۱]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۱۱-۵۱۳، تهران، ۱۳۸۰ش.
به هر روی، نام شماری ازتعزیهسرایان مشهور که برخی از آنان تعزیهگردان هم بودهاند، در منابع ثبت شده است، مانند خواجه حسینعلیخان، که در دربار فتحعلیشاه و محمد شاه قاجار معین البکا بود، [۳۲]
آلکساندر خوجکو، «تئاتر ایرانی»، ج۱، ص۱۱۶، ترجمۀ حلال ستاری، فصلنامه تئاتر، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۹-۱۰.
[۳۳]
پرویز ممنون، «در جست و جوی شاعران و کاتبان تعزیه»، ج۱، ص۱۵، تماشا، تهران، ۱۳۵۶ش، شم ۳۴۵.
سید مصطفی کاشانی ( میرعزا )، میرزا باقر (معین البکا) و میرزا محمدتقیخان ، معروف به تعزیهگردان. [۳۴]
پرویز ممنون، «در جست و جوی شاعران و کاتبان تعزیه»، ج۱، ص۱۵-۱۶، تماشا، تهران، ۱۳۵۶ش، شم ۳۴۵.
[۳۵]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۱۱-۵۱۴، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۳۶]
عنایتالله شهیدی، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه»، ص۸۴، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۳۷]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری وتدوین وتصحیح وبازسازی آنها»، ص۱۲۸، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۳۸]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری وتدوین وتصحیح وبازسازی آنها»، ص۱۳۲، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۳۹]
صادق همایونی، تعزیه در ایران، ص۲۶۶-۲۶۷، شیراز، ۱۳۸۰ش.
[۴۰]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۲۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۴۱]
علی اصغر فقیهی، تاریخ جامع قم، ج۱، ص۲۵۰، قم، ۱۳۵۰ش.
[۴۲]
منزوی، خطی، ج۶، ص۴۴۴۳.
[۴۳]
آستان قدس، فهرست، ج۷، ص۶۶۵.
[۴۴]
ملک، خطی، ج۲، ص۱۵۶
۳ - موضوعات و مضامینموضوعات و مضامین: با گسترش تعزیهنامهها و تحول و دگرگونی در آنها، موضوع شهادت امام حسین (ع) نقش محوری یافت و داستانهایی که موضوعشان مقدم بر واقعۀ عاشورا و یا بر گرفته از آن بود، به صورت دوایر متحدالمرکزی پیرامون محور اصلی (عاشورا) قرار گرفت، موضوعاتی مانند رحلت پیامبر (ص) و یا اسارت اهل بیت (ع) در روز عاشورا. [۴۵]
ویلیام هنوی، «صورت خیال قالبی در تعزیه»، ج۱، ص۲۵۸، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
به موازات آنکه تعزیه پایگاه جدید اجتماعی یافت، تعزیهنامهها نیز در اشکال، موضوعات و مضامینِ خود دستخـوش تغییر شدنـد.موضوعات جدیـد، عبارت بود از: الف ـ « واقعه »، تعزیهنامههایی که به شهادت و به خصوص شهادت امام حسین (ع) و یارانش در صحرای کربلا مربوط میشد، مثل تعزیۀ « هفتاد و دو تن »؛ ب ـ « پیش واقعه »، تعزیهنامههای فرعی که دربارۀ یک «واقعه» نوشته میشد، مانند پیش واقعۀ « عباس هندو » که معمولاً پیش از واقعۀ « شهادت حضرت عباس (ع)» اجرا میشد؛ ج ـ « گوشه »، شبیههایی بودند بیشتر دارای داستانی مستقل، غیرمذهبی و غیرمرتبط با کربلا و عاشورا با غلبۀ عنصر طنز در آنها، مانند « شست بستن دیو ». [۴۶]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۴۷]
بهرام بیضایی، «گوشهای از تاریخ نمایش در ایران»، ج۱، ص۸۳، آرش، تهران، ۱۳۴۰ش، شم ۱.
[۴۸]
عنایتالله شهیدی، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه»، ج۱، ص۷۲-۷۳، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۴۹]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۲۶۲، تهران، ۱۳۸۰ش.
تنوع اشکال تعزیهنامهها، همچنین سبب ورود موضوعات جدید به اینگونه آثار شد و آن را به موضوعات تاریخی ( امیر تیمور و والی شام )، افسانهای ( جابلقا و جابلسا ) و اساطیری ( قصاب جوانمرد )، تقسیم کرد. [۵۰]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۳، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۵۱]
صادق همایونی، «سیر تکامل تعزیههای ایرانی»، ج۱، ص۹۲، کاوه، تهران، فروردین، ۱۳۵۲ش.
[۵۲]
یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۳۲۴، تهران، ۱۳۷۲ش.
موضوعات جدید نیز دست تعزیهنویس را برای استفاده از مضامین نو باز گذاشت و به وی امکان داد تا مضامینی از ایران باستان، فرهنگ زردشتی و فولکلور ایرانی (مانند سنّت حنابستن در تعزیۀ « حضرت قاسم »)، فرهنگ مسیحی (تعزیۀ « وهب ») و فرهنگ یهودی (تعزیۀ « چهار مرغ ») را در آثارشان وارد کنند. [۵۳]
ژان کالمار، «بانیان تعزیهخوانی»، ج۱، ص۶۸، ترجمۀ جلال ستاری، دربارۀ تعزیه و تئاتر، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۵۴]
ژان کالمار، «بانیان تعزیهخوانی»، ج۱، ص۹۷، ترجمۀ جلال ستاری، دربارۀ تعزیه و تئاتر، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۵۵]
داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو تعزیه»، ج۱، ص۳۷، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰.
[۵۶]
داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو تعزیه»، ج۱، ص۳۹، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰.
[۵۷]
داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو تعزیه»، ج۱، ص۴۱، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰.
[۵۸]
داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو تعزیه»، ج۱، ص۴۹، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰.
[۵۹]
داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو تعزیه»، ج۱، ص۵۰، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰.
[۶۰]
داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو تعزیه»، ج۱، ص۵۲، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰.
[۶۱]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۳۰، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۶۲]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۳، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۶۳]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری وتدوین وتصحیح وبازسازی آنها»، ج۱، ص۱۲۲، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۶۴]
صادق همایونی، «تحلیلی از تعزیۀ عروسی قاسم»، ج۱، ص۳۷-۳۸، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۶۵]
پیتر چلکوفسکی، «گفت وگو»، ج۱، ص۱۴، تماشا، تهران، ۱۳۵۵ش، س۶، شم ۲۷۶.
۴ - ویژگیهای ادبیویژگیهای ادبی: اشعار تعزیهنامهها به لحاظ شیوایی و فصاحت دارای پست و بلند بسیار است. [۶۶]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۴۴، تهران، ۱۳۸۰ش.
این ویژگی دوگانه، سبب داوریهای مختلف و گاه متضاد شده است؛ از جمله زرینکوب یک بار، [۶۷]
عبدالحسین زرینکوب، نه شرقی نه غربی، ص۴۸۵، تهران، ۱۳۵۳ش.
شیوۀ ترکیب و بیان این اشعار را «خشن و ساده و ابتدایی» می خواند و در جایی دیگر [۶۸]
عبدالحسین زرینکوب، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، ص۱۸۷، تهران، ۱۳۶۳ش.
اشاره میکند که تعزیهنامهها دارای « اشعار خوب » نیز هستند که میتواند منشأ تحولات هنری شود. ویژگیهای ادبی متون تعزیهنامه از این جنبه قابل بررسی است:الف ـ قالبهای شعری: بیشترین قالب مورد استفـاده در تعزیهنامهها، قالب مثنوی است، به ویژه در آثار قدیمی. از دورۀ ناصری به بعد، مسمط، ترجیعبند، مستزاد و رباعی هم مورد استفادۀ تعزیهسرایان قرار میگیرد. [۶۹]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ص۵۸۶-۵۷۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۷۰]
عنایتالله شهیدی، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه»، ص۸۱، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۷۱]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری وتدوین وتصحیح وبازسازی آنها»، ص۱۲۵، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
ب ـ صناعات ادبی : از میان صنایع ادبی، « تضمین » بیش از دیگر صنایع مورد استفاده قرار دارد و تعزیهسرا، به تضمین اشعار سعدی و حافظ توجهی خاص دارد. از دیگر صنایع مورد استفادۀ تعزیهسرا صنایع اقتباس، تلمیح، المام، براعت استهلال، تشابه الاطراف، استقبال، لف و نشر، تجنیس، تنسیق الصفات، سیاقة الاعداد، و ایهام قابل ذکر است. [۷۲]
پرویز صیاد، مقدمه بر متن تعزیۀ حر منسوب به مصطفی کاشانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۷۳]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۰۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۷۴]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۵۷-۵۵۸، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۷۵]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۷۳-۵۷۸، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۷۶]
عنایتالله شهیدی، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه»، ص۸۵، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۷۷]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری و تدوین و تصحیح و بازسازی آنها»، ص۱۲۲، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۷۸]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری وتدوین وتصحیح وبازسازی آنها»، ص۱۲۸، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۷۹]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری و تدوین و تصحیح و بازسازی آنها»، ص۱۲۹، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۸۰]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری و تدوین و تصحیح و بازسازی آنها»، ص۱۳۲، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
ج ـ بحور عروضی : تعزیهنامهها معمولا در بحور عروضی پذیرفته شدۀ شعر فارسی عرضه میشدند. [۸۱]
الول ساتن، «منابع ادبی تعزیه»، ج۱، ص۲۳۱، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
از میان بحور مختلف، بحر مجتث، بیشترین بسامد را در متون تعزیه دارد و پس از آن، رمل، مضارع، هزج، متقارب و خفیف، از بحور مورد استفاده بود. [۸۲]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ص۵۶۴-۵۶۸، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۸۳]
عنایتالله شهیدی، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه»، ص۹۰، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۸۴]
عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری و تدوین و تصحیح و بازسازی آنها»، ص۱۱۹، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۸۵]
ویلیام هنوی، «صورت خیال قالبی در تعزیه»، ج۱، ص۲۶۱، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۸۶]
الول ساتن، «منابع ادبی تعزیه»، ج۱، ص۲۳۱-۲۵۵، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۸۷]
الول ساتن، «منابع ادبی تعزیه»، ج۱، ص۲۵۶، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
۵ - ویژگیهای زبانیویژگیهای زبانی : زبان تعزیهنامه، زبانی است روشن، ساده، صمیمی و دارای ویژگیهای نمایشی که بی هیچ تعقیدی، برای همگان قابل فهم است. سادگی زبان در این آثار چند دلیل عمده دارد، از جمله آنکه تعزیهنامه تنها برای خواندن، سروده نمیشد؛ بلکه جنبۀ اجرایی و نمایشی آن، بیشتر مورد توجه بود؛ از اینرو سراینده مجبور به استفاده از زبانی بود که بتوان با آن، ارتباطی نزدیک با مخاطب ( مردم کوچه و بازار ) برقرار کرد. سادگی زبان، آن چنان صمیمیتی میان تعزیهسرا و مردم بر قرار میساخت که در مواردی، عامۀ مردم برخی از ظرایف زبان فارسی (مانند عبارات مصطلح و ضربالمثلها ) را در پرتو شنیدن تعزیهنامهها و تماشای تعزیه فرا میگرفتند. [۸۸]
ژان کالمار، «بانیان تعزیهخوانی»، ج۱، ص۹۳، ترجمۀ جلال ستاری، دربارۀ تعزیه و تئاتر، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۸۹]
پیتر چلکوفسکی، «گفت وگو»، ج۱، ص۸۳، تماشا، تهران، ۱۳۵۵ش، س۶، شم ۲۷۶.
[۹۰]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶، به نقل از گوبینو، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۹۱]
الول ساتن، «منابع ادبی تعزیه»، ج۱، ص۲۴۵، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۹۲]
صادق همایونی، تعزیه در ایران، ص۳۱۴، شیراز، ۱۳۸۰ش.
[۹۳]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۳۴-۵۳۹، تهران، ۱۳۸۰ش.
تعزیهنامهها به لحاظ زبانی دارای ویژگیهای دیگری نیز بودند، از جمله: داشتن لغات و اصطلاحات عامیانه همراه واژگان یا در کنار واژگان ادبی، مانند « گلسر سبد »؛ اصطلاحات و کلمات خاص تعزیه (تغییر کلمات بر حسب ضرورت )، مانند « شرار » به جای « شریر »؛ اصطلاحات، مفردات و ترکیبات درباری و نظامی و اداری ، مانند « فرمان همایون » و « توپ »؛ و ترکیبات عربی ( غافر الذنوب )، ترکی (قالوب غریب...)، کلمات فارسی و خارجی متداول جدید ( آمار، فامیل ) و یا گویشهای محلی ( حسن و حسین و فاطمه براره) از گویش مازندرانی . [۹۴]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۳۹-۵۳۹، تهران، ۱۳۸۰ش.
۶ - منابع ادبیمنابع ادبی: بسیاری از متون ادبی ـ مذهبی به ویژه آنها که از دورۀ صفویه به بعد، تصنیف و یا تألیف گردیده اند، مورد استفادۀ تعزیهسرایان بود که از آن جملهاند: الف ـ مقتلها و سوگنامههای داستانی : مانند آثاری که عالمان دینی و ذاکران ، اولاً به نثر و ثانیاً به سبک مقاتل و مستند به احادیث و اخبار تألیف کرده اند. آثاری مانند جلاءالعیون علامۀ مجلسی و نوحةالاحزان محمد یوسف دهخوارقانی [۹۵]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۴۹۹، تهران، ۱۳۸۰ش.
یا داستانهایی که به نثر و گاه آمیخته به نظم نوشته شده است، مانند روضةالشهداء کاشفی و تحفةالذاکرین بیدل [۹۶]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۴۹۹-۵۰۰، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۹۷]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۹۸]
الول ساتن، «منابع ادبی تعزیه»، ج۱، ص۲۵۰، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۹۹]
الول ساتن، «منابع ادبی تعزیه»، ج۱، ص۲۵۲، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۰۰]
ویلیام هنوی، «صورت خیال قالبی در تعزیه»، ج۱، ص۲۵۸، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
و نیز آثاری که جنبههای قصهپردازی و نمایشی آنها بر وجوه روایتی غلبه دارد. بسیاری از جُنگها و سفینهها و مجموعههایی که تاکنون چاپ نشدهاند، دارای این ویژگی هستند. [۱۰۱]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۰۰-۵۰۶، تهران، ۱۳۸۰ش.
ب ـ منظومههای نیمه نمایشی: از شاعران سادهگوی دوران صفویه به بعد که بسیاری از اشعار آنها، عیناً و یا با اندکی تغییر در تعزیهنامهها درج شده است، مانند مدایح و مناقبی که حسن کاشی سروده است. [۱۰۲]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۰۶-۵۱۰، تهران، ۱۳۸۰ش.
سوگنامههایی که از سدۀ ۵ و ۶ق/۱۱ و ۱۲م در ادب فارسی وارد شده است، مانند برخی سروده های سنایی غزنوی و قوامی رازی [۱۰۳]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۰۷، تهران، ۱۳۸۰ش.
مرثیههایی که دارای بار احساسی بسیار است و شاعر با استفاده از کلمات عاطفی به بر انگیختن احساسات خواننده و یا شنونده میپردازد، مانند مرثیههای محتشم کاشانی و صباحی بیدگلی. [۱۰۴]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۰۷، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۱۰۵]
ویلیام هنوی، «صورت خیال قالبی در تعزیه»، ج۱، ص۲۵۸، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۰۶]
محمدجعفر محجوب، «تأثیر تئاتر اروپایی و نفوذ روشهای نمایشی آن در تعزیه»، ج۱، ص۱۸۵، تعزیه هنر بومی و پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۰۷]
زهرا اقبال، «مرثیه سرایی در عهد قاجار»، ج۱، ص۲۷۹-۲۹۳.، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، به کوشش پیتر چلکوفسکی، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
ج ـ حماسههای منظوم مذهبی: که در بحر متقارب سروده شده، و شرح دلاوریهای پیامبر (ص) و امام علی (ع) و حمزۀ سیدالشهدا ست. از جملۀ این آثار است: حملۀ حیدری باذل مشهدی و خاوراننامۀ ابن حسام خوسفی. [۱۰۸]
عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ج۱، ص۵۱۰-۵۱۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۱۰۹]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۱۰]
احمد گلچین معانی، «حماسههای دینی»، ج۱، ص۱۹۳-۲۰۳، نامۀ آستان قدس، ۱۳۴۴ش، س ۶، شم ۲۲ و ۲۳.
۷ - تعزیهنامههاي دستنویس، چاپی و ترجمهایدستنویس، چاپ و ترجمه : اجرای مداوم و مستمر تعـزیه، سبب نسخهبرداریهای مکرر از متون تعـزیهنامهها شـده است؛ به گـونهای که هم اینک رونوشت بسیـاری ازآنها به شکل دستنویس در گوشه و کنار، از جمله در کتابخانهها یافت میشود. [۱۱۱]
منزوی، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، ج۱، ص۳۰۲، تهران، ۱۳۸۲ش.
در این میان، مجموعـۀ کتـابخانۀ واتیکان ، قابل توجـه است. برخـی از این آثار تاکنـون به شکل مجموعـههایی بـه چاپ رسیـده، و حتی به زبـانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه شدهاند، مانند مجموعههای خوجکو، پلی، لیطن و چرولی. [۱۱۲]
جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، ج۱، ص۲۳۰، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۱۳]
نصرتالله باستان، «شبیه خوانی و تعزیهخوانی»، ج۱، ص۱۵، خوشه، ۱۳۴۶ش، شم ۸.
[۱۱۴]
محمدتقی مسعودیه، موسیقی مذهبی ایران، ج۱، ص۲۹-۳۱، تهران، ۱۳۶۷ش.
۸ - فهرست منابع(۱) فریـدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهـران، ۱۳۶۲ش. (۲) یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش. (۳) آستان قدس، فهرست. (۴) زهرا اقبال، «مرثیه سرایی در عهد قاجار»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، به کوشش پیتر چلکوفسکی، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۵) نصرتالله باستان، «شبیه خوانی و تعزیهخوانی»، خوشه، ۱۳۴۶ش، شم ۸. (۶) مایل بکتاش و فرخ غفاری، تئاتر ایرانی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۷) بهرام بیضایی، نمایش در ایران، تهران، ۱۳۷۹ش. (۸) بهرام بیضایی، «گوشهای از تاریخ نمایش در ایران»، آرش، تهران، ۱۳۴۰ش، شم ۱. (۹) پیتر چلکوفسکی، «تعزیه، نمایش بومی پیشرو ایران»، «کتابشناسی»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۱۰) پیتر چلکوفسکی، «گفت وگو»، تماشا، تهران، ۱۳۵۵ش، س۶، شم ۲۷۶. (۱۱) آلکساندر خوجکو، «تئاتر ایرانی»، ترجمۀ حلال ستاری، فصلنامه تئاتر، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۹-۱۰. (۱۲) عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، تهران، ۱۳۷۲ش. (۱۳) عبدالحسین زرینکوب، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۴) عبدالحسین زرینکوب، نه شرقی نه غربی، تهران، ۱۳۵۳ش. (۱۵) الول ساتن، «منابع ادبی تعزیه»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۱۶) عنایتالله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، تهران، ۱۳۸۰ش. (۱۷) عنایتالله شهیدی، «تعزیهها و لزوم گردآوری و تدوین و تصحیح و بازسازی آنها»، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش. (۱۸) عنایتالله شهیدی، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۱۹) پرویز صیاد، مقدمه بر متن تعزیۀ حر منسوب به مصطفی کاشانی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۲۰) جابر عناصری، فهرست توصیفی نمایشنامههای مذهبی ایران، تهران، ۱۳۶۸ش. (۲۱) داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو تعزیه»، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰. (۲۲) علی اصغر فقیهی، تاریخ جامع قم، قم، ۱۳۵۰ش. (۲۳) ژان کالمار، «بانیان تعزیهخوانی»، ترجمۀ جلال ستاری، دربارۀ تعزیه و تئاتر، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش. (۲۴) احمد گلچین معانی، «حماسههای دینی»، نامۀ آستان قدس، ۱۳۴۴ش، س ۶، شم ۲۲ و ۲۳. (۲۵) محمدجعفر محجوب، «تأثیر تئاتر اروپایی و نفوذ روشهای نمایشی آن در تعزیه»، تعزیه هنر بومی و پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۲۶) محمدتقی مسعودیه، موسیقی مذهبی ایران، تهران، ۱۳۶۷ش. (۲۷) ملک، خطی. (۲۸) جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، تهران، ۱۳۶۳ش. (۲۹) پرویز ممنون، «در جست و جوی شاعران و کاتبان تعزیه»، تماشا، تهران، ۱۳۵۶ش، شم ۳۴۵. (۳۰) منزوی، خطی. (۳۱) منزوی، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، ۱۳۸۲ش. (۳۲) صادق همایونی، «تحلیلی از تعزیۀ عروسی قاسم»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۳۳) صادق همایونی، تعزیه در ایران، شیراز، ۱۳۸۰ش. (۳۴) صادق همایونی، «سیر تکامل تعزیههای ایرانی»، کاوه، تهران، فروردین، ۱۳۵۲ش. (۳۵) ویلیام هنوی، «صورت خیال قالبی در تعزیه»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۳۶) احسان یارشاطر، «تعزیه و آیین سوگواری در ایران قبل از اسلام»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله تعزیه نامه، ج۱۵، ص۵۹۸۹. |