حبسواژه حبس در دو معنا استعمال شده است: اول اباحه مجانی منافع برای جهتی یا شخصی معین و یا عنوانی از عناوین. [۱]
فقه الامام جعفرالصادق، ج۵، ص۸۶.
ودوم به معنای زندانی کردن آمده است.فهرست مندرجات۱.۱ - معنای اصطلاحی ۱.۲ - تفاوت حبس با وقف ۱.۲.۱ - ملکیت ۱.۲.۲ - مدت زمان ۱.۳ - اقسام ۱.۴ - ماهیت ۱.۵ - مورد ۱.۶ - شرایط ۱.۷ - احکام ۱.۷.۱ - حبس بر جهت ۱.۷.۲ - حبس بر شخص ۱.۷.۳ - حبس بر عنوان ۲ - به معنای زندانیکردن ۲.۱ - معنا ۲.۲ - مفهوم ۲.۳ - در دوره اسلامی ۲.۴ - ادله مشروعیت ۲.۴.۱ - آیات ۲.۴.۲ - سنت ۲.۴.۳ - مصالح عمومی ۲.۵ - باب فقهی ۲.۶ - موارد ۲.۷ - حاکم شرع ۲.۸ - اهداف ۲.۸.۱ - جریان سالم تحقیق ۲.۸.۲ - اقدام تأمینی ۲.۸.۳ - وادار به انجام وظایف ۲.۸.۴ - مجازات حد ۲.۸.۵ - مجازات تعزیری ۲.۹ - انواع حبس کیفری ۲.۹.۱ - ابد ۲.۹.۲ - موقّت ۲.۱۰ - احکام ۲.۱۰.۱ - نماز ۲.۱۰.۲ - محرم ۲.۱۰.۳ - روزه ۲.۱۰.۴ - طلاق ۳ - تاریخچه حبس ۳.۱ - دوره قاجار ۳.۲ - پس از انقلاب اسلامی ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - حبس به معنای اباحه مجانی منافع۱.۱ - معنای اصطلاحیحبس به معنای نخست در اصطلاح فقه عبارت است از اینکه فردی، عینی معین از ملک خود را برای جهتی معین از جهات خیر، مانند حبس مَرکب برای انتقال حاجیان به مکه، یا عنوانی از عناوین، مانند حبس ملکی برای فقرا یا علما و یا برای شخصی معین، حبس کند؛ بدینگونه که منافع آن - برای همیشه یا مدّتی معین - در آن جهت یا برای آن عنوان یا شخص صرف گردد. [۲]
کلمة التقوی، ج۶، ص۱۶۳.
۱.۲ - تفاوت حبس با وقف۱.۲.۱ - ملکیتدر وقف بنا بر مشهور، عین از ملک خارج میشود و یا بنابر قول مقابل مشهور، موجب ممنوعیت مالک از همه تصرّفات میگردد؛ هر چند از ملک خارج نمیشود؛ اما در حبس، عین در ملک مالک میماند و وی از تصرفات غیر مزاحم با استیفای منفعت ممنوع نمیگردد؛ از اینرو، فروختن عین حبس شده جایز است. [۴]
هدایة العباد (گلپایگانی)، ج۲، ص۱۴۲.
[۵]
مهذّب الاحکام، ج۲۲، ص۲۶.
[۶]
تحریر المجلّة، قسم ۲، ج۳، ص۷۰.
البته بنا بر قول به خروج عین از ملک در حبسِ دائمِ آن بر جهات خیر، این تفاوت در این نوع حبس منتفی است. ۱.۲.۲ - مدت زماندر وقف، دائم بودن شرط صحت آن است؛ امّا حبس به صورت موقّت نیز صحیح است. [۹]
تحریر المجلّة، قسم ۲، ج۳، ص۷۱.
[۱۰]
الانوار اللوامع، ج۳، ص۲۷۵.
حبس در کنار سکنی، عمری و رقبی، عنوانی مستقل در فقه است؛ هر چند تعداد زیادی از فقها بسیاری از احکام آن را متعرّض نشده و به اجمال بسنده کردهاند. [۱۳]
الشرح الصغیر، ج۲، ص۲۵۵.
۱.۳ - اقسامحبس بر دو گونه است: حبس بر جهتی از جهات خیر، مانند کعبه معظم، مساجد و مشاهد مشرفه و حبس بر شخصی معین یا عنوانی عام، مانند فقرا. بر هر یک احکامی مترتّب است که بدانها اشاره خواهد شد. ۱.۴ - ماهیتآیا حبس مطلقا عقد است [۱۶]
الانوار اللوامع، ج۱۳، ص۳۲۵-۳۲۷.
یا حبس بر شخص عقد است، امّا حبس بر جهت خیر عقد نیست، بلکه ایقاع است؛ در نتیجه نیازی به قبول ناظر یا حاکم نیست [۱۹]
المناهل، ص۵۲۰.
مسئله اختلافی است. برخی در عقد بودن حبس بر شخص نیز اشکال و تأمّل کردهاند. [۲۱]
کلمة التقوی، ج۶، ص۱۶۵.
۱.۵ - موردبنا بر تصریح بسیاری، آنچه وقف آن صحیح است، حبس آن نیز صحیح است. بنا بر این، حبس تنها در عینی صحیح است که با بقای آن انتفاع از آن امکانپذیر باشد. از این جهت حبس آب برای نوشیدن صحیح نیست. [۲۲]
الانوار اللوامع، ج۱۳، ص۳۲۵-۳۲۶.
[۲۳]
الشرح الصغیر، ج۲، ص۲۵۵.
[۲۴]
حاشیة شرائع الاسلام، ص۵۳۵.
[۲۷]
مفتاح الکرامة، ج۱۸، ص۲۴۴.
[۲۸]
المناهل، ص۵۲۰.
۱.۶ - شرایطبرای هر یک از حبس، حبس کننده، مال حبسی و محبوس علیه شرایطی ذکر شده است. برخی، قصد قربت را شرط صحت حبس و برخی، شرط لزوم آن دانستهاند. [۳۲]
کلمة التقوی، ج۶، ص۱۶۳.
در اعتبار قبض (تحویل گرفتن عین) نیز اختلاف است که شرط صحّت است [۳۸]
کلمة التقوی، ج۶، ص۱۶۳-۱۶۴.
یا شرط لزوم و یا تنها در حبس بر شخص شرط است. در حبس کننده، شرایط واقف - مالک عین و منفعت بودن و تام بودن ملک، به معنای متعلّق حقّ دیگری نبودن آن همچون مال رهنی - معتبر است. شرایط مال حبس شده عبارتند از اینکه هنگام حبس موجود و معلوم باشد، عین باشد - نه منفعت و دین - قابل انتقال به محبوس علیه باشد و نیز به مقدار زمان حبس صلاحیت بقا داشته باشد. در محبوس علیه همچون موقوف علیه، موجود و معین بودن و اهلیت داشتن برای استفاده از منفعت معتبر است. [۴۰]
کشف الغطاء، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹.
۱.۷ - احکام۱.۷.۱ - حبس بر جهتاین نوع حبس یا محدود به مدّتی معین است یا تصریح بر دائم بودن آن شده و یا مطلق است. حبس در فرض نخست، لازم است و مالک نمیتواند قبل از پایان یافتن مدّت، آن را بر هم زند و به ملک خود رجوع کند. [۴۲]
کلمة التقوی، ج۶، ص۱۶۴.
در فرض دوم نیز لازم است و تا زمانی که عین باقی است، تغییر آن جایز نیست؛ لیکن در اینکه عین محبوس از ملک خارج میشود یا نه، اختلاف است. فرض سوم نیز حکم فرض دوم را دارد. [۵۱]
کلمة التقوی، ج۶، ص۱۶۴.
برخی، همسانی صورت سوم با صورت دوم در حکم را در فرضی دانستهاند که منظور حبس کننده از اطلاق، دوام باشد؛ بدین معنا که شاهدی بر آن وجود داشته باشد. ۱.۷.۲ - حبس بر شخصاین نوع حبس یا مطلق است و یا محدود به مدّتی معین؛ هر چند مدّت حیات یکی از حبس کننده یا کسی که برای او حبس شده، باشد. در فرض اوّل، با مرگ حبس کننده، مال حبس شده به عنوان میراث به ورثه او منتقل میشود؛ لیکن در اینکه در این صورت حبس تا مرگ حبس کننده لازم است و او حق بر هم زدن و رجوع به مال را ندارد و یا جایز است و هر وقت بخواهد میتواند رجوع کند، اختلاف است. در فرض دوم، حبس تا پایان مدّت لازم است و پس از آن، به حبس کننده یا وارث او باز میگردد. ۱.۷.۳ - حبس بر عنوانبنا بر تصریح برخی، این نوع حبس، حکم حبس بر شخص را دارد. [۵۸]
کلمة التقوی، ج۶، ص۱۶۴-۱۶۵.
۲ - به معنای زندانیکردنحَبس، مجازاتی در فقه و حقوق به معنای بازداشتن مجرم یا متهم از تصرف در برخی امور خویش و ایجاد محدودیت برای او. از حبس به معنای دوم در بابهای صلات، حج، ایلاء، کفالت، قضاء، حدود و قصاص سخن گفتهاند. ۲.۱ - معناحبس در لغت به معنای بازداشتن و مکان بازداشت است [۶۰]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاجاللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
و در متون دینی و منابع فقهی نیز به همین معنا به کار رفته است. [۶۲]
ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۹۸، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
[۶۳]
ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۸۱۱، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
بر این اساس، مفهوم واژه حبس صرفآ ناظر به محدود کردن شخص و بازداشتن او از دخالت و تصرف در امور خویش است و ویژگیهای مکان حبس و میزان امکانات آنان در آن تأثیری ندارد. ۲.۲ - مفهومبه تصریح برخی فقها (به عنوان مثال به این منابع رجوع کنید [۷۲]
ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۹، جزء۳۵، ص۱۸۷، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
[۷۳]
ابن فرحون، کتاب تبصرة الحکام فی اصول الاقضیة و مناهج الاحکام، ج۲، ص۲۱۵، مصر ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
)، مفهوم حبس اعم از زندان است و با شیوههایی مانند نگاه داشتن فرد در منزل یا همراه بودن مداومِ نگهبانانِ مُدعی، با وی نیز تحقق مییابد.با این همه، زندان بارزترین و کاملترین مصداق حبس و واجد همه ویژگیهای آن است؛ از اینرو در بیشتر متون فقهی، حبس دقیقآ به معنای زندانی کردن به کار رفته است. [۷۵]
احمد وائلی، احکام زندان در اسلام، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، ترجمه و توضیحات محمدحسن بکائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۷۶]
محمد بن عبداللّه احمد، حکم الحبس فی الشریعة الاسلامیة: السجن، ج۱، ص۳۰، الملازمة، النَّفی، ریاض ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۷۷]
محمد بن عبداللّه احمد، حکم الحبس فی الشریعة الاسلامیة: السجن، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، الملازمة، النَّفی، ریاض ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲.۳ - در دوره اسلامیپیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در مواردی فرمان به حبس افراد دادند، [۷۸]
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۲۱۶ـ۲۱۷، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۷۹]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۵۲ـ۵۳، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۸۰]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۳۱۹، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۸۱]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۸، ص۵۰ـ۵۱، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۸۲]
حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۸، ص۱۵۰ـ۱۵۱.
ولی در زمان آن حضرت و همچنین در دوران خلافت ابوبکر زندان وجود نداشت و متهم یا مجرم در مسجد یا دهلیز و دالان خانهها و با همراه شدن نگهبان یا شاکی با او و تحت نظر قرار دادن وی محبوس میشد.در دوره خلافت عمر بن خطاب، با گسترش قلمرو جامعه اسلامی، منزلی در مکه خریداری شد و به زندان اختصاص یافت، نخستین بار در دوره حکومت حضرت علی علیهالسلام، در کوفه زندان بنا شد. [۸۳]
ابن فرحون، کتاب تبصرة الحکام فی اصول الاقضیة و مناهج الاحکام، ج۲، ص۲۱۵ـ۲۱۶، مصر ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۸۴]
احمد بن علی مقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، ج۳، ص۳۰۳ـ۳۰۴، مصر ۱۳۲۵.
[۸۵]
محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبویة، ج۱، ص۲۹۴ـ۳۰۰، المسمی التراتیب الاداریة، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا).
[۸۶]
احمد وائلی، احکام زندان در اسلام، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۸، ترجمه و توضیحات محمدحسن بکائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
۲.۴ - ادله مشروعیتفقهای همه مذاهب در اصل مشروعیت حبس اتفاق نظر دارند. از جمله دلایل ایشان عبارت است از: ۲.۴.۱ - آیاتدر آیاتی از قرآن به حبس برخی مجرمان حکم شده است. مثلا در آیه پانزدهم سوره نساء کیفر زن زناکار، حبس در منزل تا زمان مرگ قرار داده شده، که این حکم با نزول آیه دوم سوره نور نسخ شده است. [۸۷]
ابن جوزی، نواسخ القرآن، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۲، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا).
همچنین شماری از فقها مراد از نفی را در آیه ۳۳ سوره مائده، که یکی از کیفرهای مُحارب ذکر شده، حبس دانستهاند. [۹۱]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۷، ص۹۵، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۹۲]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل مائده: ۳۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۹۳]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۳۵۳ـ۳۵۷، قم ۱۳۷۴ ش.
به آیه ۱۰۶ سوره مائده (بازداشت) و آیه پنجم سوره توبه نیز استناد شده است. [۹۶]
الموسوعة الفقهیة، ج ۱۶، ج۱۶، ص۲۸۴ـ۲۸۵، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۲.۴.۲ - سنتسنّت و سیره عملی پیامبر اکرم و امام علی [۹۷]
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۹، ص۴۸۰ـ۴۸۱، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و نیز احادیث متعدد بر مشروعیت حبس دلالت دارند (برای نمونه به احادیث این منبع رجوع کنید ).۲.۴.۳ - مصالح عمومیمصالح عمومی جامعه و ضرورت حفظ امنیت و صیانت از نفوس و اموال مردم اقتضا دارد که با حبس بزهکاران و مجرمان، از زیان رساندن آنان به مردم جلوگیری شود. [۱۰۴]
احمد وائلی، احکام زندان در اسلام، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۲۱، ترجمه و توضیحات محمدحسن بکائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۰۶]
الموسوعة الفقهیة، ج ۱۶، ج۱۶، ص۲۸۶، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۲.۵ - باب فقهیدر کتابهای فقهی مبحثی مستقل به موضوع حبس اختصاص داده نشده و مباحث آن، ضمن ابواب دیگر آمده است. ۲.۶ - موارددرباره موارد حبس نیز اتفاق نظر وجود ندارد. مثلا از میان فقهای مالکی، قرافی [۱۰۷]
احمد بن ادریس قرافی، الفروق، ج۴، ص۱۷۹ـ۱۸۰، أو، أنوار البروق فی أنواء الفروق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
حبس را فقط در هشت مورد و ابن فرحون [۱۰۸]
ابن فرحون، کتاب تبصرة الحکام فی اصول الاقضیة و مناهج الاحکام، ج۲، ص۲۱۷ـ۲۱۸، مصر ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
در ده مورد جایز دانستهاند؛ اما از علمای شیعه، شهید اول، [۱۰۹]
محمد بن مکی شهید اول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳، چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بیتا).
ضمن برشمردن موارد حبس، برای آن قاعدهای کلی وضع کرده که به موجب آن، حبس به شرطی جایز است که احقاق حق، متوقف بر آن باشد.۲.۷ - حاکم شرعبه نظر برخی فقهای شیعه تصمیمگیری درباره حبس افراد، دست کم در برخی موارد، منحصراً در اختیار حاکم شرع و از شئون اوست. [۱۱۰]
محمد بن حسن فخرالمحققین، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، ج۴، ص۳۰۸، چاپ حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷۱۳۸۹، چاپ افست ۱۳۶۳ ش.
[۱۱۲]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۵۱، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
۲.۸ - اهدافاز احادیث و آرای فقها میتوان دریافت که تشریع حبس در اسلام اهداف گوناگونی داشته است: ۲.۸.۱ - جریان سالم تحقیقحبس متهم در جریان تحقیقات مقدماتی به منظور امکان دسترسی به او، جلوگیری از محو کردن آثار و ادله جرم، تبانی و فرار متهم (مانند حبس متهم به قتل). اینگونه حبس جنبه کیفری ندارد. [۱۱۳]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۳۷ـ ۴۶، قم ۱۳۷۴ ش.
۲.۸.۲ - اقدام تأمینیحبس به عنوان اقدام تأمینی برای پیشگیری از وقوع جرم و حفظ حقوق و اموال مردم، مانند حبس فرد مردمآزار، کسی که قصد کشتن فرزند خود را دارد، پزشک بدون صلاحیت یا عالِم تبهکار. [۱۱۴]
محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۲۰، ص۹۰، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۱۷]
الموسوعة الفقهیة، ج ۱۶، ج۱۶، ص۲۹۹، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
[۱۱۸]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۱۰۳، قم ۱۳۷۴ ش.
[۱۱۹]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۱۷۶ـ ۱۷۷، قم ۱۳۷۴ ش.
[۱۲۰]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۲۱۲ـ ۲۱۴، قم ۱۳۷۴ ش.
۲.۸.۳ - وادار به انجام وظایفحبس فرد برای وادار کردن او به انجام دادن وظایفش به منظور جلوگیری از تباه شدن حقوق دیگران، مانند حبس زوج برای وادار کردن او به پرداخت نفقه و حبس بدهکار برای ادای دین (برای احادیث به این منابع، [۱۲۱]
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۸، ص۳۰۵ـ۳۰۶، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
برای آرای فقها به این منابع [۱۲۴]
محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۵، ص۱۸۷ـ ۱۸۸، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۲۵]
محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۲۴، ص۱۶۴ـ۱۶۵، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(برای نمونههای دیگر به این منبع [۱۲۶]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۴، قم ۱۳۷۴ ش.
[۱۲۷]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۳۱۱ـ۳۱۴، قم ۱۳۷۴ ش.
رجوع کنید).۲.۸.۴ - مجازات حدحبس به عنوان حد به منظور مجازات مجرم، مانند حبس سارقی که پس از دو بار اجرای حد، برای بار سوم مرتکب سرقت شده و حبس زنی که مرتد شده است. [۱۲۸]
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۱۸۶، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۳۴]
الموسوعة الفقهیة، ج ۱۶، ج۱۶، ص۳۰۷، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۲.۸.۵ - مجازات تعزیریحبس به عنوان مجازات تعزیری در جرایم مستوجب تعزیر، که حاکم شرع با توجه به شدت جرم و سوابق و ویژگیهای مجرم، میزان آن را تعیین میکند. [۱۳۸]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۹، قم ۱۳۷۴ ش.
[۱۳۹]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۲، قم ۱۳۷۴ ش.
[۱۴۰]
نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۱۱، قم ۱۳۷۴ ش.
در این قسم از حبس، با صلاحدید حاکم شرع، افزودن عقوبات دیگری مانند کاستن از امکانات محبس (زندان) و سختگیری بر فرد حبس شده جایز است. حبس تعزیری با کیفرهای حدود، قصاص، کفارات یا تعزیرات دیگر قابل جمع است [۱۴۲]
الموسوعة الفقهیة، ج ۱۶، ج۱۶، ص۲۸۷، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(نیز برای تفاصیل اقسام حبس در فقه اسلامی به این منبع رجوع کنید [۱۴۳]
احمد وائلی، احکام زندان در اسلام، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۹، ترجمه و توضیحات محمدحسن بکائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۴۴]
احمد وائلی، احکام زندان در اسلام، ج۱، ص۲۸۲ـ ۲۸۸، ترجمه و توضیحات محمدحسن بکائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
).۲.۹ - انواع حبس کیفری۲.۹.۱ - ابدکیفر بزهکاران ذیل حبس ابد است: الف. کسی که فردی را نگه داشته و دیگری او را کشته است. ب. کسی که فرمان به قتل دیگری داده و مأمور، او را کشته است. مباشر در قتل نیز قصاص میشود؛ حتی بنا بر مشهور اگر بر قتل اکراه شده باشد. ج. کسی که دو بار حد سرقت بر او جاری شده و برای بار سوم دزدی کرده است. د. زن مرتد در صورتی که از ارتداد خود توبه نکند. ۲.۹.۲ - موقّتمهمترین موارد حبس موقت عبارت است از: الف. خودداری زوج از رجوع و همبستر شدن و یا طلاق دادن همسر، در صورتی که سوگند خورده باشد با او همبستر نشود. حاکم شرع زوج را به زندان میافکند و در خوردن و آشامیدن بر او سخت میگیرد تا به یکی از دو کار گردن نهد. ب. بدهکاری که به رغم توانایی بر ادای دین از پرداخت آن خودداری میورزد، حاکم میتواند او را به زندان افکند و بر او سخت بگیرد تا بدهیاش را بپردازد یا اموالش را بفروشد و بین طلبکاران تقسیم کند و در فرض ادّعای اعسار اگر نتواند ادّعای خود را ثابت کند، زندانی میشود تا آن را ثابت نماید. ج. در کفالت کسی از دیگری، مکفول له میتواند از کفیل بخواهد جهت ادای حق، مکفول را احضار کند و در صورت خودداری وی از این کار، میتواند از حاکم بخواهد او را به زندان افکند تا مکفول را تحویل دهد یا خود، حق را بپردازد. د. در اقرار اگر مُقِرّ به چیزی مبهم اقرار نماید، حاکم وی را به تفسیر آن ملزم میکند و بنا بر قول مشهور در صورت امتناع از تفسیر، او را تا تبیین آن به زندان میافکند. ه. به گفته برخی، اگر ولی مقتول نابالغ یا دیوانه باشد، قاتل تا زمان بلوغ کودک یا برطرف شدن دیوانگی مجنون، زندانی میشود و ولی آنان حقّ استیفای قصاص ندارد. و. بنا بر قول عدّهای، در جایی که منکر سکوت کند و حاضر به جواب نباشد، قاضی او را به زندان میافکند تا پاسخ دهد. ز. طبق نظر جمعی، متهم به قتل، در صورت درخواست ولی دم، از سوی قاضی زندانی میشود تا اقامه بینه کند. برخی، مدّت حبس را شش روز و برخی قدما سه روز ذکر کردهاند. برخی دیگر گفتهاند: در صورتی که قاضی نیز به سبب شواهدی او را متهم به قتل بداند، شش روز به زندان افکنده میشود و در غیر این صورت، حبس جایز نیست. ۱.۷ - احکام۲.۱۰.۱ - نمازبیشتر فقها برآنند که نماز زندانی در مکان غصبی در صورتی که مستلزم تصرفات زاید همچون تخریب یا کندن جایی نشود، همانند [نماز شخص مختار است، یعنی باید ایستاده و همراه رکوع و سجود به جا آورد. [۱۷۱]
مهذّب الاحکام، ج۵، ص۳۸۷.
[۱۷۲]
مستند العروة (الصلاة)، ج۲، ص۲۷.
۲.۱۰.۲ - محرمبر محرمی که به جهت ناتوانی از ادای دین زندانی شده یا ستمگری او را حبس کرده، عنوان مصدود صادق است و با قربانی کردن از احرام بیرون میآید. ۲.۱۰.۳ - روزهزندانی ناتوان از تحصیل علم به ماه رمضان، بنا بر مشهور به ظن خود عمل میکند و هر ماه را که گمان میبرد ماه رمضان است روزه میگیرد و در صورت فقدان ظنّ، به اختیار خود، ماهی را ماه رمضان قرار میدهد و روزه میگیرد؛ لیکن اگر پس از آن معلوم شود آن ماه، رمضان نبوده، در صورتی که ماه رمضان قبل از آن ماهی بوده که روزه گرفته، کفایت میکند و اگر بعد از آن بوده و سپری شده باشد، باید قضای آن را بگیرد و اگر سپری نشده باشد همان ماه را روزه میگیرد. [۱۷۵]
مستند العروة (الصلاة)، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۷.
[۱۷۶]
مهذّب الاحکام، ج۱۰، ص۲۷۹.
۲.۱۰.۴ - طلاقبنا بر قول برخی، مردی که به زندان ابد محکوم شده و رهاییاش ممکن نیست، در صورتی که تحمّل چنین زندگیای برای همسرش دشوار باشد، حاکم میتواند زن او را طلاق دهد. [۱۷۷]
العروة الوثقی تکملة، ج۲، ص۷۵.
۳ - تاریخچه حبسمجازاتهای سلب کننده آزادی از دیر زمان در جوامع مطرح بوده است و به ویژه حاکمان، این مجازات را در مورد مخالفانشان اعمال میکردهاند. بعدها حبس به عنوان کیفر اصلی در قوانین پذیرفته شد. ۳.۱ - دوره قاجاردر دوره قاجار، در شهرهای بزرگ ایران زندان وجود داشت، اما کسی محکوم به حبس ابد یا حبس با اعمال شاقه نمیشد. رجال سیاسی نیز به طور اختصاصی اتاقهایی برای حبس افراد داشتند. کتابچه کنت دمونت فورت (رئیس پلیس تهران، ایتالیایی تبار) ــ که متنی قانونی بود و ناصرالدین شاه در ۱۲۹۶ آن را امضا و لازم الاجرا کردــ تا حدودی مصادیق و نحوه اجرای کیفر حبس را قاعدهمند ساخت. به موجب مواد آن، برای جرمهایی مانند توطئه علیه سلطنت، توهین به شاه و خانواده سلطنتی، جعلِ سکه رایج ممالک و سرقت، کیفر حبس مقرر شد. [۱۷۸]
ویلم فلور، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۷۹]
محمدتقی دامغانی، صد سال پیش از این: مقدمهای بر تاریخ حقوق جدید ایران، ج۱، ص۱۹، (تهران) ۱۳۵۷ ش.
[۱۸۰]
محمدتقی دامغانی، صد سال پیش از این: مقدمهای بر تاریخ حقوق جدید ایران، ج۱، ص۲۲ـ۲۸، (تهران) ۱۳۵۷ ش.
در قانون مجازات عمومی ایران مصوب ۱۳۰۴ ش چند نوع حبس پیشبینی شده بود، از جمله حبس (اعم از ابد و موقت) با اعمال شاقه، حبس مجرد (انفرادی) و حبس تأدیبی. در اصلاحیه ۱۳۵۲ ش، اعمال شاقه از قانون جزا حذف شد و حبس جنایی و حبس جنحهای جانشین حبس مجرد و حبس تأدیبی گردید. [۱۸۱]
محمد باهری و علیاکبر داور، نگرشی بر حقوق جزای عمومی، ج۱، ص۳۸۵ـ۳۸۷، مقارنه و تطبیق رضا شکری، تهران ۱۳۸۰ ش.
[۱۸۲]
تاجزمان دانش، حقوق زندانیان و علم زندانها، ج۱، ص۸۳ـ۸۵، تهران ۱۳۷۶ ش.
۳.۲ - پس از انقلاب اسلامیدر قوانین ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله قانون مجازات اسلامی، گونههای مختلف حبس منظور شده است، مانند حبس در جرائم مستوجب حد و حبس تعزیری. همچنین یکی از انواع اقدامات تأمینی که به هدف حفظ منافع جامعه یا پیشگیری از وقوع یا تکرار جرم در موارد متعدد در قوانین پیشبینی شده، حبس یا نگاهداری در مکانهای معین است. [۱۸۳]
تاجزمان دانش، حقوق زندانیان و علم زندانها، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۲۴، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۱۸۴]
تاجزمان دانش، حقوق زندانیان و علم زندانها، ج۱، ص۱۲۸، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۱۸۵]
تاجزمان دانش، حقوق زندانیان و علم زندانها، ج۱، ص۱۳۱، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۱۸۶]
تاجزمان دانش، حقوق زندانیان و علم زندانها، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۶ ش.
۴ - فهرست منابع(۲) ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰. (۳) ابن جوزی، نواسخ القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا). (۴) ابن سعید، الجامع للشّرائع، قم ۱۴۰۵. (۵) ابن فرحون، کتاب تبصرة الحکام فی اصول الاقضیة و مناهج الاحکام، مصر ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا). (۶) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا). (۷) ابن منظور، لسان العرب. (۸) محمد بن عبداللّه احمد، حکم الحبس فی الشریعة الاسلامیة: السجن، الملازمة، النَّفی، ریاض ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۹) محمد باهری و علیاکبر داور، نگرشی بر حقوق جزای عمومی، مقارنه و تطبیق رضا شکری، تهران ۱۳۸۰ ش. (۱۰) احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۱۱) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. (۱۲) حرّ عاملی، وسائل الشیعة. (۱۳) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۱۴) محمدتقی دامغانی، صد سال پیش از این: مقدمهای بر تاریخ حقوق جدید ایران، (تهران) ۱۳۵۷ ش. (۱۵) تاجزمان دانش، حقوق زندانیان و علم زندانها، تهران ۱۳۷۶ ش. (۱۶) محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۱۷) محمد بن مکی شهید اول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة، چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بیتا). (۱۸) عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۱۹) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا). (۲۰) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن. (۲۱) نجمالدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، قم ۱۳۷۴ ش. (۲۲) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۸۸. (۲۳) محمد بن حسن فخرالمحققین، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، چاپ حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷ـ۱۳۸۹، چاپ افست ۱۳۶۳ ش. (۲۴) ویلم فلور، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۶ ش. (۲۵) احمد بن ادریس قرافی، الفروق، أو، أنوار البروق فی أنواء الفروق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸. (۲۶) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۲۷) ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۲۸) محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبویة، المسمی التراتیب الاداریة، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا). (۲۹) کلینی، اصول کافی. (۳۰) احمد بن علی مقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، مصر ۱۳۲۵. (۳۱) حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۱. (۳۲) الموسوعة الفقهیة، ج ۱۶، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۹/۱۹۸۸. (۳۳) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱. (۳۴) احمد وائلی، احکام زندان در اسلام، ترجمه و توضیحات محمدحسن بکائی، تهران ۱۳۶۷ ش. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حبس»، شماره۵۷۷۲. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۲۰۲-۲۰۶. |